کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
8 نتیجه برای موضوع مقاله:
محمد فیوضی، جواد حدادنیا، نسرین ملانیا، مریم هاشمیان، کاظم حسنپور،
دوره 12، شماره 3 - ( 12-1391 )
چکیده
مقدمه: یکی از عوارض خطرناک بیماری دیابت نوع 1، افزایش و یا کاهش ناگهانی سطح غلظت قند خون میباشد که باعث بروز خطراتی مانند اغما و بیهوشی خواهد شد. انسولین و گلیبنکلامید، دو دارویی هستند که در اثر تجویز دُز صحیح، سطح غلظت قند خون را در نهایت، به درستی تنظیم میکنند تا از بروز چنین عوارضی پیشگیری شود. بنابراین استفاده از روشی مناسب به منظور پیشبینی یا تجویز صحیح این داروها و در نهایت پیشگیری از این عوارض، گام مهمی در جهت کنترل بهینه بیماری محسوب میشود. در این تحقیق ما بر آن هستیم، تا با استفاده از ترکیب الگوریتمهای دادهکاوی و هوش مصنوعی، پیشبینی صحیحی از دُز انسولین وگلیبنکلامید برای بیماران انجام دهیم.
روشها: مراحل ایجاد سیستمی هوشمند به منظور تعیین و پیشبینی میزان صحیح انسولین و گلیبنکلامید بدین صورت است؛ که ابتدا لازم است تا شرایط و پارامترهایی که در میزان و دُز دارو (انسولین و گلیبنکلامید) برای بیماران دخیل هستند را شناسایی نماییم، سپس بانک جامعی مبتنی بر این ویژگیها تشکیل دهیم، با همکاری تیم پزشکی مرکز تحقیقات دیابت شهرستان سبزوار، بانک جامعی در 3 مرحله براساس اطلاعات 110 بیمار و 258 مورد مشکوک آن مرکز طراحی شد، سپس طبق قاعده سیستمهای هوشمند و شبکههای عصبی مصنوعی، مدلی به منظور پیشبینی میزان دُز انسولین و گلیبنکلامید برای بیماران طراحی شد.
یافتهها: سیستم پیشنهادی با استفاده از ترکیب روشهای مذکور موفق شد با تکیه بر ویژگیهای پایگاه داده در قالب ترکیب و تعامل به دقت پیش بینیبیش از 95% دست یابد. در مقایسه با روشهای رایج از یکطرف و روشهای مصنوعی از طرف دیگر (غالباً در بهترین حالت دقت و صحت قدرت پیشبینی آنها در حدود 85% برای مدت زمان کمتر از 3 ساعت بوده است) به خوبی مشخص شد که، عملکرد سیستم پیشنهادی، مناسبتر، سریعتر و تا حدودی مطمئنتر از سایر روشهای ترکیبی هوشمند است.
نتیجهگیری: این تحقیق با ارائه یک روش و مدل برگرفته از واقعیت و شرایط بیماران؛ میزان صحیح و تجویز شده دارو برای آنها را مشخص میکند، این در حالی است که نسبت به روند طبیعی تجویز توسط پزشکان، علاوه بر افزایش سرعت در تعیین میزان دارو، دارای صحت و مقبولیت و دقت قابل قبولی میباشد.
علیرضا کاشفی، جواد حدادنیا،
دوره 14، شماره 5 - ( 4-1394 )
چکیده
مقدمه: زخمپای دیابتی (Diabetic foot ulcers) یکی از شایعترین عوارض مربوط به دیابت است که بیش از 15 درصد افراد دیابتی را مبتلا میسازد. از سوی دیگر بهدلیل مشکلات موجود در سیستم ایمنی بدن افراد دیابتی، ترمیم این زخمها معمولاً به کندی صورت میگیرد و این امر احتمال گانگرن شدن پا، قطع اندام و حتی مرگ را بهطور چشمگیری افزایش میدهد. روشهای مرسوم برای تشخیص نواحی در معرض زخم که بر اساس معاینه و لمس کردن پوست میباشند، معمولاً نمیتوانند تغییرات مربوط به یکپارچگی پوست را در زمان مناسب آشکار کرده تا از ایجاد زخم جلوگیری شود. بنابراین در سالهای اخیر تصویر برداری حرارتی از اندام بهعنوان یک روش جدید در تشخیص زودهنگام ناحیه در معرض زخم مورد توجه قرار گرفته است. این روشها بر اساس مقایسه دمای کف پای چپ و راست برای شناسایی ناحیه التهاب صورت میگیرد.
روشها: در این مطالعه از 25 نفر از شرکت کنندگان در آزمایشگاه پردازش تصویر دانشگاه حکیم سبزواری در شرایط استاندارد تصاویر حرارتی گرفته شده، سپس الگوریتمی کاملاً خودکار بهمنظور مقایسه دقیق تصاویر حرارتی و استخراج نواحی پُرحرارت از ماتریس دمایی برای مقایسه نظیر به نظیر درجه حرارت پای چپ و راست افراد بهمنظور شناسایی ناحیه دارای التهاب پنهان طراحی گردید.
یافتهها: سیستم پسشنهادی طراحی شده براساس تکنیکهای پردازش تصویر و بینایی ماشین موفق به یافتن دو مورد التهاب در بین افراد شرکت کننده در این پژوهش شد. میزان دقت (Accuracy)، حساسیت (Sensitivity) و ویژگی (Specificity) الگوریتم بهترتیب برابر با 90%، 100%، 88% بهدست آمد.
نتیجهگیری: بر خلاف تحقیقات گذشته که بیشتر بهصورت کیفی بر روی تصاویر حرارتی عمل میکردند، این مطالعه موفق به طراحی سیتمی کاملاً هوشمند جهت مقایسه کمی نقاط نظیر به نظیر در کف پای چپ و راست افراد بهمنظور شناسایی ناحیه التهاب گردید. این در حالی است که به گفته محققان، زمانی که یک بیمار آزمایش مونوفیلمان (monofilament test) را حس نمیکند و نمیتواند دمای کف پای خود را متوجه شود، در واقع تنها روش پیشبینی و پیشگیری از ایجاد زخم پا در یک پای بدون حس، تشخیص تفاوت دما است که الگوریتم طراحی شده در این تحقیق به خوبی و با دقت، صحت و مقبولیت مناسب این خواسته را برآورده میکند.
رویا عسکری، محمد رضا حامدی نیا،
دوره 14، شماره 5 - ( 4-1394 )
چکیده
مقدمه: اپلین حساسیت انسولینی را افزایش میدهد، اما ارتباط آن با تمرینهای ورزشی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این تحقیق بررسی تأثیر تمرینهای ترکیبی (مقاومتی، استقامتی) و استقامتی بر سطوح اپلین پلاسمایی و شاخص حساسیت انسولینی بود.
روشها: 45 دانشجوی داوطلب واجد شرایط (دارای نمایه توده بدنی 25 تا 30، سالم و غیرفعال)، بهصورت تصادفی در سه گروه ترکیبی، استقامتی و کنترل تقسیم شدند. گروههای تمرینی 4 روز در هفته، طی 12 هفته تمرین کردند. در گروه ترکیبی، برنامه تمرینی شامل 2 روز در هفته از نوع استقامتی تناوبی از 5 تکرار دوهای 3 دقیقهای شروع و در هفتههای پایانی به 13 تکرار دوهای 3 دقیقهای رسید (فواصل استراحت بین تکرارها 2-1 دقیقه و شدت 60 ا لی 80 درصد ضربان بیشینه قلب اعمال شد)، و 2 روز دیگر برنامه مقاومتی در 7 ایستگاه (قایقی، پرس پا، پروانهای، باز شدن ساق پا، خم شدن ساق پا، خم و باز شدن ساعد) شامل 3 ست با 8 تا 12 تکرار (30 الی 60 ثانیه استراحت بین تکرارها و 90-60 ثانیه استراحت بین ستها).گروه استقامتی تمرین هر 4 روز را مشابه بخش استقامتی در گروه ترکیبی انجام دادند. قبل و پس از 12 هفته، مقادیر اپلین، گلوکز انسولین، نیمرخ لیپیدی در گروهها اندازهگیری شد. تحلیل دادهها با آنوا یکسویه در سطح 05/0p< با نرمافزار SPSS نسخه 18 انجام شد.
یافتهها: سطوح پلاسمایی اپلین در گروههای تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشت (0001/0=p). مقادیر HDL-c در گروههای تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشت (043/0=p)، شاخص حساسیت انسولینی مقادیر گلوکز و انسولین در بین سه گروه تفاوت قابل ملاحظهای نداشت.
نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد 12 هفته تمرین ترکیبی و استقامتی سبب کاهش معناداری بر اپلین پلاسمایی شده و هر دو شیوه تمرینی HDL-c را افزایش داده و کلیه این تغییرات مستقل از تغییر شاخص حساسیت انسولینی رخ داده است.
محمد فیوضی، جواد حدادنیا، نسرین ملانیا، محمد محمد زاده،
دوره 14، شماره 6 - ( 6-1394 )
چکیده
مقدمه: دیابت بیماری است که علاوه بر پیشگیری، نیاز به مراقبتهای فراوانی از قبیل پیشبینی صحیح میزان نوسانات سطح قند خون دارد. از مهمترین عوارض این بیماری میتوان به بیهوشی، کما و حتی مرگ اشاره کرد. امروزه در این بیماران، تعیین صحیح دُز انسولین براساس تجربه یا دانش پزشکان با استفاده از تعامل با بیماران مشخص میشود، هر چند که وجود خطاهای انسانی اجتناب ناپذیر است. در این مطالعه سعی شده است تا پیشبینی صحیحی از نیاز 48 ساعت آینده انسولین برای بیماران به دست آید.
روشها: 124 بیمار دیابتی نوع دو و 188 فرد مشکوک به بیماری نوع دو براساس 12 ویژگی با انتخاب تصادفی از بین افراد مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت دانشگاه علوم پزشکی سبزوار در فاصله سالهای 1385 تا 1390 مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. سیستم پیشنهادی نویسندگان دارای چندین زیر سیستم از قبیل الگوریتمهای تکاملی (BPSO1) بهمنظور انتخاب بهترین و موثرترین ویژگیها، الگوریتمهای دادهکاوی (SVM2) بهمنظور تشخیص و دستهبندی ویژگیهای موثر از غیر موثر و سیستمهای انطباقی فازی عصبی (ANFIS3) بهمنظور تخمین، یادگیری و تطبیق در جهت پیشبینی صحیح، مورد استفاده قرار گرفته است. تمام شبیه سازیها توسط نرم افزار MATLAB انجام شده است.
یافتهها: سیستم پیشنهادی براساس بهترین ویژگیها در بانک داده در قالب ترکیب و تعامل موفق شد به دقت بالایی با کمترین خطا دست یابد. این سیستم در مقایسه با سایر روشهای معمول از سرعت قابل توجه، عملکرد مناسب و دقت بالایی برخوردار است. سیستم پیشنهادی در قالب ترکیب و تعامل با زیر سیستمها موفق شد به نرخ ویژگی 1/84 درصد، 91 درصد در حساسیت و به دقت 9/92 درصد، دست یابد.
نتیجهگیری: در این تحقیق با توجه به ضرورت تعیین صحیح و بهموقع میزان انسولین برای بیماران، روشی نوین مبتنی بر ترکیب سیستمهای هوشمند جهت پیشبینی صحیح دُزانسولین برای بیماران ارائه شده است. با به کارگیری سیستم پیشنهادی علاوه بر مشخص شدن نیاز صحیح انسولین برای بیماران از مشکلاتی همچون بستری و مراقبهای طولانی و طاقت فرسای بیماران برای مشخص شدن نیاز انسولین آنها پیشگیری شده است.
محمد فیوضی، چواد حدادنیا، نسرین ملانیا،
دوره 16، شماره 1 - ( 10-1395 )
چکیده
مقدمه: تشخیص به موقع بیماری دیابت بهطور چشمگیری صدمات و آسیبهای ناشی از این بیماری را در جامعه کاهش میدهد. دیابت بیماری است که علاوه بر پیشگیری، نیاز به مراقبتهای فراوانی از قبیل پیش بینی صحیح میزان نوسانات سطح قند خون دارد. از مهمترین عوارض این بیماری میتوان به بیهوشی، کما و حتی مرگ اشاره کرد. امروزه در این بیماران، تعیین صحیح دُز انسولین براساس تجربه و دانش پزشکان در کنار تعامل بیماران با آنها مشخص میشود، هر چند که وجود خطاهای انسانی اجتناب ناپذیر است.
روشها: در این تحقیق 124 بیمار و 188 فرد سالمِ مشکوک به بیماری براساس 21 ویژگی (7 ویژگی بهمنظور تشخیص، 14 ویژگی بهمنظور پیشبینی دُز انسولین) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند، سپس سیستمی ارائه شد که ابتدا شناسایی یا تشخیص بیماری را انجام دهد، بعد برای افراد بیمار، مهمترین داروی این بیماران، یعنی دُز انسولین مشخص کند. سیستم پیشنهادی دارای دو مرحله (تشخیص بیماری و پیشبینی) و چندین زیر سیستم میباشد. در مرحلهی تشخیص بیماری، زیر سیستمهایی از قبیل سیستم فازی (Fuzzy) بهمنظور برآورد صحیح پیشرفت بیماری در بیماران، درخت تصمیمگیری (D-T) بهمنظور تهیه قوانین در سیستم فازی (فرآیند نگاشت فضای ویژگی (افراد) به خروجی (نتیجهی تشخیص)) استفاده شده است. همچنین در مرحلهی پیشبینی دُز انسولین از الگوریتمهای کاوشی (BPSO) بهمنظور انتخاب بهترین ویژگیها، الگوریتمهای طبقهبندی (SVM) بهمنظور طبقهبندی ویژگیهای مؤثر از غیر مؤثر و سیستمهای انطباقی مصنوعی فازی – عصبی (ANFIS) برای پیشبینی نهایی داروی بیماران استفاده شده است.
یافتهها: سیستم پیشنهادی براساس بهترین ویژگیها در بانک داده تهیه شده در قالب ترکیب و تعامل موفق شد به دقت 1/95% دست یابد، که البته در هنگام مقایسه با سایر روشهای معمول به سرعت قابل توجه و عملکرد مناسب آن و البته دقت بالای آن پی میبریم.
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده بهمیزان قابل توجهی نسبت به تحقیقات قبلی بهبود یافت. همچنین در مقایسه با نتایج پزشکان، نشان دهندهی عملکرد خوب در صحت پیشبینی سری زمانی غلظت قند خون است، چرا که سیستم پیشنهادی موفق شد، سطح قند خون تا 48 ساعت آینده را پیشبینی نماید.
مهدی زارعی، محمدرضا حامدی نیا، امیرحسین حقیقی، رها نورافشار، سارا امینی،
دوره 16، شماره 1 - ( 10-1395 )
چکیده
مقدمه: هدف مطالعهی حاضر بررسی تأثیر سه برنامهی تمرینات هوازی- مقاومتی با شدتهای مختلف بر کنترل متابولیک و سطوح ویسفاتین در مردان مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روشها: 43 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو بهصورت تصادفی در 4 گروه (سه گروه تمرینات ترکیبی 1، 2 ،3 و گروه کنترل) تقسیم شدند. گروههای تمرینی بهمدت 12 هفته، 3 جلسه در هفته تمرینات ترکیبی هوازی- مقاومتی را با شدتهای مشخص (گروه 1: مقاومتی60-50% یک تکرار بیشینه- هوازی 80-70 % ضربان قلب بیشینه، گروه 2: مقاومتی70-60% یک تکرار بیشینه- هوازی70-60% ضربان قلب بیشینه و گروه 3: مقاومتی80-70% یک تکرار بیشینه- هوازی 60-50% ضربان قلب بیشینه) اجرا کردند. فرآیند خونگیری بهمنظور تعیین سطوح ویسفاتین، انسولین، گلوکز ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله قبل و پس از 12 هفته، اجرا شد.
یافتهها: پس از 12 هفته تمرین سطوح ویسفاتین و مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله در هرسه گروه تمرینی و گلوکز ناشتا در گروه 2 تمرینات ترکیبی نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری کاهش یافت (05/0>P). در هر سه گروه تمرینی حداکثر اکسیژن مصرفی بهطور معناداری افزایش یافت (05/0>P). تفاوت معنیداری در وزن، نمایهی تودهی بدنی، درصد چربی، سطوح انسولین و مقاومت به انسولین بین گروهها مشاهده نشد.
نتیجهگیری: 12 هفته تمرینات ترکیبی با شدتهای اجرا شده بهواسطهی کاهش سطوح ویسفاتین و هموگلوبین گلیکوزیله و بهبود توان هوازی میتواند در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مفید باشد. علاوه بر فواید فوق، تمرینات ترکیبی با شدت70-60 % یکتکراربیشینه، 70-60 % ضربان قلب بیشینه بهواسطهی کاهش گلوکز ناشتا میتواند مزیتهای مثبت بیشتری را نصیب این بیماران نماید.
محمدرضا حامدی نیا، طیبه امیری پارسا،
دوره 17، شماره 2 - ( 12-1396 )
چکیده
مقدمه: هدف مطالعهی حاضر بررسی مقالات چاپ شده در نشریات علمی – پژوهشی داخل کشور در بخش علوم ورزشی و در حوزهی متابولیسم ورزشی از سال 1390 تا سال 1394 بود.
روش ها: به این منظور از 27 نشریهی چاپ شده در حوزهی علوم ورزشی 9 نشریه انتخاب شد و با مراجعه به سایت خود نشریات و پایگاههای جهاد دانشگاهی (SID) و بانک اطلاعات نشریات کشور (Magiran) مقالات استخراج شد. در این فرآیند 766 مقاله مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: از 766 مقالهی مورد بررسی با توجه به شاخصهای مورد اندازهگیری، 223 مقاله در حوزهی متابولیسم ورزشی قرار گرفت. بیشترین مقالات در نشریهی سوخت و ساز فعالیت ورزشی چاپ شده بود، 57/53 درصد مقالات چاپ شده در این نشریه در حوزهی متابولیسم ورزشی بود. متوسط نویسندگان هر مقاله 28/3 نفر بود. سهم دانشگاههای دولتی در تولید مقالات 78 درصد به تنهایی و 17 درصد با دانشگاههای آزاد بود. در ارتباط با بیشترین متغیر مستقل مورد استفاده در تحقیقات میتوان گفت تمرینات هوازی (استقامتی) 09/29 درصد از کل متغیرهای مورد استفاده در تحقیقات بود. از 223 مقالهی مورد بررسی 89 مقاله پاسخ به فعالیتهای ورزشی و 134 مقاله سازگاری نسبت به تمرینات ورزشی را مورد مطالعه قرار داد. بیشترین آزمودنیهای مورد استفاده در تحقیقات دانشجویان و موشها با 5/16 و 14/16 درصد از کل مقالات بود. تعداد آزمودنیهای مورد استفاده در هر مقاله بهطور میانگین 62/23 نفر بود. تقریباً 60 درصد مقالات هیچ نوع شاخص عملکردی یا جسمانی را اندازهگیری نکرده بودند. از میان شاخصهای متابولیسمی مورد اندازهگیری، شاخصهای اکسیدانی و آنتی اکسیدانی با 69/11 درصد در رتبهی اول قرار داشت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج فوق هماهنگی، اولویت و سیاستگذاری در حوزهی پژوهشهای متابولیسم ورزشی ضروری بهنظر میرسد.
رویا عسکری، امیر حسین حقیقی، ندا بدری،
دوره 17، شماره 4 - ( 2-1397 )
چکیده
مقدمه: افزایش قند خون، با کاهش دفاع ضداکسایشی بدن، همراه است. هدف تحقیق حاضر مقایسهی اثر تمرینات مقاومتیـ هوازی با و بدون مصرف زنجبیل بر برخی از شاخصهای اکسایشی و ضداکسایشی در زنان چاق دیابتی نوع دو بود.
روشها: 24 زن دیابتی نوع دو با میانگین سنی 36/4±47/49 سال، نمایهی تودهی بدن 16/3±31 کیلوگرم/ مترمربع، قد 04/0±56/1 متر بهصورت نمونه در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه 12نفره تجربی و کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه 12 هفته، 3 جلسه در هفته، تمرینات مقاومتی را با شدت 85-75 درصد یک تکرار بیشینه در 8 ایستگاه، و پس از 5 دقیقه استراحت، تمرینات تناوبی هوازی را با شدت 85-75 درصد ضربان قلب بیشینه، انجام دادند. یک گروه روزانه کپسولهای 800 میلیگرمی پودر ریزوم زنجبیل و گروه دوم کپسولهای حاوی آرد گندم را مصرف کردند. 24 ساعت قبل و بعد از دورهی تمرینی، مالون دی آلدئید (MDA) ظرفیت تام آنتیاکسیدانی (TAC) آنزیم سوپراکسید دیسمیوتاز (SOD)مقدار گلوتایتون (GSH)، هموگلوبین گلیکوزیله (HbAlc)، گلوکز و انسولین و ترکیب بدنی سنجیده شد.
یافتهها: 12 هفته تمرین ترکیبی همراه و بدون مصرف زنجبیل سبب کاهش معنادار هموگلوبین گلیکوزیله، انسولین، مقاومت انسولینی، درصد چربی و افزایش معنادار TACو گلوتایتون نسبت به حالت پایه شد (05/≥0P)، در حالی که بر مقادیر SOD و MDA تأثیر معناداری بر جای نگذاشت.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد انجام تمرینات ترکیبی با و بدون مصرف زنجبیل سبب بهبود شرایط آنتیاکسیدانی و برخی از شاخصهای ترکیب بدنی در زنان چاقدیابتی نوع دو باشد.