10 نتیجه برای حسینزاده
حسین حسینزاده، فرید ایلامی،
دوره 1، شماره 1 - ( 4-1380 )
چکیده
هدف: ارزیابی اثر هیپرگلیسمی بر فعالیت ضد درد باکلوفن (آگونیست گیرنده GABAB) در موشها
روشها: اثر ضددرد باکلوفن (mg/kg 5/7-5/2، درونصفاقی) در موشهای دیابتیشده با آلوکسان بهمدت 4 و 14 روز با استفاده از آزمون صفحه داغ بررسی شد.
یافتهها: اثر ضددرد وابسته به دوز در پی تجویز باکلوفن در موشهای سالم و موشهای دیابتی تفاوت معنیداری نداشت. اثر ضددرد مرفین (mg/kg 10، درونصفاقی) در گروه دیابتی نسبت به گروه سالم کاهش یافت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد دیابت اثر کمتری روی فعالیت ضددرد باکلوفن نسبت به مرفین داشته باشد.
مریم مظاهریون، محمدجواد حسینزاده، بفنشه گلستان، علی واشقانی فراهانی، اعظم نجمافشار، ندا رضوان،
دوره 9، شماره 0 - ( ويژه نامه عوامل خطرسازديابت و بيماريهاي قلبي- عروقي 1389 )
چکیده
مقدمه: ویسفاتین به عنوان یک آدیپوسیتوکین جدید شناسایی شده است و در مطالعات اخیر نشان داده شده که این آدیپوسیتوکین دارای خاصیت پیش التهابی میباشد. از آنجایی که جنبههای بالینی ویسفاتین در بیماریهای قلبی- عروقی کمتر مورد توجه قرار گرفته است، لذا در مطالعه حاضر سعی شده با اندازهگیری سطح ویسفاتین در سرم بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد، همراهی این آدیپوکین با انفارکتوس میوکارد بررسی شود
. روشها: مطالعه حاضر به صورت مقطعی بر روی 47 بیمار65-40 سال مراجعه کننده به مرکز قلب تهران با تشخیص انفارکتوس میوکارد انجام گرفت. 47 نفراز افراد غیر مبتلا و سالم به روش Frequency Matched Selection انتخاب شدند.
از بیماران در حالت 10-12 ساعت ناشتایی و با رعایت حداکثر 8 ساعت پس از بروز علایم حاد انفارکتوس میوکارد،10سیسی خون دریافت شد. ارزیابیهای آزمایشگاهی شامل FBG، پروفایل چربی و غلظت ویسفاتین، در حالت ناشتا برای کلیه افراد انجام شد. با استفاده از اندازهگیریهای تنسنجی، BMI و WHR محاسبه شد.
یافتهها: میزان ویسفاتین سرم در بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد به طور معنیداری در مقایسه با گروه کنترل بالاتر بود (به ترتیب ng/ml2/1±13 وng/ml3/0±6، 001/0P=). بین میزان ویسفاتین سرم با متغیرهای اندازهگیری شده ارتباط آماری معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: میزان ویسفاتین پلاسما به طور معنیداری در بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد افزایش مییابد. یافتههای مطالعه حاضر پیشنهاد میکند که میزان ویسفاتین میتواند به منظور پیشبینی احتمال خطر انفارکتوس میوکارد مفید باشد.
آرش حسیننژاد، خدیجه میرزایی، محمدجواد حسینزاده، مهرداد کریمی، نازیلا جعفری، اعظم نجمافشار، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 9، شماره 2 - ( 9-1388 )
چکیده
مقدمه: این مطالعه به منظور ارزیابی تاثیر عصاره چای سبز بر شاخصهای واگردش استخوان در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 طراحی شد.
روشها: در یک مطالعه کار آزمایی بالینی دو سوکور کنترل شده با دارونما، 72 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 بر اساس روش تصادفی Stratified به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. به گروههای مورد بررسی به مدت 8 هفته کپسولهای حاوی 500 میلیگرم عصاره چای سبز و کپسولهای دارونما تجویز شد. تستهای آزمایشگاهی و ارزیابیهای تنسنجی شامل قند ناشتا، قند خون 2 ساعته، HbA1C، پروفایل چربی، استئوکلسین، کراس لپس، انسولین ناشتا، نمایه توده بدن، نسبت دور کمر به باسن بودند که قبل و پس از مدت مداخله در تمام شرکت کنندگان اندازهگیری و ثبت شدند.
یافتهها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تغییرات سطح سرمی استئوکلسین و لگاریتم آن در گروه دریافت کننده عصاره چای سبز به ترتیب نزدیک معنادار و معنادار بود. نمایه توده بدن، نسبت دور کمر به باسن، قند ناشتا، قند خون 2 ساعته، HbA1C و نیز سطوح کراس لپس و انسولین ناشتا در گروه مداخله با چای سبز تغییر معناداری نداشتند. کاهش سطح کراس لپس در گروه مداخله با عصاره چای سبز 10 برابر گروه کنترل بود. همچنین یافتههای مطالعه حاضر در بیمارانی که سطوح قند ناشتا و HbA1C پایینتر و نیز سطح انسولین ناشتای بالاتر داشتند، بهبود وضعیت شاخصهای استخوانی را نشان دادند.
نتیجهگیری: شواهد حاصل از بررسی حاضر، کاهش شاخصهای باز جذب استخوان در بیماران دیابتی دریافت کننده چای سبز نسبت به گروه دارونما را پیشنهاد میکند که ممکن است باعث بهبود وضعیت واگردش استخوانی در این بیماران گردد.
ندا رضوان، محمدجواد حسینزاده عطار، اشرف معینی، بنفشه گلستان، لیلا جانانی، مریم مظاهریون، آرش حسیننژاد،
دوره 10، شماره 1 - ( 10-1389 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
مقدمه: شواهد موجود نشان
میدهند که ویسفاتین نقش مهمی در تنظیم هموستاز گلوکز و حساسیت به انسولین دارد.
هدف از این مطالعه بررسی سطح غلظت سرمی ویسفاتین با دیابت بارداری و ارتباط آن با
برخی از متغیرهای تنسنجی و پروفایلهای چربی و قندخون بود.
روشها: در این پژوهش
مقطعی، 70 زن باردار بین هفته 24 تا 28 بارداری مورد بررسی قرار گرفتند. 35 زن مبتلا
به دیابت بارداری و 35 زن باردار سالم به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. این افراد
از لحاظ توده بدنی و سن در دو گروه جور شدند. غربالگری با آزمون تحمل 50 گرم گلوکز
خوراکی انجام شد. تشخیص دیابت بارداری براساس معیار کارپنتروکوستان صورت گرفت. از
تستهای قندخون ناشتا و تست تحمل 100 گرم گلوکز خوراکی به منظور کمک به تشخیص
دیابت بارداری استفاده شد.
یافتهها: میزان ویسفاتین
سرم در افراد مبتلا به دیابت بارداری به طور معنیداری پایینتر (ng/ml 47/0 ± 29/5 در مقابل ng/ml 53/0 ± 76/7، 05/0< P)
از گروه باردار سالم بود. ارتباط آماری معنیداری بین سطح ویسفاتین سرم و سایر
متغیرهای نمایه توده بدنی، وزن، قد، سن، پروفایل چربی، فشارخون سیستول و دیاستول،
انسولین و HOMA مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه
نشان داد که سطح ویسفاتین سرم مبتلایان به دیابت بارداری در مقایسه با گروه کنترل
کمتر است. این نتایج ارتباط احتمالی غلظت ویسفاتین را با ابتلا به دیابت بارداری
نشان میدهد. هرچند مطالعات بیشتری در این زمینه برای آشکارشدن سازوکار آدیپوکینها
در پیشگویی ابتلا به دیابت بارداری مورد نیاز است.
محمد امیدی، منوچهر نخجوانی، فریده درودگر، فاطمه اصفهانیان، علیرضا استقامتی، فاطمه عسکرانی، عبدالرحیم نیک ضمیر، جواد بهجتی، زهرا حسینزاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 10-1389 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
MicrosoftInternetExplorer4
مقدمه: مطالعات مختلف نشان دهنده نقش عوامل التهابی در ایجاد
دیابت و در ایجاد و پیشرفت عوارض میکرو واسکولار ناشی از دیابت مانند رتینوپاتی
هستند. TNF-α از طریق افزایش بیان فاکتورهای
التهابی و انعقادی و بطور مستقیم از طریق آپوپتوزیس سلولهای آندوتلیال عروق شبکیه
در ایجاد این عارضه نقش دارد. در این مطالعه به بررسی سطح سرمی TNF-α و CRP در بیماران مبتلا به رتینوپاتی
دیابتی در مقایسه با بیماران دیابتی بدون رتینوپاتی پرداختیم.
روشها: این مطالعه به صورت Stratified Cross-Sectional و بر روی 29 بیمار مبتلا به رتینوپاتی
دیابتی پرولیفراتیو و 27 بیمار مبتلا به رتینوپاتی دیابتی غیر پرولیفراتیو و 27
بیمار دیابتی بدون رتینوپاتی (دیابت نوع 2) که در سال 1388 به درمانگاه دیابت
بیمارستان امام خمینی (ره) تهران مراجعه کرده بودند و یا در بخش غدد بستری شدند
انجام گرفت. در هر گروه سطح سرمی TNF-α، CRP، HbA1C، پروفایل
لیپید، Cr، FPS اندازهگیری و بررسی آماری شد.
یافتهها: سطح سرمی TNF-α
در بیماران مبتلا به رتینوپاتی (پرولیفراتیو و غیر پرولیفراتیو) بالاتر از بیماران
دیابتی بدون رتینوپاتی بود ](PDR
(42/1±11/9) pg/ml [ و ](56/1±02/9) pg/ml NPDR
[ و
]
NDR (96/2±10/6) pg/ml [. سطح سرمی CRP
در بیماران مبتلا به رتینوپاتی با هم فرق نداشت اما CRP بیماران مبتلا
به رتینوپاتی غیر پرولیفراتیو با بیماران بدون رتینوپاتی اختلاف داشت. در بیماران
مبتلا به رتینوپاتی پرولیفراتیو، بین TNF-α با تریگلیسرید و HDL-C رابطه وجود
داشت.
نتیجهگیری: بالا بودن TNF-αدر بیماران
مبتلا به رتینوپاتی نشان دهنده نقش فاکتورهای التهابی و به خصوص TNF-α در ایجاد و
پیشرفت رتینوپاتی میباشد و لذا بالا بودن سطح TNF-α در بیماران دیابتی میتواند نشان
دهنده شروع رتینوپاتی باشد.
ولیاله دبیدی روشن، سمیه حسینزاده،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده
مقدمه: سرب یک آلاینده سمی محیطی است که دستگاه قلبی عروقی را متاثر میکند. مطالعات قبلی اثرات مثبت فعالیت بدنی منظم و مکملهای ضد اکسایشی را بر عوامل خطر قلبی- عروقی تأیید کردند اما اثر مجزا و یا تعاملی این عوامل به ویژه اثر مکمل گیاهی ضد اکسایشی و ضد التهابی کورکومالونگا (رنگدانه زردچوبه) در حضور آلایندهای از قبیل سرب مشخص نیست. هدف از این مطالعه بررسی اثر تعاملی سرب، تمرین ورزشی و مکمل کورکومالونگا بر نیمرخ لیپیدی
(LDL-C، HDL-C) و شاخصهای التهابی(WBC، HS-CRP) و شاخصهای مرتبط با اکسایش(TAC و MDA) در بیماری قلبی عروقی است.
روشها: 60 سر موش صحرایی ویستار به 6 گروه دستهبندی و به مدت 8 هفته در معرض تمرینات هوازی و یا تزریق زیر صفاقی استات سرب mg/kg) 20(، مکمل CML ) mg/kg 30 (قرار گرفتند. تمرین هوازی 5 جلسه در هفته با سرعت
15- 22 متر در دقیقه و مدت 25- 64 دقیقه اجرا شد.
یافتهها: القای سرب باعث افزایش معنادار HS-CRP، WBC، LDL-C، نسبت LDL-C/HDL-C و MDA و کاهش HDL-C و TAC شد. در مقابل، مکملگیری CML و یا اجرای تمرینات هوازی و به ویژه ترکیب این دو باعث کاهش مقادیر نیمرخ لیپیدی و التهابی در مقایسه با گروه سرب شد، اما این تفاوت بین گروههای درمان معنیدار نبود.
نتیجهگیری: این یافتهها نقش هیپولیپیدیمی و ضد التهابی مکمل CML و یا تمرینات منظم هوازی و به ویژه ترکیب این دو در دستگاه قلبی عروقی را در آزمودنیهای در معرض استات سرب نشان میدهد که میتوان به عنوان یک راهبرد پیشگیرانه و درمانی برای مقابله با آثار عوامل سمی محیطی معرفی نمود.
زهره کرباسچیان، محمدجواد حسینزاده عطار، مصطفی حسینی، محمد طالبپور، فرید کوثری، نرگس کرباسچیان، ندا رضوان، مریم مظاهریون، هدی ندیمی، عاطفه گلپایی، آرش حسیننژاد،
دوره 10، شماره 5 - ( 8-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
مقدمه: میزان مشارکت بافت چربی احشایی در
ترشح ویسفاتین و نقش آن در پاتوژنز بیماریهای متابولیک ناشی از چاقی در مطالعات
انسانی هنوز به طور دقیق بررسی نشده است. هدف این
مطالعه تعیین میزان ترشح ویسفاتین از بافت چربی احشایی و بررسی ارتباط آن با برخی
فاکتورهای خونی و شاخص HOMA در افراد چاق مفرط با عمل جراحی bariatric است.
روشها: 46 فرد چاق مفرط (35 BMI
≥) با شرایط لازم جهت جراحی انتخاب شدند. در حین جراحی از سیستم پورت و ورید محیطی خونگیری انجام
شد. در نمونههای حاصل از سیستم وریدی؛ پروفایل چربی، گلوکز، انسولین اندازهگیری و شاخص HOMA محاسبه شد. ویسفاتین در سیستم پورت و وریدی بررسی
شد.
یافتهها: سطح سرمی ویسفاتین در
سیستم پورت بطور معنی داری نسبت به سیستم ورید محیطی بالاتر بود (09/12±9/11 در مقابل 2/3±1/5، 0001/0P<).
رابطه معنیداری بین ویسفاتین و سایر متغیرهای BMI،
اندازه دور کمر، نسبت دور کمر به باسن، پروفایل چربی، قند خون و انسولین دیده نشد.
نتیجهگیری: با توجه به درناژ خونی بافت چربی احشایی به ورید پورت وبر
اساس نتایج این مطالعه، بالا تر بودن
سطح سرمی ویسفاتین در سیستم پورت نسبت به ورید محیطی نشان می دهد که بافت چربی احشایی منبع مهم ترشح کننده
ویسفاتین در انسان است. تا قبل از این مطالعه ترشح ویسفاتین از
بافت چربی احشایی در in vivo مورد بررسی قرار
نگرفته بود. مطالعات بیشتری جهت روشن شدن نقش ویسفاتین در شرایط پاتولوژیک ناشی از
چاقی مورد نیاز است.
سمیه اصغری، محمدجواد حسینزاده عطار، محمدرضا مهاجری تهرانی، مجتبی صحت،
دوره 10، شماره 6 - ( 9-1390 )
چکیده
مقدمه: افزایش لیپیدهای خون از شایعترین تظاهرات در بیماری دیابت میباشد که منجر به تشدید بروز عوارض دیر هنگام دیابت میشود. روی (Zn) نقش مهمی در متابولیسم و عملکرد انسولین، متابولیسم لیپیدها و شاخصهای التهابی دارد و به نظر میرسد کمبود آن در افراد دیابتی باعث تشدید عوارض ماکرووسکولار و میکرووسکولار در این بیماران گردد. هدف از این مطالعه بررسی اثر مکمل خوراکی گلوکونات روی بر وضعیت لیپیدهای سرم و شاخص التهابی hs-CRP در افراد دیابتی دارای اضافه وزن می باشد.
روشها: این پژوهش به روش کار آزمایی بالینی تصادفی دوسوکور بر روی 60 بیمار 50-30 ساله با نمایه توده بدنی (BMI) 30-25 مبتلا به نوع 2 دیابت ملیتوس صورت گرفت. افراد واجد شرایط به طور تصادفی به دو گروه دریافت کننده قرص گلوکونات روی (mg30) و یا دریافت کننده دارونما تقسیم شدند و به مدت 12 هفته این مکملها را مصرف کردند. تاریخچه پزشکی و بالینی، دریافتهای غذایی و اندازهگیریهای تنسنجی و بیوشیمیایی برای کلیه بیماران مورد بررسی در شروع مطالعه و در انتهای ماه سوم به دست آمد.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد 3/53% بیماران دچار کمبود روی بودند (µg/dl70>)؛ پس از 3 ماه مصرف مکمل گلوکونات روی، سطح سرمی روی در گروه مداخله افزایش معنیداری یافت (001/0P=). میزان TG، TC، LDL-c و hs-CRP با مصرف مکمل روی در طول 3 ماه تغییر معنی داری حاصل نکردند ولی میزان HDL-c افزایش معنی داری در مقایسه با گروه دارونما داشت (02/0P=).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای مطالعه حاضر در مورد تاثیر روی در افزایش کلسترول HDL، به نظر میرسد روی نقش مثبتی بر وقایع قلبی عروقی در بیماران دیابتی داشته باشد. در این بیماران بهبود وضعیت التهاب با مصرف مکمل روی تایید نشد. برای نتیجهگیری بیشتر نیاز به مطالعات گستردهای وجود دارد.
اکرم کبیری، محمدجواد حسینزاده عطار، فهیمه حقیقت دوست، احمد اسماعیلزاده،
دوره 11، شماره 1 - ( 10-1390 )
چکیده
مقدمه: هنوز هیچ مطالعهای در زمینه تاثیر مصرف روغن زیتون بر سطح سرمی امنتین و آدیپونکتین منتشر نشده است. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر مصرف رژیم غذایی غنی از روغن زیتون بر سطح سرمی hs-CRP، امنتین و آدیپونکتین در زنان دارای اضافه وزن میباشد.
روشها: این مطالعه به صورت یک کارآزمایی بالینی متقاطع طراحی شد که در آن 17 زن سالم دارای اضافه وزن در محدوده سنی 50-20 سال و محدوده kg/m2 9/29-25BMI= شرکت کردند. افراد مورد مطالعه با روش تخصیص تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول رژیم غذایی معمولی محدود از انرژی (51% کربوهیدرات، 15% پروتئین، 34% چربی کل،16% SFA، 8%MUFA و10%PUFA) و گروه دیگر رژیم محدود از انرژی که غنی از روغن زیتون بود (ترکیب درشت مغذیها شبیه رژیم معمولی بود ولی میزان SFA و MUFA آن به ترتیب 8 و 16% بود) مصرف کردند. پس از 6 هفته تبعیت از رژیمهای مذکور، 2 هفته wash-out برقرار شد و سپس گروهها رژیم غذایی خود را تغییر دادند و به مدت 6 هفته از رژیمی که در فاز اول مصرف نکرده بودند تبعیت کردند. سطوح سرمی hs-CRP، امنتین و آدیپونکتین در ابتدا و انتهای هر دو فاز اندازهگیری شد. تغییرات شاخصهای ذکر شده در طول هر فاز مطالعه محاسبه و با استفاده از آزمون t مزدوج مقایسه گردیدند.
یافتهها: ارزیابی دریافتهای واقعی افراد نشان داد که میزان دریافت SFA و MUFA در گروه مصرف کننده رژیم غذایی غنی از روغن زیتون به ترتیب 5/8 % و 13% و در رژیم غذایی معمولی 14% و 7% انرژی بود. مقایسه تغییرات ایجاد شده در سطح hs-CRP سرمی به دنبال مصرف دو نوع رژیم غذایی غنی از روغن زیتون و معمولی تفاوت آماری معنیداری را نشان نداد (7/0±6/0 در مقابل mg/dL 7/0±2/1، 6/0= P). در مورد سطح سرمی امنتین و آدیپونکتین هرچند مقایسه دو رژیم غذایی غنی از روغن زیتون و معمولی تفاوت معنیداری از نظر آماری نداشت اما این مقادیر به سطح معنی دار شدن نزدیک شده بود (برای امنتین 32±6/40 در مقابل ng/mL 32±1/56-، 056/0= P؛ برای آدیپونکتین 3 ±4/13 در مقابل g/mLµ 3± 8/4، 06/0= P).
نتیجهگیری: هر چند رژیم غذایی غنی از روغن زیتون در مقایسه با رژیم معمولی تاثیر معنیداری بر سطح سرمی hs-CRP، امنتین و آدیپونکتین نداشت، اما به علت نزدیک بودن مقادیرP به سطح معنیداری لزوم انجام مطالعات طولانی مدت با حجم نمونه بالا جهت مشخص کردن اثرات قطعی این رژیم غذایی لازم به نظر میرسد.
فرزانه عسگری طایی، زهره قندچی، سیدعلی مصطفوی، پیام حسینزاده، محمود محمودی مجدآبادی، سیدعلی کشاورز،
دوره 11، شماره 4 - ( 3-1391 )
چکیده
مقدمه: یکی از عمدهترین نگرانیها در کودکان مبتلا به دیابت نوع 1 کنترل گلایسمی است. هدف این مطالعه تعیین چگونگی کنترل گلایسمی در ارتباط با رژیم غذایی و برنامه انسولین درمانی در بیماران دیابتی نوع 1 است.
روشها: در مطالعه توصیفی - مقطعی حاضر،85 کودک دیابتی نوع یک عضو انجمن دیابت ایران با میانگین سنی 2±2/14 سال مورد بررسی قرارگرفتند. برای بیماران یادآمد24 ساعته خوراک برای 3 روز تکمیل شد. جهت بررسی وضعیت کنترل گلایسمی از شاخص هموگلوبین گلیکوزیله استفاده شد.
یافتهها: میانگین درصد هموگلوبین گلیکوزیله افراد شرکت کننده در این پژوهش 9/1 ± 1/8 درصد بود. اکثر بیماران (57%) کنترل مطلوبی روی سطوح قند خون خود نداشتند. بین سطوح HbA1C و تعداد وعدههای غذایی (02/0(P=، دفعات پایش قند خون در روز (004/0(P= و سطح تحصیلات مادر (003/0(P= ارتباط معکوس معنیدار مشاهده شد. بین دفعات مراجعه به پزشک (01/0 = (P، دفعات بستری شدن در بیمارستان در سال گذشته (002/0 = (P، و بعد خانوار (001/0(P= با سطوح HbA1C ارتباط معنیدار بود.
نتیجهگیری: با توجه به کنترل نامناسب گلایسمی در اکثر بیماران دیابتی نوع 1 مورد بررسی، لزوم تبیین راهکارهای موثر درمانی و تغذیهای در این بیماران ضروری به نظر میرسد.