جستجو در مقالات منتشر شده


31 نتیجه برای وزن

احسان حسینی بیدختی، وحید تأدیبی، ناصر بهپور، دارویش شیخ‌الاسلامی وطنی، سارا غریب‌ شی، سکینه نیک سرشت،
دوره 11، شماره 5 - ( 7-1391 )
چکیده

مقدمه: هیپوکسی می‌تواند سازگاری‌های هماتولوژیکی سودمندی درپی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هیپوکسی تناوبی بر غلظت انسولین و شاخص‌های هماتولوژیک در افراد چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بوده است.
روش‌ها: بدین منظور از بین افراد چاق مبتلا به دیابت نوع 2 در مرکز دیابت کرمانشاه، 40 نفر داوطلب به صورت تصادفی انتخاب و نهایتاً 10 نفر از واجدین شرایط (زنان یائسه و مردان چاق، با نمایه توده بدنی بیش از 30) به عنوان آزمودنی در پژوهش شرکت کردند. آزمودنی‌ها دارای میانگین شاخص توده بدنی 32 و دامنه سنی 50 تا 70 سال بودند. هیپوکسی تناوبی به مدت 14 روز، هر روز یک ساعت (5 دقیقه هیپوکسی و 5 دقیقه هوای اتاق در حالت نشسته) اجرا شد. شدت هیپوکسی در 5 روز اول و دوم معادل 12 و 11 درصد و در 4 روز سوم معادل 10 درصد اکسیژن در هوای دمی بود. در ابتدا و انتهای دوره هیپوکسی نمونه‌های خونی جمع‌آوری و میزان لپتین و انسولین پلاسما اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: یافته‌ها بیانگر افزایش معنادار لپتین پلاسما در روز 7 و 15 نسبت به پیش‌آزمون بود (05/0>P). میزان انسولین پلاسما در هیچ یک از مقادیر اندازه‌گیری شده با وجود افزایش نسبت به پیش‌آزمون معنادار نبود.
نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش حاضر بیانگر اثر مثبت هیپوکسی تناوبی در افزایش سطوح لپتین پلاسما در افراد چاق مبتلا به دیابت نوع 2 می‌باشد.

 


فهیمه مزیدی شرف آبادی، هاله صدرزاده یگانه، مصطفی حسینی، آزاده نجارزاده، سهیلا میرزائیان،
دوره 12، شماره 4 - ( 2-1392 )
چکیده

مقدمه: مطالعه حاضر به منظور بررسی ارتباط میزان افزایش وزن در بارداری با تغییر وزن یک سال پس از زایمان در مقایسه با وزن قبل از بارداری در زنان یزدی انجام شد. روش‌ها: این مطالعه مقطعی بر روی 300 نفر زن یزدی که در یک سال پس از زایمان به مراکز بهداشتی مراجعه می‌کردند صورت گرفت. داده‌های تن‌سنجی به روش استاندارد اندازه‌گیری شد. وزن قبل از بارداری از پرونده بارداری استخراج گردید. اطلاعات زمینه‌ای با استفاده از پرسشنامه کتبی جمع‌آوری شد. افزایش وزن در دوران بارداری براساس توصیه‌های IOM طبقه‌بندی شد. تغییر وزن 5≤ کیلوگرم در یک سال پس از زایمان، تغییر وزن بیش از حد (SPPWR) تعریف شد. متغیرهای سن، تعداد زایمان، سن اولین زایمان، سن منارک، فاصله بین بارداری، مدت زمان تغذیه انحصاری کودک با شیر مادر، غذای اصلی کودک از شروع غذای کمکی تا یک سالگی در بررسی ارتباط تعدیل شدند. یافته‌ها: به ترتیب حدود 80، 55 و 20 درصد زنان چاق مبتلا به اضافه وزن و دارای وزن طبیعی بیشتر از مقادیر توصیه شده در بارداری وزن اضافه کرده بودند. 25% افراد مورد مطالعه تغییر وزن بیش از حد در مقایسه با وزن قبل از بارداری داشتند. افرادی که بیشتر از مقادیر توصیه شده وزن اضافه کرده بودند 100% شانس بیشتری برای SPPWR نسبت به افرادی که مطابق یا کمتر از مقادیر توصیه شده وزن اضافه کرده بودند، داشتند. نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه حاکی از وجود ارتباط مثبت بین میزان افزایش وزن در دوران بارداری و تغییر وزن پس از زایمان در مقایسه با وزن قبل از بارداری می‌باشد.
مجید کاراندیش، فاطمه مفیدی، محمدطه جلالی، آناهیتا منصوری،
دوره 13، شماره 3 - ( 12-1392 )
چکیده

مقدمه: برنامه گرسنگی یک روز در میان، یکی از راهبردهای رژیمی است که در آن غذا تنها به‌صورت یک روز در میان در دسترس قرار می‌گیرد. شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد این رژیم دارای آثار مفیدی مشابه رژیم‌های کلاسیک کاهنده انرژی شامل کاهش وزن و فواید مرتبط با آن می‌باشد. روش‌ها: موش‌های صحرایی دوازده هفته‌ای نژاد ویستار از مرکز حیوانات دانشگاه جندی شاپور اهواز تهیه شده و تا 13 هفتگی به‌طور آزاد تحت رژیم استاندارد قرار گرفتند. سپس به دو گروه AL (دسترسی آزادانه به غذا) یاADF (دسترسی به غذا به‌صورت یک روز در میان) تقسیم شدند. گلوکز خون ناشتا قبل و بعد از مداخله اندازه‌گیری شد. توزین روزانه غذای مصرفی و اندازه‌گیری هفتگی وزن حیوانات تا پایان مداخله انجام شد. آزمون‌های آماری به‌صورت دو دامنه انجام و مقدارP کمتر از 05/0 از نظر آماری معنی‌دار در نظر گرفته شد. یافته‌ها: در انتهای مطالعه اندازه وزن بدن و مقدار غذای دریافت شده در گروه مداخله ( ADF) به‌طور معنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل پایین تر بود، اما تفاوت آماری معنی‌داری در سطح سرمی گلوکز خون ناشتا بین در گروه مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد (ADF) به‌مدت چهار هفته در کاهش وزن تاثیر مثبتی داشته اما بر سطح گلوکز خون ناشتا بی تاثیر بود.
زهرا جمشیدی خضرلو، سجاد احمدی زاد، مهدی هدایتی ، هیوا رحمانی ، آزاده موحدی،
دوره 13، شماره 4 - ( 2-1393 )
چکیده

مقدمه: هدف از این مطالعه مقایسه پاسخ ویسفاتین و شاخص مقاومت به ‌انسولین به پروتکل‌های فعالیت مقاومتی بود. روش‌ها: تعداد 10 مرد جوان سالم، سه پروتکل فعالیت مقاومتی قدرتی (3 ست 4 الی 5 تکراری با 85% یک تکرار بیشینه و 3 دقیقه استراحت بین ست‌ها و حرکات)، هایپرتروفی (3 ست10 تکراری با 70% یک تکرار بیشینه و 2 دقیقه استراحت بین ست‌ها و حرکات) و قدرتی-استقامتی (3 ست 15 تکراری با 55% یک تکرار بیشینه و 1 دقیقه استراحت بین ست‌ها و حرکات) را در سه جلسه اجرا کردند. در هر جلسه دو نمونه خون قبل و بلافاصله پس از فعالیت گرفته شد. برای مقایسه داده‌ها از آزمون تحلیل‌واریانس دو‌طرفه مکرر (2×3) استفاده شد. یافته‌ها: صرف‌نظر از نوع فعالیت مقاومتی، غلظت پلاسمایی ویسفاتین بعد از سه نوع فعالیت مقاومتی کاهش معنی‌دار داشت (05/0>P)، که این کاهش ویسفاتین در پاسخ به پروتکل قدرتی- استقامتی و هایپرتروفی به‌طور معنی‌داری بیشتر از پاسخ به پروتکل قدرتی بود (05/0>P). نتایج نشان داد که نه‌تنها گلوکز، انسولین و مقاومت‌انسولین در پاسخ به فعالیت مقاومتی تغییر معنی‌داری نداشتند بلکه بین تغییرات آن در پاسخ به پروتکل‌های فعالیت مقاومتی نیز تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد (05/0> P). بررسی همبستگی بین تغییرات ویسفاتین و سایر پارامترها نشان داد که ارتباطی بین آنها وجود ندارد (05/0P>). نتیجه‌گیری: انجام فعالیت مقاومتی به‌ویژه فعالیت قدرتی-استقامتی و هایپرتروفی که کاهش بیشتری را در غلظت ویسفاتین پلاسما به‌دلیل افزایش احتمالی برخی از فاکتورهای بازدارنده از قبیل هورمون رشد نشان می‌دهند، می‌تواند جهت پیشگیری از ابتلا به هایپرانسولینمی مفید باشد.
مریم کارخانه، احسانه طاهری، مصطفی قربانی، محمدرضا مهاجری‌تهرانی، سعید حسینی،
دوره 14، شماره 4 - ( 2-1394 )
چکیده

مقدمه: نمایه توده بدنی نرمال (kg/m29/24-5/18=BMI) و درصد چربی بالا (بیشتر از 30 % در زنان و 23 % در مردان) به‌عنوان چاقی با وزن نرمال (Normal weight obese ) شناخته می‌شوند. در چاقی با وزن نرمال به‌دلیل ترشح سیتوکین‌های پیش التهابی از بافت چربی مازاد در بدن، خطر سندرم متابولیک و بیماری‌های مزمن مرتبط با چاقی افزایش می‌یابد. هدف مطالعه حاضر تأیید این فرض می‌باشد که درصد چربی بالا در بدن با وجود وزن و نمایه توده بدنی نرمال می‌تواند افراد چاق با وزن نرمال را در مقایسه با افراد غیر چاق به میزان بیشتری در معرض خطر اختلالات متابولیک و سندرم متابولیک قرار دهد. روش‌ها: این مطالعه به‌صورت مورد شاهدی طراحی شد.40 زن چاق با وزن نرمال (kg/m29/24-5/18=BMI) و درصد چربی بالای 30% (30%FM>) و 30 زن غیر چاق (kg/m29/24-5/18=BMI) و درصد چربی کمتر از 25% (25% FM<) که به لحاظ سن با یکدیگر جور شده بودند (میانگین سن= 28 سال) در این بررسی شرکت نمودند. شاخص‌های مرتبط با سندرم متابولیک شامل اندازه‌گیری‌های تن سنجی، فشارخون و غلظت خونی کلسترول تام، LDL کلسترول، HDL کلسترول، تری‌گلیسیرید، قند خون ناشتا و غلظت انسولین سرم ناشتا در دو گروه مورد سنجش قرار گرفته و با یکدیگر مقایسه گردید. یافته‌ها: داده‌های حاصل از این مطالعه نشان داد که اندازه‌های تن سنجی شامل دور کمر و دور باسن در گروه چاق با وزن نرمال(NWO) بالاتر از گروه غیر چاق (non-NWO) بود (به‌ترتیب81/4±78/74 در مقابل 91/2±76/70 و 32/4±12/99 در مقابل 91/2±16/93 و 001/0 P-value<). در غلظت کلسترول تام، LDL کلسترول، HDL کلسترول، تری‌گلیسیرید، قند خون ناشتا در گروه NWO تفاوت‌های غیر‌معنی‌‌داری نسبت به گروه non-NWO مشاهده شد. فشار خون سیستولی و دیاستولی نیز در دو گروه تفاوت معنی‌‌داری به لحاظ آماری نشان نداد. درحالی‌که غلظت انسولین سرم در گروه NWO بالاتر از گروه non-NWO (66/4±92/8 در مقابل11/2±08/6 و 015/0 p-value=) و حساسیت به انسولین در NWO پایین‌تر از non-NWO بود (357/0 در مقابل 374/0و 043/0 p-value=). نتیجه‌گیری: با توجه به غلظت بالاتر انسولین سرم و حساسیت به انسولین پایین تر در زنان چاق با وزن نرمال در مقایسه با زنان سالم ،می توان دریافت که این گروه از افراد نسبت به افرادی با BMI مشابه اما درصد چربی پایین تر بیشتر در معرض خطر اختلالات متابولیک و سندرم متابولیک در سنین پایین می باشند.


رویا عسکری، محمد رضا حامدی نیا،
دوره 14، شماره 5 - ( 4-1394 )
چکیده

مقدمه: اپلین حساسیت انسولینی را افزایش می‌دهد، اما ارتباط آن با تمرین‌های ورزشی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این تحقیق بررسی تأثیر تمرین‌های ترکیبی (مقاومتی، استقامتی) و استقامتی بر سطوح اپلین پلاسمایی و شاخص حساسیت انسولینی بود.

روش‌ها: 45 دانشجوی داوطلب واجد شرایط (دارای نمایه توده‌ بدنی 25 تا 30، سالم و غیرفعال)، به‌صورت تصادفی در سه گروه ترکیبی، استقامتی و کنترل تقسیم شدند. گروه‌های تمرینی 4 روز در هفته، طی 12 هفته تمرین کردند. در گروه ترکیبی، برنامه تمرینی شامل 2 روز در هفته از نوع استقامتی تناوبی از 5 تکرار دوهای 3 دقیقه‌ای شروع و در هفته‌های پایانی به 13 تکرار دوهای 3 دقیقه‌ای رسید (فواصل استراحت بین تکرارها 2-1 دقیقه و شدت 60 ا لی 80 درصد ضربان بیشینه‌ قلب اعمال شد)، و 2 روز دیگر برنامه مقاومتی در 7 ایستگاه (قایقی، پرس پا، پروانه‌ای، باز شدن ساق پا، خم شدن ساق پا، خم و باز شدن ساعد) شامل 3 ست با 8 تا 12 تکرار (30 الی 60 ثانیه استراحت بین تکرارها و 90-60 ثانیه استراحت بین ست‌ها).گروه استقامتی تمرین هر 4 روز را مشابه بخش استقامتی در گروه ترکیبی انجام دادند. قبل و پس از 12 هفته، مقادیر اپلین، گلوکز انسولین، نیمرخ لیپیدی در گروه‌ها اندازه‌گیری شد. تحلیل داده‌ها با آنوا یکسویه در سطح 05/0p< با نرم‌افزار SPSS نسخه 18 انجام شد.

یافته‌ها: سطوح پلاسمایی اپلین در گروه‌های تمرینی نسبت به گروه کنترل  کاهش معناداری داشت (0001/0=p). مقادیر HDL-c در گروه‌های تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشت (043/0=p)، شاخص حساسیت انسولینی مقادیر گلوکز و انسولین در بین سه گروه تفاوت قابل ملاحظه‌ای نداشت.

نتیجه‌گیری: این پژوهش نشان داد 12 هفته تمرین ترکیبی و استقامتی سبب کاهش معناداری بر اپلین پلاسمایی شده و هر دو شیوه‌ تمرینی HDL-c را افزایش داده و کلیه این تغییرات مستقل از تغییر شاخص حساسیت انسولینی رخ داده است.


علیرضا صفرزاده، فخری برادران جم، الهه طالبی گرکانی، رزیتا فتحی،
دوره 14، شماره 5 - ( 4-1394 )
چکیده

مقدمه: کالیکرین-7 (KLK7) سرین پروتئازی با ویژگی شبه کیموتریپسینی است که می­تواند موجب گسستن زنجیره A و B انسولین شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر فعالیت ورزشی هوازی بر غلظت پلاسمایی کالیکرین-7 و شاخص مقاومت انسولینی در زنان غیرفعال با وزن طبیعی و دارای اضافه وزن می­باشد.

روش­ها: بیست و هشت زن غیرفعال 24 تا 60 ساله به‌طور داوطلبانه در تحقیق حاضر شرکت کردند و براساس نمایه توده بدن به دو گروه با وزن طبیعی (15 n=) و دارای اضافه وزن تقسیم شدند (13 n=). تمامی آزمودنی­ها در برنامه­ 8 هفته­ای تمرین هوازی فزاینده (شامل دویدن با شدت 40 تا 80 درصد ضربان قلب ذخیره) شرکت کردند. شاخص­های پیکرسنجی (وزن، BMI، درصد چربی بدن)، متابولیک و غلظت پلاسمایی کالیکرین-7 در ابتدا و پایان برنامه­ تمرینی اندازه­گیری شد.

یافته­ها: این برنامه تمرینی موجب کاهش معنی­دار درصد چربی بدن (05/0> P) و افزایش معنی­دار اکسیژن مصرفی بیشنه (05/0> P) در هر دو گروه شد. مقادیر پایه (پیش آزمون) غلظت پلاسمایی کالیکرین-7 در زنان دارای اضافه وزن در مقایسه با گروه با وزن طبیعی به‌طور معنی­داری بالاتر بود (05/0> P). افزایش معنی­دار غلظت پلاسمایی کالیکرین-7 پس از 8 هفته تمرین هوازی تنها در گروه زنان با وزن طبیعی مشاهده شد (05/0> P). ارتباط معنی­داری بین تغییرات غلظت پلاسمایی کالیکرین-7 و تغییرات غلظت انسولین یا شاخص مقاومت به انسولین مشاهده نشد (05/0> P).

 نتیجه­گیری: تمرین هوازی می­تواند عامل موثری در افزایش سطوح پلاسمایی کالیکرین-7 در زنان غیرفعال باشد. داده­های این پژوهش تائید کننده نقش کالیکرین-7 پلاسمایی در تغییرات مقاومت انسولینی نمی­باشد.


رضوانه گلدوی، مهدی مقرنسی،
دوره 15، شماره 2 - ( 10-1394 )
چکیده

مقدمه: امنتین-1 آدیپوکاین تازه شناخته شده‌ای است که اغلب از بافت چربی احشایی ترشح می‌شود. سطوح در گردش امنتین-1 به‌طور معکوس با چاقی ارتباط دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی دو شیوه تمرین استقامتی و مقاومتی بر سطوح امنتین-1 پلاسمایی و عوامل وابسته به چاقی در دختران چاق و دارای اضافه وزن بود.

روش‌ها: 34 دختر چاق و دارای اضافه وزن (25<BMI) به‌صورت هدفمند انتخاب شدند، سپس به‌طور تصادفی در 3 گروه استقامتی(12=n)، مقاومتی‌(12=n) و کنترل‌(10=n) قرار گرفتند. تمرینات 4 جلسه در هفته به مدت 8 هفته که شامل تمرین استقامتی با شدت 65 تا 80 درصد HRmax و تمرین مقاومتی با شدت 80-65 درصد 1RM بود. خون‌گیری در مراحل مختلف با شرایط مشابه انجام و مقادیر امنتین-1 پلاسمایی به روش الایزا (ELISA) اندازه‌گیری شد. داده‌ها با آزمون کلموگروف-اسمیرنوف، t وابسته برای بررسی تغییرات درون‌گروهی و آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی LSD برای مقایسه بین گروه‌ها در سطح معنی‌‌داری 05/0>p تحلیل شدند.

یافته‌ها: نتایج حاکی از افزایش معنی‌‌دار امنتین-1 در هر دو گروه تجربی (001/0= استقامتیP و 004/0=مقاومتیP) و کاهش عوامل وابسته به چاقی مثل وزن (003/0= استقامتیP  و 005/0=مقاومتیP)، توده چربی بدن (001/0= استقامتیP و 001/0=مقاومتیP) ، BMI (002/0= استقامتیP و 004/0=مقاومتیP) و WHR (011/0= استقامتیP و 013/0=مقاومتیP) در هر دو گروه، پس از هشت هفته تمرین است (05/0>P).

نتیجه‌گیری: می‌توان بیان کرد که هر دو شیوه تمرین استقامتی و مقاومتی پس از هشت هفته تمرین، با بهبود عوامل وابسته به چاقی، حداکثر اکسیژن مصرفی و همچنین افزایش سطوح پلاسمایی امنتین-1 همراه بود.


یزدان احمدی، پریسا شعبان زاده،
دوره 19، شماره 6 - ( 6-1399 )
چکیده

مقدمه: طی نیم قرن گذشته شیوع چاقی و اختلالات متابولیکی مرتبط با آن مانند اختلالات چربی، بیماری‌های قلبی-عروقی، سکته‌ی قلبی و مغزی به‌طور چشم‌گیری افزایش یافته است. انواع مختلفی از ارگانیسم‌ها از جمله باکتری‌ها، قارچ‌ها، آغازیان و ویروس‌ها برای زندگی در روده‌ی انسان تکامل یافته‌اند که به آن‌ها میکروبیوتا گفته می‌شود. دانشمندان دریافتند افراد لاغر، میکروبیوتای متعادل در روده‌ی خود دارند که باعث لاغری آن‌ها می‌شود، بنابراین از روشی به نام پیوند مدفوع و کپسول مدفوع برای درمان چاقی استفاده می‌کنند. هدف از این پژوهش معرفی پیوند مدفوع و کپسول آن در درمان چاقی مقاوم به دارو است.
روش‌ها: مطالعه‌ی حاضر از نوع مطالعه‌ی مرور سیستماتیک است که مقالات انگلیسی و فارسی حاصل از جست و جوی منظم منابع اینترنتی با استفاده از عملکرد منطقی AND, OR بین کلمات کلیدی در پایگاه‌های Pub Med, Google scholar با استفاده از کلید واژگان انگلیسی،FMT, obesity, poop capsule, weight loss  از سال 2010 تا 2020 میلادی انجام گردیده ‌است. جستجوی کلی برای منابع مرتبط پیوند مدفوع 474 مقاله بود. سپس با اعمال فیلتر زمان این تعداد به 237 مقاله تقلیل پیدا کرد. در مرحله‌ی پایانی نیز با حذف مقالات تکراری و بررسی ارتباط مقالات با موضوع مورد مطالعه، 22 مقاله به‌عنوان منابع مربوطه و نهایی انتخاب شدند.
یافته‌ها: در درمان چاقی با FMT مدفوع فرد اهدا کننده پس از غربالگری و تست‌های لازم با استفاده از روش‌های گوناگون نظیر انما یا کولونوسکوپی به فردگیرنده منتقل می‌شود و از آن پس، فرد گیرنده با دریافت میکروبیوتای متعادل فرد اهداکننده به مرور لاغر می‌شود. می‌توان به‌جای پیوند مدفوع که روشی نسبتاً تهاجمی است از کپسول‌های مدفوع که متشکل ازمدفوع خشک شده‌ی فرد اهداکننده است استفاده نمود.
نتیجه‌گیری: پیوند مدفوع و کپسول مدفوع با رعایت ملاحظات لازم روش مؤثری در کاهش وزن افراد چاق (BMI>30) است. با توجه به جدید بودن روش درمانی مطرح شده، مطالعات بیشتری در این حوزه خصوصاً بررسی‌های کلینیکال این روش در درمان افراد چاق کشور توصیه می‌شود.
فریده مرادی، ندا آقایی بهمن‌بگلو، حبیب اصغرپور، سعیده شادمهری،
دوره 22، شماره 5 - ( 10-1401 )
چکیده

مقدمه: پروتئین‌ ﮐﯿﻨﺎز ﻓﻌﺎل‌ﮐﻨﻨﺪه‌ی اﺗﻮﻓﺎژی-1 شبه Unc-52 (ULK1) و ﭘﺮوﺗﺌﯿﻦ ﺗﻌﺎﻣﻞ‌ﮐﻨﻨﺪه ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮاده ﮐﯿﻨﺎزﻫﺎی ﭼﺴﺒﺎن ﻣﺮﮐﺰی ﺑﺎ وزن 200 ﮐﯿﻠﻮداﻟﺘﻮن (FIP200) نقشی اساسی در کنترل اتوفاژی و حجم عضلانی دارند. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرین‌ استقامتی بر محتوای درون سلولی پروتئین‌های ULK1 و FIP200 در بطن چپ رت‌های مبتلا به دیابت نوع یک است.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی تجربی، 18 سر رت نر 2 ماهه از نژاد اسپراگ‌داولی با میانگین وزن 20±300 گرم انتخاب شدند. 12 سر از رت‌ها از طریق تزریق درون صفاقی محلول‌های استرپتوزوتوسین دیابتی شدند. این رت‌ها به روش تصادفی به 2 گروه، تمرین دیابتی و کنترل دیابتی (هر گروه 6 سر) تقسیم شدند؛ یک گروه کنترل سالم (6 سر) نیز در نظر گرفته شد. گروه تمرینی 4 روز در هفته، به‌مدت 6 هفته به تمرین استقامتی پرداختند. برای تجزیه ‌و ‌تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 23 و آزمون‌های آنوای یک‌طرفه و تعقیبی توکی استفاده‏ شد.
یافته‌ها: محتوای ULK1 (افزایش) و FIP200 (کاهش) به‌دنبال تمرین استقامتی، در بین گروه‌های تحقیق‌ در بطن چپ تغییر معنی‌داری را نشان داد (0001/0P=). آزمون تعقیبی توکی نشان داد این تغییر معنی‌دار بین جفت گروه‌های تمرین دیابتی نسبت ‌به کنترل دیابتی، گروه‌های تمرین دیابتی نسبت ‌به سالم و همچنین گروه‌های کنترل دیابتی نسبت ‌به سالم است (05/0P≤).
نتیجه‌گیری: تمرین استقامتی نشان داد که می‌تواند با افزایش ULK1 و کاهش FIP200 ماهیتی دوگانه برای کنترل اتوفاژی در آزمودنی‌های دیابتی داشته باشد. در کل، نیاز به بررسی‌های بیشتر در زمینه‌ی فیزیولوژی ورزشی بر پروتئین‌های مسئول اتوفاژی به‌ویژه در آزمودنی‌های دیابتی نوع یک است.
بیژن هوشمند مقدم، امیر رشیدلمیر، محمد مسافری ضیا الدینی3،
دوره 24، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده

مقدمه: مداخلات ورزشی می تواند نقشی مهمی در بهبود وضعیت متابولیکی به واسطه تنظیم هپاتوکین ها داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی طناب زنی بر مقادیر سرمی فتوئین A و مقاومت به انسولین در مردان جوان دارای اضافه وزن و چاق بود.
روش‏ ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 26 مرد جوان دارای اضافه وزن و چاق داوطلبانه و بصورت هدفمند به‌عنوان نمونه آماری انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه تجربی (13 نفر) و کنترل (13 نفر) تقسیم شدند. شرکت‌کنندگان گروه تجربی به مدت هشت هفته (چهار جلسه در هفته/ هر جلسه 40 دقیقه) به انجام تمرینات تناوبی طناب زنی پرداختند. در ابتدا و انتهای پژوهش، نمونه خون وریدی برای اندازه‌گیری مقادیر فتوئین A و مقاومت به انسولین جمع‌آوری شد. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 22 و با آزمون آماری تی وابسته و مستقل در سطح معناداری کمتر از 05/0 انجام شد.
نتایج: بعد از انجام هشت هفته تمرین تناوبی طناب زنی کاهش معناداری در مقادیر سرمی فتوئین A، مقاومت به انسولین و درصد چربی بدن در گروه تجربی مشاهده شد (P≤ 0/05). علاوه بر این اختلاف معناداری بین دو گروه تجربی و کنترل در مقادیر سرمی فتوئین A، مقاومت به انسولین و درصد چربی بدن مشاهده شد (P≤ 0/05).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می‌رسد که انجام تمرین تناوبی طناب زنی منظم می‌تواند با کاهش سطوح هپاتوکاین فتوئین A در بهبود وضعیت متابولیکی در افراد دارای اضافه وزن و چاق نقش موثری داشته باشد.
 

صفحه 2 از 2    
2
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb