61 نتیجه برای راد
سمیه فتاحی فرادنبه، باقر لاریجانی، دکتر لیلا آزادبخت،
دوره 16، شماره 3 - ( 12-1395 )
چکیده
مقدمه: بار اسیدی بالای رژیم غذایی ممکن است فشار خون، سطوح قند و انسولین خون را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از این مطالعه سیستماتیک بررسی ارتباط بار اسیدی رژیم غذایی با فشار خون و نمایههای مرتبط با کنترل قند خون میباشد.
روشها: با جستجو در Pubmed، Google scholar، Scopus و Medline تا July 2016 و با استفاده از کلید واژههای "dietary acid load"، "Serum glucose"،"insulin resistance"، hypertentation، درنهایت 12 مطالعه (6 مقطعی، 5 کوهورت و 1 مداخلهای) بهدست آمد که در این مطالعه سیستماتیک مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: از بین 11 مقاله مرتبط با فشار خون، سه مطالعه بین نمرات بار اسیدی رژیم غذایی و پُرفشاری خون ارتباط معنیداری نشان داد. سه مطالعه ارتباط بار اسیدی رژیم غذایی را تنها با فشار خون سیستولیک مشاهده نمودند، در حالی که سایر مطالعات هیچ ارتباط معنیداری بین بار اسیدی رژیم غذایی با فشار خون سیستولیک و دیاستولیک گزارش نکردند. همچنین در ارتباط با نمایههای مرتبط با کنترل قند خون از بین هشت مقاله، یکی از مطالعات ارتباط معنیداری بین افزایش بار اسیدی رژیم غذایی و بروز دیابت نشان داد. یک مطالعه ارتباط معنیداری بین بار اسیدی رژیم غذایی با سطح قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله را گزارش نمود. دو مطالعه نیز ارتباط معنیداری بین افزایش بار اسیدی رژیم غذایی با حساسیت به انسولین و مقاومت به انسولین نشان دادند ولی سایر مطالعات ارتباط معنیداری گزارش ندادند.
نتیجهگیری: از آنجاییکه اکثر مطالعات بیان کننده ارتباط معنیداری مابین افزایش بار اسیدی رژیم غذایی و پُرفشاری خون هستند، بنابراین بهنظر میرسد بار اسیدی بر فشار خون مؤثر میباشد. در ارتباط با تأثیر بار اسیدی رژیم غذایی با دیابت و سطح انسولین، نتایج حاصل از یافتهها تناقضات بیشتری نشان میدهند. از طرفی بهدلیل محدود بودن مطالعات مداخلهای در این زمینه نیاز به بررسی بیشتری در رابطه با اثر بار اسیدی رژیم غذایی بر میزان بروز دیابت، سطح انسولین و سایر مارکرهای قند خون وجود دارد.
محمد مرادی، علی اصغر رواسی، موسی خلفی، وحید طالبی،
دوره 17، شماره 3 - ( 12-1396 )
چکیده
مقدمه: نسفاتین-1 بهعنوان پپتیدی که در اشتها و هوموستاز گلوکز دخالت دارد شناخته شده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر فعالیت ورزشی حاد بر بیان ژن نسفاتین-1 در رتهای دیابتی است.
روشها: در این مطالعه رتهای نر ویستار دیابتی با STZ ( 12 هفته سن و با وزن 240-220 گرم) بهکار برده شدند. حیوانات به 4 گروه تمرین تناوبی پُر شدت (HIIE-0) و کنترل (C-0)، (که بلافاصله پس از تمرین کشته شدند) و تمرین تناوبی پُر شدت (HIIE-2) و کنترل (C-2)، (که دو ساعت پس از تمرین کشته شدند)، تقسیم شدند. گروه HIIE با سرعت 25 و 14 متر در دقیقه در 12 تناوب یک دقیقهای به فعالیت روی تردمیل پرداختند.
یافتهها: پس از برداشتن هیپوتالاموس، استخراج RNA، RT.PCR انجام شد. از آزمون T مستقل برای تحلیل دادهها استفاده و سطح معناداری 01/0 در نظر گرفته شد. فعالیت ورزشی موجب افزایش معنادار بیان ژن در گروه HIIE-0 (001/0P= ) شد اما تغییرات گروه HIIE-2 معنادار نشد (234/0P= ).
نتیجهگیری: یک جلسه فعالیت تناوبی پُر شدت موجب افزایش بیان هیپوتالاموسی نسفاتین-1 در رتهای نر ویستار دیابتی، بلافاصله پس از تمرین میشود.
نرگس شفاعی بجستانی، مریم آرادمهر، انسیه نسلی اصفهانی، بهروز خیابانی تنها،
دوره 18، شماره 2 - ( 11-1397 )
چکیده
مقدمه: دیابت یکی از بیماریهای خطرناک و رایج جهان مدرن است. از آنجا که در تحقیقات پزشکی معمولاً دادههای کمی در دسترس است و دادههای پزشکی دارای عدم قطعیت و ابهام زیادی است، برای پیدا کردن رابطهی ورودی و خروجی در دادههای پزشکی استفاده از مدل های فازی مناسب بهنظر میرسد. هیچکدام از مقالات قبلی از رگرسیون فازی برای پیشبینی عوارض دیابت از جمله نفروپاتی استفاده نکردهاند. لذا در این مطالعه، مدل رگرسیون فازی برای پیشبینی نفروپاتی در بیمار دیابتی استفاده شده است.
روشها: در پژوهش حاضر از نتایج GFR آزمایشات قبلی بیمار برای پیشبینی افق دورتری از GFR و در نهایت پیشبینی عارضهی کلیوی استفاده شده است. بیماریهای مزمن کلیوی براساس مقدار GFR سطحبندی شده است که فازی سازی دادهها براساس این سطوح انجام شده است. پیشبینی GFR طی مراحل زیر انجام شد: مرحلهی 1، تعریف مجموعههای فازی براساس سطوح GFR، که برای هر سطح یک مجموعه فازی در نظر گرفته شده است. مرحلهی 2، فازی سازی دادههای بیمار براساس مجموعههای فازی. مرحلهی 3، پیشبینی GFR با مدل رگرسیون فازی. مرحلهی 4، غیرفازی سازی مقادیر پیشبینی با استفاده از غیرفازی ساز میانگین. مرحلهی 5، ارزیابی کارایی مدل. خطای RMSE برای مقایسه کارایی مدل استفاده شده است.
یافتهها: نتایج پیشبینی GFR نشان داد که، مقایسه RMSE با استفاده از مدل رگرسیون خطی ساده 10.09 و با استفاده از مدل فازی 4.24 بود.
نتیجه گیری: مدل رگرسیون فازی قادر به پیشبینی نفروپاتی در بیماران دیابتی است.
سعیده طبیبی راد، حسین عابدنطنزی، حجت الله نیک بخت، فرشاد غزالیان، ماندانا غلامی،
دوره 18، شماره 5 - ( 4-1398 )
چکیده
مقدمه: چاقی باتوجه به هورمونهای درگیردر اضافه وزن، خطرابتلا به دیابت نوع دو را افزایش میدهد. هدف از انجام تحقیق نیمه تجربی حاضر، بررسی تأثیر تمرین هوازی بر Dpp-4 و GLP-1 در زنان چاق مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روشها: از بین زنان چاق مبتلا به دیابت نوع دوِ 50-35 سالهی مراجعه کننده به انجمن دیابت شهر ساوه به شرط رعایت شرایط ورود و خروج به تحقیق تعداد 20 نفر بهطور داوطلب انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه کنترل (10 نفر) و تمرین هوازی (10 نفر) تقسیم شدند. 24 ساعت قبل از شروع تمرینات، ویژگیهای فردی آزمودنیها شامل سن، قد، وزن و نمایهی تودهی بدن و متغیرهای تحقیق (مقاومت انسولین، Dpp-4 و GLP-1) در پیشآزمون اندازهگیری شده و گروه تمرین هوازی بهمدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه 45 تا 60 دقیقه برنامهی تمرینی مربوط به خود را انجام دادند و گروه کنترل هیچ تمرینی نکرد. پس از گذشت 8 هفته و 24 ساعت پس از آخرین جلسهی تمرین مجدداً ویژگیهای فردی و متغیرهای تحقیق اندازهگیری شدند. دادهها با استفاده از آزمون تی مستقل و تی همبسته در سطح 05/0P≤ تحلیل شد.
یافتهها: افزایش معناداری در سطح GLP-1 (001/0 (P=و کاهش معناداری در سطحDPP-4 (001/0 (P=در گروه تمرین هوازی نسبت به گروه کنترل دیده شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که تمرین هوازی و متعاقب آن کاهش وزن در گروه تجربی با افزایش معناداری در سطح GLP-1 و کاهش معنادار سطح DPP-4 همراه است.
زهرا مرادی، مهرناز السادات راوری، عفت فرخی، مرتضی هاشم زاده چالشتری،
دوره 19، شماره 1 - ( 11-1398 )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع دو شرایط التهابی مزمنی است که آمیزهای از عوامل ژنتیکی و محیطی در آن نقش دارد. فاکتور نکروز توموری آلفا یا TNF- α بهعنوان یک سایتوکاین پیش التهابی مترشحه از بافت چربی با تأثیر بر مسیر سیگنالینگ انسولین میتواند در ایجاد مقاومت به انسولین در بیماران دیابت نوع دو نقش داشته باشد. با توجه اهمیت تغییرات اپی ژنتیک در ایجاد بیماریهای چند عاملی، این مطالعه با هدف بررسی متیلاسیون پروموتر ژن TNF-α در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو و مقایسهی آن با افراد غیر دیابتی انجام گردید.
روشها: این مطالعه بر روی 61 بیمار دیابت نوع دو و 31 فرد غیر دیابتی انجام شد. بیماران شامل دو گروه مبتلایان کمتر از 5 سال و مبتلایان بیشتر از 5 سال بودند. گروهها از نظر ویژگیهای دموگرافیک همسان بودند. پروفایل لیپیدی با کیتهای استاندارد اندازهگیری شد. سپس ناحیهی پروموتر ژن TNF-ɑ به روش تیمار با بیسولفیت، انجام Nested PCR و نهایتاً تعین توالی بررسی گردید.
یافتهها: در مطالعهی ما ارتباطی بین متیلاسون مناطق CpG پروموتر ژن TNF-ɑ در گروههای مورد مطالعه مشاهده نشد. همچنین بین زنان و مردان در ارتباط با متیلاسیون پروموتر ژن TNF-ɑ درگروههای دیابتی و غیر دیابتی تغییری مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد تغییرات اپی ژنتیکی سایتوکاینهایی که در ایجاد مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی نوع دو نقش دارند در نمونهی خون محیطی محسوس نیست و در این رابطه احتمالاً بافتهای دیگر باید مورد بررسی قرار گیرند.
مریم اعلا، محمد رضا مهاجری تهرانی، قباد رمضانی، محمد رضا امینی، مریم ابویی راد، مهناز سنجری،
دوره 19، شماره 1 - ( 11-1398 )
چکیده
مقدمه: یکی از مشکلات رایج بیماران دیابتی، نوروپاتی محیطی است. و افزایش خطر ایجاد زخم پا و آمپوتاسیون از عوارض نوروپاتی دیابتی است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی مقایسه میزان بهبودی زخم پای دیابتی در درجات مختلف نوروپاتی است.
روشها: این مطالعه از نوع گذشتهنگر است که در یک بازهی زمانی دو ساله از فروردین 1395 تا اسفند 1396 بهصورت مقطعی با توجه به اطلاعات مندرج در پرونده بیماران مبتلا به دیابت دارای زخم پای نوروپاتیک مراجعه کننده به کلینیک شمارهی یک دیابت و بیماریهای متابولیک پژوهشگاه علوم غدد دانشگاه علوم پزشکی تهران به بررسی شاخصهای بهبودی زخم شامل مساحت، عمق و مدت زمان التیام پرداخته است. بر این اساس تغییر مساحت و عمق زخم بیماران طی مراجعات آنها در ماههای نخست، سوم و ششم ارزیابی و گزارش شد. دادههای حاصل از مطالعه با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 مورد تحلیل آمار توصیفی و استنباطی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج حاصل از بررسی پرونده بیماران مبتلا به زخم نوروپاتیک گویای آن بود جنس مذکر در مقطع سنی 56 تا 65 سال بیشترین فراوانی را داشتند. به علاوه غالب این بیماران مبتلا به دیابت نوع دو ( 79%) بودند. میزان بهبودی زخم که شاخص اندازه گیری آن مساحت و عمق زخم در سه دورهی زمانی بوده در درجات مختلف نوروپاتی با همدیگر تفاوت داشت؛ در سطح خفیف نوروپاتی میزان مساحت و عمق زخم سریعتر کاهش یافته ولی در نوروپاتی شدید، مدت زمان بهبودی زخم در دو شاخص مساحت و عمق زخم، طولانیتر بود. با افزایش مدت ابتلا به دیابت به همان نسبت بهبودی نیز زمان بر شده و نیز با بالا رفتن سن میزان بهبودی زخم نیز کاهش پیدا کرده است (001/0P-value =).
نتیجه گیری: شواهد نشان میدهد که شناسایی زودرس نوروپاتی میتواند باعث کاهش بروز زخم پای دیابتی و قطع عضو شود. با توجه به اینکه میزان بهبودی سایز و نیز عمق زخم در افراد دیابتی مبتلا به نوروپاتی شدید به کندی صورت میگیرد ضرروری است تا با انجام مداخلات مراقبتی و آموزشی پیشگیری مدار، از آسیب پا جلوگیری نمود.
محسن کچویی، سحر شاهمرادی،
دوره 19، شماره 2 - ( 11-1398 )
چکیده
کامبیز مرادی، مسعود جوکار،
دوره 19، شماره 6 - ( 6-1399 )
چکیده
ابوذر رمضانی، لیلا شاهمرادی، فریدون آزاده، فاطمه شیخ شعاعی، رشا اطلسی، نازلی نمازی، باقر لاریجانی،
دوره 20، شماره 1 - ( ویژه نامه گرامیداشت 25 سال فعالیت 1399 )
چکیده
مقدمه: همکاریهای علمی باعث افزایش بهرهوری علمی میشود. هدف مطالعه حاضر ترسیم شبکهی همکاری علمی تحقیقات پژوهشگاه علوم غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی تهران در دو پایگاه استنادی است.
روشها: این پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی و به روش علمسنجی انجام شده است. جامعهی پژوهش شامل کل مقالات پژوهشگاه علوم غدد و متابولیسم (EMRI) در پایگاههای هستهی Web of Science و Scopus از سال 2002 تا 30 اکتبر 2020 بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی و نرمافزارهایExcel ، HistCite ، VOSviewer وScientoPy استفاده شد.
یافتهها: مجموعاً 4190 رکورد با وابستگی سازمانی پژوهشگاه در دو پایگاه بینالمللی نمایه گردیده که 89480 استناد به آنها شده است. بهطور متوسط هر مقاله 3/21 استناد دریافت کرده است. محققان پژوهشگاه تحقیقات خود را در 1118 مجله منتشر کردند. روند رشد سالانه انتشار تولیدات علمی پژوهشگاه در دو پایگاه Web of Science و Scopus بهترتیب 3/20 و 7/22 درصد بود. در انتشار مقالات مجموعاً 17662 نویسنده از 186 کشور مشارکت داشتند. در این مطالعه الگوی هم تألیفی (وابستگی سازمانی و کشور) و کلید واژهها (بسامد واژگان) طبقهبندی و مصورسازی شدند.
نتیجهگیری: این یافتهها الگوی همکاریها در مقالات پژوهشگاه را تعیین کرد که در نتیجهی همکاریهای بینالمللی، تعامل با کشورهای پیشرو و همکاریهای بین رشتهای، جریان دانش میان محققان پژوهشگاه افزایش مییابد. مطالعات دیگری برای تهیه تصویری جامع از شبکهی همکاریها پیشنهاد میشود تا وضعیت موجود را با سایر شاخصهای تحلیل شبکهی اجتماعی تحلیل نمایند.
مهناز امیدی، پریا ویسمرادی،
دوره 21، شماره 6 - ( 12-1400 )
چکیده
مقدمه: آدیپولین یک نوع هورمون است که از سلولهای چربی ترشح میشود و بهعنوان یک تنظیم کنندهی متابولیک با خواص ضدالتهابی عمل میکند و میزان آن از طریق وضعیت چاقی، دیابت و التهاب کاهش مییابد.از اینرو پژوهش حاضر با هدف مقایسهی اثر تمرینات هوازی با شدت بالا و شدت متوسط بر سطوح سرمی آدیپولین و برخی شاخصهای سندرم متابولیک در زنان چاق انجام شد.
روشها: در این تحقیق نیمه تجربی، تعداد 36 نفر بهصورت تصادفی در سه گروه 12 نفره (2 گروه تجربی و یک گروه کنترل) تقسیم شدند. گروه تمرین هوازی با شدت 85-95 درصد ضربان قلب بیشینه، هر جلسه بهمدت 33 دقیقه روی تردمیل بهصورت متناوب راه رفتن و دویدن را اجرا کردند و گروه تمرین با شدت 50-70 درصد ضربان قلب بیشینه، 41 دقیقه بهصورت مداوم راه رفتند (مدت تمرینات برای 2 گروه 8 هفته و 3 جلسه در هفته بود و گرو کنترل در این مدت فعالیتی نداشتند). از آزمونهای آماری تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنیداری (05/0P>) استفاده شد.
یافتهها: تمرینات هوازی با شدت بالا سبب افزایش معنیدار سطوح آدیپولین سرمی (001/0P=)، کاهش مقادیر کلسترول تام (020/0P=)، تریگلیسیرید (021/0P=) و مقاومت به انسواین(001/0P=)گردید؛ همچنین یافته ها حاکی از عدم اختلاف معنیداری در مقادیر لیپوپروتئین پرچگال(615/0P=)، لیپو پروتئین کم چگال(604/0P=) و فشارخون(269/0P=) در 3 گروه مورد مطالعه بود و تمرین هوازی با شدت متوسط بر سطح سرمی آدیپولین نمونه مؤثر نبود (192/0P=)، فقط گلوکز (025/0P=) تریگلیسرید (010/0P=)، فشارخون سیستولیک (028/0P=) و انسولین (043/0P=) کاهش یافته است و میزان کلسترول، لیپوپروتئین کم چگال و لیپوپروتئین پرچگال تغییر معناداری نداشتهاند.
نتیجهگیری: در پایان میتوان گفت بهنظر میرسد افراد برای افزایش میزان آدیپولین بهعنوان شاخص بهبود دهنده حساسیت انسولینی و همچنین بهبود شاخصهای سندرم متابولیک میتوانند از تمرینات هوازی با شدت بالا بهره ببرند.
فریده مرادی، ندا آقایی بهمنبگلو، حبیب اصغرپور، سعیده شادمهری،
دوره 22، شماره 5 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: پروتئین ﮐﯿﻨﺎز ﻓﻌﺎلﮐﻨﻨﺪهی اﺗﻮﻓﺎژی-1 شبه Unc-52 (ULK1) و ﭘﺮوﺗﺌﯿﻦ ﺗﻌﺎﻣﻞﮐﻨﻨﺪه ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮاده ﮐﯿﻨﺎزﻫﺎی ﭼﺴﺒﺎن ﻣﺮﮐﺰی ﺑﺎ وزن 200 ﮐﯿﻠﻮداﻟﺘﻮن (FIP200) نقشی اساسی در کنترل اتوفاژی و حجم عضلانی دارند. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرین استقامتی بر محتوای درون سلولی پروتئینهای ULK1 و FIP200 در بطن چپ رتهای مبتلا به دیابت نوع یک است.
روشها: در این مطالعهی تجربی، 18 سر رت نر 2 ماهه از نژاد اسپراگداولی با میانگین وزن 20±300 گرم انتخاب شدند. 12 سر از رتها از طریق تزریق درون صفاقی محلولهای استرپتوزوتوسین دیابتی شدند. این رتها به روش تصادفی به 2 گروه، تمرین دیابتی و کنترل دیابتی (هر گروه 6 سر) تقسیم شدند؛ یک گروه کنترل سالم (6 سر) نیز در نظر گرفته شد. گروه تمرینی 4 روز در هفته، بهمدت 6 هفته به تمرین استقامتی پرداختند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS نسخهی 23 و آزمونهای آنوای یکطرفه و تعقیبی توکی استفاده شد.
یافتهها: محتوای ULK1 (افزایش) و FIP200 (کاهش) بهدنبال تمرین استقامتی، در بین گروههای تحقیق در بطن چپ تغییر معنیداری را نشان داد (0001/0P=). آزمون تعقیبی توکی نشان داد این تغییر معنیدار بین جفت گروههای تمرین دیابتی نسبت به کنترل دیابتی، گروههای تمرین دیابتی نسبت به سالم و همچنین گروههای کنترل دیابتی نسبت به سالم است (05/0P≤).
نتیجهگیری: تمرین استقامتی نشان داد که میتواند با افزایش ULK1 و کاهش FIP200 ماهیتی دوگانه برای کنترل اتوفاژی در آزمودنیهای دیابتی داشته باشد. در کل، نیاز به بررسیهای بیشتر در زمینهی فیزیولوژی ورزشی بر پروتئینهای مسئول اتوفاژی بهویژه در آزمودنیهای دیابتی نوع یک است.
شهره نادری مقام، زهرا عبداللهی، پریسا ترابی، علیرضا مهدوی هزاوه، محمد مرادی، بهزاد ولی زاده، الهه عزتی، افشین استوار،
دوره 22، شماره 5 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: کاهش رشد بروز و شیوع بیماریهای غیرواگیر و بار این بیماریها ازطریق انجام مداخلات و اتخاذ سیاستهای لازم برای کاهش شیوع عوامل خطر رفتاری آنها شامل تغذیه ناسالم، فعالیت بدنی ناکافی و مصرف دخانیات
روشها: در این مقاله مروری، مستندات و گزارشهای موجود در وزارت بهداشت؛ برنامههای تدوین شده؛ توصیههای سازمانهای ملی و بینالمللی، نتایج بهدست آمده از پایش و ارزشیابیهای انجام شده و «سند ملی پیشگیری و کنترل بیماریهای غیرواگیر و عوامل خطر مربوطه در جمهوری اسلامی ایران از 1394 تا 1404» بررسی و به هر یک از سه عامل خطر اصلی تغذیه ناسالم، فعالیت بدنی ناکافی و مصرف دخانیات (مصرف زیانبار الکل، در مقاله دیگری بررسی شده است)، به تفکیک در بخشهای تشریح وضعیت موجود، سیاستها و مداخلات اجراشده، نتایج بهدست آمده و برنامههای آتی پرداخته شده است.
یافتهها: مداخلات و سیاستهای بهعمل آمده برای دستیابی به اهداف مندرج در «سند ملی پیشگیری و کنترل بیماریهای غیرواگیر و عوامل خطر مربوطه در جمهوری اسلامی ایران از 1394 تا 1404» در حیطه تغذیه ناسالم، باعث اصلاح استانداردهای موادغذایی شده است. مداخلات در حیطه فعالیت بدنی، موجب 1/5 درصد کاهش شیوع نسبی کمتحرکی در جامعه و مداخلات در حیطه مصرف دخانیات، موجب کاهش کلی 44/7 درصدی در مصرف دخانیات بین افراد ایرانی بالای 18 سال شده است ولیکن کاهشی درمورد مصرف قلیان رخ نداده بلکه مصرف آن در سال 1400 نسبت به سال 1390، 28 درصد افزایش داشته است.
نتیجهگیری: باتوجه به یافتههای بهدست آمده، دستیابی کامل به اهداف مندرج در سند فوقالذکر حاصل نشده است، لذا باید مداخلات و سیاستهای جدیدی توسط دستاندرکاران بهکارگرفته شود.
موسی خلفی، مرضیه فرامرزی، کیوان شریف مرادی،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1402 )
چکیده
مقدمه: CTRP3 بهعنوان هورمون ضد التهابی مشتق شده از بافت چربی شناخته شده است که منجر به بهبود مقاومت به انسولین میشود. با این وجود، آثار تمرین ورزشی بر این آدیپوکاین درک نشده است. از اینرو، هدف فراتحلیل حاضر بررسی تأثیر تمرین ورزشی بر مقادیر گردش خونی CTRP3 در افراد با اختلالات متابولیکی بود.
روشها: جستجوی جامع در پایگاههای اطلاعاتی pubmed و web of science تا اکتبر 2022 (مهرماه 1401) با استفاده از کلید واژههای «تمرین ورزشی» و «CTRP3» انجام شد. معیارهای ورود به تحقیق حاضر شامل دارا بودن مطالعات انسانی با اختلالات متابولیکی، مداخلۀ تمرین ورزشی و مقادیر گردش خونی CTRP3 بود. تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD) و فاصلۀ اطمینان 95 درصد با استفاده از روش تصادفی محاسبه شد.
یافتهها: در مجموع 9 مطالعه شامل 12 مداخلۀ ورزشی و 365 آزمودنی مبتلا به اختلالات متابولیکی وارد فراتحلیل شدند. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که تمرین ورزشی منجر به افزایش معنیدار CTRP3 شد [03/0P=، (10/1 الی 03/0CI: ) 57/0]. همچنین، نتایج آزمون I2 ناهمگونی بالا و معنیداری (001/0, P=59/84I2=) و نتایج آزمون Egger سوگیری معنیداری انتشار (001/0P=) را نشان دادند.
نتیجهگیری: تمرین ورزشی با اندازه اثر متوسط منجر به افزایش معنیدار مقادیر گردش خونی CTRP3 در افراد با بیماریهای متابولیکی و قلبی عروقی میشود که ممکن است یک میانجی برای اثرات مفید تمرینات ورزشی باشد.
فرناز عنصری، مینا اکبری راد، مریم عمادزاده، علی مرادی، محمدجواد مجاهدی، علیرضا شریعتی، محمدعلی یعقوبی،
دوره 23، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده
مقدمه: نفروپاتی دیابتی علت اصلی ایجاد بیماری کلیه مرحلۀ آخر (ESRD) در بیماران دیابتی است. تا کنون مارکرهای التهابی متعددی مرتبط با نفروپاتی دیابتی شناخته شدهاند و شناسایی اندکسهایی با اندازهگیری آسان و در دسترس ضرورت دارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط میان نسبت نوتروفیل به لنفوسیت (NLR) و حجم متوسط پلاکتی (MPV) با نفروپاتی دیابتی انجام گردید.
روشها: این مطالعۀ مقطعی در سالهای 1400 الی 1401 در کلینیک بیماریهای غدد و داخلی بیمارستان قائم (عج) شهر مشهد انجام گردید. بیماران مبتلا به دیابت نوع دو براساس نتایج آزمایشها، به دو گروه مبتلا به نفروپاتی (آلبومین ادراری بیشتر از mg/24h 30 یا GFR کمتر 60) و بدون نفروپاتی تقسیم شدند. مشخصات دموگرافیک و نتیجۀ آزمایشات بیماران بین دو گروه مقایسه شد.
یافتهها: مجموعا 100 بیمار، شامل 50 بیمار با و 50 بیمار دیابتی بدون نفروپاتی دیابتی مورد مطالعه قرار گرفتند. مبتلایان به نفروپاتی دیابتی به شکل معنیداری مسنتر بوده، مدت زمان طولانیتری از تشخیص دیابت آنها گذشته بود و فشار خون آنها نیز بالاتر بود (05/0 >P). توزیع جنسیت، قد، وزن و BMI در بیماران دو گروه تفاوت معنیداری نداشت (05/0 <P). شمارش مطلق نوتروفیل در دو گروه تفاوت معنیداری نداشت (141/0 =P). اما MPV، درصد نوتروفیل و نهایتاً NLR در مبتلایان به نفروپاتی، به شکل معنیداری، بیشتر از بیماران بدون نفروپاتی بود (05/0 >P).
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه، درصد نوتروفیل و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در بیماران دیابتی مبتلا به نفروپاتی دیابتی بالاتر از بیماران دیابتی فاقد نفروپاتی دیابتی است.
موسی خلفی، امیر قنبرپورنصرتی، کیوان شریف مرادی،
دوره 23، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده
مقدمه: فتوئین-A بهعنوان یک هپاتوکین نقش مهمی در تنظیم متابولیسم بدن ایفا میکند که با بیماریهای قلبی-عروقی افزایش مییابد. از اینرو، هدف فراتحلیل حاضر بررسی تأثیر تمرین ورزشی بر سطوح فتوئین-A در افراد با بیماریهای متابولیکی و کلیوی بود.
روشها: جستجوی نظاممند در پایگاههای اطلاعاتی PubMed، Web of Science و همچنین Google Scholar تا آبان 1401 (November 2022) با استفاده از کلید واژههای «تمرین ورزشی» و «فتوئین-A» انجام شد. برای تعیین اندازه اثر، تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD) و فاصلۀ اطمینان 95% با استفاده از نرمافزار CMA2 محاسبه شد. ناهمگونی با استفاده از آزمون I2 و سوگیری انتشار با تحلیل بصری فونل پلات و آزمون Egger بررسی شدند. بررسی کیفیت مطالعات وارد شده به فراتحلیل با استفاده از چک لیست PEDRO انجام شد.
یافتهها: در مجموع 16 مطالعه شامل 21 مداخله ورزشی و 554 آزمودنی مبتلا به دیابت نوع 2، چاق و بیماری کلیوی وارد فراتحلیل شدند. تمرین ورزشی منجر به کاهش معنی دار سطوح فتوئین-A [001/0p= ،(51/0- الی 35/1CI: -) 93/0-] شد. ناهمگونی بالا (001/0, p=24/89I2=) و همچنین سوگیری معنی داری (001/0(p= وجود داشت. نتایج تحلیل زیر گروهی براساس نوع تمرین ورزشی نشان داد که تمرین هوازی منجر به کاهش معنی دار فتوئین-A می¬شود (001/0p=) در حالی که کاهش این نشانگر با تمرین ترکیبی معنی دار نبود (33/0=p).
نتیجهگیری: تمرین ورزشی بهویژه تمرین هوازی منجر به کاهش سطوح فتوئین-A در بیماران متابولیکی میشود که ممکن است در آثار مفید تمرینهای ورزشی نقش داشته باشد.
ستاره مرادی وفا، حامد قیامی تکلیمی، علی همتی عفیف، محمدجواد پوروقار، زهرا بهرام،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
مقدمه: تمرینهای تناوبی با شدت بالا (HIIT) و مصرف عصارههای گیاهی احتمالاً اثرات سودمندی بر شاخصهای التهابی دارد. هدف از مطالعۀ حاضر تأثیر هشت هفته تمرینهای تناوبی شدید و مصرف عصارۀ برگ لوکوات بر سطوح سرمی TNF-α و اینترلوکین 18 در مردان چاق مبتلا به کبد چرب غیرالکلی بود.
روشها: در این مطالعۀ نیمهتجربی، 40 مرد مبتلا به کبد چرب غیرالکلی دارای نمایۀ تودۀ بدنی (82/1±92/33) بهطور تصادفی به چهار گروه کنترل، تمرین، عصاره، عصاره+تمرین، هر گروه 10 نفر تقسیم شدند. تمرینها بهمدت 8 هفته و سه جلسه در هفته بهمدت 60 دقیقه با شدت بین 80-95 درصد ضربان قلب ذخیره انجام شد. بهمدت هشت هفته، روزی دو عدد کپسول250 میلیگرمی عصارۀ برگ لوکوات نیز تجویز شد. از آزمون تی زوجی و تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافتهها: کاهش معنادار سطوح TNF-α (3/15%) و اینترلوکین 18 (9/14%) در گروه تمرین+عصاره مشاهده شد (05/0P≤). اختلاف معناداری در سطوح TNF-α (001/0 =P) و اینترلوکین 18 (001/0 =P) بین گروهها بهدست آمد که این تغییرات در گروه عصاره+تمرین نسبت به گروههای تمرین و عصاره بزرگتر است.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد انجام تمرینها تناوبی شدید همراه با مصرف عصارۀ برگ لوکوات قادر به بهبود شاخصهای TNF-α و اینترلوکین 18 مرتبط با کبد چرب در افراد مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی خواهد شد. با این حال تأیید این فرضیه نیازمند پژوهشهای بیشتر است.
بتول یمنی اردکانی، ملیحه مبارکیان، ولی بهره ور، مرادعلی زارعی پور، صادق کاظمی، مجتبی فتاحی اردکانی،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
مقدمه: علیرغم افزایش استفادۀ بیماران دیابتی از داروهای مکمل، تخمین روشنی از مصرف داروهای مکمل و گیاهی توسط این بیماران در ایران وجود ندارد. این مطالعه با هدف تعیین کنندههای استفاده از گیاهان دارویی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو براساس تئوری رفتار برنامهریزی شده انجام شد.
روشها: یک مطالعۀ توصیفی تحلیلی بر روی 633 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو مراجعهکننده به مرکز تحقیقات دیابت نوع دو شهر یزد انجام شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامۀ مبتنی بر نظریۀ رفتار برنامهریزیشده استفاده شد. این ابزار علاوه بر اطلاعات دموگرافیک و مرتبط با بیماری، شامل سؤالاتی در مورد استفاده از داروهای گیاهی مورد استفاده بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی، کای دو، آزمون دقیق فیشر، همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شد.
یافتهها: رایجترین گیاه مصرفی دارچین (7/34%) بود. اکثر بیماران از گیاهان بهصورت روزانه (9/56%) استفاده میکردند. استفاده از داروهای گیاهی با نگرش (r= 0.48, p< 0.001)، هنجار ذهنی (r= 0.39, p< 0.001)، کنترل رفتار درک شده (r= 0.38, p< 0.001)، و قصد (r= 0.4, p< 0.001) ارتباط معنیداری نشان داد. سازههای تئوری رفتار برنامهریزی شده 73 درصد تمایل به استفاده از داروهای گیاهی را پیشبینی کردند. و سازۀ هنجار انتزاعی بیشترین قدرت پیشگویی کنندهای قصد به مصرف گیاهان دارویی ( 0.49, p< 0.001=ß) را داشت.
نتیجهگیری: هنجار انتزاعی بیشترین پیشگویی کنندۀ تمایل به استفاده از گیاهان دارویی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. لذا توجه به عقاید، رسوم و فرهنگ محیط اطراف جامعه در خودمدیریتی صحیح کنترل بیماری و مصرف داروهای تأثیرگذار در کنترل بسیار مهم است.
فریده مرادی، ندا آقایی بهمنبگلو، سعیده شادمهری، حبیب اصغرپور،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده
مقدمه: دیابت با اختلال در مسیر اتوفاژی میتواند باعث بروز عوارض جدی قلبی و عروقی شود. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر محتوای درون سلولی پروتئینهای اتوفاژی در بافت بطن چپ قلب موشهای صحرایی مبتلا به دیابت نوع یک است.
روشها: در این مطالعۀ تجربی، 18 سر موش صحرایی نر 2 ماهه از نژاد اسپراگداولی با میانگین وزن 20±300 گرم انتخاب شدند. 12 سر از موشها از طریق تزریق درون صفاقی محلولهای STZ (با دوز 50 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن) دیابتی نوع یک شدند. این موشها به روش تصادفی به 2 گروه، تمرین دیابتی و کنترل دیابتی (هر گروه 6 سر) تقسیم شدند؛ یک گروه کنترل سالم (6 سر) نیز در نظر گرفته شد. گروه تمرینی 4 روز در هفته، بهمدت 6 هفته به HIIT پرداختند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار گرافپد پریسم نسخۀ 5/9 و آزمونهای آنوای یکطرفه و تعقیبی توکی استفاده شد. سطح معناداری 05/0P≤ در نظر گرفته شد.
یافتهها: محتوای ULK1 و FIP200 بهدنبال 6 هفته تمرین HIIT، در بطن چپ افزایش معنیداری را نسبت به گروه کنترل سالم و کنترل دیابتی نشان داد (0001/0 P=).
نتیجهگیری: با توجه به افزایش پروتئینهای ULK1 و FIP200 میتوان نتیجه گرفت که تمرین HIIT میتواند مسیر اتوفاژی را فعال کند. بنابراین در تجویز این نوع تمرین برای آزمودنیهای دیابتی باید شدت و مدت زمان تمرین را بررسی و مد نظر داشت.
آرش پارسایی راد، داود خورشیدی، فاطمه کیانی،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده
مقدمه: TCF7L2 یکی از قویترین عوامل خطر ژنتیکی مرتبط با دیابت نوع دو است. هدف این مطالعه بررسی تأثیر 10 هفته تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن TCF7L2 در سلولهای کبدی موشهای صحرایی دیابتی نوع دو بود.
روشها: در این مطالعۀ تجربی 14 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با تزریق نیکوتین آمید-استرپتوزوتوسین به دیابت نوع دو مبتلا شدند و تصادفی در دو گروه تمرین (7 n=) و کنترل (7n= ) قرار گرفتند. گروه تمرین، برنامۀ تمرینهای تناوبی شدید را بهمدت10 هفته و 5 روز در هفته با دویدن روی تردمیل اجرا کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسۀ تمرینی، بیان ژن TCF7L2 در کبد، سطح گلوکز خون، انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله و مقاومت انسولین در هر دو گروه اندازه گیری شدند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از آزمون تی مستقل در سطح 05/0 P< انجام شد.
یافتهها: پس از مداخلۀ ورزشی، بیان ژن TCF7L2 و سطح سرمی انسولین در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل به میزان معنیداری بالاتر بودند (05/0 P<). سطح گلوکز خون، هموگلوبین گلیکوزیله و مقاومت انسولین در گروه تمرین به میزان معنیداری پایینتر از گروه کنترل بودند (05/0 P<).
نتیجهگیری: بر اساس این یافتهها، بهنظر میرسد بهبود کنترل گلایسمیک در پاسخ به تمرینهای تناوبی شدید تا اندازهای به کاهش گلوکونئوژنز ناشی از افزایش بیان TCF7L2 کبدی وابسته است.
فاطمه مشیری نیا، مرادعلی زارعی پور، مهدیه جوکار، فائزه افخمی عقدا،
دوره 24، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: دیابت بارداری یکی از شایعترین بیماریهای دوران بارداری است و سواد سلامت مادران باردار نقش مهمی در پیشگیری و مدیریت این بیماری دارد. این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه سواد سلامت زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری و غیر دیابتی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر یزد در سال 1402 انجام گرفت.
روش ها: این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی 206 نفر از زنان باردار دیابتی و غیر دیابتی انجام گرفت، روش نمونه گیری مراکز بهداشتی خوشه ای و مادران باردار به روش نمونه گیری تصادفی بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه سوادسلامت جمع آوری و با استفاده از آزمون های کای اسکور ، آزمون t مستقل و آنالیز واریانس مورد تحلیل قرار گرفته است.
یافته ها: میانگین نمره سواد سلامت مادران باردار غیر دیابتی (75/13 ± 26/74) در مقایسه با مادران دیابتی (06/21 ± 527/47) به طور معنیداری بالاتر بود(p< 0/05). و 67% زنان دیابتی سواد سلامت نه چندان کافی داشتند. همچنین نتایج مطالعه نشان داد که ارتباط قوی بین سواد سلامت و دیابت مادر وجود دارد. و مادران دیابتی رابطه معکوسی را بین سواد سلامت و تعداد بارداری و فرزندان نشان دادند، روندی که در مادران غیر دیابتی مشاهده نشد.
نتیجه گیری: سواد سلامت بالاتر میتواند به ارتقای رفتارهای پیشگیری کننده از دیابت در بارداری کمک کند. مادران باردار با سطح سواد سلامت بالاتر، احتمالاً بهترین تصمیمات را در خصوص بهداشت خود و جنین خود میگیرند. که این نشان از اهمیت آگاهی و آموزش مناسب در زمینه بهداشت برای زنان باردار است.