10 نتیجه برای یغمایی
عذرا طباطبایی ملاذی، پروین امیری، مهسا نمکچیان، رویا سعید نژاد، حسین فخر زاده، رامین حشمت، ناهید مهربان، آرین آریانی کاشانی، پریچهر یغمایی، جواد توکلی بزاز، باقر لاریجانی، مهسا محمد آملی،
دوره 8، شماره 3 - ( 1-1388 )
چکیده
مقدمه: آدنوزین دآمیناز (ADA)، یک پلیمورفیسم آنزیمی است که نقش مهمی در تعدیل فعالیت بیولوژیک انسولین دارد. بهنظر میرسد که فعالیت بیش از حد گیرنده A1 آدنوزین سبب بروز آدیپوزیتی در دیابت نوع 2 شده و آدنوزین در تسهیل عملکرد انسولین بر روی آدیپوسیتها موثر باشد. احتمالاً پلیمورفیسم ژن ADA ، با شدت و میزان چاقی در دیابت نوع 2 مرتبط است.
روشها: دراین مطالعه سعی شده تا نقش پلیمورفیسم آدنوزین دآمیناز در افراد چاق ایرانی که بهطور تصادفی انتخاب شدهاند، بررسی شود.
یافتهها: افزایش معنی داری در فراوانی ژنوتیپ AA آدنوزین دآمیناز در افراد چاق در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد(AA در مقایسه با CA+CC ، 01/0 = P ، 4/3 : OR و 8/12 - 08/1 : 95 % CI). همچنین افزایش قابل ملاحظه ای در آلل A و فراوانی ژنوتیپ AA ژن ADA در افراد با سطح بالای پلاسمایی کلسترول در مقایسه با گروه کنترل سالم] (0007/0 = P، 4/8 : OR ، 6/41 - 6/1: 95 % CI) و AA در مقایسه با CA+CC ، 005/0 = P ، 7/7-2/1: 95 % CI و 0/3 : OR [ وجود داشت. اختلاف آماری معنیداری در فراوانی آلل های پلی مورفیسم ژن ADA بیماران چاق با سطوح بالای پلاسمایی کلسترول در مقایسه با بیماران چاق و سطوح پایینتر پلاسمایی کلسترول مشاهده شد (8/6 - 08/1: 95 % CI، 6/2 OR: و 01/0 = P ). در ضمن افزایش معنیداری در فراوانی ژنوتیپ AA ژن ADA در بیماران چاق با سطوح پلاسماییTG بیشتر یا مساوی mg/dl 150 در مقایسه با گروه سالم کنترل مشاهده شد (AA در مقایسه با CA+CC ، 008/0 = P ، 5/4: OR و 7/18 - 2/1: 95 % CI).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه ما به نقش ADA در بروز چاقی و همراهی آن با سطوح غیر طبیعی تریگلیسرید (TG) و کلسترول اذعان دارد. پیشنهاد میشود گیرندههای آدنوزین به عنوان نقاط هدف مهمی برای طراحی درمانهای نوین چاقی و دیس لیپیدمی مد نظر باشند.
الهه کاشانی امین، پریچهره یغمایی، باقر لاریجانی، آزاده ابراهیم حبیبی،
دوره 11، شماره 2 - ( 11-1390 )
چکیده
مقدمه: مهارکنندههای آلفا آمیلازهای پستانداران به عنوان داروهایی برای دیابت و چاقی بطور وسیعی مورد استفاده قرار میگیرند. اما گزارشهای معدودی در مورد فعالسازی آنزیم، که میتواند در این بیماریها مضر باشند وجود دارد. در این جا، اثر ترکیبات مشتق از پورین روی آلفا آمیلاز پانکراس خوک (به عنوان مدل آنزیم انسانی) بررسی شده است.
روشها: تاثیر ترکیبات پورینی بر فعالیت آنزیم در حضور سوبسترای طبیعی، نشاسته و یک سوبسترای صناعی، 4- نیتروفنیل آلفا- دی- مالتوهگزائوزاید بررسی شد. جهت یافتن جایگاه احتمالی برهم کنش این ترکیبات با آنزیم از روش داکینگ (مدلسازی مولکولی) استفاده شد.
یافتهها: مشتقات متیل گزانتین 20 تا 30 درصد فعالیت آنزیم را افزایش دادند. اثر فعالسازی مستقل از غلظت است و در دامنه 10 تا 100 میکرومولار این ترکیبات دیده میشود. با بررسیهای جایگیری، مشخص میشود که احتمالاً یک جایگاه تنظیم فعالیت مستقل از نواحی اتصال ثانویه گزارش شده پیشین، در ساختار آنزیم وجود دارد.
نتیجهگیری: میتوان پیشنهاد کرد که افزایش قند خون دیده شده در نتیجه مصرف کافئین ممکن است تا حدودی مربوط به اثر فعال کنندگی این ترکیب بر آنزیم باشد. وجود یک ناحیه احتمالی تنظیم فعالیت در آنزیم امکان در نظر گرفتن این ناحیه را برای مطالعات بعدی فراهم میکند.
محمدرضا ملک، پریچهره یغمایی، باقر لاریجانی، آزاده ابراهیم حبیبی،
دوره 11، شماره 5 - ( 7-1391 )
چکیده
Normal
0
false
false
false مقدمه: یکی از مسائل مهم در فرآیند درمان و کنترل دیابت
کاهش هایپرگلایسمی بعد از مصرف مواد قندی میباشد که از طریق مهار آنزیمهایی
مانند آلفا آمیلاز امکانپذیر است. با توجه به نقش احتمالی
باکتریهای فلور نرمال در متابولیسم بدن انسان، آنزیم آلفا آمیلاز باکتریایی نیز
میتواند از این منظر مورد توجه باشد.
روشها: در این تحقیق با استفاده از برنامههای Clustal W2 و Blast میزان تشابه و همانندی بین
توالیهای آمینو اسیدی آلفا آمیلازهای 8 باکتری فلور نرمال حفره دهان بررسی شد. سپس
با استفاده از برنامه vina Autodock محل
جایگیری 5 ترکیب پیشنهادی به عنوان مهارکننده شامل آکاربوز، کنگو
رد، بی کوکولین، هسپریدین متیل چالکون و جیبرلیک
اسید در ساختار آلفا آمیلازBacillus amyloliquefaciens به عنوان مدل آنزیم باکتریایی مورد بررسی قرار گرفت. در بخش آزمایشگاهی اثر
ترکیبات مذکور بر فعالیت آلفا آمیلاز باکتریایی با روش برنفلد سنجیده شد.
یافتهها: در بررسی تطابق توالیهای آمینواسیدی آلفا آمیلازهای باکتریهای فلور نرمال با آنزیم Bacillus amyloliquefaciens تشابهای با میانگین 64% و همانندی با میانگین 46% مشاهده شد. همچنین نتایج حاصل از
مقایسه محل اتصال یونهای فلزی و رزیدوهای کاتالیتیک جایگاه فعال نشان دهنده تشابه
فراوان ساختار آلفا آمیلازهای باکتریایی است. نتایج حاصل از جایگیری ترکیبات
پیشنهادی به عنوان مهارکننده در ساختار آنزیم باکتریایی تمایل به برهمکنش میان آنها با
آنزیم باکتریایی را نشان میدهد. در بخش سنجشهای آزمایشگاهی نیز ترکیبات مذکور تا
غلظت 20 میکرو مولار اثری کاهشی بر
فعالیت آنزیم داشتند.
نتیجهگیری: در بخش تجزیه و تحلیل آماری تطابق توالیها تشابه معنیداری بین ترادف توالیها وجود دارد که نشان دهنده تشابه فراوان بین
ساختار آلفا آمیلازهای باکتریای است. در بخش آزمایشگاهی با توجه به غلظت پایین
ترکیبات مورد سنجش احتمال دارد این مواد در غلظتهای بالاتر اثر مهاری مطلوبتری
داشته باشند.
شیوا خلیل مقدم، آزاده ابراهیم حبیبی، پروین پاسالار، پریچهره یغمایی، باقر لاریجانی،
دوره 11، شماره 6 - ( 8-1391 )
چکیده
مقدمه: آنزیمهای گلیکوزیداز در هضم نشاسته وگلیکوژن در نتیجه افزایش قند خون موثرند. مهارکنندههای این آنزیمها خصوصا مهارکنندههای آلفا آمیلاز به علت نداشتن عوارض جانبی مهار کنندههای آلفا گلوکوزید از اهمیت ویژهای برخوردارند و به عنوان ابزاری با ارزش در درمان دیابت مطرح هستند. جستجوی ابتدایی برای یافتن چنین ترکیباتی با کمک مدلهای in vitro و in vivo صورت میپذیرد. در مورد مهار کنندههای آلفا آمیلاز، از آنجا که موش صحرایی به صورت متداول به عنوان مدل فارماکولوژی مورد استفاده قرار میگیرد، در این مطالعه، مدل ساختار آنزیم این حیوان مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که ساختار کریستالی این آنزیمها موجود نمیباشد مطالعه مدلسازی مولکولی به منظور مقایسه آنزیمهای آمیلاز پانکراسی موش صحرایی و انسان انجام گردید.
روشها: بررسی ترادف آمینواسیدی و مدلسازی ساختار آنزیم موش با استفاده از برنامه Blast،Clustal W و SWISS MODEL انجام شد. جهت یافتن جایگاه احتمالی برهم کنش مهارکنندههای آنزیم، ترکیب شش زیر واحدی قندی که مهار کننده گزارش شده برای آنزیم انسانی است با استفاده از روش جایگیری (داکینگ) در مدل قرار داده شد و برای بررسی بیشتر برهم کنش ترکیب با آنزیم از شبیه سازی دینامیک مولکولی کوتاه مدت استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان دهنده تفاوت جزئی آنزیم موش صحرایی با آنزیم انسان است. در عین حال اسید آمینههای مهم در برهم کنش مهار کنندههای قندی و آنزیم تا حدودی شناسایی شدهاند.
نتیجهگیری: علیرغم اینکه میتوان از آنزیم آلفا آمیلاز پانکراس موش صحرایی به عنوان مدل جهت بررسی اولیه و کلی تاثیر ترکیبات مهار کننده استفاده کرد، باید به تفاوت موجود در ساختار آن توجه کرد و بنابراین نتایج به دست آمده از مدل را در موارد حساس تر با احتیاط تفسیر نمود.
پریچهر یغمایی، آزاده ابراهیم حبیبی، معصومه نصرالهی، فرزانه آدینه،
دوره 12، شماره 2 - ( 10-1391 )
چکیده
مقدمه: بیماری دیابت یک معضل عمده و تهدید کننده سلامتی انسان میباشد که شیوع آن به طور هشدار دهندهای در حال افزایش است. در این بیماری قند خون و به دنبال آن چربی خون افزایش مییابد. آنزیم گلوتامات دهیدروژناز (Glutamate Dehydrogenase (GDH موجب افزایش ترشح انسولین میشود. لذا مهار کنندههای این آنزیم شامل بیتیونول (Bithionol)، سولوکتیدیل (Suloctidil)، و همچنین لوسین (L-Leucine) به عنوان فعال کننده آنزیم GDH میتوانند تاثیراتی بر ترشح انسولین داشته باشند. در مطالعه حاضر تاثیر این عوامل بر میزان ترشح انسولین و مقدار قند و لیپیدهای خون مورد بررسی قرار گرفته است.
روشها: رتها در دو گروه غیردیابتی و دیابتی (تزریق درون صفاقی آلوکسان با دوز mg/kg 150) تقسیم شدند. در هر گروه سه دسته برای دریافت ترکیب مورد نظر قرارگرفتند. بیتیونول با دوزmg/kg 10، سولوکتیدیل و لوسین هر کدام mg/kg 20 به صورت گاواژ به رتها داده شد. این تیمار 30 روز ادامه یافت و در طول تیمار پارامترهای گلوکز خون به صورت هفتگی و میزان مصرف آب و میزان ادرار به صورت روزانه اندازهگیری شد. میزان هورمون انسولین (توسط کیت انسولین رت ALPCO) و فاکتورهای کلسترول، تریگلیسرید،LDL وHDL (توسط کیت پارس آزمون) پس از دوره تیمار ثبت گردید. در پایان جهت بررسیهای هیستولوژیکی از پانکراس موشها مقاطع بافتی تهیه شد.
یافتهها: نتایج نشان دادند ترکیب بیتیونول موجب کاهش معناداری (001/0P<) در میزان گلوکز خون و آب و ادرار و میزان تریگلیسرید در گروه تجربی دیابتی 1 نسبت به گروه شم گردید. ترکیبات سولوکتیدیل و لوسین در گروه تجربی دیابتی نسبت به گروه شم موجب کاهش میزان آب و ادرار (001/0 P<) و همین طور کاهش میزان LDL (01/0 P<) شدند. همچنین لوسین باعث افزایش (05/0P<) تریگلیسرید در گروه تجربی دیابتی 3 گردید. نتایج هیستولوژیکی اندکی بهبود را در گروههای تجربی دیابتی نسبت به گروه شم دیابتی نشان دادند.
نتیجهگیری: ترکیبات به کار رفته در این پژوهش، نیازمند تحقیقات بیشتری جهت روشن شدن سازوکار عمل آنها میباشد.
Normal 0 false false false
مریم چینی ساز، آزاده ابراهیم حبیبی، پریچهره یغمایی، کاظم پریور، احمد رضا دهپور،
دوره 13، شماره 4 - ( 2-1393 )
چکیده
مقدمه: ساختار انعطافپذیر پروتئین باعث میشود که پروتئینها بهسمت تشکیل تجمعات نظم یافته (فیبریل آمیلوئیدی) هدایت شوند. این حالت برای پروتئینهای ضروری مانند انسولین که کاربرد دارویی دارند، یک مشکل مهم تلقی میشود. بررسی فرایند فیبریلزایی از طریق القاء و مهار آن با استفاده از ترکیبات خاص مانند مشتقات آروماتیک میتواند اطلاعات مفیدی در جهت پایدارسازی ساختار پروتئین در اختیار قرار دهد.
روشها: جهت القای فیبریلزایی بهمدت 24 ساعت انسولین رگولار در بافر فسفات با pH خنثی انکوبه شد. ایجاد آمیلوئید با استفاده از روشهای اسپکتروسکوپی جذب کنگورد و میکروسکوپ الکترونی (TEM) بررسی شد. سپس تاثیر تزریق زیرپوستی آمیلوئیدهای بهدست آمده در شرایط in vitro در موش سوری بعد از بافت برداری با استفاده از رنگ آمیزی کنگورد و میکروسکوپ پولاریزه مورد مطالعه قرار گرفت. در عین حال از لیگاندهای آروماتیک جهت بررسی تاثیر آنها بر فرایند فیبریلاسیون استفاده شد.
یافتهها: انسولین رگولار در pH خنثی و دمای C°37 قادر به تشکیل ساختار فیبریلار آمیلوئیدی است. از بین لیگاندها، سیلیبینین و کلروپروپامید بیشترین تاثیر مهاری را داشتند. همچنین در اثر تزریق فیبریلهای بهدست آمده در شرایط in vitro، شرایطی مشابه با آمیلوئیدوزیز ندولار ایجاد شد.
نتیجهگیری: انسولین رگولار استعداد بالایی در تشکیل تجمعات آمیلوئیدی دارد. همچنین ایجاد شرایطی مشابه با آمیلوئیدوزیز ندولار، فیبریلزایی توسط انسولین رگولار را در شرایط in vitro تایید کرد. جهت مهار این پدیده سیلیبینین دارای بیشترین تاثیر بود و میتواند بهعنوان داروی بالقوه در پایداری ساختار پروتئین مطرح باشند.
پریچهر یغمایی، فرزانه عباسی، آزاده ابراهیم حبیبی، عطیئه حصارکی،
دوره 13، شماره 5 - ( 4-1393 )
چکیده
مقدمه: سندرم تخمدان پلی کیستیک (Polycystic Ovary Syndrome=PCOS) یک بیماری نسبتا شایع در زنان در سنین باروری است. بیس فنولها گروههای شیمیایی هستند که از دو گروه هیدروکسیل عملکردی تشکیل شدهاند و بیشتر آنها بر پایهی دومتیل متان هستند. در این پژوهش اثرترکیبات بیس فنول A و بیس فنول AP در سندرم تخمدان پلی کیستیک مورد بررسی قرارگرفته است.
روشها: رتهای ماده بالع نژاد ویستار در 6 گروه طبقهبندی شدند. گروه کنترل سالم (رتهای سالم که روغن هسته انگور را به عنوان حلال دارو دریافت نمودند). گروه PCOS (القای بیماری توسط تستوسترون پروپیونات) وگروهای تجربی ١٫٢٫٣٫٤ که بهترتیب پس از القای PCOS، بیس فنول A و بیس فنول AP را با دوز های mg/kg 25mg/kg , 50 از طریق گاواژ دریافت کردند. در پایان از قلب خون گیری به عمل آمد و هورمونهای LH,FSHاندازه گیری شد. تخمدانها نیز جهت بررسیهای بافت شناسی مطالعه شدند.
یافتهها: نتایج این بررسی نشان داد که بیس فنول A و بیس فنول AP، میزان هورمون LH را نسبت به FSH افزایش میدهند. همچنین این دو ماده با کاهش معنادار تعداد فولیکول در حال رشد و کاهش فولیکول گراف و همینطور افزایش سرعت آترزی فولیکولی و کاهش احتمال ایجاد کیست (از بین بردن فولیکولها و عدم تبدیل به کیست)، باعث ایجاد اثرات منفی بر روی سندروم تخمدان پلی کیستیک میشوند.
مهسا سلطانی نوبخت ، پریچهره یغمایی، آزاده ابراهیم حبیبی،
دوره 14، شماره 3 - ( 12-1393 )
چکیده
مقدمه: آلفا آمیلاز مهمترین آنزیم تجزیه کننده نشاسته است. فعال کنندههای این آنزیم بالقوه میتوانند عامل کمکی در هضم باشند و مهارکنندههای آن از جذب مواد نشاستهای جلوگیری و در نتیجه میزان قند خون را کنترل میکنند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر ترکیبات آروماتیک بر فعالیت آلفا آمیلاز سرم گاو بود. روشها: تاثیر ترکیبات کارواکرول، کومیل فنل، تریپتامین، تریپتوفان، N-استیل- L - تریپتوفان، بیس فنل A و 2- بنزیل اکسی فنل،2و6– دی ایزوپروپیل فنل، 4-کلرو-2- ایزوپروپیل-5- متیل فنل، بر فعالیت آلفا آمیلاز سرم گاو در حضور سوبسترای مصنوعی (کیت آزمایشگاهی) بررسی شد. یافتهها: در بررسی ترکیبات آروماتیک بر فعالیت آلفا آمیلاز سرم گاو اکثر آنها از الگوی رفتاری مشابهی پیروی کردند. همه ترکیبات بهجز تریپتامین اثر مهاری در محدوده 5 – 30 % بر فعالیت آلفا آمیلاز سرم گاو داشتند، بهطوریکه کومیل فنل بهترین تاثیر را در مهار آنزیم حدود30 % داشت، و تریپتامین فعالیت آلفا آمیلاز سرم گاو را 20 % افزایش داد. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که ترکیبات آروماتیک یک و دو حلقهای تاثیر مهار اندکی بر آلفا آمیلاز سرم گاو دارند و در ترکیب تریپتامین اثر فعال کنندگی مختصری دیده شد. با توجه به این نتایج از میان ساختارهای بررسی شده ساختارهای ایندولی و فنلی میتوانند دارای تاثیر بر آنزیم آلفا آمیلاز باشند و در مرحله بعد بررسی مشتقات این ترکیبات پیشنهاد میشود.
پریسا دانا، نسیم حیاتی رودباری، پریچهره یغمایی، زهرا حاج ابراهیمی،
دوره 21، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده
مقدمه: امپاگلیفلوزین، مهارکنندهی انتخابی گلوکز _ سدیم از جدیدترین داروها در درمان دیابت نوع دو است. هیپوگنادیسم ناشی از دیابت موجب اختلال در عملکرد جنسی میشود. رابطهی مستقیمی بین کاهش گلوکز خون و کاهش میل جنسی وجود دارد. در این پروژه داروی ضد دیابتی امپاگلیفلوزین علاوه بر درمان از نظر تأثیرگذاری بر عملکرد جنسی مورد بررسی قرار گرفته است.
روشها: دیابت نوع دو با تزریق 60 میلیگرم بر کیلوگرم استرپتوزوتوسین به ازای وزن بدن بهصورت داخل صفاقی ایجاد شد. درمان دیابت اولیه با دو دوز 10 و 25 امپاگلیفلوزین میلیگرم بر کیلوگرم به ازای وزن بدن انجام شد. میزان هورمونهای جنسی، پارامترهای بیوشیمیایی و پروفایل لپیدی اندازهگیری شد. ارزیابی پارامترهای اسپرم و نیز مطالعات مورفولوژی بر روی بافت بیضه، پانکرانس و اپیدیدم انجام شد. دادهها با روش تحلیل واریانس یک طرفه در نرمافزار SPSS نسخهی 22 بررسی شد و P˂0/05 بهعنوان سطح معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: امپاگلیفلوزین کیفیت، زندهمانی و حفظ حالت طبیعی سر و دم اسپرم را بهطور معناداری افزایش میدهد. امپاگلیفلوزین باعث کاهش وزن در رتهای دیابتی میشود. امپاگلیفلوزین بدون افزایش هیپرگلیسمی، با کاهش قند خون بر استروئیدوژنز اثر میگذارد و باعث حفظ قدرت باروری در بیضه و افزایش سطح هورمونهای جنسی میشود. امپاگلیفلوزین ترشح انسولین را بهطور معناداری افزایش میدهد. امپاگلیفلوزین موجب حفظ و یکپارچگی سلولهای بتای پانکرانس میشود. امپاگلیفلوزین بر روی پروفایل لپیدی تأثیری ندارد.
نتیجه گیری: امپاگلیفلوزین علاوه بر درمان دیابت در مراحل اولیه، موجب بهبود عملکرد جنسی در رتهای جوان میشود.
مریم عربلوئی ثانی، پریچهره یغمایی، زهرا حاج ابراهیمی، نسیم حیاتی رودباری،
دوره 22، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: دیابت مشکل جدی در کشورهای با درآمد کم و متوسط است. ارتباط قوی بین هیپرگلیسمی، استرس اکسیداتیو و ایجاد دیابت وجود دارد، لذا غربالگری و تشخیص زودرس این بیماری میتواند در پیشگیری از این عوارض مؤثر باشد. مسیر اصلی سیگنالینگ انسولین برای کنترل متابولیسم لیپید و گلوکز است و عدم تعادل آن منجر به ایجاد دیابت نوع دو میشود.
P-Cymene یک مونوترپن معطر با فعالیت آنتیاکسیدانی است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر p-Cymene در دوزmg/kg 50 در پیشگیری از علائم بیماری دیابت و فاکتورهای سرمی است.
روشها: در این تحقیق، 30 سر موش رت نژاد ویستار با وزن تقریبی 250 گرم، بهطور تصادفی انتخاب و به پنج گروه کنترل، کنترل دیابتی(شم)، دیابتی تیمار شده با متفورمین (met)، غیردیابتی تیمار شده با p-Cymene و دیابتی تیمار شده با p-Cymene تقسیم شدند. دیابت با تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین با دوز 55 میلیگرم بر کیلوگرم القا گردید. یک هفته پس از تزریق استرپتوزوتوسین، تیمار با p-Cymene با دوز 50 میلیگرم بر کیلوگرم توسط حلال روغن آفتابگردان بهمدت 28 روز و بهصورت گاواژ انجام گردید. در پایان، خونگیری و پارامترهای گلوکز، انسولین، فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز (SOD) مورد سنجش قرار گرفت.
یافتهها: دیابت باعث افزایش مصرف آب و غذا و همچنین سطح گلوکز و کاهش انسولین (P<0.001) و فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در موش صحرایی گردیده و تجویز عصارهی p-Cymene سبب بهبودی علائم دیابت و استرس اکسیداتیو در موشهای دیابتی شد.
نتیجهگیری: در حیوانات دیابتی درمان شده با p-Cymene خواص هیپوگلیسمی و هیپولیپیدمی خون مشاهده شده که می تواند آسیب کبدی و پانکراس را کاهش دهد.