جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای عطایی

عسل عطایی جعفری، فریده طاهباز، حمید علوی مجد، حسن جودکی،
دوره 4، شماره 3 - ( 2-1384 )
چکیده

بیماری‌های قلبی عروقی، مهمترین عامل مرگ و میر در کشور هستند و هیپرکلسترولمی از عوامل خطر اصلی این بیماری‌ها محسوب می شود. تا حدس می‌توان این مشکل را با تغییراتی در برنامه غذایی و از جمله مصرف فرآورده های لبنی تخمیری و پروبیوتیک‌ها، کاهش داد. این تحقیق به منظور مقایسه اثر مصرف ماست معمولی و نوعی ماست پروبیوتیک بر سطح کلسترول سرم افراد مبتلا به هیپرکلسترولمی خفیف تا متوسط انجام شد.
روش‌ها: مطالعه به روش کارآزمایی بالینی متقاطع تصادفی بر روی 14 فرد 65-40 سال با سطح کلسترول سرم mg/dl 300-200 انجام شد. از این افراد خواسته شد به مدت 2 هفته، از ماست و دوغ استفاده نکنند و روزانه 300 گرم شیر به رژیم خود اضافه کنند. پس از آن، بطور تصادفی به دو گروه برای دریافت روزانه 300 گرم ماست معمولی (تخمیر شده توسط باکتری‌های استرپتوکوکوس ترموفیلوس و لاکتوباسیلوس بولگاریکوس) یا ماست پروبیوتیک (دارای دو باکتری موجود در ماست معمولی، لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و بیفیدوباکتریوم لاکتیس) بصورت جایگزین شیر اضافه شده به رژیم، تقسیم شدند. 6 هفته پس از مصرف این دو نوع ماست، دوره استراحت به مدت 7 هفته برقرار شد و سپس گروه‌ها با هم جابجا شدند و مطالعه، 6 هفته دیگر ادامه یافت. در شروع (پس از پایان 2 هفته عدم مصرف ماست) و پایان هر مرحله از مطالعه، اندازه گیری های تن سنجی، یاد آمد غذایی 3 روزه و اندازه گیری سطح چربی های خون انجام شد.
یافته‌ها: مقایسه وزن، BMI و عوامل مداخله گر رژیمی در طول دو دوره مصرف ماست معمولی و ماست پروبیوتیک، تفاوت معنی داری را نشان نداد. مصرف ماست پروبیوتیک در مقایسه با ماست معمولی، موجب کاهش معنی داری در سطح کلسترول تام سرم گردید (049/0=P). مقایسه سایر شاخص های چربی خون، تفاوت معنی داری را بین این دو دوره نشان نداد.
نتیجه‌گیری: مصرف ماست حاوی دو باکتری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و بیفیدوباکتریوم لاکتیس در مقایسه با ماست معمولی، موجب کاهش سطح کلسترول تام در افراد مبتلا به هیپرکلسترولمی خفیف تا متوسط می شود.


عسل عطایی جعفری، سعید حسینی، رامین حشمت، محمد پرویز، سرمه رئیس زاده، مهدی یوسفی، محمد پژوهی،
دوره 5، شماره 4 - ( 3-1385 )
چکیده

مقدمه: خطر بیماری‌های قلبی عروقی در دیابت بالاست، بنابراین دستیابی به سطوح مناسب چربی های خون در این بیماران، از اهمیت خاصی برخوردار است. تغذیه و از جمله مصرف آنتوسیانین ها، نقش مهمی در کاهش خطر بیماری‌های قلبی و فشار خون دارد. در این مطالعه، اثر مصرف کنسانتره آب آلبالو به عنوان یک منبع غنی از آنتوسیانین‌ها، بر سطح چربی‌ها و فشار خون در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مورد بررسی قرار گرفت.
روش‌ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 16 زن دیابتی نوع 2 با قند خون ناشتای ≥ 110 mg/dl و LDL-C≥ 100 mg/dl مورد بررسی قرار گرفتند و 40 g/day کنسانتره آب آلبالو به مدت 6 هفته مصرف کردند. وزن، چربی های خون و سطح فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در شروع و پایان مطالعه اندازه گیری شد. همچنین مصرف غذای 2 روز نیز توسط بیماران به ثبت رسید. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها، از آزمون ویلکاکسون استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین (±SD) سن، وزن، کلسترول تام، LDL-C و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در ابتدای مطالعه به ترتیب 8/8±6/53 سال، 9/14±8/72 کیلو‌گرم، 0/27±9/213 mg/dl، 7/14±4/118mg/dl، 7/15±1/129 mmHg و1/8±7/81 mmHg بود. در پایان مطالعه مقادیر وزن، کلسترول تام، LDL-C و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بطور معنی‌داری کاهش یافتند (05/0>P). تغییرات مشاهده شده در سطح HDL-C و تری گلیسیرید سرم از نظر آماری معنی دار نبود.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که مصرف آب آلبالو، به بهبود عوامل خطر بیماری‌های قلبی عروقی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 کمک می‌کند.


عسل عطایی جعفری، سعید حسینی، حمید علوی مجد، فریده طاهباز،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1386 )
چکیده

مقدمه: شیر و فرآورده های تخمیری آن با اثرات هیپوکلسترولمیک احتمالی شناخته شده اند. در این مطالعه، اثرات هیپوکلسترولمیک جایگزین کردن شیر را با دو نوع ماست معمولی و ماست پروبیوتیک، در دو گروه افراد نورموکلسترولمیک (N) و هیپرکلسترولمیک (H) مقایسه کردیم.

روش‌ها: 28 فرد با سطح کلسترول mg/dl280-160 انتخاب شدند و به مدت 2 هفته ماست مصرف نکردند و روزانه g300 شیر به ر‍‍ژیم آنان اضافه شد. چربی های خون اندازه گیری شد و افراد بطور تصادفی در گروه‌های ماست معمولی یا پروبیوتیک قرار گرفتند و به مدت 6 هفته، g/d300 از ماست ها را به جای شیر استفاده کردند. در پایان، اندازه گیری چربی های خون تکرار شد. افراد در هر دو گروه، بر اساس سطح اولیه کلسترول به دو زیرگروه N (کلسترولmg/dl>220) و H (کلسترول≥mg/dl220) تقسیم شدند و تغییرات چربی های خون بین این زیرگروه‌ها در هر گروه آزمایشی، مقایسه شد.

یافته ها: با مصرف ماست معمولی به جای شیر، سطح کلسترول تام وLDL-C در زیر گروه H نسبت به N کاهش یافت که کاهش LDL-C معنی دار بود (033/0 = P). اثر جایگزینی شیر با ماست پروبیوتیک بر کاهش سطح کلسترول تام و LDL-C، در زیر گروه H نسبت به  Nبیش از اثر ماست معمولی بود (028/0=P  و014/0=P در سطح کلسترول تام وLDL-C ).

نتیجه گیری:  هر چه سطح کلسترول خون بالاتر باشد، مصرف ماست و به‌ویژه ماست پروبیوتیک به جای شیر در رژیم غذایی سودمندتر خواهد بود. توصیه می شود منبع لبنیات در رژیم افراد هیپرکلسترولمیک، بیشتر از ماست تامین شود.


عسل عطایی جعفری، مهدی نجفی، سعید حسینی، آناهیتا هوشیار راد، رامین حشمت،
دوره 7، شماره 4 - ( 8-1387 )
چکیده

مقدمه: به دلیل اهمیت تغذیه صحیح در به تاخیر انداختن عوارض قلبی عروقی، لازم است پیش از هرگونه مداخله تغذیه ای و آموزش، دورنمایی از وضعیت موجود و عادات غذایی بیماران کاندید CABG در دست باشد. در این مطالعه کیفیت رژیم غذایی مربوط به یکسال گذشته بیماران بستری جهت عمل CABG به صورت میزان پیروی از رژیم مدیترانه ای بررسی و برخی عوامل موثر بر آن شناسایی شدند.

روش‌ها: دریافت غذایی در 418 بیمار بستری آماده عمل CABG ،توسط پرسشنامه بسامد غذایی بدست آمد و میزان پیروی از رژیم مدیترانه ای با روش امتیازدهی Med-DQI (شاخص کیفیت رژیمی مدیترانه ای)، ارزیابی شد. کیفیت رژیم بر اساس امتیازها تعیین شد. امتیاز 0 تا 4، بالاترین کیفیت و امتیاز 11 تا 14، رژیم ناسالم را نشان می دهد. همچنین ارتباط بین مشخصات دموگرافیک بیماران با چارک های امتیاز کیفیت رژیم ارزیابی شد.

یافته ها: میانگین امتیاز کیفیت رژیم بیماران 0/2 ± 3/5 بود. 34% بیماران دارای رژیم سالم (امتیاز 4-0) بودند و تنها 2 نفر در رده رژیم ناسالم (امتیاز 14-11) قرار داشتند. میانگین دریافت اسیدهای چرب اشباع، کلسترول و گوشت در بیماران با بهترین کیفیت رژیمی بطور معنی داری کمتر از بیماران با کیفیت پایین‌تر رژیم بود و برعکس، از دریافت بالاتر روغن زیتون، ماهی، غلات، و میوه و سبزی برخوردار بودند (0001/0>P). با این وجود حتی در گروه رژیم سالم، میانگین دریافت گوشت، روغن زیتون و ماهی به بالاترین امتیاز رژیم مدیترانه ای نمی رسید.

نتیجه گیری: بیماران کاندید CABG در طی 1 سال قبل از جراحی، از عملکرد رژیمی خوبی برخوردار بوده اند و تقریبا هیچکدام در رده رژیم نا سالم قرار نداشتند. لازم است بر مصرف کمتر گوشت و مصرف بیشتر روغن زیتون و ماهی در این بیماران تاکید شود.


مریم جم نژاد، کوروش جعفریان، مصطفی قربانی، عسل عطایی جعفری، سعید حسینی،
دوره 14، شماره 1 - ( 10-1393 )
چکیده

مقدمه: ارتباط میان متابولیسم‏‏، عملکرد هورمون‌های تیروئیدی و چاقی موضوعی است که در دهه‌های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. این مطالعه با هدف اعتبار سنجی پرسشنامه «تیروئید و متابولیسم» و ارتباط آن با وضعیت متابولیسم و سطح سرمی هورمون‌های تیروئیدی انجام شد. روش‌ها: این مطالعه به روش مقطعی- توصیفی و با استفاده از داده‌های 164 نفر از افراد20 تا 64 ساله از میان مراجعهکنندگان به کلینیک تغذیه و پژوهشگاه علوم غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. برای هر کدام از شرکتکنندگان فرم پرسشنامه تیروئید و متابولیسم شامل 25 سوال تکمیل گردید. سطح سرمی هورمون‌های تیروئیدی شامل T3, T4, TSH اندازه‌گیری شد. میزان متابولیسم استراحت بدن (REE) با استفاده از دستگاه کالری متری غیرمستقیم اندازه‌گیری شد. یافته‌ها: میزان REE حاصل از دستگاه کالری متری غیرمستقیم و محاسبه شده توسط فرمول هریس بندیکت، در مردان به ترتیب 34/475± 7/1826 و 54/454±6/2277 و در زنان 50/205± 8/1410و 10/136± 73/ 1670 کیلوکالری بود. نمره نهایی پرسشنامه ارتباط معنی‌داری با REE اندازه‌گیری شده نداشت. متابولیسم استراحت بدن ارتباط مستقیمی با سطح سرمی T3 و T4 و T3/T4 و ارتباط معکوس با TSH داشت. به جز سطح سرمی T3، در سایر موارد ارتباط آماری معنی‌دار وجود نداشت. وضعیت متابولیسم افراد با استفاده از محاسبه درصد تفاضل و اندازه‌گیری شده با دستگاه، و محاسبه شده با فرمول هریس-بندیکت و متابولیسم پیش‌بینی شده با پرسشنامه «تیروئید و متابولیسم» هم‌خوانی نداشت. اما از میان 25 سوال پرسشنامه سوالات 1 ،4 ،16 ،23 ارتباط معنی‌داری با متابولیسم استراحت بدن (اندازه‌گیری شده با دستگاه) داشت. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که پرسشنامه تیروئید و متابولیسم تهیه شده، از ثبات درونی برخوردار، لیکن از روایی (validity) برخوردار نمی‌باشد.
پریسا طاهری تنجانی، فرشاد شریفی، ندا نظری، حسین فخرزاده، مهتاب علیزاده خویی، محمداسماعیل مطلق، حسنا عطایی، سیدمسعود ارزاقی، مهدی ابراهیمی،
دوره 16، شماره 5 - ( 7-1396 )
چکیده

مقدمه: از آنجا که پدیده‌ی سالمند شدن جامعه بر تمام جنبه‌های زندگی جوامع بشری از جمله ساختارهای سنی، ارزشها و معیاره، نیازهای سلامت و سازمان‌های اجتماعی، اثرات قابل ملاحظه‌ای دارد، مقابله با چالش‌های فرارو با اتخاذ سیاست‌های مناسب برای ارتقای وضعیت جسمی، روانی و اجتماعی سالمندان از اهمیت بالایی برخوردار است. استان البرز یکی از استان‌های مهاجرتپذیر بوده و پدیده‌ی مهاجرت تأثیر شگرفی در سلامت روحی و جسمی سالمندان دارد. هدف از انجام این مطالعه بررسی وضعیت سلامت سالمندان استان البرز بوده است.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی مقطعی، از سه شهرستان استان البرز به روش خوشه‌ای چند مرحله‌ای تصادفی متناسب، ۲۳۵ نفر (۱۱۳ نفر مرد و ۱۲۲ نفر زن) سالمند ۶۰ ساله و بالاتر انتخاب شدند. اطلاعات توسط یک پرسشنامه‌ی دموگرافیک، اندازه‌گیری‌های آنتروپومتریک، اندازه‌گیری فشارخون و تکمیل پرسشنامه‌های "بررسی مختصر وضعیت تغذیه"، "مقیاس افسردگی سالمندان ۱۵ سؤالی"، وضعیت عملکرد روزمره‌ی زندگی، عملکرد روزانه‌ی مرتبط با وسایل جمع‌آوری گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS 21 انجام شد. تمام آزمون‌ها دو سویه بوده و در سطح 05/0 >α معنادار در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: میانگین سنی افراد شرکت کننده ۶۸ سال بود. شیوع اضطراب و افسردگی در میان شرکت کنندگان به‌ترتیب 5/51 و ۳۴ درصد بود. ۲۷ درصد درمعرض یا دچار سوء تغذیه بودند. 5/54 درصد از مشکلات دهان و دندان رنج می‌بردند و 8/49 درصد نیز در راه رفتن مشکل داشتند.
نتیجه‌گیری: در زمینه‌ی وضعیت سلامت سالمندان ساکن استان البرز می‌توان گفت که بیماری‌های متابولیک در این استان شیوع بالایی دارد و پوشش کم واکسیناسیون آنفلوانزا، شیوع بالای افسردگی و اضطراب و سوء تغذیه نیازمند مداخلات جدی توسط سیاست‌گذاران در جهت ارتقاء سلامت این سالمندان است.
 
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb