جستجو در مقالات منتشر شده


111 نتیجه برای دیابت نوع دو

بهنام مولوی، ایدین یعقوبی نوتاش، فضه الیاسی نیا، لاله امیرسلیمانی،
دوره 18، شماره 6 - ( 6-1398 )
چکیده

مقدمه: خوش‌بینی سرشتی، به‌عنوان انتظار پیامدهای خوب در آینده است و می‌تواند نقش محافظتی در تعدیل تغییرات نورواندوکرینی ناشی از استرس در افراد مبتلا به دیابت نوع دو داشته باشد.  BPSنمونه‌ای از مداخلات روان‌شناسی مثبت‌نگر است که از طریق نوشتن و تصور کردن به روش بهترین خود ممکن، موجب افزایش خوش‌بینی به‌صورت انتظار پیامدهای مطلوب می‌گردد. هدف از این مطالعه بررسی اثر خوش‌بینی بر روی کنترل قند خون در مبتلایان به دیابت نوع دو است.
روش‌ها: نمونه‌ی مورد پژوهش شامل ۶۰ نفر از مبتلایان به دیابت (۳۰ نفرگروه آزمایش و ۳۰ نفر گروه کنترل) مراجعه کننده به کلینیک دیابت پژوهشگاه غدد دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیده‌اند. ابزارهای پژوهش شامل: مقیــاس جهت‌گیری زندگی (R-LOT) و مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANS)، که قبل از آموزش BPS و دو هفته بعد از آموزش BPS توسط آزمودنی‌ها پر گردیده است.
یافته‌ها: تجزیه و تحلیل داده‌ها به روش تحلیل کواریانس نشان داد، آموزش BPS (بهترین خود ممکن) منجر افزایش خوش‌بینی بیماران دیابت نوع دو در گروه آزمایش شده است. آموزش یا مداخله  BPS در این تحقیق، میانگین نمرات پس آزمون را به‌طور معناداری نسبت به میانگین نمرات پیش آزمون گروه آزمایش و نسبت به میانگین پس آزمون گروه کنترل افزایش داده است
نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشانگر تأثیر آموزش روش BPS در افزایش خوش‌بینی آزمودنی‌ها است.
مسعود جوکار، محمد شرافتی مقدم،
دوره 18، شماره 6 - ( 6-1398 )
چکیده

مقدمه: کاردیومیوپاتی دیابتی عارضه‌ای از دیابت نوع دو است که می‌تواند منجر به اتوفاژی سلولی عضله‌ی قلب از طریق پروتئین‌های FOXO3a و Beclin-1 شود؛ بنابراین، هدف از مطالعه‌ی حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر محتوای پروتئین‌های FOXO3a و Beclin-1 در بافت عضله‌ی قلب موش‌های صحرایی نر نژاد اسپراگوداولی مبتلا به دیابت نوع دو است.
روش‌ها: در این مطالعه تجربی، 12 سر موش صحرایی نر 2 ماهه از نژاد اسپراگوداولی با میانگین وزن 20±270 گرم انتخاب و پس از دیابتی شدن از طریق القاء STZ و نیکوتین‌آمید به روش تصادفی به 2 گروه، تمرین دیابتی (6 سر) و کنترل دیابتی (6 سر) تقسیم ‏شدند؛ گروه تمرینی 4 روز در هفته مطابق با برنامه‌ی تمرینی (هر جلسه 42 دقیقه، سرعت بین 10 تا 30 متر بر دقیقه) به‌مدت 8 هفته به تمرین HIIT پرداختند؛ در حالی که گروه کنترل هیچ‌گونه برنامه‌ی تمرینی نداشتند. همچنین موش‌های صحرایی هیچ‌گونه درمانی با انسولین را در طول دوره‌ی پژوهش نداشتند. برای تجزیه‌ وتحلیل داده‌ها از آزمون t-مستقل استفاده‏ شد. سطح معنی‌داری 05/0P≤ در نظر گرفته شده است.
یافته‌ها: هشت هفته تمرین HIIT منجر به کاهش معنی‌داری در محتوای پروتئین‌های FOXO3a (008/0P=) و Beclin-1 (002/0P=) گروه تمرین دیابتی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد.
نتیجه‌گیری: می‌توان گفت که هشت هفته تمرین HIIT با کاهش محتوای پروتئین‌های FOXO3a و Beclin-1 منجر به مهار مسیر اتوفاژی FOXO3a/Beclin-1 شده است؛ بنابراین استفاده از تمرینات HIIT می‌تواند برای آزمودنی‌های دیابتی که مستعد کاردیومیوپاتی دیابتی هستند، مفید باشد.
بابک هوشمند مقدم، محمد علی آذربایجانی، سحابه مهدیان، علی بختیاری، مژگان اسکندری،
دوره 18، شماره 6 - ( 6-1398 )
چکیده

مقدمه: دیابت و چاقی به‌واسطه تغییرات هورمون‌های جنسی با کاهش عملکرد و فعالیت جنسی همراه است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر مستقل و تعاملی مکمل‌سازی خارخاسک و تمرین مقاومتی دایره‌ای بر مقادیر تستوسترون، هورمون محرک فولیکول (FSH)، هورمون لوتئینی (LH) و نعوظ در مردان چاق دیابتی بود.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی نیمه تجربی، 40 مرد چاق مبتلابه دیابت نوع دو (سن01/8±97/41سال، نمایه‌ی توده‌ی بدنی 87/1±97/31کیلوگرم بر مترمربع) در چهار گروه همگن: 1) تمرین مقاومتی+دارونما 2) خارخاسک 3) تمرین مقاومتی+خارخاسک 4) کنترل قرار گرفتند. آزمودنی‌های گروه اول و سوم به‌مدت 8 هفته به اجرای پروتکل تمرین مقاومتی دایره‌ای پرداختند. همچنین آزمودنی‌های گروه دوم و سوم روزانه 1000 میلی‌گرم (دو کپسول500 میلی‌گرمی) خارخاسک و گروه اول به همین مقدار دارونما دریافت کردند. نمونه‌های خونی و پرسش‌نامه‌ی مربوطه در دو مرحله‌ی پیش و پس‌آزمون جهت سنجش مقادیر بیوشیمیایی و عملکرد نعوظ جمع‌آوری شد. تجزیه‌وتحلیل آماری داده‌ها با استفاده از آزمون‌های تی همبسته، واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 انجام شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد مقادیر نعوظ، تستوسترون،  FSHو LH در سه گروه تمرین مقاومتی، خارخاسک و تمرین مقاومتی+ خارخاسک به‌طور معناداری افزایش یافت (05/0P). همچنین اخلاف معناداری در تمامی متغیرها بین گروه تمرین مقاومتی+ خارخاسک با گروه  تمرین مقاومتی و خارخاسک مشاهده شد (05/0P).
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد مصرف هشت هفته خارخاسک و اجرای تمرین مقاومتی به‌طور مستقل موجب افزایش عملکرد جنسی و نعوظ می‌شود. اما به‌نظر می‌رسد ترکیب این دو، باعث هم‌افزایی بیشتر عملکرد جنسی و نعوظ در مردان چاق مبتلابه دیابت نوع دو می‌شود.
زهرا مرادی، مهرناز السادات راوری، عفت فرخی، مرتضی هاشم زاده چالشتری،
دوره 19، شماره 1 - ( 11-1398 )
چکیده

مقدمه: دیابت نوع دو شرایط التهابی مزمنی است که آمیزه‌ای از عوامل ژنتیکی و محیطی در آن نقش دارد. فاکتور نکروز توموری آلفا یا TNF- α به‌عنوان یک سایتوکاین پیش التهابی مترشحه از بافت چربی با تأثیر بر مسیر سیگنالینگ انسولین می‌تواند در ایجاد مقاومت به انسولین در بیماران دیابت نوع دو نقش داشته باشد. با توجه اهمیت تغییرات اپی ژنتیک در ایجاد بیماری‌های چند عاملی، این مطالعه با هدف بررسی متیلاسیون پروموتر ژن TNF-α در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو و مقایسه‌ی آن با افراد غیر دیابتی انجام گردید.
روش‌ها: این مطالعه بر روی 61 بیمار دیابت نوع دو و 31 فرد غیر دیابتی انجام شد. بیماران شامل دو گروه مبتلایان کمتر از 5 سال و مبتلایان بیشتر از 5 سال بودند. گروه‌ها از نظر ویژگی‌های دموگرافیک همسان بودند. پروفایل لیپیدی با کیت‌های استاندارد اندازه‌گیری شد. سپس ناحیه‌ی پروموتر ژن TNF-ɑ به روش تیمار با بیسولفیت، انجام Nested PCR و نهایتاً تعین توالی بررسی گردید.
یافته‌ها: در مطالعه‌ی ما ارتباطی بین متیلاسون مناطق CpG پروموتر ژن TNF-ɑ در گروه‌های مورد مطالعه مشاهده نشد. همچنین بین زنان و مردان در ارتباط با متیلاسیون پروموتر ژن TNF-ɑ درگروههای دیابتی و غیر دیابتی تغییری مشاهده نگردید.
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد تغییرات اپی ژنتیکی سایتوکاین‌هایی که در ایجاد مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی نوع دو نقش دارند در نمونه‌ی خون محیطی محسوس نیست و در این رابطه احتمالاً بافت‌های دیگر باید مورد بررسی قرار گیرند.
فاطمه زارعی، محمد شرافتی مقدم، مریم شعبانی، مسعود جوکار،
دوره 19، شماره 1 - ( 11-1398 )
چکیده

مقدمه: چاقی و دیابت نوع 2 می‌تواند در عملکرد مسیرهای مهم سلولی اختلال ایجاد کند. فعال شدن مسیر mTOR منجر به تنظیم پروتئین SREBP1 برای متابولیسم و تنظیم بافت چربی می‌شود. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر 4 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر محتوای پروتئین‌های mTOR و SREBP1 در بافت چربی موش‌های صحرایی چاق مبتلا به دیابت نوع 2 می‌باشد.
روش‌ها: در این مطالعه تجربی، 12 سر موش صحرایی نر 2 ماهه از نژاد اسپراگوداولی با میانگین وزن 20±300 گرم انتخاب و پس از دیابتی شدن از طریق القاء STZ و نیکوتین‌آمید به روش تصادفی به 2 گروه، تمرین دیابتی (6 سر) و کنترل دیابتی (6 سر) تقسیم ‏شدند؛ گروه تمرینی 4 روز در هفته مطابق با برنامه تمرینی به‏ مدت 4 هفته به تمرین ورزشی HIIT پرداختند؛ در حالی که گروه کنترل هیچ‌گونه برنامه تمرینی نداشتند. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آزمون t-مستقل و t-وابسته استفاده‏ شد.
یافته‌ها: تغییر معنی‌داری در محتوای پروتئین‌ mTOR (12/0>p) مشاهده نشد؛ اما محتوای پروتئین SREBP1 (001/0>p) افزایش معنی‌دار یافت. وزن گروه کنترل (0001/0P=) و گروه HIIT (010/0P=) افزایش معنی‌داری را نشان داد. قند خون گروه کنترل نیز افزایش معنی‌داری داشت (0001/0P=)؛ اما، قند خون موش‌های گروه HIIT،  تغییر معنی‌داری را نشان نداد (14/0P=).
نتیجه‌گیری: 4 هفته تمرین HIIT نتوانست وزن، میزان قند خون و محتوای پروتئین‌های mTOR را تغییر معنی‌داری دهد. اما منجر به افزایش محتوای SREBP1 شد؛ بنابراین در تجویز تمرین HIIT باید عواملی مانند مدت زمان و شدت تمرین به گونه‌ای تنظیم شود که بهترین نتیجه حاصل شود.
فاطمه سلطان محمدی، مهسا محسن زاده، فواد فیض الهی،
دوره 19، شماره 2 - ( 11-1398 )
چکیده

مقدمه: هدف از مطالعه‌ی حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف عصارهی انگور سیاه بر میزان بیان ژن Wnt وβ-catenin در بافت پانکراس رت‌های نر مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روش‌ها: تجربی بود. تعداد 40 سر رت نر 8 هفته ای با میانگین 20±250 گرم، پس از القاء دیابت توسط STZ، به‌صورت تصادفی در 5 گروه: کنترل-پایه، کنترل- دیابتی، تمرین- دیابتی، عصارهی دانهی انگور سیاه- دیابتی و تمرین همراه با مصرف عصارهی دانهی انگور سیاه-دیابتی تقسیم شدند. آزمودنی‌های گروه‌های تمرینی ۵ جلسه در هفته و به‌مدت ۸ هفته به فعالیت بر روی نوارگردان با شدت90% Vo2max پرداختند. در گروه‌های عصاره نیز 250 میلی‌گرم عصاره‌ی دانه‌ی انگور به ازای کیلوگرم وزن بدن یک بار در روز به‌مدت 8 هفته به داخل معده‌ی رت‌ها گاواژ شد. ٢٤ساعت بعد از آخرین جلسهی تمرینی رت‌ها به‌وسیله گاز Co2 بیهوش شده و بافت پانکراس بلافاصله استخراج و میزان بیان ژنها با تکنیک Real time-PCR و با مقیاس ( ) سنجیده شد. در کلیهی تحلیل های آماری سطح معنیداری آماری برابر05/0 در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: اثر تمرین و عصاره هر کدام بر بیان ژن WntوΒ-catenin معنادار بود، اما تعامل تمرین و عصاره بر بیان ژن Wnt معنادار نبود ولی اثر تعاملی عصاره و تمرین بر بیان ژن Β-catenin معنادار بود.
نتیجهگیری: تمرین به‌مدت هشت هفته بر روی بیان ژن‌های مسیر سیگنالینگ β-catenin- Wnt اثر داشته است. بنابراین استفاده از این نوع تمرین همراه با مصرف عصاره‌ی دانه‌ی انگور سیاه با رعایت احتیاط به بیماران دیابتی نوع دو توصیه می‌شود.
زهره فتح الهیان، امیرعباس منظمی، وحید تادیبی، علی مصطفایی،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1398 )
چکیده

مقدمه: هدف از تحقیق حاضر تعیین آثار تمرین هم‌زمان ( مقاومتی-استقامتی) بر بیان ژن سایتوکاین‌های پیش التهابی و ضد التهابی در زنان دیابتی نوع دو بود.
روش‌ها: 18 نفر از زنان دیابتی با محدود‌ه‌ی سنی 38-30 سال به‌صورت تصادفی انتخاب و در سه گروه تمرین هم‌زمان (سالم 6 نفر)، تمرین هم‌زمان (دیابتی 6 نفر) و کنترل (6 نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرینی هم‌زمان شامل اجرای تمرین مقاومتی به روش درونگرا سه ست 8 تکراری با80 درصد یک تکرار بیشینه ( ) و سپس تمرین استقامتی دویدن بر روی تردمیل به‌مدت سی دقیقه (سه ست 10 دقیقه‌ای) با شدت 80-70 درصد حداکثر ضربان قلب بود. میزان بیان ژن mRNA (IL-1β, IL-10 and TNF-α) از طریق تکنیک Real time-PCR و بیان کمی ژن‌ها با استفاده از روش2-∆∆CT  محاسبه گردید. از آزمون آماری  (permutation t- test) و آنوای یک راهه مستقل جهت تعیین تفاوت متغیرها ‏استفاده گردید.
یافته‌ها: یافته‌های تحقیق نشان داد میزان بیان ژن اینترلوکین یک بتا و عامل نکروزدهنده‌ی تومور آلفا در زنان دیابتی نوع دو و گروه سالم یک ساعت بعد از فعالیت نسبت به گروه کنترل کاهش پیدا کرده است و این کاهش معنادار بوده است (P<0.05). علاوه بر این، نتایج تحقیق نشان داد که ژن اینترلوکین 10 در لکوسیت زنان دیابتی نوع دو و گروه سالم یک ساعت بعد از تمرین بیان نشده است (P>0.05).
نتیجه‌گیری: نتاج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر آن است که تمرین هم‌زمان موجب تعدیل بیان فاکتورهای پیش التهابی در زنان دیابتی می‌شود اما تغییری در عوامل ضدالتهابی ایجاد نکرده است. به‌نظر می‌رسد این نوع تمرینات هم‌زمان حاد بیشتر بر کاهش بیان عوامل پیش التهابی اثر دارند تا عوامل ضد التهابی.
نگین بزرگ نژاد، حمید رضا آقایی میبدی، مهدی افشاری، نگار سرهنگی، ماندانا حسن زاد،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1398 )
چکیده

مقدمه: دیابت نوع دو شایع‌ترین نوع دیابت است که به‌طور کلاسیک با اختلال عملکرد سلول‌های β پانکراس مشخص می‌شود. یکی از دلایلی که باعث افزایش بروز دیابت می‌شود، تغییر در الگوها و ریتم‌های شبانه‌روزی است. ملاتونین یکی از مولکول‌های بیولوژیکی است که نقش مهمی در تنظیم ساعت شبانه‌روزی و همچنین اثر مهاری بر ترشح انسولین در سلول‌های β دارد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط واریانت rs10830962 ژن MTNR1B و خطر ابتلا به دیابت نوع دو در گروهی از بیماران ایرانی است.
روش‌ها: تعیین ژنوتیپ 208 نفر شامل 108 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو و 100 نمونه کنترل به‌عنوان گروه شاهد با استفاده از تکنیک واکنش زنجیره‌ای پلیمراز- چند شکلیِ طول قطعه محدود شونده (PCR-RFLP) انجام شد.
یافته‌ها: فراوانی ژنوتیپهایCC ، GC و GG در بیماران به‌ترتیب 6/54، 1/85 و 5/43 درصد و در گروه شاهد به‌ترتیب 81 ، 0 و 19 درصد بود. فراوانی آلل G در بیماران دیابتی به‌طور معنی‌داری بیشتر از افراد غیر دیابتی بود (3/3 OR=، 3/5-1/2CI= ، 001/0P<).
نتیجه‌گیری: شواهد مطالعه نشان داد که واریانت rs10830962 ژن MTNR1B می‌تواند مستقیماً با دیابت نوع دو در ارتباط باشد.
افشار جعفری، علی ضرغامی خامنه، سعید نیکوخصلت، پوران کریمی،
دوره 19، شماره 4 - ( 2-1399 )
چکیده

مقدمه: اتوفاژی راهبرد درمانی جدیدی با هدف کاهش ناهنجاری‌های دیابتی است. در حالی‌که، فعالیت اتوفاژی تشدید شده یا ناکافی در طی دیابت منجربه تغییر در هومئوستاز سلولی می‌گردد. لذا، پژوهش حاضر به‌منظور تعیین اثرات هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) همراه با تزریق مکمل کافئین بر بیان برخی پروتئین‌های مرتبط با اتوفاژی در میوکارد موش‌های صحرایی دیابتی شده انجام شد.
روش‌‌ها: در طرحی نیمه‌تجربی، 50 سر موش صحرایی نر بالغ ویستار 3-2 ماهه (با میانگین وزنی 25±250 گرم) به‌طور تصادفی در 5 گروه همگن 10 سری شامل: کنترل سالم (C: تزریق درون صفاقی سرم سالین)، کنترل دیابتی (D: دیابتی شده با رژیم غذایی پُرچرب همراه با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین)، دیابتی تمرین کرده (D+T: دویدن با شدت 90-85% سرعت بیشینه در 5 الی 12 وهلۀ 2 دقیقه‌ای؛ 5 روز در هفته به مدت 8 هفته)، دیابتی با مکمل‌دهی کافئین (D+CA: تزریق درون صفاقی کافئین خالص به‌میزان 70 میلی‌گرم در کیلوگرم وزن بدن در 5 روز هفته به‌مدت 8 هفته) و دیابتی تمرین کرده با مکمل‌دهی کافئین (D+T+CA) تقسیم شدند. برای بررسی تغییرات در نیمرخ بیان پروتئین‌های‎ مرتبط با مسیر پیام‌رسانی اتوفاژی (LC3-II,ULK-1,Beclin1) در میوکارد (بطن چپ) از روش مبتنی‌بر روش وسترن بلات استفاده شد. از تحلیل واریانس یک‌طرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی برای تحلیل داده‌ها استفاده گردید.
یافته‌ها: بیان تمامی پروتئین‌های اتوفاژیک در گروه‌های دیابتی تمرین نکرده و تمرین کرده بیشتر از گروه سالم بود (05/0˂P). از سویی، بیان پروتئین‌های‎ مرتبط اتوفاژی در گروه تمرین کرده همراه با مکمل‌دهی کافئین به‌طوری معنی‌داری بیشتر از گروه تمرین کرده بدون دریافت کافئین بود (001/0=P).
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این مطالعه می‌توان اظهار داشت که تجویز مکمل کافئین باعث تشدید بیان پروتئین‌های اتوفاژیک ناشی از بروز دیابت می‌شود؛ از طرفی، تمرین تناوبی شدید می‌تواند به‌عنوان یک راهکار پیشگیرانه، باعث تعدیل اتوفاژی میوکاردی ناشی از دیابت شود.
آناهیتا فخرایی نسب، حمید رضا آقایی میبدی، مهدی افشاری، نگار سرهنگی، ماندانا حسن زاد،
دوره 19، شماره 4 - ( 2-1399 )
چکیده

مقدمه: دیابت نوع دو یک بیماری پلی‌ژنیک است که به‌دلیل اختلال در ترشح انسولین، مقاومت به انسولین و عملکرد نادرست سلول‌های β ایجاد می‌شود. ملاتونین یک تنظیم کننده‌ی ریتم شبانه‌روزی است و عدم تعادل در سطح آن می‌تواند ناشی از اختلالات متابولیکی باشد. بررسی‌ها نشان داده است که ملاتونین و واریانت‌های ژنتیکی MTNR1B با ابتلا به دیابت نوع دو مرتبط هستند. ما در این مطالعه ارتباط بین واریانت rs4753426 ژن MTNR1B و خطر ابتلا به دیابت نوع دو را در گروهی از بیماران ایرانی بررسی کردیم.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی مورد-شاهدی 108 فرد مبتلا به دیابت نوع دو و 100 فرد سالم جهت تعیین ژنوتیپ با استفاده از تکنیک RFLP-PCR انتخاب شدند.
یافته‌ها: تفاوت معنی‌دار در فراوانی ژنوتیپ‌های TT،CT و CC بین دو گروه مبتلا به دیابت نوع دو و نرمال مشاهده شد (001/0P<). فراوانی آلل C در بین افراد بیمار به‌طور معنی‌داری پایین‌تر از افراد سالم بود (3/8 در مقابل 5/42 درصد و001/0‌P<) و ناقلین آلل C در مقایسه با T، 88 درصد خطر کمتری برای ابتلا به دیابت نوع دو داشتند.
نتیجه‌گیری: نتایج حاصل نشان داد که واریانت rs4753426 در ژن MTNR1B می‌تواند خطر ابتلا به دیابت نوع دو را کاهش دهد.
اسماعیل شکاری، سیدکیانوش حسینی، فریده رضی، انسیه نسلی اصفهانی، مصطفی قربانی، باقر لاریجانی،
دوره 19، شماره 4 - ( 2-1399 )
چکیده

مقدمه: دیابت میلیتوس یکی از شایعترین بیماریهای اندوکرین است. بیماری‌های قلبی عروقی (CVD) یکی از مهم‌ترین عوامل مرگ و میر در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو است. هدف از مطالعه‌ی حاضر، بررسی پروفایل متابولومیک اسیدهای آمینه پلاسما در بیماران دیابتی مبتلا به بیماری‌های قلبی عروقی است.
روش‌ها: مطالعه‌ی حاضر یک مطالعه‌ی مقطعی توصیفی- تحلیلی است که بر روی 140 بیمار شامل 35 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو و بیماری‌های قلبی عروقی (CVD.DM)، 35 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو و غیر مبتلا به بیماری قلبی عروقی(DM.nCVD)، 35 بیمار غیر دیابتی مبتلا به بیماری قلبی عروقی (CVD.nDM)و 35 بیمار غیر دیابتی و غیر مبتلا به بیماری‌های قلبی عروقی(HS) از بین مراجعه کنندگان به کلینیک دیابت شماره 1 دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت.
یافته‌ها: 76 نفر (3/54%) مرد و 64 نفر (7/45%) زن در مطالعه شرکت کردند. بالاترین غلظت گلوتامین و ایزولوسین در DM.CVD، آسپارژین، سرین، آرژینین، ترئونین، آلانین، تیروزین ،والین در DM.nCVD و متیونین در CVD.nDM مشاهده شد. پایین‌ترین غلظت تیروزین و ترپتوفان در DM.CVD، متیونین در DM.nCVD بود اسیدهای آمینه آلانین، گلوتامین، تیروزین، والین، متیونین، لوسین، لیزین و آرژنین شانس ابتلا به DM.nCVD را به‌طور معنی‌داری افزایش می‌دهند. به ازای افزایش هر واحد Z-score در غلظت پلاسمایی ایزولوسین شانس ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی بدون ابتلا به دیابت به‌طور معنی‌داری افزایش داشت.
نتیجه‌گیری: اسیدهای آمینه آلانین، گلوتامین، تیروزین، والین، متیونین، لوسین، لیزین و آرژنین در پیش‌بینی خطر ابتلا به DM.nCVD و ایزولوسین و متیونین درپیش بینی خطر ابتلا به CVD.nDMنقش دارند.
سپیده صالحی، نیکو خسروی، مریم دلفان،
دوره 19، شماره 5 - ( 4-1399 )
چکیده

مقدمه: شیوع بیماری دیابت نوع دو در جهان به سرعت رو به افزایش است، در اثر بروز این بیماری در طولانی مدت مقاومت به انسولین ایجاد می‌شود که در نتیجه‌ی آن سلول‌های بتا پانکراس تخریب شده و به مرور از بین می‌روند که در نتیجه انسولین ترشح نمی‌گردد. اخیرا یک پروتئین به نام لیپازین، که مسؤول امر سیگنال دهی کبد به سلول‌های بتا است، کشف شده و در گزارشات قبلی نشان داده شده است که لیپازین/بتاتروفین تکثیر سلول β پانکراس را افزایش می‌دهد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و تمرین استقامتی بر بیان ژن لیپازین در رت‌های مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفت.
روش‌ها: مطالعه بر روی 25 سر رت نژاد ویستار با میانگین وزن 10±160 گرم و سن 8 هفته انجام شد، که پس از القاء دیابت، رت‌ها به شکل تصادفی به سه گروه 6 تایی: کنترل و استقامتی و HIIT تقسیم شدند و به‌مدت هشت هفته تمرین ورزشی (5 جلسه در هفته) اجرا شد. برای بررسی تغییرات بیان ژن لیپازین بافت کبد از تکنیکqRT-PCR ‌ استفاده شد.
یافته‌ها: پژوهش حاضر نشان داد پس از هشت هفته تمرین استقامتی و HIIT، بیان ژن لیپازین در کبد رت‌های گروه‌های تمرین نسبت به گروه‌های کنترل افزایش معناداری یافت (037/0=P)؛ همچنین همبستگی معنادار منفی بین بیان ژن لیپازین و شاخص مقاومت به انسولین در گروه‌های تمرین نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (605/0-r=، 037/0=P).
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد اجرای هشت هفته تمرینات استقامتی و HIIT، با افزایش بیان ژن لیپازین می‌تواند باعث افزایش سلول‌های بتا در بیماران دیابتی گردد و احتمالاً مداخله‌ی غیر دارویی مؤثری برای کاهش علائم این بیماری باشد.
افتخار محمدی، فاطمه نیک سرشت،
دوره 19، شماره 5 - ( 4-1399 )
چکیده

مقدمه: دیابت و استرس‌ اکسیداتیو ناشی از آن موجب افزایش عوارض این بیماری بر بافت قلب می‌‌شود. از طرف مقابل فعالیت ورزشی موجب بهبود وضعیت آنتی‌‌اکسیدانی بافت قلب می‌شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین استقامتی فزاینده بر فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز و سطوح مالون‌دی‌آلدهید بافت قلب موش‌های مبتلا به دیابت نوع دو است.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی تجربی ۲۴ سر موش نر نژاد ویستار (با سن ۱۰ هفته و وزن ۸/۱۱±۲۵۶ گرم) به ۴ گروه ۶تایی تقسیم شدند. برنامه‌ی تمرینی به‌مدت ۸ هفته تمرین استقامتی فزاینده انجام دادند. 48 ساعت پس از اتمام پروتکل فعالیت آنزیم سوپر‌اکسیددیسموتاز و سطوح مالون‌دی‌آلدهید بافت قلبی موش‌ها اندازه‌گیری شد. جهت مقایسه‌های بین گروهی از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و جهت بررسی ارتباط بین شاخص‌ها از آزمون پیرسون استفاده شد.
یافته‌ها: تفاوت معنی‌داری در شاخص‌های سوپراکسید دیسموتاز (011/0P=) و مالون‌دی‌آلدهید (001/0P=) بین چهار گروه مشاهده شد. در نتیجه آزمون تعقیبی برای شاخص سوپراکسید دیسموتاز افزایش معنی‌داری در گروه‌های تمرین سالم (016/0P=) و کنترل (029/0P=) نسبت به گروه کنترل دیابتی و برای شاخص مالون‌دی‌آلدهید کاهش معنی‌داری در گروه‌های کنترل (003/0P=)، تمرین دیابتی (050/0P=) و تمرین سالم(001/0P=) نسبت به گروه کنترل دیابتی مشاهده شد. ارتباط معنی‌داری بین شاخص‌های سوپراکسید ‌‌دیسموتاز و مالون‌دی‌آلدهید مشاهده شد (274/0P= ، 018/0r =).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج پژوهش به‌نظر می‌رسد تمرین استقامتی فزاینده موجب کاهش پراکسیداسیون لیپیدی و بهبود وضعیت آنتی‌ اکسیدانی و در نتیجه کاهش استرس اکسیداتیو بافت قلبی موش‌های دیابتی می‌شود.
مسعود جوکار، محمد شرافتی مقدم، محسن ثالثی،
دوره 19، شماره 5 - ( 4-1399 )
چکیده

مقدمه: یکی از مسیرهای بیولوژیکی مهم درگیر در حفظ هموستاز انرژی، مسیر AMPK/PGC-1α است. فعال‌شدن این مسیر از طریق تمرین ورزشی می‌تواند در تنظیم فرآیندهای بایوژنز میتوکندری و حفظ تعادل انرژی در افراد دیابتی مهم باشد؛ بنابراین، هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر تمرین ورزشی بر میزان پروتئین‌های AMPK و PGC-1α در بافت بطن چپ قلب موش‌های صحرایی نر مبتلا به دیابت نوع دو است.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی تجربی، 12 سر موش صحرایی نر 2 ماهه از نژاد اسپراگوداولی با میانگین وزنی 20±270 گرم انتخاب و پس از دیابتی شدن از طریق القاء استرپتوزوتوسین و نیکوتین‌آمید به روش تصادفی به 2 گروه، تمرین دیابتی و کنترل دیابتی (هر گروه 6 سر) تقسیم ‏شدند. گروه تمرین 4 روز در هفته به‌مدت 8 هفته شامل 30 دقیقه تمرین استقامتی با شدتی حدود 50 تا 70 درصد حداکثر سرعت پرداختند؛ در حالی که گروه کنترل هیچ‌گونه برنامه‌ی تمرینی نداشتند. همچنین موش‌های صحرایی هیچ‌گونه درمانی با انسولین را در طول دوره‌ی پژوهش نداشتند. برای تجزیه‌ و تحلیل داده‌ها از آزمون t-مستقل در نرم‌افزار SPSS نسخه 21 استفاده‏ شد.
یافته‌ها: افزایش معنی‌داری در میزان پروتئین‌های AMPK (002/0P=) و PGC-1α (0001/0P=) در گروه‌ تمرین استقامتی نسبت به کنترل مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج تحقیق حاضر، تمرین استقامتی توانست میزان پروتئین‌های AMPK و PGC-1α را افزایش معنی‌داری دهد؛ بنابراین، به احتمال زیاد افزایش این پروتئین‌ها می‌تواند منجر به تولید انرژی و افزایش بیوژنز میتوکندریایی شود.
فرزانه کریمی، فرهاد دریانوش، محسن ثالثی، جواد نعمتی،
دوره 19، شماره 6 - ( 6-1399 )
چکیده

مقدمه: چاقی و دیابت نوع دو می‌توانند در عملکرد سلول‌ها، از جمله پروتئین‌های CREB و CRTC2 که برای تنظیم سوخت و ساز بافت چربی مهم هستند، اختلال ایجاد کنند؛ بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر میزان پروتئین‌های CREB و CRTC2 در بافت چربی زیرجلدی موش‌های صحرایی چاق مبتلا به دیابت نوع دو است.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی تجربی، 12 سر موش صحرایی نر 2 ماهه از نژاد اسپراگ‌داولی با میانگین وزن 20±300 گرم انتخاب و پس از دیابتی شدن از طریق القاء STZ و نیکوتین‌آمید به روش تصادفی به 2 گروه، تمرین دیابتی (6 سر) و کنترل دیابتی (6 سر) تقسیم ‏شدند. گروه‌های تمرینی 4 روز در هفته به‌مدت 8 هفته برنامه تمرینی را شامل 5 وهله 4 دقیقه‌ای با شدت معادل 85 تا 95 درصد حداکثر سرعت و دوره‌های استراحت فعال 3 دقیقه‌ای با شدت معادل 50 تا 60 درصد حداکثر سرعت انجام دادند؛ برای تجزیه‌ وتحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 23 و آزمون آماری t-مستقل استفاده‏ شد.
یافته‌ها: بعد از هشت هفته تمرین HIIT تغییر معنی‌داری در میزان پروتئین CREB در گروه‌ تمرین نسبت‌ به کنترل مشاهده نشد (22/0>P)؛ با این حال، افزایش معنی‌داری در میزان پروتئین  CRTC2‌در گروه‌ تمرین نسبت‌ به کنترل مشاهده شد (005/0>P).
نتیجه‌گیری: تمرین HIIT منجر به تغییری در میزان پروتئین CREB نشد؛ اما توانست میزان پروتئین CRTC2 را افزایش دهد که این افزایش می‌تواند منجر به تنظیم سوخت و ساز بافت چربی در آزمودنی‌های دیابتی شود.
محمود اصل محمدی زاده، صالح افراسیابی، زینب اصل محمدی،
دوره 20، شماره 2 - ( 11-1399 )
چکیده

مقدمه: اختلال متابولیکی ناشی التهاب در اثر چاقی و دیابت افزایش مییابد که از طریق ورزش و رژیم غذایی کنترل میشود. از اینرو هدف این پژوهش بررسی اثر 24 هفته مداخله‌ی تمرین تناوبی شدید و رژیمهای غذایی بر تغییرات شاخص اینترلوکین 6 در بیماران دیابتی نوع دو چاق است.
روشها: 70 مرد (بیمار دیابت نوع دو و چاق) به‌صورت تصادفی به 7 گروه (4 گروه در رژیم غذایی متفاوت به‌علاوه مداخله‌ی HIIT و 3 گروه تنها در رژیم غذایی متفاوت) که در برنامه‌ی غذایی 1200 تا 1900 کیلوکالری/روز برای هفته 24 شرکت کردند، در حالی که بیماران در برنامه‌ی HIIT تحت نظارت (12 هفته‌ای) قرار گرفتند که با 4 هفته رژیمهای غذایی اولیه دنبال شد. شاخص‌های آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی، ترکیب بدن و نمونه‌ی خون ناشتای در هفتههای 0 ، 4، 8، 14، 20 و 24 جمعآوری شدند.
یافته‌ها: پس از اتمام 24 هفته مداخله، بیشترین درصد افزایش و کاهش IL-6 به‌ترتیب به رژیم غذایی پرچربی(80/19 ± 09/28) و رژیم غذایی کم کربوهیدرات+تمرین تناوبی (13/25 ± 89/28-) اختصاص داشت. پس از 12 هفته تمرین تناوبی به همراه رژیم‌ غذایی بیشترین درصد افزایش IL-6 به گروه رژیم غذایی پرچربی(33/25 ± 74/26) مرتبط است، با این وجود بیشترین درصد کاهش IL-6 مختص به گروه کم چربی+تمرین تناوبی (17/29 ± 11/32-) بود.
نتیجه‌گیری: یافتهها نشان دادند که رژیم کم کربوهیدرات و کم چربی با HIIT و وعدههای کم کربوهیدرات همراه با HIIE ممکن است برای بیماران دیابت نوع دو چاق مفید باشد.
نادیه محمدپور، ظاهر اعتماد، خالید محمدزاده، آسیه عباسی دلویی،
دوره 20، شماره 3 - ( 12-1399 )
چکیده

مقدمه: در حال حاضر، هپاتوکین‌ها اهداف بالقوه برای درمان اختلالات ناشی از دیابت نوع دو به شمار می‌روند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 12 هفته تمرین ترکیبی همراه با مصرف کاناگلیفلوزین بر برخی هپاتوکین‌ها در مردان دیابتی نوع دو بود.
روش‌ها: در این تحقیق نیمه تجربی، 44 مرد مبتلا به دیابت نوع دو (میانگین سن 5/4±2/33 سال، نمایه‌‌ی توده‌ی بدنی 0/3±3/27) از شهر تهران در سال 1398 به‌صورت تصادفی در چهار گروه (هر گروه 11 نفر) کنترل، دارو، تمرین و تمرین-دارو قرار گرفتند. تمرینات ترکیبی 3 جلسه در هفته، 45 دقیقه و به‌مدت 12 هفته انجام شد. آزمودنی‌ها داروی کاناگلیفلوزین با دوز 200 میلی‌گرم را به‌مدت 12 هفته مصرف کردند. قبل و 24 ساعت بعد از مداخله در وضعیت 12 ساعت ناشتایی از آزمودنی‌های هر گروه نمونه‌ی خون و ویژگی‌های آنتروپومتریک اندازه‌گیری شد. در نهایت دادهها با استفاده از تحلیل واریانس دو‌طرفه با اندازه‌گیری‌های مکرر، t همبسته و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که 12 هفته مداخله تمرین همراه با کاناگلیفلوزین موجب کاهش معنی‌دار سطوح آنژیوپویتین-3 و آنژیوپویتین-4، FGF-21 و HFREP-1 در مردان دیابتی نوع دو شد (001/0=P). همچنین پس از دوره‌ی مداخله تمرین همراه با کاناگلیفلوزین سطوح آنژیوپویتین-3، آنژیوپویتین-4، FGF-21 و HFREP-1 نسبت به پیش‌آزمون به‌طور معنی‌داری کمتر بود (001/0>P).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج تحقیق، احتمالاً مداخله تمرین همراه با کاناگلیفلوزین می‌تواند با کاهش هپاتوکین‌ها به درمان اختلالات ناشی از دیابت نوع دو کمک کند.
رضا صادقی، سعید کشاورز، مهدی کارگرفرد، جمشید بنایی،
دوره 20، شماره 3 - ( 12-1399 )
چکیده

مقدمه: نشان داده شده است که پروتئین مربوط به C1q/TNF-α (CTRP5)، یک آدیپوکین جدید ومولکول مهم مربوط به تنظیم متابولیسم گلوکز است. اهداف این مطالعه ارزیابی اثر بخشی پروتکل‌های تمرینی مختلف بر روی بهبود سطوح سرمی CTRP5، قند خون، انسولین و مقاومت انسولین در مردان به مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روش‌ها: 60 مرد بیماران مبتلا به دیابت نوع دو (سن: 26/4±45/51 سال) به‌صورت تصادفی در سه گروه تمرین ترکیبی (15 نفر)، گروه هوازی (15 نفر)، مقاومتی (15 نفر) و یا گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برنامه‌های تمرینی شامل تمرین هوازی با شدت (75%-50% ضربان قلب ذخیره‌ی بیشینه) و مقاومتی (80%-40% یک تکرار بیشینه) با حجم برابر، 3 بار در هفته، 30 تا 60 دقیقه در هر جلسه برای مدت 12 هفته بود. سطوح سرمی CTRP5، قند خون، انسولین، مقاومت انسولین وزن و نمایه‌ی توده‌ی بدن در حالت پایه و در پایان مطالعه اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری تکراری در سطح کمتر از 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: پس از 12 هفته مداخله، کاهش معناداری در سطوح پارامترهای قند خون، مقاومت انسولین و نمایه‌ی توده‌ی بدن و افزایش معناداری در سطوح سرمی CTRP5 در گروه‌های تمرین ترکیبی، هوازی و مقاومتی در مقایسه با گروه کنترل یافت شد (05/0p<).
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد افزایش سطوح CTRP5 پس از مداخله‌های ورزشی در کاهش خطر دیابت نوع دو نقش دارد.
شهناز معصوم زاده، خسرو جلالی دهکردی، مهدی کارگرفرد،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

مقدمه: نشان داده شده است که اعضای خانواده‌ی C1q/tumor necrosis factor (TNF) related proteins (CTRPs) نقش مهمی در متابولیسم و التهاب دارند. با این حال، اطلاعات محدودی در مورد ارتباط تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) با سطوح پروتئین‌های CTRP1 و CTRP3 در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو وجود دارد. بنابراین، هدف این مطالعه ارزیابی اثرات 12 هفته تمرین HIIT بر روی پروتئین‌های CTRP1 و CTRP3 در زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روش‌ها: در یک مطالعه‌ی نیمه تجربی و طرح پیش آزمون- پس آزمون، تعداد 30 نفر زن مبتلا به دیابت نوع دو (با میانگین و انحراف معیار؛ سن: 21/4±69/40 سال و نمایه‌ی توده‌ی بدن: 88/2±81/34 کیلوگرم بر مجذور قدر به متر) به‌طور تصادفی در دو گروه تمرین HIIT (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه تمرین یک برنامه‌ی تمرین تناوبی، 3 جلسه در هر هفته، با شدت 90-80% ضربان قلب بیشینه، 60 دقیقه در هر جلسه به‌مدت 12 هفته اجرا کردند. وزن، نمایه‌ی توده‌ی بدن، اوج اکسیژن مصرفی، قند خون ناشتا و سطوح سرمی پروتئین‌های CTRP1 و CTRP3 قبل و بعد از دوره‌ی مطالعه اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون t وابسته و تحلیل کوواریانس در سطح کمتر از 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: پس از 12 هفته تمرین، تفاوت معناداری در وزن، نمایه‌ی توده‌ی بدن، اوج اکسیژن مصرفی، قند خون ناشتا و سطوح سرمی پروتئین‌های CTRP1 و CTRP3 بین گروه‌ها وجود داشت (05/0p<). با این حال، آزمون کوواریانس کاهش معناداری در وزن، نمایه‌ی توده‌ی بدن، قند خون ناشتا، سطوح سرمی پروتئین‌های CTRP1 و CTRP3 و افزایش معناداری در اوج اکسیژن مصرفی گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل پس از 12 هفته مداخله را نشان داد (05/0p<).
نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق نشان داد، 12 هفته برنامه‌ی HIIT یک روش مؤثر و ایمن برای بهبود سطوح سرمی پروتئین‌های CTRP1 و CTRP3 در زنان چاق مبتلا به دیابت نوع دو بود. با این حال، تحقیق بیشتری با کنترل بیشتر برای تعیین اثرات این مداخله‌ی غیر دارویی روی آدیپونکتین های ضد التهابی مورد نیاز است.
سیده سوگند حسینی، محمدرضا اسماعیل زاده طلوعی،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

مقدمه: پروتئین TORC1 عاملی مهم در تنظیم سوخت و ساز بافت چربی است. دیابت نوع دو می‌تواند منجر به نقص در عملکرد آن و توسعه‌ی چاقی شود. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) و استقامتی بر میزان قند خون و محتوای پروتئین‌ TORC1 در بافت چربی زیرجلدی موش‌های صحرایی چاق مبتلا به دیابت نوع دو است.
روش‌ها: در این مطالعه، 18 سر موش صحرایی نر 2 ماهه‌ی نر از نژاد اسپراگ‌داولی با میانگین وزن 30±270 گرم انتخاب ‏شدند. پس از دیابتی شدن از طریق محلول استرپتوزوتوسین و نیکوتین‌آمید، به روش تصادفی به 3 گروه: 1) تمرین HIIT 2) تمرین استقامتی و 3) کنترل (هر گروه 6 سر) تقسیم ‏شدند. گروه‌های تمرینی 4 روز در هفته مطابق با برنامه‌های تمرینی HIIT و استقامتی به‏‌مدت 8 هفته به تمرین ورزشی پرداختند. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 23، آزمون آنوای-یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده‏ شد.
یافته‌ها: هشت هفته تمرین HIIT و استقامتی منجر به کاهش معنی‌دار سطوح قند خون (0001/0>P) و افزایش معنی‌دار در محتوای پروتئین TORC1 (0001/0>p) نسبت به گروه کنترل شدند.
نتیجه‌گیری: تمرین HIIT و استقامتی، سطوح قند خون را کاهش و محتوای پروتئین TORC1 را افزایش داده اند، که این تمرین‌های ورزشی می‌تواند راه درمانی مناسب و غیرتهاجمی برای کنترل دیابت و همچنین تنظیم سوخت و ساز بافت چربی در افراد دیابتی نوع 2 که مستعد چاقی هستند، باشند.

صفحه 4 از 6     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb