جستجو در مقالات منتشر شده


12 نتیجه برای رجبی

شهین یاراحمدی، باقر لاریجانی، ابراهیم جوادی، محمدحسن باستان‌حق، محمد پژوهی، رضا ملک‌زاده، محمود محمودی، علیرضا شفائی، محمدرضا مهاجری تهرانی، علی رجبی، محمد فرهادی،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1383 )
چکیده

مقدمه: بیماری سلیاک و دیابت نوع 1 از نظرنشانگرهای HLA و جایگاههای کروموزومی یکسان با یکدیگر مربوط هستند که ممکن است علت وقوع این دو اختلال با یکدیگر در عده زیادی از زیر گروههای جمعیتی شبیه باشد. این مطالعه برای بررسی شیوع مثبت بودن پادتن ضدگلیادین (یک نشانگر در بیماری سلیاک) در بیماران دیابتی شهر تهران و تعیین اینکه آیا یافته‌های گزارش شده در مورد افزایش آنتی‌گلیادین مثبت در بیماران دیابتی در مطالعه ما نیز تکرار می‌شود یا خیر، طراحی گردید.
روشها: در این مطالعه 182 نفر (52 نفر با دیابت نوع 1 و 130 نفر با دیابت نوع 2) شرکت کردند که 110 نفر آنها زن بودند. محدوده سنی بیماران در گروه دیابت نوع1 3-5/29 سال و در گروه دیابت نوع 2 42-65 سال بود. از هر بیمار یک نمونه خون تهیه و با روش ایمونوفلورسانس غیرمستقیم از نظر IgG ضدگلیادین بررسی شد. لازم به ذکر است تمام بیماران در زمان نمونه‌گیری فاقد علائم گوارشی بودند.
یافته‌ها: در یک بیمار با دیابت نوع 1 (9/1%) و دو بیمار با دیابت نوع 2 (5/1%) IgG ضدگلیادین مثبت بود. شیوع مثبت بودن پادتن ضدگلیادین در افراد سالم دهنده خون در شهر تهران 064/0% است.
نتیجه‌گیری: شیوع آنتی‌گلیادین در بیماران دیابتی نوع 1 و 2 به ترتیب 30 و 24 برابر بیشتر از جمعیت عادی در شهر تهران است که این با گزارش سایر مناطق در مورد شیوع بیماری سلیاک در بیماران دیابتی سازگار و متناسب است. به‌علت حساسیت و ویژگی نسبتاً کم (هر دو حدود 80 %) آنتی‌بادی ضدگلیادین، از آن کمتر استفاده می‌شود (نسبت به ایده‌آل) اما سنجش با ایمونوفلورسانس غیرمستقیم یک روش سریع و ارزان قیمت است و برای برنامه‌های غربالگری زیرگروههای جمعیتی مناسب می‌باشد و می‌توان آن را برای همه بیماران دیابتی در معرض خطر توصیه نمود.


حسن فلاح‌حسینی، باقر لاریجانی، حسین فخرزاده، بیتا رجبی‌پور، شاهین آخوندزاده، طیبه تولیت، رامین حشمت،
دوره 3، شماره 2 - ( 3-1383 )
چکیده

مقدمه: اختلالات متابولیسمی و کاهش قدرت آنتی‌اکسیدانی خون در بیماران دیابتی مبتلا به چربی خون بالا منجر به افزایش تولید و کاهش دفع رادیکال‌های آزاد اکسیژن و از عوامل مؤثر در تشدید بسیاری از بیماری‌های ثانویه می‌باشد. تأثیر مثبت آنتی‌اکسیدان‌ها در بهبود اختلالات متابولیسمی فوق در مطالعات متعددی گزارش شده است. در این کارآزمایی بالینی تأثیر عصاره بذر گیاه دارویی ماریتیغال یا سیلیبوم ماریانوم (Silybum marianum) با خواص آنتی‌اکسیدانی که به سیلی‌مارین معروف است روی چربی خون در بیماران دیابتی مبتلا به چربی خون بالا بررسی شد.

روش‌ها: تعداد 54 بیمار دیابتی مراجعه‌کننده به بیمارستان شریعتی دارای کلسترول خون بین 200 الی 300 میلی‌گرم در دسی‌لیتر و قند خون 150 الی 200 میلی‌گرم در دسی‌لیتر انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه درمان با سیلی‌مارین(29 نفر) و دارونما(25 نفر) تقسیم شدند. بیماران هر دو گروه قبل از ورود به مطالعه و سپس بعد از 4 ماه از نظر میزان کلسترول، LDL،  HDL, تری‌گلیسرید, قند, SGOT  و SGPT خون در حالت ناشتا بررسی شدند. به بیماران گروه سیلی‌مارین بعد از ورود به مطالعه روزانه 3 عدد قرص 200 میلی‌گرمی سیلی‌مارین و به گروه دارونما روزی 3 عدد قرص دارونما تجویز شد.

یافتهها:  نتایج طرح حاکی از آن بود که در گروه سیلی‌مارین میزان کلسترول, LDL , تری‌گلیسرید, SGOT ، SGPT و قند خون ناشتا بعد از چهار ماه در مقایسه با زمان ورود به مطالعه بطور معنی‌دار کاهش یافت. این تغییرات در گروه دارونما مشاهده نشد ولی میزان قند خون بطور معنی‌داری افزایش یافت.

نتیجه‌گیری:  تجویز داروی گیاهی سیلی‌مارین به بیماران دیابتی نوع دوم مبتلا به چربی خون بالا موجب کاهش میزان کلسترول, LDL, تری‌گلیسرید, SGOT  و SGPT و همچنین قند خون ناشتا می‌شود.


احیاء گرشاسبی، سید محسن خوش نیت نیکو، مریم عباسیان، بیتا رجبی‌پور، نادر فلاح،
دوره 4، شماره 1 - ( 4-1383 )
چکیده

در حال حاضر معیارهای مختلفی برای تشخیص دیابت بارداری به کار می رود ACOG معیارهای NDDG وADA معیارهای کارپنتر کوستان را قبول کرده اند. گرچه هر دو این معیارها، بر اساس مطالعات اوسالیوان و ماهان به دست آمده است، ولی تعداد بیماران تشخیص داده شده بر اساس هر معیار متفاوت است. هدف از این مطالعه ارزیابی شیوع دیابت بارداری براساس معیارهای کارپنتر کوستان و NDDG می‌باشد.
روش‌ها: درطی یک غربالگری، 1200 زن باردار مراجعه کننده به درمانگاه بارداری انتخاب شدند. بیمارانی که دیابت آشکار داشتند، وارد مطالعه نشدند. برای تمام بیماران طبق الگوریتم غربالگری آزمون GCT و در صورت نتیجه بیشتر یا مساوی از130، تست GTT انجام شد. نتایج آزمون GTT براساس دو معیار اندازه‌گیری NDDG و کارپنتر کوستان بررسی و با یکدیگر مقایسه گردید.
یافته‌ها: در این غربالگری 377 نفر، GCT مثبت شدند که از این میان، براساس معیارهای کارپنتر کوستان، 83 نفر (9/6 درصد) و براساس معیارهای NDDG، 44 نفر (6/3درصد) مبتلا به دیابت بارداری بودند. در این مطالعه در صورتی که آستانه قند پلاسما در آزمون GCT، mg/dl140 در نظر گرفته می شد، بر اساس معیارهای کارپنتر کوستان، 16 نفر (1/18 درصد) و براساس معیارهای NDDG، 4 نفر (9 درصد) از بیماران را از دست می دادیم.
نتیجه‌گیری: با توجه به تفاوت معنی‌داری که در مقایسه دو روش NDDG و کارپنتر کوستان درتشخیص دیابت بارداری وجود دارد،تعیین ارزش هر کدام از روشها در بهبود پیش آگهی و پیامد ضروری است. از طرفی به نظر ما آستانه mg/dl 130 که توسط محققین قبلی پیشنهاد شده، دارای دقت و صحت بیشترمی باشد.


رضا رجبیان، محمد خواجه دلویی، افسون فضلی نژاد، سید جواد رضازاده،
دوره 4، شماره 4 - ( 3-1384 )
چکیده

انفارکتوس حاد میوکارد (AMI) مهم ترین علت مرگ و میر در جهان است. این مشکل با بعضی عوامل خطر تشدید می‌شود. یکی از این عوامل، هیپرگلیسمی ناشی از استرس است. این مطالعه با هدف تعیین فراوانی هیپرگلیسمی استرسی در انفارکتوس حاد میوکارد و رابطه آن با عوارض داخل بیمارستانی AMI انجام شده است.
روش‌ها: در 160 بیمار مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد (Q Wave MI) هیپرگلیسمی استرسی بررسی شد. سپس دو گروه نرموگلیسمیک و هیپرگلیسمی استرسی در طی مدت بستری از نظر ایجاد عوارض، نارسایی قلبی، شوک کاردیوژنیک و مرگ و میر پی‌گیری و مقایسه شدند.
یافته‌ها: از 160 بیمار مورد بررسی، 1/63 درصد نرموگلیسمیک ، 5/7 درصد هیپرگلیسمی استرسی، 25 درصد به دیابت شناخته شده و 4/4 درصد به دیابت ناشناخته مبتلا بودند. از 18 بیمار هیپرگلیسمی استرسی، 6 بیمار (50 درصد) و از 101 بیمار نرموگلیسمیک، 18 بیمار (8/17 درصد) دچار نارسایی قلبی شدند که اختلاف معنی‌دار بود ( 02/0P = ، 27/6=χ²). شوک کاردیوژنیک در هر دو گروه مشاهده نشد. سه مورد مرگ و میر در گروه بدون دیابت شناخته شده در ساعات اولیه رخ داد (97/2 درصد) . چون قند خون هنوز اندازه گیری نشده بود، احتساب این بیماران در گروه نرموگلیسمی یا هیپرگلیسمی استرسی امکان نداشت.
نتیجه‌گیری: هیپرگلیسمی استرسی می‌تواند میزان مرگ و میر ، نارسایی قلبی و طول مدت بستری را در بیماران AMI افزایش دهد. در این مطالعه نارسایی قلبی بطور معنی‌داری با هیپرگلیسمی استرسی ارتباط داشت. تکمیل این بررسی به تعداد نمونه‌های بیشتر احتیاج دارد.


حمید رجبی، روح‌اله نیکویی، رضا قراخانلو، کبری امیدفر، امیرعباس منظمی، فرشته عتابی، آرش حسین‌نژاد، باقر لاریجانی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده

مقدمه: هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر تمرین استقامتی بر میزان بیان ژن‌های MCT1 وMCT4  در عضلات اسکلتی رت‌های دیابتی نوع 2 بود.
روش‌ها: تعداد 40 رت نژاد ویستار نر در سن 4 هفتگی با میانگین وزن 8/9 ± 7/93 گرم انتخاب و به طور تصادفی به 3 گروه کنترل سالم (10=n)، کنترل دیابتی (15=n) و تمرینی دیابتی (15=n) تقسیم شدند. دیابت از طریق ترکیب تزریق درون صفاقی استرپتو زوتوسین و مصرف غذای پر چرب ایجاد و تمرین استقامتی (شروع با سرعت m/min 20 و تدریجاً رسیدن به سرعت m/min 30 در هفته آخر) به مدت 7 هفته، بر گروه تمرینی دیابتی اعمال شد. جهت تأیید وقوع به مقاومت انسولین، از شاخص HOMA-IR استفاده گردید. 24 ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی، رت‌ها تشریح و عضله نعلی و باز کننده طویل انگشتان (EDL) جدا شدند. اندازه‌گیری انسولین پلاسما به روش ELISA، غلظت گلوکز پلاسما با روش آنزیماتیک گلوکز اکسیداز و میزان بیان MCT1 و MCT4 با تکنیک Real time - PCR انجام گرفت. میزان بیان MCT1 و MCT4 هر ژن با استفاده از روش 2 -ΔΔCT محاسبه گردید. جهت تعیین معنی‌دار بودن تفاوت متغیرها بین گروه‌های تحقیق از آزمون‌های آماری t-student،ONE-WAY ANOVA  و آزمون تعقیبی Tukey استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌های تحقیق نشان داد مقادیرHOMA-IR index  در دو گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل سالم بیشتر بود
(01/0 P<)، همچنین اختلاف معنی‌دار بین میزان بیان MCT4 در عضله EDL بین گروه تمرین کرده دیابتی و کنترل دیابتی یافت شد (01/0 P<). میزان بیان MCT4 در عضله نعلی، بیانMCT1  در هر دو عضله نعلی وEDL  در تمرین کرده دیابتی نسبت به گروه کنترل دیابتی افزایش غیر معنی‌دار داشت.
نتیجه‌گیری: به طور خلاصه نتایج تحقیق نشان داد که بیان ژن‌های M‏CT1  و MCT4 در شرایط دیابت نوع 2 نسبت به شرایط نرمال کاهش قابل ملاحظه‌ای دارد و تمرین استقامتی می‌تواند این کاهش بیان را تعدیل و به سطوح نرمال نزدیک کند.


امیرعباس منظمی، حمید رجبی، رضا قراخانلو، محمد جوان، منیژه نوروزیان، کبری امیدفر، روح‌اله نیکویی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده

مقدمه: هدف از تحقیق حاضر تعیین اثر تمرین استقامتی بر میزان محتوی پروتئینی مبادله‌گر ‏سدیم هیدروژن (1NHE ) و کوترانسپورتر سدیم بی‌کربنات (1NBC ) در غشای ‏عضلات اسکلتی رت‌های دیابتی نوع 2 بود.
روش‌ها: تعداد 40 رت نژاد ویستار نر در سن 4 ‏هفتگی با میانگین وزن 8/9±7/93 گرم انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه کنترل سالم (7 سر رت) کنترل دیابتی (9 سر رت) و تمرینی دیابتی (9 سر رت) تقسیم شدند. دیابت از طریق ترکیب ‏تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین و مصرف غذای پرچرب ایجاد و تمرین استقامتی ‏‏(دویدن روی نوار گردان جوندگان، شروع با min/m20 تدریجاً به  min/m30 در هفته ‏آخر) به مدت هفت هفته، بر گروه تمرینی دیابتی اعمال شد. جهت تایید مقاومت انسولین ‏از مقادیر HOMA-IR استفاده گردید. 24 ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی، رت‌ها ‏تشریح و عضله نعلی (SOL) و باز کننده طویل انگشتان (EDL) استخراج شدند. اندازه‌‏گیری انسولین پلاسما به روش ELISA، غلظت گلوکز پلاسما با روش آنزیماتیک گلوکز ‏اکسیداز و میزان محتوی پروتئینی 1NHE و1NBC  با تکنیک وسترن بلاتینگ انجام ‏گرفت و با استفاده تکنیک Scanning Densitometric نرم افزار Image j چگالی ‏باندهای 1NHE و1NBC  تعیین شد. جهت تعیین معنی‌دار بودن تفاوت متغیرها بین ‏گروه‌های تحقیق از آزمون آنوای یک راهه و آزمون تعقیبی توکی TUKEY استفاده ‏شد.
یافته‌ها: یافته‌های تحقیق نشان داد مقادیر IR INDEX-HOMA در دو گروه دیابتی نسبت ‏به گروه کنترل سالم بیشتر بود (001/0>P)، همچنین اختلاف معنی‌دار بین میزان محتوی ‏پروتینی 1NHE عضله EDL بین گروه تمرینی دیابتی و کنترل دیابتی یافت شد (05/0>P).‏ میزان محتوی پروتئینی 1NBC عضله EDL و همچنین میزان محتوی پروتئینی ‏‏1NHE و 1NBC عضله نعلی نیز در هر دو گروه دیابتی کنترل و تمرین افزایش پیدا کرد ‏اما این افزایش غیر معنی‌دار بود (05/0>P).
نتیجه‌گیری:  نتایج تحقیق نشان داد که محتوی پروتئینی ‏‏1NHE و 1NBC  عضلات اسکلتی رت‌های دیابتی نوع 2 در مقایسه با گروه کنترل ‏سالم کاهش داشته است و تمرین استقامتی محتوی این ترانسپورترها را در گروه تمرینی ‏دیابتی افزایش می‌دهد. بنابر این می‌تواند سطوح این ترانسپورترها را به شرایط نرمال ‏نزدیک کند.‏


شیرین حسنی رنجبر، احسان سلیمانی‌فر، رامین حشمت، حمید رجبی، حسن کوثری،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده

مقدمه: هدف از مطالعه حاضر پاسخ به این سئوال بود که آیا بین تغییرات القاء شده به وسیله فعالیت ورزشی در غلظت‌های سرمی هورمون رشد و انسولین با اجزای ترکیبی دستگاه IGF-1 در طول زمان در افراد تمرین کرده و تمرین نکرده ارتباطی وجود دارد.
روش‌ها: 19 مرد سالم از بین دانشجویان رشته تربیت بدنی و 15 مرد سالم از بین دانشجویان رشته‌های دیگر به صورت داوطلب در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی‌های دو نمونه بر اساس قد و به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی و دو گروه کنترل توزیع شدند. نوبت‌های خون‌گیری درست قبل از فعالیت ورزشی، بلافاصله، چهار و هفت ساعت پس از خاتمه آن بود. نمونه‌های خونی برای تعیین غلظت‌های سرمی هورمون رشد، انسولین، IGF-1 کل، IGFBP1 و IGFBP3 مورد آزمایش قرار گرفت. برای تحلیل داده‌ها از روش‌های آماری T مستقل، من‌ویتنی و ضریب همبستگی پیرسون بهره گرفته شد.
یافته‌ها: هیچ تفاوت معنی‌داری در غلظت‌های پیش از فعالیت ورزشی متغیرهای تحقیق بین افراد تمرین کرده و تمرین نکرده دیده نشد. هرچند در گروه تمرین کرده آزمایشی، همبستگی قوی و مثبتی بین مساحت‌های زیر منحنی‌های تغییرات IGF-1 و IGFBP3 مشاهده شد (001/0=P و 872/0=r) و در گروه تمرین نکرده کنترل بین مساحت‌های زیر منحنی‌های تغییرات انسولین با IGF-1 (05/0=P و 752/0=r) و IGF-1 با IGFBP3 (003/0=P و 922/0=r) همبستگی وجود داشت، اما در گروه‌های تمرین کرده کنترل و تمرین نکرده آزمایشی هیچ ارتباط به لحاظ آماری معنی‌داری دیده نشد.
نتیجه‌گیری: یافته‌های ما نشان می‌دهد که تغییرات حاد سطوح اجزای ترکیبی دستگاه IGF-1 پس از یک وهله فعالیت مقاومتی مستقل از GH و انسولین است.


روح‌اله نیکویی، حمید رجبی، رضا قراخانلو، فرشته عتابی، کبری امیدفر،
دوره 11، شماره 3 - ( 12-1390 )
چکیده

مقدمه: هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر تمرین استقامتی بر بیان ناقل‌های میتوکندریایی و سارکولمایی لاکتات در عضلات اسکلتی و قلبیرت‌های دیابتی نوع 2 بود.
روش‌ها: تعداد 40 رت نژاد ویستار نر در سن 4 هفتگی با میانگین وزن 8/9 ± 7/93 گرم انتخاب و به طور تصادفی به 3 گروه کنترل سالم (10n=)، کنترل دیابتی (15n=) و تمرینی دیابتی (15n=) تقسیم شدند. دیابت از طریق ترکیب تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین و مصرف غذای پر چرب ایجاد و تمرین استقامتی به مدت 7 هفته، بر گروه تمرینی دیابتی اعمال شد. جهت تایید وقوع مقاومت انسولین از مقادیر HOMA-IR استفاده گردید. 24 ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی رت‌ها تشریح و عضله نعلی، باز کننده طویل انگشتان (EDL) و قلبی استخراج شدند. اندازه گیری انسولین پلاسما به روش ELISA و میزان بیان MCT1 و MCT4 با تکنیک WesternBlotting انجام گرفت. معنی‌دار بودن تفاوت بین گروه‌ها با آزمون آماری ONE-WAYANOVA مشخص گردید.
یافته‌ها: اعمال دیابت بیان MCT1 و MCT4 در غشای پلاسمایی را به طور معنی‌دار کاهش داد و بر بیانMCT1 میتوکندریایی بدون تاثیر بود. در عضله اسکلتی، تمرین باعث افزایش بیان MCT1 در هر دو غشای عضلات قلبی و اسکلتی شد جایی که تاثیر تمرین بر بیان MCT1 در غشای میتوکندری نسبت به غشای پلاسمایی بیشتر بود. علی‌رغم این تغییرات اختلاف معنی‌داری در غلظت لاکتات پلاسما بین گروه‌های تمرین و کنترل دیابتی یافت نشد در حالی که غلظت لاکتات عضله در گروه تمرین دیابتی نسبت به کنترل دیابتی در هر سه بافت کاهش معنی‌دار داشت.
نتیجه‌گیری: به طور خلاصه نتایج تحقیق نشان داد که بیان MCT1 و MCT4 در شرایط دیابت نوع 2 نسبت به شرایط طبیعی کاهش قابل ملاحظه دارد و تمرین استقامتی می‌تواند این کاهش بیان را تعدیل و به سطوح طبیعی نزدیک کند و با کاهش غلظت لاکتات استراحتی در عضلات اسکلتی و قلبی به تعدیل مقاومت انسولین کمک نماید.


امیرعباس منظمی، حمید رجبی، رضا قراخانلو، علی مصطفایی، کبری امیدفر، وحید شهبازی ندر، حمیدرضا محمدی مطلق،
دوره 12، شماره 2 - ( 10-1391 )
چکیده

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مقدمه: هدف از مطالعه پیش رو تعیین اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن‌های مبادله‌گر سدیم هیدروژن1 (NHE1) و هم انتقال دهنده سدیم بی کربنات 1 (NBC1) در عضله قلب رت‌های دیابتی نوع 2 بود.
روش‌ها: تعداد 40 رت نژاد ویستار نر در سن 4 ‏هفتگی با میانگین وزن 8/9±7/93 گرم انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه کنترل سالم (7 سر رت) کنترل دیابتی (9 سر رت) و تمرینی دیابتی (9 سر رت) تقسیم شدند. دیابت از طریق ترکیب ‏تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین و مصرف غذای پرچرب ایجاد و تمرین استقامتی ‏‏(دویدن روی نوار گردان جوندگان، شروع با 20 متر بر دقیقه تدریجاً به 30 متر بر دقیقه در هفته ‏آخر) به مدت 7 هفته، بر گروه تمرینی دیابتی اعمال شد. جهت تایید مقاومت انسولین ‏از مقادیر HOMA-IR استفاده گردید. 48 ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی، رت‌ها ‏تشریح و عضلات قلب آنها استخراج شد. اندازه‌‏گیری انسولین پلاسما به روش الایزا، غلظت گلوکز پلاسما با روش آنزیمی گلوکز ‏اکسیداز و میزان بیان ژن mRNA (NHE1 و NBC1) از طریق روش Real time- PCR انجام گرفت. میزان بیان ژن mRNA (NHE1 و NBC1) با استفاده از روش2-∆∆CT محاسبه گردید. جهت تعیین معنی‌‏دار بودن تفاوت متغیرها بین گروه‌های تحقیق از آزمون آماری t مستقل و با استفاده از نرم‌افزار (permutation test‏) REST ‎‏استفاده گردید. مقدار ‏&alpha‏ در تمامی مراحل برابر با ‏‎05/0‎‏ در نظر گرفته شد.‏
یافته‌ها: یافته‌های تحقیق نشان داد مقادیر IR INDEX-HOMA در دو گروه دیابتی نسبت ‏به گروه کنترل سالم بیشتر بود (001/0>P)، همچنین اختلاف معنی‌دار بین میزان بیان mRNA (NHE1) بین گروه کنترل دیابتی و کنترل سالم دیده شد (05/0>P).‏ میزان بیان mRNA (NHE1 و NBC1) گروه تمرینی دیابتی نسبت به گروه کنترل دیابتی افزایش داشت اما این افزایش معنی‌دار نبود (05/0>P). همچنین اختلاف معنی‌دار در بیان mRNA (NBC1) بین گروه کنترل دیابتی و کنترل سالم یافت نشد (05/0>P).
نتیجه‌گیری:‏ در مجموع نتایج تحقیق نشان داد که که بیان ژن mRNA (NHE1 و NBC1) در گروه کنترل دیابتی کاهش قابل ملاحظه‌ای دارد و تمرین استقامتی می‌تواند این کاهش بیان را در گروه تمرینی دیابتی جبران و به سطوح نرمال نزدیک کند.


امیر عباس منظمی، حمید رجبی ، کبری امیدفر، علی مصطفایی ،
دوره 13، شماره 5 - ( 4-1393 )
چکیده

مقدمه: هدف از تحقیق حاضر تعیین اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن‌های مبادله گر سدیم هیدروژن1و هم انتقال دهنده سدیم بی‌کربنات 1 در عضلات اسکلتی رت‌های دیابتی نوع دو بود. روش‌ها: تعداد 40 رت نژاد ویستار نر در سن 4 ‏هفتگی با میانگین وزن 8/9±7/93 گرم انتخاب و به‌طور تصادفی به سه گروه کنترل سالم، کنترل دیابتی و تمرینی دیابتی تقسیم شدند. تمرین استقامتی به مدت هفت هفته (دویدن روی نوار گردان جوندگان)، بر گروه تمرینی دیابتی اعمال شد. میزان بیان mRNA (NHE1 وNBC1) از طریق تکنیک Real time- PCR انجام گرفت. از آزمون آماری t مستقل و نرم‌افزار REST ‏ ‎‏جهت تعیین معنی‌‏دار بودن تفاوت متغیرها استفاده شد. یافته‌ها: یافته‌های تحقیق نشان داد بیان mRNA (NHE1) در عضلات EDL و نعلی به‌ترتیب %25 و%19در گروه کنترل دیابتی نسبت به گروه کنترل سالم کاهش داشت که این میزان کاهش در هر دو عضله معنی‌دار بود (05/0>P). همچنین میزان کاهش در بیان mRNA (NBC1) در عضلات بازکننده طویل انگشتان پا (EDL) و نعلی به‌ترتیب %35و%29 در گروه کنترل دیابتی نسبت به گروه کنترل بود که این میزان کاهش در هر دو عضله معنی‌دار بود (05/0>P). تمرین استقامتی موجب افزایش بیان NHE1 mRNA و NBC1 در گروه تمرین کرده دیابتی شد. نتیجه‌گیری: در مجموع نتایج تحقیق نشان داد که که بیان mRNA (NHE1 وNBC1) در گروه کنترل دیابتی کاهش قابل ملاحظه‌ای دارد و تمرین استقامتی می‌تواند این کاهش بیان را در گروه تمرینی دیابتی جبران و به سطوح نرمال نزدیک کند.
سیروس کبودی، مهر علی رحیمی، الهام نیرومند، الهه عجمی، افسانه اقبالیان، مجید براتی، نادر رجبی گیلان،
دوره 15، شماره 2 - ( 10-1394 )
چکیده

مقدمه: نیاز به دریافت انسولین در بین بیماران دیابتی نوع دو در مرحله‌ای که بیماری آن‌ها با سایر درمان‌ها قابل کنترل نباشد، امری حیاتی است. مطالعه حاضر با هدف بررسی باورهای مرتبط با عدم پذیرش انسولین در بین بیماران دیابتی نوع دوم با بهره‌گیری از مدل اعتقاد بهداشتی انجام گردید.

روشها: این مطالعه توصیفی– مقطعی بر روی 400 نفر از بیماران دیابتی نوع دو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت شهر کرمانشاه انجام پذیرفت. بیماران به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه‌ای که مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک و سازه‌های مدل اعتقاد بهداشتی (محقق ساخته) بود از طریق مصاحبه با بیماران تکمیل گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS-16 و با آزمون‌های آماری (ضریب همبستگی پیرسون، من ویتنی و کورسکال والیس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: شرکت کنندگان به ترتیب 95/66، 7/60، 95/59، 97/51، 04/68، 74/74 درصد نمرات قابل اکتساب برای حساسیت‌درک شده، شدت‌درک‌شده، خودکارآمدی، منافع‌درکشده، راهنمای عمل و موانع‌درک‌شده را بدست آوردند. نتایج نشان داد که باورهای حساسیت، شدت و خودکارآمدی‌درک شده بیماران دیابتی(نوع دو) نیازمند به انسولین در سطح متوسطی بود ودر مقابل موانع موجود برای پذیرش درمان با انسولین در آنها بیشتر بود.

نتیجه‌گیری: تهیه و تدوین بسته‌های آموزشی مناسب در راستای ارتقاء سطح آگاهی و خودکارآمدی و رفع موانع مرتبط با پذیرش انسولین در بیماران دیابتی ضروری است.


مهدی انگوتی، حمید رجبی، رضا قراخانلو، محمد رضا دهخدا،
دوره 20، شماره 2 - ( 11-1399 )
چکیده

مقدمه: دیابت باعث اختلال و آسیب بافت عصبی و در نهایت به مرگ سلول عصبی به‌ویژه در قسمت‌های مهمی همچون هیپوکمپ می‌شود. به‌نظر می‌رسد فعالیت ورزشی و مکمل‌های ضد التهابی بتوانند این شرایط را تعدیل کنند. هدف این پژوهش تعیین تأثیر تمرین هوازی و مصرف ال کارنیتین بر میزان پروتئین‌های CNTF و  CNTFRدر هیپوکمپ رت‌های دیابتی بود.
روش‌ها: 45 سر رت نژاد ویستار 250 تا 300 گرمی، به‌طور تصادفی به شش گروه شامل گروه‌های کنترل سالم، شم، کنترل دیابتی، دیابتی تمرین هوازی، دیابتی مکمل ال کارنیتین و دیابتی تمرین هوازی مکمل ال کارنیتین تقسیم شدند. گروه‌های دیابتی با تزریق 55 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن STZ به‌صورت زیر صفاقی دیابتی شدند و گروه‌های مکمل نیز روزانه 100 میلی‌گرم ال کارنیتین به‌صورت خوراکی دریافت کردند. برنامه‌ی تمرین هوازی به‌مدت 6 هفته و 5 روز در هفته انجام شد و متغیرهای تحقیق 24 ساعت پس از آخرین جلسه‌ی تمرین به‌وسیله‌ی دستگاه الایزا و در بافت هیپوکمپ اندازه‌گیری شده و با یگدیگر مقایسه گردید.
یافته‌ها: تحقیق حاضر تأثیر افزایشی تمرین هوازی و مصرف ال کارنیتین بر میزان پروتئین  CNTFو CNTFR بافت هیپوکمپ را نشان داد (001/٠P=) که اثر ترکیبی آنها بیشتر بود.
نتیجه‌گیری: با توجه تأثیر تمرین هوازی و مکمل ال کارنتیتن به تنهایی و در تعامل با هم روی بافت هیپوکمپ، استفاده از این روش می‌تواند به‌عنوان حفظ بافت عصبی در شرایط دیابت مورد توجه قرار بگیرد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb