۱۱ نتیجه برای عابدی
فریبا محسنی، منصوره حسام، فرید عابدین درکوش، محمود محمودی، محمد رضا روئینی، محمد حسن باستان حق، باقر لاریجانی، مرتضی رفیعی تهرانی،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۲-۱۳۸۴ )
چکیده
تمامی روشهای رایج تجویز انسولین غیر فیزیولوژیک بوده و انسولین بعلت داشتن ساختمان پپتیدی بهراحتی قابل جذب از دستگاه گوارش نمی باشد. در مطالعه حاضر یکی از شیوههای نوین دارورسانی خوراکی برای انتقال انسولین در انسان مورد مطالعه قرار گرفته است. در این روش با استفاده از دو نوع پلیمر جدید پرسوراخ به نامهای SPHC و SPHتوانایی این سامانه در انتقال انسولین از طریق دستگاه گوارش بررسی شده است. در این سامانه نوین از ویژگیهای مکانیکی و شیمیایی برای انتقال داروهای پپتیدی نظیر انسولین استفاده شده است.روشها:کپسول های تهیه شده از انسولین سوار بر پلیمر های SPHC و SPHبه صورت خوراکی به ۱۵ داوطلب سالم غیر دیابتی به منظور بررسی اثربخشی دارو داده شد و سطوح پلاسمایی انسولین، پپتید C و گلوکز در فواصل معین تا ۴ ساعت اندازه گیری گردید.
یافتهها:در مطالعه حاضر میزان سطح زیر منحنی( AUC) انسولین اگزوژن در طی ۴ ساعت در گروه دریافت کننده پلیمر - انسولین ازگروهی که انسولین رگولار دریافت کرده بودند بالاتر بود که نشانگر تأثیر پلیمر SPHC در افزایش جذب انسولین میباشد . Tmax انسولین در گروه پلیمری طولانی تر از گروه زیر جلدی بود.
سطح زیر منحنی میزان افت قند خون در گروه زیر جلدی بیش از گروه پلیمری بود.
سطوح پپتید C در گروه پلیمر - انسولین نسبت به گروه دیگر کاهش بیشتری را نشان داد.
نتیجهگیری: پلیمر های SPHC و SPHبا سازوکار جدیدی سبب افزایش جذب انسولین خوراکی و سرکوب سطوح پپتید C گردیدند.
فریبا محسنی، منصوره حسام، فرید عابدین درکوش، محمود محمودی، محمد حسن باستان حق، باقر لاریجانی، مرتضی رفیعی تهرانی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۸۴ )
چکیده
روشهای موجود برای تجویز انسولین، اساساً غیر فیزیولوژیک بوده و برای رسیدن به سطوح یوگلیسمیک نیاز به ایجاد سطوح بالای انسولین در گردش خون عمومی هستیم و عوارض ناشی از این افزایش سطوح انسولین خون بر اهمیت تولید روش جدیدی جهت حمل انسولین به روش فیزیولوژیک که آن را به طور مستقیم به دستگاه گردش خون پورت برساند تأکید دارد. بدین منظور در این مطالعه سامانه جدید دارو رسانی برپایه پلیمرهای SPHC و (superporouse hydrogel and SPH composite) SPHبرای بهبود جذب گوارشی انسولین و به منظور بررسی اثربخشی و ایمنی شکل دارویی در داوطلبین سالم مورد مطالعه قرار گرفت.
روشها: این مطالعه بصورت یک کارآزمایی بالینی مداخله گر در داوطلبین سالم انجام گرفت بدین صورت که کپسول های تهیه شده از انسولین سوار بر پلیمر های SPHC و SPHبه صورت خوراکی به ۱۵ داوطلب سالم غیر دیابتی به منظور بررسی اثربخشی و ایمنی شکل دارویی تجویز شد و سطوح سرمی انسولین, پپتید C و گلوکز در فواصل معین قبل و بعد از مداخله تا ۴ ساعت اندازه گیری گردید.
یافتهها : در مطالعه حاضر میزانAUC انسولین در گروه پلیمر - انسولین از گروه دارونما بالاتر بود (۰۵/۰P<). در گروه پلیمر - انسولین، سطوح گلوکز سرم در بین دقایق ۱۲۰-۶۰ به حداقل خود رسید و سطوح پپتید C در گروه پلیمر- انسولین نیز در مدتی که انسولین خارجی به حداکثر مقدار خود در خون رسیده بود، سرکوب شد. هیچ گونه عارضه دارویی در طی زمان کارآزمایی و تا ۸ هفته پس از آن مشاهده نگردید.
نتیجهگیری : پلیمر های SPHC و SPH سبب افزایش جذب انسولین خوراکی و کاهش سطوح پپتید C گردیدند. این مطالعه با بررسی اثر بخشی این فرمولاسیون در بیماران دیابتی دنبال خواهد شد.
ناهید خلیلی، سید سجاد محسنی صالحی منفرد، حامد وحیدی، عطیه طالب پور، مرتضی رفیعی تهرانی، فرید عابدین درکوش، باقر لاریجانی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۸۹ )
چکیده
در بیماری دیابت، کنترل قند خون در محدوده نرمال به منظور جلوگیری از ایجاد هرگونه عارضهای بسیار اهمیت دارد. در حال حاضر این کار به وسیله درمان پیچیدهای شامل تزریقهای متعدد روزانه انسولین و یا تزریق مداوم انسولین بهوسیله پمپ و پایش دقیق میزان قند خون انجام میگیرد. روشی که بتواند از تزریقهای متعدد انسولین جلوگیری کرده و فارماکوکینتیک انواع انسولین را بهبود بخشد، همیشه در کانون توجهات در تحقیقات مربوط به دیابت بوده است. در صورتی که این شیوهها توسعه یابند، بطور کلی غیر تهاجمی بوده و مطلوب بیماران هستند و کمک میکنند تا بیماران به کنترل بهتری از قند خون برسند. تاکنون امید بخشترین روش جایگزین، روش استنشاقی بوده است که از میان آنها Exubera
® از طرف EMEA و FDA برای استفاده بیماران دیابتی ۱ و ۲ مورد تأیید قرار گرفت اما آن هم بدلیل هزینههای بسیار زیاد و عوارض تنفسی، مورد استقبال واقع نشد و توسط شرکت سازنده از بازار جمعآوری گردید. دیگر روشها نیز در حال پیشرفت هستند. اخیراً در دو روش Intestinal (HIM۲) و Buccal (oral-lyn) پیشرفتهای جالبی بدست آمده است
. در مقاله مروری پیش رو، روشهای مختلف از جمله نازال، بوکال، چشمی، خوراکی، ترنس درمال، ریوی، رکتال و حتی واژینال و رحمیِ تجویز انسولین که در تحقیقات مورد بررسی قرار گرفتهاند بیان شده و نقاط قوت و ضعف و همچنین آینده آنها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
ناهید خلیلی، فرید عابدین درکوش، باقر لاریجانی، مرتضی رفیعی تهرانی، سید سجاد صالحی منفر، الهه مرتضویان، کبری امیدفر،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
Normal
۰
false
false
false
MicrosoftInternetExplorer۴
مقدمه: دیابت شیرین به عنوان شایعترین
بیماری متابولیک، یکی از پر هزینهترین بیماریهاست. سیستمهای خوراکی پپتیدها و
پروتئینها، درد و ناراحتی تزریقات مکرر را به همراه ندارند و ترکیبات سیستمهای
خوراکی بسیار ارزانتر از اشکال تزریقی است. در این مطالعه اثر درمانی انسولین خوراکی
با این سیستم حامل جدید در بیماران دیابتی وابسته به انسولین مورد ارزیابی قرار
گرفت.
روشها: در یک
کارآزمایی بالینی، ۱۴ بیمار دیابتی وابسته به انسولین ۴۵-۱۷ ساله براساس کرایتریای
مطالعه انتخاب و در ۵ هفته متوالی هر هفته یک روز تحت درمان با انسولین خوراکی (inside IU۸۰۰، یا IU outside ۱۶۰۰، یاoutside IU۸۰۰) یا دارونما یا انسولین تزریقی IU/kg ۱/۰ قرار گرفته و در
حین مطالعه به فواصل منظم نمونه خون جهت گلوکز، انسولین و
c-peptide گرفته شد.
نتایج: ۱۲ بیمار تا
پایان مطالعه همکاری کردند. انسولین خوراکی با دوز ۱۶۰۰ واحد در کاهش قند خون
مؤثرتر از انسولین تزریقی بود ولی اختلاف معنیداری نداشت. انسولین تزریقی با
اختلاف قابل توجهی بالاترین AUC انسولین را داشت (۰۰۴/۰= P). انسولین خوراکی ۸۰۰ واحد outside بیشترین فراهم
زیستی ( ۱۲/۰%) را داشت.
بحث: داروی
انسولین خوراکی به روش پلیمر SPHC و SPH با وجود اینکه توانسته قند خون را بطور مناسبی
در مقایسه با انسولین تزریقی پایین بیاورد، اما بعلت فراهمزیستی پایین و تنوع
نتیجه در هر بیمار، نمیتواند آرزوی بیماران و محققان در ارائه راه آسانتر
استفاده از انسولین برطرف کند و هنوز راه طولانی بر سر راه این هدف وجود دارد.
قاسم عابدی، ابوالحسن نقیبی، مهتاب علیزاده ، حسین فخرزاده، فرشاد شریفی، مجتبی رضایی راد، رضا یوسفی، فرشته فرشیدی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
هدف: سلامت سالمندان یکی از مسائل و مشکلات بهداشتی در اکثر جوامع است و مقابله با این مشکلات نیازمند سیاستگذاری و برنامه ریزی های دقیق وصحیح می باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه "اثربخشی دو روش آموزشی سنتی والکترونیکی شیوه زندگی سالم در زمینه آموزش تغذیه به افراد سالمند صورت گرفته است.
روشها: این پژوهش به روش نیمه تجربی همراه با پیش آزمون و پس آزمون بر روی سالمندان۶۵ سال و بالاتر کانون بازنشستگان شهرستان ساری در سال ۱۳۹۰انجام شد. در این بررسی تعداد ۶۰ نفر سالمند به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و در دو کلاس ۱۵ نفره مجزا برای خانمها و آقایان (هریک۳۰نفر) با استفاده از فیلم و دوکلاس مجزا ۱۵ نفره برای خانمها و آقایان (۳۰نفر) با استفاده از ابزار کتاب، آموزش های تغذیه ایی را دریافت کردند. سنجش آگاهی فراگیران در زمینه تغذیه با استفاده از پرسشنامه استاندارد مرکز بهداشت استان مازندران بوده است که میزان روایی و پایایی آن در این مطالعه سنجیده شد. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS ، و با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی ) میانگین و انحراف معیار( توصیف شدند جهت تجزیه و تحلیل از شاخصهای آمار استنباطی(T مستقل و Tوابسته) استفاده شد.
یافتهها: میانگین نمرات گروه آموزش دیده با فیلم در زمینه افزایش آگاهی ۵۷/۱۸و میانگین نمرات گروه آموزش دیده با کتاب ۹۰/۱۶ و با درجه آزادی ۵۸ (۲۹۹/۵=t) بهدست آمد. برای سنجش میزان رضایت میانگین نمره گروه آموزش دیده به روش فیلم به میزان ۵۹ و میانگین نمره گروه آموزش دیده با استفاده از کتاب به میزان ۷۳/۳۵ و با درجه آزادی ۵۸ ( ۹۶/۱=t) بدست آمد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که آموزش به شیوه استفاده از فیلم آموزشی بر بالا رفتن میزان آگاهیهای تغذیهایی سالمندان موثرتر است و همچنین افراد سالمند از شیوه آموزش زندگی سالم با استفاده از فیلم آموزشی در مقایسه با شیوه سنتی رضایت بیشتری داشتند. از طرفی هزینه آموزش از طریق فیلم آموزشی به سالمندان در مقایسه با آموزش از طریق کتاب کمتر میباشد. لذا آموزش از طریق فیلم جهت ارتقاء سلامت سالمندان یک روش کارا و موثرتر پیشنهادی میباشد
عصمت مسیبی، مریم شریفی، احمد عابدی،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: دیابت بیماری مزمن و شایعی است که در سالهای اخیر بهدلیل تغییر سبک زندگی، عدم تحرک و چاقی متعاقب آن، افزایش چشمگیری داشته است. این افزایش شیوع در دیابت، انجام مداخلات متعدد و پراکنده توسط متخصصین و مراقبین سلامت را بهمنظور کنترل و تنظیم قندخون و عوامل تأثیرگذار بر آن بهدنبال داشته است. هدف از پژوهش حاضر جمعآوری و ترکیب نتایج این مداخلات، در دو زمینه روانشناختی و ورزشی و تعیین اثربخشی آنها بر کنترل میزان هموگلوبین گلیکوزیله (HbA۱c) در بیماران مبتلا به دیابت در قالب روش فراتحلیل میباشد.
روشها: جهت انجام این مطالعه، از بین پژوهشهای متعدد مربوط، ۳۸ پژوهش (۱۹مداخله ورزشی و۱۹ مداخله روانشناختی) که از لحاظ روششناختی مورد قبول بودند انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. این پژوهش مبتنی بر ۳۸ اندازه اثر میباشد و ابزار استفاده شده چک لیست فراتحلیل بوده است.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که میزان اندازه اثر مداخلات و آموزشهای روانشناختی بر کنترل میزان قند خون پایدار ۶۷/۰ (۰۰۰۰۱/۰>p) و اندازه اثر مداخلات و آموزشهای ورزشی ۷۹/۰ (۰۰۰۰۱/۰>p) میباشد.
نتیجهگیری: اگرچه طبق جدول کوهن، اندازه اثرهای بهدست آمده برای اثربخشی مداخلات روانشناختی و ورزشی، هر دو در سطح متوسط میباشد، با این حال میزان اثربخشی مداخلات ورزشی بالاتر از مداخلات روانشناختی بهدست آمده است.
حمید نراقی پور آرانی، حیدر علی عابدی، احمد باهنر،
دوره ۱۶، شماره ۶ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: بیماری دیابت یک بیماری شایع و یکی از بزرگترین مشکلات بهداشتی کشور میباشد. این بیماران علاوه بر مسائل جسمی، ازمشکلات روحی- روانی نیز رنج میبرد که اختلال در تصویر ذهنی از بدن یکی از برجستهترین آن مشکلات است. مطالعهی حاضر با هدف مقایسهی تصویر ذهنی از خود در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تحت درمان با داروی خوراکی با بیماران تحت درمان با انسولین میباشد.
روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی ـ مقایسهای است که بهصورت مقطعی در سال ۱۳۹۴ با جامعهی آماری شامل بیماران دیابتی نوع دو تحت پوشش مرکز دیابت شهرستان آران و بیدگل انجام شد. حجم نمونه ۱۶۸ نفر، که از طریق نمونهگیری به روش تصادفی ساده انتخاب و از نظز سن وجنس همتا شدهاند. دادههای پژوهش با استفاده از پرسشنامهی اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامهی چندبعدی نگرش فرد در مورد تصویر بدنی خود (MBSRQ) دارای پایای۷۳/ جمعآوری گردیده و با استفاده از آزمونهای آماری کای دو و t مستقل و فیشر و من ویتنی با نرم افزار SPSS ۲۲ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافتههای پژوهش حاکی از آنند که دو گروه از لحاظ توزیع جنسیت کاملاً مشابه بوده و تفاوت آماری معناداری بین آنها مشاهده نشد (۰۵/۰<P). میانگین سنی در هر دو گروه ۱۳/۶۰ سال بود. از نظر طول مدت بیماری بیشترین فراوانی در بین بیماران با درمان خوراکی (۱/۸۲ درصد) و درمان با انسولین (۳/۵۸ درصد) مربوط به کمتر از ۱۰ سال بود. تصویر ذهنی از بدن در میان همهی (۱۰۰ درصد) بیماران با درمان انسولین و ۸/۹۸ درصد از بیماران با درمان خوراکی در سطح متوسط بوده است. امتیاز کل تصویر ذهنی از بدن برای بیماران با درمان خوراکی در محدودهی ۱۳۹ تا ۲۴۳ با میانگین ۰۱/۲۰۶ و در بیماران با درمان انسولین در محدودهی ۱۶۵تا ۲۴۲ با میانگین ۲۹/۲۰۵ بوده است که اختلاف معنیدار آماری را بین بیماران با درمان خوراکی و انسولین نشان نداد.
نتیجهگیری: بهطور کلی میانگین تصویر ذهنی در بیماران تحت درمان با داروی خوراکی نسبت به بیماران تحت درمان با انسولین بیشتر نبود.از آنجا که یکی از تأثیرات منفی دیابت بر روی بیماران، اختلالات روانی میباشد لذا انتظار میرود جهت بهبود وضعیت روانی این بیماران و ارتقاء وضعیت سلامت و کنترل بیماری در این مبتلایان، از یافتههای پژوهش پیش رو بتوان استفاده نمود.
مریم حر، اصغر آقایی، احمد عابدی، محسن گل پرور،
دوره ۱۷، شماره ۵ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: دیابت بیماری مزمنی است که بر بسیاری از ابعاد و جنبههای زندگی تأثیر میگذارد. تجربهی بیماران جنبههای مختلف زندگی او را در بر میگیرد زیرا بیمار بهواسطهی بیکاریاش زندگی میکند. هدف این مطالعه توضیح نقش سبک زندگی در زندگی بیمار است. بررسی تجربهی زیستهی بیماران در این مورد میتواند راهکار اساسی در اصلاح سبک زندگی بیماران دیابتیک باشد.
روشها: این مطالعه یک بررسی کیفی از نوع پدیدارشناسی است که در آن نمونهگیری از میان مراجعین به مرکز خیریهی دیابت اصفهان بهطور هدفمند، با حداکثر تنوع انتخاب شد. ۳۳ بیمار زن مبتلا به دیابت در سنین بین ۳۵ تا ۶۹ سال با سابقهی حداقل یک سال ابتلا به دیابت و نداشتن بیماری روانی حاد، انتخاب شدند. نمونهگیری بهصورت تدریجی از بهمن ۹۵ تا بهار ۹۶ انجام گرفت. بیماران در این مطالعه با انجام مصاحبههای نیمه ساختاریافته طی ۴۵ تا ۵۰ دقیقه مورد بررسی قرار گرفتند. متن مصاحبههای ضبط شده، پس از پیادهسازی به روش تحلیل کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: طی فرآیند تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از تجربهی زیستهی بیماران مبتلا به دیابت، چهار درونمایه شامل بعد سلامت جسمانی، بعد سلامت روان شناختی، بعد سلامت معنوی و سلامت اجتماعی استخراج گردید.
نتیجهگیری: برای اصلاح سبک زندگی بیماران نیازبه نگرشی همه جانبه نسبت به موضوع سبک زندگی است. درک تجربهی زیستهی و نتایج حاصل از تجارب مربوط به سبک زندگی ﺳﻼﻣﺖ در ﺑﯿﻤـﺎران مبتلا به دیابت میتواند اعضای تیم درمانی و مراقبتی را در ارائهی خدمت مطلوبتر کمک نماید و از بازگشتهای مکرر به سبک زندگی نادرست جلوگیری بهعمل آید.
زهرا یعقوبی، بهرام عابدی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع دو، نوعی اختلال متابولیکی است که بهدلیل مقاومت به انسولین بهوجود میآید. هدف از این تحقیق، مطالعهی اثر ۸ هفته تمرین هوازی بههمراه مصرف مکمل زنجبیل بر FGF۲۱، آیریزین و مقاومت به انسولین در زنان دیابتی نوع دو بود.
روشها: در یک مطالعهی نیمه تجربی با طرح پیشآزمون پسآزمون، ۲۴ زن مبتلا به دیابت نوع دو بهصورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. آزمودنیها بهطور تصادفی به دو گروه کنترل (دارونما و تمرین) و تجربی (مکمل و تمرین) تقسیم شدند. گروه تجربی در تمرینات با شدت ۶۵ تا ۷۰ درصد ضربان قلب هدف و سه جلسه در هفته شرکت کردند. مکمل دهی زنجبیل نیز همزمان با تمرین بهصورت عصارهی خشک ۱ گرم زنجبیل (کپسولهای ۲۵۰ گرمی) و چهار وعده در روز انجام شد. گروه کنترل (دارونما) نیز از کپسولهای مشابه حاوی آرد بو داده استفاده کردند. بهمنظور ارزیابی سطوح سرمی متغیرها، ۲۴ ساعت قبل و پس از مداخله تمرین و مکمل و در شرایط حداقل ۱۰ ساعت ناشتایی از کلیهی آزمودنیها خونگیری بهعمل آمد. دادهها با استفاده از آزمون کوواریانس تجزیه وتحلیل شد (۰۵/۰>P).
یافتهها: نتایج نشان داد هشت هفته مداخلهی تمرین هوازی و مکملگیری زنجبیل منجر به افزایش معنادار در سطوح آیریزین (۰۰۰۱/۰=P) و FGF۲۱ (۰۰۰۱/۰=P) و نیز کاهش معنادار در شاخص مقاومت به انسولین (۰۰۰۱/۰=P) گردید.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد استفاده از مداخلهی تمرین و مصرف مکمل زنجبیل در برابر تمرین میتواند اثرات مثبتی بر عوامل تنظیمکننده انرژی در افراد دیابتی نوع دو داشته باشد.
تارا زرقام، بهرام عابدی، سجاد ارشدی،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش بررسی تأثیر شش هفته تمرین هوازی به همراه مصرف بذر شنبلیله بر پروتئین واکنشگر C و برخی شاخصهای خونی در زنان غیرفعال بود.
روش ها: ۴۰ آزمودنی ها بهصورت تصادفی در ۴ گروه تمرین و شنبلیله، تمرین و دارونما، شنبلیله ، دارونما (۱۰n=) قرار گرفتند. دو گروه تمرین به مدت ۶ هفته، هر هفته ۳ جلسه و هر جلسه از ۲۰ تا ۳۰ دقیقه در برنامه تمرین هوازی شرکت کردند. آزمودنی ها روزانه بعد از صبحانه ۵۰۰ میلی گرم بذر شنبلیله یا دارونما (نشاسته) مصرف کردند. نمونه های خونی آزمودنی ها از ورید دست راست آزمودنیها در وضعیت نشسته جمع آوری شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون شاپیروویلک، آزمون تی همبسته و آزمون تحلیل کوواریانس و تعقیبی بنفرونی برای دادههای طبیعی در سطح معناداری ۰۵/۰> p استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد تمرین هوازی همراه با مصرف بذر شنبلیله بر پاسخ پروتئین واکنشگرC CRP)) در زنان غیرفعال اثر کاهشی (۰۰۱/۰=p)، بر میزان پلاکت ها در زنان غیرفعال تأثیر افزایشی (۰۰۳/۰=p)، بر میزان گلبولهای قرمز در زنان غیرفعال اثر افزایشی (۰۰۳/۰=p) و بر میزان گلبولهای سفید اثر کاهشی داشت (۰۳/۰=p).
نتیجه گیری: تمرین هوازی همراه با بذر شنبلیله منجر به کاهش پروتئین واکنشگر C و کاهش گلبولهای سفید و افزایش پلاکتها و گلبولهای قرمز میشود. این تغییرات موجب کاهش وضعیت التهابی و افزایش سیستم ایمنی و اکسیژن رسانی بهتر به بافت ها و متابولیسم بهینه زنان غیرفعال میشود.
علیرضا باقری، دکتر مهدی مرادی، دکتر محمد ملکی پویا، دکتر بهرام عابدی،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: چاقی یک بیماری چند عاملی است که بروز و بار آن بر جوامع در سراسر جهان رو به افزایش است. عملکرد جنسی در این بیماران از ابعاد مهمی است که اغلب نادیده گرفته میشود. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین استقامتی بههمراه تحریک الکتریکی بر بیان ژن برخی از نشانگرهای جنسی بافت بیضه موشهای صحرایی چاق روزهدار بود.
روشها: در این مطالعۀ با گروه شاهد ۴۰سر موشصحرایی پس از القا چاقی بهطور تصادفی به ۵ گروه ۸تایی کنترل، چاق روزهدار، روزهدار-تمرین استقامتی، روزهدار-تحریک الکتریکی و روزهدار-تمرین استقامتی-تحریک الکتریکی تقسیم شدند. گروههای مداخله برای یک دوره ۴ هفتهای تحت فعالیت ورزشی (با سرعت ۱۰ تا ۲۰ متر/دقیقه و مدت ۲۰ تا ۴۰ دقیقه)، تحریکالکتریکی (دستگاه فوتشوک برای ۵/۰ میلیآمپر و ۲۰دقیقه) و روزهداری (۸/ ۱۶ساعت) قرار گرفتند. پس از تمرین و بیهوشی، نمونهبردای بافتی صورت گرفت و فرایندهای ملکولی ژنها با استفاده از PCR اندازهگیری شد. برای آنالیز از آزمون تحلیل واریانس و نرمافزار گرافپد استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد تمرین استقامتی منجر به افزایش معنیدار بیان ژنهای ۵αR و آروماتاز در موشهای صحرایی چاق روزهدار نسبت به گروه چاق شد (۰۰۰۱/۰=P ). همچنین تحریک الکتریکی و تلفیق آن با تمرین استقامتی منجر به افزایش معنی داری بیان ژن ۵αR شد (۰۰۰۱/۰=P) اما در ژن آرماتاز این افزایش معنیداری نبود (۳۷۷/۰=P).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد تمرین استقامتی و تحریک الکتریکی در حین روزهداری با افزایش بیان ژنهای ۵-آلفا ردوکتاز و آروماتاز در نمونههای چاق در سلامت جنسی آنها موثر بوده و منجر به بهبود آن میشود.