جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای شایگان

ساره امینی، محسن رضایی همامی، زهره عنابستانی، زهرا شایگان‌مهر، باقر لاریجانی، محمدرضا مهاجری تهرانی،
دوره 10، شماره 5 - ( 8-1390 )
چکیده

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مقدمه: یکی از مهمترین اصول درمان زخم‌های پای دیابتی، دبریدمان جراحی یا شارپ است. این روش دبریدمان ممکن است به بافت‌های سالم آسیب رسانده و سبب تاخیر در بهبودی زخم شود. با توجه به مؤثر بودن امواج اولتراسوند با فرکانس پایین در درمان زخم‌های مزمن، بدون آسیب به بافت‌های سالم و درد و خونریزی، هدف از این مطالعه بررسی کارایی امواج اولتراسوند با فرکانس پایین در بهبودی زخم‌های مزمن به همراه استئومیلیت در بیماران زخم پای دیابتی می‌باشد.
روش‌ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی 40 بیمار دیابتی مراجعه کننده به کلینیک زخم پای دیابتی مرکز دیابت و بیماری‌های متابولیک وابسته به پژوهشکده علوم غدد و متابولیسم دانشگاه تهران از فروردین 1388تا اردیبهشت 1389 انجام شده است. تمام بیمارانی که واجد زخم در اندام‌های تحتانی با گرید 3 بر اساس طبقه‌بندی وگنر با 2/1≥ABI≥6/0 بودند، به دو گروه 20 نفره، اولتراسوند درمانی به همراه مراقبت‌های استاندارد از زخم (UAW) و گروه کنترل که فقط مراقبت‌های استاندارد از زخم را دریافت می‌کردند، تقسیم شدند و به مدت 6 ماه از شروع مداخله پیگیری شدند.
یافته‌ها: میزان بهبودی کامل (wound closure) در گروهUAW،60% و در گروه کنترل 55% بود. میانگین درصد کاهش سایز زخم بین دو گروه فقط در ماه‌های دوم و سوم در گروه UAW بطور معنی‌داری بالاتر بود (به ترتیب 7/ 28 ± 78%، 5/24 ± 6/63% در مقابل4/31 ± 7/55%، 2/32 ± 3/39% و با 01/0 = P و 02/0 =P). ولی پس از اتمام دوره 6 ماهه و در پایان مطالعه با در نظر گرفتن زمان و سایز اولیه زخم، تفاوت معناداری از نظر میزان بهبودی و درصد کاهش سایز زخم بین دو گروه مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: در درمان زخم‌های مزمن پای دیابتی با درجه 3 بر اساس طبقه‌بندی وگنر، امواج اولتراسوند با فرکانس پایین به همراه مراقبت‌های استاندارد از زخم در مقایسه با مراقبت‌های استاندارد از زخم به تنهایی، در ابتدا سبب تسریع بهبودی زخم‌های مزمن پای دیابتی به ویژه در ماه‌های دوم و سوم می‌شود در حالی که بعد از 6 ماه پیگیری، تفاوت معناداری در میزان بهبودی زخم‌ها مشاهده نمی‌شود.


فرزانه آهنجیده، عباسعلی کشتکار، مولود پیاب، مصطفی قربانی، ندا شایگان، طیب رمیم، شیرین حسنی رنجبر،
دوره 14، شماره 3 - ( 12-1393 )
چکیده

مقدمه: شواهدی مبنی بر اثر نمایه توده بدنی و چاقی شکمی و تاثیر این دو عامل بر تراکم استخوانی وجود دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین نمایه توده بدنی، چاقی شکمی و فراوانی شکستگی با تراکم استخوان در جمعیت ایرانی انجام گردیده است. روش‌ها: مطالعه پیش رو بهصورت مقطعی و گذشته نگر در افراد بالای 18 سال شرکت کننده در بخش سوم طرح جامع پیشگیری، تشخیص و درمان استئوپروز در سطح کشور انجام شد. چاقی شکمی بر اساس اندازه دور شکم به دور باسن محاسبه گردید. در مردان مقدار &le95/0 طبیعی و >95/0 غیر طبیعی و همچنین در زنان مقدار &le85/0 طبیعی و >85/0 غیرطبیعی در نظر گرفته شد. رابطه نمایه توده بدنی و چاقی شکمی با دانسیتومتری استخوانی با آزمون رگرسیون خطی بررسی گردید. یافته‌ها: از بین 2019 نفر شرکت کننده در این مطالعه 717 نفر (5/35%) مرد و 1302 نفر (5/64%) زن با میانگین سنی95/13±85/41 سال بودند. افزایش نسبت دور شکم به دور باسن نسبت معکوسی با دانسیتومتری استخوانی داشت. در افرادی که سابقه شکستگی در ناحیه مچ دست داشتند دانسیته استخوانی در ناحیه هیپ و ستون فقرات از افرادی که سابقه شکستگی نداشتند، کمتر بود نتیجه‌گیری: چاقی شکمی بر اساس نسبت دور شکم به دور باسن بر خلاف چاقی کل بدن، ارتباط معکوسی با تراکم استخوانی داشت. بدین معنی که افزایش چاقی شکمی با کاهش تراکم استخوانی بدون ایجاد پوشش محافظتی بافت چربی در مناطق آسیب‌پذیر، خطر ایجاد شکستگی را افزایش می‌دهد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb