جستجو در مقالات منتشر شده


48 نتیجه برای حشمت

سهیلا امینی مقدم، محمدرضا مهاجری تهرانی، زهرا شعبان نژاد خاص، رامین حشمت، اشرف آل یاسین، باقر لاریجانی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1385 )
چکیده

مقدمه: پپتید- cمایع آمنیوتیک بیانگر میزان ترشح انسولین جنین است . شرایط هیپر انسولینمی جنین، سبب افزایش وزن موقع تولد واختلال تحمل گلوکز و چاقی درسنین بالاتر می شود.شیوع تولد نوزادان ماکروزوم در ایران 10% می باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پپتید-c و انسولین مایع آمنییوتیک با ماکروزومی نوزادان بود.
روش‌ها: این مطالعه به صورت مورد- شاهدی انجام شده است. 10 نوزاد که در زمان تولد وزن بالای 4000 گرم داشتند، به عنوان گروه مورد در نظر گرفته شدند و 28 نوزاد با وزن کمتر از 4000 گرم به عنوان گروه شاهد وارد مطالعه گردیدند. مادران نوزادان هر دو گروه از نظر میانگین سنی و تعداد زایمان و وزن قبل از بارداری اختلاف زیادی نداشتند. چنانچه شرکت کنندگان شرایط خروج از مطالعه را نداشتند، در هنگام زایمان حدود cc 10 مایع آمنیوتیک طی آمنیوسنتز گرفته شد و همچنین از بند ناف جنین یا خون وریدی جنین وخون وریدی مادر جهت اندازه گیری انسولین و پپتید-c و گلوکز نمونه‌گیری به عمل آمد.
یافته‌ها: نوزادان ماکروزوم در مقایسه با گروه شاهد اختلاف معنی داری در پپتید
-c خون نوزاد (044/0=P)وخون مادر(043/0= P) داشتند. میزان انسولین در مادران نوزادان ماکروزوم و نوزادان ماکروزوم و مایع آمنیوتیک بالاتر از گروه شاهد بود ولی از نظر آماری معنی‌دار نبود. میزان پپتید-c در مایع آمنیوتیک نوزادان ماکروزوم نیز بالاتر از گروه شاهد بود.
نتیجه‌گیری : افزایش پپتید-c مایع آمنیوتیک، خون نوزاد وخون مادر، می‌تواند با افزایش وزن جنین ارتباط داشته باشد.


فاطمه محمدزاده، کبری امیدفر، رامین حشمت، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 6، شماره 3 - ( 2-1386 )
چکیده

میکروآلبومینوری یک علامت زودرس از ضایعات کلیوی دیابت است که به‌عنوان یک عامل مستقل پیش‌بینی‌کننده حوادث کاردیوواسکولر در این بیماران عمل می‌کند، روش‌های مختلفی هم برای جمع‌آوری نمونه و هم برای بررسی آزمایشگاهی میزان آلبومینوری وجود دارد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه روش‌های جمع‌آوری ادرار در سنجش آلبومینوری با استفاده از روش کمی ایمونوتوربیدومتری به‌عنوان روشی که پس از HPLC از دقت و حساسیت قابل قبول برخوردار است می‌باشد.
روش‌ها: طی یک مطالعه مقطعی در نمونه‌ای تصادفی از بیماران دیابتی در سال 1385، یک نمونه ادرار 24 ساعته (Timed 24-hours) و سپس در روز بعد یک نمونه ادرار شبانه 8 ساعته (Overnight timed collection) و یک نمونه ادرار راندوم صبحگاهی (Spot urine sampling) تهیه و به روش ایمونوتوربیدومتریک سطح آلبومین در آنها اندازه‌گیری شد. ضرایب همبستگی و هم‌خوانی بین 3 روش مختلف به شیوه کمی و کیفی (طبقه‌بندی شده) محاسبه گردید.
یافته‌ها: 47 بیمار دیابتی مورد مطالعه ( 46 نفر دیابت نوع 2 و 1 نفر دیابت نوع 1 ) در محدوده سنی 85 - 20 سال قرار داشتند. بین 2 روش نمونه‌گیری ادرار شبانه (8 ساعته) و نمونه ادرار راندوم صبحگاهی با نمونه ادرار 24 ساعته از نظر تشخیص میکروآلبومینوری همبستگی قابل قبولی وجود داشته و هم‌چنین ضریب هم‌خوانی (کاپا) برای دو روش جمع‌آوری ادرار 24 ساعته با ادرار شبانه 876/0 و بین دو روش ادرار 24 ساعته با ادرار راندوم صبحگاهی 936/0 و بین دو روش نمونه ادرار شبانه با نمونه ادرار راندوم 807/0 محاسبه شد.
نتیجه‌گیری: با توجه به وجود هم‌خوانی معنی‌دار و در حد عالی (Excellent) برای تشخیص میکروآلبومینوری بین این روش‌های جمع‌آوری می‌توان یکی از روش‌های جمع‌آوری ادرار شبانه و یا ادرار راندوم (صبحگاهی) را به‌جای ادرار 24 ساعته در غربالگری آلبومینوری بیماران دیابتی به‌کار برد.


محسن خوش‌نیت، زهرا کمیلیان، منصوره معادی، مریم پیمانی، رامین حشمت، رضا برادر جلیلی، باقر لاریجانی،
دوره 6، شماره 4 - ( 3-1386 )
چکیده

دیابت نوع 1، یکی از مهم ترین معضلات بهداشتی درسراسر دنیا محسوب می شود. مراقبین بهداشتی در مدارس باید در زمینه‌ دیابت اطلاعات لازم را داشته باشند تا کودکان دیابتی بتوانند از فرصت‌های آموزشی خود به درستی بهره برند. هدف از این مطالعه مقایسه تأثیر 3 روش مختلف آموزش بر میزان آگاهی مراقبین بهداشتی در برخورد با کودکان دیابتی است تا براساس آن بتوان روش مناسبی را جهت ارتقای سطح آگاهی مراقبین بهداشتی مدارس ارائه نمود.

روش‌ها :در این مطالعه مداخله ای ، نمونه‌ها (132نفر) از فهرست مراقبین بهداشتی تهران‌ به صورت تصادفی انتخاب و بر مبنای نوع آموزش به 3 گروه (پوستر ، کتابچه،آموزش گروهی) تقسیم شدند .برای هر 3 گروه پرسشنامه‌ای قبل و بعد از آموزش تکمیل گردید. پرسشنامه شامل دو بخش بود، بخش اول آن، اطلاعات دموگرافیک و بخش دوم پرسشنامه از 16 سؤال تشکیل شده بود که اطلاعاتشان را درباره دیابت مشخص می‌کرد. آنالیز داده ها با استفاده از آزمون t وآنالیز واریانس انجام شد.

یافته‌ها : میزان آگاهی افراد مورد مطالعه، قبل از آموزش بر اساس نمرات ،5/23% ضعیف ، 8/59% متوسط و7/16% خوب‌ بود. بعد از مداخله، میزان آگاهی در گروه آموزش با استفاده ازکتابچه و آموزش گروهی به طور معنی داری افزایش یافته بود در حالیکه در گروه آموزشی پوستر ارتقای معناداری در سطح آگاهی مراقبین بهداشتی دیده نشد.
نتیجه گیری : بر اساس یافته‌های این مطالعه ، از بین روش‌های آموزشی، ابتدا آموزش گروهی و بعد از آن آموزش از طریق کتابچه در افزایش آگاهی مراقبین بهداشتی مؤثر ‌باشد.


سید محسن خوش نیت نیکو، فرح مادرشاهیان، محسن حسن آبادی، رامین حشمت، نسیم خالقیان،
دوره 7، شماره 1 - ( 4-1386 )
چکیده

مقدمه: تعداد روزافزون مبتلایان به دیابت در دنیا، آن را به بزرگترین اپیدمی جهانی تبدیل نموده است که نقش آموزش به بیماران را در مراقبت از خود بسیار جدی می‌کند لذا در این راستا می باید موقعیت شناختی بیماران سالمند را در نظر گرفت. از آنجا که تحقیقات، نتایج متفاوتی را در مورد وضعیت شناختی بیماران مبتلا به دیابت ارایه نموده‌اند، این مطالعه با هدف کلی تعیین و مقایسه وضعیت شناختی سالمندان مبتلا به دیابت نوع 2 با افراد غیر مبتلا انجام شد.
روش‌ها: در این مطالعه مورد - شاهدی تعداد 80 نفر از افراد مبتلا به دیابت نوع 2 با 80 نفر از افراد غیر مبتلا به طور تصادفی انتخاب شدند. گروه مورد، مراجعه کنندگان به درمانگاه دیابت و گروه شاهد از افراد غیر دیابتیک سایر درمانگاه‌ها بودند. ابزار انجام پژوهش شامل پرسشنامه جهت گردآوری اطلاعات دموگرافیک، گلوکومتر، پرسشنامه DSM-IV-TR، پرسشنامه مختصر وضعیت روانی(MMSE: Mini Mental Status Examination)* ، آزمایش FBS جهت گروه شاهد و T4, TSH و HbA1c جهت گروه مورد بودند. پس از اخذ رضایت کتبی از نمونه ها، داده ها گردآوری و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی آنالیز شدند.
یافته‌ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات MMSE در گروه مورد 3/23 و گروه شاهد 8/26 بود که اختلاف معنی داری بین دو گروه ( 1 0/0 P <) و همچنین بین مردان (01/0>P) و زنان ( 1 0/0 P <) دو گروه وجود داشت ولی اختلاف معنی‌داری بین میانگین نمرات مردان و زنان گروه مورد وجود نداشت (46/0=P)، همچنین نتایج، همبستگی معکوس معنی داری بین نمرات MMSE با سن و مدت بیماری را نشان دادند.
نتیجه‌گیری: سالمندان مبتلا به دیابت درجاتی از اختلالات شناختی را نشان می‌دهند که با افزایش سن تشدید می‌گردد .




سمیه رشید شمالی، وحیده منتظری، سید محمد اکرمی، رامین حشمت، باقر لاریجانی،
دوره 7، شماره 1 - ( 4-1386 )
چکیده

ازدواج فامیلی در ایران شایع می باشد و آمارهای متفاوتی از مناطق مختلف کشور گزارش شده است. بیماری های مغلوب اتوزومی به ویژه در این نوع ازدواج ها افزایش می یابد. دانستن شیوع و روند کاهش یا افزایش آن در برنامه ریزی نظام سلامت و اطلاع رسانی عمومی بسیار مهم است.
روش‌ها: این مطالعه بر روی افراد مراجعه کننده به درمانگاه دیابت و استئوپروز بیمارستان شریعتی انجام شد و آمار انواع ازدواج از 1789 زوج مورد بررسی قرار گرفت. با تکمیل پرسشنامه، اطلاعات از 3 نسل یعنی ازدواج های قبل از سال 1327 (نسل 1)، بین سال‌های 1328 تا 1357 ( نسل2) و بعد از سال 1358 ( نسل 3) بدست آمد.
یافته‌ها: نسل اول، دوم و سوم به ترتیب 9، 17 و 19% ازدواج فامیلی داشتند که روند افزایشی داشت. ازدواج First cousins 69% از ازدواج های فامیلی را تشکیل می‌داد. در کل 10% ازدواج ها First cousins بود. ازدواج فامیلی والدین تاثیر معنی‌داری در افزایش تمایل فرزندان به ازدواج فامیلی را نشان می‌داد. افزایش سطح تحصیلات زنان به ویژه در نسل سوم رابطه معنی داری را در کاهش ازدواج فامیلی در این گروه نشان داد. امکانات اقتصادی و رفاهی رابطه‌ای معنی دار با ازدواج فامیلی نداشت.
نتیجه‌گیری: با توجه به روند افزایشی ازدواج فامیلی در ایران افزایش سطح آگاهی عمومی در خصوص مشکلات محتمل و ضرورت انجام مشاوره ژنتیک دقیق، امری مهم بنظر می رسد.





عادله رضاقلی زاده، رامین حشمت، باقر لاریجانی،
دوره 7، شماره 1 - ( 4-1386 )
چکیده

یکی از مهمترین بیماری های غیر واگیر که در اکثر نقاط دنیا به یکی از معضلات بهداشتی تبدیل شده است، بیماری دیابت می باشد. میزان مبتلایان به این بیماری در کل دنیا حدود 371 میلیون نفر برآورد شده است. در کشور ما نیز حدود دو میلیون نفر به این بیماری مبتلا هستند. در اکثر کشورها, بیماران دیابتی که مبتلا به عوارض دیابت نشده اند, توسط پزشکان عمومی درمان می شوند. متأسفانه در کشور ما هنوز نظام هماهنگی جهت درمان بیماران دیابتی طراحی و پیاده نشده است. به نظر می‌رسد که امروزه راهنماهای عملی درمان, یک روش مناسب جهت تغییر رفتار پزشکان در راستای یکسان سازی نحوه کنترل و درمان بیماران و خودداری از بکارگیری درمان‌های غیر استاندارد و هماهنگ سازی نظام درمانی باشند. راهنمای عملی دیابت ایران (Iranian Diabetes Guidelines: IDGs) نیز به منظور ساماندهی سیستم درمانی دیابت وجهت استفاده پزشکان معالج و گروه های پزشکی مرتبط با این بیماری, طراحی و تدوین و در مجموعه‌ای مدون به صورت کتاب منتشر شده است. در این گزارش، تلاش شده است تا فرایند تهیه و تدوین این راهنمای عملی به اجمال توضیح داده شود.
راهنمای عملی دیابت ایران(IDGs) برای پزشکان ایرانی اعم از پزشکان عمومی، متخصصان داخلی و متخصصان و یا فوق تخصص‌های رشته‌های مرتبط که در درمان بیماران دیابتی نقش دارند, طراحی شده است. در این مجموعه راهنمای عملی درمان انواع دیابت در سه سطح اولیه, ثانویه و ثالثیه، غربالگری، تغییر عادات زندگی و عوارض بیماری با استفاده از فلو چارت تدوین شده است.







عسل عطایی جعفری، مهدی نجفی، سعید حسینی، آناهیتا هوشیار راد، رامین حشمت،
دوره 7، شماره 4 - ( 8-1387 )
چکیده

مقدمه: به دلیل اهمیت تغذیه صحیح در به تاخیر انداختن عوارض قلبی عروقی، لازم است پیش از هرگونه مداخله تغذیه ای و آموزش، دورنمایی از وضعیت موجود و عادات غذایی بیماران کاندید CABG در دست باشد. در این مطالعه کیفیت رژیم غذایی مربوط به یکسال گذشته بیماران بستری جهت عمل CABG به صورت میزان پیروی از رژیم مدیترانه ای بررسی و برخی عوامل موثر بر آن شناسایی شدند.

روش‌ها: دریافت غذایی در 418 بیمار بستری آماده عمل CABG ،توسط پرسشنامه بسامد غذایی بدست آمد و میزان پیروی از رژیم مدیترانه ای با روش امتیازدهی Med-DQI (شاخص کیفیت رژیمی مدیترانه ای)، ارزیابی شد. کیفیت رژیم بر اساس امتیازها تعیین شد. امتیاز 0 تا 4، بالاترین کیفیت و امتیاز 11 تا 14، رژیم ناسالم را نشان می دهد. همچنین ارتباط بین مشخصات دموگرافیک بیماران با چارک های امتیاز کیفیت رژیم ارزیابی شد.

یافته ها: میانگین امتیاز کیفیت رژیم بیماران 0/2 ± 3/5 بود. 34% بیماران دارای رژیم سالم (امتیاز 4-0) بودند و تنها 2 نفر در رده رژیم ناسالم (امتیاز 14-11) قرار داشتند. میانگین دریافت اسیدهای چرب اشباع، کلسترول و گوشت در بیماران با بهترین کیفیت رژیمی بطور معنی داری کمتر از بیماران با کیفیت پایین‌تر رژیم بود و برعکس، از دریافت بالاتر روغن زیتون، ماهی، غلات، و میوه و سبزی برخوردار بودند (0001/0>P). با این وجود حتی در گروه رژیم سالم، میانگین دریافت گوشت، روغن زیتون و ماهی به بالاترین امتیاز رژیم مدیترانه ای نمی رسید.

نتیجه گیری: بیماران کاندید CABG در طی 1 سال قبل از جراحی، از عملکرد رژیمی خوبی برخوردار بوده اند و تقریبا هیچکدام در رده رژیم نا سالم قرار نداشتند. لازم است بر مصرف کمتر گوشت و مصرف بیشتر روغن زیتون و ماهی در این بیماران تاکید شود.


مریم پیمانی، زهرا منجمد، منصوره علی اصغر پور، رامین حشمت،
دوره 8، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده

مقدمه: رتینوپاتی دیابتی، یک اختلال بینایی مزمن شناخته شده و مهمترین عامل ایجاد کوری در افراد 20 تا 74 ساله می باشد. هدف از این مطالعه، تعیین رابطه بین عوارض رتینوپاتی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی بوده است.

روش‌ها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 178 بیمار دیابتی رتینوپاتی مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها از طریق مصاحبه و ثبت اطلاعات از پرونده جمع آوری شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای سه قسمتی شامل سوالات مربوط به مشخصات فردی و بیماری، جدول علایم و عوارض رتینوپاتی دیابتی و سوالات مربوط به بررسی ابعاد مختلف کیفیت زندگی بود.

یافته ها: در رابطه با فراوانی عوارض رتینوپاتی، بیشترین درصد(9/98درصد) به کاهش بینایی و9/89 درصد به تاری دید و مگس پران مربوط بود. نتایج نشان داد بیماران دیابتی مبتلا به عوارض رتینوپاتی از کیفیت زندگی نسبتاً مطلوب برخوردار بودند. همچنین افزایش تعدد علایم و عوارض رتینوپاتی با کاهش نمرات پرسشنامه کیفیت زندگی ارتباط داشت(037/0=P).

نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه، بین کیفیت زندگی و عوارض رتینوپاتی ارتباط آماری معنی داری وجود دارد. پیشنهاد می شود کادر بهداشتی درمانی، سطح آگاهی بیماران را درخصوص مراقبت روزانه دیابت و کنترل دراز مدت عوارض بیماری بالا برده،  موجبات ارتقای سطح کیفیت زندگی بیماران را فراهم آورند.


شیرین حسنی رنجبر، پروین امیری، مهسا نمکچیان، رامین حشمت، محمدعلی سجادی، محمدرضا میرزایی، ابراهیم رضازاده، پریسا بالائی، جواد توکلی بزاز، شبنم عباس زاده اهرنجانی، باقر لاریجانی، مهسا محمد آملی،
دوره 8، شماره 3 - ( 1-1388 )
چکیده

مقدمه: ژن CXCL5  که به بیان دیگر پپتید فعال کننده نوتروفیل ازمنشا سلول‌های اپیتلیال (Epithelial cell-derived neutrophil-activating peptide,ENA-78)  نامیده می شود؛ کموکینی است که در بروز بیماری‌های قلبی-عروقی و برخی دیگر از بیماری‌ها نقش دارد. ما قبلا توالی کامل ژن CXCL5  را اسکن کرده و پلی مورفیسم -156G/C (rs352046) را در منطقه پروموتور این ژن گزارش کرده ایم. هدف از این مطالعه تعیین وجود و یا عدم وجود ارتباط بین این پلی مورفیسم و بیماری دیابت یا عوارض ماکرووسکولار آن در مقایسه با جمعیت کنترل سالم ایرانی می باشد.

روش‌ها : در این مطالعه230  نفر از افراد دیابتی ساکن شهر رفسنجان وارد طرح شده و به عنوان گروه شاهد،  102 نفر از افراد سالم ساکن همان منطقه انتخاب شدند.

یافته‌ها : در این مطالعه افراد دیابتی در مقایسه با گروه شاهد فراوانی بیشتری از نظر ژنوتیپ   CC  یا  GC  نشان دادند (CG+CC vs. GG P=0.004, OR= 2.17, 95%CI 1.27-3.80).همچنین فراوانی آلل  C به طور قابل ملاحظه ای در بیماران دیابتی  بیشتر از گروه شاهد به دست آمده است.(p=0.01 OR 1.72 95%CI 1.07-2.86) .در این مطالعه ارتباط خاصی بین این پلی مورفیسم و عوارض ماکروواسکولار دیابت یافت نشد.

نتیجه‌گیری: یافته های این مطالعه، نشان دهنده نقش CXCL5  در پاتوژنز دیابت هستند. سازوکار این دخالت باید مورد بررسی بیشتر قرار گیرد. همچنین تکرار این مطالعه در جمعیت با حجم نمونه بالا جهت تایید این یافته ها پیشنهاد می گردد


عذرا طباطبایی ملاذی، پروین امیری، مهسا نمکچیان، رویا سعید نژاد، حسین فخر زاده، رامین حشمت، ناهید مهربان، آرین آریانی کاشانی، پریچهر یغمایی، جواد توکلی بزاز، باقر لاریجانی، مهسا محمد آملی،
دوره 8، شماره 3 - ( 1-1388 )
چکیده

مقدمه: آدنوزین دآمیناز (ADA)، یک پلی‌مورفیسم آنزیمی است که نقش مهمی در تعدیل فعالیت بیولوژیک انسولین دارد. به‌نظر می‌رسد که فعالیت بیش از حد گیرنده A1 آدنوزین سبب بروز آدیپوزیتی در دیابت نوع 2 شده و آدنوزین در تسهیل عملکرد انسولین بر روی آدیپوسیت‌ها موثر باشد. احتمالاً پلی‌مورفیسم ژن ADA ، با شدت و میزان چاقی در دیابت نوع 2 مرتبط است.

روش‌ها: دراین مطالعه سعی شده تا نقش پلی‌مورفیسم آدنوزین دآمیناز در افراد چاق ایرانی که به‌طور تصادفی انتخاب شده‌اند، بررسی شود.

یافته‌ها: افزایش معنی داری در فراوانی ژنوتیپ AA آدنوزین دآمیناز در افراد چاق در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد(AA در مقایسه با CA+CC ، 01/0 = P ، 4/3 : OR و 8/12 - 08/1 : 95 % CI). هم‌چنین افزایش قابل ملاحظه ای در آلل A و فراوانی ژنوتیپ AA ژن ADA در افراد با سطح بالای پلاسمایی کلسترول در مقایسه با گروه کنترل سالم] (0007/0 = P، 4/8 : OR ، 6/41 - 6/1: 95 % CI) و AA در مقایسه با CA+CC ، 005/0 = P ، 7/7-2/1: 95 % CI و 0/3 : OR [ وجود داشت. اختلاف آماری معنی‌داری در فراوانی آلل های پلی مورفیسم ژن ADA بیماران چاق با سطوح بالای پلاسمایی کلسترول در مقایسه با بیماران چاق و سطوح پایین‌تر پلاسمایی کلسترول مشاهده شد (8/6 - 08/1: 95 %  CI، 6/2 OR: و 01/0 = P ). در ضمن افزایش معنی‌داری در فراوانی ژنوتیپ AA ژن ADA در بیماران چاق با سطوح پلاسماییTG بیشتر یا مساوی mg/dl 150 در مقایسه با گروه سالم کنترل مشاهده شد (AA در مقایسه با CA+CC ، 008/0 = P ، 5/4:  OR و 7/18 - 2/1: 95 % CI).

نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه ما به نقش ADA در بروز چاقی و همراهی آن با سطوح غیر طبیعی تری‌گلیسرید (TG) و کلسترول اذعان دارد. پیشنهاد می‌شود گیرنده‌های آدنوزین به عنوان نقاط هدف مهمی برای طراحی درمان‌های نوین چاقی و دیس ‌لیپیدمی مد نظر باشند.


مریم پرویزی، مهناز شجاع پور، جواد توکلی بزاز، حبیب آلله ناظم، حسین فخر زاده، رامین حشمت، مهسا محمد آملی، پروین امیری،
دوره 8، شماره 3 - ( 1-1388 )
چکیده

مقدمه: پلی مورفیسم ژن MTHFR به واسطه اعمال اثر بر سطح هموسیستئین خون، نقش مهمی در پاتوفیزیولوژی چاقی و دیابت دارا می‌باشد. ارتباط معنادار و محکمی بین سطح هموسیستئین و بیماری‌های مختلفی چون بیماری‌های عروق کرونر و عروق مغزی وجود دارد.

روش‌ها: به منظور بررسی ارتباط بین پلی مورفیسم C677T ژن MTHFR در افراد چاق و دیابتی با سطح هموسیستئین سرم، 314 نفر در 4 گروه (چاق، دیابتی، دیابتی چاق و نرمال) بررسی شدند. ژنوتیپ افراد برای پلی مورفیسم ژن MTHFR با روش PCR-RFLP تعیین شد. سطح هموسیستئین سرم با روش DHPLC اندازه گیری شد.

یافته‌ها: سطوح سرمی هموسیستئین در افرادی که دارای ژنوتیپ TT بودند (5/26 ± 6/34 mol/L) به طور معناداری بالاتر از افراد دارای ژنوتیپ CC (8 ± 1/15 µmol/L) و ژنوتیپ CT (8/7 ± 4/16 µmol/L ) بود(0001/0P<). در گروه بیماران چاق، شیوع ژنوتیپ TT و CT در افرادی که سطح هموسیستئین خونشان بیشتر از  15 µmol/L بود در مقایسه با سایر افرادی که هموسیستئین پایین‌تر از  15 µmol/L داشتند، به طور معناداری بالاتر بود(TT + CT در مقابل CC ، 5/1=   ORفاصله اطمنیان 95% = 1/17-5/1 ؛ 001/0 = P). در گروه دیابتی و چاق نیز شیوع ژنوتیپ TT یا CT در افرادی که هموسیستئین خون آنها بالاتر از 15 µmol/L  بود به طور معناداری از بیمارانی که هموسیستئین کمتر از 15 µmol/L داشتند، بالاتر بود(TT + CT در مقابل CC ، 7/3=   ORفاصله اطمنیان 95% = 5/17-8/0 ؛ 004/0 = P).

در سایر گروه‌ها ارتباط معناداری بین سطح هموسیستئین و ژنوتیپ MTHFR یافت نشد. همچنین تفاوت معناداری نیز بین آلل MTHFR و توالی ژنوتیپ بین گروه‌های مختلف یافت نشد.

نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه ما همانند آنچه که در سایر مطالعات در جوامع دیگر گزارش شده است، ارتباط بین هموسیستئین خون و ژنوتیپ MTHFR C667T را تأیید کرد. همچنین ارتباط میان ژنوتیپ MTHFR و هموسیستئین سرم تنها در گروه بیماران چاق و گروه بیماران چاق دیابتی مشاهده شد و این ارتباط در سایر گروه‌ها دیده نشد. این یافته بر این نکته تاکید دارد که اثر این پلی مورفیسم بر روی فعالیت آنزیم MTHFR و متابولیسم هموسیستئین در شرایط مختلف، متفاوت می‌باشد.


فاطمه بندریان، حسین فخرزاده، رامین حشمت، معصومه نوری، رسول پورابراهیم، بانو عدالت، باقر لاریجانی،
دوره 8، شماره 4 - ( 4-1388 )
چکیده

مقدمه: مطالعات متعدد نشان داده‌اند که افزایش سطح هموسیستئین با افزایش خطر بیماری عروق کرونر (CHD) همراه است. این مطالعه با هدف بررسی رابطه هیپرهموسیستئینمی و بیماری عروق کرونر (CHD) در ساکنان مناطق شهری ایران انجام گرفت.

روش‌ها: این مطالعه به روش مقطعی روی 358 نفر (129 مرد و 229 زن) در منطقه 17 تهران انجام گرفت. از افراد به ظاهر سالم که در محدوده سنی 46 - 25 سال قرار داشتند (میانگین سنی 3/11 ± 4/43 سال) الکتروکاردیوگرام (ECG) 12 اشتقاقی در حالت استراحت گرفته و براساس کد مینه سوتا مورد تحلیل قرار گرفت. همچنین از پرسشنامه Rose برای تعیین ابتلا به بیماری عروق کرونر (CHD) استفاده و عوامل خطرزای CHD (شامل سطح هموسیستئین سرم) در افراد ایسکمیک و غیر ایسکمیک بررسی و نتایج بین گروه‌ها مورد مقایسه قرار گرفت.

یافته‌ها: شیوع هیپرهموسیستئینمی در جمعیت مورد بررسی 4/53% بود. میانگین سطح هموسیستئین پلاسما در مردان به‌طور معنی‌داری بالاتر از زنان بود (001/0 (P =. اما تفاوت معنی‌داری بین سطوح سرمی ویتامین 12B، هموسیستئین و فولات بین افراد ایسکمیک و غیر ایسکمیک دیده نشد (05/0 > P).

نتیجه‌گیری: براساس نتایج این مطالعه در جمعیت به ظاهر سالم جامعه (بدون بیماری شناخته شده قلبی)، بالا بودن میزان هموسیستئین تام عامل خطرزای مستقل CHD نمی‌باشد.


عذرا طباطبایی-ملاذی، شیرین حسنی-رنجبر، مهسا محمدآملی، رامین حشمت، محمدعلی سجادی، پریسا بالایی، ابراهیم رضازاده، پروین امیری، مهسا نمک‌چیان، جواد توکلی-بزاز، باقر لاریجانی،
دوره 9، شماره 2 - ( 9-1388 )
چکیده

مقدمه: همراهی پلی‌مورفیسم‌های ژن آدیپونکتین با چاقی، سندرم متابولیک و دیابت نوع 2 در مطالعات قبلی مشاهده شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی احتمال همراهی پلی‌مورفیسم‌های ژن آدیپونکتین در جمعیت دیابتی و سالم ایرانی برحسب جنس انجام شد.
روش‌ها: در این مطالعه 243 بیمار دیابتی و 173 فرد سالم از شهر رفسنجان، به روش مورد - شاهدی به منظور تعیین احتمال همراهی پلی‌مورفیسم‌های T/G 45 + و G/A 11391- ژن آدیپونکتین با نمایه توده بدنی (BMI)، دور کمر و فشار خون در دو جنس زن و مرد، مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: همراهی معنی‌داری بین پلی‌مورفیسم‌های T/G 45 + و G/A 11391- ژن آدیپونکتین با فشار خون سیستولی یا دیاستولی بر حسب جنس مشاهده نشد. در مردان حامل آلل T پلی‌مورفیسم T/G 45+ همراهی معنی‌داری باBMI  (018/0 =P) داشت. همراهی معنی‌داری بین آلل G پلی‌مورفیسم G/A 11391- با نمایه توده بدنی در مردان (041/0 = P) و با دور کمر در زنان (038/0 = P) وجود داشت.
نتیجه‌گیری: ما هیچگونه همراهی معنی‌داری بین پلی‌مورفیسم‌های T/G 45+ و G/A 11391-  ژن‌ آدیپونکتین و پرفشاری خون برحسب جنس مشاهده نکردیم. آلل G پلی‌مورفیسم T/G 45+ و آلل A پلی‌مورفیسم G/A 11391- آلل‌های محافظت کننده در برابر افزایش وزن بدن در هر دو جنس بودند، ولی هر دوی این تأثیرات فقط در مردان قابل ملاحظه بود. در ضمن آلل‌های فوق، اثر حمایتی در برابر افزایش دور کمر در هر دو جنس داشتند، ولی نقش حمایتی آلل A پلی‌مورفیسم G/A 11391- در برابر افزایش دور کمر فقط در زنان از نظر آماری معنی‌دار بود. به‌نظر می‌رسد که همراهی بین این پلی‌مورفیسم‌ها و افزایش وزن یا دور کمر در جمعیت ایرانی، توزیع جنسی خاصی دارد.


محبوبه همت‌آبادی، سمیه بخشایشی، محمد عبداللهی، رامین حشمت، غزل خوشه‌چین، امید عظیم عراقی، باقر لاریجانی،
دوره 9، شماره 2 - ( 9-1388 )
چکیده

مقدمه: دیابت نوع 2، یکی از شایع‌ترین بیماری‌های مزمن در جهان و همراه با عوارض متعددی می‌باشد که نه تنها برای بیمار ناتوان کننده و مزاحم است، بلکه بار فراوانی را بر سیستم سلامت جامع وارد می‌کند. یکی از سازوکارهای مطرح در ایجاد عوارض دیابت، عدم تعادل بین عوامل اکسیدان و آنتی اکسیدان در بدن می‌باشد و مطالعات متعددی جهت تصحیح یا تأخیر در این فرآیند و در نهایت کاهش عوارض مزمن انجام گرفته‌اند.

روش‌ها: در این کارآزمایی بالینی دوسویه‌کور، 61 بیمار مبتلا به دیابت که تحت درمان با داروهای خوراکی کاهنده قندخون بودند به دو گروه تقسیم و اثرات آنتی‌اکسیداتیو درمان 3 ماهه با داروی Semelil (آنژی پارس) که یک ترکیب گیاهی جدید و مؤثردر درمان زخم پای دیابتی می‌باشد، در مقایسه با دارونما مورد مطالعه قرار گرفت. بررسی‌های آزمایشگاهی پایه و3 ماه پس از درمان شامل شمارش کامل خون، قندخون ناشتا، پروفایل چربی‌ها، انسولین ناشتا، بررسی کارکرد کبدی، کلیوی همراه با اندازه‌گیری سطوح TNF-a،CRP-HS و هموسیستئین انجام شد. وضعیت سیستم اکسیداتیو نیز با بررسی‌های آزمایشگاهی ظرفیت آنتی اکسیداتیو تام، پراکسیداسیون چربی، اندزه‌گیری دئوکسی گوانوزین وگروه‌های کربونیل سرم مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: به جز تغییر در سطوح دئوکسی‌گوانوزین (05/0 = P) پس از مصرف آنژی‌پارس، تغییر معنی‌داری در سایر پارامترهای التهابی و اکسیداتیو مورد بررسی روی نداد.

نتیجه‌گیری: سازوکارهای دیگری بجز اثرات آنتی‌اکسیداتیو در بهبود زخم‌پای دیابتی ناشی از آنژی‌پارس دخالت دارند.


عذرا طباطبایی ملاذی، محمدرضا مهاجری تهرانی، سید پژمان مدنی، رامین حشمت، باقر لاریجانی،
دوره 9، شماره 3 - ( 5-1389 )
چکیده

مقدمه: در بیش از 80% موارد، نوروپاتی محیطی عامل خطرساز بروز زخم پای دیابتی است. لذا معاینه عصبی در غربالگری بیماران در معرض خطر زخم پا اهمیت فراوانی دارد. هدف این مطالعه بررسی شیوع نوروپاتی محیطی در بیماران دیابتی براساس یافته‌های بالینی و عوامل موثر بر بروز آن می‌باشد.
روش‌ها: این مطالعه توصیفی - تحلیلی و مقطعی در سال 1384 و با انتخاب تصادفی 124 بیمار دیابتی کلینیک دیابت بیمارستان شریعتی تهران انجام گرفت. مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه‌های بریتانیا، میشیگان، سیستم امتیازدهی نوروپاتی دیابت (DNS) Diabetic Neuropathy Score، آزمون ده نقطه‌ای مونوفیلامان و بررسی نمونه خون ناشتا جهت تعیین قند خون انجام شد. آزمون‌های آماری C‏hi-square، همبستگی پیرسون و رگرسیون لجستیک استفاده شدند.
یافته‌ها: محدوده سنی بیماران 75 - 17 سال، 44% مرد، 91% مبتلا به دیابت نوع 2، میانگین مدت ابتلا 10 سال و میانگین قند خون ناشتا  mg/dl5/181 بود. شیوع نوروپاتی محیطی براساس پرسشنامه میشیگان،  DNSو آزمون مونوفیلامان 38-32% و با پرسشنامه بریتانیا 54% برآورد شد. قویترین رابطه خطی بین پرسشنامه میشیگان با DNS (7/0= ضریب همبستگی) و سپس بین آزمون مونوفیلامان وDNS با ضریب همبستگی حدود6/0 مشاهده شد. سن بالای 50 سال، مدت ابتلا به دیابت بیش از 10 سال و قند خون ناشتا بالاتر از 200mg/dl، عوامل خطرساز بروز نوروپاتی با استفاده از معیار DNS بودند.
نتیجه‌گیری: شیوع بالای نوروپاتی دیابتی در این مطالعه، موید اهمیت ارزیابی و توجه به نوروپاتی در معاینه بیماران دیابتی است. با توجه به دقت‌های مشابه و سهولت انجام، پیشنهاد می‌کنیم از پرسشنامه میشیگان و آزمون مونوفیلامان در کنار هم برای تشخیص نوروپاتی دیابتی استفاده شود. در بیماران مسن‌تر، سابقه ابتلای طولانی‌تر و بیماران با قندخون بالا، ارزیابی مرتب پاها و کنترل شدید قندخون مد نظر باشند.


فاطمه جمشیدی، انسیه نسلی، رامین حشمت، مسعود کیمیاگر، باقر لاریجانی،
دوره 9، شماره 3 - ( 5-1389 )
چکیده

مقدمه: رژیم غذایی و برخی مینرال‌های موجود در آن، بر روی دیابت بسیار موثر هستند. در این مطالعه وضعیت منیزیم، مس و روی رژیم غذایی افراد دیابتی و غیر دیابتی مورد بررسی قرار گرفت و رابطه مقدار منیزیم، مس و روی دریافتی از رژیم این افراد با همین املاح در سرم سنجیده شد.
روش‌ها: بدین منظور، 73 فرد سالم و 73 فرد دیابتی به طور تصادفی از مراجعین مرکز درمانی غدد بیمارستان شریعتی انتخاب شدند. اطلاعات مربوط به سن، جنس، وزن و قد همه افراد گرفته شد. سپس برای تمامی افراد، از طریق مصاحبه، یک پرسش نامه 24 ساعت یادآمد3 روزه تکمیل شد. میزان منیزیم، مس و روی رژیم داوطلبان با نرم‌افزار FP2 (Food Processor 2) اندازه‌گیری شد. سطح منیزیم، مس و روی سرم افراد مطالعه با استفاده از دستگاه اسپکتروسکوپ نشر اتمی اندازه گرفته شد.کلیه داده‌های جمع‌آوری شده در نرم افزار SPSS ویرایش 16 آنالیزگردید.
یافته‌ها: نمایه توده بدنی در دیابتی‌ها به طور معنی‌داری بیشتر از غیر دیابتی‌ها بود (01/0=P). میزان منیزیم دریافتی از رژیم در افراد دیابتی به طور معنی‌داری بیشتر از افراد غیر دیابتی بود (03/0=P)، در حالی که  مقدار مس و روی دریافتی بین این افراد تفاوت آماری معنی داری نداشت. غلظت منیزیم و مس و روی سرم بین افراد دیابتی و غیر دیابتی تفاوت آماری معنی‌داری داشت، سطح منیزیم و روی سرم افراد دیابتی کمتر از افراد غیر دیابتی (01/0P<) و سطح مس سرم افراد دیابتی بیشتر از افراد غیر دیابتی (001/0=P) بود. فقط مقدار دریافتی منیزیم و سطح سرمی منیزیم در دیابتی‌ها (239/0- =r , 042/0=P) و تنها میزان مس دریافتی و سطح مس سرم (23/0- =r , 043/0 =P) در غیر دیابتی‌ها همبستگی منفی معنی‌داری را نشان دادند. آنالیز رگرسیون خطی رابطه معنی‌داری بین میزان منیزیم دریافتی با نوع گروه افراد پس از حذف اثر مخدوش کننده نمایه توده بدنی، سن و منیزیم سرم نشان نداد (فاصله اطمینان: 170/51 تا 184/4- ).
نتیجه‌گیری: کاهش سطح منیزیم و روی و افزایش سطح مس در سرم دیابتی‌ها به رژیم آنها مربوط نبوده و علت آن را باید در عوامل دیگری مانند دفع ادراری، فاکتورهای مداخله‌ای در جذب و بهره‌برداری و شرایط فردی جستجو کرد. با این وجود بررسی مینرال‌های رژیمی و اثر آنها بر روی دیابتی‌ها نیاز به مطالعات مداخله‌ای و بررسی‌های بیشتر دارد. تایید روابط همبستگی مشاهده شده نیز مطالعات بیشتری را می‌طلبد.


محمدرضا مهاجری تهرانی، مریم پرویزی، سهیلا امینی مقدم، رامین حشمت، زهرا شعبان نژاد خاص، مریم اعلاء، حمیدرضا آقایی میبدی، ساسان عباس شرقی، باقر لاریجانی،
دوره 9، شماره 4 - ( 6-1389 )
چکیده

مقدمه: برخی مطالعات در زمینه شیوع دیابت بارداری (GDM) در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک(PCO) ، حاکی از آن است که خطر بروز GDM در زنان مبتلا به PCO بیشتر از افرادی است که از این اختلال رنج نمی‌برند. از آنجایی که نژاد عامل موثری در ارتباط بین دیابت بارداری و سندرم تخمدان پلی‌کیستیک می‌باشد، مطالعه حاضر به منظور بررسی ارتباط بین سندرم تخمدان پلی‌کیستیک و دیابت بارداری، در زنان ایرانی با سابقه دیابت بارداری در بیمارستان شریعتی تهران انجام شد.
روش‌ها: نمونه‌ها شامل 20 زن دارای سابقه دیابت بارداری و 24 زن بدون سابقه دیابت بارداری بودند که از بین مراجعین به درمانگاه پره ناتال بیمارستان شریعتی بطور اتفاقی انتخاب شده و پس از گذشت 2 سال از زایمان مورد بررسی قرار گرفتند. بررسی‌های انجام شده شامل معاینات بالینی، بررسی‌های آزمایشگاهی و انجام سونوگرافی شکمی به منظور بررسی مورفولوژی تخمدان‌ها بود. معیارهای تشخیصیNational institute of Health))  NIHو Rotterdam برای تشخیص سندرم تخمدان پلی‌کیستیک مورد استفاده قرار گرفتند.
یافته‌ها: شیوع سندرم تخمدان پلی کیستیک در گروه دارای سابقه دیابت بارداری بیشتر از گروه بدون سابقه دیابت بارداری بود (45% درمقابل25%). مورفولوژی پلی کیستیک در تخمدان‌ها و هیرسوتیسم در گروه مبتلا به دیابت بارداری در مقایسه با گروه دیگر بالاتر بود. سطوح سرمی قند ناشتای خون، لیپید، HbA1c و انسولین ناشتای خون نیز در این گروه بالاتر بود.
نتیجه‌گیری: در این مطالعه شیوع بالاتری از سندرم تخمدان پلی کیستیک و اختلالات متابولیک در زنان دارای سابقه دیابت بارداری مشاهده شد که بیانگر ارتباط بین این دو بیماری در زنان ایرانی می‌باشد و بر اساس توصیه ADA، غربالگری زود هنگام بیماران دارای سندرم تخمدان پلی کیستیک از نظر ابتلا به دیابت بارداری در تشخیص زودرس این عارضه، ضروری است.


مریم پیمانی، عذرا طباطبایی ملاذی، رامین حشمت، سمیه امیری مقدم، مژگان سنجری، محمد پژوهی،
دوره 9، شماره 4 - ( 6-1389 )
چکیده

مقدمه: علی رغم شیوع بالای دیابت در سراسر دنیا، اطلاع دقیقی از آگاهی، نگرش و عملکرد پزشکان در این مورد در کشور ما وجود ندارد. این مطالعه با هدف پاسخ به این سوال طراحی شد.
روش‌ها: این مطالعه پیش آزمون با همکاری 69 پزشک از تخصص‌های مختلف انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه‌ای مشتمل بر4 بخش: اطلاعات دموگرافیک، سوالات آگاهی، نگرش و عملکرد در زمینه دیابت و عوارض آن بود. از روش‌های آماری توصیفی و استنباطی جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده گردید.
یافته‌ها: در 29 درصد کل پزشکان، آگاهی کافی بود. نمره آگاهی رابطه خطی منفی با تخصصی‌تر شدن مدرک تحصیلی و یا افزایش سنوات طبابت داشت. این ارتباط تنها برای افزایش سنوات طبابت معنی‌دار بود. نمره نگرش نیز رابطه خطی منفی با تخصصی‌تر شدن مدرک تحصیلی و با افزایش سنوات طبابت داشت ولی هیچ کدام از نظر آماری معنی‌دار نبودند. 2/36 درصد کل پزشکان عملکرد مناسبی داشتند که اکثریت آنان (50 درصد) پزشک عمومی بودند. نمره عملکرد رابطه خطی منفی و معنی‌داری با تخصصی‌تر شدن مدرک تحصیلی و با افزایش سنوات طبابت داشت. همچنین رابطه خطی مثبت و معنی‌داری بین نمره آگاهی با نگرش (54/0=r)، آگاهی با عملکرد (47/0=r) و نگرش با عملکرد (48/0=r) مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد آگاهی، نگرش و عملکرد پزشکان در زمینه درمان و کنترل دیابت و عوارض آن در کشور ما مناسب نیست. برگزاری برنامه‌های آموزش مداوم، توأم با پایش مناسب آنها جهت ارتقای سطح آگاهی، نگرش و عملکرد پزشکان ضروری است.


عذرا طباطبایی ملاذی، مریم پیمانی، رامین حشمت، محمد پژوهی،
دوره 10، شماره 2 - ( 10-1389 )
چکیده

Normal 0 false false false مقدمه: دیابت شایع‌ترین بیماری متابولیک دنیاست که شیوع آن با افزایش سن، افزایش می‌یابد. بیشترین شیوع دیابت در هر جامعه در مسن‌ترین گروه سنی همان جامعه است. در ایران حداقل 14 درصد دیابتی سالمند (≥ 60 سال) وجود دارد که ما از وضعیت موجود در مراقبت دیابت در آنان اطلاعات کافی در اختیار نداریم. این مطالعه با هدف بررسی این موضوع طراحی شد.
روش‌ها: این مطالعه مقطعی در سال‌های1387 -1385 برای بررسی وضعیت مراقبت دیابت بر اساس پرونده‌های موجود از افراد بالای 60 سال مراجعه کننده به کلینیک دیابت بیمارستان شریعتی انجام شد. اطلاعات مورد نیاز شامل وضعیت دموگرافیک، فشارخون، لیپیدهای سرم، قندخون ناشتا و دو ساعته، وضعیت کنترل قندخون، رژیم درمانی مورد استفاده جهت درمان دیابت و عوارض آن بود. برای آنالیز، روش‌های آماری مطالعات توصیفی مورد استفاده قرار گرفت.
یافته‌ها: در بررسی 200 پرونده واجد شرایط ورود به مطالعه، 103 نفر زن و مابقی مرد بودند. بیشترین عارضه دیابت در زمان مراجعه، حضور همزمان چند عارضه با هم بود. رژیم درمانی مورد استفاده توسط 5/72% بیماران قرص‌های خوراکی پایین آورنده قندخون بود. 5/81% بیماران برای فشارخون بالا، 72% برای دیس لیپیدمی و73% برای نوروپاتی تحت درمان بودند. در بیش از 50 % بیماران دیابتی خصوصاً زنان سالمند، فشارخون، قندخون و لیپید پروفایل کنترل نشده بود.
نتیجه‌گیری: بنظر می‌رسد وضعیت مراقبت دیابت در سالمندان کشور ما در شرایط مطلوبی نیست. با توجه به شیوع روزافزون دیابت و سالمند شدن جامعه، پیشنهاد می‌شود به بهبود و ارتقای وضعیت مراقبت دیابت در سالمندان به لحاظ پیچیدگی فرایند دیابت در این گروه سنی توجه بیشتری شود.


شبنم عباس‌زاده اهرنجانی، ساره امینی، رسول ستوده‌منش، رامین حشمت، نصیر محسنی جم، محمدرضا مهاجری تهرانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 10-1389 )
چکیده

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مقدمه: سنگ کیسه صفرا، یکی از شایع‌ترین بیماری‌های گوارشی در دنیاست که علل زیادی از جمله دیابت زمینه‌ساز آن است. هدف این مطالعه بررسی فراوانی و عوامل خطرزای ابتلا به سنگ کیسه صفرا در بیماران دیابتی می‌باشد.
روش‌ها: این مطالعه به صورت مقطعی و توصیفی بوده که بر روی 300 نفر از بیماران دیابتی مراجعه کننده به درمانگاه دیابت بیمارستان شریعتی تهران در بین سال‌های 1384 الی 1386 انجام گرفته است. بیماران پس از انجام سونوگرافی، براساس وجود و یا عدم وجود سنگ کیسه صفرا به ترتیب به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند و عوامل خطرزا از طریق تحلیل‌های آماری مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: در این جمعیت، فراوانی سنگ کیسه صفرا 20 نفر(7/6%) بود و جنسیت زن با خطر ابتلا به سنگ کیسه صفرا همراهی معنی‌دار داشت (60/11-07/1: 95% CI، 22/3=OR). میانگین سن افراد دارای سنگ کیسه صفرا (01/0=P) و همچنین میانگین تعداد زایمان‌ها (01/0=P) و میانگین سن منوپوز (02/0=P) در گروه دارای سنگ کیسه صفرا به طور معنی‌داری بیش از گروه فاقد سنگ بود.
نتیجه‌گیری: شیوع سنگ کیسه صفرا در این بیماران تقریبا مشابه شیوع سنگ کیسه صفرا در جمعیت ایرانی است. در این مطالعه مانند سایر مطالعات، جنسیت زن و میانگین تعداد زایمان‌ها و سن منوپوز با وجود سنگ کیسه صفرا ارتباط داشت. پیشنهاد می‌گردد که در مطالعات آتی از حجم نمونه بیشتری جهت تعیین فراوانی و عوامل خطرساز احتمالی استفاده گردد و گروه‌ها از نظر رده سنی همسان شوند.



صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb