کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
32 نتیجه برای موضوع مقاله:
نگین مسعودی علوی، فضل الله غفرانی پور، باقر لاریجانی، فضل الله احمدی، اسدالله رجب، غلامرضا بابایی،
دوره 3، شماره 2 - ( 3-1383 )
چکیده
مقدمه: بیماری دیابت از بیماریهای شایع و با عوارض خطرناک است. تحقیقات نشان می دهد با کنترل مناسب قند خون، می توان تا حد قابل توجهی از بروز عوارض دیابت کاست. هدف این تحقیق بررسی تاثیر روشهای بیمار محور و جامعه محور بر نحوه کنترل قند خون ، کیفیت زندگی ، رضایت بیمار از درمان و مراقبت ، میزان دانش و آگاهی و تعداد علائم گزارش شده است. روشها: این تحقیق از نوع کارآزمایی بالینی است که طی آن بیماران مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران که بیش از ۱۸ سال سن داشتند، بطور تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. سه ماه پس از انجام مداخلات عمومی در دو گروه، شامل کلاس آموزشی و مداخلات اختصاصی مانند تماس تلفنی و اهدای جزوات آموزشی و مکاتبه با بیماران در گروه مداخله، متغیرهای تعیین شده در دو گروه بررسی و مقایسه شد.
یافتهها: از ۵۲ بیمار در هر گروه، ۱۷ نفر مرد و ۴۲ نفر مبتلا به دیابت نوع دوم بودند. متوسط سن در گروه مداخله ۴۹ و در گروه شاهد ۵۱ سال بود. بیماران در دو گروه از لحاظ سن، جنس، نوع دیابت، نوع درمان، وجود بیماریهای دیگر و میزان تحصیلات با یکدیگر تفاوتی نداشتند. پس از انجام مداخلات در هر دو گروه مداخله و شاهد کاهش معنی دار در میزان هموگلوبین گلیکوزیله دیده شد. میزان متوسط کاهش در گروه مداخله ۱/۴۵ و در گروه شاهد ۸۶/۰ درصد بود که حاکی از اختلاف معنی دار بین دو گروه است (۰۲/۰P = ). رضایت از مراقبت و درمان در هر دو گروه افزایش یافت که میزان افزایش در گروه مداخله به نحو معنی داری از گروه شاهد بیشتر بود. میزان دانش و آگاهی از بیماری دیابت در دو گروه افزایش معنی داری یافت. کیفیت زندگی در ابعاد مختلف تنها در گروه مداخله به نحو معنی داری افزایش یافت و تعداد علائم و نشانه ها در هیچیک از دو گروه تغییری نکرد.
نتیجهگیری: مداخلات جامعه محور و بیمار محور با تاکید بر آموزش و تداوم آن و حمایت از بیمار می تواند به میزان قابل توجهی بر روی کنترل گلیسمیک ، افزایش کیفیت زندگی ، رضایت بیمار از مراقبت و درمان و افزایش دانش و آگاهی تاثیر داشته باشد.
محمود خیاطیان، بیژن فرزامی، ابراهیم میرزا جانی، باقر لاریجانی، محمد تقی خانی، سيده زهرا بطحایی، صفورا ورداسبی، اسماعیل علمی آخونی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1384 )
چکیده
مقدمه: آنزیم گلوکوکیناز به عنوان حسگر گلوکز در سلولهای β جزایر لانگرهانس پانکراس(لوزالمعده) مطرح بوده و در هوموستاز گلوکز و ترشح انسولین تحریک شده با گلوکز (GSIS) نقشی کلیدی را ایفا میکند. در تحقیق حاضر، اثر غلظت های مختلف گلوکزآمین (مهار کننده گلوکوکیناز) بر روی فعالیت آنزیمهای گلوکوکیناز و هگزوکیناز پانکراس و بر ترشح انسولین از جزایر لانگرهانس جدا شده از پانکراس موش صحرایی، مورد بررسی قرار گرفت.
روشها: جزایر لانگرهانس با تکنیک هضم کلاژناز از موشهای صحرایی سالم و یک نوع مدل حیوانی از دیابت نوع II (موسوم به (nSTZجدا گردید. فعالیت آنزیمی با اندازهگیری سرعت تشکیل گلوکز–6- فسفات به کمک تغییرات نشر فلوئورسانس تعیین گردید. با تکنیک انکوباسیون استاتیک، ترشح انسولین از جزایر دستچین شده مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان انسولین با روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج ما نشان داد که گلوکزآمین، فعالیت گلوکوکیناز را در عصاره جزایر به صورت وابسته به دوز کاهش میدهد، اما اثری بر فعالیت هگزوکیناز ندارد. همچنین نتایج حاصل از انکوباسیون گلوکزآمین در غلظت های مختلف با جزایر لانگرهانس نشان داد که ترشح انسولین تحریک شده با گلوکز مهار میگردد، اما این ماده بر ترشح انسولین پایه هیچگونه اثر مهاری اعمال نمیکند. در موشهای دیابتی فعالیت گلوکوکیناز کاهش یافته بود در حالی که در این حیوانات، ترشح انسولین پایه و نیز فعالیت هگزوکیناز بیشتر از موشهای سالم بود.
نتیجهگیری: براساس نتایج حاصل از این تحقیق میتوان برآورد نمود که کاهش فعالیت آنزیمی گلوکوکیناز جزایر پانکراس، احیاناً میتواند در کاهش ترشح انسولین تحریک شده با گلوکز دخالت داشته باشد. افزایش ترشح انسولین پایه در موشهای دیابتی می تواند ناشی از افزایش فعالیت هگزوکیناز پانکراس باشد
ناصر اقدمی، سید محمد موذنی،
دوره 5، شماره 4 - ( 3-1385 )
چکیده
دیابت وابسته به انسولین، یک بیماری خود ایمن به واسطه فعالیت سلولهای T خود واکنشگر علیه سلولهای بتای جزایر لانگرهانس کبدی میباشد. سلولهای دندریتیک(DCs) میتوانند در صورت قرار گرفتن در محیطهای سایتوکینی متفاوت، عملکرد تحریکی و یا تنظیمی سلولهای T را القا نمایند.
روشها: در مطالعه حاضر، ابتدا سلولهای دندریتیک با استفاده از GM-CSF و IL-4 از سلولهای بنیادی مغز استخوان موش تولید شده و بعد از تیمار شدن با IL-10 و یا LPS با پپتید انسولین بارگذاری شده و از نظر شاخصهای بلوغ و همچنین تولید سلولهای T تنظیمی و القای تولید سایتوکینها مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان میدهند که میزان بروز MHC class IIبر روی سلولهای دندریتیک تیمار شده با IL-10 کمتر از سلولهای دندریتیک تیمار شده با LPS (72 درصد در مقابل 93 درصد، (04/0 < P) می باشد. هرچند سلولهای دندریتیک تیمار شده با IL-10 قادر به القای تکثیر سلولهایT بودند، ولی مقایسه سایتوکینهای تولید شده در دو گروه نشان میدهد که در گروهی که با IL-10 تیمار شده بودند، میزان تولید IFN- کمتر بوده (02/0 P <).
نتیجهگیری: استفاده از سلولهای دندریتیک تیمار شده با IL-10، میتواند در درمان و پیشگیری از دیابت خود ایمن موثر باشد اما برای بررسی بیشتر این کارایی لازم است سلولهای دندریتیک تیمار شده با این سایتوکین در مدلهای حیوانی دیابتی مورد استفاده و آزمون قرار گیرند.
کاوه رضائی، فرید بحرپیما،
دوره 6، شماره 4 - ( 3-1386 )
چکیده
دیابت مزمن با اختلالات گردشی خون در اندامهای تحتانی همراه است. یکی از روشهای متداول فیزیوتراپی در درمان اختلالات گردشی خون، (Vacuum-Compression Therapy) VCT است. این روش بر تغییر متناوب فازهای مثبت و منفی هوا بر اندام تحت درمان استوار است. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر این روش درمانی بر جریان خون اندام دیابتی بوده است.
روشها: این تحقیق به صورت تجربی و از نوع "مطالعه قبل و بعد"و به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. 18 بیمار دیابتی نوع 2 که دارای نوروپاتی و بیماری عروق محیطی (با منشأ دیابت) بودند، در یک گروه تحت درمان VCT قرار گرفتند. بیماران به مدت 10 جلسه و به صورت یک روز در میان و هر جلسه به مدت 45 دقیقه درمان شدند. جریان خون ساق و پای بیماران توسط دستگاه پلتیسموگرافی در جلسات مختلف اندازه گیری شد. آنالیزآماری متغیرهای کمی با آزمون های Paired T-Test و Repeated Measures ANOVA انجام شد. سطح معنی داری آماری 05/0 P< تعیین گردید.
یافتهها: از متغیرهای «جریان خون ورودی شریانی»،«ظرفیت وریدی»، «جریان خون بازگشتی وریدی»،«پرخونی واکنشی پس از ایسکمی» و«مقدار حداکثر پاسخ عروق به ایسکمی»، تنها جریان خون بازگشتی وریدی در اندام تحتانی بعد از 10 جلسه درمان، بهبود معنی داری یافت.
نتیجهگیری: تحقیق حاضر نشان داد روش درمانی VCT (با پارامترهای مورد بررسی)، تأثیری بر افزایش جریان خون شریانی (که مهم ترین هدف این تحقیق بود) نداشت و باید در مورد پارامترهای مؤثر دستگاه و مدت زمان هر جلسه و تعداد کل جلسات، با توجه به سیر پیشرونده و ناتوان کننده بیماری، مطالعات بیشتری صورت گیرد.
مریم نثاری، معصومه ذاکری مقدم، اسداله رجب، سقراط فقیه زاده، شیوا بصام پور، مظاهر رحمانی،
دوره 8، شماره 2 - ( 10-1387 )
چکیده
مقدمه: بیماران مبتلا به دیابت جهت کنترل موثر بیماری، نیازمند آموزش و حمایت وسیع هستند
. در این مطالعه تاثیر پیگیری تلفنی توسط پرستار بر کنترل گلیسمی و چربیهای خون در مبتلایان به دیابت نوع 2 مورد بررسی قرار گرفته است.
روشها : این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی است. 60 نفر از بین مبتلایان به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل برگه ثبت اطلاعات جهت درج میزان هموگلوبین گلیکوزیله(HbA1c) کلسترول تام، تریگلیسرید، LDL و HDL و پرسشنامه بود. تمامی افراد مورد پژوهش تحت آموزش خود مراقبتی در دیابت و مشاوره تغذیه قرار گرفتند و به طور تصادفی به دو گروه تجربه و کنترل تقسیم شدند . مداخله تلفنی جهت پیگیری تبعیت از رژیم درمانی در گروه مورد به مدت 12هفته انجام شد.
یافتهها: در تجزیه وتحلیل اطلاعات، اختلاف آماری معنی دار (001/0 >P ) بین دوگروه از لحاظ میزان HbA1c بعد از مطالعه وجود داشت. میانگین تری گلیسرید(001/0 >P ) ، کلسترول تام (001/0 >P ) و LDL (001/0 >P ) قبل و بعد از مطالعه در گروه مورد اختلاف معنی دار داشت.
نتیجهگیری : بعد از 12هفته پیگیری تلفنی توسط پرستار، میزان HbA1c ، کلسترول، تری گلیسرید و LDL در گروه تجربه کاهش معنی داری داشت ، لذا میتوان نتیجه گرفت پیگیری تلفنی توسط پرستار منجر به بهبود وضعیت گلیسمی و کاهش چربیهای خون در مبتلایان به دیابت نوع 2 میگردد.
سکینه رخشندهرو، محتشم غفاری، علیرضا حیدرنیا، اسدالله رجب،
دوره 9، شماره 0 - ( ويژه نامه عوامل خطرسازديابت و بيماريهاي قلبي- عروقي 1389 )
چکیده
مقدمه: نتایج مطالعات مربوط به عوارض و کنترل دیابت، به طور واضح ثابت کردهاند که کنترل متابولیکی خوب و آموزش کافی میتوانند پیامد بالینی افراد دیابتی را بهبود بخشند. آموزش بیمار به عنوان یک بخش اساسی از کنترل دیابت محسوب میشود. مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان تأثیر آموزش بر ارتقای آگاهی، نگرش و رفتارهای خود مراقبتی بیماران دیابتی مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران و متعاقب آن کنترل متابولیک آنها انجام گرفته است.
روشها: پژوهش حاضر، تحقیقی نیمه تجربی از نوع پرسشنامه قبل و بعد از مداخله میباشد. در این مطالعه 44 بیمار دیابتی مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران (24 مرد و 20 زن) که باسواد و ساکن شهر تهران و مبتلا به دیابت نوع2 بودند، به روش نمونهگیری غیر تصادفی به عنوان واحدهای پژوهش انتخاب گردیدند (سن 40 تا 65 سال). ابزار گردآوری دادهها در این تحقیق پرسشنامه سنجش آگاهی، نگرش و رفتار و همچنین بررسی آزمایشگاهی HbA1C بودند که روایی و پایایی پرسشنامه به ترتیب با روشهای اعتبار صوری/ محتوی و آزمون - آزمون مجدد بررسی و مورد تأیید قرار گرفت. جمعآوری اطلاعات از واحدهای تحت مطالعه (تکمیل پرسشنامه و نمونهگیری خون) در دو مرحله انجام شد، به این صورت که پس از انجام آزمون اولیه، مداخله آموزشی انجام گرفت. 3 ماه بعد از اتمام آموزش، آزمون ثانویه صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها در این مطالعه، از نرم افزار آماریSPSS ویرایش 12 (آزمونهای آماری پارامتریک و ناپارامتریک شامل تی زوجی و ویلکاکسون) بهره گرفته شد. مشارکت افراد در این تحقیق با رضایت آگاهانه و کاملاً داوطلبانه بود.
یافتهها: در پژوهش حاضر، 45% (18 نفر) از افراد تحت مطالعه را مردان تشکیل میدادند. میانگین و انحراف معیار افراد از نظر سنی در این مطالعه 7 ± 52 سال بود. همه افراد تحت بررسی متأهل بودند. میانگین و انحراف معیار مدت ابتلای افراد تحت مطالعه به بیماری دیابت 4 ± 6 سال بود. همچنین از نظر سابقه بیماری در خانواده افراد، 5/62% (25 نفر) بیماران دارای سابقه خانوادگی بیماری دیابت بودند. یافتههای حاصله نشانگر تأثیر مثبت و معنیدار آموزش بر آگاهی، نگرش و عملکرد افراد دیابتی تحت مطالعه بود (001/0 P <). همچنین طبق نتایج، میانگین HbA1C از 2/2±1/13 درصد (قبل از آموزش) به 6/1±5/10 درصد (بعد از آموزش) کاهش یافت و تفاوت حاصله معنیدار بود.
نتیجهگیری: برنامههای آموزشی منسجم؛ آگاهی، نگرش و عملکرد بیماران دیابتی را به طور قابل ملاحظهای ارتقا میدهد و نیز باعث بهبود کنترل متابولیک آنها میگردد. با ایجاد چنین تغییراتی در بیماران دیابتی، میتوان نتایج خوبی را برای آنان انتظار داشت.
سالار بختیاری، رضا مشکانی، محمد تقیخانی، باقر لاریجانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 10-1389 )
چکیده
مقدمه: مقاومت به انسولین، یک نقص کلیدی در چاقی و دیابت نوع 2 میباشد. طی مقاومت به انسولین، تجمع لیپید و افزایش بیان ژن PTP-1B در عضله اسکلتی رخ میدهد. هدف از این تحقیق، بررسی اثر کاهش بیان PTP-1B بر مقاومت به انسولین القاء شده توسط پالمیتات میباشد.
روشها: از پلاسمید حاوی shRNA علیه ژن PTP-1B برای کاهش بیان PTP-1B در میوبلاستهای C2C12 استفاده شد. تأیید کاهش بیان PTP-1B با وسترن بلاتینگ انجام گردید. سپس میزان برداشت گلوکز و غلظت تریگلیسرید در
سلولهای کاهش بیان یافته PTP-1B و سلولهای طبیعی در حضور اسید چرب پالمیتات مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه نشان داده شد که میزان بیان PTP-1B
در سلولهای کاهش بیان یافته PTP-1B نسبت به سلولهای طبیعی 58% کاهش یافته است
(05/0P <). بعلاوه، برداشت گلوکز تحریک شده با انسولین در سلولهای کاهش بیان یافته PTP-1B در حالت بدون تیمار در مقایسه با پالمیتات 5/0 و 75/0 میلیمولار به ترتیب 3/2، 5/2 و 3 برابر سلولهای طبیعی میباشد (01/0P <). نتایج حاصل از سنجش محتوای تریگلیسرید نیز نشان میدهد که در حالت تیمار با 5/0 و 75/0 میلیمولار پالمیتات، غلظت تریگلیسرید در میوتیوبهای کاهش بیان یافته PTP-1B به ترتیب تقریباً 25/1 و 42/1 برابر میوتیوبهای طبیعی میباشد (05/0P <).
نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که کاهش بیان PTP-1B ضمن افزایش میزان تریگلیسرید درون سلولی، منجر به افزایش حساسیت به انسولین در سلولهای C2C12 شده که این حساسیت حتی در حضور پالمیتات نیز حفظ میشود. بنابراین، PTP-1B میتواند به عنوان یک هدف درمانی بالقوه برای درمان مقاومت به انسولین و دیابت نوع 2 مطرح باشد.
سارا طاهریان، فرید بحرپیما، اعظم کشاورزی، علیرضا سرمدی، مریم اعلاء، باقر لاریجانی، محمدرضا مهاجری تهرانی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده
مقدمه: از مهمترین و پرهزینهترین عوارض مزمن دیابت، مشکلات مربوط به پا است که به علت کاهش خونرسانی اندام تحتانی و نوروپاتی رخ داده و میتواند منجر به زخم پا و بستریهای طولانی مدت و گاه آمپوتاسیون اندام شده و کیفیت زندگی فرد را تغییر دهد. روشهای متعددی برای پیشگیری از این عوارض بکار رفته است. دستگاه (IPC) Intermittent Pneumatic Compression، یک روش فیزیوتراپی برای بهبود اختلالات گردش خون محیطی و پیشگیری از ترومبوز وریدهای عمقی میباشد. این مطالعه نیز با هدف بررسی اثرات IPC درگردش خون شریانی بیماران دیابتی انجام شده است.
روشها: این کارآزمایی بالینی بر روی 18 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 و سن بالای 46 سال و(Ankle Bracial Index ) 9/0 £ ABI < 5/0، از میان بیماران مراجعه کننده به درمانگاه دیابت بیمارستان شریعتی، انجام شده است. اندامهای تحتانی بیماران برای 10جلسه 45 دقیقهای و بطور یک روز در میان، تحت IPC با فشار mmHg 120 قرار گرفت. میزان ABI قبل از شروع و در جلسه اول و انتهای جلسه دهم درمان، میزان نوروپاتی حسی توسط تست مونوفیلامان و پرسشنامه Valkقبل از جلسه اول و انتهای جلسه دهم بررسی شدند. میزان جریان خون میکروسیرکولاسیون نیز قبل و بعد از جلسات درمانی اول، پنجم و دهم سنجیده شدند.
یافتهها: میزان ABI متعاقب IPC با (006/0P=) و نمره حاصل از تست مونوفیلامان وپرسشنامه valk نیز با (0001/0=P) افزایش معنیداری را نسبت به قبل از درمان نشان دادند.
نتیجهگیری: مداخله IPC میتواند در افزایش جریان خون ماکروواسکولار اندام تحتانی و بهبود نوروپاتی حسی بیماران دیابتی مؤثر باشد.
امیرعباس منظمی، حمید رجبی، رضا قراخانلو، محمد جوان، منیژه نوروزیان، کبری امیدفر، روحاله نیکویی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده
مقدمه: هدف از تحقیق حاضر تعیین اثر تمرین استقامتی بر میزان محتوی پروتئینی مبادلهگر سدیم هیدروژن (1NHE ) و کوترانسپورتر سدیم بیکربنات (1NBC ) در غشای عضلات اسکلتی رتهای دیابتی نوع 2 بود.
روشها: تعداد 40 رت نژاد ویستار نر در سن 4 هفتگی با میانگین وزن 8/9±7/93 گرم انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه کنترل سالم (7 سر رت) کنترل دیابتی (9 سر رت) و تمرینی دیابتی (9 سر رت) تقسیم شدند. دیابت از طریق ترکیب تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین و مصرف غذای پرچرب ایجاد و تمرین استقامتی (دویدن روی نوار گردان جوندگان، شروع با min/m20 تدریجاً به min/m30 در هفته آخر) به مدت هفت هفته، بر گروه تمرینی دیابتی اعمال شد. جهت تایید مقاومت انسولین از مقادیر HOMA-IR استفاده گردید. 24 ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی، رتها تشریح و عضله نعلی (SOL) و باز کننده طویل انگشتان (EDL) استخراج شدند. اندازهگیری انسولین پلاسما به روش ELISA، غلظت گلوکز پلاسما با روش آنزیماتیک گلوکز اکسیداز و میزان محتوی پروتئینی 1NHE و1NBC با تکنیک وسترن بلاتینگ انجام گرفت و با استفاده تکنیک Scanning Densitometric نرم افزار Image j چگالی باندهای 1NHE و1NBC تعیین شد. جهت تعیین معنیدار بودن تفاوت متغیرها بین گروههای تحقیق از آزمون آنوای یک راهه و آزمون تعقیبی توکی TUKEY استفاده شد.
یافتهها: یافتههای تحقیق نشان داد مقادیر IR INDEX-HOMA در دو گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل سالم بیشتر بود (001/0>P)، همچنین اختلاف معنیدار بین میزان محتوی پروتینی 1NHE عضله EDL بین گروه تمرینی دیابتی و کنترل دیابتی یافت شد (05/0>P). میزان محتوی پروتئینی 1NBC عضله EDL و همچنین میزان محتوی پروتئینی 1NHE و 1NBC عضله نعلی نیز در هر دو گروه دیابتی کنترل و تمرین افزایش پیدا کرد اما این افزایش غیر معنیدار بود (05/0>P).
نتیجهگیری: نتایج تحقیق نشان داد که محتوی پروتئینی 1NHE و 1NBC عضلات اسکلتی رتهای دیابتی نوع 2 در مقایسه با گروه کنترل سالم کاهش داشته است و تمرین استقامتی محتوی این ترانسپورترها را در گروه تمرینی دیابتی افزایش میدهد. بنابر این میتواند سطوح این ترانسپورترها را به شرایط نرمال نزدیک کند.
حمید رجبی، روحاله نیکویی، رضا قراخانلو، کبری امیدفر، امیرعباس منظمی، فرشته عتابی، آرش حسیننژاد، باقر لاریجانی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده
مقدمه: هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر تمرین استقامتی بر میزان بیان ژنهای MCT1 وMCT4 در عضلات اسکلتی رتهای دیابتی نوع 2 بود.
روشها: تعداد 40 رت نژاد ویستار نر در سن 4 هفتگی با میانگین وزن 8/9 ± 7/93 گرم انتخاب و به طور تصادفی به 3 گروه کنترل سالم (10=n)، کنترل دیابتی (15=n) و تمرینی دیابتی (15=n) تقسیم شدند. دیابت از طریق ترکیب تزریق درون صفاقی استرپتو زوتوسین و مصرف غذای پر چرب ایجاد و تمرین استقامتی (شروع با سرعت m/min 20 و تدریجاً رسیدن به سرعت m/min 30 در هفته آخر) به مدت 7 هفته، بر گروه تمرینی دیابتی اعمال شد. جهت تأیید وقوع به مقاومت انسولین، از شاخص HOMA-IR استفاده گردید. 24 ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی، رتها تشریح و عضله نعلی و باز کننده طویل انگشتان (EDL) جدا شدند. اندازهگیری انسولین پلاسما به روش ELISA، غلظت گلوکز پلاسما با روش آنزیماتیک گلوکز اکسیداز و میزان بیان MCT1 و MCT4 با تکنیک Real time - PCR انجام گرفت. میزان بیان MCT1 و MCT4 هر ژن با استفاده از روش 2
-ΔΔCT محاسبه گردید. جهت تعیین معنیدار بودن تفاوت متغیرها بین گروههای تحقیق از آزمونهای آماری t-student،ONE-WAY ANOVA و آزمون تعقیبی Tukey استفاده شد.
یافتهها: یافتههای تحقیق نشان داد مقادیرHOMA-IR index در دو گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل سالم بیشتر بود
(01/0 P<)، همچنین اختلاف معنیدار بین میزان بیان MCT4 در عضله EDL بین گروه تمرین کرده دیابتی و کنترل دیابتی یافت شد (01/0 P<). میزان بیان MCT4 در عضله نعلی، بیانMCT1 در هر دو عضله نعلی وEDL در تمرین کرده دیابتی نسبت به گروه کنترل دیابتی افزایش غیر معنیدار داشت.
نتیجهگیری: به طور خلاصه نتایج تحقیق نشان داد که بیان ژنهای MCT1 و MCT4 در شرایط دیابت نوع 2 نسبت به شرایط نرمال کاهش قابل ملاحظهای دارد و تمرین استقامتی میتواند این کاهش بیان را تعدیل و به سطوح نرمال نزدیک کند.
سوزان زمزم، منیره انوشه، فضلاله احمدی،
دوره 11، شماره 1 - ( 10-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
مقدمه: دیابت، از مهمترین
بیماریهای مزمن و شایع در جهان است. یکی از مسایل مهمی که بیماران به ویژه زنان
میانسال دیابتیک با آن
مواجه هستند، مشکلات روانی- اجتماعی ناشی از دیابت است که کنترل قند خون آنان را
تحت تاثیر قرار میدهد. مطالعات بسیاری در مورد تجربیات زنان مبتلا به دیابت در زمینه مشکلات روانی اجتماعی در دنیا انجام شده، اما نتایج حاصل از این تجربیات به دلیل
زمینههای فرهنگی مختلف، متفاوت بوده است. هدف از این تحقیق تبیین مشکلات روانی- اجتماعی زنان سوری
مبتلا به دیابت است.
روشها: در این مطالعه
کیفی، 16 شرکت کننده ساکن شهر لاذقیه در کشور سوریه با روش نمونهگیری مبتنی بر
هدف مورد مطالعه قرار گرفتند. جمعآوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار
و تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل محتوای کیفی (قراردادی) انجام
شد.
یافتهها: یافتهها از
مفاهیم چهار محور مربوط به مشکلات روانی- اجتماعی در زنان مبتلا به دیابت شامل:
"واکنشها و پاسخهای روحی روانی بیماران"، مشکلات مرتبط به
خانواده"، "مشکلات مرتبط به جامعه" و "مشکلات ناشی از ماهیت
دیابت" استخراج گردید.
نتیجهگیری: مشکلات روانی- اجتماعی ناشی از دیابت فشار قابل توجهی را بر زنان سوری وخانواده آنها تحمیل
کرده است، اجرای
مداخلات بهداشتی با تاکید بر مراقبتهای روحی- روانی جهت پیشگیری از بروز مشکلات روانی- اجتماعی یک امری ضروری به
نظر میرسد.
ابراهیم بنیطالبی، رضا قراخانلو، مهسا محمدآملی، کیهان قطره سامانی، عبدالحسین پرنو، حسین تیموری،
دوره 11، شماره 3 - ( 12-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
مقدمه: هدف این
تحقیق بررسی اثر 8 هفته تمرین مقاومتی بر میزان اسفنگوزین-1-فسفات (S1P) پلاسمایی و بیان ژن گیرندههای S1P1,2,3 موش صحرایی نر نژاد ویستار میباشد.
روشها: 24 موش
صحرایی 8 هفته ای نر نژاد ویستار (190-250گرم) در این مطالعه استفاده شد. بعد از
یک هفته آشناسازی حیوانات به صورت تصادفی به گروه کنترل (12N=) و تجربی (12N=) تقسیم شدند. نردبان مقاومتی یک متری
با فاصله میلههای 2 سانتی متری با شیب 85 درجه به عنوان وسیله تمرین مقاومتی و
وزنه های متصل شده به دم حیوان به عنوان مقاومت استفاده شد. مقدار S1P در لایه کلروفرم بوسیله دستگاه HPLC اندازه گیری شد. جهت بررسی بیان ژن
از تکنیک Real-Time
PCR
استفاده شد.
یافتهها: تمرین
مقاومتی محتوای S1P در پلاسما
(001/0P=) را در مقایسه
با گروه کنترل افزایش داد. به علاوه، تمرین مقاومتی باعث افزایش بیان ژن گیرنده S1P1 در عضله تاکننده بلند انگشت شست پا (FHL) (001/0=P) و عضله نعلی (SOL) (000/0=P)، S1P2 در عضله FHL (000/0=P) و SOL(603/0=P)، S1P3 در عضله FHL (021/0=P) و SOL(009/0=P) گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل شد.
نتیجهگیری: می توان
نتیجه گرفت که تمرین مقاومتی به طور قابل ملاحظهای بر میزانS1P پلاسمای موش صحرایی اثر میگذارد. با توجه به
نقش ساختاری و عملکردی این اسفنگولیپید و از آنجا که این فاکتور و گیرنده های سطح
سلولی آن بدنبال یک دوره تمرین مقاومتی افزایش می یابد، شاید یکی از فاکتورهای
رشدی و مسیرهای سیگنال دهی در سازگاری عضلانی باشد.
داود شجاعیزاده، آذر طل، غلامرضا شریفی راد، محمدرضا مهاجری تهرانی، فاطمه الحانی،
دوره 11، شماره 5 - ( 7-1391 )
چکیده
Normal
0
false
false
false مقدمه: توانمندسازی
بیمار به عنوان یک برنامه موثر در راستای تغییر رفتار در مراقبت دیابت به شمار میآید.
این مطالعه به بررسی ارزشیابی الگوی توانمندسازی بر ارتقای خودکارآمدی و ارتباط آن
با کنترل دیابت در بیماران دیابتی نوع 2 شهر اصفهان میپردازد.
روشها: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی شاهددار
بود که 140 بیمار در دو گروه مداخله و مقایسه پس از انجام پیش آزمون با انجام تخصیص
تصادفی وارد شدند. در مرحله پیش آزمون، کلیه اطلاعات دموگرافیک و مرتبط با سلامت و
بیماری از بیماران اخذ گردید. سپس افراد گروه مداخله، در 5 گروه 14 نفری تقسیم شده
و در برنامه توانمندسازی با استفاده از استراتژی حل مساله گروهی و حمایت همسالان که
براساس سازههای مدل طراحی شده بود شرکت نمودند. افراد گروه مقایسه آموزش رایج مرکز
را طبق روال قبل ادامه دادند و به صورت جداگانه بدون تماس باگروه مداخله به تکمیل پرسشنامهها
اقدام نمودند. اهداف توانمندسازی در این مطالعه با مفهوم خودکارآمدی و کنترل دیابت با
شاخص HbA1C مورد بررسی
قرار گرفت. در پیگیری بلافاصله و سه ماه بعد ابزارخودکارآمدی دیابت بررسی گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار آماری SPSS نسخه 5/11 و آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد.
یافتهها: دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک با یکدیگر تفاوت معناداری نداشتند (05/0
نتیجهگیری: نتایج مطالعه موید این مطلب است که آموزش مبتنی بر الگوی
توانمندسازی در گروه مداخله با استراتژیهای حل مسئله گروهی و گروه همسالان دارای
اثربخشی در مقایسه با آموزشهای رایج دیابت در متغیر خودکارآمدی و کنترل دیابت میباشد.
سیدسعید مظلومی محمودآباد، اقدس حاجی زاده، محمدرضا اعلایی، مهدی میرزایی علویجه، علی محمد افخمی، مجتبی فتاحی،
دوره 11، شماره 6 - ( 8-1391 )
چکیده
مقدمه: بیماری دیابت شایعترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسمی
و شایعترین بیماری آندوکرین است. توسعه رفتارهای مثبت بهداشتی جهت پیشگیری در افراد
در معرض خطر اهمیت فوق العادهای دارد. هدف از مطالعه حاضر تعیین وضعیت رفتارهای پیشگیری
کننده دیابت نوع 2 در افراد در معرض خطر شهر اردکان بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی
بود.
روشها: این مطالعه مقطعی در میان 111 ﻧﻔـﺮﻣﺮد و زن ﺑﺎﻻی 30 ﺳﺎل و در ﻣﻌﺮض ﺧﻄﺮ دﻳﺎﺑﺖ ﻧﻮع 2 ﺷﻬﺮ اردکان
ﻛﻪ از ﻃﺮﻳﻖ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻏﺮﺑﺎﻟﮕﺮی، ﺗﻮﺳﻂ چهار ﻣﺮﻛـﺰ ﺑﻬﺪاشتی و درﻣﺎنی شناسایی و به روش تصادفی انتخاب شدند، انجام
گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد 68 سوالی مبتنی بر سازههای مدل اعتقاد
بهداشتی شامل: 6 سوال دموگرافیک، 11 سوال آگاهی (محدوده نمره 11-0)، 8 گویه حساسیت
درک شده (محدوده نمره 32-8)، 4 گویه شدت درک شده (محدوده نمره 16-4)، 7 گویه منافع
درک شده (محدوده نمره 28-7)، 11 گویه موانع درک شده (محدوده نمره 44-11)، 12 گویه خودکارآمدی
(محدوده نمره 48-12)، 3 سوال راهنما برای عمل (محدوده نمره 3-0) و 6 سوال رفتارهای
پیشگیری کننده (محدوده نمره 18-0) بود که به روش خودگزارشدهی تکمیل گردیدند. دادهﻫﺎ
ﺑـﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﺮماﻓﺰار آﻣﺎری SPSSویرایش 18 و آزمونهای آماری تی تست مستقل، آنالیز واریانس
یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز رگرسیون خطی در سطح معناداری 05/0 ﻣﻮرد ﺗﺠﺰﻳﻪ
و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻗﺮار ﮔﺮفتند.
یافتهها: میانگین سن شرکت کنندگان
در این مطالعه 54/4±77/38 سال، 1/44 درصد
ﻣﺮد و 9/55 درصد زن، 7/93 درصد متاهل، 3/6 درصد مجرد و تنها 9/18 درصد دارای
تحصیلات دانشگاهی بودند. میانگین نمره آگاهی 21/2±25/6، حساسیت 59/2±27/25، شدت 95/1±31/12، منافع 82/2±57/23، موانع 78/4±38/23، خودکارآمدی
11/6±03/38، راهنما برای
عمل 08/4±16/2 و رفتارهای پیشگیری کننده 85/0±86/8 بود. افراد متأهل نسبت به مجردها از
منافع درک شده (008/0P=)
و خودکارآمدی (038/0P=)
بالاتری برخوردار بودند. در قسمت رفتارهای پیشگیری کننده بیشترین و کمترین نمره
کسب شده به ترتیب مربوط به رفتار پیروی از رژیم غذایی سالم (41/1±26/2) و اندازه گیری
ماهانه فشار خون (5/0±48/0) بود. همبستگی معکوس و معناداری میان درک موانع و میزان خود کارآمدی
(001/0P<،
**349/0-r=)، راهنما برای
عمل (001/0p<،
**412/0-r=) و رفتارهای
پیشگیری کننده (001/0p<،
**372/0-r=) وجود داشت. همچنین آزمون رگرسیون نشان داد منافع درک شده، موانع درک
شده و خودکارآمدی هرکدام به ترتیب 22، 25 و 21 درصد از واریانس رفتار را پیشگویی کردند.
ﻧﺘﻴﺠﻪﮔﻴﺮی: میانگین نمره کسب
شده از سازههای مختلف مدل نشان داد که شرکت کنندگان از نظر آگاهی و اعتقادات در خصوص
رفتارهای پیشگیری کننده در سطح متوسطی قرار داشتند که در نتیجه آن انجام رفتارهای
پیشگیری کننده نیز در حد متوسطی قرار داشت. به نظر میرسد با تاکید بر آموزش مبتنی
بر سازههای مدل بتوان میزان انجام رفتارهای پیشگیری کننده را ارتقاء داد.
Normal
0
false
false
false
امیرعباس منظمی، حمید رجبی، رضا قراخانلو، علی مصطفایی، کبری امیدفر، وحید شهبازی ندر، حمیدرضا محمدی مطلق،
دوره 12، شماره 2 - ( 10-1391 )
چکیده
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مقدمه: هدف از مطالعه پیش رو تعیین اثر تمرین استقامتی بر بیان ژنهای مبادلهگر سدیم هیدروژن1 (NHE1) و هم انتقال دهنده سدیم بی کربنات 1 (NBC1) در عضله قلب رتهای دیابتی نوع 2 بود.
روشها: تعداد 40 رت نژاد ویستار نر در سن 4 هفتگی با میانگین وزن 8/9±7/93 گرم انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه کنترل سالم (7 سر رت) کنترل دیابتی (9 سر رت) و تمرینی دیابتی (9 سر رت) تقسیم شدند. دیابت از طریق ترکیب تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین و مصرف غذای پرچرب ایجاد و تمرین استقامتی (دویدن روی نوار گردان جوندگان، شروع با 20 متر بر دقیقه تدریجاً به 30 متر بر دقیقه در هفته آخر) به مدت 7 هفته، بر گروه تمرینی دیابتی اعمال شد. جهت تایید مقاومت انسولین از مقادیر HOMA-IR استفاده گردید. 48 ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی، رتها تشریح و عضلات قلب آنها استخراج شد. اندازهگیری انسولین پلاسما به روش الایزا، غلظت گلوکز پلاسما با روش آنزیمی گلوکز اکسیداز و میزان بیان ژن mRNA (NHE1 و NBC1) از طریق روش Real time- PCR انجام گرفت. میزان بیان ژن mRNA (NHE1 و NBC1) با استفاده از روش2-∆∆CT محاسبه گردید. جهت تعیین معنیدار بودن تفاوت متغیرها بین گروههای تحقیق از آزمون آماری t مستقل و با استفاده از نرمافزار (permutation test) REST استفاده گردید. مقدار &alpha در تمامی مراحل برابر با 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها: یافتههای تحقیق نشان داد مقادیر IR INDEX-HOMA در دو گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل سالم بیشتر بود (001/0>P)، همچنین اختلاف معنیدار بین میزان بیان mRNA (NHE1) بین گروه کنترل دیابتی و کنترل سالم دیده شد (05/0>P). میزان بیان mRNA (NHE1 و NBC1) گروه تمرینی دیابتی نسبت به گروه کنترل دیابتی افزایش داشت اما این افزایش معنیدار نبود (05/0>P). همچنین اختلاف معنیدار در بیان mRNA (NBC1) بین گروه کنترل دیابتی و کنترل سالم یافت نشد (05/0>P).
نتیجهگیری: در مجموع نتایج تحقیق نشان داد که که بیان ژن mRNA (NHE1 و NBC1) در گروه کنترل دیابتی کاهش قابل ملاحظهای دارد و تمرین استقامتی میتواند این کاهش بیان را در گروه تمرینی دیابتی جبران و به سطوح نرمال نزدیک کند.
مریم فولادوند، رضا قراخانلو، احمد همت فر، مسعود رحمتی،
دوره 12، شماره 4 - ( 2-1392 )
چکیده
مقدمه: نروپاتی دیابت منجر به اختلالات نرونهای حسی میگردد؛ اما سازوکارهای پیامرسانی آسیب در این بیماری به طور کامل مشخص نشده است. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی بیان ژن SYD در نرونهای حسی ریشههای نخاعی عصب سیاتیک رتهای نر ویستار دارای نروپاتی دیابت در پی تمرین استقامتی بود.
روشها: 12 سر رت صحرایی بالغ نر نژاد ویستار به طور تصادفی در سه گروه چهار تایی: دیابتی تمرین کرده، دیابتی تمرین نکرده و کنترل سالم قرار گرفتند. جهت القا دیابت، از روش تزریق درون صفاقی محلول STZ (45 mg/Kg) استفاده گردید. دو هفته پس از تزریق STZ، با اثبات نروپاتی دیابت توسط آزمونهای آلودینیای مکانیکی و هایپرآلژزیا حرارتی، پروتکل تمرین استقامتی با شدت 55-50 درصد Vo2max، به مدت 6 هفته اجرا گردید. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، رتها تشریح و نرونهای حسی L4-L6 بافت نخاع استخراج گردید. بیان ژن SYD نیز به روش Real time-PCR بررسی شد.
یافتهها: سطوح گلوکز خون در گروه دیابت تمرین کرده نسبت به گروه دیابت تمرین نکرده کاهش معنیداری داشت. بیان ژن SYD در گروه دیابت تمرین نکرده نسبت به گروه کنترل سالم بالاتر بود (001/0=P). همچنین تمرین منجر به کاهش معنیدار بیان ژن SYD در گروه دیابت تمرین کرده نسبت به گروه دیابت تمرین نکرده شد (به ترتیب 001/0=P و 0001/0=P).
نتیجهگیری: در نرونهای حسی رتهای دیابتی، تنظیم افزایشی mRNASYD، در پیامرسانی آسیب نرونی درگیر بوده و ورزش به عنوان یک راهبرد غیر دارویی، میتواند آن را تعدیل و به سطوح نرمال نزدیک نماید. بنابراین، پیشنهاد میشود SYD به عنوان یک هدف درمانی بدیع در بیماری دیابت مورد توجه قرار گیرد.
مجید قلی پور، آرزو تبریزی، انوشیروان کاظم نژاد،
دوره 12، شماره 4 - ( 2-1392 )
چکیده
مقدمه: سندرم متابولیکی مجموعهای از اختلالات متابولیکی شامل چاقی مرکزی، افزایش قند خون، اختلالات چربی خون و پرفشاری خونی است که خطر رشد بیماری قلبی عروقی و دیابت را افزایش میدهد. به نظر میرسد روش زندگی و فقدان آگاهی کافی دانشجویان نسبت به این عوامل، آنان را بیشتر در معرض این عارضه قرار میدهد. با توجه به کمبود تحقیقات در مورد دانشجویان، این تحقیق با هدف بررسی میزان شیوع سندرم متابولیک و رابطه آن با شاخصهای چاقی و همچنین تعیین شایعترین عامل خطر آن، به تفکیک در دو جنس انجام شد.
روشها: تعداد 223 دانشجو (150 مرد، 73 زن) در این تحقیق مقطعی شرکت کردند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه، آزمایش خون، و اندازهگیریهای آنتروپومتریکی جمعآوری شد. تمام متغیرهای آنتروپومتریکی و خونی پس از اندازهگیری با استانداردهای سازمان بهداشت جهانی و پانل درمانی بزرگسالان 3 تطبیق داده شد.
یافتهها: شیوع سندرم متابولیک 4/5% (67/6% مردان، 7/2% زنان) و چاقی مرکزی %04/4 (67/2% مردان، 85/6% زنان) بود. 09/60% از آزمودنیها کم تحرک بودند. کمبود HDL-C با 50/43% و پر فشاری خونی با 4/27% به ترتیب از شایعترین عوامل بودند. از بین شاخصهای چاقی، محیط کمر بهترین پیشگوی سندرم متابولیکی برای هر دو جنس بود.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که شیوع سندرم متابولیک و چاقی در بین آزمودنیهای این تحقیق، نسبت به برخی از همتایان ایرانی و اروپایی بیشتر بود. با توجه به ارتباط بین معیارهای سندرم متابولیک و بیماریهای قلبی- عروقی، دیابت، و سه اصل افزایش فعالیت جسمانی، کنترل وزن و رژیم غذایی، ارائه برنامهای مناسب به منظور پیشگیری و درمان دانشجویان مبتلا، و ارتقاء سلامتی آنان، در اولویت قرار دارد.
زینب شایقیان، پریسا امیری، ماریا آگیلار وفایی، محمود پروین، کبری روحی گیلانی،
دوره 13، شماره 2 - ( 10-1392 )
چکیده
مقدمه: نقص شناختی و هیجانی در الکسیتایمیا، منجر به مشکلات گوناگون در سلامت روانی و بیماریهای جسمانی میگردد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر الکسیتایمیا بر رابطه خودمراقبتی و کنترل قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع دو میباشد.
روشها: این مطالعه از نوع مقطعی است. نمونه پژوهش شامل 100 نفر (60 زن و 40 مرد؛ سنین 40 تا 70 سال) از بیماران مراجعهکننده به بیمارستان لبافینژاد در سال 1391 است. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل: پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، آنتروپومتریک و بالینی، پرسشنامه مقیاس کوتاه فعالیتهای خودمراقبتی دیابت و پرسشنامه بازبینی کیفیت زندگی وابسته به دیابت میباشد. جهت بررسی میزان هموگلوبین گلیکوزیله و دیگر شاخصهای آزمایشگاهی مرتبط از بیماران آزمایش خون گرفته شد. دادهها پس از جمعآوری و کدگذاری با استفاده از نرم افزار SPSS16 تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج همبستگی پیرسون نشانگر رابطه منفی و معنادار بین رفتارهای خودمراقبتی با الکسیتایمیا و هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو میباشد. بر اساس نتایج حاصل از رگرسیون سلسله مراتبی، خودمراقبتی به تنهایی 40/0 درصد از واریانس هموگلوبین گلیکوزیله را تبیین کرد که با اضافه شدن الکسیتایمیا این مقدار به 42/0 افزایش یافت.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که الکسیتایمیا به همراه خودمراقبتی در دیابت نوع دو پیشبینیکننده سطح هموگلوبین گلیکوزیله است. لذا با در نظر گرفتن ابعاد هیجانی بیماران مبتلا به دیابت میتوان گام موثرتری در درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو برداشت.
امیربهادر دخیلی، رضا قراخانلو، منصوره موحدین، علی خازنی، محمد کشاورز،
دوره 13، شماره 3 - ( 12-1392 )
چکیده
مقدمه: نوروپاتی دیابت یکی از رایجترین عوارض دیابت میباشد که با کاهش در سنتز و انتقال نروتروفینها همراه است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن NGF در بخش حسی رتهای با نوروپاتی دیابت میباشد.
روشها: 28 سر رت صحرایی بالغ از نژاد ویستار با میانگین توده بدنی 2/11±271 گرم بهطور تصادفی در چهار گروه دیابت کنترل، دیابت تمرین، سالم کنترل و سالم تمرین قرار گرفتند. جهت القا نوروپاتی دیابت، پس از 12 ساعت ناشتایی از روش تزریق درون صفاقی محلول STZ ( mg/kg45) استفاده گردید. 2 هفته پس از تزریق STZ پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط بهمدت 6 هفته انجام گردید و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی رتها قربانی شدند. با استفاده تکنیک Real time-Pcr بیان ژن NGF در بخش حسی نخاع رتها مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت تعیین معنادار بودن تفاوت بین گروهها و تعامل متغیرها از تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون تعقیبی LSD استفاده گردید.
یافتهها: تمرین استقامتی، موجب افزایش معنادار در بیان ژن NGF در رتها شد. همچنین، کاهش معنیدار سطوح گلوکز خون در گروه دیابت تمرین کرده نسبت به گروه دیابت تمرین نکرده مشاهده گردید.
نتیجهگیری: افزایش فعالیت بدنی و تمرین میتواند بهطور قوی عوامل پاتولوژیک مرتبط با نوروپاتی دیابت را از طریق افزایش فاکتور رشد عصبی تحت تاثیر قرار دهد. لذا پیشنهاد میگردد افراد دیابتی برای پیشگیری از عوارض عصبی و درمان بیماریهای مرتبط با آن از ورزش در کنار دیگر راههای درمانی استفاده نمایند.
صفدر مهدوی فرد، سيده زهرا بطحائی، منوچهر نخجوانی، بتول اعتمادیکیا،
دوره 13، شماره 4 - ( 2-1393 )
چکیده
مقدمه: دیابت شایعترین بیماری متابولیک و اختلالات عروقی آن عامل بیشترین میزان مرگومیر در افراد دیابتی است. افزایش قندخون، اختلات لیپیدی و استرس اکسیداتیو زمینه ساز عوارض دیابت است. هدف از این مطالعه بررسی اثر اسید آمینه سیستئین بر وضعیت قندخون، پروفایل لیپیدی، شاخص آتروژنی، استرس اکسیداتیو، گلیکه و اکسید شدن LDLدر رت مدل دیابتی ـ آتروسکلروزی است.
روشها: از رت دیابتی شده با استرپتوزوتوسین تحت رژیم غذایی آتروژنی بهعنوان مدل دیابتی ـ آتروسکلروزی استفاده شد. گروههای تحت مطالعه عبارت بودند از: گروههای کنترل و دیابتی، و گروههای کنترل و دیابتی دریافت کننده سیستئین که به مدت یک ماه تحت تیمار با اسیدآمینه سیستئین (05/0 درصد در آب خوری) قرارگرفتند. بعد از یک ماه قندخون ناشتا، پروفایل لیپیدی، LDL گلیکه و اکسیده، محصولات پیشرفته اکسیدشدن پروتئینی، گلیاوگسال، متیلگلیاوکسال و وزن رتها اندازهگیری و بررسی شد.
یافتهها: رتهای دیابتی ـ آتروسکلروزی نسبت به گروه کنترل افزایش قابلتوجهی در میزان قندخون، تریگلسیرید، کلسترول، LDL، نسبت LDL/HDL بهعنوان شاخص آتروژنی، LDL گلیکه و اکسیده، گلیاوکسال و متیلگلیاوکسال، همچنین پروتئین اکسیده داشتند. پارامترهای ذکر شده در گروه دیابتی ـ آترواسکلروزی تحت تیمار با سیستئین نسبت به گروه بدون تیمار (P < 0.001) کاهش قابل توجهی نشان داد.
بحث و نتیجهگیری: سیستئین با توجه به بهبود وضعیت قند ولیپید، مهار روندهای گلیکه و اکسیدشدن LDL و کاهش استرس اکسیداتیو در رتهای دیابتی ـ آتروسکلروزی میتواند بهعنوان یک دارو جهت پیشگیری از اختلالات دیابت پیشنهاد شود.