جستجو در مقالات منتشر شده


کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
11 نتیجه برای موضوع مقاله:

مریم حر، غلامرضا منشئی،
دوره 16، شماره 6 - ( 7-1396 )
چکیده

مقدمه: بیماری دیابت علاوه بر مشکلات فیزیولوژیک، مشکلات روان‌شناختی نیز برای افراد به‌وجود می‌آورد. بنابراین هدف پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت روان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در شهر اصفهان بود.
روش‌ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن به‌صورت پیش آزمون -پس آزمون با گروه گواه و مرحله‌ی پیگیری بود. جامعه‌ی آماری شامل بیماران دیابتی مرکز خیریه‌ی دیابت اصفهان در سال 1394 بود. جهت انجام پژوهش حاضر، از بین جامعه‌ی آماری تعداد 30 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو، با استفاده از روش نمونه‌گیری غیر احتمالی در دسترس و هدفمند انتخاب و به‌صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه). ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه‌ی سلامت عمومی (GHQ) و پرسشنامه‌ی جمعیت شناسی بود. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را طی 8 جلسه 90 دقیقه‌ای در طی 8 هفته دریافت کردد، در حالی که گروه گواه در طی فرآیند انجام پژوهش، از دریافت این مداخله بی‌بهره بود. پس از تمام جلسات درمانی، افراد هر دو گروه تحت انجام پس آزمون قرار گرفتند. پس از دو ماه آزمون پیگیری نیز صورت پذیرفت. پس از جمع آوری داده‌ها، عمل تحلیل داده‌ها، به‌وسیله روش تحلیل آماری کواریانس با استفاده از بسته نرم افزاری SPSS21 صورت پذیرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین نمرات پس‌آزمون و پیش‌آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، تفاوت معناداری وجود دارد(001/0P<). نتایج همچنین نشان داد اثر درمان در زمان پیگیری ماندگار بود (001/0P<).
نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر معنادار درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت روان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، پیشنهاد می‌شود از این روش در جهت افزایش سلامت روان این بیماران بهره برده شود.
 
 


حمید نراقی پور آرانی، حیدر علی عابدی، احمد باهنر،
دوره 16، شماره 6 - ( 7-1396 )
چکیده

مقدمه: بیماری دیابت یک بیماری شایع و یکی از بزرگترین مشکلات بهداشتی کشور می‌باشد. این بیماران علاوه بر مسائل جسمی، ازمشکلات روحی- روانی نیز رنج می‌برد که اختلال در تصویر ذهنی از بدن یکی از برجسته‌ترین آن مشکلات است. مطالعه‌ی حاضر با هدف مقایسه‌ی تصویر ذهنی از خود در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تحت درمان با داروی خوراکی با بیماران تحت درمان با انسولین می‌باشد.
روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی ـ مقایسه‌ای است که به‌صورت مقطعی در سال 1394 با جامعه‌ی آماری شامل بیماران دیابتی نوع دو تحت پوشش مرکز دیابت شهرستان آران و بیدگل انجام شد. حجم نمونه 168 نفر، که از طریق نمونه‌گیری به روش تصادفی ساده انتخاب و از نظز سن وجنس همتا شده‌اند. داده‌های پژوهش با استفاده از پرسشنامه‌ی اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه‌ی چندبعدی نگرش فرد در مورد تصویر بدنی خود (MBSRQ) دارای پایای73/ جمع‌آوری گردیده و با استفاده از آزمون‌های آماری کای دو و t مستقل و فیشر و من ویتنی با نرم افزار SPSS 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته‌های پژوهش حاکی از آنند که دو گروه از لحاظ توزیع جنسیت کاملاً مشابه بوده و تفاوت آماری معناداری بین آن‌ها مشاهده نشد (05/0<P). میانگین سنی در هر دو گروه 13/60 سال بود. از نظر طول مدت بیماری بیشترین فراوانی در بین بیماران با درمان خوراکی (1/82 درصد) و درمان با انسولین (3/58 درصد) مربوط به کمتر از 10 سال بود. تصویر ذهنی از بدن در میان همه‌ی (100 درصد) بیماران با درمان انسولین و 8/98 درصد از بیماران با درمان خوراکی در سطح متوسط بوده است. امتیاز کل تصویر ذهنی از بدن برای بیماران با درمان خوراکی در محدوده‌ی 139 تا 243 با میانگین 01/206 و در بیماران با درمان انسولین در محدوده‌ی 165تا 242 با میانگین 29/205 بوده است که اختلاف معنی‌دار آماری را بین بیماران با درمان خوراکی و انسولین نشان نداد.
نتیجه‌گیری: به‌طور کلی میانگین تصویر ذهنی در بیماران تحت درمان با داروی خوراکی نسبت به بیماران تحت درمان با انسولین بیشتر نبود.از آنجا که یکی از تأثیرات منفی دیابت بر روی بیماران، اختلالات روانی می‌باشد لذا انتظار می‌رود جهت بهبود وضعیت روانی این بیماران و ارتقاء وضعیت سلامت و کنترل بیماری در این مبتلایان، از یافته‌های پژوهش پیش رو بتوان استفاده نمود.
 


لاله رنجبر، فرزانه تقیان، مهدی هدایتی،
دوره 17، شماره 4 - ( 2-1397 )
چکیده

مقدمه: اپلین آدیپوکاینی است که اخیراً شناسایی شده و به‌طور گسترده‌ی از بافت چربی سفید ترشح می‌شود و در افراد چاق و اضافه وزن مقادیر اپلین و بیان ژن اپلین افزایش می‌یابد. از این رو در مطالعه‌ی حاضر تأثیر یک دوره تمرین هوازی و مصرف ویتامین D بر وزن، سطوح اپلین پلاسما و مقاومت به انسولین زنان دارای اضافه وزن بررسی شد.
روش‌ها: 40 زن با BIM بیش از 25 و غیر ورزشکار با میانگین سنی91/6 ± 37/30 سال، میانگین وزن97/12± 89/74 کیلوگرم بر مترمربع و نمایه توده‌ی بدنی 95/3 ± 08/30 کیلوگرم بر متر مربع به‌طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. گروه تمرین هوازی (دویدن بر روی تردمیل) با شدت 80-70 درصد ضربان قلب بیشینه به‌صورت فزاینده، هر جلسه به‌مدت 60-45 دقیقه، سه روز در هفته و به‌مدت 10 هفته به تمرین پرداختند. گروه ویتامینD سه روز در هفته یک عدد کپسول ویتامین D با دوز مصرفی 3000 واحد بین‌المللی به مدت 10 هفته مصرف کردند. گروه ترکیبی به‌طور همزمان 10 هفته به تمرین هوازی و مصرف ویتامین D پرداختند. وزن، سطح سرمی گلوکز، لیپوپروتئین‌ها و اپلین در هر چهار گروه پس از 12 ساعت ناشتایی شبانه و قبل از شروع اولین جلسه‌ی تمرین و24 ساعت پس از پایان‌برنامه تمرینی و مصرف ویتامین D انجام گرفت. داده‌های حاصل با استفاده از آزمون t وابسته و تحلیل کواریانس یک طرفه ANOVA در سطح معناداری (P≤0.05) تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: 10 هفته تمرین هوازی و مصرف ویتامین D با کاهش معنادار وزن، اپلین و تری گلیسرید (P=0.00) و افزایش معنادار سطوح HDL (P≤0.05) همراه بود در حالی که در BIM، کلسترول، LDL، گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین تغییر معناداری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: یافته‌ها ضمن تأثیر مثبت تمرین هوازی بر ترکیبات بدن، اپلین و لیپوپروتئین‌های پلاسما نشان داد مصرف ویتامین D در افراد چاق و دارای اضافه وزن می‌تواند باعث کاهش وزن شود.
مریم حر، اصغر آقایی، احمد عابدی، محسن گل پرور،
دوره 17، شماره 5 - ( 4-1397 )
چکیده

مقدمه: دیابت بیماری مزمنی است که بر بسیاری از ابعاد و جنبه‌های زندگی تأثیر می‌گذارد. تجربه‌ی بیماران جنبه‌های مختلف زندگی او را در بر می‌گیرد زیرا بیمار به‌واسطه‌ی بیکاری‌اش زندگی می‌کند. هدف این مطالعه توضیح نقش سبک زندگی در زندگی بیمار است. بررسی تجربه‌ی زیسته‌ی بیماران در این مورد می‌تواند راهکار اساسی در اصلاح سبک زندگی بیماران دیابتیک باشد.
روش‌ها: این مطالعه یک بررسی کیفی از نوع پدیدارشناسی است که در آن نمونه‌گیری از میان مراجعین به مرکز خیریه‌ی دیابت اصفهان به‌طور هدفمند، با حداکثر تنوع انتخاب شد. 33 بیمار زن مبتلا به دیابت در سنین بین 35 تا 69 سال با سابقه‌ی حداقل یک سال ابتلا به دیابت و نداشتن بیماری روانی حاد، انتخاب شدند. نمونه‌گیری به‌صورت تدریجی از بهمن 95 تا بهار 96 انجام گرفت. بیماران در این مطالعه با انجام مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته طی 45 تا 50 دقیقه مورد بررسی قرار گرفتند. متن مصاحبه‌های ضبط شده، پس از پیاده‌سازی به روش تحلیل کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: طی فرآیند تجزیه و تحلیل داده‌های حاصل از تجربه‌ی زیسته‌ی بیماران مبتلا به دیابت، چهار درون‌مایه شامل بعد سلامت جسمانی، بعد سلامت روان شناختی، بعد سلامت معنوی و سلامت اجتماعی استخراج گردید.
نتیجه‌گیری: برای اصلاح سبک زندگی بیماران نیازبه نگرشی همه جانبه نسبت به موضوع سبک زندگی است. درک تجربه‌ی زیسته‌ی و نتایج حاصل از تجارب مربوط به سبک زندگی ﺳﻼﻣﺖ در ﺑﯿﻤـﺎران مبتلا به دیابت می‌تواند اعضای تیم درمانی و مراقبتی را در ارائه‌ی خدمت مطلوب‌تر کمک نماید و از بازگشت‌های مکرر به سبک زندگی نادرست جلوگیری به‌عمل آید.
بهاره حیدری شریف آبادی، فرزانه تقیان،
دوره 17، شماره 6 - ( 7-1397 )
چکیده

مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر10هفته تمرین تناوبی شدید و مصرف چای سبز بر سطح سرمی آیریزین و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی نیمه تجربی 48 زن مبتلا به دیابت نوع دو (با میانگین سن:04/3± 55/49 سال ، وزن: 78/5±72/76 کیلوگرم، قد: 06/5±33/153 سانتی‌متر و  BMI: 41/57±1/31) به‌صورت تصادفی در چهار گروه 12نفری، تمرین تناوبی، تمرین تناوبی به همراه مصرف مکمل چای سبز، مکمل چای سبز و کنترل تقسیم شدند. گروه‌های تمرین تناوبی، برنامه‌ی تمرینی را به‌مدت 10 هفته، 3 جلسه در هفته با شدت (85 -75 )% حداکثر ضربان قلب بیشینه پرداختند. گروه مکمل به‌مدت 10 هفته روزانه 3 کپسول 500 میلی‌گرمی عصاره‌ی چای سبز را دریافت نمودند. خون‌گیری قبل و بعد از مداخله برای اندازه‌گیری سطوح آیریزین، گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین انجام شد. به‌منظور تحلیل داده‌ها از آزمون تی همبسته، واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد پس از 10 هفته، سطوح آیریزین و حداکثر اکسیژن مصرفی در هر سه گروه نسبت به گروه کنترل به‌طور معناداری افزایش یافت (05/0P). ). همچنین نتایج بیانگر افزایش معنادار آیریزین در گروه ترکیبی نسبت به گروه چای سبز می‌باشد. سطح سرمی انسولین، گلوکز، مقاومت به انسولین و وزن، نمایه‌ی توده‌ی بدنی در هر سه گروه نسبت به گروه کنترل و گروه چای سبز و گروه ترکیبی به‌طور معناداری کاهش یافت (05/0P). و تفاوت معناداری در سطوح آیریزین، در بین گروه‌ها مشاهده نشد. (05/0P).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج پژوهش به‌نظر می‌رسد انجام تمرین تناوبی به همراه مکمل چای سبز به‌واسطه افزایش آیریزین و کاهش گلوکز می‌تواند در بهبود مقاومت به انسولین بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مفید باشد. شاید بتوان با افزایش مدت تمرین و مصرف مکمل در مورد آیریزین و حداکثر اکسیژن مصرفی نیز به یافته‌های مطلوب دست یافت.
 
سپیده سلطانی، فرزانه تقیان،
دوره 18، شماره 3 - ( 12-1397 )
چکیده

هدف: هدف از تحقیق تعیین تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مکمل جنسینگ بر هموسیستئین، مقاومت به انسولین و هورمون تیروئید در زنان چاق مبتلا به کم‌کاری تیروئید بود.
روش‌ها: این تحقیق از نوع نیمه تجربی بود. به این منظور 40 زن چاق مبتلا به کم کاری تیروئید با میانگین سنی 55/3 ±62/34 سال، وزن85/3±47/80کیلوگرم و BMI 77/2±2/32 کیلوگرم بر متر مربع‌، به‌صورت تصادفی در چهار گروه 10 نفری شامل تمرین هوازی، مصرف جینسینگ، تمرین هوازی و مصرف جینسینگ و دارونما تقسیم شدند. تمرین هوازی شامل 8 هفته تمرین ایروبیک، سه جلسه در هفته، 45 تا 70 دقیقه و با شدت 55 تا 75 درصد بیشینه‌ی ضربان قلب بود.آزمودنی‌ها در گروه مصرف جینسینگ وتمرین هوازی به‌همراه مصرف جینسینگ هرروز یک عددکپسول جین سین حاوی 250 میلی‌گرم گرانول پودر ریزوم جینیسنگ به‌مدت 8 هفته، به‌صورت خوراکی بعد از صبحانه مصرف کردند در حالی که آزمودنی‌های گروه دارونما کپسول‌های حاوی پودر آرد را دریافت نمودند. نمونه‌ی خونی از ورید قدامی بازویی آزمودنی‌ها جهت اندازه‌گیری هموسیستئین، TSH، T3، T4، گلوکز و انسولین قبل و پس از 8 هفته در 4 گروه گرفته شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون t وابسته و تحلیل واریانس استفاده شد (05/0(P<.
یافته‌ها: نتایج نشان دادند که سطح هموسیستئین پلاسما، TSH، گلوکز ناشتا، انسولین و مقاومت به انسولین به‌طور معنی‌داری در هر سه گروه تجربی کاهش یافته در حالی که T3 و T4 افزایش یافته بود (05/0(P<، در ضمن این شاخص‌ها در گروه کنترل تغییر نکرده بودند.
نتیجه‌گیری: تمرین هوازی به همراه مصرف مکمل جینسینگ می‌توانند در پیشگیری از برخی عوامل خطرزای قلبی عروقی و هورمون‌های تیرویید مؤثر باشد.
نیلوفر صلواتی، فرزانه تقیان، خسرو جلالی،
دوره 19، شماره 1 - ( 11-1398 )
چکیده

مقدمه: هدف از تحقیق حاضر، مقایسه‌ی اثر مداخلات شامل هشت هفته تمرین مقاومتی با و بدون مصرف عصاره‌ی زعفران، زرشک بر سطح سرمی پروتئین شماره‌ی 4 اتصالی رتینول، و مقاومت به انسولین در موش‌های چاق شده با رژیم پر چرب بود.
روش‌ها: در این تحقیق 80 موش سوری با میانگین وزنی 2±41 گرم به‌مدت 10 هفته تحت رژیم عذایی پر چرب قرار گرفتند سپس به‌صورت تصادفی در 8 گروه تمرین مقاومتی (10n=)، مقاومتی و زعفران (10n=)، زعفران (10n=)، مقاومتی و زرشک (10n=)، زرشک (10n=)، زعفران و زرشک (10n=)، تمرین مقاومتی به‌همراه مصرف عصاره‌ی زعفران و زرشک (10n=) و گروه کنترل (10n=) قرار گرفتند. برنامه‌ی تمرین مقاومتی شامل بالارفتن موش‌ها از نردبان به همراه وزنه (سه ست و هربار 5 تکرار) سه جلسه در هفته و به‌مدت 8 هفته انجام شد. مصرف عصاره‌ی زعفران و زرشک به میزان 08/0 به ازای کل وزن موش به‌مدت 8 هفته انجام شد. پس از 14 ساعت ناشتائی شبانه نمونه‌ی خون اولیه به‌ میزان 5 میلی‌لیتراز بطن چپ موش‌ها گرفته شد و سطوح RBP4، گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین اندازه‌گیری شد. به‌منظور مقایسه‌ی اطلاعات بین گروه‌ها از آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه استفاده شد. کلیه‌ی محاسبات در سطح 05/0P در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد، تفاوت معناداری در سطوح RBP4 (002/0=P)، گلوکز (03/0=P)،انسولین (02/0=P)، و مقاومت به انسولین (004/0=P) گروه‌های مختلف تحقیق وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی نشان داد، سطوح RBP4 در گروه تمرین مقاومتی نسبت به گروه زرشک وکنترل کاهش یافته است. در گروه تمرین مقاومتی با زعفران نسبت به گروه زرشک وکنترل کاهش یافته است. همچنین در گروه زعفران نسبت به گروه تمرین وزعفران و زرشک کاهش یافته است.
نتیجه گیری: لذا یافته‌های پژوهش حاضر بر تأثیر تمرین مقاومتی، مصرف عصاره‌ی زعفران و زرشک بر کاهش عوارض متابولیک ناشی از چاقی از طریق کاهش RBP4 و کاهش گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین تأکید دارد.
شهناز معصوم زاده، خسرو جلالی دهکردی، مهدی کارگرفرد،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

مقدمه: نشان داده شده است که اعضای خانواده‌ی C1q/tumor necrosis factor (TNF) related proteins (CTRPs) نقش مهمی در متابولیسم و التهاب دارند. با این حال، اطلاعات محدودی در مورد ارتباط تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) با سطوح پروتئین‌های CTRP1 و CTRP3 در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو وجود دارد. بنابراین، هدف این مطالعه ارزیابی اثرات 12 هفته تمرین HIIT بر روی پروتئین‌های CTRP1 و CTRP3 در زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روش‌ها: در یک مطالعه‌ی نیمه تجربی و طرح پیش آزمون- پس آزمون، تعداد 30 نفر زن مبتلا به دیابت نوع دو (با میانگین و انحراف معیار؛ سن: 21/4±69/40 سال و نمایه‌ی توده‌ی بدن: 88/2±81/34 کیلوگرم بر مجذور قدر به متر) به‌طور تصادفی در دو گروه تمرین HIIT (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه تمرین یک برنامه‌ی تمرین تناوبی، 3 جلسه در هر هفته، با شدت 90-80% ضربان قلب بیشینه، 60 دقیقه در هر جلسه به‌مدت 12 هفته اجرا کردند. وزن، نمایه‌ی توده‌ی بدن، اوج اکسیژن مصرفی، قند خون ناشتا و سطوح سرمی پروتئین‌های CTRP1 و CTRP3 قبل و بعد از دوره‌ی مطالعه اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون t وابسته و تحلیل کوواریانس در سطح کمتر از 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: پس از 12 هفته تمرین، تفاوت معناداری در وزن، نمایه‌ی توده‌ی بدن، اوج اکسیژن مصرفی، قند خون ناشتا و سطوح سرمی پروتئین‌های CTRP1 و CTRP3 بین گروه‌ها وجود داشت (05/0p<). با این حال، آزمون کوواریانس کاهش معناداری در وزن، نمایه‌ی توده‌ی بدن، قند خون ناشتا، سطوح سرمی پروتئین‌های CTRP1 و CTRP3 و افزایش معناداری در اوج اکسیژن مصرفی گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل پس از 12 هفته مداخله را نشان داد (05/0p<).
نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق نشان داد، 12 هفته برنامه‌ی HIIT یک روش مؤثر و ایمن برای بهبود سطوح سرمی پروتئین‌های CTRP1 و CTRP3 در زنان چاق مبتلا به دیابت نوع دو بود. با این حال، تحقیق بیشتری با کنترل بیشتر برای تعیین اثرات این مداخله‌ی غیر دارویی روی آدیپونکتین های ضد التهابی مورد نیاز است.
الهه حیدرنیا، فرزانه تقیان، خسرو جلالی دهکردی، مهرزاد مقدسی،
دوره 21، شماره 5 - ( 11-1400 )
چکیده

مقدمه: فرایند آپوپتوز به‌عنوان یک وضعیت شایع در آسیب‌های قلبی می‌تواند به‌طور قابل توجهی توسط افزایش قند خون به‌صورت مزمن تحمیل شود. از این‌رو هدف پژوهش حاضر، تعیین اثرات تمرین ترکیبی و مصرف مکمل‌های آنتی اکسیدانی E و C بر عملکرد و بیوژنز عملکرد بافت قلب موش‌های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین بود.
روش ها: در مطالعه‌ی تجربی و بنیادی حاضر، تعداد پنجاه سر موش صحرایی نر نژاد Sprague Dawley به‌صورت تصادفی در پنج گروه (در هر گروه 10 سر موش) تقسیم شدند: موش‌های سالم به‌‌عنوان گروه کنترل، موش‌های دیابتی، تمرینات مقاومتی/استقامتی دیابتی، موش‌های دیابتی که مکمل ویتامین E و C مصرف می‌کردند و مکمل و تمرین ترکیبی تقسیم‌بندی شدند. تمرین ترکیبی شامل، تمرین مقاومتی، 5 روز در هفته با شدت فزاینده‌ی 5-45 درصد وزن موش‌های صحرایی و تمرین استقامتی بروی نوارگردان به‌صورت فزاینده از 30-10 دقیقه و شدت فزاینده‌ی 75-40 درصد حداکثر سرعت طی 8 هفته انجام شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه‌ی تمرین بافت قلب استخراج و بیان ژن‌های PGC1α و Tfam از طریق Real-Time PCR ارزیابی شد. داده‌های پژوهش با آزمون آماری واریانس دو طرفه tow way-ANOVAتجزیه و تحلیل شد (05/0P).
یافته ها: القا دیابت باعث کاهش معنی‌دار بیان ژن‌های PGC1α و Tfam (05/0>P) بین گروه کنترل سالم و گروه کنترل دیابت شد. از سویی در این مطالعه مشاهده شده است که مصرف مکمل و تمرین اثر فزآینده‌ای بر افزایش بیان ژن‌های PGC1α و Tfam در موش‌های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین داشته است. علاوه بر این، میزان غلظت گلوکز و وزن موش‌های صحرایی تیمار شده با مصرف مکمل و تمرین به‌طور معنی‌داری نسبت به سایر گروه‌ها کاهش یافته است (0.05P<).
نتیجه گیری: براساس نتایج به‌دست آمده، مصرف مکمل‌های غنی از آنتی اکسیدان و تمرین ترکیبی سبب کاهش میزان گلوکز خون و از سویی باعث بهبود بیوژنز میتوکندری بافت قلب موش‌های مبتلا به دیابت نوع دو شده است. از سویی، تمرین ترکیبی و مکمل آنتی اکسیدانت اثر بیشتری در روند بهبودی دیابت نوع دو نسبت به اثر هر کدام از آنها به تنهایی داشته است.
محمد درخشنده، فرزانه تقیان، خسرو جلالی دهکردی، سید علی حسینی،
دوره 21، شماره 6 - ( 12-1400 )
چکیده

مقدمه: تجزیه و تحلیل هوش مصنوعی بر اساس مجموعه داده‌های به‌دست آمده از پایگاه دادهDisGeNET، ژن‌های مهم دخیل در فرآیند آسیب قلبی را تعیین کرد. از این‌رو، ما میل ترکیبی مولکول‌های شیمیایی و زیست فعال گیاه خارخاسک را بر روی پروتئین سیتوکرومC- محاسبه کردیم. هدف این مطالعه، تعیین اثرات هشت هفته تمرین مقاومتی همرا با مصرف عصاره‌ی خارخاسک بر سازِکار آپوپتوز در بافت قلب موش‌های صحرایی در معرض استانوزولول انجام شد.
روش ها: در این مطالعه‌ی تجربی سی و پنج موش صحرایی نر به‌صورت تصادفی به هفت گروه پنج تایی تقسیم شدند که شامل: 1- گروه کنترل، 2- موش‌های تحت تیمار با استانوزولول، 3- موش‌های تحت تیمار داروی استانوزولول و داروی گیاهی خارخاسک با غلظت 100 میلی‌گرم بر کیلوگرم، 4- موش‌های تحت تیمار داروی استانوزولول و داروی گیاهی خارخاسک با غلظت 50 میلی‌گرم بر کیلوگرم، 5- موش‌های با تمرین مقاومتی و تحت تیمار استانوزولول، 6- موش‌های با تمرین مقاومتی و تحت تیمار با داروی استانوزولول و داروی گیاهی خارخاسک با غلظت 100 میلی‌گرم بر کیلوگرم، و 7- موش‌های صحرایی با تمرین مقاومتی و تحت تیمار با داروی استانوزولول و داروی گیاهی خارخاسک با غلظت 50 میلی‌گرم بر کیلوگرم. بیان ژن‌های CRP و Cytochrome-c با تکنیکqPCR-Real Time  در بافت قلب موش‌های صحرایی اندازه‌گیری شد. در تجزیه و تحلیل بیوانفورماتیک مسیر آپوپتوز به‌عنوان فرآیند بحرانی در آسیب‌های قلبی تعریف شد. همچنین، اثرات خارخاسک و استانوزولول در بافت قلب از طریق مسیر آپوپتوز با مدل‌سازی فارماکوفور و اتصال مولکولی تشخیص داده شد.
یافته ها: تمرینات مقاومتی همراه با مصرف عصاره‌ی خارخاسک با غلظت 100 میلی‌گرم بر کیلوگرم سبب کاهش میزان بیان ژن‌های CRP  وcytochrome-c گردد. همچنین، مصرف میزان دوز 100 میلی‌گرم بر کیلوگرم عصاره‌ی خارخاسک می‌تواند بر روی عملکرد ورزشکاران مقاومتی اثرات مفیدی نسبت به دوز 50 میلی گرم بر کیلوگرم داشته باشد.
نتیجه‌گیری: از سویی، با توجه به اثرات مفید خارخاسک نشان داده شد که این زیست فعال گیاهی می‌تواند خطرات قلبی را از طریق بهبود آپوپتوزومی و التهاب کاهش دهد.
آقا رضا حسنی زاده، آقا خسرو جلالی دهکردی، خانم فرزانه تقیان،
دوره 24، شماره 6 - ( 12-1402 )
چکیده

مقدمه: دیابت نوع2 و ارتباط آن با بیماری های قلبی عروقی یکی از دغدغه های جامعه امروزی است. لذا هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه تاثیر تمرین هوازی و مصرف مکمل گیمنما سیلوستر بر برخی از نشانگرهای مرتبط با کاردیومیوپاتی موش های مبتلا به دیابت نوع2 است.
روش ها: جامعه آماری را 40 موش C57BL/6 نر تشکیل می دادند که پس از  20 هفته  تغذیه با رژیم غذایی پر چرب دیابتی شدند. سپس به صورت تصادفی به 5 گروه هشت تایی، دیابت و تمرین هوازی، دیابت ومکمل گیمنما سیلوستر، دیابت و تمرین هوازی به همراه مکمل گیمنما سیلوستر، کنترل دیابت و کنترل سالم تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی، تمریناتی با سرعت (m/min)10 به مدت شش هفته و پنج جلسه تمرین در هفته بود. مصرف گیمنما سیلوستر روزانه  به میزان 1/0 گرم بر کیلوگرم به مدت شش هفته انجام شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که تمرین هوازی و مصرف مکمل گیمنما سیلوستر باعث کاهش معناداری در سطوح گلوکز، انسولین، مقاومت به انسولین و بیان ژن های CASPASE-1 وNLRP3   در بافت قلب شد که بیشترین کاهش بر متغیر های وابسته مربوط به گروه تمرین هوازی به همراه مصرف مکمل گیمنما سلیوستر نسبت به گروه کنترل دیابت بود.
نتیجه گیری: تمرین هوازی و مصرف مکمل گیمنما سیلوستر باعث بهبود متغیر های خونی از طریق کاهش گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین و هم چنین بهبود نشانگرهای مرتبط با کاردیومیوپاتی از طریق کاهش بیان ژن های CASPASE-1 وNLRP3 در بافت قلب موش های مبتلا به دیابت نوع2 شد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb