20 نتیجه برای عیدی
مازیار مرادی لاکه، حسین فخرزاده، مریم سعیدی، محمد جعفر محمودی، نگار نادرپو، محمد باقریراد،
دوره 5، شماره 4 - ( 3-1385 )
چکیده
مقدمه: ارزیابی روند بروز پیامدهای بیماریهای ایسکمیک قلب، عوامل خطرزای آنها و چگونگی برخورد نظام سلامت با افراد مبتلا به پیامدهای فوق یا در معرض خطر آنها، از مهمترین ابزارها در پایش برنامه های کنترل بیماری های ایسکمیک قلبی است. طرح حاضر با هدف ارزیابی امکان پیاده سازی سیستم ثبت وقایع کرونری، مشابه سیستم ثبت پیامدهای کرونری در پروژه MONICA بر پایه استفاده از داده های موجود در سیستم در بیمارستان امیراعلم تهران انجام شد.
روشها: پرونده های 320 بیمار (شامل 80 بیمار از هر دوره 3 ماهه از ابتدای مرداد 82 تا انتهای تیر 83) که با تشخیص اولیه سندروم حاد کرونر بستری شده بودند، از نظر داده های موجود در پرونده ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها بر اساس 3 مولفه «همبستگی درونی داده ها»، «تغییر ناگهانی در نسبت داده های ناکافی در دوره های زمانی متوالی» و «نسبت کلی داده های ناکافی» ارزیابی گردیدند.
یافتهها: داده های ثبت شده در پرونده بر اساس تعاریف طرح
MONICA، در 7/0 درصد از پیامدها برای رسیدن به تشخیص کافی نبود و در 2/11 درصد از پیامدها، تشخیص احتمالی را به دنبال داشت. میانه درصد دادههای گمشده (Missing) در داروهای تجویز شده پیش از پیامد هم در پیامدهای قطعی غیرکشنده و هم در مجموع پیامدهای کشنده بیش از 10 درصد بود (معادل نمره 1 از 4). میانه درصد داده های گمشده در رابطه با الکتروکاردیوگرام، آنزیم ها و احیای قلبی در پیامدهای غیرکشنده کمتر از 5 درصد و در پیامدهای کشنده کمتر از 2 درصد (معادل نمره 3 از 4) بود.
نتیجهگیری: کیفیت داده های موجود در پرونده ها و چگونگی ثبت آنها در این مطالعه با بسیاری از واحدهای گزارش دهنده طرح
MONICA که عمدتاً از کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی بوده اند، قابل مقایسه است. بر این اساس به نظر می رسد استفاده از داده های موجود در پرونده ها برای ثبت نظام مند پیامدهای قلبی، اقدامی موثر و شدنی باشد.
سعید پیرمرادی، فرزانه عباسی، پروین امیری، روشنک عباسی، اکرم عیدی، باقر لاریجانی، جواد توکلی بزاز، مهسا محمدآملی،
دوره 11، شماره 2 - ( 11-1390 )
چکیده
مقدمه: اثرات بیان IL23 در انواع مختلفی از
بیماریهای اتوایمنی به خصوص بیماریهایی که در آنها اندام خاصی درگیر میشود به
اثبات رسیده که بیماری دیابت نوع یک از این جمله است. IL23 همچنین با تحریک تولید سایتوکاینهایی از Th17، به عنوان یک
واسطه پیش التهابی نقش دارد. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه تفاوت در میزان بیان
ژن IL23
در سلولهای تک هستهای خون محیطی تحریک نشده (PBMCS) بیمارانی با
انواع مختف دیابت در مقایسه با افراد گروه کنترل بود.
روشها: بیماران مبتلا به T1DM به یک گروه بیست نفره با سن کمتر از 18 سال در زمان تشخیص
بیماری و یک گروه بیست نفره با سن بیشتر از 18 سال در زمان تشخیص بیماری تقسیمبندی
شدند. هم چنین تعداد بیست بیمار مبتلا به T2DM و بیست فرد
سالم به عنوان کنترل در همان منطقه جغرافیایی برای این کار تحقیقاتی انتخاب شدند.
بیان ژن IL23
در سلولهای تک هستهای خون محیطی (PBMCS) تازه و تحریک نشده در هر گروه با استفاده از تکنیک Real-Time PCR به روش کمی تعیین شد.
یافتهها: بیان ژن IL23
در بیماران T1DM
(juvenile-onset) با سن کمتر از 18سال افزایش
بیشتری پیدا کرده بود. افزایش محسوس و معنیدار بیان ژن IL23
در هر دو گروه بیماران T1DM(juvenile-onset)
با سن بالای 18سال و بیماران T1DM
(adult-onset) با سن پائین 18 سال
در مقایسه با گروه افراد کنترل و افراد بیمارگروه T2DM مشاهده شد. تفاوت محسوس و معنیداری در بیان ژن IL23 در بیماران مبتلا به T2DM و افراد سالم کنترل وجود داشت.
نتیجهگیری: مطالعه ما نشان دهنده up-regulation بیان IL23
دربیماران دیابتی نوع یک و down-regulated در بیماران دیابتی نوع دو T2DM میباشد که این نتایج اطلاعات قبلی موجود دربارهی
تنظیم بیان ژن IL23 را تایید مینماید. در
بیماران دیابتی نوع یک هیچ تفاوت معنیداری را بین افراد با سن زیر18سال و افراد
با سن بالای 18 سال دیابتی مشاهده نکردیم که این نشان میدهد سازوکار یکسانی میتواند
در بیماریزایی هر دو نوع دخیل باشد. مطالعات بیشتری در مورد انواع دیگری از
سایتوکاینهای رده Th17
برای تأیید بیشتر یافتههای ما لازم است.
ماندانا گودرزی، عیسی ابراهیمزاده، علیرضا ربیع، بهمن سعیدی پور، محمد اصغری جعفرآبادی،
دوره 11، شماره 3 - ( 12-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
مقدمه: میزان آگاهی، گرایش مثبت و تداوم عملکرد مناسب و خودکارآمدی در
کنترل بیماری های مزمن از جمله دیابت مؤثر می باشد. لذا
پژوهش حاضر با هدف شناخت نیازهای آموزشی بیماران دیابتی نوع دو شهر کرج از طریق تعیین میزان آگاهی،
نگرش، عملکرد و خودکارآمدی آنها نسبت به بیماری دیابت و ارتباط عوامل مذکور با یکدیگر انجام شد.
روش ها: در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی
استفاده شده که نمونه ی آماری آن 200 نفر بودند و با روش نمونه گیری تصادفی از
میان بیماران داوطلب مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به انجمن دیابت شهر کرج،
انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، شامل پرسشنامه آگاهی، نگرش و عملکرد، پرسشنامه
خودکارآمدی و برگه ثبت متغیرهای فیزیولوژیک بود که روایی و پایایی پرسشنامه ها، مورد
تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات، با استفاده از نرم افزار SPSS17 ودر سطح معنی داری5% و استفاده از
آزمون همبستگی پیرسون، اسپیرمن، آزمون t مستقل و تحلیل
واریانس با آزمون تعقیبی دانکن وآزمون ناپارامتری کروسکال والیس انجام شد.
یافتهها: میانگین نمره آگاهی بیماران نسبت به
بیماری دیابت، 25/8)26/2 (SD=
بود که در سطح متوسط می باشد. نمره نگرش بیماران 62/17)94/2(SD=
و در سطح خوب مشاهده شد. امتیاز عملکرد بیماران82/3)11/1
SD=
(و در سطح متوسط بود و امتیاز خودکارآمدی
بیماران،44/15)47/2 (SD=
و در سطح متوسط گزارش گردید؛ همچنین رابطه بین آگاهی و نگرش با خودکارآمدی معنی
دار بود(05/0>P ) .
نتیجهگیری: یافته های این پژوهش نشان داد که میزان
آگاهی، عملکرد و خودکارآمدی بیماران نسبت به بیماری دیابت نوع دو، در حد متوسط می
باشد و با افزایش سطح آگاهی و بهبود نگرش، خودکارآمدی بیماران نیز افزایش می یابد
که این خود در پیشگیری از عوارض و کنترل بیماری اهمیت دارد؛ بنابراین با توجه به
مطالعاتی که به نقش مثبت آموزش بر افزایش آگاهی، نگرش، عملکرد و نهایتاً کنترل قند
خون تأکید کرده اند، برنامه ریزی برای به کارگیری روش های نوین می تواند به رفع نیازهای
آموزشی بیماران در کشورمان منجر گردد.
قاسم سازگار، وحید ابراهیمی، محمد جواد سعیدی بروجنی، شبنم محمدی، رامین سلیم نژاد،
دوره 14، شماره 1 - ( 10-1393 )
چکیده
مقدمه: با توجه به اینکه دیابت اثر سویی بر پدیده اسپرماتوژنز و باروری مرد دارد، هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تجویز ال-کارنیتین بر فرایند اسپرماتوژنز و ساختار بیضه موشهای صحرایی دیابتیک مدل استرپتوزوتوسین بوده است.
روشها: در این مطالعه تجربی 15 سر موش صحرایی بهطور تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند: گروه اول، گروه کنترل که سیترات بافر را دریافت میکنند؛ گروه تجربی دوم، موشهای دیابتیک بودند که روزانه دوز mg/kg 40 کارنیتین را به مدت 16 روز دریافت میکنند. گروه تجربی سوم، موشهای دیابتیک بود که کارنیتین دریافت نمیکردند. بعد از گذشت 16 روز بررسی مرفومتریک انجام شد. همچنین، اندکس وزن بیضه بهدست آمد. سپس دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری ANOVA آنالیز شد.
یافتهها: در مقاطع بیضه موشهای دیابتیک از هم گسیختگی لایه اول سلولهای اسپرمساز و تغییر شکل لولههای اسپرمساز مشاهده گردید. آنالیز آماری اختلاف معنیداری را بین اندازه قطر لولههای سمینفر در گروه کارنیتین نسبت به گروههای دیگر نشان داد (P<0. 05). اختلاف معنیداری در وزن موشها بین گروه کنترل و گروههای دیابتی وجود داشت (P<0.001). همچنین بیشترین نسبت اندکس وزن بیضه در گروه کنترل مشاهده گردید (P<0. 05).
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه پیش رو نشان داد که تجویز کوتاه مدت ال کارنیتین بر قطر و ضخامت مجاری اسپرم ساز بیضه اثر گذار است. لذا ممکن است درمان با ال کارنیتین باعث بهبود در فرایند اسپرماتوژنز مردان دیابتی شود.
حبیبه تقوی کجیدی، فرشاد فرزادفر، نیلوفر پیکری، باقر لاریجانی، شادی رحیم زاده، احسان رضایی درزی، سحر سعیدی مقدم،
دوره 15، شماره 2 - ( 10-1394 )
چکیده
مقدمه: سرطان تیروئید شایعترین بدخیمی اندوکرین است. میزان بروز سرطان تیروئید سریعتر از هر بدخیمی دیگری در سالهای اخیر افزایش داشته است که در هر دو جنس و در تمام نژادها و سایزها دیده شده است. افزایش حساسیت روشهای تشخیصی و سرویلانس مدیکال نمیتوانند بهطور کامل توجیه کننده این افزایش بروز باشند.
مطالعات صورت گرفته در ایران در خصوص بررسی شیوع سرطان تیروئید محدود و پراکنده است. مطالعه حاضر جهت بررسی روند تغییرات شیوع این بیماری در جامعه ملی ایرانی به تفکیک استانها در بازه زمانی سالهای 1990 تا 2010 انجام شد.
روشها: دادههای سرطان تیروئید از اطلاعات ثبت شده در انستیتو ثبت سرطان گرفته شد و دادهها را بر حسب استان، جنسیت، سال و گروهبندی سنی با در نظر گرفتن تابع شیوع سرطان تیروئید بر روی یکدیگر ریخته در مرحله بعد مدل لگاریتم– خطی رگرسیون را بر روی متغیر نرخ رخداد سرطان تیروئید اجرا کردیم و با استفاده از روش رگرسیون لجستیک، شیوع سرطان تیروئید را در تمامی سالها و استانهای کشور برآورد کردیم.
یافتهها: میانگین شیوع سرطان تیروئید به تفکیک سال نشان میدهد که شیوع سرطان تیروئید سیر افزایش یابنده بهویژه از سال 2002 دارد و شیوع سرطان تیروئید در سال 1990 ، 25/0-0/0، و در سال 2010 ، 7/13-2/4 میباشد. شیوع در هر دو جنس افزایش یافته و در زنان 5/2 برابر مردان است. بالاترین میزان شیوع سرطان تیروئید بهترتیب در استانهای اصفهان با میانگین شیوع 3/4 درصد هزار، یزد با میانگین شیوع 1/4 درصد هزار، تهران با میانگین شیوع 4 درصد هزار و قزوین با میانگین شیوع 1/3 درصد هزار میباشد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان میدهد که با افزایش سالها شیوع سرطان تیروئید در تمامی استانها بهخصوص در نواحی مرکزی و تهران و قزوین افزایش پیدا کرده است و نیاز به بررسی علل تفاوت در شیوع سرطان تیروئید در سطح مناطق و استانهای مختلف کشور و تعیین راهکارهای پیشگیری و کنترل میباشد.
حمیده موسی پور، فرزانه سعیدی فرد، باقر لاریجانی، اکبر سلطانی،
دوره 16، شماره 3 - ( 12-1395 )
چکیده
پژوهش که روندی نظاممند برای کشف، تفسیر، تبیین، پیشبینی، بازنگری و کنترل رخدادهاست، متضمن عملکرد مبتنی بر دانش برای افراد، سازمانها و نظامهاست. امروزه، دانش بیش از آنکه محصول توسعه باشد، یک ابزار برای توسعه، کارآفرینی، و ارزش افزوده اقتصادی است. نظامهای سلامت نیز بالاخص با پیچیدگی و وسعت روز افزون خود، علت و معلول سرعت فزاینده تولید، انتقال و بهکارگیری دانش مرتبط با سلامت هستند. دانشی پیچیده با محدودهی وسیع و تنوعی که عمدتاً ریشه در نوع سؤال یا مسألهی پیش رو و مبانی معرفتی مفروض دارد.
نویسندگان با اعتقاد به اینکه در نظر داشتن نگاهی جامع به انواع پژوهشها میتواند از نگاه کلیشهای به پژوهش در حوزهی سلامت جلوگیری کند، براساس تمایز استقرایی خود از تجربه و مواجهه با ادبیات حوزهی سلامت، طبقه بندیهای متنوع موجود را در قالب مروری روایتی در این مقاله برای اولین بار (تا آنجا که نویسندگان مطلع هستند) گردآوری کردهاند. هدف این گردآوری کمک به متخصصان در سطوح مختلف حوزهی سلامت برای فهم و بهکارگیری بهتر نتایج پژوهشهای پیش رو، طراحی بهتر پژوهشها برای حل مشکلات این حوزه و بالاخص مدیریت، اولویت بندی و تخصیص بهتر منابع پژوهشی است.
منظرهای مختلف مورد استفاده برای طبقهبندی پژوهشهای حوزهی سلامت در این مقاله عبارتند از: هدف و عملکرد پژوهش، پارادایم پژوهشی، انواع دانش ضمنی یا صریح، انواع دانش اولیه یا ثانویه، ارتباط با حوزههای تخصصی دانش، کارکردهای نظام سلامت، میزان مشارکت افراد غیر دانشگاهی، سطح تصمیم گیری و نیز طبقهبندی انواع سؤالات و سطوح شواهد.
پریسا طاهری تنجانی، فرشاد شریفی، ندا نظری، فاخر رحیم، حسین فخرزاده، سید مسعود ارزاقی، محمداسماعیل مطلق، سعید سعیدی مهر،
دوره 16، شماره 4 - ( 6-1396 )
چکیده
مقدمه: سالمندان از گروههای سنی آسیبپذیر از نظر وضعیت سلامت میباشند. سالمندان استان خوزستان بهدلیل وضعیت آب و هوایی در معرض اختلالات سلامت بیشتری هستند. این مطالعه گزارشی از وضعیت سلامت سالمندان استان خوزستان در سال 1391 میباشد.
روشها: مطالعهی مقطعی با نمونهگیری خوشهای انجام شد. وضعیت تغذیه با استفاده از فرم ایرانی شدهی ارزیابی مختصر تغذیه، ارزیابی وضعیت افسردگی با استفاده از ابزار امتیاز افسردگی سالمندان ایرانی شدهی 15 سؤالی، ارزیابی عملکرد با استفاده از ابزار فعالیت روزانهی زندگی KATZ، ارزیابی کیفیت زندگی با استفاده از نسخهی دوم پرسشنامهی ایرانی شدهی کوتاه وضعیت سلامت (SF-36 Version 2) و فعالیت روزانهی مرتبط به وسایل توسط ابزار Lawton انجام شد.
یافتهها: درنهایت 387 نفر در این مطالعه شرکت کردند. شیوع پُرفشاری خون، دیابت، افسردگی و اضطراب در شرکت کنندگان بهترتیب 8/38%، 6/28%، 9/34 و 7/38% بود. مشکل شنوایی و بینایی بهترتیب 9/33% و 2/62%، اختلال در حافظه در 9/14% از افراد مشاهده شد. 3/4% از سالمندان دچار سوء تغذیه، 3/48% در معرض سوء تغذیه، 9/13% اختلال در عملکرد روزانهی زندگی پایه و 3/30% دچار درجاتی از اختلال در عملکرد روزمرهی متوسط بودند. بیشترین نیاز خدماتی، نیاز به خدمات پزشکی در منزل و پس از آن نیاز به خدمات حمل نقل بود.
نتیجهگیری: وضعیت سلامت سالمندان استان خوزستان گرچه بهطور کلی بدتر از میانگین جامعه نیست ولی نیازمند توجه در بعضی حیطهها نظیر پُرفشاری خون، دیابت، وضعیت تغذیه و عدم استقلال در فعالیتهای روزمرهی زندگی میباشد.
فرزانه سعیدی فرد، اکبر سلطانی، فرشته قدیری، سحر معنوی، مطهره طالبا، معین فروغی، پروانه انصاری، مصطفی قربانی، حمیده موسی پور،
دوره 17، شماره 4 - ( 2-1397 )
چکیده
مقدمه: هنگام رویکرد بالینی به بیماران، پزشکان بایستی قادر به تخمین میزان اهمیت و نیز اولویت یافتههای بالینی باشند. هدف از این مطالعه بررسی میزان همبستگی وزندهی پزشکان به یافتههای بالینی، با نسبت احتمال مثبت یافتهها ((likelihood ratio (LR) در بیمار مبتلا به آسیت میباشد.
روشها: در این مطالعه از 110 پزشک خواسته شد تا پرسشنامهای را تکمیل نمایند که حاوی یک سناریو از یک بیمار مبتلا به آسیت و تعدادی یافته بالینی مربوط به آسیت بود. آنها بایستی به این یافتههای بالینی براساس میزان اهیمت آن ها در تشخیص آسیت و اینکه وجود آن یافتهها تا چه میزان میتواند تشخیص آسیت را تحت تأثیر قرار دهد، وزنی بین 0 تا 100 اختصاص دهند. همزمان نسبت احتمال مثبت یافتهها نیز از شواهد معتبر موجود استخراج شد و میزان همبستگی وزنهایی که پزشکان به یافتهها اختصاص داده بودند با نسبت احتمال مثبت یافتهها ارزیابی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که اختلاف معناداری بین وزنهایی که پزشکان به یافتهها اختصاص داده بودند با نسبت احتمال مثبت یافتهها وجود دارد و اوزان اختصاص داده شده توسط پزشکان با نسبت احتمال مثبت یافتهها همبستگی ندارد.
نتیجهگیری: طبق نتایج ما پزشکان در تخمین میزان اهمیت یافتههای بالینی در بیماران مبتلا به آسیت دچار خطا هستند. مطالعات بعدی لازم است تا مشخص گردد که این تخمین نادرست تا چه اندازه میتواند بر رویکرد بالینی به بیماران تأثیر سوء داشته باشد.
سیمین غلامرضایی، فیروزه غضنفری، لیدا سعیدی،
دوره 18، شماره 6 - ( 6-1398 )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع دو به گروهی از بیماریهای سوخت و سازی اطلاق میگردد که ویژگی مشترک آنها افزایش سطح قند خون بهعلت نقص در ترشح انسولین، عملکرد آن و یا هر دو است. هدف این مطالعه بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر کاهش رفتارهای خوردن آشفته، درماندگی روانشناختی و ارزشمندی بدن در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو است.
روشها: پژوهش حاضر یک مطالعهی نیمه تجربی است که بر روی مبتلایان به دیابت نوع دو شهر کرمانشاه انجام گرفت. پس از اخذ رضایت کتبی، نمونههای پژوهش از میان افراد مبتلا به بیماری دیابت نوع 2 به روش در دسترس انتخاب شدند و بهطور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند و در خصوص آنها مقیاسهای ارزشمندی بدن (مندلسون و همکاران ،2001)، رفتارهای خوردن آشفته (گارنر و همکاران، 1982) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (لاویبوند و لاویبوند DASS-21) اجرا گردید. افراد گروه آزمایش بهمدت دو ماه هفتهای دو جلسه تحت درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل در این مدت مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات، افراد هر دو گروه مجدداً ابزار پژوهش را تکمیل کردند. روش تجزیه و تحلیل دادهها آمار توصیفی و آمار استنباطی (کوواریانس) بود و یافتهها با استفاده از نرمافزار Spss24 تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد درمانشناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر رفتارهای خوردن آشفته، درماندگی روانشناختی و ارزشمندی بدن مؤثر است ( 05/0> P، 74/35=F).
نتیجهگیری: درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش رفتارهای خوردن آشفته، درماندگی روانشناختی و افزایش ارزشمندی بدن در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو میشود.
سینا آزادنجف آباد، سحر سعیدی مقدم، اسماعیل محمدی، نگار رضایی، نازیلا رضایی، شهره نادری مقام، رزا حق شناس، عرفان قاسمی، یوسف فرضی، الهام عبدالحمیدی، سحر محمدی فاتح، حسین زکایی، آمنه کاظمی، عذرا طباطبایی ملاذی، فرشاد فرزادفر، باقر لاریجانی،
دوره 20، شماره 1 - ( ویژه نامه گرامیداشت 25 سال فعالیت 1399 )
چکیده
بیماریهای غیرواگیر شایعترین علت مرگ و میر زودرس و ناتوانی در اثر بیماریها در سطح جهان هستند که بار سنگینی را بر سیستمهای سلامت وارد میکنند. چهار دستهی اصلی بیماریهای غیرواگیر شامل بیماریهای قلبیعروقی، بدخیمیها، دیابت و بیماریهای مزمن تنفسی است. ایران دومین کشور بزرگ در منطقهی خاورمیانه، در دهههای گذشته در حال طی یک دورهی گذار بسیار مهم از اپیدمی بیماریهای واگیر به سمت اپیدمی بیماریهای غیرواگیر بوده است. یکی از روشهای موثر کنترل بیماریهای غیرواگیر، پیادهسازی مطالعات و مداخلات جمعیتی است که سعی میکند با انجام مطالعات و ارائهی خدمات در سطح وسیعی از جمعیت، عوامل خطر مختلف این دسته از بیماریها را کاهش داده و مانع بروز هر چه بیشتر این بیماریها شود. پژوهشگاه علوم غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی تهران قطب علمی پژوهشی غدد درونریز و متابولیسم و مرکز تحقیقات بیماریهای غیرواگیر پژوهشگاه علوم غدد و متابولیسم تلاشهای ارزندهای در زمینهی پیادهسازی مطالعات جمعیتی پایش و بررسی بیماریهای غیرواگیر داشتهاند. در این مطالعه سعی شده است با مروری بر این مطالعات و طرحهای اجرا شده و در حال اجرا، نمونهای برای پیادهسازی سیاستهای پیشگیری و کنترل بیماریهای غیرواگیر معرفی شود.
هومنا عبدی، عیدی علیجانی، مهسا محسن زاده،
دوره 20، شماره 2 - ( 11-1399 )
چکیده
مقدمه: اگرچه برخی مطالعات، سازوکار عملکرد سلولهایهای بتا را در مدل های حیوانی و کم و بیش در جمعیتهای انسانی مطالعه نمودهاند، اما تاکنون نقش ورزش درمانی یا اجرای فعالیت ورزشی HIIT همرا ه با مصرف مکمل انگور سیاه بر بیان ژنهای درگیر در سلولهای بتای پانکراس کمتر مطالعه شده است در این پژوهش به بررسی اثر مکمل انگور سیاه توام با تمرین تناوبی شدید بر ژنهای Bcl-2 و Bax بافت پانکراس رتهای مبتلا به دیابت نوع دو پرداخته میشود.
روشها: مطالعه در قالب یک طرح تجربی انجام شد. آزمودنیهای این طرح را 40 رت نر 8 ماهه با میانگین وزنی 250 گرم تشکیل دادند. پس از آشنایی آزمودنیها با تمرین و القاء دیابت توسط STZ بهصورت تصادفی در 5 گروه شامل تمرین، مکمل، تمرین و مکمل، کنترل دیابتی و کنترل پایه تقسیم شدند. پس از 8 هفته تمرین که ۵ جلسه در هفته و بهمدت ۸ هفته که فعالیت بر روی نوارگردان با شدت90% Vo2max و مکملدهی عصارهی هستهی انگور سیاه بود. میزان ژنهای Bcl-2 و Bax بعد از استخراج RNA از پانکراس و سنتز cDNA اندازهگیری شد. میزان ژن Bcl-2 و Bax با روش PCR Time-Real مورد سنجش قرار گرفت. دادهها با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس دو عاملی در سطح معنیداری 05/0 توسط نرمافزار SPSS نسخهی 24 تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد اثر اصلی تمرین بر بیان ژن Bcl-2 اثر معناداری ندارد. اثر اصلی عصاره بر بیان این ژن معنادار بود. همچنین تعامل تمرین و مکمل بر Bcl-2 معنادار نبود. در خصوص بیان ژن Bax نشان داده شد اثر اصلی تمرین بر ژن اثر معنادار بود. اثر اصلی عصاره و تعامل تمرین و مکمل بر بیان ژن Bax معنادار نبود. در مقایسه تأثیر تمرین و عصاره بر بیان ژنهای Bcl-2 و Bax تغییرات معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد تنظیم بیان ژنهای Bcl-2 و Bax از طریق تمرین و مصرف عصارهی دانهی انگور سیاه احتمال دارد منجر به بهبود و حفظ عملکرد سلولهای بتای پانکراس در رتهای دیابتی شود.
حدیث جعفری سهی، عیدی علیجانی، امیر سرشین، فریبا آقایی،
دوره 21، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده
مقدمه: تمرینهای ورزشی و استفادهی همزمان از سلولهای بنیادی راهبرد جدیدی با هدف کاهش ناهنجاریهای دیابتی است. از سازوکارهای شناخته شده، اختلالات رگزایی ناشی از دیابت است. لذا پژوهش حاضر بهمنظور تعیین اثر همزمان تمرینهای مقاومتی همراه با تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال بر بیان فاکتورهای آنژیوژنیک در عضلهی اسکلتی موشهای صحرایی دیابتی شده انجام شد.
روشها: در این مطالعه از 30 سر موش صحرایی بهطور تصادفی در 5 گروه: سالم، دیابتی کنترل (D)، دیابتی تمرین کرده (DR)، دیابتی با تزریق سلول اجدادی اندوتلیال (DI)، دیابتی تمرین کرده با تزریق سلول اجدادی اندوتلیال (DRI) تقسیم شدند. برای بررسی تغییرات بیان پروتئین VEGF به روش وسترن بلات و شاخص مقاومت به انسولین به روش الایزا اندازهگیری شد. دادههای حاصل با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی با نرمافزار SPSS نسخهی 19 در سطح معناداری 5% α≤ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در این پژوهش 6 هفته تمرین مقاومتی و یا تزریق سلول اجدادی باعث افزایش معنادار VEGF وکاهش معنادار شاخص مقاومت به انسولین در رتهای دیابتی شد و این تغییرات در گروه استفاده همزمان از تمرین و تزریق نسبت به گروه تمرین یا تزریق نیز معنادار بود.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه میتوان اظهار داشت که تمرین مقاومتی و یا تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال میتواند باعث تحریک رگزایی در عضلهی اسکلتی شود و همچنین استفادهی همزمان از این دوعامل راهکار مناسبتری برای افزایش عوامل تحریک رگزایی در رتهای دیابتی است.
ایرج خالقی، عیدی علیجانی، علیرضا رحیمی، مهسا محسن زاده،
دوره 21، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده
مقدمه: اختلالات دیابت میتواند منجر به تحلیل رفتگی عضلانی شود. این پژوهش با هدف تعیین اثر همزمان تمرینهای مقاومتی و تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال بر فاکتور تحلیل رفتگی عضلات نعلی موشهای صحرایی دیابتی انجام شد.
روشها:30 سر موش صحرایی (با سن 6 هفته با وزن 20±200گرم) بهصورت تصادفی به پنج گروه سالم پایه، دیابتی کنترل (D)، دیابتی تمرین کرده (DR)، دیابتی تمرین نکرده با تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال (DI)، دیابتی تمرین کرده با تزریق همزمان سلولهای اجدادی اندوتلیال (DRI) تقسیم شدند. برای بررسی تغییرات بیان MURF1 به روش وسترن بلات و شاخص مقاومت به انسولین به روش الایزا اندازهگیری شدند. دادهها به روش آزمون تحلیل واریانس دو عاملی توسط نرمافزار SPSS نسخهی 19 در سطح معناداری 5%α≥ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در این پژوهش 6 هفته تمرین مقاومتی باعث کاهش معنادار MURF1 و شاخص مقاومت به انسولین شد. همچنین تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال نیز منجر به کاهش معنادار MURF1 و شاخص مقاومت به انسولین شد. اثر تعاملی تمرین مقاومتی و تزریق سلولهای اجدادی نیز منجر به کاهش معنادار در سطوح murf1 شد، اما شاخص مقاومت به انسولین در همزمانی تمرین و تزریق نسبت به تنها تمرین یا تزریق برتری معنادار نداشت.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه میتوان اظهار داشت که تمرین مقاومتی و یا تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال میتواند سبب بهبود تحلیل رفتگی عضلانی شود اما استفادهی همزمان این دو راهکار برتری در کاهش عوارض آتروفی در رتهای دیابتی نداشت.
علی اصغر سلیمانی، علیرضا رحیمی، عیدی علیجانی، امیر سرشین،
دوره 21، شماره 6 - ( 12-1400 )
چکیده
مقدمه: بیماری قلبی عروقی عامل اصلی مرگ و میر در بیماران مبتلا به دیابت نوع یک است و خطر قلبی عروقی حتی در بیماران دیابت نوع 1 با کنترل متابولیک خوب همچنان بالا است. هدف از این تحقیق تعیین اثر شش هفته تمرینات هوازی بر شاخصهای التهابی و آسیب قلبی در رتهای نر دیابتی نوع یک بود.
روشها: در این مطالعهی تجربی، 19 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین وزن 200 -250 گرم) بهطور تصادفی در چهار گروه تمرین هوازی، شم، کنترل و سالم قرار گرفتند. در این مطالعه، القای دیابت نوع یک با تزریق تک دوز استرپتوزوتوسین حل شده در بافر سدیم سیترات به روش درون صفاقی انجام شد. تمرین هوازی با شدت 50-60 درصدVO2max، 5 روز در هفته بهمدت 6 هفته انجام شد. پس از بیهوشی، کالبد شکافی انجام و بطن چپ قلب برداشته شد. سطح فاکتور نکروز تومور آلفا (TNF-α)، گیرندهی آلفا -1 فعالکنندهی تکثیر پروکسیزوم (PGC-1α) و کراتین کیناز (CK) بافت قلب رتها با استفاده از روش وسترن بلات اندازهگیری شد. دادهها به روش آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری P<0.05 تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که شش هفته تمرین هوازی منجر به کاهش معنیدار TNF-α و CK و افزایش معنیدار PGC-1α در بافت قلب موشهای دیابتی نوع یک شد (001/0>P).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج، بهنظر میرسد تمرینات هوازی میتواند به بهبود شاخصهای التهابی و آسیب قلبی در دیابت نوع یک کمک کند.
حدیث جعفری سهی، عیدی علیجانی، امیر سرشین، فریبا آقایی،
دوره 21، شماره 6 - ( 12-1400 )
چکیده
مقدمه: اختلالات آنژیوژنز از سازِکارهای شناخته شده ناشی از دیابت است. با هدف کاهش اختلالات آنژیوژنز، تمرینات مقاومتی و همزمانی آن با تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال از راهکارهای جدید است، لذا پژوهش حاضر بهمنظور تعیین اثر تمرینهای مقاومتی همراه با تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال بر بیان فاکتورهای آنژیوژنیک در عضلهی اسکلتی موشهای صحرایی دیابتی شده انجام شد.
روشها: در این مطالعه از 30 سر موش صحرایی بهطور تصادفی در 5 گروه: سالم، دیابتی کنترل (D)، دیابتی تمرین کرده (DR)، دیابتی با تزریق سلول اجدادی اندوتلیال (DI)، دیابتی تمرین کرده با تزریق سلول اجدادی اندوتلیال (DRI) تقسیم شدند. برای بررسی تغییرات بیان پروتئین Ang1 و Tie2 به روش وسترن بلات اندازهگیری شدند. دادههای با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی با نرمافزار SPSS نسخهی 19 در سطح معناداری 5% α≤ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در این پژوهش 6 هفته تمرین مقاومتی منجر به افزایش معنیدار پروتئینهای Ang1 وTie2 شد. اما تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال تنها بر میزان پروتئین Tie2 معنیدار بود. اثر تعاملی تمرین مقاومتی و تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال تنها بر میزان پروتئین Tie 2 معنیدار بود، بهعبارت دیگر ترکیب تمرین مقاومتی و تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال نسبت به تنها تمرین یا تزریق، در میزان بیان پروتئین Tie2 برتری داشت.
نتیجهگیری: میتوان اظهار داشت تمرین مقاومتی آنژیوژنز را در افراد دیابتی بهبود میبخشد. احتمالاً اثر تعاملی تمرینات مقاومتی با تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال میتواند باعث تحریک آنژیوژنز در عضلهی اسکلتی شود و راهبرد جدیدی در درمان اختلالات دیابت باشد.
معصومه سرمدیان، عیدی علیجانی، فواد فیض الهی، داود خورشیدی،
دوره 22، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر همزمان تمرینهای مقاومتی و تزریق سلولهای بنیادی برسطوح برخی از شاخصهای آپوپتوز عضلهی اسکلتی در رتهای نر دیابتی القاء شده با STZ است.
روشها: در این مطالعه 30 سر موش صحرایی بهطور تصادفی در 5 گروه تقسیم شدند. موشهای صحرایی گروه دیابتی و گروه دیابت+تزریق سلولهای بنیادی بهمدت 5 هفته در مجموع 17 جلسهی تمرین مقاومتی داشتند. دورهی آشنایی موشهای صحرایی با این نوع تمرین 3 روز بود که 48 ساعت قبل از تزریق STZ صورت گرفت. برای بررسی تغییرات Caspase7 و caspase3 از روش وسترن بلات استفاده شد. دادههای حاصل با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی با نرمافزار SPSS نسخهی 19 در سطح معنیداری α≤%5 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بین میانگین caspase3 گروه تمرین مقاومتی با تزریق همزمان سلولهای بنیادی و گروه تمرین تفاوت معنیداری مشاهده نشد. همچنین تمرین مقاومتی با ترزیق همزمان سولهای بنیادی اندوتلیال، نسبت به تنها تمرین مقاومتی یا تزریق، منجر به کاهش معنیداری در میزان بیان Caspase7 در بافت عضلهی اسکلتی رتهای دیابتی شد.
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه میتوان اظهار داشت که احتمالاً تمرین مقاومتی و یا تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال میتواند باعث تحریک آپوپتوز در عضلهی اسکلتی شود.
ایرج خالقی، عیدی علیجانی، علیرضا رحیمی، مهسا محسن زاده،
دوره 22، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
مقدمه: دیابت میتواند منجر به آتروفی عضلانی شود. این پژوهش با هدف بررسی ترکیب تمرینات مقاومتی و تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال بر بیان فاکتور آتروفی در عضلهی نعلی موشهای صحرایی دیابتی انجام شد.
روشها:30 سر موش صحرایی (با سن 6 هفته با وزن 20±200گرم) بهصورت تصادفی به پنج گروه سالم پایه، دیابتی کنترل، دیابتی تمرین کرده، دیابتی تمرین نکرده با تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال، دیابتی تمرین کرده با تزریق همزمان سلولهای اجدادی اندوتلیال تقسیم شدند. برای بررسی تغییرات میزان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ به روش وسترن بلات اندازهگیری شد. دادههای به روش آزمون تحلیل واریانس دو عاملی توسط نرمافزار SPSS نسخهی 19 در سطح معناداری α≥%5 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در این پژوهش 6 هفته تمرین مقاومتی بر بیان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ تأثیر معنیداری نداشت. اما تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال منجر به افزایش معنیدار بیان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ شد. اثر تعاملی تمرین مقاومتی و تزریق سلولهای اجدادی بربیان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ معنیدار نبود، بهعبارت دیگر در همزمانی تمرین و تزریق نسبت به تنها تمرین یا تزریق برتری معنیدار وجود نداشت.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش میتوان اظهار داشت تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال میتواند سبب بهبود تحلیل رفتگی عضلانی شود اما تمرین مقاومتی به تنهایی مؤثر نبود. همچنین تعامل این دو راهکار برتری در کاهش عوارض آتروفی در رتهای دیابتی نداشت.
الهام مختاری، امیر سرشین، فواد فیض الهی، عیدی علیجانی،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع یک با کاهش مویرگی عضلۀ اسکلتی و تنظیم نامناسب مسیرهای آنژیوژنز در عضلۀ اسکلتی همراه است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر تمرین مقاومتی و تزریق سلولهای بنیادی اندوتلیال بر بتا-اکتین، AKT تام و فسفریله در عضلۀ اسکلتی رتهای دیابتی نوع یک بود.
روشها: در این تحقیق تجربی، 36 سر رت صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین سن 6 هفته) به شش گروه کنترل (سالم)، کنترل دیابتی پایه، کنترل دیابتی، دیابت+تزریق سلول بنیادی، دیابت+تمرین مقاومتی و دیابت+تزریق سلول بنیادی+تمرین مقاومتی تقسیم شدند. در این مطالعه رتها با استفاده از داروی استرپتوزوتوسین بهصورت تک دوز 40 میلیگرم به ازای هرکیلوگرم وزن بدن و بهصورت درون صفاقی دیابتی شدند. تمرینات مقاومتی شامل بالا رفتن از یک نردبان یک متری با وزنۀ آویزان به دم بهمدت 17 جلسه اجرا گردید. تعداد 500 هزار سلول بنیادی مشتق از استخوان توسط دستگاه سل کانتر تزریق شد. میزان بتا-اکتین، AKT تام و فسفریله بافت عضلۀ اسکلتی رتها به روش وسترن بلاتینگ اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج نشان داد تمرین مقاومتی منجر به افزایش معنیدار Pho-AKT، β-actin و نسبت Pho-AKT/AKT و کاهش معنیدار AKT بافت عضلانی رتهای دیابتی نوع 1 شد (001/0>P). تزریق سولهای بنیادی منجر به افزایش معنیدار Pho-AKT و نسبت Pho-AKT/AKT و تمرینات مقاومتی با ترزیق همزمان سولهای بنیادی منجر به افزایش معنیدار Pho-AKT، β-actin و کاهش معنیدار AKT بافت عضلانی رتهای دیابتی نوع یک شد (001/0>P).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج، احتمالاً مداخلۀ تمرینات مقاومتی با تزریق همزمان سولهای بنیادی میتواند به تنظیم مسیرهای آنژیوژنز عضلۀ اسکلتی در دیابت نوع یک کمک کند.
سورن والافر، عیدی علیجانی، فریبا آقایی، مهسا محسن زاده،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
مقدمه: دیابت بهعنوان یک بیماری پیشرونده، میتواند منجر به کاهش عملکرد دستگاه ایمنی شود. از اینرو؛ هدف پژوهش حاضر تعیین اثر همزمان تمرینهای مقاومتی و تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال بر ایمونوگلوبولینها (IgA, IgM, IgG) رتهای دیابتی القاء شده با استرپتوزوتوسین انجام بود.
روشها: 30 سر موش صحرایی (با سن 6 هفته و میانگین وزنی 20±200گرم)، بهصورت تصادفی در گروههایی شامل؛ دیابت+تزریق سلولهای بنیادی+تمرین مقاومتی (6=n)، دیابت+تمرین مقاومتی (6=n)، دیابت+تزریق سلول بنیادی (6=n)، دیابتی کنترل (6=n) و سالم پایه (6=n) تقسیم شدند. جهت بررسی تغییرات ایمونوگلوبینها از روش وسترن بلات استفاده شد. همچنین، برای مقایسه بین و درون گروهی از آزمون آنالیز واریانس دوراهه استفاده شد و برای درک بهتر نتایج نیز، اندازۀ اثر و مقدار فاصلۀ اطمینان 95% آورده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد IgA (022/0P=)، IgM (017/0P=)، IgG (045/0P=) بین گروهها تغییرات معنیداری داشت. همچنین، اختلاف معنیداری در هر سه متغیر بین گروه دیابت کنترل و گروه دیابت+تمرین مقاومتی+تزریق وجود داشت (P≤0/05).
نتیجهگیری: با جمعبندی نتایج تحقیق حاضر احتمالاً میتوان گفت تمرینهای مقاومتی و تزریق همزمان سلولهای اجدادی اندوتلیال موجب بهبود وضعیت ایمونوگلوبینها در اثر تمرین و تزریق میشود. این یافتهها ادعا میکند که تمرین مقاومتی و تزریق میتواند بهعنوان یک روش درمانی، موجب بهبود عملکرد دستگاه ایمنی ناشی از بیماری دیابت بهکار رود.
معصومه سرمدیان، عیدی علیجانی، فواد فیض اللهی، داود خورشیدی،
دوره 22، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع یک اختلالی است که بر اثر تخریب خود ایمنی سلولهای مولد انسولین پانکراس بهوجود میآید. پروتئینهای Bax و Bcl2 نقش مهمی در ایجاد فرایند آپوپتوز دارد.
روشها: در پژوهش حاضر تعداد 30 سر رت نر نژاد ویستار از میان رتهای موجود (500 رت) در آزمایشگاه با وزن تقریبی 20± 200 بهطور تصادفی انتخاب شدند. آزمودنیها پس از 2 هفته آشنایی با محیط به 5 گروه 6 تایی شامل (دیابت + تزریق، تمرین مقاومتی) و (دیابت + تمرین مقاومتی) و (دیابت +تزریق) و (دیابتی کنترل به جهت کنترل گذرزمان) و (دیابتی سالم) در شرایط یکسان آزمایشگاهی تقسیم شدند و توسـط تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین (stz) (mg/kg 60) به دیابت نوع یک مبتلا شدند. موشهای صحرایی گروه دیابتی و گروه دیابت + تزریق سلولهای بنیادی بهمدت 5 هفته در مجموع 17 جلسهی تمرین مقاومتی داشتند. تحقیق حاضر از نوع بنیادی و به روش تجربی انجام شد. ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسهی تمرین سطح گلوکز خون و میزان بیان پروتیین Bax و Bcl2 در بافت عضلهی به روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بین میانگین Bax و Bcl2 گروه تمرین مقاومتی با تزریق همزمان سلولهای بنیادی و گروه تمرین تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که اجرای 17 جلسهی تمرین مقاومتی به تنهایی و به همراه تزریق سلولهای بنیادی بر میزان بیان پروتیین Bax و Bcl2 مؤثر بود، اما تمرین به تنهایی و تمرین به همراه سلولهای بنیادی تأثیر معنیداری بر بیان فاکتورهای نامبرده نداشت.