جستجو در مقالات منتشر شده


16 نتیجه برای خانی

باقر لاریجانی، محمدحسن باستان حق، محمد پژوهی، مژگان افشاری، منصوره خانی، معصومه شجریان،
دوره 1، شماره 1 - ( 4-1380 )
چکیده

مقدمه: دیابت یکی از بیماریهای مزمن شایع با عوارض متعدد ناتوان کننده می‏باشد که تا اندازه زیادی این عوارض قابل پیشگیری و کنترل می‏باشند و از طرفی کنترل عوارض آن و به‌ویژه عوارض مربوط به پا, با صرف وقت و هزینه‏های بسیار همراه است.
روشها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی گذشته‎نگر، پرونده بیماران دیابتی بستری شده در بیمارستانهای امام خمینی و شریعتی تهران بررسی شد.
یافته‎ها: از بین 101 بیمار ( 4/56% مرد و 6/43% زن) بستری‎شده به‌دلیل زخم پای دیابتی, در 7/34% موارد آمپوتاسیون انجام شده بود.
نتیجه‎گیری: شیوع بالای آمپوتاسیون در بیماران مورد مطالعه، نشان‎دهنده نیاز به رسیدگی و برنامه‏ریزی مراقبتی بیشتر برای کاهش عوارض و عوامل خطرزای زخم پای دیابتی است.


محمد کریم شهرزاد، مریم اردشیری، شهریار آقاخانی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده

جهان با بیش از 140 میلیون نفر مبتلا به دیابت پا به قرن بیست و یکم گذاشته است که در این میان سهم کشور ما ایران حدود یک و نیم میلیون نفر تخمین زده شده است. با توجه به شیوع بالا و رو به افزایش این بیماری در جامعه بشری به ویژه در کشورهای در حال توسعه و افزایش طول عمر بیماران دیابتی، نیاز به اعمال جراحی در این گروه افزایش یافته است. به علاوه، اعمال جراحی اختصاصی که جهت درمان دیابت و عوارض آن صورت می گیرد نظیر پیوند پانکراس و کلیه، درمان رتینوپاتی، بیماری عروق محیطی، دبریدمان و آمپوتاسیون اندام پایینی نیز رو به افزایش است. با القای بیهوشی و انجام اعمال جراحی تغییرات متابولیک ایجادشده، کنترل قند افراد دیابتی را با مشکلاتی مواجه می‎سازد. از طرفی کنترل دقیق‎تر قند خون قبل از عمل و طی عمل جراحی سبب کاهش خطر عفونت، حوادث قلبی عروقی، ناتوانی و مرگ و میر شده، باعث تسریع در بهبود زخم و کاهش طول مدت اقامت در بیمارستان می‎گردد. به منظور کنترل بهتر دیابت و رسیدن به چنین هدفی لازم است از نوع دیابت، وضعیت کنترل متابولیک و وجود عوارض مزمن دیابت قبل از عمل اطلاع دقیق حاصل شود و از بهترین روش کنترل و پایش همودینامیک و متابولیک طی عمل استفاده گردد. نوع بیهوشی در این بیماران ترجیحاً موضعی است، زیرا تغییرات متابولیک به حداقل می‎رسد. رژیم پیشنهادی برای کنترل قند خون حین عمل با نوع دیابت، کیفیت کنترل قبل از عمل و وسعت عمل جراحی ارتباط دارد. در بیماران دیابتی نوع 1 و همچنین بیماران نوع 2 که تحت درمان با انسولین یا قرصهای کاهنده قند خون هستند و تحت عمل جراحی توأم با بیهوشی عمومی قرار می‎گیرند، به‎منظور کنترل دقیق خون در حین عمل در بیشتر مطالعات رژیم گلوکز به علاوه انسولین و پتاسیم ( GIK) به عنوان بهترین روش‎ معرفی شده است، به شرط آنکه امکان کنترل ساعتی یا حداقل دو ساعت یک بار قند خون وجود داشته باشد. محدوده مطلوب قند خون در حین عمل180 - 120 است. در صورت عدم دسترسی به محدوده مطلوب قند خون در حین عمل 50% میزان NPH صبح قبل از عمل به‎صورت زیرجلدی همراه با انفوزیون گلوکز در حین عمل توصیه می‎گردد. در بیماران دیابتی نوع 2 با کنترل نامطلوب در صورت اورژانس نبودن عمل جراحی، لازم است چند روز قبل از عمل، فرد در بیمارستان بستری و رژیم قرصهای خوراکی ضد دیابت به انسولین تبدیل شود.


محمود خیاطیان، بیژن فرزامی، ابراهیم میرزا جانی، باقر لاریجانی، محمد تقی خانی، سيده زهرا بطحایی، صفورا ورداسبی، اسماعیل علمی آخونی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1384 )
چکیده

مقدمه: آنزیم گلوکوکیناز به عنوان حسگر گلوکز در سلول‌های β جزایر لانگرهانس پانکراس(لوزالمعده) مطرح بوده و در هوموستاز گلوکز و ترشح انسولین تحریک شده با گلوکز (GSIS) نقشی کلیدی را ایفا می‌کند. در تحقیق حاضر، اثر غلظت های مختلف گلوکزآمین (مهار کننده گلوکوکیناز) بر روی فعالیت آنزیم‌های گلوکوکیناز و هگزوکیناز پانکراس و بر ترشح انسولین از جزایر لانگرهانس جدا شده از پانکراس موش صحرایی، مورد بررسی قرار گرفت. روش‌ها: جزایر لانگرهانس با تکنیک هضم کلاژناز از موش‌های صحرایی سالم و یک نوع مدل حیوانی از دیابت نوع II (موسوم به (nSTZجدا گردید. فعالیت آنزیمی با اندازه‌گیری سرعت تشکیل گلوکز–6- فسفات به کمک تغییرات نشر فلوئورسانس تعیین گردید. با تکنیک انکوباسیون استاتیک، ترشح انسولین از جزایر دستچین شده مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان انسولین با روش الایزا اندازه‌گیری شد. یافته‌ها: نتایج ما نشان داد که گلوکزآمین، فعالیت گلوکوکیناز را در عصاره جزایر به صورت وابسته به دوز کاهش می‌دهد، اما اثری بر فعالیت هگزوکیناز ندارد. همچنین نتایج حاصل از انکوباسیون گلوکزآمین در غلظت های مختلف با جزایر لانگرهانس نشان داد که ترشح انسولین تحریک شده با گلوکز مهار می‌گردد، اما این ماده بر ترشح انسولین پایه هیچ‌گونه اثر مهاری اعمال نمی‌کند. در موش‌های دیابتی فعالیت گلوکوکیناز کاهش یافته بود در حالی که در این حیوانات، ترشح انسولین پایه و نیز فعالیت هگزوکیناز بیشتر از موش‌های سالم بود. نتیجه‌گیری: براساس نتایج حاصل از این تحقیق می‌توان برآورد نمود که کاهش فعالیت آنزیمی گلوکوکیناز جزایر پانکراس، احیاناً می‌تواند در کاهش ترشح انسولین تحریک شده با گلوکز دخالت داشته باشد. افزایش ترشح انسولین پایه در موش‌های دیابتی می تواند ناشی از افزایش فعالیت هگزوکیناز پانکراس باشد
پروین میرمیران، عذرا رمضانخانی، حمیرا حمایلی مهربانی، فریدون عزیزی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1385 )
چکیده

مقدمه: مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر مداخلات تغذیه ای بر روند تغییرات شاخص‌‌های تغذیه‌ای و غیر تغذیه ای مرتبط با بیماری‌های غیرواگیر در ساکنین منطقه 13 تهران صورت گرفت. روش‌ها: در مرحله اول مطالعه قند و لیپید تهران، 1474 نفر از ساکنین تحت پوشش3 مرکز بهداشتی درمانی به صورت تصادفی انتخاب و مورد ارزیابی تغذیه ای قرار گرفتند. در مرحله دوم این طرح، ساکنین تحت پوشش یکی از مراکز بهداشتی به عنوان گروه مداخله، و ساکنین تحت پوشش دو مرکز بهداشتی دیگربه عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند و مداخلات تغذیه ای در منطقه مداخله آغاز گردید. به طور متوسط پس از 8/3 سال ، 222 نفرازگروه مداخله و356 نفرازگروه کنترل به صورت تصادفی انتخاب و مورد ارزیابی تغذیه ای قرار گرفتند. میانگین نمایه توده بدنی، دریافت درشت مغذی‌ها، ریز مغذی‌ها، و شاخص‌های بیوشیمیایی در هر دو گروه، قبل و بعد از مداخله محاسبه و با آزمون t زوجی مقایسه شد. برای مقایسه نتایج پس از مداخله بین دو گروه از آنالیز کوواریانس استفاده شد. یافته ها : پس از تعدیل اثر سن، جنس و متغیرهای پایه، تفاوت معنی داری در میانگین گلوکز ناشتا ، کلسترول کل سرم و کلسترول دریافتی در دو گروه مشاهده گردید. به طوری‌که میانگین گلوکز ناشتای خون در گروه کنترل 14±92 و در گروه مداخله 17±90، (001/0P<)، میانگین کلسترول کل سرم در گروه کنترل 14±232 و در گروه مداخله 122± 214 میلیگرم در دسی لیتر، (05/0P<) و میانگین کلسترول دریافتی روزانه 232 و در گروه مداخله 214 میلی گرم بود)05/0(P<. نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاکی از کاهش کلسترول کل سرم و قند خون ناشتا و کلسترول دریافتی روزانه پس از مداخلات تغذیه ای می باشد.
مهین ولیخانی، محسن خوش نیت‌نیکو، علی ناصر ترک،
دوره 6، شماره 3 - ( 2-1386 )
چکیده

پمفیگوس وولگاریس، شایعترین بیماری تاولی خود ایمنی است. استروییدها درمان اصلی این بیماری هستند که دیابت یکی از مهمترین عوارض آنها محسوب می‌شود و سبب کاهش زود هنگام دوز استروئید و بکار گیری دیگر داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی و در موارد کمی موجب قطع مصرف آن‌ها می‌شود. تعیین عوامل خطر بروز دیابت می‌تواند در شناسایی زودرس آن در بیماران پر خطر کمک نماید و در عین حال درمان بیماری زمینه‌ای آنها ادامه داده شود.
روش‌ها: 68 بیمار مبتلا پمفیگوس وولگاریس از نظر سابقه خانوادگی دیابت، فشار خون، شاخص توده بدنی (BMI)،FBS،HbA1C،TG ،HDL ارزیابی اولیه شدند و به مدت 8 هفته(هرهفته 2 بار)با بررسی FBS پیگیری شدند.
یافته‌ها: در طی مدت یک سال، 68 بیمار وارد مطالعه شدند. در طول درمان 19 نفر(9/27%) به دیابت مبتلا شدند. تفاوت فراوانی ابتلا به دیابت بر اساس میزان گلوکز ناشتای مختل (IFG) (31/9-04/1: CI) 11/3:OR، (8/6-5/4: NL) 6%HbA1c> (05/48-46/1:CI) 39/8:OR و 200TG≥ (18/28-64/1:CI)56/6:OR در گروه دیابتیک و گروه غیر دیابتیک از نظر آماری معنی دار بود. ازسوی دیگر بررسی فراوانی ابتلا به دیابت بر اساس سن ،سابقه خانوادگی ، فشار خون ،BMI وHDL تفاوت معنی داری بین دو گروه نداشت.
نتیجه‌گیری: با توجه به این که IFG ، TG،HbA1c عوامل خطر مستقل برای دیابت بودند؛ بنابراین اگر بیمار مبتلا به پمفیگوس وولگاریس ، کاندید درمان با گلوکوکورتیکوئید است، از نظر وجود IFG ، TG،HbA1c قبل از شروع درمان بررسی شده و در بیماران پر خطر چک قند خون با فواصل زمانی کمتر انجام شود و یا درمان پروفیلاکتیک برای آنها شروع شود.




مریم توحیدی، معصومه حاتمی، فرزاد حدائق، مریم صفرخانی، هادی هراتی، فریدون عزیزی،
دوره 9، شماره 0 - ( ويژه نامه عوامل خطرسازديابت و بيماري‌هاي قلبي- عروقي 1389 )
چکیده

مقدمه: اختلال لیپیدهای سرم نقش مهمی در افزایش خطر رخدادهای قلبی- عروقی(CVD) در بیماران دیابتی دارند. هدف از مطالعه حاضر مقایسه کارایی پارامترهای لیپیدی در پیش‌گویی بروز CVD در جمعیتی از بالغین مبتلا به دیابت ساکن تهران بود.

روش‌ها: افراد شرکت کننده در مطالعه شامل 413 مرد و 608 زن ≥30 سال و در شروع مطالعه فاقد CVD بودند. با استفاده از تحلیل رگرسیونی متناسب کاکس، نسبت‌های خطر (HRs) تعدیل شده برای CVD به ازای 1 انحراف معیار افزایش در کلسترول تام(TC)، تری‌گلیسرید (TG)، کلسترول لیپوپروتئین پرچگال (HDL-C)، کلسترول لیپوپروتئین کم چگال (LDL-C)، کلسترول لیپوپروتئین‌های به جزHDL  (non- HDL-C)، نسبت TC به HDL-C(TC/HDL-C) و TG به HDL-C(TG/HDL-C) محاسبه گردید. بروز CVD طی دوره پیگیری با میانه 4/8 سال ارزیابی شد.

یافته‌ها: طی پیگیری، 189 مورد CVD (91 مرد و 98 زن) ثبت شد. HR تعدیل شده برای عوامل خطر در مردان، برای تمام پارامترهای لیپیدی به جز HDL-C و TG/HDL-C، معنی‌دار بود. در تحلیل چند متغیره تعدیل شده در زنان، تنها نسبت TC/HDL-C، خطر معنی‌داری داشت ](57/1- 10/1) 31/1[. در هر دو جنس، در مدل‌های تعدیل شده برای عوامل خطر، بین قدرت تمایز پارامترهای مختلف لیپیدی (که با آماره C ارزیابی می‌گردد) در پیش‌بینی بروز CVD اختلافی وجود نداشت. در بررسی ادغام شده دو جنس، در تحلیل چند متغیره TC، LDL-C، non-HDL-C وTC/HDL-C، دارای HR تعدیل شده معنی‌داری بودند. این HR ها بین 20/1 تا30/1 با آماره C مشابهی متغیر بود.

نتیجه‌گیری: بر اساس آزمون‌های مهم کارایی مدل‌ها، مطالعه حاضر نتایج مبتنی بر شواهدی برای پیشنهاد WHO برای جمعیت‌های با وضعیت اقتصادی پایین و متوسط ارائه می‌دهد که در افراد دیابتی، TC سرم در مقایسه با LDL-C، non-HDL-C و TC/HDL-C، پارامتری قابل قبول در پیش بینی بروز CVD هستند.


سالار بختیاری، رضا مشکانی، محمد تقی‌خانی، باقر لاریجانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 10-1389 )
چکیده

مقدمه: مقاومت به انسولین، یک نقص کلیدی در چاقی و دیابت نوع 2 می‌باشد. طی مقاومت به انسولین، تجمع لیپید و افزایش بیان ژن PTP-1B در عضله اسکلتی رخ می‌دهد. هدف از این تحقیق، بررسی اثر کاهش بیان PTP-1B بر مقاومت به انسولین القاء شده توسط پالمیتات می‌باشد.
روش‌ها: از پلاسمید حاوی shRNA علیه ژن PTP-1B برای کاهش بیان PTP-1B در میوبلاست‌های C2C12 استفاده شد. تأیید کاهش بیان PTP-1B با وسترن بلاتینگ انجام گردید. سپس میزان برداشت گلوکز و غلظت تری‌گلیسرید در سلول‌های کاهش بیان یافته PTP-1B و سلول‌های طبیعی در حضور اسید چرب پالمیتات مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: در این مطالعه نشان داده شد که میزان بیان PTP-1B در سلول‌های کاهش بیان یافته PTP-1B نسبت به سلول‌های طبیعی 58% کاهش یافته است (05/0P <). بعلاوه، برداشت گلوکز تحریک شده با انسولین در سلول‌های کاهش بیان یافته PTP-1B در حالت بدون تیمار در مقایسه با پالمیتات 5/0 و 75/0 میلی‌مولار به ترتیب 3/2، 5/2 و 3 برابر سلول‌های طبیعی می‌باشد (01/0P <). نتایج حاصل از سنجش محتوای تر‌‌ی‌گلیسرید نیز نشان می‌دهد که در حالت تیمار با 5/0 و 75/0 میلی‌مولار پالمیتات، غلظت تری‌گلیسرید در میوتیوب‌های کاهش بیان یافته PTP-1B به ترتیب تقریباً 25/1 و 42/1 برابر میوتیوب‌های طبیعی می‌باشد (05/0P <).
نتیجه‌گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان می‌دهد که کاهش بیان PTP-1B ضمن افزایش میزان تری‌گلیسرید درون سلولی، منجر به افزایش حساسیت به انسولین در سلول‌های C2C12 شده که این حساسیت حتی در حضور پالمیتات نیز حفظ می‌شود. بنابراین، PTP-1B می‌تواند به عنوان یک هدف درمانی بالقوه برای درمان مقاومت به انسولین و دیابت نوع 2 مطرح باشد.


علی خانی جیحونی، سید محمد مهدی هزاوه‌ئی،
دوره 10، شماره 1 - ( 10-1389 )
چکیده

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مقدمه: به منظور جلوگیری از عوارض بیماری دیابت، انجام مداخلات آموزشی با استفاده از مدل‌های آموزش بهداشت قابل اجرا است. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر برنامه آموزشی بر اساس مدل بزنف (BASNEF) بر کنترل قندخون در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
روش‌ها: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی و آینده‌نگر است. 100نفر از بیماران دیابت نوع 2 (50 نفر مورد و 50 نفر شاهد) با سن 65-40 سال و با سابقه ابتلا به دیابت بالای 5 سال در مطالعه شرکت کردند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه تنظیم شده بر اساس مدل بزنف، چک لیست برای ثبت عملکرد بیماران بر اساس خود گزارش‌دهی، میزان HbA1c و قندخون بیماران بود. قبل از انجام مداخله آموزشی، چک لیست برای ثبت آزمایش HbA1c و قندخون و پرسشنامه و برای هر دو گروه تکمیل و بیماران گروه مورد در 6 جلسه به مدت 1 ماه برنامه آموزشی دریافت کردند. هم چنین 1 و 2 ماه پس از اتمام مداخله آموزشی، دو جلسه پیگیری برگزار شد. بلافاصله پس از مداخله و 3 ماه بعد از مداخله آموزشی، هر دو گروه شاهد و مورد پرسشنامه و چک لیست مربوطه را تکمیل کردند.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که بین میانگین نمره مربوط به متغیرهای اجزای مدل بزنف (اعتقادات، نگرش و معمول‌های انتزاعی و عوامل قادر کننده) در دو گروه مورد و شاهد در خصوص کنترل قند خون قبل و بعد از مداخله آموزشی اختلاف معنی‌داری وجود دارد. همچنین گروه مورد نسبت به گروه شاهد عملکرد بهتری در خصوص انجام رفتارهای کنترل کننده قندخون بلافاصله و 3 ماه بعد از پایان برنامه آموزشی داشت به طوری که میزان HbA1c (از 65/8 قبل از مداخله به 47/7، 3 ماه پس از مداخله آموزشی) و قند خون (از 08/207 قبل از مداخله به 2/124، 3 ماه پس از مداخله آموزشی) آنها نیز کاهش چشمگیری داشت که از نظر آماری معنی‌دار بود.
نتیجه‌گیری: تدوین برنامه آموزشی بیماران دیابتی برای کنترل قندخون با استفاده از مدل بزنف بسیار سودمند و اثربخش است. ضمن این که در اجرای این برنامه‌ها کنترل، پایش و پیگیری آموزشی توصیه می‌شود.


مهدیه آخوندان، پروین میرمیران، بهرام رشیدخانی، گلاله اصغری،
دوره 11، شماره 3 - ( 12-1390 )
چکیده

Normal 0 false false false مقدمه: ترکیب برنامه غذایی اثر مهمی بر فعالیت انسولین در طی بارداری دارد. با این حال بیشتر مطالعات به نقش هر یک از مواد مغذی در دیابت بارداری پرداخته اند. لذا این مطالعه با هدف بررسی ارتباط دیابت بارداری با الگوهای غذایی قبل از بارداری انجام شد.
روش‌ها: در این مطالعه 123 مادر باردار مبتلا به دیابت بارداری در گروه مورد و 269 مادر باردار سالم در گروه شاهد بررسی شدند. اطلاعات برنامه غذایی یک سال قبل بارداری این افراد از طریق تکمیل پرسشنامه بسامد خوراک جمع آوری شد.
یافته‌ها: توسط روش آنالیز عاملی، دو الگوی غذایی به دست آمد. الگوی غذایی سالم با مصرف بالاتر روغن های مایع، حبوبات، مغزها، میوه ها، مرغ و ماهی، غلات کامل و غلات تصفیه و الگوی غذایی غربی با مصرف بالای شیرینی ها، مربا و کمپوت، مایونز، نوشابه ها، میان وعده های شور، چربی های جامد، لبنیات پرچرب، سیب زمینی، اعماء و احشا، تخم مرغ، گوشت قرمز، غذاهای آماده، چای و قهوه شناسایی شد. امتیاز حاصله در هر الگو بر اساس میانه تقسیم بندی شد. امتیاز بالاتر در الگوی غذایی غربی (دسته بالاتر از میانه) با افزایش خطر ابتلا به دیابت بارداری ارتباط مثبت نشان داد (04/3-27/1 CI: 95% ، 97/1OR:). این نسبت پس از تعدیل اثر عوامل مخدوشگر همچنان معنادار بود (72/2-40/1CI: 95% ، 68/1OR:).
نتیجه‌گیری: در این مطالعه ارتباط مثبت الگوی غذایی غربی با افزایش خطر دیابت بارداری مشاهده شد. به نظر می رسد با تغییر در الگوهای غذایی بتوان خطر دیابت بارداری را به ویژه در زنانی که الگوی غذایی غربی مصرف می کنند، کاهش داد.


شکوه اردوخانی، فرهاد زمانی، صدیقه مرادی،
دوره 12، شماره 4 - ( 2-1392 )
چکیده

مقدمه: حاملگی یک حالت مقاومت به انسولین در بافت‌های محیطی زن باردار القا می‌کند، از طرف دیگر، شیردهی ممکن است از ایجاد سندرم متابولیک در آینده پیشگیری نماید. با توجه به اهمیت سندرم متابولیک، هدف از این مطالعه، ارتباط تعداد حاملگی و طول مدت شیردهی با شیوع سندرم متابولیک در مادران 70-40 ساله بود. روش‌ها: اطلاعات کلیه مادران 40 تا 70 سال مرکز تحقیقات جمعیت آمل براساس چک لیست طراحی شده به دست آمده و سپس مادرانی که حداقل یک بار حاملگی داشته‌اند پس از کسب رضایت‌نامه وارد مطالعه شده و از نظر وجود سندرم متابولیک طبق معیارهای (Nationa Cholesterol Education Program, Panel III) NCEP.ATP III بررسی شدند. سایر اطلاعات نیز مانند سن، تعداد حاملگی، طول مدت شیردهی از طریق پرونده پزشکی مادران و پرسش از آنها استخراج شد. داده‌ها با استفاده از SPSS ویرایش 16 آنالیز شد. سطح معناداری آزمون‌ها p-value کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد. یافته‌ها: در نهایت 978 نفر وارد مطالعه شدند. میانگین سنی این افراد در زمان ورود به مطالعه 8/7±53/24 سال و میانگین نمایه توده بدنی افراد kg/m2 5/20±31/42 بود. از کل افراد، (3/31%) 306 بیمار دچار پرفشاری خون بودند و (9/38%) 380 نفر به دیابت مبتلا بودند. هر نفر به طور میانگین 26/2±71/4 حاملگی داشت. میانگین متوسط طول مدت شیردهی در کل مادران 53/19±55/81 ماه بود. در گروهی که 4 یا کمتر بارداری داشتند ارتباط معنی‌داری بین مدت شیردهی و سندرم متابولیک و اجزا آن به جز افزایش تری‌گلیسرید مشاهده نشد. در کل افراد مورد مطالعه نیزافزایش مدت زمان شیردهی ارتباط معنی داری با بروزسندرم متابولیک نداشت(9/0=P)، ولی تعداد حاملگی ارتباط آماری معنی دار مثبت با بروز سندرم متابولیک داشتند (00/0P=). نتیجه‌گیری: تعداد حاملگی‌های بیش از4 مورد علی‌رغم افزایش مطلق مدت شیردهی، ارتباط مستقیم و معنی‌داری با وجود سندرم متابولیک دارند.
مرضیه جهاندار، مرتضی بادله، محمد تقی بادله، شهرام محمد خانی،
دوره 15، شماره 6 - ( 4-1395 )
چکیده

مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی مداخله‌ی شناختی-رفتاری گروهی کوتاه مدت (CBGI-CHD) بر کیفیت زندگی و ادراک از بیماری، بیماران دیابتی نوع دو بود.

روش‌ها: 28 بیمار دیابتی نوع دو که عضو انجمن دیابت ایران هستند، به‌صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به‌طور جایگزینی تصادفی در گروه آزمایش (14= n) (با یک برنامه‌ی مداخله‌ی 12 هفته‌ای شناختی رفتاری گروهی) و کنترل (14= n) (تنها مراقبت معمول را دریافت کردند)، گمارده شدند. کیفیت زندگی و ادراک بیماری توسط مقیاس کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و پرسشنامه‌ی ادارک بیماری، قبل از مداخله و بلافاصله بعد از مداخله مورد اندازه‌گیری قرار گرفت. داده‌ها با کمک نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 19، آمار توصیفی، تحلیل کواریانس تحلیل گردیدند.

یافته‌ها: گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی‌داری در کیفیت زندگی و ادراک بیماری در پس آزمون نشان داد (5%‍ P<). علاوه براین، مداخله در خرده مقیاس‌های کیفیت زندگی به غیر از بعد محیط معنی‌دار بود (5%‍ P<).

نتیجه‌گیری: تحلیل کواریانس نشان می‌دهد که CHD CBGI می‌تواند منجر به افزایش کیفیت زندگی و ادراک بیماری بیماران مبتلا به دیابت نوع ‌دو شود. تحقیقات بعدی با دوره‌های طولانی مدت پیگیری به‌منظور حصول اطمینان از تداوم اثربخشی پیشنهاد می‌گردد.


رحمان سوری، نیکو خسروی، شقایق جعفرپور، اعظم رمضان خانی،
دوره 16، شماره 2 - ( 10-1395 )
چکیده

مقدمه: التهاب نقش مهمی در فرایندهای مقاومت به انسولین ایفا می‌کند و به‌نظر می‌رسد واسطه‌های شیمیایی مانند کمرین در مقاومت به انسولین نقش محوری دارند. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه‌ی آثار فعالیت هوازی و محدودیت کالریک بر سطوح سرمی کمرین و شاخص مقاومت به انسولین در زنان دیابتی نوع دو می‌باشد.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی نیمه‌تجربی، 30 نفر از زنان مبتلا به دیابت نوع دو (میانگین سن 4±3/49 سال؛ وزن3/7±8/٧8 کیلوگرم) در این پژوهش شرکت نمودند و به‌طور تصادفی به سه گروه محدودیت کالریک (گروه تجربی١)، فعالیت هوازی به‌همراه محدودیت کالریک (گروه تجربی٢) و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی ١ از یک رژیم غذایی با ٢٥% محدودیت کالریک به‌مدت 12 هفته استفاده نمودند. آزمودنی‌های گروه تجربی ٢ نیز از یک برنامه‌ی تمرینی شامل فعالیت هوازی و دویدن بر روی تردمیل و 50% محدودیت کالریک برنامه‌ی رژیم غذایی گروه تجربی ١ به‌صورت ترکیبی استفاده نمودند (٥/١٢% افزایش هزینه‌ی انرژی و ٥/١٢% محدودیت کالریک). قبل و پس از 12 هفته، خونگیری به‌منظور اندازگیری کمرین، اینترلوکین 6، گلوکز و انسولین انجام شد. داده‌ها با استفاده از آزمون آماری تی زوجی و آنالیز واریانس یکطرفه در سطح معناداری (٠٥/٠P<) تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که نمایه‌ی توده‌ی بدنی (BMI)، نسبت دور کمر به دور لگن (WHRشاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) و اینترلوکین6 در همه‌ی گروه‌های تجربی کاهش معناداری داشت (٠٥/٠P<). نتایج حاکی از کاهش معنادار سطوح کمرین در گروه‌های تجربی ١ (٠01/٠P=) و ٢ بود (٠01/٠P=). بین تغییرات کمرین با تغییرات BMI، HOMA-IR، WHR و اینترلوکین6، همبستگی معناداری مشاهده گردید (٠٥/٠P<).
نتیجه‌گیری: با توجه به رابطه‌ی کمرین با مقاومت به انسولین و نیز تأثیرپذیری آن‌ها از تمرین هوازی و محدودیت کالریک، ممکن است، کاهش سطوح آن نقش ویژه‌ای در کاهش مقاومت به انسولین، ایفا نماید.
 


مهدی بختیاری مقدم، حسین شعبانی نژاد، علیرضا شمس معطّر، مریم ساریخانی، اسری اصغرزاده،
دوره 17، شماره 6 - ( 7-1397 )
چکیده

مقدمه: بررسی اثر پیام متنی تلفن همراه بر کنترل قند خون (هموگلوبین گلیکوزیله) در ارائه مراقبت دیابت نوع دو (دیابت غیروابسته به انسولین).
روش‌ها: مطالعه حاضر یک مرور نظام مند به همراه متارگرسیون می‌باشد. یک جستجو در مهم‌ترین بانک‌های اطلاعات الکترونیکی منابع پزشکی از یک دسامبر1992 تا یک ژانویه 2017 به شکل نظام‌مند از جمله: CRD ، Ovid Medline ، PubMed ، Cochrane Library و علاوه بر آن با مراجعه به منابع مقالات یافت شده و جستجوی دستی در سایت‌های مرتبط با این فناوری و در صورت لزوم با افراد خبره در این زمینه تماس گرفته شد. تمام مطالعات کارآزمایی بالینی تصادفی و کوهورت وارد شده مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: شرکت کنندگان از نه مطالعه (818 نفر) که همه کارآزمایی بالینی تصادفی بودند وارد و ارزیابی کیفیت شدند. میانگین کاهش در استفاده کنندگان از خدمات پیام کوتاه در مقایسه با گروه کنترل (SMD-0.324, 95% CI, − 0.526 to − 0.121; I2 = 51.0) بود. تجزیه و تحلیل زیرگروه‌ها نشان داد که بیماران جوان، به احتمال بیشتری در استفاده از برنامه‌های دیابت بهره می‌برند و اندازه اثر با دوره کوتاه مداخلات و اندازه نمونه‌های بزرگ افزایش می‌یابد.
نتیجه گیری: خدمات پیام کوتاه تلفن همراه ممکن است یک مؤلفه موثری برای کمک به کنترل هموگلوبین گلیکوزیله و به‌عنوان یک مداخله‌ی جانبی برای مراقبت بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در نظر گرفته شود.
رحمان سوری، مهدی انگوتی، محمدرضا اسد، صادق ستاری فرد، اعظم رمضان خانی،
دوره 17، شماره 6 - ( 7-1397 )
چکیده

مقدمه: روی آلفا-2- گلیکوپروتئین (ZAG)، اخیراً در تنظیم متابولیسم بافت چربی به‌علت ارتباط منفی آن با چاقی و مقاومت به انسولین مورد توجه قرار گرفته است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین پر شدت تناوبی (HIIT) بر میزان ZAG پلاسما و بافت چربی رت‌های نر مبتلا به دیابت نوع دو می‌باشد.
روش‌ها: در این مطالعه، 21 سر رت نر در سه گروه شاهد (سالم)، کنترل (دیابتی) و تمرین تناوبی (دیابتی با تمرین) مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه تمرین، به‌مدت 8 هفته به فعالیت تناوبی با تناوب‌های کوتاه 15 تا 30 ثانیه و تعداد 5 تا 12 تکرار (1 دقیقه استراحت فعال بین هر تناوب) و سرعت 27 تا 34 متر بر دقیقه بر روی تردمیل پرداختند. 24 ساعت پس از پایان جلسه‌ی تمرینی، نمونه‌ی خونی و بافت چربی به‌منظور اندازه‌گیری سطوح ZAG از رت‌ها گرفته شد. داده‌ها با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه و تعقیبی توکی در سطح معناداری (٠٥/٠P<) تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان دادند که تفاوت معناداری در میزان ZAG بافت چربی بین گروه‌های شاهد و کنترل وجود داشت که در گروه کنترل دیابتی پایین‌تر بود (001/0P<). همچنین بین دو گروه شاهد و تمرین تناوبی نیز تفاوت معناداری در میزان ZAG بافت چربی دیده شد که در گروه شاهد بالاتر بود (005/0=P). هشت هفته تمرین HIIT باعث افزایش معنادار میزان ترشح پروتئین ZAG بافت چربی در مقایسه با گروه کنترل دیابتی گردید (003/0=P). تفاوت معناداری در میزان سطوح پلاسمایی ZAG بین هیچ یک از گروه‌ها مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرین پرشدت تناوبی باعث افزایش میزان ZAG در بافت چربی رت‌های نر دیابتی می‌شود که این امر می‌تواند باعث کاهش مقاومت انسولین در دیابت نوع دو گردد.
منیژه نامجو، پروانه نظرعلی، رحمان سوری، اعظم رمضان خانی، فاطمه فلاح،
دوره 22، شماره 4 - ( 8-1401 )
چکیده

مقدمه: آدرنومدولین(ADM)‌یک پپتید چند عملکردی است که در طیف گسترده‌‌‌ای از فرآیندهای فیزیولوژیکی و عملکرد قلبی-عروقی نقش دارد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه‌ی تأثیر فعالیت جسمانی ((PA بر سطوح ADM، نیتریک‌‌‌اکساید (NO) و میزان مقاومت به انسولین (HOMA-IR) در افراد ورزشکار و غیر ورزشکار بود.
روش‌‌ها: 12 ورزشکار و11 غیر ورزشکار در‌‌‌این مطالعه‌ی نیمه‌تجربی شرکت کردند. ‌‌شرکت‌کنندگان پژوهش با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. تمرین تردمیل بیشینه (برنامه‌ی بروس) در هر دو گروه انجام شد. نمونه‌‌های خونی قبل و پس از انجام جلسه تمرین جهت بررسی متغیرها جمع‌آوری گردید. داده‌‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس‌ یک‌طرفه، تی زوجی، تی مستقل و همبستگی پیرسون و در سطح معنی‌داری 05/0P< تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌‌ها: نتایج نشان داد که پس از‌یک وهله فعالیت ورزشی زیربیشینه، شاخص HOMA-IR در گروه غیر ورزشکار کاهش (034/0 P=) و مقادیر NO هر دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار افزایش‌یافت (001/0 P=، 002/0 P=) و‌‌‌این افزایش در گروه ورزشکار بیشتر بود. همچنین در مقادیر ADM سرم در گروه غیر ورزشکار (001/0 P=) پس از اتمام وهله‌ی تمرین افزایش مشاهده شد.
نتیجه‌گیری:‌ یک جلسه فعالیت جسمانی، احتمالاً با افزایش سطوح ADM و NO می‌تواند منجر به اتساع عروقی بهتر و بهبود عملکرد اندوتلیال و همچنین بهبود مقاومت به انسولین در افراد غیرفعال شود. از آنجا که در افراد ورزشکار تنها سطوح NO پس از پایان فعالیت افزایش یافت، به‌نظر می‌رسد PA بر بهبود عملکرد اندوتلیال افرادغیرفعال تأثیر بیشتری دارد.
مصطفی بسکاآبادی، نجمه مهاجری، علی تقی پور، حبیب الله اسماعیلی، سید جواد حسینی، احسان موسی فرخانی،
دوره 22، شماره 6 - ( 12-1401 )
چکیده

مقدمه: در ایران با پیشرفت فناوری و توسعه‌ی آمارهای ثبتی لزوم استفاده از روش‌های داده کاوی بیشتر مورد توجه محققین قرار گرفته است. درخت رگرسیون و طبقه‌بندی یکی از روش‌های مهم در مُدل‌بندی داده‌های حجیم است که برای کنترل جامعه و پیش‌بینی مورد توجه محققین زیادی قرار گرفته است. هدف این مطالعه تعیین متغیرهای تأثیرگذار بر فراوانی رخداد عوارض ناشی از دیابت است.
روش‌ها: این پژوهش از نوع مقطعی-تحلیلی است. در این پژوهش، اطلاعات تمام افراد مراجعه کننده‌ی دیابتی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1397 از سامانه‌ی سینا استخراج گردید. 5016 نفر از افراد وارد شده به مطالعه دارای عارضه‌ی دیابت و 53613 نفر نیز بدون عارضه بودند. روش برازش مدل درخت رگرسیون و طبقه‌بندی و معیار سنجش مدل ضریب تعیین و مساحت منحنی راک و نمودار Lift است.
یافته‌ها: منحنی راک برای مدل درختی برازش داده شده 8/73 درصد که نشان دهنده‌ی توان نسبتاً بالای مدل است. براساس نمودار Lift قدرت تصمیم‌گیری بروز عارضه‌ی دیابت برای فردی که مراجعه می‌کند 5/3 برابر افزایش می‌یابد.
نتیجه‌گیری: نتایج مدل رگرسیون و طبقه‌بندی درختی نشان داد که از متغیرهای کمی به‌ترتیب نزولی سن، عامل خطرسنجی، FBS، HbA1C، مجموع زمان فعالیت، کلسترول، FBS وHDL، بیماری قلبی و عروقی، سابقه‌ی سکته، فشار خون، کلسترول، تجویز استاتین، شغل با فعالیت فیزیکی سخت، منطقه‌ی زندگی، روغن مصرفی، پیاده‌روی، مصرف سبزیها و جنسیت در فراوانی رخداد عارضه‌ی دیابت مؤثرتر از عوامل دیگر هستند.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb