کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
41 نتیجه برای موضوع مقاله:
بهارک نجفی، سيد مسعود ارزاقی، حسین فخرزاده ، فرشاد شریفی، شروان شعاعی، مهتاب علیزاده ، محسن اسدی لاری، رضا فدای وطن، ندا مهرداد،
دوره 13، شماره 1 - ( 10-1392 )
چکیده
مقدمه: اختلالات روانی در سالمندان شایع هستند. هدف این مطالعه بررسی وضعیت سلامت روانی در مناطق مختلف شهر تهران و عوامل مرتبط با آن در سالمندان 65 سال و بالاتر است.
روشها: این مطالعه با استفاده از دادههای سالمندان 65 سال و بالاتر شرکت کننده در مطالعه سنجش عدالت و عوامل مرتبط با آن در شهر تهران (Urban-HEART1) انجام شد. جهت بررسی اطلاعات 1313 نفر وارد مطالعه شد. متغیرها شامل ویژگیهای دموگرافیک (جنس، سن، سطح تحصیلات، بعد خانوار، وضعیت تاهل و وضعیت اشتغال) و سلامت روان با استفاده از پرسشنامه فارسی شده GHQ-28 در چهار حیطه سوماتیک، افـسردگی، بیـخوابی و اضـطراب و دادههای کیفیت زندگی با استفاده از SF-12 بود.
یافتهها: میانگین سن شرکت کنندگان (91/5) 68/73 بود (627 نفر زن و 686 نفر مرد). میانه امتیاز GHQ-28 در شرکت کنندگان (0/22) 0/24 بود [در زنان (0/20) 0/27 و در مردان (0/19) 0/19و (01/0>P)]. در نقطه برش 23 پرسشنامه GHQ-28، 2/50 درصد از شرکت کنندگان دچار مشکل سلامت روان بودند (در زنان 2/61 و مردان 1/40 درصد)(01/0>P). سالمندان منطقه 3 شهرداری بهترین وضعیت سلامت روان و سالمندان منطقه 20 شهرداری بدترین وضعیت سلامت روان را داشتند(3/26 درصد مردان و 5/38 درصد زنان منطقه 3 و 7/65 درصد مردان و 2/84 درصد زنان منطقه20 مشکل سلامت روان داشتند). در مدل رگرسیون لجستیک چند متغیری با افزایش هر سال سن، 9/2 درصد شانس مشکل سلامت روان افزایش یافت (01/0 >P) و با افزایش سطح تحصیلات، وضعیت سلامت روان ارتقاء یافت (01/0 >P روند). ارتباط بین بُعد خانوار و سلامت روان از نظر آماری معنی دار نبود (06/0=P).
نتیجهگیری: وضعیت سلامت روان در سالمندان تهرانی نسبت به سایر کشورها بسیار بدتر است و سالمندان ساکن منطقه 20 شهرداری از بدترین و منطقه 3 شهرداری از بهترین وضعیت سلامت روان برخوردار بودند.
شهاندخت نجم آبادی، مرضیه نجومی، مازیار مرادی لاکه، حسن شجاعی باغینی،
دوره 13، شماره 5 - ( 4-1393 )
چکیده
مقدمه: شناخت روشهای رژیم غذایی درمانی و مصرف گیاهان دارویی در بیماران دیابتی و خوددرمانیهای بهکار گرفته شده توسط بیماران در کنترل و بهبود بیماری، حائز اهمیت است.
هدف: هدف اصلی دراین مطالعه تعیین مداخلات خوددرمانیها با استفاده از گیاهان تغذیهای دارویی رایج و روشهای مصرف گیاهان، جهت کاهش قندخون و کنترل بیماری که بیماران مبتلا به دیابت استفاده داشتهاند، بوده است.
روشها: این مطالعه به روش توصیفی مقطعی، تعداد 502 نفر بزرگسالان مبتلا به دیابت مراجعه کننده به کلینیکهای دیابت مراکز بهداشتی درمانی تابع مرکز بهداشت جنوب تهران، شهرستان اسلامشهر و کلینیک دیابت مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم بیمارستان فیروزگر، بهصورت نمونه گیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات به روش پرسشگری حضوری با استفاده از پرسشنامه تخصصی تنظیم شده، توسط پرسشگران آموزش دیده کارشناسان تغذیه، انجام شد.
یافتهها: ابتلا به دیابت نوع دو 8/83% بیماران مراجعه کننده (غیروابسته به انسولین) و 3/70% بیماران رژیم غذایی و داروهای خوراکی وگیاهان دارویی برای کنترل بیماری خود مصرف داشتند. گیاهان تغذیهای دارویی رایج دارچین در 1/34%، گیاهان شنبلیله 7/13%، سیر 6/28%، شوید 8/28%، زنجبیل 8/17% بیماران برای کاهش قندخون استفاده داشتند. ارتباط معنیداری بین سطح تحصیلات، سن و سابقه ابتلا به دیگر بیماریهای مزمن در بیماران و خوددرمانی گیاهی دیده شد.
نتیجهگیری: مصرف گیاهان تغذیهای مفید در کاهش قندخون و کاهش پروفایلهای چربی بهطور تواماً بیشترین موارد خوددرمانی مصرف گیاهان تغذیهای در کنترل بیماری بوده است.
حبیبه متین، بابک رستگاری مهر، محمد اسحاق افکاری، مهناز صلحی، محمدحسین تقدیسی، مرتضی منصوریان، زهرا شفیعیان ، مصطفی قربانی ، حمید آسایش، حمید جعفر علیلو،
دوره 13، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده
مقدمه: افزایش جمعیت سالمندی و به تبع آن افزایش میزان بیماریهای مزمن و کاهش سطح کیفیت زندگی سالمندان مشکلات زیادی را برای جوامع مختلف در پی داشته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله آموزشی با استفاده از سازههای آموزشی الگوی پرسید در ارتقاء کیفیت زندگی سالمندان انجام شده است.
روشها: در این پژوهش نیمه تجربی 54 نفر از سالمندان تحت پوشش فرهنگسرای سالمندان تهران در قالب دو گروه آزمون و کنترل در سال 1388 شرکت داشتند. برای جمعآوری دادهها پرسشنامه محقق ساختهای بر اساس مدل پرسید و همچنین پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت استفاده شد و کیفیت زندگی سالمندان قبل و 1 ماه بعد از مداخله آموزشی بررسی شد. برای آنالیز دادههای حاصل از این بررسی نیز از آزمونهای آماری آنالیز واریانس یکطرفه، تی مستقل و تی زوجی استفاده شد.
یافتهها: میانگین نمره کل کیفیت زندگی سالمندان گروه آزمون، قبل و بعد از مداخله آموزشی با مقدار 05/0< P اختلاف معنیداری نشان داد ولی بین نمره کل دو گروه تفاوت معنیدار آماری مشاهده نشد. همچنین ارتباط عامل مستعد کننده (نگرش)، بعضی از عوامل قادر کننده و عوامل رفتاری با کیفیت زندگی با مقدار 05/0< P معنیدار بود. بررسی ارتباط سازه مستعد کننده (آگاهی) و عوامل تقویت کننده با کیفیت زندگی نتیجه آماری معنیداری نشان نداد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که برنامههای آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت در ارتقاء کیفیت زندگی سالمندان مؤثر است.
حمید آسایش، مصطفی قربانی، محمد پرورش مسعود، حسین رحمانی انارکی، حسین انصاری، مرتضی منصوریان، عزیز رضاپور، فرشاد شریفی، رسول محمدی،
دوره 13، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده
مقدمه: کارکنان بهداشتی نگرشها و باورهای متفاوتی نسبت به سالمندان دارند که بر رفتار آنها در ارائه خدمات سلامت به این افراد موثر است. این مطالعه با هدف تعیین نگرش پزشکان عمومی شاغل در مرکز بهداشتی درمانی استان گلستان نسبت به سالمندان انجام شده است.
روشها: در این مطالعه مقطعی، 152 نفر از پزشکان شاغل در مراکز بهداشتی استان گلستان بهطور تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و مقیاس نگرش نسبت به سالمندان کوگان برای گردآوری دادهها استفاده شد. آنالیز دادهها در محیط نرم افزار آماری SPSS 16 با آزمونهای آماری تی مستقل، تی زوجی، ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز واریانس یکطرفه انجام شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار سن پزشکان شرکت کننده در این مطالعه 82/5± 73/32 بود. میانگین نمره کل نگرش نسبت به سالمندان 22/10 ± 48/115 بود (دامنه نمرات در مقیاس 204-34). 2/54 درصد از پزشکان عمومی نمره کمتر از میانگین را در مقیاس نگرش به سالمندان کسب کرده بودند. میانگین نمرات نگرش منفی نسبت به سالمندان بالاتر از میانگین نمرات نگرش مثبت بود که از لحاظ آماری معنیدار بود (001/0 > P).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه، فقط نیمی از پزشکان عمومی، نگرش نسبتاً مطلوبی نسبت به سالمندان داشتند. از آنجایی نگرشهای منفی با تاثیر بر رفتارهای افراد میتواند سبب اختلال در ارائه خدمات سلامت گردد بنابراین طراحی برنامههایی برای بهبود نگرش پزشکان نسبت به سالمندان ضروری بهنظر میرسد.
علی دل پیشه، مرتضی منصوریان، بابک رستگاری مهر، شبنم شکوهی اردبیلی، مهران بابانژاد، مصطفی قربانی، زهرا شفیعیان، عزیز رضاپور،
دوره 13، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده
مقدمه: جمعیت جهان رو به پیر شدن است و انتظار میرود که در سال ۲۰۲۰ بیش از یک میلیارد نفر از جمعیت جهان را سالمندان تشکیل دهند. پژوهش حاضر با هدف تعیین وضعیت اقتصادی-اجتماعی و سلامت جسمی سالمندان ساکن در استان ایلام در سال ١۳۹۰صورت گرفته است.
روشها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که در آن 1012 سالمند ساکن در شهرستانهای استان ایلام به روش تخصیص متناسب در مطالعه شرکت داده شدند. گردآوری دادهها با استفاده از یک پرسشنامه استاندارد صورت گرفت. دادههای گردآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه برابر 02/8 ±1/70 سال بود. اختلاف معنیداری بین وضعیت اشتغال و نوع شغل سالمندان مورد مطالعه به تفکیک شهرستان محل سکونت وجود داشت (001/0 >P). میانگین فشارخون سیستولیک و دیاستولیک افراد مورد مطالعه بهترتیب 38/28±03/133 و 02/8±76/11 و میانگین توده بدنی آنها 48/4±72/25 بود. 1/36% از سالمندان مورد مطالعه سابقه ابتلا به بیماریهای قلبی داشته، 15% مبتلا به دیابت و 5/22% دچار مشکل تنفسی بودند. 3/45% سابقه جراحی، 8/72% سابقه درد مفاصل، 6/64% سابقه درد اسکلتی و 6/12% سابقه سکته مغزی داشتند. 8/23% دچار مشکل شناخت زمان، 8/22% شناخت مکان، 2/22% شناخت اشخاص، 9/25% دچار لرزش در دست و سر بودند.
نتیجهگیری: مشکلات شایع جسمی سالمندان استان ایلام تا حدود زیادی به مشکلات جسمی گزارش شده سالمندان از سایر نقاط کشور شباهت دارد و عمدهترین تفاوتها به وضعیت اقتصادی- اجتماعی برمیگردد که با توجه به پایینتر بودن درآمد سرانه استان ایلام در مقایسه با سایر استانها، این امر بر وضعیت سلامت سالمندان مؤثر بوده است.
محمد حسین حاجی ابراهیمی، عبدالرحمان چرکزی، بابک رستگاری مهر، آناهیتا همایون پور، زهرا حاجی ابراهیمی، مرتضی منصوریان، مصطفی قربانی، زهرا شفیعیان، عزیز رضاپور،
دوره 13، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده
مقدمه: سلامت دهان و دندان سالمندان هم از نظر تغدیهای، نوع غذای مورد استفاده و سلامت جسمی و هم از نظر اعتماد بهنفس و ظاهر سالمند دارای اهمیت است. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت سلامت دهان و دندان سالمندان شهر گرگان انجام گرفت.
روشها: در یک پژوهش توصیفی- تحلیلی تعداد 869 نفر سالمند به روش نمونهگیری تصادفی منظم وارد مطالعه شدند. دادهها از طریق پرسشنامه پیشنهادی سازمان ﺑﻬداشت جهانی برای ارزیابی وضعیت سالمندان تهیه و به روش مصاحبه تکمیل گردید. دادهها از طریق آمار توصیفی و آزمون کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنیداری 05/0 P < در نظر گرفته شد.
یافتهها: 3/54 درصد مردان و 6/62 درصد زنان تمامی دندانهای خود را از دست داده بودند. حفظ تمامی دندانها در دهان در مردان 4/6 درصد و در زنان 5/1 درصد بود. متوسط دندانهای از دست رفته در مردان 4/12±5/22 دندان و در زنان 2/11±4/24 بود. از دست دادن کامل دندانها در افراد مجرد بهطور معنیداری بیشتر از افراد متأهل بود. بین بیدندانی کامل و متغیر تعداد فرزندان ارتباط معناداری مشاهده شد بهطوری که این مقدار در سالمندان با تعداد فرزندان کمتر، کمتر از سالمندان با تعداد بیش از 4 فرزند بود. میزان دندانهای از دست رفته کامل در بین سالمندان با وضعیت اقتصادی بد، بیشتر از سالمندان با وضعیت اقتصادی خوب بود.
نتیجهگیری: سلامت دهان و دندان سالمندان مورد بررسی نامناسب است. برنامهریزی و مداخلات مناسب برای حفظ دندانها تا سنین سالمندی از سنین پایینتر محسوس است.
عباس بیات اصغری، سحر موسی نژاد، مینا عسگری، عباس رمضانی فرانی، جواد جواهری،
دوره 14، شماره 2 - ( 10-1393 )
چکیده
مقدمه: افزایش دانش بیماران به تنهایی برای کنترل بیماری خود کافی نبوده و نیاز است که تواناییها و مهارتهایی برای مقابله موثر با استرسهای حاصل از دیابت کسب کنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبکهای مقابلهای با تبعیت از درمان در بیماران دیابتی نوع دو انجام شد. روشها: در یک طرح پژوهشی مقطعی تعداد 100 بیمار دیابتی نوع دو با استفاده از روش در دسترس انتخاب شدند. این بیماران پرسشنامههای راههای مقابلهای لازاروس و فولکمن و پرسشنامه تبعیت از درمان را تکمیل کردند. در این مطالعه از آزمون همبستگی اسپیرمن و مدل رگرسیون خطی و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار Spss استفاده شد. یافتهها: خرده مقیاسهای سبک مسئله مدار و هیجانمدار با تبعیت از درمان ارتباط معنیداری داشتند. بدین صورت که بین سبک مسئله مدار با تبعیت از درمان رابطه معنیدار مستقیم وجود دارد (05/0> P) و بر اساس تحلیل رگرسیونی خطی با افزایش مسئله مداری، تبعیت از درمان نیز افزایش مییافت. بین سبک هیجان مدار با تبعیت از درمان رابطه معنیدار معکوس وجود داشت (05/0> P) که بر اساس تحلیل رگرسیونی خطی با افزایش هیجان مداری، تبعیت از درمان کاهش مییابد. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش بر وجود ارتباط معنیدار بین سبکهای مقابلهای مسئله مدار و هیجان مدار با پیروی و تبعیت از درمان در بیماران دیابتی تاکید میکند.
زهرا جعفری، ندا مهرداد، فرشاد شریفی، حمید حقانی، صغری نیکپور،
دوره 15، شماره 4 - ( 2-1395 )
چکیده
مقدمه: شیوع دیابت با افزایش سن افزایش مییابد. به علل مختلفی بروز زمین خوردن در سالمندان مبتلا به دیابت بیشتر است. این مطالعه بهمنظور تعیین عوامل مرتبط با زمین خوردن در سالمندان مبتلا به دیابت نوع دو انجام شده است.
روش ها: مطالعه از نوع مورد - شاهدی بر روی 160 سالمند (80 نفر گروه مورد-80 نفر گروه شاهد) 60 سال به بالا مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران به روش مستمر انجام شد. گروه مورد سابقۀ زمین خوردن در طی یک سال قبل را داشتند و گروه شاهد سابقه زمین خوردن در طی یک سال قبل را نداشتند. پرسشنامه شامل اطلاعات دموگرافیک و عوامل مرتبط با زمین خوردن استفاده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای تی مستقل، کای دو و رگرسیون لوجستیک تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج تحقیق نشان دادند که عوامل افت فشار خون وضعیتی (02/0P=)، سرگیجه (05/0P=)، بی اختیاری مدفوع (01/0P<)، اختلال شنوایی (01/0P<)، اختلال بینایی (01/0P<)، درد اندامهای تحتانی (027/0P=)، مصرف داروهای ضد انعقاد خون (017/0P=) با زمین خوردن ارتباط معناداری داشتند.
نتیجهگیری: نتایج رگرسیون لوجستیک چند متغیره مشخص کردکه عوامل بی اختیاری مدفوع و اختلال شنوایی با خطر زمین خوردن در سالمندان مبتلا به دیابت نوع دو همراه است. توجهات لازم جهت پیشگیری از زمین خوردن باید در برنامه مراقبین از این گروه از سالمندان گنجانده شود.
مهناز سیدالشهدایی، مرتضی خاقانی زاده، محسن نظامی قلعه نوئی، بهزاد همدانی، سلمان برسته،
دوره 15، شماره 5 - ( 4-1395 )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع دو یک معضل مهم برای سلامت عمومی است که باعث اثرات گستردهای بر عملکردهای فردی و اجتماعی افراد میشود. مطالعه پیشرو با هدف تعیین ارتباط سواد سلامت با سلامت عمومی در بیماران دیابت نوع دو انجام شد.
روشها: این مطالعه توصیفی تحلیلی و مقطعی بر روی 200 بیمار مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1393 انجام گردید. روش انتخاب نمونهها بهصورت آسان بود. ابزار جمعآوری اطلاعات سه پرسشنامه مشخصات فردی، سواد سلامت (TOFHLA)، پرسشنامه استاندارد سلامت عمومی GHQ28 بود. دادهها بهوسیله نرمافزار SPSS نسخه 16 و با کمک آزمونهایی آمار توصیفی، جدول توزیع فراوانی و آزمونهای آماری (آزمون t،ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون) تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بیش از نیمی از شرکتکنندگان (58 درصد) از سواد سلامت کافی برخوردار نبودند و سلامت عمومی آنان متوسط گزارش شد (میانگین نمره 53/7±58/48). ارتباط معنیداری بین سواد سلامت و سلامت عمومی مشاهده شد (191/0-r= و007/0P=). سواد سلامت با سه بعد سلامت عمومی، اضطراب و اختلال خواب (154/0- r= و0029/.P=)، کارکرد اجتماعی (176/0- r= و013/0P=) و افسردگی (218/0-r=و002/0P=) ارتباط آماری معنیداری داشت.
نتیجهگیری: بهطور کلی بیماریهای مزمن، از جمله دیابت، مشکلات بالینی، اجتماعی و روانی زیادی بهدنبال دارند که این مشکلات به نوبه خود سبب محدودیت فعالیتهای جسمانی و روانی افراد میشود. این مطالعه نشان داد که سواد سلامت و سلامت عمومی ناکافی مشکل شایعی است و بیماران دیابتی نیاز به آموزشهای بیشتری جهت بهبود سطح سواد سلامت و سلامت عمومی دارند.
ملیحه اکبری عبدل آبادی، بهرام محبی، رویا صادقی، آذر طل، محمود محمودی مجدآبادی،
دوره 16، شماره 1 - ( 10-1395 )
چکیده
مقدمه: غلبه بر موانع مرتبط با مراقبت از دیابت بهعنوان زیرساختی منطقی در راستای توانمندسازی بیماران مبتلا در مدیریت زندگی با دیابت و شناخت عوامل مؤثر بر این موانع به شمار میآید. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر مداخلهی آموزشی مبتنی بر مدل بزنف بر موانع آگاهی، سبک زندگی، سازگاری و حمایتی در زندگی با دیابت در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو و عوامل مؤثر بر آن طراحی و اجرا شد.
روشها: این مطالعه یک مداخلهی نیمه تجربی دو گروهی بود که روی 168 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی طی ماههای مرداد و شهریور سال 94 انجام شد. قبل از اجرای مداخله، پرسشنامه موانع زندگی با دیابت و پرسشنامه براساس سازههای الگوی بزنف تکمیل گردید که بعد از انجام پیش آزمون با تخصیص تصادفی به دو گروه مداخله و مقایسه با روش بلوکهای چهارتایی تصادفی شده انتخاب شدند و در دو گروه مداخله و کنترل تحت بررسی قرار گرفتند. بیماران مبتلا به دیابت گروه مداخله، تحت شش جلسهی آموزشی 45 تا 60 دقیقهای بهعنوان مداخله آموزشی قرار گرفتند و آموزش جلسهی پنجم را به همراه خانواده خود و کادر درمانی مربوطه دریافت کردند. طراحی برنامهی آموزشی براساس سازههای مدل بزنف (آگاهی، نگرش، نرمهای انتزاعی، عوامل قادر کننده و قصد رفتاری) و محتوی آموزشی براساس موانع زندگی با دیابت (آگاهی و باور، سبک زندگی، حمایتی و سازگاری) تدوین گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 20 و آزمونهای آماری T مستقل و T زوجی تجزیه، ویلکاکسون، مک نمار و من یو ویتنی تحلیل شدند. سطح معناداری در مطالعه، کمتر از 5% در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان داد، بین نمرهی دریافتی مربوط به مؤلفههای آگاهی، سبک زندگی، سازگاری و حمایتی موانع زندگی با دیابت و آگاهی، نگرش، نرمهای انتزاعی، عوامل قادر کننده و قصد رفتاری متغیرهای اجزای مدل بزنف در گروه مورد قبل و بعد از مداخله آموزشی اختلاف معناداری وجود داشت (05/0P<).
نتیجهگیری: آموزش بیماران دیابتی نوع دو بر اساس الگوی بزنف بهعنوان الگوی آموزشی مؤثر میتواند به کاهش مؤلفههای آگاهی، سبک زندگی، حمایتی و سازگاری موانع زندگی با دیابت منجر شود.
آذر طل، بهرام محبی، رویا صادقی، مهدی یاسری، ملیحه اکبری عبدل آبادی، فاطمه دادراست، پروین عباسی بروجانی،
دوره 16، شماره 1 - ( 10-1395 )
چکیده
مقدمه: خودکارآمدی با بهبود رفتارهای خودمراقبتی موجب ارتقاء کیفیت زندگی بیماران میگردد. مطالعهی حاضر با هدف تعیین عوامل مرتبط با خودکارآمدی سازگاری درک شده در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو اجرا گردید.
روشها: این مطالعهی مقطعی، از نوع توصیفی – تحلیلی بود که بهمدت 9 ماه در سال 1394 انجام شد. 536 نفراز بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی تابعهی دانشگاه علوم پزشکی تهران بهصورت تصادفی انتخاب و از طریق پرسشنامه روایی و پایای خودکارآمدی سازگاری درک شده، وضعیت خودکارآمدی سازگاری و عوامل مرتبط با آن، در آنها مورد بررسی قرار گرفت. برای آنالیز دادهها از آزمونهای آماری تی تست، من - ویتنی، آنالیز واریانس و نرمافزار آماری SPSS نسخهی 23 استفاده شد.
یافتهها: میان سن (013/0P=)، تحصیلات (036/0P=)، درآمد (002/0P=) و میزان HbA1c (049/0P=) با خودکارآمدی سازگاری درک شده کل رابطهی آماری معنادار وجود داشت. اما متغیرهای جنس، شغل، مدت زمان ابتلا، وضعیت تأهل و سابقهی خانوادگی و سابقهی بیماری مزمن با هیچ کدام از ابعاد خودکارآمدی سازگاری درک شده ارتباط آماری معنیداری نداشتند.
نتیجهگیری: مداخلات مبتنی بر نظریههای سازگاری جهت افزایش خودکارآمدی سازگاری درک شده بیماران دیابتی بیشتر بر روی بیمارانی که دارای شرایط اقتصادی- اجتماعی پایین، سن بالا و با کنترل نامطلوب دیابت پیشنهاد میگردد.
نسیمه سادات رضوی، فرشته مجلسی، بهرام محبی، آذر طل، کمال اعظم،
دوره 16، شماره 3 - ( 12-1395 )
چکیده
مقدمه: ﺗﺒﻌﯿﺖ ﺑﯿﻤﺎران از رژیﻢ درﻣﺎﻧﯽ، ﻣﻮﻓﻘﯿﺖآﻣﯿﺰ ﺑﻮدن درﻣﺎن را ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﻧﻤﻮده و از ﻋﻮارض و ﺷﺪت ﺑﯿﻤﺎری ﻣﯽﮐﺎﻫﺪ. ﻫﺪف از ایﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺗﻌﯿﯿﻦ تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر مدل1 AIM بر بهبود تبعیت دارویی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روشها: این مطالعه از نوع مداخلهای نیمه تجربی با گروه کنترل که بر روی 180بیمار مبتلا به دیابت نوع دو با استفاده از تخصیص تصادفی ساده در دو گروه مداخله و کنترل، انجام شد. ابزارگردآوری دادهها، پرسشنامهی دو بخشی شامل اطلاعات دموگرافیک (با 14 سؤال)، سؤالات مربوط به مدل AIM شامل 10سؤال مربوط به دانش و اطلاعات، 9 سؤال مربوط به انگیزه و 6 سؤال مربوط به توانایی بود. پس از اجرای پیش آزمون، مداخلهی آموزشی برای بیماران گروه مداخله انجام شد و مجدداً پرسشنامه برای بیماران دو گروه بعد از 6 ماه تکمیل شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از SPSS نسخهی 23 با استفاده از آزمونهای آماری ویلکاکسون، کای دو و من ویتنی آنالیزشد. سطح معنیداری در این مطالعه کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
نتایج: قبل از مداخلهی آموزشی دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیک و سازهای مدل AIM (سازهی دانش، انگیزه وتوانایی) تفاوت معنیداری نداشتند (05/0P>) ولی پس از اجرای مداخلهی آموزشی گروه مداخله از نظر دانش و اطلاعات (001/0 P<)، انگیزه (001/0 P<)، توانایی (001/0 P<) و میزان HbA1C(001/0 P<) تفاوت معنیداری با گروه کنترل داشت.
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نشان دادکه نقش مداخلهی آموزشی براساس مدل AIMتأثیر مثبتی در بهبود تبعیت درمانی بیماران مبتلابه دیابت نوع دو داشته و با ارتقاءآگاهی و باور فرد نسبت به بیماری، انگیزه در جهت تبعیت از درمان در بیماران افزایش مییابد.
سمیه کریمی مقدم، الهه لعل منفرد، روح اله برقبانی، محمدرضا قزلقارشی، رضوان رجب زاده، داود رباط سرپوشی،
دوره 16، شماره 6 - ( 7-1396 )
چکیده
مقدمه: با عنایت به ماهیت مزمن بیماری دیابت و تأثیر قابل ملاحظهی آن بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا، مطالعهای با هدف بررسی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بیماران دیابتی نوع دوم مراجعه کننده به کلینیک دیابت سبزوار و عوامل مرتبط با آن بهمنظور برنامهریزی مداخلات در حوزهی ارتقای سلامت طراحی و مورد بررسی قرار گرفت.
روشها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 197 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک دیابت به روش نمونهگیری در دسترس شرکت نمودند. دادهها از طریق پرسشنامهی دو قسمتی شامل مشخصات فردی و پرسشنامهی کیفیت زندگی SF36 با 8 مقیاس عملکرد جسمی، محدودیت جسمی، درد جسمی، سلامت عمومی، نشاط، عملکرد اجتماعی، مشکلات روحی، سلامت روان جمعآوری شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS16 و آمارههای توصیفی(فراوانی و درصد، میانگین و انحراف معیار) و آزمونهای کای دو، آنالیز واریانس یک طرفه، تی تست و همبستگی در سطح معناداری 05/0 انجام شد.
یافتهها: نتایج بیانگر آن است بالاترین نمره مربوط به عملکرد جسمی 38/22±61/74 و کمترین میانگین نمره را مقیاس محدودیتهای ایفای نقش بهعلت مشکلات جسمانی 41/30±89/42 به خود اختصاص داده بود اما در کل، نمرهی میانگین سایر مقیاسها در وضعیت "تا حدودی مطلوب" قرار داشتند. بین نمرهی عملکرد فیزیکی، احساس خوب بودن و درد برحسب تحصیلات افراد تفاوت آماری معنیدار وجود داشت (005/0 P ).
نتیجهگیری: یافتههای این بررسی مارا در زمینهی تأثیر بیماری دیابت بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به این بیماری آگاه ساخته که میتوان از این اطلاعات در راستای برنامهریزی درمانی مراقبتی بیماران مزمن و اصلاح کیفیت زندگی آنان بهره جست.
نگار فانی، بهرام محبی، رویا صادقی، آذر طل، احمدرضا شمشیری،
دوره 17، شماره 1 - ( 12-1396 )
چکیده
مقدمه: تبعیت از یک برنامه و رژیم غذایی در بیماران مبتلا به دیابت، یکی از ارکان مدیریت فردی دیابت است. سبک زندگی و از جمله آنها رفتارهای تغذیهای نقش مهمی در پیشگیری و درمان دیابت دارد. با این وجود تبعیت از رژیم غذایی دیابتی، یکی از مهمترین چالشها در کنترل دیابت است. لذا هدف این مطالعه تعیین تأثیر آموزش براساس مدل اعتقاد بهداشتی بر بهبود تبعیت از تغذیه درمبتلایان به دیابت نوع دو بود.
روشها: در این مطالعه مداخلهای جمعیت مورد مطالعه، بیماران دیابتی نوع دو مراجعه کننده به مراکز بهداشت جنوب تهران بود. تعداد نمونهها 216 نفر در نظر گرفته شد که به 2 گروه مداخله و مقایسه تقسیم شدند. برای گروه مداخله طی یک ماه 6 جلسهی آموزشی برگزار شد. اطلاعات لازم توسط پرسشنامه طی سه مرحلهی قبل، سه و شش ماه پس از آموزش از هر دو گروه جمعآوری گردید و با استفاده از نرمافزار SPSS نسخهی 22 و با استفاده از آنالیز واریانس برای تکرار مشاهدات و آزمون تی تست در سطح معناداری کمتر از 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: قبل از مداخله آموزشی دو گروه از نظر اطلاعات دموگرافیک وسازههای مدلHBM و تبعیت تغذیه تفاوت معناداری نداشت. اما بعد از مداخله اختلاف معناداری بین همه اجزا مدل اعتقاد بهداشتی حساسیت درک شده، شدت درک شده ،منافع درک شده ،موانع درک شده، راهنما برای عمل، تبعیت تغذیه و شاخص کنترل دیابت در گروه مداخله وجود داشت (001/0P<).
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاکی از آن است که آموزش براساس مدل اعتقاد بهداشتی موجب بهبود تبعیت تغذیه بیماران مبتلا به دیابت خواهد شد و این تأثیرات مدت طولانی پس از پایان آموزش نیز برقرار میباشد.
طاهره دهداری، لاله دهداری، شیما جزایری،
دوره 17، شماره 5 - ( 4-1397 )
چکیده
مقدمه: از آنجا که شناخت مؤلفههای تعیین کنندهی تبعیت بیماران دیابتی از رژیمهای دارویی در جهت طراحی مداخلات مناسب ضرورت دارد، هدف مطالعهی حاضر روشن ساختن تجارب بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در استفاده از انسولین میباشد.
روشها: این مطالعهی کیفی روی 22 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک غدد بیمارستان فیروزگر در سال 1396 با استفاده از نمونهگیری مبتنی بر هدف انجام شد. دادهها از طریق مصاحبههای بدون ساختار جمعآوری، پیاده سازی و به روش تجزیه و تحلیل محتوایی (از نوع قراردادی) تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین سن بیماران مشارکت کننده 72/56 سال با انحراف معیار16/9 بود. پس از تحلیل و کدبندی اطلاعات، 2 مضمون اصلی شامل عوامل فردی (با 6 زیر طبقه شامل نگرش منفی به انسولین، عوامل هیجانی، دانش، ترس، اعتقاد در مورد اثربخشی بیشتر درمانهای مکمل نسبت به تزریق انسولین و نداشتن مهارت کافی برای نگهداری و تزریق انسولین) و عوامل محیطی (با 3 زیر طبقه شامل حمایت اجتماعی، قیمت و تأثیرگذارندههای موقعیتی) بهعنوان تجارب بیماران در زمینهی استفاده از انسولین ظهور یافتند.
نتیجه گیری: تأسیس مراکز مشاوره و آموزش بیماران دیابتی و خانوادههای آنها در کلینیکهای غدد، افزایش حمایتهای بیمه از بیماران دیابتی و لزوم صرف وقت بیشتر برای آموزش بیماران توسط پزشکان ضرورت دارد.
مهدی بختیاری مقدم، حسین شعبانی نژاد، علیرضا شمس معطّر، مریم ساریخانی، اسری اصغرزاده،
دوره 17، شماره 6 - ( 7-1397 )
چکیده
مقدمه: بررسی اثر پیام متنی تلفن همراه بر کنترل قند خون (هموگلوبین گلیکوزیله) در ارائه مراقبت دیابت نوع دو (دیابت غیروابسته به انسولین).
روشها: مطالعه حاضر یک مرور نظام مند به همراه متارگرسیون میباشد. یک جستجو در مهمترین بانکهای اطلاعات الکترونیکی منابع پزشکی از یک دسامبر1992 تا یک ژانویه 2017 به شکل نظاممند از جمله: CRD ، Ovid Medline ، PubMed ، Cochrane Library و علاوه بر آن با مراجعه به منابع مقالات یافت شده و جستجوی دستی در سایتهای مرتبط با این فناوری و در صورت لزوم با افراد خبره در این زمینه تماس گرفته شد. تمام مطالعات کارآزمایی بالینی تصادفی و کوهورت وارد شده مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: شرکت کنندگان از نه مطالعه (818 نفر) که همه کارآزمایی بالینی تصادفی بودند وارد و ارزیابی کیفیت شدند. میانگین کاهش در استفاده کنندگان از خدمات پیام کوتاه در مقایسه با گروه کنترل (SMD-0.324, 95% CI, − 0.526 to − 0.121; I2 = 51.0) بود. تجزیه و تحلیل زیرگروهها نشان داد که بیماران جوان، به احتمال بیشتری در استفاده از برنامههای دیابت بهره میبرند و اندازه اثر با دوره کوتاه مداخلات و اندازه نمونههای بزرگ افزایش مییابد.
نتیجه گیری: خدمات پیام کوتاه تلفن همراه ممکن است یک مؤلفه موثری برای کمک به کنترل هموگلوبین گلیکوزیله و بهعنوان یک مداخلهی جانبی برای مراقبت بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در نظر گرفته شود.
محمد عظیمی الموتی، نیلوفر شایان اصل، مریم مومنی، معصومه نوری، اعظم کوهکن، انسیه حاجی زاده، فاطمه سلطانعلیزاده، سیده ملیحه محمودی، مهین جمشیدی ماکیانی، مرضیه ابراهیمی،
دوره 18، شماره 3 - ( 12-1397 )
چکیده
مقدمه: نزدیک به 100 سال است که پردهی آمنیون جهت درمان انواع زخمهای پوستی استفاده میشود. عصارهی آمنیون یکی از مشتقات پردهی آمنیون است که حاوی تمامی خواص پردهی آمنیون است. هدف از این مطالعه بررسی ایمنی عصارهی پردهی آمنیون در درمان زخمهای دیابتی است.
روشها: این مطالعه از نوع مطالعهی بالینی باز غیرمقایسهای (Open labeled clinical trial without control group) است که تعداد 10 بیمار با زخم پای دیابتی گرید 2 واگنر در هر دو جنس انتخاب شدند. عصارهی آمنیون در هفتهی اول، هر 48 ساعت و از هفتهی دوم تا پایان درمان، هر 72 ساعت مورد استفاده قرار گرفت. بیماران تا زمان بهبود کامل زخم بهصورت هفتگی تحت پیگیری قرار گرفتند.
یافتهها: در این مطالعه 80 درصد بیماران را مردان و 20 درصد را زنان با میانگین سنی (7/8±7/56) سال تشکیل دادند. طول مدت زمان ابتلا به زخم12/2 ±9/8 هفته بود. میانگین مساحت زخمها در بدو ورود به مطالعه درگروه زخمهای ≥mm2 500، 9 /201± 5/977 و در گروه زخمهای≤mm2500 برابر با 4/36± 6/145 بود. در هفتهی 4 پس از شروع درمان میزان بهبود زخم در گروه زخمهای ≤mm2500 برابر 40/2±9/98 % و درگروه زخمهای ≥mm2 500 برابر 23/7±1/92% بود. هفتهی ششم درمان، زخمها در هر دو گروه بهطور کامل بهبود یافتند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه پیشنهاد میکند که استفاده از عصارهی آمنیون میتواند بدون ایجاد عوارض جانبی در بهبود زخم پای دیابت مؤثر باشد.
مریم اعلا، محمد رضا مهاجری تهرانی، قباد رمضانی، محمد رضا امینی، مریم ابویی راد، مهناز سنجری،
دوره 19، شماره 1 - ( 11-1398 )
چکیده
مقدمه: یکی از مشکلات رایج بیماران دیابتی، نوروپاتی محیطی است. و افزایش خطر ایجاد زخم پا و آمپوتاسیون از عوارض نوروپاتی دیابتی است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی مقایسه میزان بهبودی زخم پای دیابتی در درجات مختلف نوروپاتی است.
روشها: این مطالعه از نوع گذشتهنگر است که در یک بازهی زمانی دو ساله از فروردین 1395 تا اسفند 1396 بهصورت مقطعی با توجه به اطلاعات مندرج در پرونده بیماران مبتلا به دیابت دارای زخم پای نوروپاتیک مراجعه کننده به کلینیک شمارهی یک دیابت و بیماریهای متابولیک پژوهشگاه علوم غدد دانشگاه علوم پزشکی تهران به بررسی شاخصهای بهبودی زخم شامل مساحت، عمق و مدت زمان التیام پرداخته است. بر این اساس تغییر مساحت و عمق زخم بیماران طی مراجعات آنها در ماههای نخست، سوم و ششم ارزیابی و گزارش شد. دادههای حاصل از مطالعه با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 مورد تحلیل آمار توصیفی و استنباطی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج حاصل از بررسی پرونده بیماران مبتلا به زخم نوروپاتیک گویای آن بود جنس مذکر در مقطع سنی 56 تا 65 سال بیشترین فراوانی را داشتند. به علاوه غالب این بیماران مبتلا به دیابت نوع دو ( 79%) بودند. میزان بهبودی زخم که شاخص اندازه گیری آن مساحت و عمق زخم در سه دورهی زمانی بوده در درجات مختلف نوروپاتی با همدیگر تفاوت داشت؛ در سطح خفیف نوروپاتی میزان مساحت و عمق زخم سریعتر کاهش یافته ولی در نوروپاتی شدید، مدت زمان بهبودی زخم در دو شاخص مساحت و عمق زخم، طولانیتر بود. با افزایش مدت ابتلا به دیابت به همان نسبت بهبودی نیز زمان بر شده و نیز با بالا رفتن سن میزان بهبودی زخم نیز کاهش پیدا کرده است (001/0P-value =).
نتیجه گیری: شواهد نشان میدهد که شناسایی زودرس نوروپاتی میتواند باعث کاهش بروز زخم پای دیابتی و قطع عضو شود. با توجه به اینکه میزان بهبودی سایز و نیز عمق زخم در افراد دیابتی مبتلا به نوروپاتی شدید به کندی صورت میگیرد ضرروری است تا با انجام مداخلات مراقبتی و آموزشی پیشگیری مدار، از آسیب پا جلوگیری نمود.
مرضیه زمانی، وحید رحمانیان، اعظم نامدار، آمنه مرزبان،
دوره 21، شماره 5 - ( 11-1400 )
چکیده
مقدمه: جست و جوی اطلاعات سلامت و کسب دانش نقش مهمی در مدیریت بیماری مزمنی چون دیابت ایفا میکند. پژوهش حاضر با هدف بررسی فروانی منابع اطلاعاتی خودمدیریتی در بیماران دیابتی شهرستان جهرم در سال 1398 انجام شد.
روشها: این مطالعه یک مطالعهی توصیفی – تحلیلی است که بر روی 393 بیمار مبتلا به دیابت شهرستان جهرم و روستاهای تحت پوشش در سال 1398 انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات شامل فرم اطلاعات فردی، پرسشنامهی مبنی بر نقش منابع اطلاعاتی در بهبود بیماری بیماران مبتلا به دیابت بود. نتایج توسط نرمافزار SPSS 24 مورد تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: بیشترین محدودهی سنی افرادی که در این مطالعه شرکت کردند افراد 45 تا 60 سال (7/40 درصد) بوده است که 9/67 درصد جمعیت بیماران را زنان تشکیل میدادند. 1/68 درصد بیماران مبتلا به دیابت پس از ابتلا، در رابطه با بیماری خود اطلاعات کسب کرده بودند. بیشترین منابع اطلاعاتی آنان بهترتیب شامل پزشک، خانواده و دوستان و سایر بیماران و رسانههای جمعی بود. مهمترین دلایل عدم کسب اطلاعات در 9/31 درصد دیگر از بیماران سخت بودن و عدم دسترسی به منابع اطلاعاتی بود.
نتیجهگیری: نتیجهی کلی این مطالعه حاکی از سواد سلامت نسبتاً بالا و خوب افراد تحت مطالعه بود. همچنین جمعیتی که دانشی در مورد بیماری خود نداشتند، اشتیاق زیادی به یادگیری داشتند که این معضل با توزیع و ارائهی صحیح و به قاعدهی منابع آموزشی و برابرسازی فرصتهای آموزشی و یکسانسازی در مناطق مرفه و محروم تا حد امکان قابل حل است. از نتایج این پژوهش میتوان جهت ارتقاء سیستم بهداشتی و آموزشی کشور و کمک به بهبود و ارتقای توزیع منابع آموزشی از طریق آموزش صحیح پرسنل بهداشتی و همکاری بیش از پیش سازمانهای ذیربط، استفاده نمود.
دکتر علیرضا مومیوند1، دکتر بهاره توکلی فر، دکتر گلاره وهاب زاده، دکتر سعیده ممتاز، دکتر ملیحه فرید، دکتر حسین رفیع منش، دکتر مهدی گودرزوند،
دوره 24، شماره 6 - ( 12-1402 )
چکیده
مقدمه: بیماری دیابت یکی از شایعترین اختلالات غدد آندوکرین می باشد که مشخصه اصلی آن افزایش غلظت گلوکز در سرم بیماران است. داروهای گیاهی به دلیل عوارض کمتر دارای مقبولیت زیادی در نزد مردم هستند. هدف این مطالعه بررسی اثر محافظتی مخلوط عصاره گیاهان شنبلیله، قرهقاط، خارمریم، گزنه، بادرنجبویه و هندوانه ابوجهل در مدل سلولی PC12 در محیط حاوی گلوکز بالا.
مواد و روشها: پس از زمانهای 24 ، 48 و72 ساعت از مجاور دادن غلظت های مختلف عصاره های گیاهی (شنبلیله، قره قاط، خارمریم، گزنه، بادرنجبویه و هندوانه ابوجهل) در محیط کشت نرمالِ سلولهایِ PC12 و محیط کشت با گلوکز بالا (mg/ml 25، 5/13)، میزان حیات سلولی از طریق روش MTT انجام گردید.
یافتهها: میزان زنده مانی سلول های PC12 در24، 48 و 72 ساعت بعد از تیمار کردن با مخلوط عصاره های گیاهی تغییری در حیات سلولی ایجاد نکرد. میزان زنده مانی سلول ها در گروه دوز بالای گلوکز، نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشته و مخلوط عصاره های گیاهی دردوزهای بالا به طور معنی داری منجر به کاهش مرگ سلولی در این شرایط گردید.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای موجود، گلوکز با غلظت (mg/ml 25، 5/13)، موجب مرگ سلولهای PC12 گردیده و مخلوط عصاره های گیاهی توانست در غلظت های بالا منجر به کاهش مرگ سلولی ناشی از گلوکز بالا در هر سه زمان 24، 48 و 72 ساعت بعد از مواجهه با سلولهای عصبی شود.