جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای شجاعی

الهام شکیبازاده، باقر لاریجانی، آرش رشیدیان، داود شجاعی‌زاده، محمدحسین فروزانفر،
دوره 9، شماره 2 - ( 9-1388 )
چکیده

مقدمه: هر چند دیابت یکی از مشکلات عمده سلامتی در ایران محسوب می شود، مطالعات کیفی محدودی به منظور بررسی و مقایسه ادراکات بیماران و کارکنان تخصصی در زمینه عوامل موثر بر مراقبت از دیابت صورت گرفته است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی و مقایسه تجارب مبتلایان به دیابت نوع2 و کارکنان تخصصی دیابت در مورد موانع فردی و محیطی و همچنین عوامل انگیزه ساز خود مراقبتی در دیابت می‌باشد.

روش‌ها: در فاز یک مطالعه، شش جلسه مباحثه گروهی با بیماران درمانگاه دیابت مرکز پزشکی خاص در سال 1387 برگزار شد. بیماران شامل 22 زن و 21 مرد (تعداد کل: 43 نفر) بودند. در فاز دو، با کارکنان تخصصی دیابت، مصاحبه‌های نیمه ساختار یافته انجام گرفت. از روش تحلیل چارچوب برای استخراج موضوعات از داده‌ها استفاده شد.

یافته‌ها: تحلیل داده‌ها 5 مانع اساسی را در مراقبت از خود نشان داد: موانع جسمی، موانع روانی، موانع آموزشی، موانع اجتماعی و موانع سیستم مراقبت. در کنار موانع ذکر شده، برخی عوامل نیز به عنوان عوامل انگیزه بخش شناسایی شدند. این موارد از نظر بیماران عبارت بودند از باور به دیابت، مسؤولیت درک شده در برابر خانواده، باورهای دینی و نظرات افراد مهم دیگر و از نظر کارکنان عبارت بودند از ارتباط‌گیری صحیح با بیمار، پیگیری و ارائه آموزش گروهی به بیماران.

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد لازم است آموزش دیابت براساس مداخلات مبتنی بر فرهنگ و با توجه به دیدگاه‌های بیماران و کارکنانی که به طور مستقیم با بیمار دیابتی درارتباطند طراحی شود.


لیلا محمدزاده، اعظم کشاورزی، سیدحسین صمدانی فرد، ابوالفضل شجاعی فرد، کامران علی مقدم، محمدرضا امینی، سیده حمیده فخرایی، اردشیر قوام‌زاده، محمدرضا استادعلی، علی شهریاری احمدی، باقر لاریجانی، ارمغان فرد اصفهانی، اشرف ملک محمدی، مریم اعلاء، محمدرضا مهاجری تهرانی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده

مقدمه: چندین مطالعه به صورت مداخله‌ای نشان داده که سلول‌های بنیادین حاصل از آسپیراسیون مغز استخوان یا سلول‌های منونوکلئر خون محیطی (CD34) می‌توانند منجر به آنژیوژنز و بهبود فعالیت بافتی در بافت ایسکمیک شده و به بهبود زخم کمک کنند اما نتایج آنها ضد و نقیض بوده، لذا ما تصمیم گرفتیم تحقیق حاضر را با نمونه بیشتر انجام دهیم.
روش‌ها: در این روش سلول‌های بنیادین گرفته شده از خون محیطی تحریک شده با فاکتور کلونی محرک گرانولوسیت
(G-CSF) به 7 بیمار مبتلا به زخم پای دیابتی تزریق گردید و14 بیمار به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند که 3 ماه بعد هر دو گروه از نظر اندازه و بهبود زخم و کاهش درد و برقراری مجدد نبض و میزان آمپوتاسیون و عوارض ناشی از سلول‌های بنیادین مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: در گروه مورد، خون‌رسانی بافتی نسبت به گروه شاهد بهتر شده است که این مساله با بهبود ABI (035/0=P) و برقراری مجدد نبض (01/0=P) تفاوت معنی‌داری داشته و میزان آمپوتاسیون ماژور (بالای مچ پا) در گروه شاهد 7 نفر از 14 نفر بوده اما در گروه مورد در طی سه ماه آمپوتاسیون ماژور دیده نشد (04/0=P). همینطور درد ناشی از ایسکیمی اندام در گروه مورد در طی سه ماه کاهش بارزی نسبت به گروه شاهد داشت (01/0=P).
نتیجه‌گیری: تحقیق حاضر نشان داد که تزریق سلول‌های بنیادین گرفته شده از خون محیطی در بهبود زخم پای دیابتی مؤثر بوده و در بهبود خون‌رسانی به اندام مبتلا کمک کننده است و از آمپوتاسیون اندام جلوگیری می‌کند.


داود شجاعی‌زاده، آذر طل، غلامرضا شریفی راد، محمدرضا مهاجری تهرانی، فاطمه الحانی،
دوره 11، شماره 5 - ( 7-1391 )
چکیده

Normal 0 false false false مقدمه: توانمندسازی بیمار به عنوان یک برنامه موثر در راستای تغییر رفتار در مراقبت دیابت به شمار می‌آید. این مطالعه به بررسی ارزشیابی الگوی توانمندسازی بر ارتقای خودکارآمدی و ارتباط آن با کنترل دیابت در بیماران دیابتی نوع 2 شهر اصفهان می‌پردازد.
روش‌ها: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی شاهددار بود که 140 بیمار در دو گروه مداخله و مقایسه پس از انجام پیش آزمون با انجام تخصیص تصادفی وارد شدند. در مرحله پیش آزمون، کلیه اطلاعات دموگرافیک و مرتبط با سلامت و بیماری از بیماران اخذ گردید. سپس افراد گروه مداخله، در 5 گروه 14 نفری تقسیم شده و در برنامه توانمندسازی با استفاده از استراتژی حل مساله گروهی و حمایت همسالان که براساس سازه‌های مدل طراحی شده بود شرکت نمودند. افراد گروه مقایسه آموزش رایج مرکز را طبق روال قبل ادامه دادند و به صورت جداگانه بدون تماس باگروه مداخله به تکمیل پرسشنامه‌ها اقدام نمودند. اهداف توانمندسازی در این مطالعه با مفهوم خودکارآمدی و کنترل دیابت با شاخص HbA1C مورد بررسی قرار گرفت. در پیگیری بلافاصله و سه ماه بعد ابزارخودکارآمدی دیابت بررسی گردید. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 5/11 و آزمون‌های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد.
یافته‌ها: دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک با یکدیگر تفاوت معناداری نداشتند (05/0 نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه موید این مطلب است که آموزش مبتنی بر الگوی توانمندسازی در گروه مداخله با استراتژی‌های حل مسئله گروهی و گروه همسالان دارای اثربخشی در مقایسه با آموزش‌های رایج دیابت در متغیر خودکارآمدی و کنترل دیابت می‌باشد.


آذر طل، فرشته مجلسی، عباس رحیمی فروشانی، داود شجاعی‌زاده، پروین عباسی بروجنی،
دوره 11، شماره 6 - ( 8-1391 )
چکیده

Normal 0 false false false مقدمه: دیابت نوع 2 در زمره بیماری‌های مزمن با عوارض بسیار است که توجه به ابعاد روانی زندگی بیماران مبتلا با دیابت و تبعیت از رژیم درمانی از اهمیت خاصی بر خوردار است. این مطالعه با هدف بررسی سازگاری شناختی صفتی و حالتی در بیماران دیابتی نوع 2 و تعیین عوامل موثر بر این سازگاری طراحی و انجام شد.
روش‌ها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود که به مدت 6 ماه در سال 1391 انجام شد. جامعه پژوهش در این مطالعه، بیماران دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به بیمارستان‌های تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران بود، حجم نمونه 480 نفر و نمونه‌گیری به روش در دسترس انجام شد. سازگاری شناختی در دو بعد صفتی و حالتی بیماران دیابتی نوع 2 با استفاده از پرسشنامه دو قسمتی شامل اطلاعات دموگرافیک و مرتبط با بیماری و سازگاری شناختی بر اساس مقیاس پنج درجه‌ای لیکرت اندازه‌گیری گردید. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 5/11 با استفاده از آزمون‌های کای دو و مدل رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی‌داری در این مطالعه 05/0 بود.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که وضعیت تاهل (01/0=P)، سال‌های ابتلا به بیماری دیابت (001/0>P)، وضعیت شغلی (001/0>P)، گروه‌های سنی (001/0=P)، سابقه مثبت خانوادگی دیابت (001/0>P)، وضعیت درآمد (001/0>P) و HbA1C (001/0>P) با هر دو نوع سازگاری شناختی ارتباط داشتند. جنسیت با سازگاری شناختی حالتی (008/0=P) و سطح تحصیلات (001/0>P) و بیماری‌های زمینه‌ای همراه (02/0=P) با سازگاری شناختی صفتی ارتباط آماری معنی‌داری داشتند. مدل رگرسیون لجستیک نشان داد که سال‌های ابتلا به دیابت، گروه‌های سنی، میزان درآمد، سابقه خانوادگی وHbA1C شانس سازگاری حالتی بالا و معنی‌داری داشتند و شانس بالا بودن سازگاری شناختی صفتی با سابقه خانوادگی دیابت، بیماری زمینه‌ای همراه، HbA1C ارتباط داشت.
نتیجه‌گیری: با عنایت به تاثیر عوامل جمعیت شناختی و بالینی در میزان سازگاری شناختی صفتی و حالتی، ضرورت انجام مداخلات مبتنی بر ارتقاء سلامت با کاربرد تئوری‌های سازگاری اجتناب ناپذیر است.


آذر طل، فرشته مجلسی، عباس رحیمی فروشانی، داود شجاعی‌زاده، بهرام محبی،
دوره 11، شماره 6 - ( 8-1391 )
چکیده

1024x768 مقدمه: بیماران دیابتی در اداره و مدیریت بیماری خود با موانع زیادی دست به گریبان هستند. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط ویژگی‌های فردی و مرتبط با سلامت با موانع تشخیصی و درمانی زندگی با دیابت در بیماران دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به بیمارستان‌های تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران طراحی و اجرا شد.
روش‌ها: این مطالعه از نوع مقطعی (توصیفی- تحلیلی) بود که در سال 1391 بر روی600 بیمار به طور تصادفی ساده انجام شد. ابزار مطالعه شامل دو بخش اطلاعات دموگرافیک و مرتبط با سلامت و بیماری و شاخص کنترل دیابت (HbA1C) با 10 سوال و ابزار زندگی با دیابت در ابعاد موانع تشخیصی (6 سوال)، موانع دارو درمانی(10 سوال) و موانع خودپایشی (5 سوال) بود که توسط مقیاس از کاملاً موافقم (5) تا کاملاً مخالفم (1) اندازه‌گیری گردید. روایی و پایایی ابزار اندازه گرفته شد. روش جمع‌آوری اطلاعات، تکمیل پرسشنامه و با استفاده از تکنیک مصاحبه بود. برای تجزیه وتحلیل داده از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 5/11 و آزمون‌های آماری توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (کای دو و مدل رگرسیون لجستیک) استفاده شد. سطح معنی‌داری در این مطالعه کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار موانع تشخیصی، دارو درمانی و خودپایشی به ترتیب (97/3±48/16)، (13/5±92/29) و (77/2±5/14) بود. نتایج مطالعه نشان داد که برخی عوامل فردی و مرتبط با دیابت با این سه مانع ارتباط آماری معنی‌داری داشتند (05/0P<). مدل رگرسیون لجستیک هم شانس شدید بودن هر سه مانع را مشخص نمود.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های مطالعه به نظر می‌رسد بهبود ارتباط بین افراد حرفه‌ای گروه سلامت و تلاش برای بهره‌گیری و فراهم کردن منابع برای بیماران دیابتی در کاهش موانع تشخیصی، دارو درمانی و خوپایشی اثربخش خواهدبود.

Normal 0 false false false


شهاندخت نجم آبادی، مرضیه نجومی، مازیار مرادی لاکه، حسن شجاعی باغینی،
دوره 13، شماره 5 - ( 4-1393 )
چکیده

مقدمه: شناخت روش‌های رژیم غذایی درمانی و مصرف گیاهان دارویی در بیماران دیابتی و خوددرمانی‌های به‌کار گرفته شده توسط بیماران در کنترل و بهبود بیماری، حائز اهمیت است. هدف: هدف اصلی دراین مطالعه تعیین مداخلات خوددرمانی‌ها با استفاده از گیاهان تغذیه‌ای دارویی رایج و روشهای مصرف گیاهان، جهت کاهش قندخون و کنترل بیماری که بیماران مبتلا به دیابت استفاده داشته‌اند، بوده است. روش‌ها: این مطالعه به روش توصیفی مقطعی، تعداد 502 نفر بزرگسالان مبتلا به دیابت مراجعه کننده به کلینیک‌های دیابت مراکز بهداشتی درمانی تابع مرکز بهداشت جنوب تهران، شهرستان اسلامشهر و کلینیک دیابت مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم بیمارستان فیروزگر، به‌صورت نمونه گیری خوشه‌ای تصادفی انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات به روش پرسش‌گری حضوری با استفاده از پرسشنامه تخصصی تنظیم شده، توسط پرسش‌گران آموزش دیده کارشناسان تغذیه، انجام شد. یافته‌ها: ابتلا به دیابت نوع دو 8/83% بیماران مراجعه کننده (غیروابسته به انسولین) و 3/70% بیماران رژیم غذایی و داروهای خوراکی وگیاهان دارویی برای کنترل بیماری خود مصرف داشتند. گیاهان تغذیه‌ای دارویی رایج دارچین در 1/34%، گیاهان شنبلیله 7/13%، سیر 6/28%، شوید 8/28%، زنجبیل 8/17% بیماران برای کاهش قندخون استفاده داشتند. ارتباط معنی‌داری بین سطح تحصیلات، سن و سابقه ابتلا به دیگر بیماری‌های مزمن در بیماران و خوددرمانی گیاهی دیده شد. نتیجه‌گیری: مصرف گیاهان تغذیه‌ای مفید در کاهش قندخون و کاهش پروفایل‌های چربی به‌طور تواماً بیشترین موارد خوددرمانی مصرف گیاهان تغذیه‌ای در کنترل بیماری بوده است.
محمد علی بشارت، فروغ شجاعی، علیرضا کیامنش، حمید امیری،
دوره 14، شماره 2 - ( 10-1393 )
چکیده

مقدمه: نقش چاقی و اضافه وزن در پیدایش و تداوم بیماری‌های جدی پزشکی و اختلال‌های روان‌شناختی از یک سو، و تاثیر عوامل روانشناختی بر چاقی از سوی دیگر، اهمیت پژوهش در این حوزه را مضاعف کرده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک‌های دلبستگی و سبک‌های فرزند پروری در بزرگسالان مبتلا به چاقی و افراد غیرمبتلا بود. روش‌ها: تعداد 144نفر، شامل 72 مبتلا به چاقی (48 زن و 24 مرد) و 72 غیر مبتلا (48 زن و 24 مرد) در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان مقیاس دلبستگی بزرگسالان (Adult Attachment Inventory) و پرسشنامه اقتدار والدین (Parental Authority Questionnaire) را تکمیل کردند. یافته‌ها: بین سبک دلبستگی ایمن و نمایه توده بدنی (Body Mass Index) در افراد مبتلا به چاقی، رابطه منفی معنی‌دار وجود داشت، اما بین سبک‌های دلبستگی ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) و نمایه توده بدنی رابطه معنی‌دار تایید نشد. همچنین نتایج بیانگر آن بود که بین میانگین سبک‌های دلبستگی ایمن و ناایمن- دوسوگرا با نمایه توده بدنی در دو گروه مبتلا به چاقی و گروه غیرمبتلا تفاوت معنی‌دار وجود دارد. در بررسی سبک‌های فرزندپروری و نمایه توده بدنی، بین سبک فرزند پروری مقتدرانه پدری و نمایه توده بدنی رابطه معنی‌دار به‌دست آمد، اما بین سبک‌های فرزند پروری آمرانه و سهل‌گیرانه والدین (پدر/ مادر) و نمایه توده بدنی رابطه معنی‌دار تایید نشد. نتیجه‌گیری: با در نظر گرفتن نقش سبک‌های دلبستگی و سبک‌های فرزندپروری می‌توان زمینه مساعدی در مداخلات پیشگیری و برنامه‌های درمانی، به‌منظور ارتقاء سلامت جسمانی و روان‌شناختی افراد فراهم آورد.


معصومه شجاعی برجوئی، سمیه نوروزی، پارسا برنوس، کیمیا مختاری، عزیزه اسدزاده،
دوره 22، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده

مقدمه: دیابت ملیتوس به گروهی از اختلالات متابولیکی اطلاق می‌شود که با افزایش سطح خونی گلوکز به‌علت اختلال در ترشح انسولین، عملکرد انسولین یا هر دو همراه است. با توجه به این که آلفاگلوکوزیداز یک آنزیم کلیدی در هیدرولیز کربوهیدرات‌ها و افزایش سطح قند خون است. هدف از این پژوهش بررسی بیوانفورماتیکی مهار آنزیم آلفاگلوکوزیداز به‌وسیله‌ی ترکیبات اصلی گیاه مریم گلی است.
روش‌ها: این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفت. جهت مطالعه‌ی نحوه‌ی برهم کنش و میزان انرژی اتصال ترکیبات در جایگاه فعال آنزیم، ساختار سه بعدی ترکیبات و پروتئین مورد بررسی به‌ترتیب از پایگاه‌هایPubChem وPDB به‌دست آمد. پس از بهینه‌سازی انرژی توسط نرم‌افزار Hyperchem، مطالعات داکینگ به‌وسیله‌ی نرم‌افزار AutoDock 4.2 انجام گرفت و برای به‌دست آوردن پارامترهای لیپینسکی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی ترکیبات از سرورSwiss ADME استفاده شد.
یافته‌ها: ترکیبات مورد مطالعه از نظر انرژی اتصال و نحوه‌ی برهم‌کنش مشابه با دو ترکیب کنترل مثبت وگلیبوز و میگلیتول بودند، بهترین نتایج داکینگ مربوط به ترکیب کامفور است. در حقیقت این ترکیب با منفی‌ترین سطح انرژی اتصال (Kcal/mol 95/3-) تمایل بیشتری برای اتصال به آمینواسیدهای کلیدی جایگاه فعال آنزیم آلفاگلوکوزیداز دارد.
نتیجه گیری: با توجه به برهم‌کنش‌ها‌ی مناسب ترکیبات مریم گلی با آنزیم می‌توان پس از تأیید نتایج در شرایط برون تنی و درون تنی از این گیاه به‌عنوان یک کاندید مناسب دارویی در درمان دیابت استفاده کرد.
فاطمه کاظمی نسب، محدثه شجاعی، موسی خلفی،
دوره 22، شماره 6 - ( 12-1401 )
چکیده

مقدمه: بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) یک سندرم پاتولوژیک است که با افزایش سطوح سرمی آنزیمهای کبدی همراه است. هدف مطالعه‌ی حاضر بررسی اثر تمرین‌های ورزشی بر آنزیمهای کبدی (ALT، AST و GGT) و محتوی چربی کبد در بزرگسالان مبتلا به NAFLD بود.
روش‌ها: جستجوی سیستماتیک در پایگاههای اطلاعاتی PubMed، Web of Science، SID، Magiran و Google scholar برای مقالات انگلیسی و فارسی منتشر شده تا فوریه سال 2022 انجام شد. فراتحلیل برای مقایسه تاثیر تمرین ورزشی بر عملکرد کبد در بیماران مبتلا به کبد چرب  غیرالکلی انجام شد. اندازه اثر (SMD) و فاصله اطمینان 95 درصد (95% CI) با استفاده از مدل اثر تصادفی و مدل اثر ثابت محاسبه شد. همچنین، برای تعیین ناهمگونی از آزمون I2 و برای بررسی سوگیری انتشار از آزمون فونل پلات و تست Egger در سطح معنیداری 1/0 استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج 36 مطالعه با 1602 بیمار مبتلا به NAFLD نشان داد که تمرین ورزشی سبب کاهش معنادار آنزیم ALT ] 001/0P=، (95/0- الی 51/0-) 73/0-=SMD] ، آنزیم AST  ]001/0p=، (83/0- الی 39/0-95% CI=) 61/0-=SMD] ، آنزیم GGT  ]007/0 p=، (14/1- الی 18/0-95% CI=) 66/0-=  [SMDو چربی داخل کبدی ]001/0 p=، (38/0- الی 78/0-95% CI=) 58/0-=SMD] می‌شود.
نتیجه‌گیری: یافتههای فراتحلیل حاضر نقش مهم‌ ‌تمرین ورزشی (تمرین هوازی، مقاومتی و ترکیبی) در بهبود عملکرد کبد را نشان می‌دهد. به‌طوری‌که، هر سه نوع تمرین هوازی، مقاومتی و ترکیبی به‌عنوان یک راهکار غیردارویی برای کاهش آنزیمهای کبدی و چربی داخل کبدی برای بزرگسالان مبتلا به کبد چرب غیر الکلی پیشنهاد میشود.
 
فرزانه شجاعی، زهره لطیفی، شیدا جبل عاملی، منصور سیاوش،
دوره 24، شماره 4 - ( 8-1403 )
چکیده

مقدمه: دیابت نوع دو بیماری شایعی است که با مشکلات روانشناختی همراه است. لذا هدف از این پژوهش بررسی تأثیر خودشفابخشی بر دشواری تنظیم هیجان و شاخص قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع دو است.
روش‌ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون -پس‌آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعۀ آماری شامل افراد مبتلا به دیابت نوع دو بود که به درمانگاه صدیقه طاهره اصفهان در سال 1400 مراجعه می‌کردند. تعداد 40 نفر به‌صورت نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و پس از انجام پیش‌آزمون، به‌طور تصادفی در دو گروه خودشفابخشی و کنترل قرار گرفتند. مداخلات خود شفابخشی لطیفی و مروی (1397) هفته‌ای یک جلسه 90 دقیقه‌ای به‌صورت آنلاین برگزار شد. پس از 12 جلسه از هردو گروه پس‌آزمون و سه ماه بعد آزمون پیگیری صورت گرفت. ابزار پژوهش پرسشنامۀ دشواری تنظیم هیجان گراتز و رومر (2004) و تجهیزات آزمایشگاهی برای اندازه‌گیری شاخص قند خون بود. برای تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر وآزمون تعقیبی بنفرونی با استفاده از نرم‌افزار SPSS-24 استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد خود شفابخشی باعث کاهش دشواری تنظیم هیجان و شاخص قند خون می‌شود (05/0 P<) و این نتایج در گذر زمان ادامه‌دار هستند (05/0 P<).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج می‌توان گفت از درمان خودشفابخشی می‌توان در مدیریت دیابت نوع دو استفاده کرد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb