جستجو در مقالات منتشر شده


25 نتیجه برای رحمانی

سید مهرداد صولتی، آرش قنبریان، مازیار رحمانی، نرگس سربازی، سیما اله وردیان، فریدون عزیزی،
دوره 2، شماره 2 - ( 3-1382 )
چکیده

مقـدمه: وجود عوامل خطرزای قلبی‌ ـ عروقی موضوع مورد بحث در مطالعات مختلف می‌باشد. مطالعاتی که برای یافتن یک ابزار ساده غربالگری که بتواند عوامل خطرزای نامعمول را پیش‌بینی کند اخیراً وجود همزمان بالا بودن دور کمر و افزایش تری‌گلیسرید سرم را به عنوان یک معیار برای پیش‌بینی اختلالات متابولیک که به بیماری عروق کرونرمنجرمی‌شود، پیشنهاد کرده اند. مطالعه حاضر جهت بررسی عوامل خطرزای قلبی ـ عروقی در چهرگون (phenotype) مذکور انجام شده است.

روشها: این بررسی در کلیه زنان سنین 18- 65 ساله که مبتلا به دیابت نبودند، از جمعیت تحت پوشش مطالعه قند و لیپید تهران انجام شد. افراد بر اساس تری‌گلیسرید ناشتای سرم و اندازه دور کمر به چهار گروه TgHWH (تری‌گلیسرید بالای 160 میلی‌گرم در دسی‌لیتر و دور کمر بالای 80 سانتی متر)، TgHWL (تری‌گلیسرید بالاتر از 160 میلی‌گرم در دسی‌لیتر و دور کمر کمتر از 80 سانتی متر)، TgLWH (تری‌گلیسرید کمتر از 160 میلی‌گرم در دسی‌لیتر و دور کمر بیشتر از 80 سانتی متر) و TgLWL (تری‌گلیسرید کمتر از 160 میلی‌گرم در دسی‌لیتر و دور کمر کمتر از 80 سانتی متر) تقسیم شدند. سپس عوامل خطرزای قلبی- عروقی شامل متغیرهای لیپیدی و تن سنجی(anthropometric) در گروهها مورد مقایسه آماری قرار گرفتند. همچنین شیوع افراد مبتلا به پرفشاری خون، LDL-C بالاتر از 130 میلی‌گرم در دسی‌لیتر، کلسترول تام بیشتر از 220 میلی‌گرم در دسی‌لیتر و HDL-C کمتر از 45 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در گروهها بررسی شدند.

یافتهها: نمونه‌های مورد بررسی 5630 نفر بودند. 5/27% در گروه TgLWL و 9/31% در گروه TgHWH قرار داشتند. سن افراد در گروه TgHWH به طور معنی‌داری بالاتر از سایر گروه‌ها بود (10±28, 12±39, 12±36, 11±46 سال به ترتیب در TgLWL، TgLWH، TgHWL، TgHWH، 001/0(P<. فشارخون سیستولی و دیاستولی, شاخص توده بدنی و اندازه دور کمر در گروه TgHWH به طور معنی‌داری بالاتر از سایر گروهها بود. در بررسی متغیرهای آزمایشگاهی مشاهده شد که در گروه TgHWH غلظت سرمی کلسترول تام، تری‌گلیسرید، LDL-C (41±150، 41±131، 35±132، 32±111 میلی‌گرم در دسی‌لیتر به ترتیب در گروههای TgHWH، TgHWL، TgLWH، TgLWL، 001/0(P< بالاتر و HDL-C (10±40, 11±42, 11±47, 11±48 میلی‌گرم در دسی‌لیتر به ترتیب در گروههای TgHWH، TgHWL، TgLWH، TgLWL؛ 001/0(P< پایین‌تر از سایر گروهها بود. شیوع افرادی که حداقل چهار عامل خطرزا داشتند در گروه TgHWH 4/61% و در گروه TgLWL 1% بود.

نتیجــه‌گیری: از معیار ساده بالا بودن دور کمر به همراه افزایش تری‌گلیسرید (TgHWH) می‌توان در زنان به عنوان یک ابزار غربالگری برای پیش‌بینی دیگر عوامل خطرزای قلبی ـ عروقی استفاده کرد.


آرش حسین نژاد، ژیلا مقبولی، سید مسعود ارزاقی، علیرضا شفایی، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 5، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده

شواهد موجود حاکی از آن است که متابولیسم ویتامین D با ابتلا به دیابت یا تشدید آن در ارتباط است. از آنجا که در این زمینه در زنان باردار مطالعه جامعی انجام نشده است، هدف از این مطالعه بررسی ارتباط کمبود ویتامین D و ابتلا به دیابت بارداری بود.
روش‌ها: این مطالعه به صورت مقطعی میان 741 زن باردار مراجعه کننده به بیمارستان‌های تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. آزمون غربالگری مورد استفاده، gr50GCT یک‌ساعته با معیار گلوکز بالاتر از mg/dl 130 بود. در موارد اختلال این آزمون پیگیری با آزمون gr100GTT سه ساعته بر اساس معیارهای کارپنتر و کوستون جهت تشخیص دیابت بارداری استفاده شد. جهت بررسی مقاومت به انسولین شاخص‌های ISHOMA و ISOGTT به‌کار گرفته شدند. وضعیت ویتامین D نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: در تحلیل تک متغیره، بعد از تعدیل شاخص توده بدنی، میان شاخص مقاومت به انسولین و شاخص حساسیت به انسولین با مقادیر سرمی ویتامین D ارتباط معنی‌داری وجود داشت (001/0=P). همچنین شیوع دیابت بارداری در زنان بارداری که کمبود ویتامینD (>5/12nmol/dl ) داشتند بیشتر از افراد با ویتامین D طبیعی بود.
نتیجه گیری: در نهایت به نظر می رسد کمبود ویتامین D به ویژه در مقادیر شدید کمبود این ویتامین در دیابت بارداری شایع‌تر از بارداری‌های سالم است. بنابراین تاٌمین کافی ویتامینD ممکن است در کنترل قند خون در زنان باردار مؤثر باشد.


محمدعلی بیانی، ژیلا مقبولی، آرش حسین نژاد، مظاهر رحمانی، عباس کتابچی، باقر لاریجانی،
دوره 5، شماره 4 - ( 3-1385 )
چکیده

مقدمه: انسولین یک تنظیم کننده مهم سطح سرمی گلوبولین متصل شونده به هور‌مو‌ن جنسی (SHBG) است.سطوح پایین SHBG با افزایش مقاومت به انسولین و هیپرانسولینمی همراه است. هدف از این مطالعه مقایسه سطح سرمی SHBG بین افراد سالم و بیماران مبتلا به دیابت بارداری (GDM) بود.
روش‌ها: سطح سرمی SHBG در 38 زن با دیابت حاملگی و 143 زن حامله سالم اندازه‌گیری شد. همچنین انسولین، پپتیدC و تستوسترون اندازه‌گیری شد. مقاومت و حساسیت به انسولین با آزمون‌های HOMA و QUIKE ارزیابی شدند.
یافته‌ها: سطح سرمی SHBG در گروه GDM نسبت به گروه سالم به‌طور ‌معنی‌داری پایین‌تر بود (007/0 P=). سطح سرمی انسولین ناشتا در گروهGDM نسبت به گروه سالم بطور معنی‌داری بالاتر بود(01/0 P=). نمایه HOMA در گروهGDM نسبت به گروه سالم بطور معنی داری بالاتر بود (005/0 P=). درنهایت در یک مدل رگرسیون لجستیک با تعدیل عواملی نظیر سن، شاخص توده بدنی و تعداد بارداری، صدک زیر 25 سطح سرمی SHBG در پیش بینی GDM اثری مستقل داشت.
نتیجه گیری: سطح سرمی SHBG در بیماران GDM پایین تراز مقادیر طبیعی است و مقادیر پایین آن پیش بینی کنندهGDM می‌باشد.


ژیلا مقبولی، آرش حسین نژاد، محسن خوش‌نیت نیکو، سید مسعود ارزاقی، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 6، شماره 1 - ( 5-1385 )
چکیده

مقدمه: مطالعات اندک انجام شده طی بارداری، نتایج متناقضی از نقش غلظت لپتین در اختلالات مرتبط با بارداری و هموستاز گلوکز را گزارش کرده‌اند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط سطح سرمی لپتین با ابتلا به دیابت بارداری است.
روش‌ها: این مطالعه به صورت مقطعی در 741 زن باردار مراجعه کننده به بیمارستان‌های تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. آزمون غربالگری مورد استفاده، GCT (Glucose challenge test)با 50 گرم گلوکز یکساعته با معیار گلوکز بالاتر از mg/dl 130 بود. در موارد اختلال این آزمون ، پیگیری با آزمون GTT (Glucose tolerance test) با 100 گرم گلوکز سه ساعته بر اساس معیار های کارپنتر و کوستان جهت تشخیص دیابت بارداری استفاده شد. غلظت مادری لپتین نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: بیماران مبتلا به دیابت بارداری نسبت به زنان سالم دارای سن، تعداد فرزند، نمایه توده بدنی و سطح سرمی لپتین بالاتری نسبت به افراد سالم بودند. در تحلیل رگرسیون لجستیک، بعد از تعدیل شاخص توده بدنی و سن، ابتلا به دیابت بارداری، ارتباط مستقلی با غلظت سرمی لپتین داشت.
نتیجه‌گیری: اندازه‌گیری لپتین ممکن است در شناخت زنان در معرض خطر ابتلا به دیابت بارداری موثر باشد.


لادن گیاهی، ابوالقاسم جزایری، عباس رحیمی، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1385 )
چکیده

مقدمه: نقش آدیپونکتین در تنظیم متابولیسم گلوکز، مقاومت به انسولین و اختلالات مرتبط با چاقی مورد توجه قرار گرفته است. مطالعه حاضر به منظور تعیین سطح سرمی آدیپونکتین و ارتباط آن با درصد توده چربی بدن و حساسیت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن دیابتی و غیر دیابتی انجام شده است.
روش‌ها: مطالعه بر روی مردان دارای اضافه وزن دیابتی نوع 2 ( 20 نفر) و غیر دیابتی ( 20 نفر) انجام شد. سطح سرمی آدیپونکتین به روش ELIZA، FBS به روش گلوکز اکسیداز و انسولین ناشتا به روش Immunoreactive اندازه‌گیری شدند. درصد توده چربی بر اساس امپدانس بیوالکتریک تعیین شد. حساسیت به انسولین نیز بر اساس فرمول QUICKI محاسبه شد.
یافته‌ها: با وجود یکسان بودن تقریبی BMI در هر دو گروه، میانگین درصد توده چربی در گروه دیابتی(87/2 ±55/26% )بدون وابستگی به سن به طور معناداری بالاتر از گروه غیر دیابتی (64/2±93/22 %) بود (05/0P<). میانگین آدیپونکتین در گروه دیابتی ( µg /ml 53/3±77/7 ) کمتر از گروه غیر دیابتی(µg /ml 03/0±13/8) بود، گرچه این اختلاف از نظر آماری معنا دار نبود. بین آدیپونکتین و درصد توده چربی ارتباط معکوسی مشاهده شد که از نظر آماری معنا دار نبود. از طرف دیگر ارتباط مستقیمی بین آدیپونکتین و حساسیت به انسولین در گروه غیر دیابتی مشاهده شد( 5/0+=r ؛ 04/0=P).
نتیجه‌گیری: پایین بودن سطح آدیپونکتین در مردان دارای اضافه وزن دیابتی در مقایسه با مردان مشابه غیر دیابتی، به علاوه ارتباط مثبت آدیپونکتین با حساسیت به انسولین نشان دهنده اثر کاهش سطح این هورمون در موارد مقاومت به انسولین و دیابت در مردان ایرانی دارای اضافه وزن است.


فاطمه محمدزاده، کبری امیدفر، رامین حشمت، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 6، شماره 3 - ( 2-1386 )
چکیده

میکروآلبومینوری یک علامت زودرس از ضایعات کلیوی دیابت است که به‌عنوان یک عامل مستقل پیش‌بینی‌کننده حوادث کاردیوواسکولر در این بیماران عمل می‌کند، روش‌های مختلفی هم برای جمع‌آوری نمونه و هم برای بررسی آزمایشگاهی میزان آلبومینوری وجود دارد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه روش‌های جمع‌آوری ادرار در سنجش آلبومینوری با استفاده از روش کمی ایمونوتوربیدومتری به‌عنوان روشی که پس از HPLC از دقت و حساسیت قابل قبول برخوردار است می‌باشد.
روش‌ها: طی یک مطالعه مقطعی در نمونه‌ای تصادفی از بیماران دیابتی در سال 1385، یک نمونه ادرار 24 ساعته (Timed 24-hours) و سپس در روز بعد یک نمونه ادرار شبانه 8 ساعته (Overnight timed collection) و یک نمونه ادرار راندوم صبحگاهی (Spot urine sampling) تهیه و به روش ایمونوتوربیدومتریک سطح آلبومین در آنها اندازه‌گیری شد. ضرایب همبستگی و هم‌خوانی بین 3 روش مختلف به شیوه کمی و کیفی (طبقه‌بندی شده) محاسبه گردید.
یافته‌ها: 47 بیمار دیابتی مورد مطالعه ( 46 نفر دیابت نوع 2 و 1 نفر دیابت نوع 1 ) در محدوده سنی 85 - 20 سال قرار داشتند. بین 2 روش نمونه‌گیری ادرار شبانه (8 ساعته) و نمونه ادرار راندوم صبحگاهی با نمونه ادرار 24 ساعته از نظر تشخیص میکروآلبومینوری همبستگی قابل قبولی وجود داشته و هم‌چنین ضریب هم‌خوانی (کاپا) برای دو روش جمع‌آوری ادرار 24 ساعته با ادرار شبانه 876/0 و بین دو روش ادرار 24 ساعته با ادرار راندوم صبحگاهی 936/0 و بین دو روش نمونه ادرار شبانه با نمونه ادرار راندوم 807/0 محاسبه شد.
نتیجه‌گیری: با توجه به وجود هم‌خوانی معنی‌دار و در حد عالی (Excellent) برای تشخیص میکروآلبومینوری بین این روش‌های جمع‌آوری می‌توان یکی از روش‌های جمع‌آوری ادرار شبانه و یا ادرار راندوم (صبحگاهی) را به‌جای ادرار 24 ساعته در غربالگری آلبومینوری بیماران دیابتی به‌کار برد.


حوریه ثقفی، ژیلا مقبولی، خدیجه میرزایی، کبری امیدفر، فرزانه کریمی، مظاهر رحمانی، افسانه بشارتی، باقر لاریجانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده

مقدمه : شواهد موجود نشان می‌دهند که  (Retinol binding protein 4) RBP4نقش مهمی در تنظیم هموستاز گلوکز و حساسیت به انسولین دارد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین غلظت RBP4 پلاسما ،دیابت بارداری و سندرم متابولیک پس از بارداری بود.

روش‌ها : این مطالعه مورد شاهدی بر روی 192زن باردار (که 92 نفر مبتلا به دیابت بارداری بودند) صورت گرفت. غربالگری با آزمون تحمل 50 گرم گلوکز خوراکی انجام شد. دیابت بارداری با آزمون تحمل 100گرم گلوکز بارداری بر طبق معیار  SullivanوMahan و در صورت وجود سطح گلوکز پلاسمایی بیش از mg/dl130تشخیص داده شد. غلظت پلاسمایی RBP4 همه زنان باردار شرکت کننده در مطالعه اندازه گیری شد. منحنی  ROC برای برآورد سطح آستانه غلظت RBP4 برای پیشگویی ابتلا به دیابت بارداری رسم گردید.

یافته‌ها : غلظت RBP4 در بیماران دیابت بارداری به طور معناداری نسبت به گروه کنترل بالاتر بود. رسم منحنی ROC نشان داد که  سطح  RBP4برابر یا بیش از m/ml42 ،ابتلا به دیابت دوران بارداری  را با حساسیت 8/75% و ویژگی 3/65% پیشگویی می کند (001/0P=). آنالیز رگرسیون مستقل از سن و نمایه توده بدنی نشان داد که دیابت بارداری و غلظت سرمی RBP4 ، ارتباط معنی داری دارند. بین بروز سندرم متابولیک پس از زایمان و سطح سرمی   RBP4در دوران بارداری ارتباط معناداری یافت نشد.

نتیجه گیری : سنجش RBP4 همراه با ارزیابی سایر عوامل خطر، می تواند در شناسایی زنان در معرض خطر ابتلا به دیابت بارداری، مفید باشد.


مریم نثاری، معصومه ذاکری مقدم، اسداله رجب، سقراط فقیه زاده، شیوا بصام پور، مظاهر رحمانی،
دوره 8، شماره 2 - ( 10-1387 )
چکیده

مقدمه:  بیماران مبتلا به دیابت جهت کنترل موثر بیماری، نیازمند آموزش و حمایت وسیع هستند. در این مطالعه تاثیر پیگیری تلفنی توسط پرستار بر کنترل گلیسمی و چربی‌های خون در مبتلایان به دیابت نوع 2 مورد  بررسی قرار گرفته است.

روش‌ها : این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی است. 60 نفر از بین مبتلایان به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل برگه ثبت اطلاعات جهت درج میزان هموگلوبین گلیکوزیله(HbA1c)  کلسترول تام، تری‌گلیسرید، LDL و HDL  و پرسشنامه بود. تمامی افراد مورد پژوهش تحت آموزش خود مراقبتی در دیابت و مشاوره تغذیه قرار گرفتند و به طور تصادفی به دو گروه تجربه و کنترل تقسیم شدند . مداخله تلفنی  جهت پیگیری تبعیت از رژیم درمانی  در گروه مورد به مدت 12هفته انجام شد.

یافته‌ها: در تجزیه وتحلیل اطلاعات، اختلاف آماری معنی دار (001/0 >P )  بین دوگروه از لحاظ میزان HbA1c  بعد از مطالعه وجود داشت. میانگین تری گلیسرید(001/0 >P )  ، کلسترول تام (001/0 >P )  و LDL (001/0 >P )   قبل و بعد از مطالعه در گروه مورد اختلاف معنی دار داشت.

 نتیجه‌گیری : بعد از 12هفته پیگیری تلفنی توسط پرستار، میزان HbA1c  ،  کلسترول، تری گلیسرید و LDL در گروه تجربه کاهش معنی داری داشت ، لذا می‌توان نتیجه گرفت پیگیری تلفنی توسط پرستار منجر به بهبود وضعیت گلیسمی و کاهش چربی‌های خون در مبتلایان به دیابت نوع 2 می‌گردد.


ژیلا مقبولی، آرش حسین‌نژاد، حوریه ثقفی، فرناز نجمی ورزنه، فرزانه کریمی، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 8، شماره 2 - ( 10-1387 )
چکیده

مقدمه: هدف از این مطالعه، مقایسه‌ واگردش استخوانی در بیماران مبتلا به دیابت بارداری با زنان با بارداری‌ طبیعی است.

روش‌ها: یک بررسی مقطعی بر روی 695 زن  باردار مراجعه کننده  به یکی از 5 درمانگاه بیمارستان‌های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفت. غربالگری کلی با آزمون  GCT  50 گرم گلوکز انجام شد و برای  افرادی که سطح گلوکز پلاسمای بالاتر از mg/dl 130 داشتند، آزمون تشخیصی  OGTT 100 گرم صورت گرفت و  در صورت اختلال در این آزمون  بر طبق معیار کارپنتر و کوستان، به عنوان بیمار دیابت بارداری در نظر گرفته شدند. سطح انسولین همراه با آزمون   OGTT 100 گرم اندازه‌گیری شد. همچنین میزان استئوکلسین، کراس لپس و کلسیم خون اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: میانگین سطح استئوکلسین و کراس لپس، بین دو گروه سالم و بیماران مبتلا به دیابت بارداری، تفاوت معنی‌داری داشت. در این میان رابطه سطح سرمی کراس لپس در بیماران مبتلا به دیابت بارداری مستقل از سن و نمایه توده بدنی(BMI) بود.

نتیجه‌گیری: یافته‌ها حاکی از آن است که دیابت بارداری می‌تواند روی واگردش استخوانی تأثیر داشته باشد و آن را به سمت افزایش بازجذب استخوانی سوق دهد.


آرش حسین‌نژاد، حوریه ثقفی، مظاهر رحمانی، بهنود برادران نویری، باقر لاریجانی،
دوره 8، شماره 2 - ( 10-1387 )
چکیده

مقدمه: پوکی استخوان و شکستگی‌های ناشی از آن به همراه بیماری‌های قلبی عروقی، هر دو از جمله بیماری‌های قابل پیشگیری هستند که سالیانه هزینه‌ زیادی را بر  نظام سلامت کشور تحمیل می‌کنند. هدف از انجام این مطالعه، پیدا کردن رابطه‌ احتمالی بین سطح خونی انواع لیپیدهای خون و واگردش استخوانی در زنان پیش و پس از یائسگی بود.

روش‌ها: 279 نفر از زنانی که برای بررسی وضعیت استخوانی به مرکز سنجش تراکم استخوان ارجاع داده شده بودند، از لحاظ سطح سرمی پروفایل لیپیدها، استئوپروتگرین و لیگاند گیرنده فعال کننده‌ فاکتور هسته‌ای(NF - KB) KB   (RANKL) ارزیابی شدند.

یافته‌ها: ارتباط معکوس معنی داری میان کلسترول تام سرم و تراکم استخوانی مهره‌های L2 - L4 (02/0 = P و 152/0- = r) و همچنین T - score مهره های4L - 2L (02/0 = P و 151/0- = r) وجود داشت. LDL-C نیز به طور معکوس با تراکم استخوانی مهره‌های 4L - 2L (007/0 = P و 184/0- = r)، T - score در 4L - 2L (007/0 = P و 184/0- = r) و Z-Score  مهره های 4 L - 2L (04/0 = P و 134/0- = r) رابطه داشت. اما هیچ رابطه‌ای میان تری‌گلیسرید و HDL - C با پارامترهای تراکم استخوان مهره‌های کمری یافت نشد. اگر چه 5/35% از زنانی که mg/dL 130 > LDL داشتند از نظر سطح سرمی RANKL بالای صدک 75 بودند، اما این میزان در بین زنان با mg/dL 130 < LDL تنها 7/18% بود (39/2 = Odds Ratio و 01/0 = P 6/4 - 24/1 : 95%  CI). استئوپروتگرین رابطه‌ای با LDL - C نداشت. در آنالیز یک متغیره، LDL مستقل از سن  رابطه‌ معنی داری با RANKL داشت (02/0 = P).

نتیجه‌گیری: از آنجایی که RANKL  یک نشانگر استخوانی است که تخریب استخوان را نشان می‌دهد، یافته‌ مطالعه ما می‌تواند بیانگر اثر مخرب احتمالی LDL - C بر متابولیسم استخوان باشد.

  


خدیجه میرزایی، محمدجواد حسین زاده، آرش حسین نژاد، نازیلا جعفری، اعظم نجم افشار، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 8، شماره 3 - ( 1-1388 )
چکیده

مقدمه: ارتباط بین ابتلا به دیابت نوع 2 و بیماری استئوپروز مورد تردید است.  به نظر می‌رسد علاوه بر نقش آدیپوکین ها در متابولیسم گلوکز، بر متابولیسم استخوان نیز موثر باشند و باعث ایجاد تغییر در تراکم استخوان شوند. هدف از این مطالعه ارزیابی ارتباط بین سطح سرمی ویسفاتین، آدیپونکتین  و  پلی مورفیسم (rs2110385)  ژن ویسفاتین با تراکم معدنی استخوان است.

روش‌ها: این مطالعه به صورت مقطعی بر روی 32 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد . ارزیابی‌های آزمایشگاهی شامل FBS ، HbA1C، پروفایل چربی ، سطح سرمی ویسفاتین و آدیپونکتین بود.BMD  لگن و ستون فقرات با DEXA اندازه گیری شد. از روش PCR-RFLP  برای تعیین ژنوتیپ ژن ویسفاتین استفاده گردید.

یافته‌ها: تراکم معدنی استخوان لگن و Z-score آن در ژنوتیپ GG به طور معناداری پایین‌تر از سایر ژنوتیپ‌ها بود. نتایج حاصل از این مطالعه ارتباط معناداری بین سطح سرمی ویسفاتین با  تراکم معدنی لگن (31/0- r = ) نشان داد. سطح سرمی آدیپونکتین و ویسفاتین مستقل از سن و نمایه توده بدنی، ارتباط معنا داری با تراکم معدنی استخوان لگن داشتند.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نقش احتمالی  آدیپوکین ها را در تغییرات تراکم استخوان بیماران  مبتلا به دیابت نوع 2 پیشنهاد می کند و ممکن است  تغییرات ساختاری در ژن ویسفاتین در تعیین سطح سرمی آن و در نهایت تراکم معدنی استخوان تاثیرگذار باشد.


آرش حسین نژاد، خدیجه میرزایی، محمدجواد حسین زاده، نازیلا جعفری، اعظم نجم افشار، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 8، شماره 3 - ( 1-1388 )
چکیده

مقدمه : بیماری دیابت نوع 2 با افزایش ابتلا به سایر بیماری‌های مزمن و نیز افزایش میزان مرگ و میر مرتبط است. درمان این بیماری با داروهای خوراکی آنتی دیابتیک ، تحت تاثیر تفاوت های فردی در پاسخ های فارماکوکینتیک و بالینی است.  از جمله عوامل مهم مرتبط با تفاوت های فردی نقش عوامل ژنتیکی در زیست دسترسی ،انتقال ، متابولیسم و عملکرد داروست. هدف از این مطالعه بررسی نقش پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی (rs2110385) ژن ویسفاتین بر میزان نیاز به داروهای خوراکی کنترل کننده قند خون در حفظ هموستاز گلوکز در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود.

روش‌ها: در یک مطالعه مقطعی، 94 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 مورد بررسی قرار گرفتند. تست های آزمایشگاهی شامل FBS ، G2h ، HbA1C، سطح  سرمی ویسفاتین ، انسولین و آدیپونکتین بود. شاخص های مقاومت به انسولین (HOMA) و حساسیت به انسولین (QUICKI) محاسبه شد. ژنوتیپ پلی مورفیسم مورد مطالعه با استفاده از روش  PCR-RFLP انجام گردید.

یافته‌ها: بین سطوح  FBS،G2h ،HbA1C ،غلظت انسولین ناشتا، شاخص های HOMA و QUICKI و نیز دوز مصرف متفورمین در میان انواع ژنوتیپ اختلاف معناداری یافت نشد. مقدار دوز مصرفی داروی گلیبن کلامید برای حفظ هموستاز گلوکز در سطوح یکسان ، در ژنوتیپ GG نسب به سایر ژنوتیپ‌ها به طور معناداری کمتر بود. حال آنکه اختلاف معناداری در مورد دوز مصرفی متفورمین در میان ژنوتیپ‌ها مشاهده نشد.

نتیجه گیری : از آنجایی که گلیبن کلامید در دسته داروهای ترشح کننده انسولین طبقه بندی می شود، به نظر می رسد واریانت‌های ژن ویسفاتین تنظیم کننده ترشح انسولین باشند. پیشنهاد می‌شود در مطالعات آینده تاثیر پلی مورفیسم واقع در پروموتر ژن ویسفاتین ،روی بیان آن مورد ارزیابی قرار گیرد.


خدیجه میرزایی، محمد جواد حسین زاده، آرش حسین نژاد، نازیلا جعفری، مظاهر رحمانی،
دوره 8، شماره 3 - ( 1-1388 )
چکیده

مقدمه : هدف از  این مطالعه، بررسی تاثیر واریانت های پلی مورفیسم تک واحدیG/T  4689-ژن ویسفاتین بر غلظت سرمی ویسفاتین و شاخص های ارزیابی وضعیت  دیابت نوع 2 بود.

روش‌ها: این مطالعه به صورت مقطعی  fv روی 93 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.  معاینات بالینی شامل قد، وزن ،WHR ،  BMIو آزمایش‌های بالینی شامل FBS  ، OGTT،HbA1C ، پروفایل چربی ، انسولین و ویسفاتین انجام شد. ژنوتیپ ژن ویسفاتین  با استفاده از روش RFLP-  PCRتعیین گردید.

یافته‌ها: یافته های این مطالعه بین LDL ، HDL ، کلسترول تام و سطح انسولین ناشتا  در انواع ژنوتیپ اختلاف معناداری نشان داد.ارزیابی ارتباط بین سطح سرمی ویسفاتین و سایر شاخص ها در میان انواع ژنوتیپ، نشان داد که ارتباط معناداری بین ژنو تیپTT   و وزن ، BMI ، hs-CRPو سطح انسولین ناشتا وجود دارد، اما در مورد ژنوتیپ  GG  این ارتباط تنها با غلظت انسولین ناشتا مشاهده شد.

نتیجه گیری : ژنوتیپ های ویسفاتین با سطوح متفاوت انسولین و پروفایل چربی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 ارتباط دارد. بررسی سازوکار این تاثیر در شاخص های دیابت در مطالعات تجربی پیشنهاد می شود.


محمدجواد حسین زاده، خدیجه میرزایی، آرش حسین نژاد، مهرداد کریمی، نازیلا جعفری، محمد کمالی نژاد، اعظم نجم‌افشار، مظاهر رحمانی، محمدرضا اشراقیان،
دوره 8، شماره 3 - ( 1-1388 )
چکیده

مقدمه: هدف از این مطالعه ارزیابی تاثیر واریانت های پروموتر ژن ویسفاتین (SNP rs2110385) بر عملکرد عصاره چای سبز در کنترل بیماری دیابت در میان بیماران بود.

روش‌ها: در یک مطالعه بالینی دو سوکور کنترل شده با دارونما با استفاده از روش تصادفی Stratified ، 105 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2، به 2 گروه مداخله با چای سبز و کنترل تقسیم شدند. به گروه مداخله به مدت 8 هفته روزانه 3 کپسول عصاره چای سبز500  میلی گرمی پس از هر وعده غذایی اصلی داده شد. گروه کنترل نیز به همین نحو  در طول زمان مداخله کپسول دارونما دریافت می نمودند. ارزیابی های آزمایشگاهی و تن سنجی شامل FBG، 2hPP، HbA1C، پروفایل چربی، غلظت ویسفاتین، آدیپونکتین و انسولین در حالت ناشتا و نیز محاسبه BMI و WHR قبل و بعد از انجام مداخله بودند. ژنوتیپ پلی مورفیسم مورد مطالعه با استفاده از روش PCR- RFLP انجام گردید.

یافته‌ها: ارزیابی تاثیر عصاره چای سبز بر تغییرات پارامترهای بالینی اختلاف معناداری در کاهش سطوح تری گلیسرید، LDL و کلسترول تام بیماران با ژنوتیپ TT در مدت مداخله نشان داد. در ژنوتیپ GG فقط تغییرات کلسترول تام اختلاف معناداری پس از مداخله داشت. شواهد حاصل از مطالعه حاضر تغییرات معناداری در سطوح تری گلیسرید و آدیپونکتین با مداخله در میان دو گروه نشان داد که این تغییرات در میان ژنوتیپ ها معنادار نبود.

نتیجه گیری: پلی مورفیسم ژن ویسفاتین در اثرات چای سبز بر تعدیل اختلالات چربی خون در بیماران دیابتی موثر است. برای فهم چگونگی این ارتباط، انجام مطالعات تجربی پیشنهاد می گردد.


آرش حسین نژاد، محسن خوش نیت نیکو، خدیجه میرزایی، ژیلا مقبولی، فرزانه کریمی، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 8، شماره 4 - ( 4-1388 )
چکیده

مقدمه: هدف از این مطالعه ارزیابی ارتباط سطح سرمی رزیستین، آدیپونکتین و ویسفاتین با احتمال ابتلا به دیابت بارداری و سندرم متابولیک پس از بارداری بود.

روش‌ها: این  مطالعه موردی-شاهدی بر روی 146 زن باردار مراجعه کننده به درمانگاه مراقبت‌های بارداری مرکز تحقیقات غدد درون‌ریز و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد که از این تعداد 70 زن مبتلا به دیابت بارداری و 76 زن نیز بارداری طبیعی داشتند. افراد شرکت کننده در دوران بارداری و به مدت 12-6 هفته پس از زایمان تحت مراقبت بودند.

یافته‌ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که غلظت هر سه آدیپوکین مورد مطالعه، اختلاف معناداری در بین زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری و زنان با بارداری طبیعی داشت. در زنان مبتلا به دیابت بارداری نسبت به زنان با بارداری طبیعی، غلظت ویسفاتین بالاتر (ng/ml 12/8±62/10 در مقابل  ng/ml 00/4±30/4 ، P < 0.01)، غلظت آدیپونکتین پایین‌تر (μg/ml 10/5±07/9 درمقابل  μg/ml 53/ 8 ±45/13، 01/0 P <) ونیز غلظت رزیستین پایین تر(ng/ml 03/2±04/5  در مقابل  ng/ml 63/3±40/10، 01/0  P <) بود. بین بروز سندرم متابولیک پس از زایمان و سطح سرمی پایین رزیستین و آدیپونکتین در دوران بارداری ارتباط معناداری یافت شد که این ارتباط با سطح سرمی ویسفاتین معنادار نبود. آنالیز رگرسیون مستقل از سن و نمایه توده بدنی، بین سطح سرمی آدیپونکتین و رزیستین با ابتلا به سندرم متابولیک پس از زایمان ارتباط معنی‌داری نشان نداد.

نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر ارتباط احتمالی غلظت آدیپوکین‌ها را با ابتلا به دیابت بارداری نشان می دهد ولی این ارتباط در مورد سندرم متابولیک پس از زایمان مورد تردید است. هر چند مطالعات بیشتری در این زمینه برای آشکار شدن سازوکار آدیپوکین ها در پیشگویی ابتلا به دیابت بارداری و سندرم متابولیک پس از زایمان مورد نیاز است.      


آرش حسین نژاد، حدیث بهزادی، حوریه ثقفی، محمود شیرزاد، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 8، شماره 4 - ( 4-1388 )
چکیده

مقدمه: در این مطالعه فعالیت مسیر پیام رسانی wnt و تداخل آن با مسیر ضد استرس اکسیداتیو(FOXO) بررسی شد. در مسیر پیام رسانی wnt ، القا توسط گلیکوپروتئین wnt صورت گرفته و پس از تحریک گیرنده این پیام به بتا کتنین رسیده که تعامل آن با GSK-3beta روند انتقال پیام را تعیین می کند.

روش‌ها: در یک مطالعه مقطعی، دو گروه شامل بیماران مبتلا به سندرم متابولیک و بیماری عروق کرونری(47 نفر) و افراد سالم (42 نفر) وارد مطالعه شدند. RNA از خون افراد مورد مطالعه استخراج شد. به روش RT-PCR از RNA استخراج شده cDNA ساخته شد. میزان کمی بیان ژن‌هایGSK-3beta, beta-Catenin, C-myc, MnSOD, GADD45 به روش Real-Time PCR اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: بیان ژن beta-catenin در بیماران به طور معنی داری از سایرین بالاتر بود (03/0 P =). بیان هر دو ژن هدف مسیر FOXO در بیماران نسبت به گروه سالم بیان بالاتری داشت. بیان ژن MnSOD به طور معنی دار در گروه بیماران بالاتر بود (04/0 P =). نسبت بیان ژن‌های هدف دو مسیر ( MnSOD و C-myc)در حضور بیان بالای beta-cateninبررسی شد. نسبت بیان MnSOD به  C-mycدر حضور بیان بالای beta-catenin به طور معنی‌داری بالاتر بود (04/0 P =).

نتیجه‌گیری: مطالعه ما نارسایی مسیر wnt را در حضور افزایش فعالیت مسیر FOXO در بیماران عروق کرونری و مبتلا به سندرم متابولیک نشان داد. این یافته‌ها پیشنهاد دهنده عوارض جانبی دفاع فیزیولوژیک بدن در مقابل استرس اکسیداتیو است که می‌تواند باعث استقرار سندرم متابولیک وعوارض آن  شود. روشن است که تحقیقات دقیق‌تری برای اثبات این یافته‌ها ضروری است.


سلاله امامقلی‌پور، آرش حسین‌نژاد، اعظم نجم‌افشار، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 9، شماره 2 - ( 9-1388 )
چکیده

مقدمه: همراهی پلی‌مورفیسم‌های ژن آدیپونکتین با چاقی، سندرم متابولیک و دیابت نوع 2 در مطالعات قبلی مشاهده شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی احتمال همراهی پلی‌مورفیسم‌های ژن آدیپونکتین در جمعیت دیابتی و سالم ایرانی برحسب جنس انجام شد.

روش‌ها: در این مطالعه 243 بیمار دیابتی و 173 فرد سالم از شهر رفسنجان، به روش مورد - شاهدی به منظور تعیین احتمال همراهی پلی‌مورفیسم‌های T/G 45 + و G/A 11391- ژن آدیپونکتین با نمایه توده بدنی (BMI)، دور کمر و فشار خون در دو جنس زن و مرد، مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته‌ها: همراهی معنی‌داری بین پلی‌مورفیسم‌های T/G 45 + و G/A 11391- ژن آدیپونکتین با فشار خون سیستولی یا دیاستولی بر حسب جنس مشاهده نشد. در مردان حامل آلل T پلی‌مورفیسم T/G 45+ همراهی معنی‌داری باBMI  (018/0 =P) داشت. همراهی معنی‌داری بین آلل G پلی‌مورفیسم G/A 11391- با نمایه توده بدنی در مردان (041/0 = P) و با دور کمر در زنان (038/0 = P) وجود داشت.

نتیجه‌گیری: ما هیچگونه همراهی معنی‌داری بین پلی‌مورفیسم‌های T/G 45+ و G/A 11391-  ژن‌ آدیپونکتین و پرفشاری خون برحسب جنس مشاهده نکردیم. آلل G پلی‌مورفیسم T/G 45+ و آلل A پلی‌مورفیسم G/A 11391- آلل‌های محافظت کننده در برابر افزایش وزن بدن در هر دو جنس بودند، ولی هر دوی این تأثیرات فقط در مردان قابل ملاحظه بود. در ضمن آلل‌های فوق، اثر حمایتی در برابر افزایش دور کمر در هر دو جنس داشتند، ولی نقش حمایتی آلل A پلی‌مورفیسم G/A 11391- در برابر افزایش دور کمر فقط در زنان از نظر آماری معنی‌دار بود. به‌نظر می‌رسد که همراهی بین این پلی‌مورفیسم‌ها و افزایش وزن یا دور کمر در جمعیت ایرانی، توزیع جنسی خاصی دارد.


آرش حسین‌نژاد، خدیجه میرزایی، محمدجواد حسین‌زاده، مهرداد کریمی، نازیلا جعفری، اعظم نجم‌افشار، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 9، شماره 2 - ( 9-1388 )
چکیده

مقدمه: این مطالعه به منظور ارزیابی تاثیر عصاره چای سبز بر شاخص‌های واگردش استخوان در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 طراحی شد.

روش‌ها: در یک مطالعه کار آزمایی بالینی دو سوکور کنترل شده با دارونما، 72 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 بر اساس روش تصادفی Stratified به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. به گروه‌های مورد بررسی به مدت 8 هفته کپسول‌های حاوی 500 میلی‌گرم عصاره چای سبز و کپسول‌های دارونما تجویز شد. تست‌های آزمایشگاهی و ارزیابی‌های تن‌سنجی شامل قند ناشتا، قند خون 2 ساعته، HbA1C، پروفایل چربی، استئوکلسین، کراس لپس، انسولین ناشتا، نمایه توده بدن، نسبت دور کمر به باسن بودند که قبل و پس از مدت مداخله در تمام شرکت کنندگان اندازه‌گیری و ثبت شدند.

یافته‌ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تغییرات سطح سرمی استئوکلسین و لگاریتم آن در گروه دریافت کننده عصاره چای سبز به ترتیب نزدیک معنادار و معنادار بود. نمایه توده بدن، نسبت دور کمر به باسن، قند ناشتا، قند خون 2 ساعته، HbA1C و نیز سطوح کراس لپس و انسولین ناشتا در گروه مداخله با چای سبز تغییر معناداری نداشتند. کاهش سطح کراس لپس در گروه مداخله با عصاره چای سبز 10 برابر گروه کنترل بود. همچنین یافته‌های مطالعه حاضر در بیمارانی که سطوح قند ناشتا و HbA1C پایین‌تر و نیز سطح انسولین ناشتای بالاتر داشتند، بهبود وضعیت شاخص‌های استخوانی را نشان دادند.

نتیجه‌گیری: شواهد حاصل از بررسی حاضر، کاهش شاخص‌های باز جذب استخوان در بیماران دیابتی دریافت کننده چای سبز نسبت به گروه دارونما را پیشنهاد می‌کند که ممکن است باعث بهبود وضعیت واگردش استخوانی در این بیماران گردد.


آرش حسین‌نژاد، خدیجه میرزایی، پریسا شعبانی، اعظم نجم‌افشار، سلاله امامقلی‌پور، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 9، شماره 3 - ( 5-1389 )
چکیده

مقدمه: نتایج مطالعات پیشین احتمال ابتلا به عدم تحمل گلوکز و دیابت نوع 2 را با کمبود ویتامین D گزارش نموده‌اند. از آنجایی که چند شکلی بر روی ژن گیرنده ویتامین D با تغییر عملکرد گیرنده بر زیست دسترسی ویتامین D تاثیر می‌گذارد، هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط چند شکلی ژن گیرنده ویتامین D با شاخص‌های مختلف متابولیسم گلوکز در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 می‌باشد.
روش‌ها: در این مطالعه، 105 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 شرکت نمودند. سن ابتلا به دیابت، نمایه توده بدن، قند خون ناشتا، پروفایل چربی، سطح انسولین ناشتا و نیز HbA1C اندازه‌گیری و HOMA-IR به عنوان شاخص مقاومت به انسولین محاسبه گردید. ژنوتایپ VDR با روش PCR-RFLP تعیین شد.
یافته‌ها: از مجموع 105 بیمار شرکت کننده، 4/79% موارد را زنان تشکیل می‌دادند (با میانگین سنی 10±55 سال). توزیع ژنوتایپ‌های FF،  ffو Ff چند شکلی FolkI بیماران به ترتیب 4/71، 7/5 و 8/22 درصد بود. ابتلای زود هنگام به دیابت، نمایه توده بدنی بیش از 27 و وضعیت نامطلوب کنترل قند خون در بیماران با آلل f در مقایسه با آلل F شایع‌تر بود. مقایسه بیماران با ژنوتایپ ffو Ff با FF، شیوع بالاتر چاقی، سن پایین‌تر ابتلا به دیابت، سطح بالاتر HbA1C، HOMA-IR و وضعیت نامطلوب‌تر کنترل قند خون را نشان داد (04/0=P). در بیماران با ژنوتایپ ff نسبت شانس و خطر نسبی وضعیت نامطلوب کنترل قند خون با فاصله اطمینان %95 به ترتیب 54/2 (05/1 تا 17/6) و 68/1 (97/0 تا 89/2) برآورد گردید.
نتیجه‌گیری: یافته‌های مطالعه حاضر حاکی از ارتباط چند شکلی ژن گیرنده ویتامین D با سن تشخیص دیابت و مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی است.


زهرا جمشیدی خضرلو، سجاد احمدی زاد، مهدی هدایتی ، هیوا رحمانی ، آزاده موحدی،
دوره 13، شماره 4 - ( 2-1393 )
چکیده

مقدمه: هدف از این مطالعه مقایسه پاسخ ویسفاتین و شاخص مقاومت به ‌انسولین به پروتکل‌های فعالیت مقاومتی بود. روش‌ها: تعداد 10 مرد جوان سالم، سه پروتکل فعالیت مقاومتی قدرتی (3 ست 4 الی 5 تکراری با 85% یک تکرار بیشینه و 3 دقیقه استراحت بین ست‌ها و حرکات)، هایپرتروفی (3 ست10 تکراری با 70% یک تکرار بیشینه و 2 دقیقه استراحت بین ست‌ها و حرکات) و قدرتی-استقامتی (3 ست 15 تکراری با 55% یک تکرار بیشینه و 1 دقیقه استراحت بین ست‌ها و حرکات) را در سه جلسه اجرا کردند. در هر جلسه دو نمونه خون قبل و بلافاصله پس از فعالیت گرفته شد. برای مقایسه داده‌ها از آزمون تحلیل‌واریانس دو‌طرفه مکرر (2×3) استفاده شد. یافته‌ها: صرف‌نظر از نوع فعالیت مقاومتی، غلظت پلاسمایی ویسفاتین بعد از سه نوع فعالیت مقاومتی کاهش معنی‌دار داشت (05/0>P)، که این کاهش ویسفاتین در پاسخ به پروتکل قدرتی- استقامتی و هایپرتروفی به‌طور معنی‌داری بیشتر از پاسخ به پروتکل قدرتی بود (05/0>P). نتایج نشان داد که نه‌تنها گلوکز، انسولین و مقاومت‌انسولین در پاسخ به فعالیت مقاومتی تغییر معنی‌داری نداشتند بلکه بین تغییرات آن در پاسخ به پروتکل‌های فعالیت مقاومتی نیز تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد (05/0> P). بررسی همبستگی بین تغییرات ویسفاتین و سایر پارامترها نشان داد که ارتباطی بین آنها وجود ندارد (05/0P>). نتیجه‌گیری: انجام فعالیت مقاومتی به‌ویژه فعالیت قدرتی-استقامتی و هایپرتروفی که کاهش بیشتری را در غلظت ویسفاتین پلاسما به‌دلیل افزایش احتمالی برخی از فاکتورهای بازدارنده از قبیل هورمون رشد نشان می‌دهند، می‌تواند جهت پیشگیری از ابتلا به هایپرانسولینمی مفید باشد.

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb