56 نتیجه برای تناوبی
رحمن سوری، شیرین حسنی رنجبر، کبری وهابی، فاطمه شبخیز،
دوره 10، شماره 4 - ( 7-1390 )
چکیده
مقدمه: رتینول متصل به پروتئین چهار (RBP4)، به عنوان یک آدیپوکاین در تنظیم عملکرد انسولین و متابولیسم گلوکز شرکت دارد. افزایش سطح سرمی RBP4 به عنوان یکی از عوامل موثر در بروز اختلال در تحمل گلوکز و پیامد آن دیابت در انسان و حیوانات مشخص شده است. مطالعات نشان داده اند تمرینات ورزشی سبب بهبود عوامل سندرم متابولیک میشود. اما هنوز آثار تمرین تناوبی بر RBP4 سرم و شاخص مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی ناشناخته است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تمرین تناوبی هوازی بر RBP4 و شاخص مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی نوع 2 میباشد.
روشها: 26 بیمار دیابتی غیرفعال (میانگین سنی 58-40 سال) در این پژوهش شرکت و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (13 نفر) و گروه کنترل (13 نفر) تقسیمبندی شدند. نمونههای خونی در حالت ناشتا از همه آزمودنیها گرفته شد. برنامه تمرین تناوبی هوازی شامل دویدن تناوبی با استراحت فعال با شدت 85-70 درصد ضربان قلب بیشینه، 5 روز در هفته به مدت 8 هفته انجام شد.
یافتهها: پس از 8 هفته برنامه تمرینی، سطح سرمی RBP4 در گروه تجربی به طور معنیداری کاهش یافت (از 89/90 ±0/318 به 70/72±3/226 میکرومول در لیتر، 01/0>P). تمرین تناوبی سبب کاهش معنیدار سطوح کلسترول، تریگلیسرید و LDL سرم شد. تغییرات سطح انسولین سرم و شاخص مقاومت به انسولین در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل معنیدار بود. رابطه معنیداری نیز بین سطوح اولیه و تغییرات RBP4 سرم با تریگلیسرید سرم مشاهده شد (05/0>P).
نتیجهگیری: تمرین تناوبی هوازی سبب کاهش سطح RBP4 و نیمرخ لیپیدی در بیماران دیابتی میشود. این کاهش با بهبود مقاومت به انسولین همراه است.
فریبرز هوانلو، طاهره عارفی راد، سجاد احمدی زاد، مهدی هدایتی،
دوره 11، شماره 2 - ( 11-1390 )
چکیده
مقدمه: در مطالعات مقطعی و طولی، اثر ضدالتهابی تمرین ورزشی تائید و به تاثیر آن بر سایتوکاینهای مختلف التهابی و نیز پیشالتهابی اشاره شده است. هدف از تحقیق حاضر مقایسه دو شیوه تمرین سرعتی - تناوبی با شدت بالا و حجم پایین و تمرین استقامتی - تداومی با شدت متوسط و حجم بالا بر سطوح مارکرهای التهابی میباشد.
روشها: شانزده دانشجو با میانگین و انحراف معیار سنی 2 ± 23 سال و وزن 3/9 ± 2/65 کیلوگرم و حداکثر اکسیژن مصرفی 26/5 ± 96/33 میلیلیتر بر کیلوگرم در دقیقه داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. تمرین سرعتی - تناوبی شامل وهلههای 4 تا6 تایی آزمون وینگیت با حداکثر توان با 4 دقیقه ریکاوری بین وهلهها و تمرین استقامتی - تداومی شامل 90 تا 120 دقیقه فعالیت با شدت 65% حداکثر اکسیژن مصرفی بروی دوچرخه کارسنج که هر دو تمرین (برای 3 روز/ هفته) به مدت 2 هفته بود. در هر دو گروه قبل و 2 روز پس از اتمام پروتکل نمونههای خون و سرم جهت بررسی سطح اینترلوکین 6 (Interleukin 6)، اینترلوکین10 و (Interleukin 10)پروتئین واکنش پذیر C (C Reactive Protein)، سلولهای سفید خون (White Blood Cell)، گلوکز و انسولین گرفته شد. شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) با استفاده از غلظت گلوکز و انسولین محاسبه گردید. دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس مکرر و من ویتنی یو مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد، بین تاثیر دو نوع برنامه تمرینی منتخب بر کلیه عوامل مذکور تفاوت معنیداری وجود ندارد (05/0P>).
نتیجهگیری: در مجموع، بر اساس یافتههای تحقیق حاضر نتیجهگیری میشود که تمرین سرعتی - تناوبی و تمرین استقامتی - تداومی بر مارکرهای التهابی تاثیر یکسانی دارند.
موسی خلفی، علی اصغر رواسی، فاطمه شب خیز، محمد مرادی، یاشار زارعی،
دوره 15، شماره 4 - ( 2-1395 )
چکیده
مقدمه: ایرزین بهعنوان مایوکاینی ترشح شده با فعالیت ورزشی شناخته شده است که نقش مهمی در متابولیسم انرژی و تنظیم بیماریهای متابولیک مانند دیابت ایفا میکند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه تأثیر دو نوع فعالیت ورزشی تناوبی با شدت بالا و تداومی با شدت متوسط بر سطوح ایرزین سرم و پروتئین جداکننده -1 (UCP-1) چربی زیرپوستی در رتهای نر دیابتی است.
روشها: پژوهش حاضر، تجربی با طرح پسآزمون با گروه کنترل بود. در این مطالعه 29 سر رت نر دیابتی (12 هفته سن و با وزن 220-240 گرم) به 5 گروه: بلافاصله و 2 ساعت پس از فعالیت ورزشی تناوبی با شدت بالا (HIIE0, HIIE2)، بلافاصله و 2 ساعت پس از فعالیت ورزشی تداومی با شدت متوسط(MICE0, MICE2) و کنترل (C) تقسیم شدند. هر دو گروه MICE با شدت 65-60% حداکثر اکسیژن مصرفی بهمدت 40 دقیقه و هر دو گروه HIIE با شدت 90-95% حداکثر اکسیژن مصرفی در12 تناوب 1 دقیقهای با فواصل استراحتی 1 دقیقهای به فعالیت روی نوار گردان پرداختند. از روش ELISA برای اندازهگیری ایرزین سرم و UCP-1 چربی زیرپوستی استفاده گردید. از آزمون ANOVA و تست تعقیبی توکی برای تحلیل دادهها استفاده و سطح معنیداری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد، سطوح ایرزین سرم در گروه HIIE0 و UCP-1 چربی زیرپوستی در گروه HIIE2 نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری داشتند (05/0P≤). با اینحال، بین دیگر گروههای تحقیق تفاوت معنیداری وجود نداشت (05/0P>).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد، فعالیت ورزشی تناوبی با شدت بالا نسبت به فعالیت ورزشی تداومی با شدت متوسط نقش بارزتری در تغییرات معنیدار سطوح سرمی ایرزین و UCP-1چربی زیرپوستی در رتهای دیابتی داشته باشد.
محمد مرادی، علی اصغر رواسی، موسی خلفی، وحید طالبی،
دوره 17، شماره 3 - ( 12-1396 )
چکیده
مقدمه: نسفاتین-1 بهعنوان پپتیدی که در اشتها و هوموستاز گلوکز دخالت دارد شناخته شده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر فعالیت ورزشی حاد بر بیان ژن نسفاتین-1 در رتهای دیابتی است.
روشها: در این مطالعه رتهای نر ویستار دیابتی با STZ ( 12 هفته سن و با وزن 240-220 گرم) بهکار برده شدند. حیوانات به 4 گروه تمرین تناوبی پُر شدت (HIIE-0) و کنترل (C-0)، (که بلافاصله پس از تمرین کشته شدند) و تمرین تناوبی پُر شدت (HIIE-2) و کنترل (C-2)، (که دو ساعت پس از تمرین کشته شدند)، تقسیم شدند. گروه HIIE با سرعت 25 و 14 متر در دقیقه در 12 تناوب یک دقیقهای به فعالیت روی تردمیل پرداختند.
یافتهها: پس از برداشتن هیپوتالاموس، استخراج RNA، RT.PCR انجام شد. از آزمون T مستقل برای تحلیل دادهها استفاده و سطح معناداری 01/0 در نظر گرفته شد. فعالیت ورزشی موجب افزایش معنادار بیان ژن در گروه HIIE-0 (001/0P= ) شد اما تغییرات گروه HIIE-2 معنادار نشد (234/0P= ).
نتیجهگیری: یک جلسه فعالیت تناوبی پُر شدت موجب افزایش بیان هیپوتالاموسی نسفاتین-1 در رتهای نر ویستار دیابتی، بلافاصله پس از تمرین میشود.
نگین چهرازی، مینو باسامی، سجاد احمدی زاد،
دوره 17، شماره 5 - ( 4-1397 )
چکیده
مقدمه: شیوع بالای چاقی و اضافه وزن در زنان ابتلا به سندرم متابولیک و دیابت را بالا میبرد. با توجه به تأثیر متفاوت فعالیتهای ورزشی مختلف و تفاوت حجم عضلات بالا تنه و پایین تنه درگیر در فعالیت، احتمالاً اثر فعالیت تناوبی شدید با کارسنج دستی و پایی بر متابولیسم و مقاومت به انسولین متفاوت میباشد. لذا هدف از این تحقیق بررسی تأثیر فعالیت تناوبی اندام فوقانی و اندام تحتانی بر متابولیسم کربوهیدرات و مقاومت به انسولن در زنان چاق بود.
روشها: بدین منظور 12 زن چاق (نمایهی تودهی بدن 5/5±1/31 کیلوگرم بر مترمربع) بهطور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیها یک جلسه فعالیت تناوبی را روی دوچرخه کارسنج و در جلسهای دیگر روی کارسنج دستی با فاصلهی یک هفته، 2 دقیقه فعالیت با شدت 85% حداکثر اکسیژن مصرفی همراه با 4 دقیقه استراحت فعال با شدت 45% حداکثر اکسیژن مصرفی بهمدت 30 دقیقه انجام دادند. قبل و بلافاصله پس از 30 دقیقه فعالیت دو نمونهی خونی برای اندازهگیری انسولین و گلوکز گرفته شد. میزان اکسیژن مصرفی و دیاکسیدکربن تولیدی حین فعالیت برای محاسبه اکسیداسیون کربوهیدرات اندازهگیری شد.
یافتهها: اگرچه فعالیت تناوبی میزان انسولین را کاهش داد، اما پاسخ انسولین به فعالیت تناوبی اندام فوقانی و تحتانی تفاوت معنیداری نشان نداد (05/0P>). میزان گلوکز با فعالیت تناوبی کاهش یافت و این کاهش متعاقب فعالیت تناوبی اندام تحتانی بیشتر از فعالیت اندام فوقانی بود (05/0P<). همچنین میزان HOMA-IR در جلسهی پائین تنه بیشتر از بالاتنه کاهش یافت (05/0P<). فعالیت تناوبی منجر به افزایش معنیدار اکسیداسیون کربوهیدرات شد (05/0P<)، اما مقایسهی دو نوع فعالیت تناوبی اندام فوقانی و تحتانی، تفاوت معنیداری نشان نداد (05/0P>).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه پیش رو نشان داد فعالیت تناوبی در زنان چاق، متابولیسم کربوهیدرات و مقاومت به انسولین را تغییر میدهد و تغییرات مقاومت به انسولین وابسته به نوع فعالیت (اندام فوقانی و اندام تحتانی) میباشد، اما به اکسیداسیون کربوهیدرات وابسته نیست.
بهاره حیدری شریف آبادی، فرزانه تقیان،
دوره 17، شماره 6 - ( 7-1397 )
چکیده
مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر10هفته تمرین تناوبی شدید و مصرف چای سبز بر سطح سرمی آیریزین و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روشها: در این مطالعهی نیمه تجربی 48 زن مبتلا به دیابت نوع دو (با میانگین سن:04/3± 55/49 سال ، وزن: 78/5±72/76 کیلوگرم، قد: 06/5±33/153 سانتیمتر و BMI: 41/57±1/31) بهصورت تصادفی در چهار گروه 12نفری، تمرین تناوبی، تمرین تناوبی به همراه مصرف مکمل چای سبز، مکمل چای سبز و کنترل تقسیم شدند. گروههای تمرین تناوبی، برنامهی تمرینی را بهمدت 10 هفته، 3 جلسه در هفته با شدت (85 -75 )% حداکثر ضربان قلب بیشینه پرداختند. گروه مکمل بهمدت 10 هفته روزانه 3 کپسول 500 میلیگرمی عصارهی چای سبز را دریافت نمودند. خونگیری قبل و بعد از مداخله برای اندازهگیری سطوح آیریزین، گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین انجام شد. بهمنظور تحلیل دادهها از آزمون تی همبسته، واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد پس از 10 هفته، سطوح آیریزین و حداکثر اکسیژن مصرفی در هر سه گروه نسبت به گروه کنترل بهطور معناداری افزایش یافت (05/0≥P). ). همچنین نتایج بیانگر افزایش معنادار آیریزین در گروه ترکیبی نسبت به گروه چای سبز میباشد. سطح سرمی انسولین، گلوکز، مقاومت به انسولین و وزن، نمایهی تودهی بدنی در هر سه گروه نسبت به گروه کنترل و گروه چای سبز و گروه ترکیبی بهطور معناداری کاهش یافت (05/0≥P). و تفاوت معناداری در سطوح آیریزین، در بین گروهها مشاهده نشد. (05/0≤P).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش بهنظر میرسد انجام تمرین تناوبی به همراه مکمل چای سبز بهواسطه افزایش آیریزین و کاهش گلوکز میتواند در بهبود مقاومت به انسولین بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مفید باشد. شاید بتوان با افزایش مدت تمرین و مصرف مکمل در مورد آیریزین و حداکثر اکسیژن مصرفی نیز به یافتههای مطلوب دست یافت.
رحمان سوری، مهدی انگوتی، محمدرضا اسد، صادق ستاری فرد، اعظم رمضان خانی،
دوره 17، شماره 6 - ( 7-1397 )
چکیده
مقدمه: روی آلفا-2- گلیکوپروتئین (ZAG)، اخیراً در تنظیم متابولیسم بافت چربی بهعلت ارتباط منفی آن با چاقی و مقاومت به انسولین مورد توجه قرار گرفته است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین پر شدت تناوبی (HIIT) بر میزان ZAG پلاسما و بافت چربی رتهای نر مبتلا به دیابت نوع دو میباشد.
روشها: در این مطالعه، 21 سر رت نر در سه گروه شاهد (سالم)، کنترل (دیابتی) و تمرین تناوبی (دیابتی با تمرین) مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه تمرین، بهمدت 8 هفته به فعالیت تناوبی با تناوبهای کوتاه 15 تا 30 ثانیه و تعداد 5 تا 12 تکرار (1 دقیقه استراحت فعال بین هر تناوب) و سرعت 27 تا 34 متر بر دقیقه بر روی تردمیل پرداختند. 24 ساعت پس از پایان جلسهی تمرینی، نمونهی خونی و بافت چربی بهمنظور اندازهگیری سطوح ZAG از رتها گرفته شد. دادهها با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه و تعقیبی توکی در سطح معناداری (٠٥/٠P<) تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: یافتهها نشان دادند که تفاوت معناداری در میزان ZAG بافت چربی بین گروههای شاهد و کنترل وجود داشت که در گروه کنترل دیابتی پایینتر بود (001/0P<). همچنین بین دو گروه شاهد و تمرین تناوبی نیز تفاوت معناداری در میزان ZAG بافت چربی دیده شد که در گروه شاهد بالاتر بود (005/0=P). هشت هفته تمرین HIIT باعث افزایش معنادار میزان ترشح پروتئین ZAG بافت چربی در مقایسه با گروه کنترل دیابتی گردید (003/0=P). تفاوت معناداری در میزان سطوح پلاسمایی ZAG بین هیچ یک از گروهها مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرین پرشدت تناوبی باعث افزایش میزان ZAG در بافت چربی رتهای نر دیابتی میشود که این امر میتواند باعث کاهش مقاومت انسولین در دیابت نوع دو گردد.
کریم آزالی علمداری، موسی خلفی،
دوره 18، شماره 1 - ( 10-1397 )
چکیده
مقدمه: فاکتور رشد فیبروبلاستی21 (FGF21) نقش مهمی در تنظیم متابولیسم انرژی و مقاومت به انسولین ایفا میکند؛ با این حال آثار تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر FGF21 و مقاومت انسولینی بهخوبی درک نشده است.
روشها: پژوهش حاضر، یک مطالعهی تجربی با طرح پیش آزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. در این مطالعه 24 مرد چاق به دو گروه تمرین تناوبی شدید (HIIT) (12 نفر، سن: 63/5±83/39 سال، وزن: 81/5±83/100 کیلوگرم و نمایهی تودهی بدنی: 8/2±73/32 کیلوگرم بر مترمربع) و کنترل (12 نفر، سن: 23/5±41/39 سال، وزن: 71/4±08/100 کیلوگرم و نمایهی تودهی بدنی: 43/1±34/32 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. گروه HIIT چهار وهله فعالیت شدید چهار دقیقهای با شدت 85-90 درصد ضربان قلب بیشینه و دورههای استراحت فعال سه دقیقهای با شدت 50-60 درصد ضربان قلب بیشینه را بهمدت هشت هفته و سه جلسه در هفته اجرا کردند. در حالت پایه و 48 ساعت پس از آخرین جلسهی تمرینی نمونههای خون جمعآوری شدند. دادهها با استفاده از آزمون تی همبسته و مستقل مقایسه شدند.
یافتهها: HIIT بهطور همزمان منجر به کاهش گلوکز پلاسما و انسولین و FGF21 سرم و همچنین بهبود مقاومت انسولینی شد (05/0P<).
نتیجهگیری: تمرین تناوبی با شدت بالا نقش مؤثری در بهبود مقاومت به انسولین و کاهش همزمان FGF21 سرمی در افراد چاق دارد که ممکن است بهواسطه بهبود مقاومت به FGF21 باشد.
صالح افراسیابی، سید محمد مرندی، مهدی کارگرفرد،
دوره 18، شماره 1 - ( 10-1397 )
چکیده
مقدمه: با توجه با اثر بخشی تمرین ورزشی در درمان دیابت نوع دو، و همچنین اثر بخشی تمرینات تناوبی در بهبود اختلال متابولیسم لیپیدها و کربوهیدرات در بدن انسان، هدف این پژوهش بررسی تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا برIL-6 ، GLP-1 و پروفایل لیپیدی در بیماران دیابتی نوع دو بود.
روشها: 80 شرکت کنندهی مرد این پژوهش (میانگین سنی 50-40 سال، میانگین قد، 175 سانتیمتر، و نمایهی تودهی بدنی برای افراد چاق بالای 30 و برای افراد لاغر پایین از 22 کیلوگرم بر مترمربع) بهطور داوطلبانه در تحقیق حضور یافتند و به هشت گروه ( 4 گروه تمرین تناوبی شدید و 4 گروه کنترل بدون تمرین) تقسیم شدند. نمونهگیریهای خونی جهت اندازهگیری شاخصهایIL-6 ، GLP-1، نیمرخ لیپیدی و گلایسیمیک قبل و در هفتههای 4، 8 و پس از برنامهی تمرینی تناوبی با شدت بالا (شامل 60 ثانیه دویدن در شدت بالا (85-95% ضربان قلب ذخیره) بود که با دویدن بهمدت 60 ثانیه در شدت پایین (55-60 درصد ضربان قلب ذخیره) در دورهی ریکاوری جمعآوری و آنالیز شد. از آزمونهای تحلیل کواریانس و t همبسته و همچنین ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین ارتباط متغیرها با استفاده از نرمافزار SPSS و در سطح معنیداری P<0.05 استفاده شد.
یافتهها: پس از 12 هفته تمرین اثر زمان و تعامل بین زمان× گروه بر متغیرهای GLP-1 و IL-6 از لحاظ آماری معنیدار بوده است (05/0˂P). همچنین تفاوت معنیداری میان گروهها بر اثر 12 هفته تمرین در این شاخصها مشاهده شد. نیمرخ لیپیدی در گروه چاق دیابتی نوع دو و کنترل گلایسمیک در گروههای چاق با و بدون دیابتی که 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا را اجرا کرده بودند بهبود معنیداری را نشان دادند.
نتیجهگیری: در مجموع تمرین تناوبی با شدت بالا از طریق تغییر در سازوکارهای مختلف سبب بهبود در اختلال لیپیدیمی؛گلایسمی، التهابی و اشتهایی در افراد چاق مبتلا به دیابت نوع دو میشود. از اینرو محققان براساس یافتههای این پژوهش پیشنهاد میکنند جهت بهبود سریعتر اختلالات متابولیکی در بیماران دیابتی نوع دو چاق میتوان از روش تمرین تناوبی با شدت بالا استفاده نمود.
محمود اصل محمدی زاده، مهدی کارگر فرد، پروانه نظرعلی،
دوره 18، شماره 3 - ( 12-1397 )
چکیده
مقدمه: IL-6 و TNF-α که از بافت آدیپوز ترشح می شود، تنظیمکننده نیرومند التهاب و اختلالات متابولیکی در افراد چاق دیابتی نوع 2 هستند. از اینرو مطالعه حاضر اثر تمرین تناوبی با شدت بالا با رژیمهای غذایی متفاوت بر التهاب درجه پایین و برخی شاخصهای متابولیکی مردان چاق دیابتی نوع 2 را بررسی میکند.
روش ها: 45 مرد چاق دیابتی نوع 2 به صورت تصادفی در گروههای رژیمغذایی طبیعی بعلاوه تمرین تناوبی(ND+H)، رژیم کمکربوهیدرات بعلاوه تمرین تناوبی(LC+H) یا گروه کمچربی +تمرین تناوبی(LF+H) قرار گرفتند که 1200 تا 1500 کیلوکالری/ روز را دریافت کردند و در برنامه ورزشی تناوبی با شدت بالا (3 روز در هفته به مدت 12 هفته) شرکت کردند. نمونههای خونی در هفته های 0 ، 4، 8 ،16، 20 و 24 جمع آوری شدند.
یافته ها: حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) پس از 24 هفته مداخله، گروه LC+H (001/0=p، 135/2= F) و گروه LF+H (014/0=p، 548/3= F) افت معنی داری در مقایسه با پیش آزمون را نشان دادند، اما این کاهش در گروه ND+H مشاهده نشد. کاهش در شاخص IL-6 با سایر متغیرها (به استثنای حداکثر اکسیژن مصرف) رابطه معنی داری را نشان داد، اما شاخص VO2max ارتباط معنی دار معکوسی [برای گروه LC+H(001/0=p، 54/0-=r)؛ برای گروه LF +H(019/0=p ،41/0-=r)] را با IL-6 نشان دادند. در راستای تغییرات در IL6، اختلاف معنی دار در تمام مراحل مطالعه در شاخص TNF-α مشاهده شد. پس از 24 هفته مداخله، گروه LC+H (001/0=p، 541/5= F) و گروه LF+H (001/0=p، 654/9= F) کاهش معنی داری در مقایسه با پیش آزمون را نشان دادند، اما این کاهش در گروه ND+H مشاهده نشد. افزایش معنیداری در VO2peak همراه با کاهش معنیدار در انسولین ، HOMA-IR و HbA1c در همه گروهها مشاهده شد. همینطور کاهش معنیداری در IL-6 و TNF-α در گروههای LC+H و LF+H مشاهده شد. تغییرات در IL-6 و TNF-α رابطه معکوسی با اکسیژن مصرفی اوج را نشان دادند. آنالیز پیرسون ارتباطهای معنیداری بین تغییرات در نیمرخ لیپیدی با اکسیژن مصرفی اوج را نمایان کرد.
نتیجه گیری: نتایج از این مفهوم حمایت میکند که ورزش و رژیم غذایی، التهاب درجه پایین و پروفایل های لیپیدی، گلایسمی و آمادگی جسمانی را تحت تاثیر قرار میدهد که تغییرات در IL-6 و TNFα با برخی از این تغییرات در ارتباط است.
الما تبری، حمید محبی، پوران کریمی، کاملیا مقدمی، موسی خلفی،
دوره 18، شماره 4 - ( 2-1398 )
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسهی آثار 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و متوسط بر سطوح پروتئینی PGC-1α عضلهی اسکلتی رتهای نر دیابتی نوع دو بود.
روشها: تعداد 40 سر رت نر بهمدت 10 هفته تحت رژیم غذای پر چرب (HFD) (تعداد 32 سر) و رژیم غذای استاندارد (C) (تعداد 8 سر) کنترل قرار گرفتند. پس از القاء دیابت نوع دو از طریق STZ، 8 سر رت دیابتی (D) و 8 سر رت گروه C کشته شدند و 24 سر رت باقیمانده بهطور تصادفی به 3 گروه کنترل دیابتی (DC)، تمرین تناوبی با شدت متوسط (MIIT) و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) تقسیم شدند. برنامهی MIIT شامل 13 وهله فعالیت چهار دقیقهای با شدت 70-65 درصد VO2max و برنامهی HIIT شامل اجرای 10 وهله فعالیت چهار دقیقهای با شدت 90-85 درصد VO2max با دورههای استراحتی فعال دودقیقهای بود که بهمدت دوازده هفته و پنج جلسه در هفته اجرا شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که سطوح پروتئینی PGC-1α در گروه D نسبت به گروه HC بهطور معنیداری کمتر بود. در مقابل، HIIT منجر به افزایش سطوح پروتئینی PGC-1α نسبت به گروه DC2 شد. درحالیکه MICT اثرات معنیداری بر سطوح پروتئینی PGC-1α نداشت (05/0˃P). همچنین، تفاوت معنیداری بین دو گروه تمرینی وجود نداشت (05/0˃P).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد شدت تمرین تناوبی نقش مؤثری در تنظیم PGC-1α عضلهی اسکلتی و احتمالاٌ بیوژنز میتوکندری در رتهای دیابتی نوع دو ایفا میکند.
فرشته شهیدی، فرامرز یزدانی، عباسعلی گائینی، پوران کریمی،
دوره 18، شماره 5 - ( 4-1398 )
چکیده
مقدمه: کاردیومیوپاتی دیابتی اولین عامل مرگ و میر بیماران دیابتی است و آنژیوژنز مهمترین سازوکار احیاء جریان خون قلب در شرایط فیزیولوژیک و پاتولوژیک است. هدف از مطالعهی حاضر، مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین تداومی متوسط و تناوبی شدید بر آنژیوژنز قلب موشهای نر دیابتی نژاد ویستار است.
روشها: تعداد 32 سر رت نژاد ویستار بهصورت تصادفی در 4 گروه سالم بدون تمرین، دیابتی بدون تمرین، دیابتی + تمرین تداومی متوسط و دیابتی + تمرین تناوبی شدید قرار گرفتند. دو نوع تمرین از نظر کالری مصرفی یکسان سازی شد و شدت تمرین براساس حداکثر اکسیژن مصرفی و 5 روز در هفته تعیین گردید. عوامل پروآنژیوژنیک (VEGF, MMP2, TGFβ1) و آنتی آنژیوژنیک (TIMP2) از بافت بطن چپ قلب رت بعد از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرینی برداشت شد. برای ارزیابی میزان سنتز پروتئینهای درگیر در مسیر آنژیوژنیکی از روش وسترن بلات استفاده شد. دادهها با روش آماری تحلیل واریانس یکراهه با اندازهگیریهای مکرر اندازهگیری شد (05/0P<).
یافتهها: نتایج نشان داد که سطح عوامل پروآنژیوژنیک VEGF, MMP2, TGFβ1 بهطور معنیداری افزایش داشت ولی عامل آنتی آنژیوژنیک TIMP2 کاهش یافت (05/0P<). علاوه بر آن سطح حداکثر اکسیژن مصرفی در هر دو گروه تمرینی تداومی و تناوبی افزایش معنیداری نشان داد (000/0=P).
نتیجهگیری: تمرین تداومی متوسط و تناوبی شدید سبب افزایش فاکتورهای آنژیوژنیکی و کاهش عامل آنتیآنژیوژنیکی در بافت قلب رتهای نژاد ویستار دیابتی میشود که راهکاری مناسبی برای کاهش میزان مرگ و میر ناشی از قلب دیابتی است.
مسعود جوکار، محمد شرافتی مقدم،
دوره 18، شماره 6 - ( 6-1398 )
چکیده
فاطمه زارعی، محمد شرافتی مقدم، مریم شعبانی، مسعود جوکار،
دوره 19، شماره 1 - ( 11-1398 )
چکیده
مقدمه: چاقی و دیابت نوع 2 میتواند در عملکرد مسیرهای مهم سلولی اختلال ایجاد کند. فعال شدن مسیر
mTOR منجر به تنظیم پروتئین
SREBP1 برای متابولیسم و تنظیم بافت چربی میشود. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر 4 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر محتوای پروتئینهای
mTOR و
SREBP1 در بافت چربی موشهای صحرایی چاق مبتلا به دیابت نوع 2 میباشد.
روشها: در این مطالعه تجربی، 12 سر موش صحرایی نر 2 ماهه از نژاد اسپراگوداولی با میانگین وزن 20±300 گرم انتخاب و پس از دیابتی شدن از طریق القاء
STZ و نیکوتینآمید به روش تصادفی به 2 گروه، تمرین دیابتی (6 سر) و کنترل دیابتی (6 سر) تقسیم شدند؛ گروه تمرینی 4 روز در هفته مطابق با برنامه تمرینی به مدت 4 هفته به تمرین ورزشی
HIIT پرداختند؛ در حالی که گروه کنترل هیچگونه برنامه تمرینی نداشتند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون
t-مستقل و
t-وابسته استفاده شد.
یافتهها: تغییر معنیداری در محتوای پروتئین
mTOR (12/0>p) مشاهده نشد؛ اما محتوای پروتئین
SREBP1 (001/0>
p) افزایش معنیدار یافت. وزن گروه کنترل (0001/0
P=) و گروه
HIIT (010/0
P=) افزایش معنیداری را نشان داد. قند خون گروه کنترل نیز افزایش معنیداری داشت (0001/0
P=)؛ اما، قند خون موشهای گروه
HIIT، تغییر معنیداری را نشان نداد (14/0
P=).
نتیجهگیری: 4 هفته تمرین
HIIT نتوانست وزن، میزان قند خون و محتوای پروتئینهای
mTOR را تغییر معنیداری دهد. اما منجر به افزایش محتوای
SREBP1 شد؛ بنابراین در تجویز تمرین
HIIT باید عواملی مانند مدت زمان و شدت تمرین به گونهای تنظیم شود که بهترین نتیجه حاصل شود.
مریم سید حیدری، عباس صادقی، علی همتی عفیف،
دوره 19، شماره 2 - ( 11-1398 )
چکیده
مقدمه: سایتوکاینها از عوامل مرتبط با سیستم ایمنی هستند. تولید سایتوکاینهای پیش التهابی در بیماران دیابتی افزایش مییابد و با انجام تمرینات شدید ورزشی نیز تحت تأثیر قرار میگیرد. پژوهش حاضر به بررسی پاسخ شاخص پیش التهابی اینترلوکین 2 (IL-2)و شاخص ضدالتهابی اینترلوکین 4 (IL-4) به یک دوره تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف کافئین در رتهای دیابتی شده با استرپتوزوتوسین (STZ) میپردازد.
روشها: در یک مطالعهی حیوانی بالینی-مداخلهای 50 سر موش صحرایی نر به 5 گروه مساوی کنترل (C)، دیابت (D)، دیابت با مکمل (D+Ca)، دیابت با تمرین (D+T)، دیابت با مکمل و تمرین (D+Ca+T)) تقسیم شدند. برنامهی تمرین شامل 8 هفته و هفتهای 5 جلسه (6 تا 12 وهلهی 2 دقیقهای با شدت 90 -85 درصد سرعت ماکسیمم) بود که هر هفته پنج روز mg/kg70 کافئین بهصورت هیدراته تزریق شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسهی تمرینی، فاکتورهای ایمونولوژیک سرم شامل IL-2 و IL-4 اندازهگیری شدند. تحلیل آماری متغیرها با آزمونهایOne-way و ANOVA و Tukey در سطح معناداری (P<0.05.) انجام گردید.
یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که گروه D+Ca بهطور معناداری دارای کمترین میانگین غلظت IL2 نسبت به گروه D بود (001/0P=). IL-4 بیشترین غلظت را در دو گروه D+Ca و D+Ca+T داشت (001/0P=). ولی این تفاوتها در دو بین گروه D+T و D+Ca+T نسبت به هم معنادار نبود (67/0P=).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد کافئین بر بهبود وضعیت IL-2 و IL-4 در رتهای مبتلابه دیــابت ناشی از استرپتوزوتوسین نقشی مؤثر دارد ولی تمرینات HIITدر این مورد موثر نیست.
فاطمه سلطان محمدی، مهسا محسن زاده، فواد فیض الهی،
دوره 19، شماره 2 - ( 11-1398 )
چکیده
مقدمه: هدف از مطالعهی حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف عصارهی انگور سیاه بر میزان بیان ژن Wnt وβ-catenin در بافت پانکراس رتهای نر مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روشها: تجربی بود. تعداد 40 سر رت نر 8 هفته ای با میانگین 20±
250 گرم، پس از القاء دیابت توسط STZ، بهصورت تصادفی در 5 گروه: کنترل-پایه، کنترل- دیابتی، تمرین- دیابتی، عصارهی دانهی انگور سیاه- دیابتی و تمرین همراه با مصرف عصارهی دانهی انگور سیاه-دیابتی تقسیم شدند. آزمودنیهای گروههای تمرینی ۵ جلسه در هفته و بهمدت ۸ هفته به فعالیت بر روی نوارگردان با شدت90% Vo2max پرداختند. در گروههای عصاره نیز 250 میلیگرم عصارهی دانهی انگور به ازای کیلوگرم وزن بدن یک بار در روز بهمدت 8 هفته به داخل معدهی رتها گاواژ شد. ٢٤ساعت بعد از آخرین جلسهی تمرینی رتها بهوسیله گاز Co2 بیهوش شده و بافت پانکراس بلافاصله استخراج و میزان بیان ژنها با تکنیک Real time-PCR و با مقیاس ( ) سنجیده شد. در کلیهی تحلیل های آماری سطح معنیداری آماری برابر05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها: اثر تمرین و عصاره هر کدام بر بیان ژن WntوΒ-catenin معنادار بود، اما تعامل تمرین و عصاره بر بیان ژن Wnt معنادار نبود ولی اثر تعاملی عصاره و تمرین بر بیان ژن Β-catenin معنادار بود.
نتیجهگیری: تمرین بهمدت هشت هفته بر روی بیان ژنهای مسیر سیگنالینگ β-catenin- Wnt اثر داشته است. بنابراین استفاده از این نوع تمرین همراه با مصرف عصارهی دانهی انگور سیاه با رعایت احتیاط به بیماران دیابتی نوع دو توصیه میشود.
امیر اکبری، حمید محبی، الما تبری،
دوره 19، شماره 2 - ( 11-1398 )
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر چاقی ناشی از رژیم غذایی پرچرب و تمرینات ورزشی تناوبی و تداومی بر SIRT1 بافت چربی احشایی و مقاومت به انسولین در رتهای نر است.
روشها: 40 سر رت نر نژاد ویستار در دو گروه بهمدت 10 هفته تحت رژیم غذایی پرچرب (HFD، 32 سر) و رژیم غذایی استاندارد (C، 8 سر) قرار گرفتند. پس از القاء چاقی، 8 سر رت از گروه HFD و 8 سر رت گروه C قربانی شدند و سایر رتهای چاق بهطور تصادفی به 3 گروه کنترل چاق (OC)، تمرین تداومی با شدت متوسط (MICT) و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) تقسیم شدند. پروتکلهایHIIT و MICT بهمدت 12 هفته و 5 جلسه در هر هفته اجرا شدند. نمونههای چربی احشایی برای اندازهگیری مقادیر پروتئینی SIRT1 به روش وسترن بلات جمعآوری شدند.
یافتهها: القاء چاقی با کاهش معنیدار SIRT1 چربی احشایی و افزایش مقاومت به انسولین همراه بود (05/0P˂). در مقابل، هر دو پروتکل HIIT و MICT مقادیر پروتئینی SIRT1 چربی احشایی را بهطور معنیدار افزایش دادند (05/0P˂)، در حالی که اثرات HIIT بهطور معنیدار بیشتر بود (05/0P˂). همچنین، هر دو پروتکل HIIT و MICT منجر به بهبود مقاومت به انسولین شدند (05/0P˂).
نتیجهگیری: تمرین ورزشی احتمالاً میتواند نقش مهمی در تنظیم SIRT1 چربی احشایی داشته باشد و بهواسطهی آن میتواند در بهبود مقاومت به انسولین موثر باشد. همچنین بهنظر میرسد افزایش در SIRT1 وابسته به شدت تمرین ورزشی باشد.
مرضیه حافظی، ماندانا غلامی، حسین عابد نظری،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1398 )
چکیده
مقدمه: شیوع دیابت نوع دو بهعلت تغییر در شیوهی زندگی، افزایش شیوع چاقی و کاهش فعالیت بدنی؛ پیوسته در حال افزایش است. کنترل و تعدیل عوامل اکسیدانی در افراد دیابتی از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مطالعه اثر تمرین تناوبی با شدت بالا و مصرف عصارهی هیدروالکلی آویشن شیرازی بر تعادل عوامل اکسیدانی وآنتی اکسیدانی موشهای دیابتی شده نوع دو توسط استرپتوزوتوسین مورد مطالعه قرار گرفت.
روشها: در این تحقیق از موشهای صحرایی نر نژاد ویستار در محدودهی وزنی 10±110 گرم استفاده شد. موشها بهطور تصادفی به چهار گروه تمرین و آویشن، آویشن، تمرین و کنترل تقسیم شدند. عصاره به میزان 200 سیسی روزانه از طریق سرنگ گاواژ شد. برنامهی تمرین شامل دویدن روی تردمیل با سرعت حداقل 20 و حداکثر 38 متر در دقیقه بهمدت 60 دقیقه در روز، پنج روز در هفته و بهمدت هشت هفته بود. مقادیر مالون دی آلدهید (MDA)، گلوتاتیون پراکسیداز (GTX)، سوپراکسیددیسموتاز (SOD) و کاتالاز (CAT) سرم به روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: سطوح MDA و CATسرم در گروه کنترل نسبت به گروههای دیگر در سطح بیشتری قرار داشت (002/0=P). بین سطوح SOD و GPX سرم در گروههای مختلف اختلاف معناداری وجود نداشت (790/0=P).
نتیجهگیری: اجرای تمرین تناوبی با شدت بالا و مصرف عصارهی آویشن میتوانند تعادل اکسایشی و ضداکسایشی را در موشهای دیابتی بهبود دهند.
معصومه حسینی، مریم حسینی،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1398 )
چکیده
مقدمه: سایتوکاینهای پیش التهابی عامل نکروز تومور آلفا TNF-α و ضد التهابی اینترلوکین -10 بهترتیب نقش مهمی در ایجاد و جلوگیری از التهاب سیستمیک دارند. هدف از مطالعهی حاضر بررسی تأثیر همافزایی تمرین تناوبی شدید و مصرف رزوراترول بر مقادیر IL-10 و TNF-α در موشهای دیابتی بود.
روشها: در این مطالعهی تجربی، 32 سر موش صحرایی 10±225 گرم براساس جدول برآورد حجم نمونهی کوهن دیابتی شده با ترکیب رژیم پرچرب و تزریق استرپتوزوسین (STZ) بهطور تصادفی به چهار گروه کنترل (C)، مکمل (M)، تمرین (T)، تمرین+مکمل (TM) تقسیم شدند. گروههای تمرین بهمدت 8 هفته، 5 جلسه در هفته، هر جلسه 18 دقیقه تحت تأثیر تمرین تناوبی شدید با شدت 90 تا 100 درصد VO2max قرار گرفتند. گروههای دریافت کنندهی مکمل روزانه mg/kg 10 رزوراترول بهمدت هشت هفته، سه بار در هفته بهصورت گاواژ دریافت کردند. 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسهی تمرین، نمونهی خونی از آزمودنیها گرفته شد. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک طرفه و نرمافزارspss ورژن 24 ارزیابی شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد در گروههای تجربی IL-10 افزایش یافت اما معنادار نبود (P=0.109)، مقادیر TNF-α در گروه TM کاهش یافت در حالی که در گروههای T وM افزایش یافت که در مقایسه با گروه TM معنادار بود (P=.000)، گلوکز ناشتا، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین گروههای تجربی کاهش معنا داری پیدا کرد (P=.000).
نتیجهگیری: اجرای هشت هفته تمرین تناوبی به همراه مصرف رزوراترول میتواند با افزایشIL-10 و کاهش TNF-α تأثیر مثبت بر عوامل التهاب و مقاومت به انسولین بگذارد.
افشار جعفری، علی ضرغامی خامنه، سعید نیکوخصلت، پوران کریمی،
دوره 19، شماره 4 - ( 2-1399 )
چکیده
مقدمه: اتوفاژی راهبرد درمانی جدیدی با هدف کاهش ناهنجاریهای دیابتی است. در حالیکه، فعالیت اتوفاژی تشدید شده یا ناکافی در طی دیابت منجربه تغییر در هومئوستاز سلولی میگردد. لذا، پژوهش حاضر بهمنظور تعیین اثرات هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) همراه با تزریق مکمل کافئین بر بیان برخی پروتئینهای مرتبط با اتوفاژی در میوکارد موشهای صحرایی دیابتی شده انجام شد.
روشها: در طرحی نیمهتجربی، 50 سر موش صحرایی نر بالغ ویستار 3-2 ماهه (با میانگین وزنی 25±250 گرم) بهطور تصادفی در 5 گروه همگن 10 سری شامل: کنترل سالم (C: تزریق درون صفاقی سرم سالین)، کنترل دیابتی (D: دیابتی شده با رژیم غذایی پُرچرب همراه با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین)، دیابتی تمرین کرده (D+T: دویدن با شدت 90-85% سرعت بیشینه در 5 الی 12 وهلۀ 2 دقیقهای؛ 5 روز در هفته به مدت 8 هفته)، دیابتی با مکملدهی کافئین (D+CA: تزریق درون صفاقی کافئین خالص بهمیزان 70 میلیگرم در کیلوگرم وزن بدن در 5 روز هفته بهمدت 8 هفته) و دیابتی تمرین کرده با مکملدهی کافئین (D+T+CA) تقسیم شدند. برای بررسی تغییرات در نیمرخ بیان پروتئینهای مرتبط با مسیر پیامرسانی اتوفاژی (LC3-II,ULK-1,Beclin1) در میوکارد (بطن چپ) از روش مبتنیبر روش وسترن بلات استفاده شد. از تحلیل واریانس یکطرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی برای تحلیل دادهها استفاده گردید.
یافتهها: بیان تمامی پروتئینهای اتوفاژیک در گروههای دیابتی تمرین نکرده و تمرین کرده بیشتر از گروه سالم بود (05/0˂P). از سویی، بیان پروتئینهای مرتبط اتوفاژی در گروه تمرین کرده همراه با مکملدهی کافئین بهطوری معنیداری بیشتر از گروه تمرین کرده بدون دریافت کافئین بود (001/0=P).
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه میتوان اظهار داشت که تجویز مکمل کافئین باعث تشدید بیان پروتئینهای اتوفاژیک ناشی از بروز دیابت میشود؛ از طرفی، تمرین تناوبی شدید میتواند بهعنوان یک راهکار پیشگیرانه، باعث تعدیل اتوفاژی میوکاردی ناشی از دیابت شود.