جستجو در مقالات منتشر شده


کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
12 نتیجه برای موضوع مقاله:

ولی‌اله دبیدی روشن، سمیه حسین‌زاده،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده

مقدمه: سرب یک آلاینده سمی محیطی است که دستگاه قلبی عروقی را متاثر می‌کند. مطالعات قبلی اثرات مثبت فعالیت بدنی منظم و مکمل‌های ضد اکسایشی را بر عوامل خطر قلبی- عروقی تأیید کردند اما اثر مجزا و یا تعاملی این عوامل به ویژه اثر مکمل گیاهی ضد اکسایشی و ضد التهابی کورکومالونگا (رنگدانه زردچوبه) در حضور آلاینده‌ای از قبیل سرب مشخص نیست. هدف از این مطالعه بررسی اثر تعاملی سرب، تمرین ورزشی و مکمل کورکومالونگا بر نیمرخ لیپیدی
(LDL-C، HDL-C) و شاخص‌های التهابی(WBC، HS-CRP) و شاخص‌های مرتبط با اکسایش(TAC و MDA) در بیماری قلبی عروقی است.
روش‌ها: 60 سر موش صحرایی ویستار به 6 گروه دسته‌بندی و به مدت 8 هفته در معرض تمرینات هوازی و یا تزریق زیر صفاقی استات سرب mg/kg) 20(، مکمل CML ) mg/kg 30 (قرار گرفتند. تمرین هوازی 5 جلسه در هفته با سرعت
15- 22 متر در دقیقه و مدت 25- 64 دقیقه اجرا شد.
یافته‌ها: القای سرب باعث افزایش معنادار HS-CRP، WBC، LDL-C، نسبت LDL-C/HDL-C و MDA و کاهش HDL-C و TAC شد. در مقابل، مکمل‌گیری CML و یا اجرای تمرینات هوازی و به ویژه ترکیب این دو باعث کاهش مقادیر نیمرخ لیپیدی و التهابی در مقایسه با گروه سرب شد، اما این تفاوت بین گروه‌های درمان معنی‌دار نبود.
نتیجه‌گیری: این یافته‌ها نقش هیپولیپیدیمی و ضد التهابی مکمل CML و یا تمرینات منظم هوازی و به ویژه ترکیب این دو در دستگاه قلبی عروقی را در آزمودنی‌های در معرض استات سرب نشان می‌دهد که می‌توان به عنوان یک راهبرد پیشگیرانه و درمانی برای مقابله با آثار عوامل سمی محیطی معرفی نمود.


اکبر حاجی‌زاده مقدم، ضیاء فلاح محمدی، پیروز شیخ، سعید میرزایی،
دوره 11، شماره 4 - ( 3-1391 )
چکیده

Normal 0 false false false مقدمه: هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثر شش هفته تمرین اختیاری چرخ دوار و مصرف عصاره گیاه آلیوم پارادوکسوم بر سطوح عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF)Brain Derived Neurotrophic Factor  در هیپوکامپ موش های دیابتی القاء شده با آلوکسان بود.
روش‌ها: 42 سر موش نر هشت هفته‌ای با میانگین وزن 5 ± 235 گرم از انستیتو پاستور شمال ایران تهیه شدند و به طور تصادفی به شش گروه (کنترل، تمرین، دیابت - تمرین، دیابت بدون تمرین، دیابت - آلیوم، دیابت - آلیوم - تمرین) تقسیم شدند. دیابتی کردن موش‌ها طی یک بار تزریق آلوکسان مونوهیدرات (120 میلی‌گرم به ازای هر کیلو وزن بدن) محلول در بافر سالین به صورت درون صفاقی انجام شد. مدت مطالعه شش هفته و برای گروه‌های تمرینی، ورزش از نوع اختیاری روی چرخ دوار بود. پس از پایان دوره ورزش، بعد از بیهوشی با مخلوط کتامین (mg/kg50-30) و زایلازین (mg/kg5-3)، سر حیوانات با قیچی جراحی قطع، مغز خارج شده و هیپوکامپ روی یخ جدا گردید. هیپوکامپ در بافر تهیه شده هموژن و پس از سانتریفوژ، سوپرناتانت به دست آمده جهت اندازه‌گیری BDNF استفاده گردید. سطح  BDNFهیپوکامپ با استفاده از کیت EIA و به روش آنزیم لینک ایمنواسی (ELISA) اندازه‌گیری شد. داده‌ها به روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD بررسی شدند.
یافته‌ها: دیابت القایی با آلوکسان تغییر معناداری در سطح BDNF هیپوکامپ ایجاد نکرد (05/0P<). نتایج نشان داد که بین سطوح BDNF هیپوکامپ گروه کنترل با گروه دیابت-آلیوم (001/0=P) و گروه دیابت-آلیوم-تمرین (001/0=P) تفاوت معناداری وجود داشت.
نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که دیابت ناشی از تزریق آلوکسان مونوهیدرات تغییر معناداری در BDNF ایجاد نکرد. انجام فعالیت اختیاری چرخ دوار و مصرف آلیوم پارادوکسوم می‌تواند موجب افزایش BDNF گردد. این افزایش می‌تواند در مقابله با اثرات زیانبار دیابت و استرس اکسایشی همراه با آن مفید باشد.


الهه طالبی گرکانی، رزیتا فتحی، سلمان خدادادی تیرکلایی، علیرضا صفرزاده،
دوره 11، شماره 4 - ( 3-1391 )
چکیده

e MicrosoftInternetExplorer4 مقدمه: پروتئین متصل به اسید چرب سلول چربی (A-FABP) یکی از اعضای خانواده FABP است که نقش مهمی در تنظیم متابولیسم انرژی و التهاب دارد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر یک جلسه فعالیت ورزشی هوازی بر بیان ژن A-FABP بافت چربی موش‌های صحرایی دیابتی بود.
روش‌ها: 20 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین وزن 5 ± 160 گرم پس از القای دیابت به طور تصادفی به 1 گروه کنترل و 3 گروه تمرینی تقسیم شدند (5 سر در هر گروه). گروه‌های تمرین برای یک نوبت با سرعت 20 متر در دقیقه به مدت 45 دقیقه روی نوارگردان دویدند. حیوانات در گروه‌های مجزا به ترتیب بلافاصله، 4 ساعت و 24 ساعت پس از فعالیت ورزشی بی‌هوش شدند و نمونه برداری از آن‌ها انجام شد.
یافته‌ها: بیان ژن A-FABP در گروه‌های بلافاصله و 4 ساعت پس از فعالیت ورزشی در مقایسه با گروه کنترل به طور غیر معنی‌دار (به ترتیب، 530/0P= و 060/0P=) پایین‌تر بود. با وجود این در مقایسه با گروه 24 ساعت پس از فعالیت، کاهش معنی‌دار در گروه 4 ساعت پس از فعالیت (022/0P=) مشاهده شد. سطوح HDL و اسیدهای چرب آزاد پلاسمایی بلافاصله پس از فعالیت در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی‌دار داشت (به ترتیب، 011/0P= و 002/0P=).
نتیجه‌گیری: فعالیت ورزشی هوازی می‌تواند منجر به کاهش بیان ژن A-FABP بافت چربی احشایی موش‌های صحرایی دیابتی شود. کاهش بیان ژن A-FABP بر اثر فعالیت هوازی ممکن است در بهبود و جلوگیری از عوارض ناشی از دیابت موثر باشد. با وجود این مطالعات بیشتر جهت درک ساز و کارهای آن ضرورت دارد.


زهره فتحی بیاتیانی، ولی‌اله دبیدی روشن، فاطمه رودباری،
دوره 12، شماره 1 - ( 10-1391 )
چکیده

مقدمه: هدف از این مطالعه تعیین اثرات پروتکل‌های حفاظت قلبی بر اینترلوکین 10(IL-10) و شاخص‌های قلبی تنفسی در زنان چاق مبتلا به سرطان سینه بود.
روش‌ها: در یک طرح نیمه تجربی، 40 زن چاق مبتلا به سرطان سینه با وزن 9±76 کیلوگرم و توده چربی 4±8/41 درصد شرکت داشتند.آزمودنی‌ها به طور تصادفی به چهار گروه: کنترل، تمرین در آب، مکمل زنجبیل و گروه تمرین در آب+ زنجبیل دسته‌بندی شدند.آزمودنی‌های گروه زنجبیل و گروه ترکیبی در طی 6 هفته روزانه 4 کپسول حاوی 750 میلی‌گرم پودر زنجبیل دریافت کردند. برنامه تمرین در آب به مدت 6 هفته با مدت و شدت پیش رونده از 50 تا 75 درصد ذخیره ضربان قلب اجرا شد. نمونه‌های خونی ناشتایی در دو مرحله قبل و پس از 6 هفته مداخله‌های درمانی برای بررسی اینترلوکین 10 جمع‌آوری شد.
یافته‌ها: آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که تمرین در آب به همراه مصرف مکمل زنجبیل باعث کاهش IL-10، نمایه توده بدن (BMI) و درصد چربی بدن و افزایش حداکثر نبض اکسیژن، حداکثر ضربان قلب، اوج اکسیژن مصرفی و در صد اشباع هموگلوبین در مقایسه با گروه کنترل شد. به علاوه، تفاوت معناداری در مقادیر IL-10 و سطح شاخص‌های قلبی عروقی بین گروه‌های تمرین و زنجبیل مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری :به کارگیری روش‌های غیر دارویی باعث بهبود عملکرد قلبی تنفسی در مبتلایان به سرطان پستان خواهد شد.

Normal 0 false false false


علی رضا صفرزاده، خدیجه اسمعیل‌پور، الهه طالبی گرکانی، رزیتا فتحی،
دوره 13، شماره 3 - ( 12-1392 )
چکیده

مقدمه: آدیپونکتین و امنتین-1 آدیپوکین‌هایی با ویژگی افزایش حساسیت انسولینی می‌باشند. هدف این پژوهش بررسی تاثیر تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی آدیپونکتین و امنتین-1 در موش‌های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزتوسین بود. روش‌ها: 24 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار (12 تا 14 هفته‌ای) به‌طور تصادفی به گروه‌های کنترل غیردیابتی، کنترل دیابتی و تمرین دیابتی تقسیم شدند. حیوانات در گروه تمرین دیابتی برنامه تمرین مقاومتی شامل بالا رفـتن از نـردبان با وزنه‌های متصل به دم را انجام دادند (3 روز در هفته، به مدت 4 هفته). پس از 4 هفته تمرین مقاومتی غلظت‌ سرمی گلوکز، انسولین، پروفایل لیپیدی، آدیپونکتین و امنتین-1 اندازه‌گیری شد. یافته‌ها: سطوح سرمی امنتین-1 و آدیپونکتین در گروه کنترل دیابتی در مقایسه با گروه کنترل غیردیابتی پایین‌تر بود (001/0 >P). پس از 4 هفته تمرین مقاومتی سطوح سرمی آدیپونکتین در گروه تمرین دیابتی در مقایسه با گروه کنترل دیابتی به‌طور معنی‌داری بالاتر بود (028/0 P=)، لیکن تفاوت معنی‌داری در سطوح سرمی امنتین-1 بین دو گروه دیابتی مشاهده نشد. همچنین تفاوت معنی‌داری در پروفایل لیپیدی گروه‌های مختلف مشاهده نشد. چهار هفته تمرین مقاومتی تغییر معنی‌داری در سطوح سرمی گلوکز و انسولین موش‌های صحرایی دیابتی ایجاد نکرد. نتیجه‌گیری: این پژوهش نشان داد تمرین مقاومتی موجب افزایش غلظت سرمی آدیپونکتین در موش‌های صحـرایی دیابتی می‌شود، بدون آن‌که تغییر معنی‌داری در غلظت گلوکز، انسولین، امنتین-1 و پروفایل لیپیدی رخ دهد. به نظر می‌رسد شدت پایین تمرین و دوره‌ی کوتاه آن نقش مهمی در عدم مشاهده تغییرات معنی‌دار در غلظت گلوکز، انسولین و امنتین-1 داشته باشد.
علیرضا صفرزاده، فخری برادران جم، الهه طالبی گرکانی، رزیتا فتحی،
دوره 14، شماره 5 - ( 4-1394 )
چکیده

مقدمه: کالیکرین-7 (KLK7) سرین پروتئازی با ویژگی شبه کیموتریپسینی است که می­تواند موجب گسستن زنجیره A و B انسولین شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر فعالیت ورزشی هوازی بر غلظت پلاسمایی کالیکرین-7 و شاخص مقاومت انسولینی در زنان غیرفعال با وزن طبیعی و دارای اضافه وزن می­باشد.

روش­ها: بیست و هشت زن غیرفعال 24 تا 60 ساله به‌طور داوطلبانه در تحقیق حاضر شرکت کردند و براساس نمایه توده بدن به دو گروه با وزن طبیعی (15 n=) و دارای اضافه وزن تقسیم شدند (13 n=). تمامی آزمودنی­ها در برنامه­ 8 هفته­ای تمرین هوازی فزاینده (شامل دویدن با شدت 40 تا 80 درصد ضربان قلب ذخیره) شرکت کردند. شاخص­های پیکرسنجی (وزن، BMI، درصد چربی بدن)، متابولیک و غلظت پلاسمایی کالیکرین-7 در ابتدا و پایان برنامه­ تمرینی اندازه­گیری شد.

یافته­ها: این برنامه تمرینی موجب کاهش معنی­دار درصد چربی بدن (05/0> P) و افزایش معنی­دار اکسیژن مصرفی بیشنه (05/0> P) در هر دو گروه شد. مقادیر پایه (پیش آزمون) غلظت پلاسمایی کالیکرین-7 در زنان دارای اضافه وزن در مقایسه با گروه با وزن طبیعی به‌طور معنی­داری بالاتر بود (05/0> P). افزایش معنی­دار غلظت پلاسمایی کالیکرین-7 پس از 8 هفته تمرین هوازی تنها در گروه زنان با وزن طبیعی مشاهده شد (05/0> P). ارتباط معنی­داری بین تغییرات غلظت پلاسمایی کالیکرین-7 و تغییرات غلظت انسولین یا شاخص مقاومت به انسولین مشاهده نشد (05/0> P).

 نتیجه­گیری: تمرین هوازی می­تواند عامل موثری در افزایش سطوح پلاسمایی کالیکرین-7 در زنان غیرفعال باشد. داده­های این پژوهش تائید کننده نقش کالیکرین-7 پلاسمایی در تغییرات مقاومت انسولینی نمی­باشد.


رزیتا فتحی، سجاد اصلانی مغانجوقی، الهه طالبی گرگانی، علیرضا صفرزاده، حسن صیقل،
دوره 14، شماره 6 - ( 6-1394 )
چکیده

مقدمه: ویسفاتین آدیپوکاینی است که عمدتاً از بافت چربی احشایی ترشح می‌شود و در هموستاز گلوکز نقش دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر سطوح پلاسمایی ویسفاتین و رابطه آن با شاخص مقاومت به انسولین در موش‌های نر مقاوم به انسولین بود.

روش‌ها: در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین وزنی(20±220گرم)، به‌طور تصادفی به 3 گروه کنترل‌سالم، کنترل ‌مقاوم به انسولین و تمرین‌کرده مقاوم به انسولین تقسیم شدند. پس از القای وضعیت مقاومت به انسولین در گروه‌های کنترل و تمرین کرده مقاوم به انسولین، گروه تمرین مقاومتی به‌مدت 8 هفته، 3 روز در هر هفته تمرین مقاومتی انجام دادند. غلظت پلاسمایی ویسفاتین، انسولین، گلوکز وشاخص مقاومت به انسولین پس از تمرین‌ها اندازه‌گیری شد. آزمون آنووای یک‌طرفه برای آنالیز داده‌ها در سطح معنی‌داری 05/0>P مورد استفاده قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که القای مقاومت به انسولین باعث افزایش معنی‌دار سطوح ویسفاتین، گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین شد (05/0P<). از سوی دیگر تمرین مقاومتی باعث کاهش معنی‌داری گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین شد (05/0P<)، اما کاهش سطوح ویسفاتین در اثر تمرین معنی‌دار نبود (05/0P>).

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌ها، ویسفاتین در وضعیت مقاومت به انسولین و دیابت افزایش می‌یابد و همبستگی مثبت با مقاومت به انسولین دارد. تعییرات ایجاد شده در سطوح ویسفاتین به‌دنبال تمرین مقاومتی معنی‌دار نبوده و رابطه‌ای با بهبود شاخص مقاومت به انسولین نداشت. بنابراین احتمالاً ویسفاتین در بهبود وضعیت متابولیکی ناشی از تمرین در شرایط مقاومت به انسولین نقشی نداشته است.


صهبا آرین دوست، پروانه نظرعلی، رزیتا فتحی، فرشاد صحبت زاده،
دوره 16، شماره 2 - ( 10-1395 )
چکیده

مقدمه: دیابت با طیف گسترده‌ای از عوارض مخرب از جمله زخم پای در حال پیشرفت همراه است. زخم پای دیابتی عامل ناتوانی در بیماران دیابتی به حساب می‌آید و علی‌رغم پیشرفت‌هایی که در زمینه‌ی تشخیص و درمان دیابت انجام گرفته، تاکنون معضل پای دیابتی رفع نشده است. هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر تمرین استقامتی و پلاسمای سرد بر بهبود زخم موش‌های صحرایی دیابتی بود.
روش‌ها: بدین منظور 25 سر موش ویستار نر به 5 گروه شامل: کنترل، کنترل دیابتی، تمرین+دیابت، پلاسما+دیابت و پلاسما+تمرین+دیابت تقسیم شدند. القای دیابت با یک‌بار تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین به میزان 40 میلی‌گرم بر هر کیلوگرم وزن بدن انجام شد. ایجاد زخم با پانچ 4 میلی‌متری انجام شد. بعد از برنامه‌ی آشنایی، گروه‌های تمرینی پروتکل تمرینی شامل 60 دقیقه دویدن بر روی تردمیل با سرعت 25 متر بر دقیقه، 5 روز در هفته به‌مدت 4 هفته را انجام دادند. تابش پلاسما نیز بر روی زخم در طی 8 نوبت انجام گرفت. عکس ‌برداری از محل زخم با دوربینDino-Lite  انجام‌شد و تغییرات مساحت زخم‌ها با استفاده از نرم‌افزار Auto CAD بررسی شد. سطح معنی‌داری آماری 05/0P در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که اثر یک دوره تابش پلاسمای سرد (069/0=P) و تمرین استقامتی (061/0=P) به‌صورت جداگانه بر بهبود زخم موش‌های دیابتی معنی‌دار نشد. ولی یک دوره تمرینات استقامتی و پلاسمای سرد تواماً بر بهبود زخم موش‌های دیابتی اثر معنی‌داری دارد (001/0=P).
نتیجه‌گیری: این برای اولین بار است که از تمرین استقامتی و پلاسمای سرد تواما برای بهبود زخم دیابت استفاده می‌شود و این دو با هم به‌طور قابل توجهی موجب تسریع روند بهبود زخم در موش‌های دیابتی گردید.
محمد مرادی، علی اصغر رواسی، موسی خلفی، وحید طالبی،
دوره 17، شماره 3 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه: نسفاتین-1 به‌عنوان پپتیدی که در اشتها و هوموستاز گلوکز دخالت دارد شناخته شده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر فعالیت ورزشی حاد بر بیان ژن نسفاتین-1 در رت‌های دیابتی است.
روش‌ها: در این مطالعه رت‌های نر ویستار دیابتی با STZ ( 12 هفته سن و با وزن 240-220 گرم) به‌کار برده شدند. حیوانات به 4 گروه تمرین تناوبی پُر شدت (HIIE-0) و کنترل (C-0)، (که بلافاصله پس از تمرین کشته شدند) و تمرین تناوبی پُر شدت (HIIE-2) و کنترل (C-2)، (که دو ساعت پس از تمرین کشته شدند)، تقسیم شدند. گروه HIIE با سرعت 25 و 14 متر در دقیقه در 12 تناوب یک دقیقه‌ای به فعالیت روی تردمیل پرداختند.
یافته‌ها: پس از برداشتن هیپوتالاموس، استخراج RNA، RT.PCR انجام شد. از آزمون T مستقل برای تحلیل داده‌ها استفاده و سطح معناداری 01/0 در نظر گرفته شد. فعالیت ورزشی موجب افزایش معنادار بیان ژن در گروه HIIE-0 (001/0P= ) شد اما تغییرات گروه HIIE-2 معنادار نشد (234/0P= ).
نتیجه‌گیری: یک جلسه فعالیت تناوبی پُر شدت موجب افزایش بیان هیپوتالاموسی نسفاتین-1 در رت‌های نر ویستار دیابتی، بلافاصله پس از تمرین می‌شود.
اکبر حاجی زاده مقدم، مرضیه احمدعلی زاده، رضا صیرفی، محبوبه آقاگل زاده، صدیقه خانجانی،
دوره 17، شماره 6 - ( 7-1397 )
چکیده

مقدمه: دیابت یکی از شایع‌ترین بیماریهای متابولیکی است و از عوارض مهم آن اختلالات لوله گوارش است. طیف گسترده‌ای از مطالعات روی ویژگی‌های فیزیکی شیمیایی و اثرات فارماکولوژیکی کورکومین روی بیماری‌های مختلف نظیر دیابت و سرطان انجام شده است. با وجود این، دسترسی زیستی ضعیف و بی ثباتی کورکومین، کاربردهای بیشتر آن را شدیداً محدود کرده است. هدف از این مطالعه بررسی اثرات نانوکورکومین بر استرس اکسیداتیو و تغییرات بافت روده‌ی باریک در موش‌های دیابتی میباشد.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی تجربی، حیوانات به پنج گروه: کنترل، شم، دیابتی (استرپتوزوتوسین با دوز120 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن، به روش درون صفاقی) و گروه‌های دیابتی تیمارشده با نانو کورکومین (دوز 5/7 و 15 میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن برای 21 روز) تقسیم شدند. در پایان آزمایش فعالیت آنزیم کاتالاز، سطح مالون دی‌آلدهید در روده‌ی باریک اندازه‌گیری شد. برای ارزیابی بافتی، طول کرک و عمق کریپت روده‌ی باریک مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: مصرف خوراکی نانو کورکومین منجر به افزایش معنا‌دار فعالیت آنزیم کاتالاز (05/0P<) روده‌‌ای و کاهش سطح مالون دی‌آلدهید گردید (001/0P<). همچنین طول کرک در گروه‌های دیابتی تیمار شده با نانوکورکومین افزایش معناداری نسبت به گروه دیابتی نشان داد (05/0P<).
نتیجه‌گیری: یافته‌های حاصل از این مطالعه نشان داد که نانوکورکومین به‌دلیل ویژگی‌های آنتی اکسیدانی، اثر حفاظتی روی اختلالات گوارشی ناشی از دیابت دارد.
مریم قربانی، رزیتا فتحی، خدیجه نصیری، فرهاد احمدی،
دوره 19، شماره 1 - ( 11-1398 )
چکیده

مقدمه: عضله‌ی اسکلتی به‌عنوان یک بافت درو‌ن‌ریز در تنظیم فعالیت متابولیکی، تولید و ترشح هورمون‌هایی از جمله میوکین‌ها دارای فعالیت است. هدف مطالعه‌ی حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مصرف اتانول بر مقادیر نیم‌رخ لیپیدی و گلوکز پلاسما، محتوای تری‌گلیسرید و بیان ژن مایونکتین، آیریزین و لپتین عضله دوقلو موش‌های صحرایی نر بود.
روش‌ها: تعداد 32 سر موش شش هفته­ای با میانگین وزنی10±200 گرم به چهار گروه کنترل، تمرین هوازی، اتانول با دوز 4 گرم برکیلوگرم وزن بدن و اتانول به همراه تمرین تقسیم شدند. در پایان دوره، مقادیر نیم‌رخ لیپید و گلوکز پلاسما به همراه محتوای تری‌گلیسرید عضله‌ی دوقلو و سطوح نسبی بیان ژن‌های مایونکتین، آیریزین و لپتین ارزیابی شدند. داده­ها توسط آزمون تحلیل واریانس دو سویه تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: در بین مقادیر نیم‌رخ لیپید میزان سطوح تری‌گلیسرید پلاسما در گروه‌های تمربن هوازی و تمرین هوازی+ اتانول در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی‌داری داشت (05/0P). مقادیر تری‌گلیسرید عضله‌ی دوقلو در گروه‌های تمرین هوازی+اتانول (0001/0P) و تمرین هوازی (01/0P) افزایش معنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل نشان داد. نتایج نشان داد که تمرین هوازی سبب افزایش معنی‌داری در بیان ژن مایونکتین در گروه تمرین هوازی نسبت به گروه کنترل شد (05/0P≤)، اما بیان ژن‌های آیریزین و لپتین در گروه‌های مختلف تغییرات معنی‌داری را نشان ندادند.
نتیجه‌گیری: تمرین هوازی در طی هشت هفته توانسته بود از طریق تغییر در سطوح میوکین‌ها به‌ویژه مایونکتین سبب بهبود در محتوای چربی به‌خصوص تری‌گلیسرید پلاسما و عضله‌ی اسکلتی شود و احتمالاً بتواند تنظیم کننده متابولیسم بدن باشد.
دکتر مهدی چنگیزی، دکتر رزیتا فتحی، دکتر رستم علی زاده، دکتر سید محسن آوندی، دکتر علی خالقیان،
دوره 24، شماره 6 - ( 12-1402 )
چکیده

هدف: چاقی با عوارض متابولیکی از جمله مقاومت به انسولین (IR) و اختلال متابولیسم شناخته می‌شود. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر  دو تمرین مقاومتی بر متابولیسم اسیدهای آمینه شاخه دار، آروماتیک و مقاومت انسولین در مردان دارای اضافه وزن و چاق بوده است. 
مواد و روش ها: 33 نفر دارای اضافه­وزن و چاق با میانگین و انحراف استاندارد سن، وزن و شاخص توده بدنی به ترتیب 75/0±7/17 سال، 45/2±92 کیلوگرم و 32/1± 70/30 گیلوگرم بر متر مربع انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه تمرین مقاومتی سنتی (تعداد=11 نفر)، تمرین مقاومتی دایره‌ای (تعداد= 11 نفر) و کنترل (تعداد=11 نفر) تقسیم بندی شدند. برنامه تمرین شامل 12 هفته تمرین مقاومتی سنتی و دایره­ای کاملا هم حجم و یکسان بود با الگوی موجی که سه جلسه در هفته اجرا شد. خونگیری 48 ساعت قبل و بعد از پروتکل تمرین و پس از 8 ساعت ناشتایی انجام شد. برای اندازه­گیری سطوح سرمی اسیدهای آمینه از روش HPLC استفاده شد.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که تمرینات دایره‌ای بیش از ۲ برابر نسبت به تمرینات سنتی موجب کاهش مجموع BCAAs (9/35 در مقابل 5/15 درصد) و AAAs سرم (5/19 در مقابل ۹ درصد) و به‌طور یکسانی میزان مقاومت به انسولین (به ترتیب ۲۳ و 7/26 درصد) در را در مردان جوان دارای اضافه وزن و چاق کاهش داد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb