10 نتیجه برای سام
محمد علی برومند، لیلا سام، سید حسام الدین عباسی، مجتبی سالاری فر، ابراهیم کسائیان، سعیده فرقانی،
دوره 4، شماره 2 - ( 5-1383 )
چکیده
این مطالعه به منظور بررسی شیوع و عوامل خطر مؤثر در باکتریوری بدون علامت در زنان مبتلا به تیپ 2 دیابت در یک جمعیت نمونه ایرانی صورت پذیرفته است.
روشها: در طی فاصله زمانی فروردین لغایت آذر ماه سال 1383 تعداد 202 خانم غیرباردار مبتلا به دیابت تیپ 2 به روش نمونه گیری از افراد در دسترس انتخاب گردیدند. این افراد بین 31 تا 78 سال سن داشته و هیچگونه اختلالی در دستگاه مجاری ادراری نداشتند. در این مطالعه باکتریوری بر اساس وجود 105 کلنی از یک یا حداکثر 2 میکروارگانیسم در حداقل 2 کشت مثبت به عمل آمده از ادرار افراد تعریف گردید. تمامی شرکت کنندگان در این مطالعه فاقد هر گونه علامتی از عفونت دستگاه مجاری ادراری بودند. عوامل خطر برای ابتلا به باکتریوری در شرکت کنندگان در این مطالعه بررسی گردید و این عوامل در گروههای دارای باکتریوری و فاقد باکتریوری با هم مقایسه شد.
یافتهها: شیوع باکتریوری بدون علامت در شرکت کنندگان در این مطالعه 9/10% بود. میکروارگانیسم E.coli شایعترین میکروبی بود که در محیط کشت ادرار افراد رشد نمود. اغلب میکروارگانیسمهای رشد کرده در ادرار شرکت کنندگان، نسبت به کوتریموکسازول، نالیدیکسیک اسید و سیپروفلوکساسین مقاوم بودند. بین پیوری (01/0 >P) و گلوکزوری (05/0 >P) با باکتریوری بدون علامت رابطه معنی داری یافت شد اما سن (45/0 >P)، مدت زمان ابتلا به دیابت (09/0 >P)، ماکروآلبومینوری (10/0 >P) و (75/0 >P) دارای رابطه معنی داری با باکتریوری بدون علامت نبودند.
نتیجهگیری: شیوع باکتریوری بدون علامت در زنان مبتلا به دیابت تیپ 2 بیشتر بوده و در این رابطه پیوری و گلوکزوری میتوانند بهعنوان عوامل خطر و دخیل در ابتلا در نظر گرفته شوند. توصیه میشود در زنان دیابتی تیپ 2 که بیشتر از 40 سال سن داشته باشند؛ کشتهای ادرار دوره ای به عمل آید حتی اگر علامتی از عفونت ادراری نداشته باشند.
فریبا محسنی، منصوره حسام، فرید عابدین درکوش، محمود محمودی، محمد رضا روئینی، محمد حسن باستان حق، باقر لاریجانی، مرتضی رفیعی تهرانی،
دوره 4، شماره 3 - ( 2-1384 )
چکیده
تمامی روشهای رایج تجویز انسولین غیر فیزیولوژیک بوده و انسولین بعلت داشتن ساختمان پپتیدی بهراحتی قابل جذب از دستگاه گوارش نمی باشد. در مطالعه حاضر یکی از شیوههای نوین دارورسانی خوراکی برای انتقال انسولین در انسان مورد مطالعه قرار گرفته است. در این روش با استفاده از دو نوع پلیمر جدید پرسوراخ به نامهای SPHC و SPHتوانایی این سامانه در انتقال انسولین از طریق دستگاه گوارش بررسی شده است. در این سامانه نوین از ویژگیهای مکانیکی و شیمیایی برای انتقال داروهای پپتیدی نظیر انسولین استفاده شده است.روشها:کپسول های تهیه شده از انسولین سوار بر پلیمر های SPHC و SPHبه صورت خوراکی به 15 داوطلب سالم غیر دیابتی به منظور بررسی اثربخشی دارو داده شد و سطوح پلاسمایی انسولین، پپتید C و گلوکز در فواصل معین تا 4 ساعت اندازه گیری گردید.
یافتهها:در مطالعه حاضر میزان سطح زیر منحنی( AUC) انسولین اگزوژن در طی 4 ساعت در گروه دریافت کننده پلیمر - انسولین ازگروهی که انسولین رگولار دریافت کرده بودند بالاتر بود که نشانگر تأثیر پلیمر SPHC در افزایش جذب انسولین میباشد . Tmax انسولین در گروه پلیمری طولانی تر از گروه زیر جلدی بود.
سطح زیر منحنی میزان افت قند خون در گروه زیر جلدی بیش از گروه پلیمری بود.
سطوح پپتید C در گروه پلیمر - انسولین نسبت به گروه دیگر کاهش بیشتری را نشان داد.
نتیجهگیری: پلیمر های SPHC و SPHبا سازوکار جدیدی سبب افزایش جذب انسولین خوراکی و سرکوب سطوح پپتید C گردیدند.
محراب مرزبان، سید حسام الدین عباسی، امیرحسین لباسچی، پویا قابوسی، علیرضا علائی الموتی، علی اردلان،
دوره 5، شماره 1 - ( 5-1384 )
چکیده
تصور بر این است که افراد چاق احتمال بیشتری برای ابتلا به عوارض بعد از عمل جراحی عروق کرونر قلب دارند. مطالعات مختلفی که جهت بررسی این رابطه انجام گردیده دارای نتایج یکسانی نبوده اند. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین نمایه توده بدن (BMI) و مرگ و میر داخل بیمارستانی متعاقب عمل جراحی عروق کرونر بود.
روشها: بین آذر ماه 1382 تا بهمن ماه 1383 ، 1258 بیمار مبتلا به درگیری عروق کرونر که در مرکز قلب تهران تحت عمل جراحی بای پس کرونر به صورت ایزوله قرار گرفتند، در این مطالعه وارد گردیدند. بیماران بر اساس نمایه توده بدن به 3 گروه تقسیم شدند. در گروه اول بیمارانی قرار گرفتند که BMI آنها کمتر از 30 بود (بیماران غیر چاق). در گروه دوم بیمارانی که BMI آنها بیشتر یا مساوی 30 و کمتر از 40 بود، قرار گرفتند (بیماران چاق). بیمارانی که BMI آنها مساوی یا بیشتر از 40 بود در گروه سوم قرار داده شدند (بیماران چاق شدید). بیماران تا زمان ترخیص از بیمارستان مورد پیگیری قرار گرفتند تا معلوم شود که طی مدت زمان بستری دچار مرگ میگردند یا خیر. متغیرهای متعددی در هر سه گروه بررسی گردید تا مشخص شود رابطه معنی داری بین آنها و احتمال بروز مرگ و میر داخل بیمارستانی وجود دارد یا خیر.
یافتهها: بین گروه اول و دوم ( غیر چاق و چاق ) از نظر متغیرها یافته معنی داری یافت نشد. در گروه سوم مرگ و میر بیشتری از دو گروه دیگر مشاهده گردید. بیماران دیابتی غیر چاق نیز دارای نرخ مرگ و میر بالاتری نسبت به سایر افراد بودند. رگرسیون لوجیستیک نشان داد که توده نمایه بدن را نمی توان به عنوان یک عامل مستقل جهت پیش بینی مرگ و میر داخل بیمارستانی متعاقب عمل جراحی عروق کرونر به حساب آورد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد BMI نمی تواند به عنوان یک عامل مستقل پیش بینی کننده مرگ و میر داخل بیمارستانی در بیمارانی که تحت عمل جراحی بای پس عروق کرونر قلب قرار میگیرند مطرح گردد.
فریبا محسنی، منصوره حسام، فرید عابدین درکوش، محمود محمودی، محمد حسن باستان حق، باقر لاریجانی، مرتضی رفیعی تهرانی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1384 )
چکیده
روشهای موجود برای تجویز انسولین، اساساً غیر فیزیولوژیک بوده و برای رسیدن به سطوح یوگلیسمیک نیاز به ایجاد سطوح بالای انسولین در گردش خون عمومی هستیم و عوارض ناشی از این افزایش سطوح انسولین خون بر اهمیت تولید روش جدیدی جهت حمل انسولین به روش فیزیولوژیک که آن را به طور مستقیم به دستگاه گردش خون پورت برساند تأکید دارد. بدین منظور در این مطالعه سامانه جدید دارو رسانی برپایه پلیمرهای SPHC و (superporouse hydrogel and SPH composite) SPHبرای بهبود جذب گوارشی انسولین و به منظور بررسی اثربخشی و ایمنی شکل دارویی در داوطلبین سالم مورد مطالعه قرار گرفت.
روشها: این مطالعه بصورت یک کارآزمایی بالینی مداخله گر در داوطلبین سالم انجام گرفت بدین صورت که کپسول های تهیه شده از انسولین سوار بر پلیمر های SPHC و SPHبه صورت خوراکی به 15 داوطلب سالم غیر دیابتی به منظور بررسی اثربخشی و ایمنی شکل دارویی تجویز شد و سطوح سرمی انسولین, پپتید C و گلوکز در فواصل معین قبل و بعد از مداخله تا 4 ساعت اندازه گیری گردید.
یافتهها : در مطالعه حاضر میزانAUC انسولین در گروه پلیمر - انسولین از گروه دارونما بالاتر بود (05/0P<). در گروه پلیمر - انسولین، سطوح گلوکز سرم در بین دقایق 120-60 به حداقل خود رسید و سطوح پپتید C در گروه پلیمر- انسولین نیز در مدتی که انسولین خارجی به حداکثر مقدار خود در خون رسیده بود، سرکوب شد. هیچ گونه عارضه دارویی در طی زمان کارآزمایی و تا 8 هفته پس از آن مشاهده نگردید.
نتیجهگیری : پلیمر های SPHC و SPH سبب افزایش جذب انسولین خوراکی و کاهش سطوح پپتید C گردیدند. این مطالعه با بررسی اثر بخشی این فرمولاسیون در بیماران دیابتی دنبال خواهد شد.
محمد علی برومند، نگار مقصودی، سید حسام الدین عباسی، شاپور شیرانی، سعیده فرقانی، عباسعلی کریمی، سعید داودی، نادر فلاح،
دوره 5، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده
در بسیاری از مطالعات، نقش لیپوپروتیین (a) بعنوان یک عامل خطر مستقل جهت ابتلا به آترواسکلروز به اثبات رسیده است. هدف از انجام این مطالعه بررسی رابطه بین سطح سرمی لیپوپروتئین (a) و تنگی شریان کاروتید در یک جمعیت نمونه ایرانی می باشد.
روشها: طی یک مطالعه مقطعی و در فاصله خرداد 1383 لغایت دی ماه 1383، تعداد 1189 بیمار که کاندید انجام عمل قلب باز در بخش جراحی مرکز قلب تهران بودند در این مطالعه وارد گردیدند. سونوگرافی داپلر کاروتید برای تمام این بیماران به صورت معمول و جهت غربالگری انجام گردید. سطح سرمی لیپوپروتئین (a)، پروفایل چربیها (شامل کلسترول تام، HDL و تریگلیسرید) و قند خون افراد بصورت ناشتا اندازهگیری شد. اطلاعات بیماران در برنامه نرم افزاری SPSS و با استفاده از آزمونهای t-test، chi-square و رگرسیون لوجیستیک آنالیز شد و ارتباط بین متغیرهای مختلف و تنگی شریان کاروتید مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: از بین افراد مورد مطالعه، 837 نفر مذکر (5/70%) و 352 نفر مونث (5/29%) بودند که محدوده سنی آنها بین 35 تا حداکثر 88 سال متغیر بوده و میانگین سنی آنها 3/9 ± 60 تعیین گردید. در بررسی صورت گرفته، ارتباط معنی داری به لحاظ آماری بین سطح (a)Lp و تنگی شریان کاروتید یافت نگردید (2/0P>). بهعلاوه رابطه سطح (a)Lp و تنگی شریان کاروتید در دو گروه سنی کمتر و بیشتر از 55 سال نیز مورد آنالیز قرار گرفت که ارتباط معنی داری مشاهده نشد (2/0P>)، همچنین این ارتباط در مورد دو جنس مذکر و مونث نیز مورد بررسی قرار گرفت که فاقد ارتباط معنی دار بود(15/0=P). ارتباط بین سطح بالای Lp(a) و هیپواکو بودن پلاک که به معنی شکنندگی و مستعد بودن جهت تغییر ناگهانی و CVA است، مورد بررسی آماری قرار گرفت که ارتباط معنیداری بدست آمد. (001/0=P).
نتیجهگیری: در مطالعه ما بین سطح سرمی لیپوپروتیین (a) و تنگی شریان کاروتید ارتباطی مشاهده نشد اما سطح بالای Lp(a) با مستعد بودن پلاک به تغییر ناگهانی و ایجاد CVA ارتباط معنی داری را نشان داد. ازاینرو میتوان Lp(a) را به عنوان یک عامل خطر در مستعد بودن پلاک به تغییر ناگهانی و بوجود آمدن CVA پیشنهاد نمود.
اسامه خطیب، عذرا طباطبایی ملاذی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1386 )
چکیده
دیابت علت نهایی کوری، نارسایی کلیه و قطع اندام تحتانی است و شیوع آن در جمعیت بالای 20 ساله منطقه مدیترانه شرقی (EM: Eastern Mediterranean) حدود 12% میباشد. با توجه به اینکه 50% افراد دیابتی منطقه EM بهدلیل بیماری قلبی - عروقی میمیرند، میتوان نتیجه گرفت که دیابت و عوارض آن از جمله پای دیابتی شیوع فزایندهای در این منطقه دارد. احتمال قطع اندام تحتانی در افراد دیابتی 25 برابر افراد غیردیابتی است . بیش از 70% قطع عضوها بدلیل دیابت است و هر 30 ثانیه یک اندام تحتانی بدلیل دیابت از دست میرود. زخم پا بیشترین علت مساعد کننده قطع اندام تحتانی در افراد دیابتی است. هیپرگلیسمی، نقص ایمنی، نوروپاتی و بیماری عروق محیطی سبب افزایش احتمال بروز عفونت تهدید کننده اندام در پای دیابتی میشوند. پای دیابتی معضل مهم سلامتی و اقتصادی اکثر کشورهای منطقه EM میباشد. بروز عفونت در پای دیابتی، تهدیدیست برای عضو که نیازمند درمان جدیست. درمان زخمهای عفونی پا از جمله شایعترین علل بستری شدن افراد دیابتی است. خوشبختانه بیش از 85% موارد قطع عضو افراد دیابتی ،قابل پیشگیری میباشند. مقرون به صرفهترین و سهلالوصولترین راه حل پیشنهادی برای EM ، آموزش ،اطلاع رسانی عمومی و پیشگیری از پای دیابتی با تکیه بر آموزش در زمینه مراقبت از پا و انتخاب پوشش مناسب پا میباشد. این ممالک نیازمند سرویسهای قدرتمند ارائه دهنده خدمات سلامت در سطح ملی جهت پیشبرد اهداف پیشگیری و کنترل دقیق دیابت و عوارض آن هستند. جهت پیشگیری از دیابت، ایجاد وتقویت سیستم ثبت دیابت و عوارض آن نیز ضروری است.
ابراهیم بنیطالبی، رضا قراخانلو، مهسا محمدآملی، کیهان قطره سامانی، عبدالحسین پرنو، حسین تیموری،
دوره 11، شماره 3 - ( 12-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
مقدمه: هدف این
تحقیق بررسی اثر 8 هفته تمرین مقاومتی بر میزان اسفنگوزین-1-فسفات (S1P) پلاسمایی و بیان ژن گیرندههای S1P1,2,3 موش صحرایی نر نژاد ویستار میباشد.
روشها: 24 موش
صحرایی 8 هفته ای نر نژاد ویستار (190-250گرم) در این مطالعه استفاده شد. بعد از
یک هفته آشناسازی حیوانات به صورت تصادفی به گروه کنترل (12N=) و تجربی (12N=) تقسیم شدند. نردبان مقاومتی یک متری
با فاصله میلههای 2 سانتی متری با شیب 85 درجه به عنوان وسیله تمرین مقاومتی و
وزنه های متصل شده به دم حیوان به عنوان مقاومت استفاده شد. مقدار S1P در لایه کلروفرم بوسیله دستگاه HPLC اندازه گیری شد. جهت بررسی بیان ژن
از تکنیک Real-Time
PCR
استفاده شد.
یافتهها: تمرین
مقاومتی محتوای S1P در پلاسما
(001/0P=) را در مقایسه
با گروه کنترل افزایش داد. به علاوه، تمرین مقاومتی باعث افزایش بیان ژن گیرنده S1P1 در عضله تاکننده بلند انگشت شست پا (FHL) (001/0=P) و عضله نعلی (SOL) (000/0=P)، S1P2 در عضله FHL (000/0=P) و SOL(603/0=P)، S1P3 در عضله FHL (021/0=P) و SOL(009/0=P) گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل شد.
نتیجهگیری: می توان
نتیجه گرفت که تمرین مقاومتی به طور قابل ملاحظهای بر میزانS1P پلاسمای موش صحرایی اثر میگذارد. با توجه به
نقش ساختاری و عملکردی این اسفنگولیپید و از آنجا که این فاکتور و گیرنده های سطح
سلولی آن بدنبال یک دوره تمرین مقاومتی افزایش می یابد، شاید یکی از فاکتورهای
رشدی و مسیرهای سیگنال دهی در سازگاری عضلانی باشد.
روح انگیز علیرضایی شهرکی، احمد علی اکبری کامرانی، رباب صحاف، یداله ابوالفتحی ممتاز، نرجس خسروی سامانی،
دوره 17، شماره 5 - ( 4-1397 )
چکیده
مقدمه: دیابت یکی از شایعترین بیماریهای غدد است که در جوامع مختلف شیوع متفاوتی دارد. 90 % تا 95 % انواع دیابت را دیابت نوع دو شامل میشود. زندگی صنعتی و شهرنشینی عامل اصلی افزایش تعداد مبتلایان به این بیماری است. برنامهی کشوری پیشگیری و کنترل دیابت در راستای پیشگیری و کنترل دیابت و عوارض ناشی از آن، در کشور درحال انجام است و هنوز تأثیردقیق برنامه بررسی نشده است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر برنامه بر میزان قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیلهی بیماران در زمینهی کنترل دیابت انجام شد.
روشها: پژوهش حاضر یک مطالعهی مقطعی از نوع قبل و بعد بود که بر روی 100سالمند دیابتی که قصد ورود به برنامه را داشتند، بهصورت در دسترس در شهر اصفهان انجام شد. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه دو قسمتی شامل: اطلاعات جمعیت شناختی، سلامت و سنجش بیوشیمیایی قندخون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله استفاده شد. اطلاعات بهصورت قبل از ورود به برنامه و سپس سه ماه پس از ورود به برنامه جمعآوری شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار قند خون ناشتای بیماران قبل از ورود به برنامه بهترتیب 73/172و 68/71 و سه ماه بعد از برنامه 02/ 143، 19/51 بود (30/5 = t، 001/0>P). همچنین میانگین و انحراف معیار قند هموگلوبین گلیکوزیله بیماران قبل از ورود به برنامه بهترتیب 24/8 و 90/1 و بعد از برنامه بهترتیب 44/7 و 66/1 بود (79/4 = t، 001/0>P).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه، تأثیر برنامهی کشوری پیشگیری و کنترل دیابت را در کنترل میزان قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله سالمندان دیابتی نشان داد. پیشنهاد میگردد این برنامه در همهی مراکز بهداشتی-درمانی کشور انجام شود.
نگین چهرازی، مینو باسامی، سجاد احمدی زاد،
دوره 17، شماره 5 - ( 4-1397 )
چکیده
مقدمه: شیوع بالای چاقی و اضافه وزن در زنان ابتلا به سندرم متابولیک و دیابت را بالا میبرد. با توجه به تأثیر متفاوت فعالیتهای ورزشی مختلف و تفاوت حجم عضلات بالا تنه و پایین تنه درگیر در فعالیت، احتمالاً اثر فعالیت تناوبی شدید با کارسنج دستی و پایی بر متابولیسم و مقاومت به انسولین متفاوت میباشد. لذا هدف از این تحقیق بررسی تأثیر فعالیت تناوبی اندام فوقانی و اندام تحتانی بر متابولیسم کربوهیدرات و مقاومت به انسولن در زنان چاق بود.
روشها: بدین منظور 12 زن چاق (نمایهی تودهی بدن 5/5±1/31 کیلوگرم بر مترمربع) بهطور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیها یک جلسه فعالیت تناوبی را روی دوچرخه کارسنج و در جلسهای دیگر روی کارسنج دستی با فاصلهی یک هفته، 2 دقیقه فعالیت با شدت 85% حداکثر اکسیژن مصرفی همراه با 4 دقیقه استراحت فعال با شدت 45% حداکثر اکسیژن مصرفی بهمدت 30 دقیقه انجام دادند. قبل و بلافاصله پس از 30 دقیقه فعالیت دو نمونهی خونی برای اندازهگیری انسولین و گلوکز گرفته شد. میزان اکسیژن مصرفی و دیاکسیدکربن تولیدی حین فعالیت برای محاسبه اکسیداسیون کربوهیدرات اندازهگیری شد.
یافتهها: اگرچه فعالیت تناوبی میزان انسولین را کاهش داد، اما پاسخ انسولین به فعالیت تناوبی اندام فوقانی و تحتانی تفاوت معنیداری نشان نداد (05/0P>). میزان گلوکز با فعالیت تناوبی کاهش یافت و این کاهش متعاقب فعالیت تناوبی اندام تحتانی بیشتر از فعالیت اندام فوقانی بود (05/0P<). همچنین میزان HOMA-IR در جلسهی پائین تنه بیشتر از بالاتنه کاهش یافت (05/0P<). فعالیت تناوبی منجر به افزایش معنیدار اکسیداسیون کربوهیدرات شد (05/0P<)، اما مقایسهی دو نوع فعالیت تناوبی اندام فوقانی و تحتانی، تفاوت معنیداری نشان نداد (05/0P>).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه پیش رو نشان داد فعالیت تناوبی در زنان چاق، متابولیسم کربوهیدرات و مقاومت به انسولین را تغییر میدهد و تغییرات مقاومت به انسولین وابسته به نوع فعالیت (اندام فوقانی و اندام تحتانی) میباشد، اما به اکسیداسیون کربوهیدرات وابسته نیست.
یگانه گل محمدی سامانی، پروانه نظرعلی، رستم علی زاده، نجمه رضایی نژاد،
دوره 24، شماره 4 - ( 8-1403 )
چکیده
مقدمه: افزایش سن و مصرف رژیم غذایی پُرچرب منجر به افزایش آسیب اکسیداتیو بافتهای مختلف میشود، استرس اکسیداتیو یک عامل بحرانی در روند پیری است که میتواند باعث آسیب مستقیم به ساختار سلولی شود هدف این پژوهش بررسی تأثیر هشت هفته تمرینهای تناوبی با شدت بالا بر بیان ژن Nrf2، پراکسیداسیون لیپیدی و مقاومت به انسولین در بافت پانکراس موشهای صحرایی مسن تغذیهشده با غذای پُرچرب است.
روشها: در این تحقیق تجربی، 20 موش صحرایی نر ویستار مسن (سن: 18ماه و میانگین وزن70±450 گرم) بهطور تصادفی در چهار گروه شامل کنترل غذای نرمال G1 (5n=)، غذای نرمال+تمرین G2 (5n=)، غذای پُرچرب G3 (5n=) و غذای پُرچرب+تمرین G4 (5n=)، قرار گرفتند. برنامۀ تمرین تناوبی با شدت بالا روی تردمیل سه روز در هفته و بهمدت هشت هفته انجام شد. بیان ژن فاکتور رونویسی Nrf2 با استفاده از Real-time PCR انجام شد و مالون دیآلدهید، گلوکز و انسولین با استفاده از کیت و به روش الایزا اندازهگیری شد. دادهها با آزمون آماری MANOVA در سطح معنیداری P< 0.05 تجزیهوتحلیل شد.
یافتهها: نتایج آزمون آماری MANOVA در خصوص اثر تعاملی تمرین و رژیم غذایی نشان داد که در شاخص مقاومت به انسولین (017/0 =P و 17/7 =F) تفاوت معنیدار وجود دارد. اما برای فاکتور انسولین (30/0 =P و 13/1 =F)، گلوکز (116/0 =P و 75/2 =F)، MDA (87/0 =P و 028/0 =F) و Nrf2 (816/0 =P و 056/0 =F) تأثیر معنیداری مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: بهطورکلی میتوان بیان نمود که تمرین تناوبی با شدت بالا در این تحقیق با تأثیر بر بیان ژن فاکتور رونویسی Nrf2 میتواند باعث بهبود در مقاومت انسولینی از طریق کاهش فعالیت اکسیدانی در موشهای صحرایی سالمند باشد.