جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای مؤمنان

میترا عطیفه، امیرعباس مؤمنان، گلاله اصغری، سوده شکروی، فیروزه حسینی اصفهانی، فرهاد حسین‌پناه، پروین میرمیران، فریدون عزیزی،
دوره 10، شماره 5 - ( 8-1390 )
چکیده

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مقدمه: عوامل متعددی جهت پیشگویی بروز بیماری‌های عروقی قلب مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. این مطالعه جهت تعیین ارتباط قد و بیماری‌های عروقی قلب انجام شده است.
روش‌ها: این مطالعه در قالب مطالعه قند و لیپید تهران و در بزرگسالان بالاتر از 30 سال انجام شده است. افراد مبتلا به بیماری قلبی، سکته مغزی و مصرف کنندگان داروی قلبی براساس گزارش فردی از مطالعه خارج شدند و در نهایت مطالعه بر روی 7042 نفر انجام شد. در شروع مطالعه اطلاعات اولیه شرکت کنندگان شامل اندازه‌گیری فشارخون، قد، وزن، دور کمر، قند خون ناشتا، کلسترول، تری‌گلیسرید، LDL-C، HDL-C جمع‌آوری شد و سپس به مدت 8 سال از نظر ابتلا به بیماری‌های عروقی قلب پیگیری شدند. قدرت پیش‌بینی بیماری‌های عروقی قلب توسط قد در دو مدل خام و پس از تعدیل متغیرهای مخدوشگر وزن، دور کمر، فشار خون، قند خون ناشتا، کلسترول، تری‌گلیسرید، LDL-C، HDL-C، مصرف سیگار از طریق رگرسیون لجستیک به روش Backward برآورد شد.
یافته‌ها: میانه سن افراد در ابتدای مطالعه 44سال و (7/43 %) 3074 نفر از آنها مرد بودند. در طول مدت پیگیری 398 نفر مبتلا به بیماری‌های عروقی قلب شدند که از این تعداد 237 مرد با میانه قد 168 سانتی‌متر، نمایه توده بدن 27 (m2/kg) و 161 زن با میانه قد 153 سانتی‌متر، نمایه توده بدن 29 (m2/kg) بودند. در مردان و زنان با بیماری عروقی قلب، قد به طور معنی‌داری نسبت به افراد فاقد بیماری کوتاه‌تر و BMI در افراد با بیماری عروقی قلب نسبت به افراد فاقد بیماری به طور معنی‌داری بالاتر بود. نسبت شانس رخداد عروقی قلب در مردان براساس چارک اول قد (165-142 سانتی‌متر) در مدل خام با فاصله اطمینان 95% (49/2- 18/1) 71/1 بود که پس از تعدیل فشارخون، وزن، دور کمر، کلسترول، تری‌گلیسرید، قند خون ناشتا، مصرف سیگار، سن، LDL-C و HDL-C این ارتباط از بین رفت. در زنان نسبت شانس در مدل خام براساس چارک اول قد (152-131سانتی‌متر) برابر با (1/7-24/2) 4 و در چارک دوم قد (156-152 سانتی‌متر) برابر71/2 بود که پس از تعدیل عوامل مخدوش‌گر این میزان برای چارک اول به 17/2 رسید.
نتیجه‌گیری: قد در زنان و نه در مردان عامل پیش‌گویی کننده‌ای برای ابتلاء به بیماری‌های عروقی قلب می‌باشد.


نصیر رستم بیگی، جاناتان ای.شاو، پروین میرمیران، آرش قنبریان، روبرت سی.اتکینز، مهدیه گل‌زرند، امیرعباس مؤمنان، فرزاد حدائق، آدریان جی.کامرون، اندرو فوربس، پاول زد.زیمت، اندرو ام.تونکین، فریدون عزیزی،
دوره 10، شماره 6 - ( 9-1390 )
چکیده

مقدمه: هدف از مطالعه حاضر مقایسه نقش دور کمر در تشخیص سندرم متابولیک و پیشگویی خطر دیابت در جوامع مختلف بود.
روش‌ها: دو جمعیت مورد مطالعه در سال 1379 به صورت نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی در تهران (8259 =n) و استرالیا (9026 =n) انتخاب و حدود 4 سال پیگیری شدند. میانگین سن در استرالیا 51 سال و در تهران 47 سال بود. ارتباط دور کمر با اجزای سندرم متابولیک با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و نقش دور کمر در پیشگویی بروز دیابت با استفاده از منحنی ROC تعیین شد.
یافته‌ها: شیوع سندرم متابولیک (48 در برابر 28%)، دور کمر بالا (5/58 در برابر 5/54%)، HDL-C پایین (35 در برابر 2/11%) و تری‌گلیسرید بالا (2/52 در برابر 6/29%) به طور معنی‌داری در ایران و گلوکز ناشتا ≥ mg/dl100 در استرالیا بالاتر بود
(26 در برابر 23%). فشارخون بالا در هر دو گروه تقریبا 38% بود. همبستگی بین دور کمر و اجزای سندرم متابولیک در استرالیایی‌ها قوی‌تر بود: گلوکز پلاسمای ناشتا (32/0 در برابر 2/0)، HDL (47/0 در برابر 16/0)، تری‌گلیسرید (38/0 در برابر 30/0) و فشارخون سیستولی (38/0 در برابر 36/0). ناحیه زیر منحنی ROC برای دور کمر به عنوان پیشگویی کننده دیابت در زنان استرالیایی بالاتر بود (76/0 در برابر 68/0، 001/0>P) اما در مردان تفاوتی نداشت (69/0 در برابر 71/0، 4/0=P).
نتیجه‌گیری: دور کمر ارتباط محکمی با اجزای سندرم متابولیک در استرالیا دارد. ارتباط بین دور کمر و سندرم متابولیک یا بروز دیابت بین قومیت‌های مختلف متفاوت است.


فهمیه رمضانی تهرانی، امیرعباس مؤمنان، مهناز بحری خمامی، فریدون عزیزی،
دوره 12، شماره 1 - ( 10-1391 )
چکیده

مقدمه: سندرم متابولیک اختلال شایعی در دنیای امروز است و عوارض متعددی را در پی دارد. مطالعات نتایج متناقضی را در رابطه با تأثیر شیردهی و طول مدت آن بر پیشگیری از سندرم متابولیک ارائه کرده‌اند. هدف از مطالعۀ حاضر، بررسی ارتباط میان سابقه و طول مدت شیردهی با سندرم متابولیک در یک مطالعۀ آینده‌نگر مبتنی بر جمعیت است.
روش‌ها: از میان 4028 زن 50-15 سالۀ شرکت کننده در مطالعۀ قند و لیپید تهران که در آغاز مطالعه مبتلا به سندرم متابولیک نبودند، پرسشنامۀ اطلاعات مرتبط با شیردهی جهت 925 زن که به طور تصادفی انتخاب شده بودند، تکمیل گردید. زنانی که به مدت 6 ماه یا بیشتر سابقۀ شیردهی داشتند، به عنوان گروه مورد (554 نفر) و زنانی که کمتر از 6 ماه سابقۀ شیردهی داشتند، به عنوان گروه شاهد (371 نفر) انتخاب شدند. میزان بروز سندرم متابولیک در یک پیگیری 9 ساله، میان این دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته‌ها: میزان بروز سندرم متابولیک در گروه شاهد به طور معنی‌داری بیشتر از گروه مورد بود (9/70% در مقابل 2/62%، 006/0=P). داشتن سابقۀ مثبت شیردهی پس از تعدیل متغیرهای مداخله گر، صرف نظر از طول مدت آن، ارتباطی با میزان بروز این بیماری نداشت (5/0=P) اما با افزایش مدت زمان شیردهی میزان بروز سندرم متابولیک به شکل وابسته به دوز کاهش می‌یافت (05/0=P). سابقۀ مثبت شیردهی، کاهش فشار خون را به دنبال داشت (05/0=P).
نتیجه‌گیری: شیردهی طولانی‌تر، نقش بازدارندگی قوی‌تری را در ابتلا به سندرم متابولیک ایفا می‌نماید؛ بنابراین آموزش و افزایش دانش همگانی، تسهیل شرایط و امکانات لازم برای تغذیۀ نوزادان با شیرمادر و تداوم طولانی مدت آن می‌تواند در کاهش ابتلا به سندرم متابولیک و عوارض آن در زنان مؤثر باشد.

Normal 0 false false false



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb