3 نتیجه برای کریمیان
محمود یوسفیفرد، هادی بهاریفر، سیدمصطفی حسینی، رضا چمن، شروین تسلیمی، سیداحمد سیدعلی نقی، سیدمرتضی کریمیان،
دوره 11، شماره 1 - ( 10-1390 )
چکیده
AHR (aryl hydrocarbon receptor) یک فاکتور رونویسی وابسته به لیگاند است که حجم زیادی از ژنها را در گونههای مختلف کنترل میکند. این گیرنده به مجموعهای از ترکیبات شیمیایی که از لحاظ ساختاری متفاوت میباشند متصل و فعال شده و
نقش مهمی را در سازوکارهای مختلف بازی میکند. AHR بیشتر به عنوان گیرندهای که در اثرات سمی زنوبیوتیکها نقش دارد شناخته میشود اما شواهد زیادی در دست میباشد که نشان میدهد این فاکتور رونویسی اثرات مهمی نیز در فرآیندهای بیولوژیک دارد. مسیر سیگنالینگ AHR برای تنظیم عملکرد سیستم ایمنی، رشد و تنظیم چرخه سلول، تنظیم سیستم تولید مثل و تنظیم سیستم حیاتی میباشد. علاوه بر این، نقش مهمی نیز در بروز انواع مختلف سرطان از جمله سرطانهای دستگاه گوارش و ریه ایفا مینماید. نقش AHR در ایجاد سرطان یک نقش دوگانه میباشد. هنگامی که این گیرنده توسط لیگاند خارجی فعال میشود، القاء کننده سرطان بوده در حالی که در صورت فعال شدن با لیگاند داخلی، رشد تومور را مهار مینماید. هدف از این مطالعه بیان ویژگیهای ساختاری، مسیر سیگنالینگ، معرفی لیگاندهای داخلی و خارجی این گیرنده بوده و در نهایت نیز به نقشهای این گیرنده، خواهد پرداخت.
مرجان تابش، حسین خسروی بروجنی، نضال صرافزادگان، نوشین محمدیفرد، حسن علی خاصی، فیروزه سجادی، صدیقه عسگری، مریم تابش، جهانگیر کریمیان، احمد اسماعیل زاده،
دوره 11، شماره 2 - ( 11-1390 )
چکیده
مقدمه: در زمینه
ارتباط مصرف نوشیدنیهای شیرین شده قندی و سندرم متابولیک اطلاعات بسیار کمی در
دسترس است و نتایج موجود بسیار متناقض اند. اکثر مطالعات انجام شده در این زمینه مربوط
به جوامع غربی است و اطلاعات در این زمینه در ناحیه خاورمیانه وجود ندارد. این مطالعه
با هدف بررسی ارتباط بین مصرف نوشیدنی های شیرین شده قندی و سندرم
متابولیک در بزرگسالان ایرانی انجام گردید.
روشها: این مطالعه به
صورت مقطعی و بر روی 1752 فرد (782 مرد و 970 زن) مبتلا به سندرم متابولیک انجام
گردید. نمونهها به روش تصادفی خوشهای چند مرحلهای از سه شهر اصفهان، نجفآباد و
اراک انتخاب شدند. جهت بررسی دریافتهای معمول غذایی از پرسشنامه بسامد خوراک
معتبر استفاده شد. مصرف نوشیدنیهای شیرین شده قندی به صورت مجموع میزان مصرف
نوشیدنیهای غیر الکلی و آبمیوههای صنعتی بدست آمد. افراد از نظر میزان مصرف
نوشیدنیهای شیرین شده قندی به سه دسته تقسیم شدند؛ مصرف کمتر از 1 بار در هفته،
مصرف 1تا 3 بار در هفته و مصرف بیش از 3 بار در هفته. ارزیابیهای بیوشیمیایی بر
روی نمونه خون ناشتا انجام گردید. سندرم متابولیک بر طبق راهنمای Adult Treatment Panel III تعریف گردید.
یافتهها: افرادی که
مصرف بالای نوشیدنیهای شیرین شده قندی را داشتند (بیش از 3 بار در هفته) جوانتراز
افرادی بودند که مصرف پایین (کمتر از 1 بار در هفته) داشتند. میانگین شاخص نمایه توده
بدنی (BMI) تفاوت معنیداری در بین گروهها
نداشت. مصرف بالای نوشیدنیهای شیرین شده قندی با دریافت بالاتر انرژی و مصرف
بیشتر اکثر گروههای غذایی همراه بود. تفاوت معنیداری بین سطح سرمی تریگلیسرید
در مردانی که 1-3 بار در هفته نوشیدنی شیرین مصرف میکردند و آنهایی که کمتر از 1
بار در هفته استفاده میکردند مشاهده گردید. اما پس از تعدیل عوامل مخدوشگر این
ارتباط از بین رفت. در مدل خام ارتباط معنیداری بین میزان مصرف نوشیدنیهای شیرین
و شیوع سندرم متابولیک در هر دو جنس مشاهده نشد. پس از تعدیل BMI، احتمال ابتلا به سندرم متابولیک در مردان موجود
در بالاترین دسته مصرف نوشیدنیهای شیرین در مقایسه با مردان موجود در پایینترین
دسته مصرف 17% بیشتر بود (56/0-46/2CI: ؛95% ،17/1OR:) در حالی که این احتمال در زنان 20% کمتر بود (46/0-42/1CI: ؛95% ،80/0OR:).
این ارتباط در مردان و زنان معنیدار نبود.
نتیجهگیری: مطالعه
حاضر، از یافتههای قبلی مبنی بر وجود ارتباط بین مصرف نوشیدنیهای شیرین شده قندی
و سندرم متابولیک حمایت نمیکند. انجام مطالعات آیندهنگر جهت بررسی این ارتباط لازم
است.
سکینه گرایلو، محمد علی مروتی شریف آباد، عبدالرحمان چرکزی، زهره کریمیان کاکلکی، انسیه شریفی،
دوره 16، شماره 5 - ( 7-1396 )
چکیده
مقدمه: استئوآرتریت از شایعترین بیماریهای سیستم اسکلتی در سنین میانسالی و سالمندی است. این مطالعه با هدف تعیین نقش هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده بر خود مراقبتی در سالمندان مبتلا به استئوآرتریت شهرستان یزد انجام شد.
روشها: در یک مطالعهی توصیفی–تحلیلی در سال 1392 به روش مقطعی 87 نفر از سالمندان مراجعه کننده به مراکز درمانی بهصورت تصادفی انتخاب و وارد مطالعه شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامهی محقق ساختهی سه قسمتی که قسمت اول شامل متغیرهای دموگرافیک و قسمت دوم سؤالات هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده و قسمت سوم سؤالات رفتاری بود. پرسشنامهها به روش مصاحبه در طی مدت 2 ماه تکمیل شده و دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS18 و آزمونهای آماری T-Test و ANOVA و ضریب همبستگی در سطح 05/0 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین نمرهی هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری درک شده و رفتارهای خود مراقبتی بهترتیب 40/11±/85/81 از 110 نمره، 19/6±19/90 از 120 نمره، 84/5±93/44 از سقف 60 نمره بود. نتایج نشان داد بین هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده و خودمراقبتی با متغیرهای دموگرافیک به جزء تحصیلات و کنترل رفتاری درک شده (001/0P=)، بین سابقهی ابتلا و خود مراقبتی (001/0P=) و کنترل رفتاری درک شده و وضعیت اقتصادی (002/0P=) ارتباط معناداری نبود و همچنین با آزمون پیرسون، همبستگی مستقیم و معنادری بین رفتار خود مراقبتی با کنترل رفتاری درک شده مشاهده گردید (297/0 r= ،008/0P=).
نتیجهگیری: باتوجه به همبستگی مثبت آماری کنترل رفتاری درک شده و خود مراقبتی، طراحی برنامهی آموزشی در این زمینه جهت عملکرد خودمراقبتی مورد نیاز است و توصیه میشود در برنامههای مداخلهای با توجه به نفوذ بالا و گستردهی رسانههای جمعی، به استفاده از این وسایل کمک آموزشی تأکید بیشتری شود.