22 نتیجه برای نمایه توده بدن
محراب مرزبان، سید حسام الدین عباسی، امیرحسین لباسچی، پویا قابوسی، علیرضا علائی الموتی، علی اردلان،
دوره 5، شماره 1 - ( 5-1384 )
چکیده
تصور بر این است که افراد چاق احتمال بیشتری برای ابتلا به عوارض بعد از عمل جراحی عروق کرونر قلب دارند. مطالعات مختلفی که جهت بررسی این رابطه انجام گردیده دارای نتایج یکسانی نبوده اند. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین نمایه توده بدن (BMI) و مرگ و میر داخل بیمارستانی متعاقب عمل جراحی عروق کرونر بود.
روشها: بین آذر ماه 1382 تا بهمن ماه 1383 ، 1258 بیمار مبتلا به درگیری عروق کرونر که در مرکز قلب تهران تحت عمل جراحی بای پس کرونر به صورت ایزوله قرار گرفتند، در این مطالعه وارد گردیدند. بیماران بر اساس نمایه توده بدن به 3 گروه تقسیم شدند. در گروه اول بیمارانی قرار گرفتند که BMI آنها کمتر از 30 بود (بیماران غیر چاق). در گروه دوم بیمارانی که BMI آنها بیشتر یا مساوی 30 و کمتر از 40 بود، قرار گرفتند (بیماران چاق). بیمارانی که BMI آنها مساوی یا بیشتر از 40 بود در گروه سوم قرار داده شدند (بیماران چاق شدید). بیماران تا زمان ترخیص از بیمارستان مورد پیگیری قرار گرفتند تا معلوم شود که طی مدت زمان بستری دچار مرگ میگردند یا خیر. متغیرهای متعددی در هر سه گروه بررسی گردید تا مشخص شود رابطه معنی داری بین آنها و احتمال بروز مرگ و میر داخل بیمارستانی وجود دارد یا خیر.
یافتهها: بین گروه اول و دوم ( غیر چاق و چاق ) از نظر متغیرها یافته معنی داری یافت نشد. در گروه سوم مرگ و میر بیشتری از دو گروه دیگر مشاهده گردید. بیماران دیابتی غیر چاق نیز دارای نرخ مرگ و میر بالاتری نسبت به سایر افراد بودند. رگرسیون لوجیستیک نشان داد که توده نمایه بدن را نمی توان به عنوان یک عامل مستقل جهت پیش بینی مرگ و میر داخل بیمارستانی متعاقب عمل جراحی عروق کرونر به حساب آورد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد BMI نمی تواند به عنوان یک عامل مستقل پیش بینی کننده مرگ و میر داخل بیمارستانی در بیمارانی که تحت عمل جراحی بای پس عروق کرونر قلب قرار میگیرند مطرح گردد.
آزاده ضابطیان، فرزاد حدائق، هادی هراتی، فریدون عزیزی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1384 )
چکیده
هدف این مطالعه تعیین بهترین شاخص تنسنجی پیشبینیکننده بروز دیابت نوع 2 در دو گروه سنی کمتر و بیشتر از 60 سال درجمعیت ایرانی میباشد.
روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه آیندهنگر است که در آن 4479 مرد و زن غیردیابتی بالای 20 سال شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران دارای اطلاعات کامل مربوط به فشار خون، قند خون بطور ناشتا و دو ساعت بعد از تزریق 75 گرم گلوکز ، لیپیدهای ناشتای سرم، شاخصهای تن سنجی از جمله نمایه توده بدنی(BMI) ،اندازه دور کمر (WC) ونسبت دور کمر به دور باسن (WHR) و در نهایت اطلاعات دموگرافیک در متوسط دوره 6/3 سال پیگیری شدند. در پایان این دوره قند خون ناشتا و دو ساعته افراد اندازهگیری گردید. فراسنجهای بیوشیمیایی در نمونه خون ناشتا اندازهگیری شدند. رگرسیون لجستیک با روش مرحلهای برای تخمین میزان خطر نسبی بروز دیابت در ارتباط با هر یک از شاخصهای تنسنجی در 3 الگو یا طرح صورت گرفت.
یافتهها: در طی 6/3 سال پیگیری، 166 فرد دیابتی(7/3%) تشخیص داده شدند؛ بطوریکه میزان بروز دیابت یک درصد در هر سال تخمین زده شد(مردان،7/3% و زنان،7/3%، 95/0P=). افرادی که در طی پیگیری دیابتی شدند؛ BMI، WC و WHR بیشتری نسبت به کسانی که غیردیابتی باقی ماندند داشتند. در افراد زیر 60 سال، WC چاق شاخص پیشبینی کننده بروز دیابت فقط در الگوهای 1 و 2 بود در حالیکه دو شاخص WHR چاق و BMI چاق در هر 3 الگوی این گروه سنی بروز دیابت را پیشبینی کردند. بطوریکه نسبت شانس ارایه شده و فاصله اطمینان آن در این 3 الگو به ترتیب برای BMI چاق(5/9-9/2)3/5، (3/6-8/1)4/3 و (1/5-1/1)4/2 و برای WHR چاق (8/5-1/2)5/3، (8/5-4/1)4/3 و (9/4-3/1)6/2 بوده است. در افراد دارای سن≤60 سال نمایه توده بدنی چاق در الگوهای 1 و 2 و WHR بالا فقط در الگوی 1، بروز دیابت را پیشبینی کردند ولی در این گروه سنی WC چاق پیشبینی کننده بروز دیابت در هر 3 الگو با نسبتهای شانس و فاصله اطمینان (1/4-3/2)6/4، (9/8-3/2)5/4 و (7/7-8/1)8/3 بود.
نتیجهگیری: چاقی عمومی (kg/m2 30 BMI≥) و WHR چاق، دو شاخص پیشبینی کننده بروز دیابت نوع 2 در جمعیت ایرانی زیر 60 سال شناخته شدند، در حالیکه در ایرانیهای بالای 60 سال، WC چاق به عنوان تنها شاخص پیشبینی کننده بروز دیابت یافت گردید. بنابراین هنگام بکارگیری شاخص های تن سنجی در پیش بینی دیابت نوع 2، سن را هم باید مد نظر داشت.
نصرت اله ضرغامی، امیر بهرامی ، مجید مبصری، باقر لاریجانی، پوران کریمی، بهرنگ علنی،
دوره 5، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده
دیابت، شایعترین بیماری متابولیک در انسان است. در اکثریت افراد مبتلا به دیابت نوع دو، افزایش وزن و چاقی از موارد جدی تهدید کننده سلامتی به شمار میروند. عوامل مختلف درونریز شناخته شدهای در توازن میان وزن و ترکیب بدن نقش تنظیمی ایفاء مینمایند. لپتین و سیستم فاکتور رشد شبه انسولین نوع یک (IGF-I) از جمله این موارد هستند. در این تحقیق ارتباط لپتین و IGF-I در بیماران دیابتی نوع 2 با نمایه توده بدن (BMI) بالا و افراد سالم مطالعه گردید.
روشها: این مطالعه مورد-شاهدی مقطعی بر روی سی و هشت بیمار دیابتی نوع دو (20 مرد و 18 زن با میانگین سنی 22/49 سال) انجام گردید. گروه شاهد شامل چهل و شش فرد سالم (16 مرد و 30 زن با میانگین سنی 52/49 سال) بود. سطوح قند پلاسمای ناشتا (FPG) با استفاده از روش گلوکز اکسیداز، HbA1c با استفاده از روشHPLC سیستم Hb gold Analyzer، لپتین، I-IGF ، IGFBP-3 و انسولین به روش آنزیم ایمنواسی اندازهگیری شدند. از آزمون t مزدوج جهت مقایسه میانگینهای کمی بین دو گروه مورد و شاهد استفاده گردید. معنی دار بودن آماری برای سطح05/0 P< دو دنباله در نظر گرفته شد.
یافتهها: در بیماران دیابتی نوع 2 و گروه شاهد از نظر نمایه توده بدن (BMI) و سن اختلاف معنی داری وجود نداشت. میانگین سطح سرمی لپتین، IGF-I، FPG و HbA1c در بیماران بطور معنی داری بالاتر از افراد شاهد بود(05/0P<). همچنین در هر دو گروه مورد و شاهد، میانگین غلظت سرمی لپتین در مردان بطور معنی داری پایینتر از زنان بود. (05/0P<). بین میانگین غلظت IGF-I با IGFBP-3، لپتین با انسولین ،IGF-I با سن و نمایه توده بدن با FPG همبستگی معنی داری ملاحظه گردید(05/0P<).
نتیجهگیری: با توجه به یافته های این مطالعه شاید بتوان پیشنهاد کرد که لپتین و IGF-I در تنظیم وزن و ترکیب بدن و همچنین در ایجاد اختلالات متابولیکی مختلف در بیماران دیابتی مؤثر بوده و قویا با انسولین، گلوکز، نمایه توده بدن و سن ارتباط دارند.
فرزاد حدائق، آزاده ضابطیان، هادی هراتی، فریدون عزیزی،
دوره 5، شماره 4 - ( 3-1385 )
چکیده
مقدمه: شیوع عوامل خطر قلبی عروقی در نژاد قفقازی با محدوده طبیعی نمایه توده بدنی افزایش نشان میدهد و لذا مطالعه حاضر جهت تعیین شیوع و نسبت شانس سندرم متابولیک و عوامل خطر آن در افراد با وزن طبیعی طراحی شده است .
روشها: در این مطالعه مقطعی و بر پایه جمعیت، 3444 شرکت کننده (1737 مرد و 1707 زن) بالای 20 سال ساکن شهر تهران با نمایه توده بدنی طبیعی (kg/m2 9/24-5/18 برای هر دو جنس) شرکت داشتند. اطلاعات دموگرافیک افراد جمعآوری گردید و فشار خون و شاخصهای تن سنجی آنها مطابق پروتکلهای استاندارد سنجیده و نمایه توده بدنی محاسبه شد. آنالیزهای بیوشیمیایی بر روی نمونههای خون ناشتا انجام گردید. سندرم متابولیک مطابق راهنمای پانل درمانی بزرگسالان (ATP III) به صورت وجود 3 عامل یا بیشتر از عوامل خطر متابولیک میباشد. میانگینها و نسبتها و نیز نسبتهای شانس چند عاملی با تعدیل برای سن، فعالیت فیزیکی، استعمال سیگار و تحصیلات افراد که مبین ارتباط بین سندرم متابولیک و چارکهای BMI طبیعی بودند، ارائه گردیدند.
یافتهها: شیوع کلی سندرم متابولیک در مردان و زنان با وزن طبیعی به ترتیب 9/9% (فاصله اطمینان 95% ، 3/11-5/8) و 11% (فاصله اطمینان 95%، 4/12-5/9)، 2/0=P میباشد. میانگین نمایه توده بدنی در مردان کمتر از زنان بود (8/1±4/22 در مقابل 7/1±5/22 kg/m2 ،001/0P<) و در مقابل میانگین دور کمر در مردان بالاتر از زنان دیده شد (6/6±8/79 در مقابل 7/7±3/79cm، 001/0P<). فشار خون بالا، سطح تریگلیسرید بالا و حضور حداقل دو عامل خطر در گروه مردان بیشتر بود در حالیکه شیوع دور کمر بالا و HDL سرمی پایین در گروه زنان بیشتر بود. افراد در بالاترین چارک BMI طبیعی نسبت شانس بالاتری برای بروز سندرم متابولیک در مقایسه با اولین چارک آن داشتند (با نسبت شانس 21/5 برای مردان و 15/2 برای زنان). احتمال ابتلا به سندرم متابولیک و هر یک از عوامل خطر آن با افزایش چارکهای BMI طبیعی در هر دو جنس افزایش داشت، بجز قندخون بالا و دور کمر بالا در مردان و قند خون بالا در زنان.
نتیجهگیری: در جمعیت بزرگسال ایرانی شیوع عوامل خطر قلبی ـ عروقی حتی در محدوده وزن نرمال نیز زیاد می باشد و لذا مداخلات برای پیشگیری از دیابت و بیماریهای قلبی عروقی در افراد با وزن طبیعی نیز باید مد نظر قرار گیرد. از سوی دیگر حدود BMI منطبق بر توصیههای WHO، احتمالاً برای این جمعیت غیرمناسب میباشد.
قربان محمدزاده، نصرت اله ضرغامی، باقر لاریجانی،
دوره 7، شماره 1 - ( 4-1386 )
چکیده
مقدمه: هر چند رزیستین (فاکتور مترشحه از آدیپوسیت) رابط چاقی با دیابت نوع 2 و مقاومت به انسولین در جوندگان در نظر گرفته میشود، اما ارتباط آن با دیابت درانسان نامشخص باقی مانده است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین غلظتهای سرمی رزیستین با شاخصهای مقاومت به انسولین و چاقی در افراد چاق مبتلا به دیابت نوع 2 و افراد چاق غیر دیابتی می باشد.
روشها: این مطالعه مورد - شاهدی روی 35 فرد چاق مبتلا به دیابت نوع 2(با میانگین سنی 39/6 ± 60/44 و نمایه توده بدنی92 /3 ± 23/34) انجام گرفت . گروه شاهد شامل 35 فرد چاق غیر دیابتی (با میانگین سنی 13/9 ± 14/43 و نمایه توده بدنی07 /4 ± 54/35) بود. پروفایل لیپید با روش آنزیمی اندازه گیری شد. از کیت NycoCard برای اندازه گیری هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c ) استفاده گردید. سطوح سرمی رزیستین ،انسولین و گلوکز به ترتیب با روش های ایمونواسی آنزیمی و گلوکز اکسیداز اندازهگیری شدند. شاخص مقاومت به انسولین با استفاده از فرمول (HOMA-IR ) محاسبه گردید.
یافتهها: سطوح سرمی گلوکز ناشتا، تری گلیسرید ،فشارخون دیاستولیک ، درصد هموگلوبین گلیکوزیله و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR ) درافراد مورد بطور کاملاً معنی داری بیشتر از افراد شاهد بود. اختلاف میانگین سطوح سرمی رزیستین بین دوگروه از نظر آماری معنیدار نبود اما در هر دو گروه بطور کاملا معنی داری در زنان بیشتر از مردان بود(40/4 ± 15/8 در مقابل 31/2 ± 97/5 در گروه غیر دیابتی) و (98/3 ± 46/7 درمقابل 98/3 ±51/5 درگروه دیابتی).همبستگی معنی داری بین سطوح سرمی رزیستین با متغیرهای اندازه گیری شده در هیچکدام از دو گروه مشاهده نگردید. همبستگی منفی و معنیداری بین رزیستین و فشارخون دیاستولیک فقط در گروه شاهد مشاهده گردید.
نتیجه گیری: اختلاف سطوح سرمی رزیستین افراد چاق مبتلا به دیابت نوع 2 و افراد چاق غیر دیابتی معنیدار نبود و بعید است رزیستین رابط عمده چاقی و دیابت در انسانها باشد.
قربان محمدزاده، نصرت اله ضرغامی، امیر بهرامی، باقر لاریجانی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1386 )
چکیده
مقدمه :آدیپونکتین، هورمون مشتق از بافت چربی است که سطوح پایین آن با چاقی ، مقاومت به انسولین و دیابت نوع 2 ارتباط دارد. هدف این مطالعه مقایسه سطوح سرمی آدیپونکتین در افراد چاق مبتلا به دیابت نوع2 و افراد چاق غیر دیابتی می باشد.
روش ها: این مطالعه مقطعی روی 35 فرد چاق مبتلا به دیابت نوع 2 و35 فرد چاق غیردیابتی همسان از نظر سن ، جنس و نمایه توده بدنی انجام گرفت. پروفایل لیپید با روش آنزیمی اندازهگیری شد. از کیت NycoCard برای اندازهگیری هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1C) استفاده گردید. سطوح سرمی آدیپونکتین، انسولین و گلوکز بهترتیب با روشهای ایمونواسی آنزیمی و گلوکز اکسیداز اندازهگیری شدند. جهت اندازه گیری مقاومت به انسولین ازشاخص (HOMA)و برای اندازه گیری حساسیت به انسولین از شاخص(ISQUIKI ) استفاده شد.
یافتهها: اختلاف میانگین سن و نمایه توده بدنی بین دو گروه ازنظر آماری معنی دار نبود. میانگین سطوح سرمی آدیپونکتین ، کلسترول تام ،کلسترول HDL و شاخص QUICKI در افراد غیردیابتی بطورکاملا معنی داری بیشتر از افراد دیابتی بود. سطوح سرمی آدیپونکتین در گروه دیابتی (µg/ml 70/6 ±74/15) بطورکاملا معنی داری کمتر از گروه غیر دیابتی بود(µg/ml 35/9 ±52/21 ).همچنین غلظت آدیپونکتین درگروه دیابتی ( µg/ml33/7±38/19 در مقابلµg/ml 28/4 ± 68/12 ) و گروه غیر دیابتی ( µg/ml 52/10 ± 63/24در مقابلµg/ml21/6 ±83/17 )در زنان بطورکاملا معنی داری بیشتر از مردان بود.
نتیجه گیری: دیابت نوع 2 با سطوح پایین آدیپونکتین مرتبط بوده واحتمالا آدیپونکتین در ارتباط پاتوفیزیولوژیکی چاقی با دیابت نوع 2نقش دارد.
سید سعید نجفی، مرضیه مومن نسب، محمد جواد طراحی،
دوره 8، شماره 2 - ( 10-1387 )
چکیده
مقدمه : اضافه وزن و چاقی، شایعترین اختلال متابولیسم در انسان است و به عنوان عامل خطری برای بسیاری از بیماریها به شمار میرود. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع اضافه وزن و چاقی در جمعیت 64- 25 ساله خرم آباد در سال1385 انجام گردید.
روشها: در این مطالعه توصیفی - مقطعی، 1010 نفر از ساکنین 64-25 ساله شهر خرم آباد با روش نمونه گیری چند مرحله ای و با مراجعه به منازل مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات فردی توسط پرسشنامه و از طریق مصاحبه جمع آوری شد. وزن نمونه ها با ترازوی عقربه ای استاندارد و قد با استفاده از قدسنج، اندازه گیری شد. نمایه توده بدنی محاسبه گردید و مقادیر بین25 تا 9/29 اضافه وزن و30 و بیشتر به عنوان چاقی در نظر گرفته شد. برای بررسی چاقی شکمی، با متر نواری دور کمر و دور باسن اندازه گیری و نسبت دور کمر به دور باسن محاسبه و مقادیر 95/0 سانتیمتر و بیشتر در مردان و 85/0 سانتیمتر و بیشتر در زنان به عنوان چاقی شکمی تعریف گردید.
یافتهها: در شهرخرم آباد، شیوع اضافه وزن 8/36 % و شیوع چاقی 4/11% بود. شیوع چاقی بطور معنی دار در زنان (9/14%) بیشتر از مردان (1/8%) و شیوع اضافه وزن در مردان 7/37% و در زنان 1/36% بود. شیوع چاقی با افزایش سن و تاهل نسبت مستقیم و با سطح سواد نسبت عکس داشت (0001/0=P) . شیوع چاقی شکمی در زنان 3/73 و در مردان 7/22% بود که با افزایش سن ارتباط معنی دار نشان داد (0001/0=P). در هر دو جنس با افزایش سطح تحصیلات، شیوع چاقی شکمی کاهش یافت.
نتیجه گیری: شیوع اضافه وزن، چاقی و چاقی شکمی به ویژه درمیان زنان شهر خرم آباد تامل برانگیز است و اطلاع رسانی و افزایش آگاهی عمومی، ضروری به نظر میرسد.
حمید براهیمی، فرحناز رجایی، رضا اسماعیلیان،
دوره 8، شماره 2 - ( 10-1387 )
چکیده
مقدمه : سندرم متابولیک با عوامل خطر متعدد قلبی عروقی شامل اختلال تنظیم قند ، افزایش انسولین، بالا بودن تریگلیسرید، کاهش HDL-C ، افزایش فشار خون و چاقی با توزیع مرکزی شناخته میشود. تشخیص زودرس و درمان این سندرم، از عوارض جلوگیری می کند.
روشها: این مطالعه توصیفی در شهرستان شهرضا و روستاهای تابعه در سال 1386 با نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انجام گردید. از جمعیت زنان در سنین باروری 15 تا 49 سال در شهر و روستا، 1501 نمونه انتخاب شدند.
یافتهها: شیوع سندرم متابولیک در نمونه مورد مطالعه بر اساس تعریف فدراسیون بین المللی دیابت IDF)) 3/17 % و بر اساس تعریف ATPIII 7/9% بود. شیوع سندرم متابولیک در گروههای سنی مختلف، متفاوت بود. 2/46 %افراد با نمایه توده بدنی مساوی یا بالای 40 مبتلا به سندرم متابولیک بودند. تری گلیسرید بالا وHDL پایین همراه با چاقی مرکزی با 53 % شایعترین فرم سندرم متابولیک بود.
نتیجهگیری: شیوع سندرم متابولیک در زنان سنین باروری شهرستان شهرضا بر اساس ATPIII 7/9% و بر اساس IDF 3/17 % بود که لزوم انجام اقدامات پیشگیرانه را یادآور میسازد.
معصومه توحیدی، محمدرضا کلانترهرمزی، امیر آدینهپور، محمدحسین دباغمنش، جواد سیادتان، غلامحسین رنجبرعمرانی،
دوره 9، شماره 0 - ( 2-1389 )
چکیده
مقدمه: شیوع چاقی در سالهای اخیر افزایش یافته است. چاقی یک عامل خطر برای دیابت نوع2، بیماری عروق کرونر، افزایش فشارخون و حتی مرگ ناگهانی میباشد.
روشها: در این مطالعه که در سال 1387 در جمعیت ساکن شهر شیراز انجام شد، تعداد 855 نفر با شیوه نمونهگیری سیستماتیک انتخاب شدند. اطلاعات آنتروپومتریک آنان از قبیل وزن و قد، اندازهگیری شد. نمایه توده بدنی مطالعه گردید. نمایه توده بدنی (BMI) kg/m 2 25 - 9/29 به عنوان اضافه وزن و بیشتر از 30 به عنوان چاقی تعریف شد.
یافتهها: شیوع اضافه وزن و چاقی در شیراز به ترتیب 1/37 درصد و 9/17 درصد بود. متوسط نمایه توده بدنی در کل جمعیت 6/4 ± 9/25 بود. شیوع اضافه وزن در مردان و زنان به ترتیب 7/42 درصد و 1/34 درصد بود. شیوع چاقی در مردان و زنان به ترتیب 5/10 درصد و 9/21 درصد بود.
نتیجهگیری: این نتایج نشان میدهد که شیوع اضافه وزن و چاقی در جمعیت شیراز رو به افزایش است و باید راهبردهای مشخص برای کاهش وزن در اولویت برنامههای بهداشتی قرار گیرد.
عذرا طباطبایی-ملاذی، شیرین حسنی-رنجبر، مهسا محمدآملی، رامین حشمت، محمدعلی سجادی، پریسا بالایی، ابراهیم رضازاده، پروین امیری، مهسا نمکچیان، جواد توکلی-بزاز، باقر لاریجانی،
دوره 9، شماره 2 - ( 9-1388 )
چکیده
مقدمه: همراهی پلیمورفیسمهای ژن آدیپونکتین با چاقی، سندرم متابولیک و دیابت نوع 2 در مطالعات قبلی مشاهده شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی احتمال همراهی پلیمورفیسمهای ژن آدیپونکتین در جمعیت دیابتی و سالم ایرانی برحسب جنس انجام شد.
روشها: در این مطالعه 243 بیمار دیابتی و 173 فرد سالم از شهر رفسنجان، به روش مورد - شاهدی به منظور تعیین احتمال همراهی پلیمورفیسمهای T/G 45 + و G/A 11391- ژن آدیپونکتین با نمایه توده بدنی (BMI)، دور کمر و فشار خون در دو جنس زن و مرد، مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: همراهی معنیداری بین پلیمورفیسمهای T/G 45 + و G/A 11391- ژن آدیپونکتین با فشار خون سیستولی یا دیاستولی بر حسب جنس مشاهده نشد. در مردان حامل آلل T پلیمورفیسم T/G 45+ همراهی معنیداری باBMI (018/0 =P) داشت. همراهی معنیداری بین آلل G پلیمورفیسم G/A 11391- با نمایه توده بدنی در مردان (041/0 = P) و با دور کمر در زنان (038/0 = P) وجود داشت.
نتیجهگیری: ما هیچگونه همراهی معنیداری بین پلیمورفیسمهای T/G 45+ و G/A 11391- ژن آدیپونکتین و پرفشاری خون برحسب جنس مشاهده نکردیم. آلل G پلیمورفیسم T/G 45+ و آلل A پلیمورفیسم G/A 11391- آللهای محافظت کننده در برابر افزایش وزن بدن در هر دو جنس بودند، ولی هر دوی این تأثیرات فقط در مردان قابل ملاحظه بود. در ضمن آللهای فوق، اثر حمایتی در برابر افزایش دور کمر در هر دو جنس داشتند، ولی نقش حمایتی آلل A پلیمورفیسم G/A 11391- در برابر افزایش دور کمر فقط در زنان از نظر آماری معنیدار بود. بهنظر میرسد که همراهی بین این پلیمورفیسمها و افزایش وزن یا دور کمر در جمعیت ایرانی، توزیع جنسی خاصی دارد.
مریم نوری تاجر، زهرا کردلو،
دوره 9، شماره 3 - ( 5-1389 )
چکیده
مقدمه: امروزه تکاپوی بسیاری در مورد فعالیتهای مربوط به ارتقای سطح سلامتی در جریان است. شاغلین بخش بهداشت که قبلاً بر معالجه تمرکز داشتند، اکنون بر پیشگیری و تأمین سلامتی از طریق بهبود شیوه زندگی و حذف عواملی که به نوعی به اثرات سوء بر سطح سلامت انسان دارند، متمرکز شدهاند. این مطالعه تأثیر آموزش بر شیوه تغذیه و نمایه توده بدنی زنان شاغل در دانشگاه علوم پزشکی ایران را مورد بررسی قرارداده است.
روشها: این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی تک گروهی است. ابتدا تعداد ۲۰۰ نفراز زنان شاغل به صورت طبقهای انتخاب و اطلاعات با استفاده از پرسشنامه ابزار استاندارد سبک زندگی جمعآوری گردید و سپس در راستای مداخله آموزشی، کتابچه آموزشی به آنان داده شد و دو ماه بعد مجدداً از آنان خواسته شد پرسشنامه سبک زندگی را تکمیل نمایند. به منظور بررسی تأثیر آموزش، از اختلاف میانگین و جهت ارزیابی قبل و بعد از آموزش، از آزمون Chi-Square و t زوج استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که بیش از 4/51% زنان قبل از مداخله آموزشی دارای اضافه وزن و چاقی بودند که پس از مداخله آموزشی به 5/48% رسید. در نهایت آموزش در 72% زنان شاغل باعث ارتقای شیوه تغذیه گردید.
نتیجهگیری: نتایج نشان از تأثیرآموزش بر شیوه تغذیه و نمایه توده بدنی زنان داشته، لذا اجرای برنامه آموزشی در شیوه تغذیه زنان از اهمیت ویژهای برخوردار است که این امر مستلزم برنامهریزی و سیاستگذاری مسؤولین حوزه سلامت و بهداشت است.
رامین حشمت، عذرا طباطبایی ملاذی، کامران مرادزاده، شبنم عباسزاده اهرنجانی، صمیمه شهبازی، غزال خوشهچین، فاطمه بندریان، باقر لاریجانی،
دوره 10، شماره 5 - ( 8-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
مقدمه: امروزه کمبود ویتامین D یکی از مشکلات شایع سلامتی در دنیا و
نیز در ایران محسوب میشود. ویتامین D برای ترشح
طبیعی انسولین در پاسخ به گلوکز و حفظ تحمل گلوکز ضروری است. تنها مطالعات معدودی در
زمینه تاثیر مصرف مکملهای ویتامین D در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 انجام
شده است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مکمل
تزریقی ویتامین D بر مقاومت
به انسولین و فاکتورهای آنتروپومتریک در دیابت طراحی گردید.
روشها: این کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور در دو گروه مداخله (تزریق عضلانی و منفرد 300000 واحد ویتامین D3) و گروه دارونما و با همکاری 42 بیمار دیابتی نوع 2 انجام شد. پس از ثبت اطلاعات دموگرافیک و بررسی فاکتورهای
آنتروپومتریک (دور کمر، فشار خون و نمایه توده بدنی)، نمونه خون جهت بررسی قندخون ناشتا، 25- هیدروکسی D3، انسولین،
هموگلوبین گلیکوزیله A1c (HbA1c) و نمایه بررسی
هومئوستاز(Homeostasis
Model Assessment Index) در دو زمان قبل و بعد سه ماه گرفته شد. برای آنالیز آماری از آزمونهای T-Test ونان پارامتریک استفاده شد.
یافتهها: در ابتدای مطالعه بین دو گروه (هر گروه 21 نفر) از نظر خصوصیات
دموگرافیک، فاکتورهای آنتروپومتریک، نتایج بیوشیمیایی و نمایه HOMA اختلاف آماری معنیداری مشاهده نشد. در
گروه مداخله در انتهای مطالعه سطح HbA1c ، فاکتورهای
آنتروپومتریک و نمایه HOMA تغییرآماری معنیداری نداشتند. سطح سرمی 25-
هیدروکسی D3 افزایش آماری
معنیداری نسبت به سطح پایه نشان داد (007/0=P).
نتیجهگیری: مصرف مکمل تزریقی ویتامین D تاثیر آماری معنیداری بر کنترل
دیابت و مقاومت به انسولین نداشت. بنظر میرسد جهت اثبات تاثیر قطعی مصرف منفرد مکمل
ویتامین D بر کنترل دیابت و عوامل خطرساز آن، نیاز به مطالعات تکمیلی است.
مریم برزین، فرهاد حسینپناه، صهبا فکری، ثریا ارژن، فریدون عزیزی،
دوره 10، شماره 6 - ( 9-1390 )
چکیده
مقدمه: هدف از این مطالعه، تعیین ارزش پیشبینی کننده نمایه توده بدنی و دور کمر در سندرم متابولیک و نیز تعیین نقطه برش برای آنها و تعیین بروز سندرم متابولیک در کودکان 12-6 ساله بود.
روشها: این مطالعه بر روی 888 کودک 6 تا 12 ساله با پیگیری متوسط 6/6 سال انجام شد. نمایه توده بدنی، دور کمر و بهترین نقطه برش برای آنها جهت پیشبینی سندرم متابولیک بررسی شد.
یافتهها: بروز تجمعی (با فاصله اطمینان 95%) سندرم متابولیک 7/10% ( %9/16%-5/4%) بود. نسبت شانسهای تعدیل شده برای سن، جنس و سابقه خانوادگی دیابت یا بیماریهای قلبی عروقی در اقوام درجه اول جهت پیشبینی سندرم متابولیک برای نمرههای Z (فاصله اطمینان 95%) نمایه توده بدنی و دور کمر به ترتیب 6/2 ( 5/3- 0/2) و 6/2 (5/3- 9/1) بود. میزان نقطه برش نمرههای Z نمایه توده بدنی و دور کمر به ترتیب 5/16 kg/m2 و 5/57 سانتیمتر برای پسران و 3/16 kg/m2 و 5/56 سانتیمتر برای دختران بود.
نتیجهگیری: نمایه توده بدنی و دور کمر قدرت یکسانی در پیشبینی سندرم متابولیک دارند و کودکان با نمایه توده بدنی یا دور کمر بالاتر، استعداد بالاتری در ابتلا به سندرم متابولیک دارند. به علاوه بروز بالای سندرم متابولیک در کودکان اهمیت راهکارهای مداخلهای را در اوایل دوران کودکی گوشزد میکند.
احسانه طاهری، احمد ساعدی، محمود جلالی، علی ملک شاهی مقدم، مصطفی قربانی، سیدمحمد هاشمی،
دوره 11، شماره 2 - ( 11-1390 )
چکیده
مقدمه: با توجه به شیوع بالای کمبود ویتامینD و اپیدمی چاقی، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد
ارتباط معکوسی بین سطح سرمی 25 هیدروکسی ویتامینD
و نمایه توده بدنی (BMI) وجود دارد؛ هرچند اطلاعات متناقضی
در این زمینه نیز وجود دارد. مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین سطح ناشتای سرمی
ویتامینD، کلسیم و پاراتورمون با BMI در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 در مقایسه با افراد
سالم انجام شد.
روشها: این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 180 نفر
شامل 95 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 و 85 فرد سالم انجام گرفت. دو گروه از نظر سن و
جنس با یکدیگر تطابق داشتند. سطح سرمی (OH)D25، کلسیم، فسفر و هورمون پاراتورمون اندازهگیری شد.
یافتهها: 1/82 درصد افراد دیابتی و 6/75 درصد
افراد سالم دچار کمبود یا ناکفایتی وضعیت ویتامین D
بودند. در بیماران دیابتی سطح سرمی ویتامین D
40/11±60/20ng/ml، PTH 11/26±57/49pmol/l،
کلسیم 58/0±94/8 mg/dl
و فسفر 38/0±67/3mg/dl
بود. در گروه کنترل سطح سرمی ویتامین D 03/16±22/22ng/ml، PTH
0/19±28/41pmol/l، کلسیم 53/0±13/9 mg/dl و فسفر 43/0±69/3 mg/dl بود. ارتباط معکوسی میان سطح سرمی ناشتای 25 هیدروکسی
ویتامین D و BMI
در هر دو گروه مورد (38/0- r=، 03/0P=) و گروه کنترل (67/0- r=،
57/0P=) مشاهده شد.
نتیجهگیری: کمبود و ناکفایتی ویتامین D در هر دو گروه بیماران دیابتی و گروه کنترل شیوع بالایی
داشت. سطح سرمی ناشتای 25 هیدروکسی ویتامین D
با BMI ارتباط معکوسی در هر دو گروه داشت،
این ارتباط در بیماران دیابتی معنیدار بود.
احسان حسینی بیدختی، وحید تأدیبی، ناصر بهپور، دارویش شیخالاسلامی وطنی، سارا غریب شی، سکینه نیک سرشت،
دوره 11، شماره 5 - ( 7-1391 )
چکیده
مقدمه: هیپوکسی میتواند سازگاریهای هماتولوژیکی سودمندی درپی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هیپوکسی تناوبی بر غلظت انسولین و شاخصهای هماتولوژیک در افراد چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بوده است.
روشها: بدین منظور از بین افراد چاق مبتلا به دیابت نوع 2 در مرکز دیابت کرمانشاه، 40 نفر داوطلب به صورت تصادفی انتخاب و نهایتاً 10 نفر از واجدین شرایط (زنان یائسه و مردان چاق، با نمایه توده بدنی بیش از 30) به عنوان آزمودنی در پژوهش شرکت کردند. آزمودنیها دارای میانگین شاخص توده بدنی 32 و دامنه سنی 50 تا 70 سال بودند. هیپوکسی تناوبی به مدت 14 روز، هر روز یک ساعت (5 دقیقه هیپوکسی و 5 دقیقه هوای اتاق در حالت نشسته) اجرا شد. شدت هیپوکسی در 5 روز اول و دوم معادل 12 و 11 درصد و در 4 روز سوم معادل 10 درصد اکسیژن در هوای دمی بود. در ابتدا و انتهای دوره هیپوکسی نمونههای خونی جمعآوری و میزان لپتین و انسولین پلاسما اندازهگیری شد.
یافتهها: یافتهها بیانگر افزایش معنادار لپتین پلاسما در روز 7 و 15 نسبت به پیشآزمون بود (05/0>P). میزان انسولین پلاسما در هیچ یک از مقادیر اندازهگیری شده با وجود افزایش نسبت به پیشآزمون معنادار نبود.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاضر بیانگر اثر مثبت هیپوکسی تناوبی در افزایش سطوح لپتین پلاسما در افراد چاق مبتلا به دیابت نوع 2 میباشد.
پروانه صانعی، امین صالحی ابرقویی، احمد اسماعیلزاده،
دوره 12، شماره 1 - ( 10-1391 )
چکیده
مقدمه: اگر چه بسیاری از مطالعات مقطعی ارتباط میان سطوح ویتامین D سرمی و نمایه توده بدنی را مورد بررسی قرار دادهاند، یافتههای آنها ضد و نقیض است. این مرور سیستماتیک و متاآنالیز به منظور جمعبندی رابطه میان سطوح ویتامین D سرمی و نمایه توده بدنی در بزرگسالان در مطالعات مقطعی به چاپ رسیده انجام شد.
روشها: تمامی مطالعات منتشر شده تا مارس 2012 میلادی با استفاده از پایگاههای اطلاعاتی Pub Med، ISI Web of Science، SCOPUS و Google scholar مورد جست و جو قرار گرفت. از میان 41 مطالعهای که همبستگی بین سطوح ویتامین D سرمی و نمایه توده بدنی را گزارش کرده بودند، 8 مطالعه که روش نمونهگیری تصادفی در بزرگسالان سالم را به کار برده بودند در این مرور سیستماتیک و متاآنالیز گنجانده شدند.
یافتهها: در مجموع 10 ضریب همبستگی از 8 مطالعه استخراج شد. به طور کلی این مطالعات 8046 نفر را شامل میشدند. ارتباط معکوس معنیداری بین 25- هیدروکسی ویتامین D و نمایه توده بدنی وجود داشت (10/0fisher's Z=- و 15/0- و 06/0-CI= 95% و 04/0= P)؛ البته عدم تجانس بین مطالعات معنیدار بود. آنالیز زیر گروهها بر اساس جنس آشکار ساخت که ضریب همبستگی کلی در گروه زنان 08/0- (0001/0- و 17/0-CI= 95% و 001/0> P) و در مردان 11/0- بود (08/0- و 14/0-CI= 95% و 001/0> P)؛ اگر چه عدم تجانس در گروه زنان همچنان به چشم میخورد. در گروه زنان، آنالیز زیر گروهها بر اساس محل مطالعه نشان داد که همبستگی معکوس معنیداری بین 25- هیدروکسی ویتامین D و نمایه توده بدنی در کشورهای پیشرفته وجود دارد (16/0 fisher's Z=-و 11/0- و 21/0-CI= 95% و 0001/0> P) اما این ارتباط در زنان کشورهای در حال پیشرفت معنیدار نبود (03/0 fisher's Z=و 10/0 و 04/0-CI= 95% و 45/0= P).
نتیجهگیری: ارتباط معکوس معنیداری بین 25- هیدروکسی ویتامین D و نمایه توده بدنی در این جمعیت نمایانگر بزرگسال - به جز در زنان کشورهای در حال پیشرفت- وجود داشت. مطالعات بیشتر به خصوص در کشورهای در حال پیشرفت و مردمانی که نزدیک به خط استوا زندگی میکنند، مورد نیاز است.
Normal 0 false false false
فریدون عزیزی، لادن مهران، مریم دلشاد، عطیه آموزگار، میترا هاشمینیا، حسین دلشاد،
دوره 12، شماره 3 - ( 12-1391 )
چکیده
مقدمه: گزارشهای مربوط به ارتباط میان غلظت سرمی تیروتروپین و نمایه توده بدنی (BMI) در افراد با عملکرد نرمال تیروئید محدود بوده و متفاوت میباشد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین سطح سرمی تیروتروپین در محدوده رفرانس و نمایه توده بدنی بود.
روشها: 1581 فرد بدون سابقه بیماری تیروئید در قالب مطالعه قند و لیپید تهران در بررسی مقطعی به صورت تصادفی وارد مطالعه شدند. سطح تیروتروپین سرم و آنتیبادی ضد پراکسیداز در نمونه سرمی ناشتای افراد اندازهگیری شد. قد و وزن اندازهگیری و نمایه توده بدن محاسبه گردید.
یافتهها: غلظت سرمی تیروتروپین در محدوده نرمال ارتباط مثبت و معنیداری با نمایه توده بدنی داشت (002/0P<) به گونهای که هر واحد افزایش 1μu/ml در غلظت سرمی TSH با افزایش kg/m2 31/0 در میانگین BMI همراه بود (002/0P<، 5/0-1/0=CI؛ 95%). این ارتباط مثبت و معنیدار بعد از کنترل برای جنس، فعالیت بدنی و سیگار و حتی در زیر گروه افراد بدون بیماری تیروئید اتوایمیون (بدون وجود TPO Ab) همچنان حفظ شد. ارتباط بین سطوح سرمی TSH و نمایه توده بدنی فقط در افراد غیرسیگاری وجود داشت (004/0P<).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه تأییدی است براین موضوع که غلظت سرمی تیروتروپین در محدوده رفرانس، یکی از عوامل مؤثر بر نمایه توده بدنی در افراد غیر سیگاری میباشد.
محمد علی بشارت، فروغ شجاعی، علیرضا کیامنش، حمید امیری،
دوره 14، شماره 2 - ( 10-1393 )
چکیده
مقدمه: نقش چاقی و اضافه وزن در پیدایش و تداوم بیماریهای جدی پزشکی و اختلالهای روانشناختی از یک سو، و تاثیر عوامل روانشناختی بر چاقی از سوی دیگر، اهمیت پژوهش در این حوزه را مضاعف کرده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه سبکهای دلبستگی و سبکهای فرزند پروری در بزرگسالان مبتلا به چاقی و افراد غیرمبتلا بود. روشها: تعداد 144نفر، شامل 72 مبتلا به چاقی (48 زن و 24 مرد) و 72 غیر مبتلا (48 زن و 24 مرد) در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان مقیاس دلبستگی بزرگسالان (Adult Attachment Inventory) و پرسشنامه اقتدار والدین (Parental Authority Questionnaire) را تکمیل کردند. یافتهها: بین سبک دلبستگی ایمن و نمایه توده بدنی (Body Mass Index) در افراد مبتلا به چاقی، رابطه منفی معنیدار وجود داشت، اما بین سبکهای دلبستگی ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) و نمایه توده بدنی رابطه معنیدار تایید نشد. همچنین نتایج بیانگر آن بود که بین میانگین سبکهای دلبستگی ایمن و ناایمن- دوسوگرا با نمایه توده بدنی در دو گروه مبتلا به چاقی و گروه غیرمبتلا تفاوت معنیدار وجود دارد. در بررسی سبکهای فرزندپروری و نمایه توده بدنی، بین سبک فرزند پروری مقتدرانه پدری و نمایه توده بدنی رابطه معنیدار بهدست آمد، اما بین سبکهای فرزند پروری آمرانه و سهلگیرانه والدین (پدر/ مادر) و نمایه توده بدنی رابطه معنیدار تایید نشد. نتیجهگیری: با در نظر گرفتن نقش سبکهای دلبستگی و سبکهای فرزندپروری میتوان زمینه مساعدی در مداخلات پیشگیری و برنامههای درمانی، بهمنظور ارتقاء سلامت جسمانی و روانشناختی افراد فراهم آورد.
فرزانه آهنجیده، عباسعلی کشتکار، مولود پیاب، مصطفی قربانی، ندا شایگان، طیب رمیم، شیرین حسنی رنجبر،
دوره 14، شماره 3 - ( 12-1393 )
چکیده
مقدمه: شواهدی مبنی بر اثر نمایه توده بدنی و چاقی شکمی و تاثیر این دو عامل بر تراکم استخوانی وجود دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین نمایه توده بدنی، چاقی شکمی و فراوانی شکستگی با تراکم استخوان در جمعیت ایرانی انجام گردیده است. روشها: مطالعه پیش رو بهصورت مقطعی و گذشته نگر در افراد بالای 18 سال شرکت کننده در بخش سوم طرح جامع پیشگیری، تشخیص و درمان استئوپروز در سطح کشور انجام شد. چاقی شکمی بر اساس اندازه دور شکم به دور باسن محاسبه گردید. در مردان مقدار &le95/0 طبیعی و >95/0 غیر طبیعی و همچنین در زنان مقدار &le85/0 طبیعی و >85/0 غیرطبیعی در نظر گرفته شد. رابطه نمایه توده بدنی و چاقی شکمی با دانسیتومتری استخوانی با آزمون رگرسیون خطی بررسی گردید. یافتهها: از بین 2019 نفر شرکت کننده در این مطالعه 717 نفر (5/35%) مرد و 1302 نفر (5/64%) زن با میانگین سنی95/13±85/41 سال بودند. افزایش نسبت دور شکم به دور باسن نسبت معکوسی با دانسیتومتری استخوانی داشت. در افرادی که سابقه شکستگی در ناحیه مچ دست داشتند دانسیته استخوانی در ناحیه هیپ و ستون فقرات از افرادی که سابقه شکستگی نداشتند، کمتر بود نتیجهگیری: چاقی شکمی بر اساس نسبت دور شکم به دور باسن بر خلاف چاقی کل بدن، ارتباط معکوسی با تراکم استخوانی داشت. بدین معنی که افزایش چاقی شکمی با کاهش تراکم استخوانی بدون ایجاد پوشش محافظتی بافت چربی در مناطق آسیبپذیر، خطر ایجاد شکستگی را افزایش میدهد.
مسعود رحمتی، عبدالرضا کاظمی، نعیمه نکویی، هادی کرندی،
دوره 14، شماره 4 - ( 2-1394 )
چکیده
مقدمه: احتمال اینکه چاقی کودکی در بزرگسالی به یک بیماری مزمن تبدیل شود بسیار زیاد است. میزان شیوع و گسترش چاقی بهصورت قابل توجهی در طول دو دهه اخیر افزایش یافته است. بنابراین مهم بودن سلامت فردی و کیفیت زندگی، پژوهشگران را به پژوهش در این زمینه واداشته است. هدف از این پژوهش، بررسی میزان تغییرات سطوح سرمی لپتین، انسولین، زمینه لیپیدی و نمایه توده بدنی پس از یک دوره تمرین تناوبی سرعتی در کودکان چاق بود. روشها: تعداد 30 دانش آموز چاق با دامنه سنی 9 تا 11 سال بهصورت تصادفی هدفمند در 2 گروه تمرین تناوبی و کنترل گنجانده شدند. تمرینات تناوبی سرعتی بهمدت 8 هفته اجرا شد. قبل و بعد از دوره تمرینی، اندازهگیریهای مربوط به لپتین و انسولین به روش الایزا، زمینه لیپیدی و کلسترول با کیت شرکت پارس آزمون و اندازهگیری نمایه توده بدنی انجام شد. دادههای پژوهش با استفاده از آزمون تی مستقل تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که پس از برنامه تمرینی، میزان لپتین، انسولین و کلسترول خون در مقایسه با گروه کنترل کاهش داشت (001/0P = ). همچنین در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنیداری در نمایه توده بدنی گروه تمرین دیده شد (01/0P= ). نتیجه گیری: تمرینات تناوبی سرعتی بر میزان لپتین، انسولین و کلسترول کودکان چاق تاثیر معنیداری دارد و این تمرینات باعث بهبود نمایه توده بدنی در این افراد میشود.