8 نتیجه برای شفیعی
فرزاد حدائق، گیتا شفیعی، اصغر قاسمی، پروﻳﻦ سربخش، فریدون عزیزی،
دوره 8، شماره 2 - ( 10-1387 )
چکیده
مقدمه: بروز ﺑﻴﻤﺎری های قلبی- عروقی (CVD) در حضور و عدم حضور سندرم متابوﻟﻴﻚ و اختلال قند خون به صورت مستقل از هم، در ﻳﻚ مطالعه آﻳﻨﺪه نگر، طی7/6سال مورد ارزﻳﺎبی قرار گرفت.
روشها: در ﻳﻚ ﺟﻤﻌﻴﺖ اﻳﺮانی، ٤٠۱۸ فرد≥٤٠ سال بدون سابقه CVD وارد مطالعه و به منظور ﺗﻌﻴﻴﻦ وقاﻳﻊ جدﻳﺪ CVD مورد بررسی قرار گرفتند. ﻣﻴﺰان بروز و خطر نسبی (HR) با توجه به حضور ﻳﺎ عدم حضور سندرم متابوﻟﻴﻚ و اختلال قند خون واجزای آن ﺗﻌﻴﻴﻦ شد. با در نظر گرفتن وﺿﻌﻴﺖ ﮔﻠﻴﺴﻤﻴﻚ، توانایی سندرم متابوﻟﻴﻚ در ﭘﻴﺶبینی CVD پس از تعدﻳﻞ برای سن، جنس، عوامل خطر و اجزای سندرم بررسی شد.
ﻳﺎفتهها: ﺷﻴﻮع سندرم متابوﻟﻴﻚ، گلوکز ناشتای مختل ﻳﺎ تحمل گلوکز مختل ( (IFG/IGTو ﺩﻳﺎﺑﺖ به ترﺗﻴﺐ ٤/۵۱، 3/27 و 7/18 درصد بود. ﺷﻴﻮع سندرم متابوﻟﻴﻚ درافراد با IFG/IGT و ﺩﻳﺎﺑﺖ 7/67 و 2/85 درصد بود. از ﻣﻴﺎن اجزای سندرم متابوﻟﻴﻚ، پرفشاری خون عامل خطری ](0/14-9/1 :CI۹۵٪)2/5 [HR: برای بروز CVD بود. پس از ﺗﻌﺪﻳﻞ برای تمام ﻣﺘﻐﻴﺮها، ﺩﻳﺎﺑﺖ بدون در نظر گرفتن حضور سندرم متابوﻟﻴﻚ بطور معنی داری ﭘﻴﺶبینی کننده بروز CVD باقی ماند. IFG/IGTفقط در حضور سندرم متابوﻟﻴﻚ پیامدهای ] CVD (5/2-2/1)7/1[HR: را ﭘﻴﺶ بینی می کرد و ﺍﻳﻦ ارتباط بعد از ﺗﻌﺪﻳﻞ برای عوامل خطر بدون ﺗﻐﻴﻴﺮ باقی ماند. اگرچه بعد از ﺗﻌﺪﻳﻞ برای اجزای سندرم متابوﻟﻴﻚ، ارتباط IFG/IGT با بروز CVD از ﺑﻴﻦ رفت.
ﻧﺘﻴﺠﻪﮔﻴﺮی: در ﺟﻤﻌﻴﺖ شهری اﻳﺮانی، سندرم متابوﻟﻴﻚ در ﻏﻴﺎب ﺩﻳﺎﺑﺖ، قادر به پیش بینی CVD نبوده و برنامه های مداخله ای باید براساس پیشگیری از پرفشاری خون و دیابت متمرکز شوند.
عبدالرضا چاری، پروین میرمیران، گلاله اصغری، مهدی هدایتی، عطیه آموزگار، عباس شفیعی، فریدون عزیزی،
دوره 10، شماره 4 - ( 7-1390 )
چکیده
مقدمه: این مطالعه با هدف تعیین اثرات روغن هسته انار PSO (Pomegranate seed oil) بر روی فراسنجهای لیپیدی سرم در افراد مبتلا به هیپرلیپیدمی انجام شد.
روشها: در این کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور که بر روی 51 بیمار مبتلا به هیپرلیپیدمی انجام شد، بیماران در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند که به ترتیب 2 کپسول 400 میلیگرمی PSO و 2 کپسول 400 میلیگرمی دارونما در روز به مدت 4 هفته دریافت نمودند. غلظت کلسترول تام، تریگلیسرید، LDL-C، ال دی ال اکسیده (Ox-LDL)، گلوکز و انسولین ناشتا در ابتدای مطالعه و پس از 4 هفته اندازهگیری شد.
یافتهها: میانگین غلظت تریگلیسرید و نسبت تریگلیسرید به HDL-کلسترول در گروه مورد پس از 4 هفته نسبت به مقادیر پایه کاهش معنیدار [به ترتیب 40/1±75/2 در مقابل 56/1±45/3 میلیمول در لیتر، (009/0= P) و 6/4 ±7/5 در مقابل 0/5±5/7، (031/0=P)] داشت. اثر کاهش در گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد برای میانگین غلظت نسبت کلسترول به HDL-کلسترول پس از تعدیل مقادیر پایه معنیدار بود [5/1±4/5 در مقابل 4/1±9/5 ، (05/0>P)]. میانگین تغییرات در گروه مورد در مقابل گروه شاهد برای غلظت HDL-کلسترول برحسب میلیمول بر لیتر [13/0 در مقابل 02/0-] و میانگین تغییرات نسبت کلسترول به HDL-کلسترول [42/0- در مقابل 01/0] معنیدار بود. میزان غلظت کلسترول، LDL-کلسترول، گلوگز سرم، انسولین و متغیرهای ترکیب بدن تغییری نکرد.
نتیجهگیری: مصرف PSO در افراد هیپرلیپیدمی به مدت 4 هفته سبب کاهش تریگلیسرید سرم، نسبت تریگلیسرید به HDL-کلسترول و نسبت کلسترول به HDL-کلسترول میگردد.
گیتا شفیعی، داود خلیلی، نوشین فهیم فر، فرهاد شیخ الاسلامی، آرش قنبریان، فریدون عزیزی، فرزاد حدائق،
دوره 12، شماره 4 - ( 2-1392 )
چکیده
مقدمه: هدف از مطالعه حاضر ارزیابی توانایی نوار قلب غیر طبیعی در زمان استراحت (ECG) در مقابل پرسشنامه رز و ارزش افزودن آن در پیشبینی خطر 10 ساله بیماریهای عروق قلبی (CHD) در یک جمعیت شهری ایرانی با شیوع بالای این بیماری میباشد.
روشها: در این مطالعه کوهورت، 5101 فرد ≥30 سال (2201مرد و 2900 زن) بدون سابقه بیماریهای قلبی- عروقی از سال1380 تا سال 1388 در تهران بررسی شدند. سپس افراد به چهار گروه براساس دادههای پرسشنامه رز و یافتههای ایسکیمی در نوار قلب تقسیم شدند:Rose-/ECG-, Rose+/ECG-, Rose-/ECG+, Rose+/ECG+. خطر نسبی بروز CHD نسبت به گروه Rose-/ECG- به عنوان رفرانس در یک مدل رگرسیونی کاکس محاسبه گردید. به منظور ارزیابی ارزش افزودن ECG به پرسشنامه رز در پیشبینی CHD، از IDI (Integrated Discrimination Improvement) استفاده شد.
یافتهها: در طی پیگیری، تعداد 387 واقعه بیماری عروق کرونری مشاهده شد. در تجزیه و تحلیل چند متغیره خطر نسبی برای مردان و زنان با Rose+/ECG- به ترتیب معادل (91/3-71/1)59/2 و (44/3-48/1)26/2 و برای مردان و زنان با Rose-/ECG+ (05/2-90/0) 36/1 و (12/3-40/1) 09/2 بود. اختلافی بین مدلهای رز به تنهایی و رز با ECG در پیشبینی وقایع CHD به خصوص در مردان (در آماره C، 179/0=P و IDI نسبی، 537/0=P) یافت نشد.
نتیجهگیری: پرسشنامه رز به عنوان یک ابزار ساده غربالگری است که از نظر کلینیکی اهمیت یکسانی در پیشگویی بروز CHD در مردان و زنان دارد. افزودن یک نوار قلب غیر طبیعی به پرسشنامه رز خطر بروز بیشتر وقایع CHD در آینده را بیان نمیکند.
حبیبه متین، بابک رستگاری مهر، محمد اسحاق افکاری، مهناز صلحی، محمدحسین تقدیسی، مرتضی منصوریان، زهرا شفیعیان ، مصطفی قربانی ، حمید آسایش، حمید جعفر علیلو،
دوره 13، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده
مقدمه: افزایش جمعیت سالمندی و به تبع آن افزایش میزان بیماریهای مزمن و کاهش سطح کیفیت زندگی سالمندان مشکلات زیادی را برای جوامع مختلف در پی داشته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله آموزشی با استفاده از سازههای آموزشی الگوی پرسید در ارتقاء کیفیت زندگی سالمندان انجام شده است.
روشها: در این پژوهش نیمه تجربی 54 نفر از سالمندان تحت پوشش فرهنگسرای سالمندان تهران در قالب دو گروه آزمون و کنترل در سال 1388 شرکت داشتند. برای جمعآوری دادهها پرسشنامه محقق ساختهای بر اساس مدل پرسید و همچنین پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت استفاده شد و کیفیت زندگی سالمندان قبل و 1 ماه بعد از مداخله آموزشی بررسی شد. برای آنالیز دادههای حاصل از این بررسی نیز از آزمونهای آماری آنالیز واریانس یکطرفه، تی مستقل و تی زوجی استفاده شد.
یافتهها: میانگین نمره کل کیفیت زندگی سالمندان گروه آزمون، قبل و بعد از مداخله آموزشی با مقدار 05/0< P اختلاف معنیداری نشان داد ولی بین نمره کل دو گروه تفاوت معنیدار آماری مشاهده نشد. همچنین ارتباط عامل مستعد کننده (نگرش)، بعضی از عوامل قادر کننده و عوامل رفتاری با کیفیت زندگی با مقدار 05/0< P معنیدار بود. بررسی ارتباط سازه مستعد کننده (آگاهی) و عوامل تقویت کننده با کیفیت زندگی نتیجه آماری معنیداری نشان نداد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که برنامههای آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت در ارتقاء کیفیت زندگی سالمندان مؤثر است.
علی دل پیشه، مرتضی منصوریان، بابک رستگاری مهر، شبنم شکوهی اردبیلی، مهران بابانژاد، مصطفی قربانی، زهرا شفیعیان، عزیز رضاپور،
دوره 13، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده
مقدمه: جمعیت جهان رو به پیر شدن است و انتظار میرود که در سال ۲۰۲۰ بیش از یک میلیارد نفر از جمعیت جهان را سالمندان تشکیل دهند. پژوهش حاضر با هدف تعیین وضعیت اقتصادی-اجتماعی و سلامت جسمی سالمندان ساکن در استان ایلام در سال ١۳۹۰صورت گرفته است.
روشها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که در آن 1012 سالمند ساکن در شهرستانهای استان ایلام به روش تخصیص متناسب در مطالعه شرکت داده شدند. گردآوری دادهها با استفاده از یک پرسشنامه استاندارد صورت گرفت. دادههای گردآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه برابر 02/8 ±1/70 سال بود. اختلاف معنیداری بین وضعیت اشتغال و نوع شغل سالمندان مورد مطالعه به تفکیک شهرستان محل سکونت وجود داشت (001/0 >P). میانگین فشارخون سیستولیک و دیاستولیک افراد مورد مطالعه بهترتیب 38/28±03/133 و 02/8±76/11 و میانگین توده بدنی آنها 48/4±72/25 بود. 1/36% از سالمندان مورد مطالعه سابقه ابتلا به بیماریهای قلبی داشته، 15% مبتلا به دیابت و 5/22% دچار مشکل تنفسی بودند. 3/45% سابقه جراحی، 8/72% سابقه درد مفاصل، 6/64% سابقه درد اسکلتی و 6/12% سابقه سکته مغزی داشتند. 8/23% دچار مشکل شناخت زمان، 8/22% شناخت مکان، 2/22% شناخت اشخاص، 9/25% دچار لرزش در دست و سر بودند.
نتیجهگیری: مشکلات شایع جسمی سالمندان استان ایلام تا حدود زیادی به مشکلات جسمی گزارش شده سالمندان از سایر نقاط کشور شباهت دارد و عمدهترین تفاوتها به وضعیت اقتصادی- اجتماعی برمیگردد که با توجه به پایینتر بودن درآمد سرانه استان ایلام در مقایسه با سایر استانها، این امر بر وضعیت سلامت سالمندان مؤثر بوده است.
محمد حسین حاجی ابراهیمی، عبدالرحمان چرکزی، بابک رستگاری مهر، آناهیتا همایون پور، زهرا حاجی ابراهیمی، مرتضی منصوریان، مصطفی قربانی، زهرا شفیعیان، عزیز رضاپور،
دوره 13، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده
مقدمه: سلامت دهان و دندان سالمندان هم از نظر تغدیهای، نوع غذای مورد استفاده و سلامت جسمی و هم از نظر اعتماد بهنفس و ظاهر سالمند دارای اهمیت است. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت سلامت دهان و دندان سالمندان شهر گرگان انجام گرفت.
روشها: در یک پژوهش توصیفی- تحلیلی تعداد 869 نفر سالمند به روش نمونهگیری تصادفی منظم وارد مطالعه شدند. دادهها از طریق پرسشنامه پیشنهادی سازمان ﺑﻬداشت جهانی برای ارزیابی وضعیت سالمندان تهیه و به روش مصاحبه تکمیل گردید. دادهها از طریق آمار توصیفی و آزمون کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنیداری 05/0 P < در نظر گرفته شد.
یافتهها: 3/54 درصد مردان و 6/62 درصد زنان تمامی دندانهای خود را از دست داده بودند. حفظ تمامی دندانها در دهان در مردان 4/6 درصد و در زنان 5/1 درصد بود. متوسط دندانهای از دست رفته در مردان 4/12±5/22 دندان و در زنان 2/11±4/24 بود. از دست دادن کامل دندانها در افراد مجرد بهطور معنیداری بیشتر از افراد متأهل بود. بین بیدندانی کامل و متغیر تعداد فرزندان ارتباط معناداری مشاهده شد بهطوری که این مقدار در سالمندان با تعداد فرزندان کمتر، کمتر از سالمندان با تعداد بیش از 4 فرزند بود. میزان دندانهای از دست رفته کامل در بین سالمندان با وضعیت اقتصادی بد، بیشتر از سالمندان با وضعیت اقتصادی خوب بود.
نتیجهگیری: سلامت دهان و دندان سالمندان مورد بررسی نامناسب است. برنامهریزی و مداخلات مناسب برای حفظ دندانها تا سنین سالمندی از سنین پایینتر محسوس است.
سحر شفیعی، عباسعلی راز، ندا ادیبی، معصومه منصوری، زهره عنابستانی، زهرا میرزایی زاده، مهرداد هاشمی، کبری امیدفر،
دوره 17، شماره 1 - ( 12-1396 )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع دو شایعترین نوع دیابت و یک اختلال متابولیک و درونریز پیچیده است که از جمله عوارض اصلی آن زخم پای دیابتی میباشد. ماتریکس متالوپروتئینازها از جمله آنزیمهای کلیدی در بازسازی ماتریکس خارج سلولیاند و دارای فعالیت پروتئولیتیکی هستند. هدف ما از پژوهش حاضر بررسی ارتباط واریانت -1562C>T (rs3918242) پروموتر ژن MMP-9 با زخم پای دیابتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو است تا در صورت تأیید همبستگی، از آن بهعنوان مارکر زیستی پیشآگهی دهنده در بیماران با خطر بالای ابتلا استفاده شود.
روشها: این مطالعه از نوع مورد-شاهد است. پلیمورفیسم -1562C>T پروموتر ژن MMP-9 در 100 بیمار دیابتی دارای زخم پا با درجهی 1 یا 2 طبق طبقهبندی وگنر در گروه مورد و 132 بیمار دیابتی فاقد زخم در گروه شاهد، با استفاده از تکنیک PCR Tetra ARMS تعیین ژنوتیپ گردید.
یافته ها: آزمون Chi-square بین دو گروه شاهد و مورد، از نظر آماری یک اختلاف معنادار را در فراوانی ژنوتیپهای (CC )، (CT) و(TT) متعلق به پلیمورفیسم -1562C>T در پروموتر ژن MMP-9 نشان داد. (P=0.000).
نتیجه گیری: طبق این مطالعه ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم -1562C>T در پروموتر ژن MMP-9 و خطر ابتلا به زخم پای دیابتی در بین افراد مبتلا به دیابت نوع دو وجود دارد. بنابراین میتوان این بیومارکر را برای بررسی میزان و پیشآگهی خطر ابتلا به زخم پای دیابتی معرفی کرد.
آذر پیردهقان، امیر مسعود شفیعیان، فرزانه اثنی عشری، شیوا برزوئی،
دوره 22، شماره 5 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: امروزه علیرغم وجود داروهای بسیار مؤثر در کنترل قند خون بیماران دیابتی، افراد نسبتاً کمی از درمان دارویی خود تبعیت میکنند. عوامل متعددی ممکن است در عدم تبعیت درمان دارویی نقش داشته باشند. در این مطالعه تأثیر باورهای مرتبط با دارودرمانی بر میزان تبعیت از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو موردبررسی قرار گرفت.
روشها: در یک مطالعهی مقطعی به روش نمونهگیری در دسترس، 248 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک تخصصی دیابت شهر همدان در سال 1400 انتخاب شدند. میزان تبعیت دارویی با پرسشنامهی موریسکی و باور دارویی با پرسشنامهی Beliefs about Medicines Questionnaire بررسی گردیدند. دادهها با استفاده از آزمون کای دو، آنالیز واریانس و کروسکال والیس و ضریب همبستگی اسپیرمن در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین سنی بیماران (9/16)6/52 سال بود. 6/51 % زن، 3/61 % بودند. فراوانی تبعیت درمان دارویی ضعیف، متوسط و خوب بهترتیب در بیماران2/53 %، 8/25 % و21 % بود. در بیماران با تبعیت درمان دارویی ضعیف، متوسط و خوب بهترتیب میانگین (انحراف معیار) نمرهی باور نیاز به درمان دارویی (8/5)9/17، (7/3)2/17و (2/1)7/17، باور نگرانی از درمان دارویی (0/2)6/16، (3/2)6/17و (8/1)1/17، باور روش تجویز دارویی (2/2)2/13، (6/2)6/12و (3/2)2/12، نمرهی کلی باور درمان دارویی (1/8)3/58، (8/6)6/57 و (7/4)5/55 و باور آسیبهای درمان برابر با (9/2)6/10، (5/3)2/10 و (0/3)5/8 بود که تنها باور آسیبهای درمان ازنظر آماری معنیدار بود (05/0P<).
نتیجهگیری: بیش از نیمی از بیماران، تبعیت درمان دارویی مناسبی نداشتند. باور آسیبهای درمان دارویی و ترس از عوارض داروهای دیابت بهطور معنیداری با کاهش تبعیت درمان دارویی بیماران مرتبط بود.