34 نتیجه برای رحیم
حبیبه تقوی کجیدی، فرشاد فرزادفر، نیلوفر پیکری، باقر لاریجانی، شادی رحیم زاده، احسان رضایی درزی، سحر سعیدی مقدم،
دوره 15، شماره 2 - ( 10-1394 )
چکیده
مقدمه: سرطان تیروئید شایعترین بدخیمی اندوکرین است. میزان بروز سرطان تیروئید سریعتر از هر بدخیمی دیگری در سالهای اخیر افزایش داشته است که در هر دو جنس و در تمام نژادها و سایزها دیده شده است. افزایش حساسیت روشهای تشخیصی و سرویلانس مدیکال نمیتوانند بهطور کامل توجیه کننده این افزایش بروز باشند.
مطالعات صورت گرفته در ایران در خصوص بررسی شیوع سرطان تیروئید محدود و پراکنده است. مطالعه حاضر جهت بررسی روند تغییرات شیوع این بیماری در جامعه ملی ایرانی به تفکیک استانها در بازه زمانی سالهای 1990 تا 2010 انجام شد.
روشها: دادههای سرطان تیروئید از اطلاعات ثبت شده در انستیتو ثبت سرطان گرفته شد و دادهها را بر حسب استان، جنسیت، سال و گروهبندی سنی با در نظر گرفتن تابع شیوع سرطان تیروئید بر روی یکدیگر ریخته در مرحله بعد مدل لگاریتم– خطی رگرسیون را بر روی متغیر نرخ رخداد سرطان تیروئید اجرا کردیم و با استفاده از روش رگرسیون لجستیک، شیوع سرطان تیروئید را در تمامی سالها و استانهای کشور برآورد کردیم.
یافتهها: میانگین شیوع سرطان تیروئید به تفکیک سال نشان میدهد که شیوع سرطان تیروئید سیر افزایش یابنده بهویژه از سال 2002 دارد و شیوع سرطان تیروئید در سال 1990 ، 25/0-0/0، و در سال 2010 ، 7/13-2/4 میباشد. شیوع در هر دو جنس افزایش یافته و در زنان 5/2 برابر مردان است. بالاترین میزان شیوع سرطان تیروئید بهترتیب در استانهای اصفهان با میانگین شیوع 3/4 درصد هزار، یزد با میانگین شیوع 1/4 درصد هزار، تهران با میانگین شیوع 4 درصد هزار و قزوین با میانگین شیوع 1/3 درصد هزار میباشد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان میدهد که با افزایش سالها شیوع سرطان تیروئید در تمامی استانها بهخصوص در نواحی مرکزی و تهران و قزوین افزایش پیدا کرده است و نیاز به بررسی علل تفاوت در شیوع سرطان تیروئید در سطح مناطق و استانهای مختلف کشور و تعیین راهکارهای پیشگیری و کنترل میباشد.
سیروس کبودی، مهر علی رحیمی، الهام نیرومند، الهه عجمی، افسانه اقبالیان، مجید براتی، نادر رجبی گیلان،
دوره 15، شماره 2 - ( 10-1394 )
چکیده
مقدمه: نیاز به دریافت انسولین در بین بیماران دیابتی نوع دو در مرحلهای که بیماری آنها با سایر درمانها قابل کنترل نباشد، امری حیاتی است. مطالعه حاضر با هدف بررسی باورهای مرتبط با عدم پذیرش انسولین در بین بیماران دیابتی نوع دوم با بهرهگیری از مدل اعتقاد بهداشتی انجام گردید.
روشها: این مطالعه توصیفی– مقطعی بر روی 400 نفر از بیماران دیابتی نوع دو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت شهر کرمانشاه انجام پذیرفت. بیماران به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و پرسشنامهای که مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک و سازههای مدل اعتقاد بهداشتی (محقق ساخته) بود از طریق مصاحبه با بیماران تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-16 و با آزمونهای آماری (ضریب همبستگی پیرسون، من ویتنی و کورسکال والیس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: شرکت کنندگان به ترتیب 95/66، 7/60، 95/59، 97/51، 04/68، 74/74 درصد نمرات قابل اکتساب برای حساسیتدرک شده، شدتدرکشده، خودکارآمدی، منافعدرکشده، راهنمای عمل و موانعدرکشده را بدست آوردند. نتایج نشان داد که باورهای حساسیت، شدت و خودکارآمدیدرک شده بیماران دیابتی(نوع دو) نیازمند به انسولین در سطح متوسطی بود ودر مقابل موانع موجود برای پذیرش درمان با انسولین در آنها بیشتر بود.
نتیجهگیری: تهیه و تدوین بستههای آموزشی مناسب در راستای ارتقاء سطح آگاهی و خودکارآمدی و رفع موانع مرتبط با پذیرش انسولین در بیماران دیابتی ضروری است.
مسعود رحمتی، زهره احمدی، رحیم میرنصوری، محمد فتحی،
دوره 15، شماره 3 - ( 12-1394 )
چکیده
مقدمه: در طی چند سال اخیر، پلیمورفیسمهای متعددی شناسایی شدهاند که با عملکرد توانی و سرعتی ورزشکاران نخبه ارتباط معنادار داشتهاند. در این میان، ژن IL6 بهعنوان یک نامزد شایسته در خصوص تبدیل فرد به یک ورزشکار نخبه توانی معرفی شده است. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین پلیمورفیسم ژن IL6 و ورزش توانی با استفاده از متاآنالیز است که شواهد بیشتری را در مقایسه با گزارشهای فردی فراهم میکند.
روشها: با استفاده از موتورهای جستجو پایگاههای Science direct، Google Scholar و PubMed تا ماه مارس سال 2015 مورد جستجو قرار گرفتند. مقالهها براساس کلید واژههایIL6 در ترکیب با polymorphism or mutation or variant و در ترکیب با powersport مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری STATA (نسخه 12) صورت گرفت.
یافتهها: 7 مقاله وارد مرور سیستماتیک و 3 مقاله وارد متاآنالیز نهایی شدند. پس از استخراج دادههای مقالات، کل افراد گروه ورزشکار، 292 و کل افراد گروه کنترل 559 نفر بودند. برای مدل آللی G vs C نسبت شانس 43/1 (فاصله اطمینان 95 درصد: 99/1-03/1)، برای مدل آللی GG vs GC نسبت شانس 74/1 (فاصله اطمینان 95 درصد: 36/2- 28/1)، برای مدل آللی CC + GG vs GC نسبت شانس 71/1 (فاصله اطمینان 95 درصد: 36/2-24/1) و برای مدل آللی GG + GC vs CC نسبت شانس 96/0( فاصله اطمینان 95 درصد: 20/1-77/0) برآورد شد. همچنین، نتایج نشان داد ارتباط بین ژنوتیپ GG پلیمورفیسم rs1800795 ژن IL6 و ورزش توانی از لحاظ آماری معنادار است (05/0>p).
نتیجهگیری: بهطور کلی، نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که وجود پلیمورفیسم rs1800795 ژن IL6 باعث عملکرد بهتر در ورزشکاران توانی میشود. این نتایج نشان میدهند که پروفایل ژنتیکی ممکن است بر عملکرد جسمانی انسان اثرگذار باشد. بنابراین، پیشنهاد میشود که محققین از پلیمورفیسمrs1800795 ژن IL6 بهعنوان یکی از فاکتورهای منتخب در استعدادیابی ورزشی استفاده کنند.
پریسا طاهری تنجانی، فرشاد شریفی، ندا نظری، فاخر رحیم، حسین فخرزاده، سید مسعود ارزاقی، محمداسماعیل مطلق، سعید سعیدی مهر،
دوره 16، شماره 4 - ( 6-1396 )
چکیده
مقدمه: سالمندان از گروههای سنی آسیبپذیر از نظر وضعیت سلامت میباشند. سالمندان استان خوزستان بهدلیل وضعیت آب و هوایی در معرض اختلالات سلامت بیشتری هستند. این مطالعه گزارشی از وضعیت سلامت سالمندان استان خوزستان در سال 1391 میباشد.
روشها: مطالعهی مقطعی با نمونهگیری خوشهای انجام شد. وضعیت تغذیه با استفاده از فرم ایرانی شدهی ارزیابی مختصر تغذیه، ارزیابی وضعیت افسردگی با استفاده از ابزار امتیاز افسردگی سالمندان ایرانی شدهی 15 سؤالی، ارزیابی عملکرد با استفاده از ابزار فعالیت روزانهی زندگی KATZ، ارزیابی کیفیت زندگی با استفاده از نسخهی دوم پرسشنامهی ایرانی شدهی کوتاه وضعیت سلامت (SF-36 Version 2) و فعالیت روزانهی مرتبط به وسایل توسط ابزار Lawton انجام شد.
یافتهها: درنهایت 387 نفر در این مطالعه شرکت کردند. شیوع پُرفشاری خون، دیابت، افسردگی و اضطراب در شرکت کنندگان بهترتیب 8/38%، 6/28%، 9/34 و 7/38% بود. مشکل شنوایی و بینایی بهترتیب 9/33% و 2/62%، اختلال در حافظه در 9/14% از افراد مشاهده شد. 3/4% از سالمندان دچار سوء تغذیه، 3/48% در معرض سوء تغذیه، 9/13% اختلال در عملکرد روزانهی زندگی پایه و 3/30% دچار درجاتی از اختلال در عملکرد روزمرهی متوسط بودند. بیشترین نیاز خدماتی، نیاز به خدمات پزشکی در منزل و پس از آن نیاز به خدمات حمل نقل بود.
نتیجهگیری: وضعیت سلامت سالمندان استان خوزستان گرچه بهطور کلی بدتر از میانگین جامعه نیست ولی نیازمند توجه در بعضی حیطهها نظیر پُرفشاری خون، دیابت، وضعیت تغذیه و عدم استقلال در فعالیتهای روزمرهی زندگی میباشد.
سپیده رحیمی مشکله، ابراهیم مسعودنیا، وحید نیک سرشت،
دوره 17، شماره 2 - ( 12-1396 )
چکیده
مقدمه: یکی از عوامل خطری که در سببشناسی بروز دیابت نوع دو توجه اندکی به آن شده است، سبک زندگی است. پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطهی بین مؤلفههای سبک زندگی و بروز دیابت نوع دو در بین شهروندان شهر رشت انجام شد.
روشها: این مطالعه در قالب یک طرح مورد- شاهدی انجام شد. دادهها از 150 نفر با علائم دیابت نوع دو که به بیمارستانهای حشمت و گلسار و انجمن دیابت رشت مراجعه کرده بودند و 150 نفر از افراد فاقد علائم دیابت نوع دو، با سنین 30 الی 60 سال شهر رشت جمعآوری شد. ابزار اندازهگیری عبارت بودند از چک لیست ویژگیهای اجتماعی- جمعیتشناختی و بالینی، و فرم کوتاه پروفایل سبک زندگی ارتقاء دهندهی سلامت. دادهها با استفاده از آمارهی t و c2 و در نرم افزار SPSS نسخهی 22 تحلیل شدند.
یافتهها: تفاوت معناداری بین افراد با علائم دیابت نوع دو و افراد سالم از لحاظ سن، نمایهی تودهی بدن (BMI)، میزان تحصیلات (01/0 > P)، وضعیت تأهل (05/0 >P)، سابقهی دیابت در خانواده، سابقهی مصرف سیگار، سابقهی فشار خون بالا، سابقهی بیماری قلبی و وضعیت شغلی (01/0 >P) وجود داشت. همچنین تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر مؤلفههای رشد معنوی و خودشکوفایی، مدیریت استرس، فعالیت بدنی (01/0 >P)، و مسؤولیتپذیری دربارهی سلامت (05/0 >P) وجود داشت.
نتیجهگیری: مؤلفههای سبک زندگی از عوامل مؤثر در بروز دیابت نوع دو میباشند. بنابراین، مداخلههای شناختی و رفتاری با هدف تعدیل و ارتقای سبک زندگی مرتبط با سلامت ضروری بهنظر میرسد.
ایرج خالقی، عیدی علیجانی، علیرضا رحیمی، مهسا محسن زاده،
دوره 21، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده
مقدمه: اختلالات دیابت میتواند منجر به تحلیل رفتگی عضلانی شود. این پژوهش با هدف تعیین اثر همزمان تمرینهای مقاومتی و تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال بر فاکتور تحلیل رفتگی عضلات نعلی موشهای صحرایی دیابتی انجام شد.
روشها:30 سر موش صحرایی (با سن 6 هفته با وزن 20±200گرم) بهصورت تصادفی به پنج گروه سالم پایه، دیابتی کنترل (D)، دیابتی تمرین کرده (DR)، دیابتی تمرین نکرده با تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال (DI)، دیابتی تمرین کرده با تزریق همزمان سلولهای اجدادی اندوتلیال (DRI) تقسیم شدند. برای بررسی تغییرات بیان MURF1 به روش وسترن بلات و شاخص مقاومت به انسولین به روش الایزا اندازهگیری شدند. دادهها به روش آزمون تحلیل واریانس دو عاملی توسط نرمافزار SPSS نسخهی 19 در سطح معناداری 5%α≥ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در این پژوهش 6 هفته تمرین مقاومتی باعث کاهش معنادار MURF1 و شاخص مقاومت به انسولین شد. همچنین تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال نیز منجر به کاهش معنادار MURF1 و شاخص مقاومت به انسولین شد. اثر تعاملی تمرین مقاومتی و تزریق سلولهای اجدادی نیز منجر به کاهش معنادار در سطوح murf1 شد، اما شاخص مقاومت به انسولین در همزمانی تمرین و تزریق نسبت به تنها تمرین یا تزریق برتری معنادار نداشت.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه میتوان اظهار داشت که تمرین مقاومتی و یا تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال میتواند سبب بهبود تحلیل رفتگی عضلانی شود اما استفادهی همزمان این دو راهکار برتری در کاهش عوارض آتروفی در رتهای دیابتی نداشت.
سید رضا میرجوادی، علیرضا رحیمی، فریبا آقایی، مهسا محسن زاده،
دوره 21، شماره 5 - ( 11-1400 )
چکیده
هدف: از آنجا که انسولین درمانی نمیتواند به درستی پیشرفت دیابت و عوارض آن را کنترل کند، سایر درمانهای جایگزین ممکن است مطلوب باشند. هدف این پژوهش بررسی اثر تمرین مقاومتی و تزریق سلولهای بنیادی اندوتلیال بر وضعیت اکسیدان و آنتی اکسیدان عضلهی اسکلتی در رتهای نر دیابتی القاء شده با STZ بود.
روشها: در این تحقیق تجربی، 36 سر رت صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین سن 6 هفته) به شش گروه کنترل (سالم)، کنترل دیابتی پایه، کنترل دیابتی، دیابت+تزریق سلول بنیادی، دیابت+تمرین مقاومتی و دیابت+تزریق سلول بنیادی+تمرین مقاومتی تقسیم شدند. در این مطالعه رتها با استفاده از داروی استرپتوزوتوسین بهصورت تک دوز 40 میلیگرم به ازای هرکیلوگرم وزن بدن و بهصورت درون صفاقی دیابتی شدند. تمرینات مقاومتی شامل بالا رفتن از یک نردبان یک متری با وزنهی آویزان به دم بهمدت 17 جلسه اجرا گردید. تعداد 500 هزار سلول بنیادی مشتق از استخوان توسط دستگاه سل کانتر تزریق شد. میزان آنزیم سوپراکسیددیسموتاز (SOD) و مالوندیآلدهید (MDA) بافت عضلهی اسکلتی رتها با استفاده از کیت و به روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که سطح SOD رتهای گروه تمرینات مقاومتی و تزریق سلولهای بنیادی اندوتلیال نسبت به گروه کنترل دیابتی بهطور معنیداری بیشتر بود (001/0>P). همچنین سطح MDA رتهای گروه تمرینات مقاومتی و تزریق سلولهای بنیادی اندوتلیال نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری کمتر بود (001/0>P).
نتیجهگیری: تمرین مقاومتی و تزریق سلولهای بنیادی اندوتلیال میتواند بهعنوان درمان غیردارویی برای کاهش عوارض عضلهی اسکلتی در دیابت نوع یک مورد توجه قرار گیرد.
علی اصغر سلیمانی، علیرضا رحیمی، عیدی علیجانی، امیر سرشین،
دوره 21، شماره 6 - ( 12-1400 )
چکیده
مقدمه: بیماری قلبی عروقی عامل اصلی مرگ و میر در بیماران مبتلا به دیابت نوع یک است و خطر قلبی عروقی حتی در بیماران دیابت نوع 1 با کنترل متابولیک خوب همچنان بالا است. هدف از این تحقیق تعیین اثر شش هفته تمرینات هوازی بر شاخصهای التهابی و آسیب قلبی در رتهای نر دیابتی نوع یک بود.
روشها: در این مطالعهی تجربی، 19 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین وزن 200 -250 گرم) بهطور تصادفی در چهار گروه تمرین هوازی، شم، کنترل و سالم قرار گرفتند. در این مطالعه، القای دیابت نوع یک با تزریق تک دوز استرپتوزوتوسین حل شده در بافر سدیم سیترات به روش درون صفاقی انجام شد. تمرین هوازی با شدت 50-60 درصدVO2max، 5 روز در هفته بهمدت 6 هفته انجام شد. پس از بیهوشی، کالبد شکافی انجام و بطن چپ قلب برداشته شد. سطح فاکتور نکروز تومور آلفا (TNF-α)، گیرندهی آلفا -1 فعالکنندهی تکثیر پروکسیزوم (PGC-1α) و کراتین کیناز (CK) بافت قلب رتها با استفاده از روش وسترن بلات اندازهگیری شد. دادهها به روش آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری P<0.05 تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که شش هفته تمرین هوازی منجر به کاهش معنیدار TNF-α و CK و افزایش معنیدار PGC-1α در بافت قلب موشهای دیابتی نوع یک شد (001/0>P).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج، بهنظر میرسد تمرینات هوازی میتواند به بهبود شاخصهای التهابی و آسیب قلبی در دیابت نوع یک کمک کند.
ایرج خالقی، عیدی علیجانی، علیرضا رحیمی، مهسا محسن زاده،
دوره 22، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
مقدمه: دیابت میتواند منجر به آتروفی عضلانی شود. این پژوهش با هدف بررسی ترکیب تمرینات مقاومتی و تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال بر بیان فاکتور آتروفی در عضلهی نعلی موشهای صحرایی دیابتی انجام شد.
روشها:30 سر موش صحرایی (با سن 6 هفته با وزن 20±200گرم) بهصورت تصادفی به پنج گروه سالم پایه، دیابتی کنترل، دیابتی تمرین کرده، دیابتی تمرین نکرده با تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال، دیابتی تمرین کرده با تزریق همزمان سلولهای اجدادی اندوتلیال تقسیم شدند. برای بررسی تغییرات میزان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ به روش وسترن بلات اندازهگیری شد. دادههای به روش آزمون تحلیل واریانس دو عاملی توسط نرمافزار SPSS نسخهی 19 در سطح معناداری α≥%5 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در این پژوهش 6 هفته تمرین مقاومتی بر بیان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ تأثیر معنیداری نداشت. اما تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال منجر به افزایش معنیدار بیان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ شد. اثر تعاملی تمرین مقاومتی و تزریق سلولهای اجدادی بربیان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ معنیدار نبود، بهعبارت دیگر در همزمانی تمرین و تزریق نسبت به تنها تمرین یا تزریق برتری معنیدار وجود نداشت.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش میتوان اظهار داشت تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال میتواند سبب بهبود تحلیل رفتگی عضلانی شود اما تمرین مقاومتی به تنهایی مؤثر نبود. همچنین تعامل این دو راهکار برتری در کاهش عوارض آتروفی در رتهای دیابتی نداشت.
مرتضی چناری، علیرضا رحیمی، امیر سرشین، فواد فیض الهی،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
مقدمه: آسیب بافت قلب در دیابتیها باعث التهاب و تخریب سلولهای قلب میشود که در نتیجه منجر به آپوپتوز یا مرگ سلول میشود. هدف مطالعهی حاضر مقایسهی تأثیر شش هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر شاخص آپوپتوزی کاسپاز 8 و کاتالاز در بافت قلب رتهای نر دیابتی بود.
روشها: در این مطالعه تجربی، 24 سر رت نر نژاد ویستار (میانگین وزن 200 -250 گرم) 10 تا 12 هفتهای به شش گروه، تمرین هوازی، تمرین مقاومتی، شم هوازی، شم مقاومتی، کنترل و سالم تقسیم شدند. القای دیابت با تزریق تک دوز استرپتوزوتوسین به مقدار 30 میلیگرم بر کیلوگرم به روش درون صفاقی انجام شد. برنامهی تمرین هوازی و مقاومتی بهمدت شش هفته انجام شد. برای اندازهگیری کاسپاز 8 و کاتالاز از روش وسترن بلات استفاده شد. دادهها به روش آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری P<0.05 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد اختلاف میانگین کاسپاز 8 بین گروه تمرین هوازی با گروه سالم (752/0=P)، گروه تمرین مقاومتی با گروه سالم (723/0=P) و تمرین مقاومتی با گروه تمرین هوازی (00/1=P) معنیدار نبود اما میزان کاسپاز 8 در گروه تمرین هوازی نسبت به تمرین مقاومتی کمتر بود. اختلاف میانگین کاتالاز بین گروه تمرین هوازی با گروه سالم (024/0=P) و گروه تمرین هوازی با گروه تمرین مقاومتی (023/0=P) معنادار بود و میزان کاتالاز در گروه تمرین مقاومتی نسبت به تمرین هوازی بیشتر بود.
نتیجهگیری: تمرینات هوازی و مقاومتی میتواند موجب کاهش میزان شاخص آپوپتوزی کاسپاز8 و افزایش کاتالاز در بافت قلب رتهای دیابتی گردد.
سجاد رمضانی، آمنه پوررحیم قورچی، محسن یعقوبی، رقیه افرونده، مینا رسولی،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1402 )
چکیده
مقدمه: در طول دهههای اخیر فعالیت بدنی بهعنوان یک ابزار کمکی کلیدی در کنترل بسیاری از بیماریها از جمله بیماری دیابت درآمده است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح پلاسمایی پرپتین و اندوتلین 1 مردان مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روشها: پژوهش حاضر از نوع نیمهتجربی است. نمونۀ آماری این پژوهش را 38 مرد مبتلا به دیابت نوع دو تشکیل دادند که بهصورت تصادفی به دوگروه 19 نفری تجربی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تجربی 8 هفته تمرین مقاومتی را سه جلسه در هفته با شدت متوسط اجرا کردند. 24 ساعت قبل و بعد از 8 هفته تمرین، سطوح پلاسمایی پرپتین، اندوتلین 1 و شاخصهای مرتبط با دیابت نوع دو به روش الایزا اندازهگیری شد. برای بررسی تغییرات درونگروهی از آزمونt همبسته و تفاوت بینگروهی ازآزمون t مستقل استفاده شد. جهت تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS استفاده شد (05/0≥P).
یافتهها: نتایج t همبسته نشان داد که سطوح پلاسمایی پرپتین و شاخص مقاومت به انسولین (001/0=P) و همچنین اندوتلین 1 پلاسما (001/0=P) در پس آزمون نسبت به پیشآزمون گروه تجربی کاهش معنیداری یافته است. همچنین نتایج آزمون t مستقل نیز نشان داد که سطوح پلاسمایی پرپتین وشاخص مقاومت به انسولین (001/0=P) و اندوتلین 1 (002/0=P) در پس آزمون گروه تجربی نسبت به کنترل بهطور معنیداری کمتر است.
نتیجهگیری: باتوجه به نتایج بهدست آمده بهنظر میرسد انجام تمرینهای مقاومتی باعث بهبود حساسیت به گلوکز از طریق کاهش پرپتین و کاهش احتمال ابتلا به فشارخون از طریق کاهش اندوتلین 1 در افراد مبتلا به دیابت نوع دو میشود.
هادی گلپسندی، محمدرحمان رحیمی، صلاح الدین احمدی،
دوره 23، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی و مکملیاری ویتامین D3 بر سطح پروتئین آیریزین قلبی، مقاومت به انسولین و پروفایل لیپیدی در رتهای القاء شده به دیابت نوع دو انجام شد.
روشها: چهل سر رت نر نژاد ویستار پس از القاء دیابت نوع دو از طریق ترکیب رژیم غذایی پُرچرب+ استرپتوزوتوسین، بهطور تصادفی به پنج گروه: 1) کنترل سالم (NC)، 2) کنترل دیابتی (DC)، 3) دیابت+تمرین هوازی (DAT)، 4) دیابت+ویتامین D3 (DVD) و 5)دیابت+ تمرین هوازی+ ویتامین D3 (DVDAT) تقسیم شدند. برنامۀ تمرین هوازی (پنجبار در هفته با شدت 60% حداکثر سرعت دویدن، بهمدت یک ساعت) و مکمل یاری ویتامین D3 (هر هفته 10000IU/ کیلوگرم) انجام شد. پس از بیهوش نمودن رتها، نمونۀ خونی جهت ارزیابی سطوح سرمی گلوکز، انسولین، تریگلیسیرید، کلسترول، LDL و HDL گرفته شد. بافت قلب جهت ارزیابی مقدار محتوای پروتئینی آیریزین جداسازی گردید.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد که سطح پروتئین آیریزین بافت قلب در گروههای DAT، DVD و DVDAT افزایش معنادار 04/14، 28/12 و 56/24 درصدی بهترتیب نسبت به DC داشت (001/0>P)، مقاومت به انسولین نیز در تمامی گروههای مداخله نسبت به گروه DC کاهش معناداری نشان داد (001/0>P)، اما سطوح HDL، تریگلیسیرید و کلسترول فقط در گروههای DAT و DVDAT نسبت به گروه DC کاهش معناداری داشت.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج، بهنظر میرسد که هشت هفته تمرین هوازی و مکمل ویتامین D3احتمالاً از طریق افزایش محتوای پروتئین آیریزین قلبی، باعت بهبود شاخص مقاومت به انسولین و پروفایل لیپیدی در رتهای القاء شده به دیابت نوع دو میگردد.
پریا معقولی، رقیه افرونده، محمد ابراهیم بهرام، آمنه پوررحیم قورقچی،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی دایرهای و مکمل یاری زعفران بر سطوح سرمی ویسفاتین و مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن بود.
روشها: در این پژوهش نیمهتجربی، 40 نفر از دانشجویان چاق و دارای اضافهوزن، بهطور تصادفی به جهار گروه تمرین، تمرین+مکمل، مکمل و کنترل (هر گروه 10 نفر) تقسیم شدند. گروههای تمرین بهمدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه بهمدت 90 دقیقه در نوبت عصر تمرینهای مقاومتی دایرهای انجام دادند. گروه مکمل و تمرین+مکمل، از قرص زعفران با دوز30 میلیگرم در روز بهعنوان مکمل استفاده کردند. نمونههای خونی در دو مرحلۀ پیشآزمون و 48 ساعت پس از آخرین جلسۀ تمرین جمعآوری شد. دادهها با استفاده از آزمون آماری کوواریانس و t زوجی در سطح معنیدار 05/0 P≤ تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج t همبسته کاهش معناداری در میزان ویسفاتین و مقاومت به انسولین در پس آزمون گروه تمرین، تمرین+مکمل و مکمل نسبت به پیشآزمون نشان داد (05/0 P≤). نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد، میزان ویسفاتین افزایش و شاخص مقاومت به انسولین در گروه تمرین، تمرین+مکمل و مکمل نسبت به گروه کنترل کاهش معنادار داشت (05/0 P≤).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد هشت هفته تمرین مقاومتی دایرهای و مکمل یاری زعفران بر سطوح سرمی ویسفاتین و مقاومت به انسولین میتواند منجر به کاهش این دو متغیر در مردان دارای اضافه وزن شود. گیاه زعفران میتواند بهدلیل دارا بودن فلائونوئیدها و به واسطۀ تحریک ترشح ویسفاتین، نقش محافظتی را ایفا کند.
لیلا رحمانی، محمدرحمان رحیمی، شمس الدین احمدی، حسن فرجی،
دوره 24، شماره 4 - ( 8-1403 )
چکیده
مقدمه: ناقل 4 گلوکز (GLUT4)، مهمترین انتقالدهندۀ گلوکز در عضلۀ اسکلتی است. اختلال در بیان GLUT4 نقش مهمی را در اختلالات هومئوستاز گلایسمیک ایفا میکند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین هوازی و مکمل ویتامین D3 بر سطوح پروتئین GLU T4 و مقاومت به انسولین در عضلۀ نعلی موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین و مصرف غذای پُرچرب بود.
روشها: 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار پس از القای دیابت نوع دو به وسیلۀ رژیم غذایی پُرچرب (6 هفته) و تزریق استرپتوزوتوسین به طور تصادفی به 5 گروه کنترل سالم (HC)، کنترل دیابتی (DC)، دیابت+تمرین هوازی (DAT)، دیابت+ویتامین D3 (DVD) و دیابت+تمرین هوازی+ویتامین D3 (DVDAT) تقسیم شدند. موشها به مدت هشت هفته تحت تمرین هوازی و مکملدهی با ویتامینD3 قرار گرفتند. 24 ساعت پس از آخرین جلسۀ تمرین موشها بیهوش شدند و بافت عضلۀ نعلی برای اندازهگیری محتوای پروتئین GLUT4 جدا شد. همچنین سطوح سرمی انسولین، گلوکز و ویتامین D3 اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد که سطوح پروتئین GLUT4 در گروه DC بهطور معنیداری کمتر از گروه HC بود (001/0 >P). اما در گروه DVDAT بهطور معنیداری بالاتر از گروه DC (04/0 >P) وDVD (005/0 >P) بود. همچنین در گروه DAT بهطور معنیداری بالاتر از گروه DVD بود (018/0 >P). شاخص مقاومت به انسولین نیز در گروههایDVD ، DAT و DATVD بهطور معنیداری کمتر از گروه DC بود (001/0 >P).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد که هشت هفته تمرین هوازی همراه با مکملدهی ویتامین D3 از طریق افزایش پروتئین GLUT4 و بهبود مقاومت به انسولین منجر به بهبود متابولیسم گلوکز در موشهای دیابتی میشود.