جستجو در مقالات منتشر شده


114 نتیجه برای نوع دو

مریم حر، غلامرضا منشئی،
دوره 16، شماره 6 - ( 7-1396 )
چکیده

مقدمه: بیماری دیابت علاوه بر مشکلات فیزیولوژیک، مشکلات روان‌شناختی نیز برای افراد به‌وجود می‌آورد. بنابراین هدف پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت روان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در شهر اصفهان بود.
روش‌ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن به‌صورت پیش آزمون -پس آزمون با گروه گواه و مرحله‌ی پیگیری بود. جامعه‌ی آماری شامل بیماران دیابتی مرکز خیریه‌ی دیابت اصفهان در سال 1394 بود. جهت انجام پژوهش حاضر، از بین جامعه‌ی آماری تعداد 30 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو، با استفاده از روش نمونه‌گیری غیر احتمالی در دسترس و هدفمند انتخاب و به‌صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه). ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه‌ی سلامت عمومی (GHQ) و پرسشنامه‌ی جمعیت شناسی بود. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را طی 8 جلسه 90 دقیقه‌ای در طی 8 هفته دریافت کردد، در حالی که گروه گواه در طی فرآیند انجام پژوهش، از دریافت این مداخله بی‌بهره بود. پس از تمام جلسات درمانی، افراد هر دو گروه تحت انجام پس آزمون قرار گرفتند. پس از دو ماه آزمون پیگیری نیز صورت پذیرفت. پس از جمع آوری داده‌ها، عمل تحلیل داده‌ها، به‌وسیله روش تحلیل آماری کواریانس با استفاده از بسته نرم افزاری SPSS21 صورت پذیرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین نمرات پس‌آزمون و پیش‌آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، تفاوت معناداری وجود دارد(001/0P<). نتایج همچنین نشان داد اثر درمان در زمان پیگیری ماندگار بود (001/0P<).
نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر معنادار درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت روان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، پیشنهاد می‌شود از این روش در جهت افزایش سلامت روان این بیماران بهره برده شود.
 
 


نگار فانی، بهرام محبی، رویا صادقی، آذر طل، احمدرضا شمشیری،
دوره 17، شماره 1 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه: تبعیت از یک برنامه و رژیم غذایی در بیماران مبتلا به دیابت، یکی از ارکان مدیریت فردی دیابت است. سبک زندگی و از جمله آن‌ها رفتارهای تغذیه‌ای نقش مهمی در پیشگیری و درمان دیابت دارد. با این وجود تبعیت از رژیم غذایی دیابتی، یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در کنترل دیابت است. لذا هدف این مطالعه تعیین تأثیر آموزش براساس مدل اعتقاد بهداشتی بر بهبود تبعیت از تغذیه درمبتلایان به دیابت نوع دو بود.
روش‌ها: در این مطالعه مداخله‌ای جمعیت مورد مطالعه، بیماران دیابتی نوع دو مراجعه کننده به مراکز بهداشت جنوب تهران بود. تعداد نمونه‌ها 216 نفر در نظر گرفته شد که به 2 گروه مداخله و مقایسه تقسیم شدند. برای گروه مداخله طی یک ماه 6 جلسه‌ی آموزشی برگزار شد. اطلاعات لازم توسط پرسشنامه طی سه مرحله‌ی قبل، سه و شش ماه پس از آموزش از هر دو گروه جمع‌آوری گردید و با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 22 و با استفاده از آنالیز واریانس برای تکرار مشاهدات و آزمون تی تست در سطح معنا‌داری کمتر از 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: قبل از مداخله آموزشی دو گروه از نظر اطلاعات دموگرافیک وسازه‌های مدلHBM و تبعیت تغذیه تفاوت معنا‌داری نداشت. اما بعد از مداخله اختلاف معناداری بین همه اجزا مدل اعتقاد بهداشتی حساسیت درک شده، شدت درک شده ،منافع درک شده ،موانع درک شده، راهنما برای عمل، تبعیت تغذیه و شاخص کنترل دیابت در گروه مداخله وجود داشت (001/0P<).
نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که آموزش براساس مدل اعتقاد بهداشتی موجب بهبود تبعیت تغذیه بیماران مبتلا به دیابت خواهد شد و این تأثیرات مدت طولانی پس از پایان آموزش نیز برقرار می‌باشد.
 


منیژه دهی، کیان نوروزی، پروانه آقاجری، مریم خوشبخت، نازیلا وثوقی،
دوره 17، شماره 1 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه: با توجه به شیوع روزافزون بیماری دیابت و کاهش کیفیت زندگی این بیماران، مطالعه‌ی حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه‌ی بازدید منزل بر کیفیت زندگی بیماران دیابتی صورت گرفته است.
روش‌ها: مطالعه‌ی حاضر یک مطالعه‌ی کارآزمایی بالینی می‌باشد که 66 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به خانه‌های بهداشت روستاهای اطراف مراغه با توجه به معیارهای ورود به مطالعه انتخاب و سپس به‌صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفت و سپس برنامه‌ی بازدید منزل که برنامه‌ی آموزشی ساختار یافته است طی شش ماه برای گروه تجربی صورت گرفت. قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه‌ی کیفیت زندگی بیماران دیابتی توسط تمامی نمونه‌های پژوهش تکمیل شد. برای تحلیل نتایج از نرم افزارSPSS و آزمون آماری t تست استفاده شد.
یافته‌ها: در گروه تجربی میانگین نمرات کیفیت زندگی در ابعاد مختلف قبل و بعد از انجام مداخله، تفاوت آماری معنی‌داری نشان داد و در گروه کنترل، میانگین نمرات کیفیت زندگی قبل و بعد از انجام مداخله، تفاوت آماری معناداری نشان نداد. و همچنین مقایسه‌ی میانگین نمرات کیفیت زندگی در بین دو گروه بعد از انجام مداخله، اختلاف معنی داری نشان داد.
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش نشان دهنده‌ی تأثیر قابل توجه برنامه بازدید منزل، در بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم است، در نتیجه در نظر گرفتن برنامه بازدید منزل به‌عنوان یکی از اقدامات اصلی در ارائه مراقبت به بیماران دیابتی، ضروری به‌نظر می‌رسد، به‌طوری‌که پرستاران و سایر اعضای تیم بهداشتی می‌توانند با بازدید منزل و ارائه مداخلات مناسب به ارتقاء کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت و در نتیجه کاهش مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی مربوط به این بیماری کمک کنند.


حامد رضایی نسب، روح اله رنجبر، عبدالحمید حبیبی، محمد طاهر افشون پور،
دوره 17، شماره 1 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه: ترشح ویسفاتین توسط عوامل مختلف، از جمله سایتوکاین‌هایی نظیر TNF–α و ۶IL- تحت تأثیر قرار می‌گیرد. از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی (مقاومتی دایره ای هوازی) بر غلظت ویسفاتین، IL-6 و TNF-α در مردان چاق مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روش‌ها: در این پژوهش نیمه تجربی 24 مرد بیمار مبتلا به دیابت نوع دو به‌صورت هدفمند انتخاب و پس از اندازه‌گیری شاخص‌های تن‌سنجی و ترکیب بدن به‌طور تصادفی در دو گروه ترکیبی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار داده شدند. مداخله‌ی تمرینی شامل تمرین ترکیبی (هوازی و مقاومتی دایره‌ای) بود که به‌مدت هشت هفته، 5 جلسه در هفته و هر جلسه 30 تا 50 دقیقه انجام شد. برای تجزیه و تحلیل متغیر‌های اندازه‌گیری شده از تحلیل کوواریانس و t وابسته در سطح معناداری 05/0P≤ استفاده شد.
یافتهها: هشت هفته تمرین ترکیبی باعث کاهش معنادار در غلظت‌های گلوکز خون ناشتا و ویسفاتین پلاسما (05/0P≤) و عدم تغییر در سطوح IL-6 و TNF-α گردید (05/0P). همچنین ارتباط مثبت و معناداری بین ویسفاتین پلاسما با IL-6 و TNF-α مشاهده گردید (05/0P≤).
نتیجهگیری: هشت هفته تمرین ترکیبی علی‌رغم تأثیر معنادار بر ویسفاتین پلاسما، سبب تغییرات معنادار IL-6 و TNF-α پلاسما در افراد مبتلا به دیابت نوع دو نشد؛ به‌نظر می‌رسد این نوع تمرین در کاهش چاقی و چربی احشایی و در نتیجه‌ی کاهش ویسفاتین پلاسما مناسب است، اما پتانسیل ایجاد تغییر در IL-6 و TNF-α را ندارد.
سحر شفیعی، عباسعلی راز، ندا ادیبی، معصومه منصوری، زهره عنابستانی، زهرا میرزایی زاده، مهرداد هاشمی، کبری امیدفر،
دوره 17، شماره 1 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه: دیابت نوع دو شایع‌ترین نوع دیابت و یک اختلال متابولیک و درون‌ریز پیچیده است که از جمله عوارض اصلی آن زخم پای دیابتی می‌باشد. ماتریکس متالوپروتئینازها از جمله آنزیم‌های کلیدی در بازسازی ماتریکس خارج سلولی‌اند و دارای فعالیت پروتئولیتیکی هستند. هدف ما از پژوهش حاضر بررسی ارتباط واریانت -1562C>T (rs3918242) پروموتر ژن MMP-9 با زخم پای دیابتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو است تا در صورت تأیید همبستگی، از آن به‌عنوان مارکر زیستی پیش‌آگهی دهنده در بیماران با خطر بالای ابتلا استفاده شود.
روش‌ها: این مطالعه از نوع مورد-شاهد است. پلی‌مورفیسم -1562C>T  پروموتر ژن MMP-9 در 100 بیمار دیابتی دارای زخم پا با درجه‌ی 1 یا 2 طبق طبقه‌بندی وگنر در گروه مورد و 132 بیمار دیابتی فاقد زخم در گروه شاهد، با استفاده از تکنیک PCR Tetra ARMS تعیین ژنوتیپ گردید.
یافته ها: آزمون Chi-square بین دو گروه شاهد و مورد، از نظر آماری یک اختلاف معنادار را در فراوانی ژنوتیپ‌های (CC )، (CT) و(TT) متعلق به پلی‌مورفیسم -1562C>T در پروموتر ژن MMP-9 نشان داد. (P=0.000).
نتیجه گیری‌: طبق این مطالعه ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم -1562C>T در پروموتر ژن MMP-9 و خطر ابتلا به زخم پای دیابتی در بین افراد مبتلا به دیابت نوع دو وجود دارد. بنابراین می‌توان این بیومارکر را برای بررسی میزان و پیش‌آگهی خطر ابتلا به زخم پای دیابتی معرفی کرد.
 


سپیده رحیمی مشکله، ابراهیم مسعودنیا، وحید نیک سرشت،
دوره 17، شماره 2 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه: یکی از عوامل خطری که در سبب‌شناسی بروز دیابت نوع دو توجه اندکی به آن شده است، سبک زندگی است. پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه‌ی بین مؤلفه‌های سبک زندگی و بروز دیابت نوع دو در بین شهروندان شهر رشت انجام شد.
روش‌ها: این مطالعه در قالب یک طرح مورد- شاهدی انجام شد. داده‌ها از 150 نفر با علائم دیابت نوع دو که به بیمارستان‌های حشمت و گلسار و انجمن دیابت رشت مراجعه کرده بودند و 150 نفر از افراد فاقد علائم دیابت نوع دو، با سنین 30 الی 60 سال شهر رشت جمع‌آوری شد. ابزار اندازه‌گیری عبارت بودند از چک لیست ویژگی‌های اجتماعی- جمعیت‌شناختی و بالینی، و فرم کوتاه پروفایل سبک زندگی ارتقاء دهنده‌ی سلامت. داده‌ها با استفاده از آماره‌ی t و c2 و در نرم افزار SPSS نسخه‌ی 22 تحلیل شدند.
یافته‌ها: تفاوت معناداری بین افراد با علائم دیابت نوع دو و افراد سالم از لحاظ سن، نمایه‌ی توده‌ی بدن (BMI)، میزان تحصیلات (01/0 > P)، وضعیت تأهل (05/0 >P)، سابقه‌ی دیابت در خانواده، سابقه‌ی مصرف سیگار، سابقه‌ی فشار خون بالا، سابقه‌ی بیماری قلبی و وضعیت شغلی (01/0 >P) وجود داشت. همچنین تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر مؤلفه‌های رشد معنوی و خودشکوفایی، مدیریت استرس، فعالیت بدنی (01/0 >P)، و مسؤولیت‌پذیری درباره‌ی سلامت (05/0 >P) وجود داشت.
نتیجه‌گیری: مؤلفه‌های سبک زندگی از عوامل مؤثر در بروز دیابت نوع دو می‌باشند. بنابراین، مداخله‌های شناختی و رفتاری با هدف تعدیل و ارتقای سبک زندگی مرتبط با سلامت ضروری به‌نظر می‌رسد.
سید سعید مظلومی، میترا مودی، حکیمه ملاکی مقدم، الهه توسلی، زهرا وحدانی نیا، بی بی فاطمه باقرنژاد حصاری،
دوره 17، شماره 2 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه: دیابت نوع دو از جمله بیماری‌های غیر واگیردار می‌باشد. در طی سه دهه‌ی گذشته، تعداد افرادی که به دیابت نوع دو در جهان مبتلا شده‌اند به بیش از دو برابر رسیده است. در این بیماری بیش از 95 درصد درمان به‌وسیله‌ی بیمار انجام می‌شود و از راه‌های مهم کنترل بیماری دیابت نوع دو، انجام رفتارهای خودمراقبتی توسط بیمار می‌باشد. مطالعات مختلف نشان داده‌اند عوامل زیادی بر انجام رفتار خودمراقبتی در بیماران تأثیر دارد، این مطالعه با هدف تعیین پیش‌بینی کننده‌های رفتار خودمراقبتی در بیماران دیابتی نوع دو شهر بیرجند و یزد انجام شد.
روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی می‌باشد که به‌صورت مقطعی بر روی 100 بیمار در شهر بیرجند و 100 بیمار در شهر یزد انجام شد. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه‌ای که در 4 قسمت طراحی شده بود (آگاهی، خودکارآمدی، سؤالات مرتبط با رفتار خودمراقبتی و سؤالات مرتبط با حمایت اجتماعی) جمع‌آوری شده و پس از ورود داده‌ها در نرم‌افزار  SPSS16، برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های توصیفی و تحلیلی رگرسیون با در نظر گرفتن آزمون‌ها در سطح خطای 5% استفاده شد.
یافته ها: مقایسه‌ی شاخص میانگین آگاهی، خودکارآمدی، خودمراقبتی و حمایت اجتماعی درک شده در دو شهر بیرجند و یزد نشان دادکه بین متغیرها در دو شهر تفاوت زیادی وجود ندارد. اثر حمایت اجتماعی با مجموع اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر رفتار خودمراقبتی در شهر بیرجند تأثیر بیشتری داشت.
نتیجه‌گیری: با توجه به این که هدف برنامه‌های آموزشی به بیماران دیابتی نوع دو ارتقاء فعالیت‌های خودمراقبتی می‌باشد، می‌توان با افزایش خودکارآمدی، حمایت اجتماعی درک شده و آگاهی افراد به این هدف دست یافت.
 
نسیم آذری، مسعود رحمتی، محمد فتحی،
دوره 17، شماره 2 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه: تاکنون پژوهش‌های متعددی در زمینه‌ی تأثیر فعالیت ورزشی بر عوامل خطرساز مرتبط با بیماری دیابت نوع دو در داخل ایران صورت گرفته است. لذا، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر فعالیت‌های ورزشی استقامتی بر برخی متغیرهای وابسته به دیابت نوع دو به صورت مروری نظام­مند و متاآنالیز بر مطالعات صورت گرفته در داخل ایران بود.
روش‌ها: در این بررسی پایگاه­های اطلاعاتی PubMed،Embase ، Cochrane، ISI، Scopus، Science direct، sid و magiran با هدف یافتن منابع مرتبط با موضوع مورد جستجو قرارگرفتند. آنالیز داده­ها با استفاده از نرم افزار STATA نسخه‌ی 12 صورت گرفت.
یافته­ها: تعداد 242 مقاله به‌طور نظام­مند مرور شدند و از این میان، 24 مقاله به‌صورت متاآنالیز (در مجموع 592 نفر؛ 294 نفر به‌عنوان گروه کنترل (96 نفر مرد، 198 نفر زن) و 298 نفر به‌عنوان گروه تمرین (97 نفر مرد، 201 نفر زن)) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میان ورزش استقامتی و سطوح گلوکز خون (0001/0=P؛ 656/0- الی016/1- 95% CI)، ورزش استقامتی و انسولین (0001/0=P؛ 682/0- الی042/1- 95% CI)، ورزش استقامتی و مقاومت به انسولین (0001/0=P؛ 217/0- الی563/0-  95% CI) ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
نتیجه‌گیری: مطالعه‌ی مرور سیستماتیک و متاآنالیز پژوهش‌های صورت گرفته در داخل ایران نشان می‌دهد که ورزش استقامتی می‌تواند با بهبود سطوح گلوکز خون، انسولین و مقاومت به انسولین بیماران دیابتی نوع دو همراه باشد. لذا توصیه می‌شود که متخصصین درگیر در علوم ورزشی و پزشکی، از راهبرد غیردارویی ورزش استقامتی به‌عنوان یک مداخله‌ی درمانی در بیماران دیابتی نوع دو استفاده کنند.
شیما کیوان، نوشیروان خضری مقدم، اسدالله رجب،
دوره 17، شماره 2 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه: دیابت یکی از شایع‌ترین بیماری‌های مزمن است که با مشکلات روان‌شناختی به‌ویژه استرس رابطه‌ی زیادی دارد. در این زمینه مداخلات روان‌شناختی می‌تواند مفید واقع شود. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی (MBSR) بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روش‌ها: در این پژوهش از طرح نیمه‌تجربی پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه‌ی آماری پژوهش حاضر را بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تشکیل دادند که عضو انجمن دیابت ایران شهر تهران محسوب می‌شدند. برای نمونه‌ی پژوهش، تعداد 60 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو در نظر گرفته شد که به‌طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری (PAIS) بود.
یافته‌ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد، درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی (MBSR) تأثیر معناداری بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری داشته است. همچنین یافته‌ها نشان داد، روش فوق بر نگرش نسبت به بیماری و محیط اجتماعی تأثیر معناداری داشت (05/0>P).
نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان داد، کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی (MBSR) می‌تواند بر افزایش سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مؤثر باشد. این یافته‌ها تبیین‌کننده‌ی نیازمندی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو به افزایش سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری خود می‌باشد.
فاطمه قنادی اصل،
دوره 17، شماره 5 - ( 4-1397 )
چکیده

مقدمه: ناامنی غذایی با کنترل ضعیف قند خون همراه است. از این رو، مطالعه‌ی حاضر با هدف تعیین امنیت غذایی در بیماران دیابتی نوع دو در اردبیل انجام شد.
روش‌ها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 153 بیمار دیابتی نوع دو (98 زن و 55 مرد) در اولین ویزیت خود در کلینیک تغذیه در سال 1395 انتخاب شدند. مشارکت کنندگان بعد از اندازه‌گیری وزن و قد، پرسشنامه‌های ثبت غذایی سه روز (2 روز عادی و یک روز تعطیل) را تکمیل کردند. با استفاده از نرم‌افزار آنالیز غذایی N4 مقدار دریافت انرژی، درشت‌ مغذی‌ها و ریزمغذی‌ها محاسبه شد. ناامنی غذایی با مقایسه‌ی مقادیر دریافت مواد مغذی با مقادیر مجاز توصیه شده اندازه‌گیری شد. از آزمون‌های تی تک نمونه‌ای و تی مستقل برای انجام مقایسه استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین سن، مدت بیماری و نمایه‌ی توده‌ی بدنی مشارکت کنندگان به‌ترتیب 36/7±56/49 (سال)، 46/5±34/6 (سال) و 25/4±55/28 (کیلوگرم بر مترمربع) بود. فقط 6/19 درصد مشارکت کنندگان در محدوده‌ی طبیعی وزن قرار داشتند. میانگین مصرف انرژی 59/515± 20/1922 کیلوکالری در روز بود. کربوهیدرات، پروتئین و چربی به‌ترتیب 26/63، 86/14 و 88/21 درصد انرژی دریافتی را تشکیل دادند. مصرف ریز مغذی‌ها (کلسیم، منیزیم، ویتامین‌های A، E و C) کمتر از مقادیر مجاز توصیه شده بود.
نتیجه‌گیری: ناامنی غذایی به‌ویژه در مصرف کلسیم، منیزیم، ویتامین‌های A، E و C در بیماران دیابتی نوع دو شایع بود. توصیه می‌شود این بیماران برای مقادیر مورد نیاز رژیمی‌شان آموزش داده شوند.
مریم حر، اصغر آقایی، احمد عابدی، محسن گل پرور،
دوره 17، شماره 5 - ( 4-1397 )
چکیده

مقدمه: دیابت بیماری مزمنی است که بر بسیاری از ابعاد و جنبه‌های زندگی تأثیر می‌گذارد. تجربه‌ی بیماران جنبه‌های مختلف زندگی او را در بر می‌گیرد زیرا بیمار به‌واسطه‌ی بیکاری‌اش زندگی می‌کند. هدف این مطالعه توضیح نقش سبک زندگی در زندگی بیمار است. بررسی تجربه‌ی زیسته‌ی بیماران در این مورد می‌تواند راهکار اساسی در اصلاح سبک زندگی بیماران دیابتیک باشد.
روش‌ها: این مطالعه یک بررسی کیفی از نوع پدیدارشناسی است که در آن نمونه‌گیری از میان مراجعین به مرکز خیریه‌ی دیابت اصفهان به‌طور هدفمند، با حداکثر تنوع انتخاب شد. 33 بیمار زن مبتلا به دیابت در سنین بین 35 تا 69 سال با سابقه‌ی حداقل یک سال ابتلا به دیابت و نداشتن بیماری روانی حاد، انتخاب شدند. نمونه‌گیری به‌صورت تدریجی از بهمن 95 تا بهار 96 انجام گرفت. بیماران در این مطالعه با انجام مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته طی 45 تا 50 دقیقه مورد بررسی قرار گرفتند. متن مصاحبه‌های ضبط شده، پس از پیاده‌سازی به روش تحلیل کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: طی فرآیند تجزیه و تحلیل داده‌های حاصل از تجربه‌ی زیسته‌ی بیماران مبتلا به دیابت، چهار درون‌مایه شامل بعد سلامت جسمانی، بعد سلامت روان شناختی، بعد سلامت معنوی و سلامت اجتماعی استخراج گردید.
نتیجه‌گیری: برای اصلاح سبک زندگی بیماران نیازبه نگرشی همه جانبه نسبت به موضوع سبک زندگی است. درک تجربه‌ی زیسته‌ی و نتایج حاصل از تجارب مربوط به سبک زندگی ﺳﻼﻣﺖ در ﺑﯿﻤـﺎران مبتلا به دیابت می‌تواند اعضای تیم درمانی و مراقبتی را در ارائه‌ی خدمت مطلوب‌تر کمک نماید و از بازگشت‌های مکرر به سبک زندگی نادرست جلوگیری به‌عمل آید.
طاهره دهداری، لاله دهداری، شیما جزایری،
دوره 17، شماره 5 - ( 4-1397 )
چکیده

مقدمه: از آنجا که شناخت مؤلفه‌های تعیین کننده‌ی تبعیت بیماران دیابتی از رژیم‌های دارویی در جهت طراحی مداخلات مناسب ضرورت دارد، هدف مطالعه‌ی حاضر روشن ساختن تجارب بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در استفاده از انسولین می‌باشد.
روش‌‌ها: این مطالعه‌ی کیفی روی 22 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه‌ کننده به کلینیک غدد بیمارستان فیروزگر در سال 1396 با استفاده از نمونه‌گیری مبتنی بر هدف انجام شد. داده‌ها از طریق مصاحبه‌های بدون ساختار جمع‌آوری، پیاده سازی و به روش تجزیه و تحلیل محتوایی (از نوع قراردادی) تحلیل شدند.
یافته‌ها: میانگین سن بیماران مشارکت کننده 72/56 سال با انحراف معیار16/9 بود. پس از تحلیل و کدبندی اطلاعات، 2 مضمون اصلی شامل عوامل فردی (با 6 زیر طبقه شامل نگرش منفی به انسولین، عوامل هیجانی، دانش، ترس، اعتقاد در مورد اثربخشی بیشتر درمان‌های مکمل نسبت به تزریق انسولین و نداشتن مهارت کافی برای نگه‌داری و تزریق انسولین) و عوامل محیطی (با 3 زیر طبقه شامل حمایت اجتماعی، قیمت و تأثیرگذارنده‌های موقعیتی) به‌عنوان تجارب بیماران در زمینه‌ی استفاده از انسولین ظهور یافتند.
نتیجه گیری: تأسیس مراکز مشاوره و آموزش بیماران دیابتی و خانواده‌های آنها در کلینیک‌های غدد، افزایش حمایت‌‌های بیمه از بیماران دیابتی و لزوم صرف وقت بیشتر برای آموزش بیماران توسط پزشکان ضرورت دارد.
مهدی بختیاری مقدم، حسین شعبانی نژاد، علیرضا شمس معطّر، مریم ساریخانی، اسری اصغرزاده،
دوره 17، شماره 6 - ( 7-1397 )
چکیده

مقدمه: بررسی اثر پیام متنی تلفن همراه بر کنترل قند خون (هموگلوبین گلیکوزیله) در ارائه مراقبت دیابت نوع دو (دیابت غیروابسته به انسولین).
روش‌ها: مطالعه حاضر یک مرور نظام مند به همراه متارگرسیون می‌باشد. یک جستجو در مهم‌ترین بانک‌های اطلاعات الکترونیکی منابع پزشکی از یک دسامبر1992 تا یک ژانویه 2017 به شکل نظام‌مند از جمله: CRD ، Ovid Medline ، PubMed ، Cochrane Library و علاوه بر آن با مراجعه به منابع مقالات یافت شده و جستجوی دستی در سایت‌های مرتبط با این فناوری و در صورت لزوم با افراد خبره در این زمینه تماس گرفته شد. تمام مطالعات کارآزمایی بالینی تصادفی و کوهورت وارد شده مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: شرکت کنندگان از نه مطالعه (818 نفر) که همه کارآزمایی بالینی تصادفی بودند وارد و ارزیابی کیفیت شدند. میانگین کاهش در استفاده کنندگان از خدمات پیام کوتاه در مقایسه با گروه کنترل (SMD-0.324, 95% CI, − 0.526 to − 0.121; I2 = 51.0) بود. تجزیه و تحلیل زیرگروه‌ها نشان داد که بیماران جوان، به احتمال بیشتری در استفاده از برنامه‌های دیابت بهره می‌برند و اندازه اثر با دوره کوتاه مداخلات و اندازه نمونه‌های بزرگ افزایش می‌یابد.
نتیجه گیری: خدمات پیام کوتاه تلفن همراه ممکن است یک مؤلفه موثری برای کمک به کنترل هموگلوبین گلیکوزیله و به‌عنوان یک مداخله‌ی جانبی برای مراقبت بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در نظر گرفته شود.
بهاره حیدری شریف آبادی، فرزانه تقیان،
دوره 17، شماره 6 - ( 7-1397 )
چکیده

مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر10هفته تمرین تناوبی شدید و مصرف چای سبز بر سطح سرمی آیریزین و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی نیمه تجربی 48 زن مبتلا به دیابت نوع دو (با میانگین سن:04/3± 55/49 سال ، وزن: 78/5±72/76 کیلوگرم، قد: 06/5±33/153 سانتی‌متر و  BMI: 41/57±1/31) به‌صورت تصادفی در چهار گروه 12نفری، تمرین تناوبی، تمرین تناوبی به همراه مصرف مکمل چای سبز، مکمل چای سبز و کنترل تقسیم شدند. گروه‌های تمرین تناوبی، برنامه‌ی تمرینی را به‌مدت 10 هفته، 3 جلسه در هفته با شدت (85 -75 )% حداکثر ضربان قلب بیشینه پرداختند. گروه مکمل به‌مدت 10 هفته روزانه 3 کپسول 500 میلی‌گرمی عصاره‌ی چای سبز را دریافت نمودند. خون‌گیری قبل و بعد از مداخله برای اندازه‌گیری سطوح آیریزین، گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین انجام شد. به‌منظور تحلیل داده‌ها از آزمون تی همبسته، واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد پس از 10 هفته، سطوح آیریزین و حداکثر اکسیژن مصرفی در هر سه گروه نسبت به گروه کنترل به‌طور معناداری افزایش یافت (05/0P). ). همچنین نتایج بیانگر افزایش معنادار آیریزین در گروه ترکیبی نسبت به گروه چای سبز می‌باشد. سطح سرمی انسولین، گلوکز، مقاومت به انسولین و وزن، نمایه‌ی توده‌ی بدنی در هر سه گروه نسبت به گروه کنترل و گروه چای سبز و گروه ترکیبی به‌طور معناداری کاهش یافت (05/0P). و تفاوت معناداری در سطوح آیریزین، در بین گروه‌ها مشاهده نشد. (05/0P).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج پژوهش به‌نظر می‌رسد انجام تمرین تناوبی به همراه مکمل چای سبز به‌واسطه افزایش آیریزین و کاهش گلوکز می‌تواند در بهبود مقاومت به انسولین بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مفید باشد. شاید بتوان با افزایش مدت تمرین و مصرف مکمل در مورد آیریزین و حداکثر اکسیژن مصرفی نیز به یافته‌های مطلوب دست یافت.
 
رحمان سوری، مهدی انگوتی، محمدرضا اسد، صادق ستاری فرد، اعظم رمضان خانی،
دوره 17، شماره 6 - ( 7-1397 )
چکیده

مقدمه: روی آلفا-2- گلیکوپروتئین (ZAG)، اخیراً در تنظیم متابولیسم بافت چربی به‌علت ارتباط منفی آن با چاقی و مقاومت به انسولین مورد توجه قرار گرفته است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین پر شدت تناوبی (HIIT) بر میزان ZAG پلاسما و بافت چربی رت‌های نر مبتلا به دیابت نوع دو می‌باشد.
روش‌ها: در این مطالعه، 21 سر رت نر در سه گروه شاهد (سالم)، کنترل (دیابتی) و تمرین تناوبی (دیابتی با تمرین) مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه تمرین، به‌مدت 8 هفته به فعالیت تناوبی با تناوب‌های کوتاه 15 تا 30 ثانیه و تعداد 5 تا 12 تکرار (1 دقیقه استراحت فعال بین هر تناوب) و سرعت 27 تا 34 متر بر دقیقه بر روی تردمیل پرداختند. 24 ساعت پس از پایان جلسه‌ی تمرینی، نمونه‌ی خونی و بافت چربی به‌منظور اندازه‌گیری سطوح ZAG از رت‌ها گرفته شد. داده‌ها با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه و تعقیبی توکی در سطح معناداری (٠٥/٠P<) تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان دادند که تفاوت معناداری در میزان ZAG بافت چربی بین گروه‌های شاهد و کنترل وجود داشت که در گروه کنترل دیابتی پایین‌تر بود (001/0P<). همچنین بین دو گروه شاهد و تمرین تناوبی نیز تفاوت معناداری در میزان ZAG بافت چربی دیده شد که در گروه شاهد بالاتر بود (005/0=P). هشت هفته تمرین HIIT باعث افزایش معنادار میزان ترشح پروتئین ZAG بافت چربی در مقایسه با گروه کنترل دیابتی گردید (003/0=P). تفاوت معناداری در میزان سطوح پلاسمایی ZAG بین هیچ یک از گروه‌ها مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرین پرشدت تناوبی باعث افزایش میزان ZAG در بافت چربی رت‌های نر دیابتی می‌شود که این امر می‌تواند باعث کاهش مقاومت انسولین در دیابت نوع دو گردد.
صالح افراسیابی، سید محمد مرندی، مهدی کارگرفرد،
دوره 18، شماره 1 - ( 10-1397 )
چکیده

مقدمه: با توجه با اثر بخشی تمرین ورزشی در درمان دیابت نوع دو، و همچنین اثر بخشی تمرینات تناوبی در بهبود اختلال متابولیسم لیپیدها و کربوهیدرات در بدن انسان، هدف این پژوهش بررسی تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا برIL-6 ، GLP-1 و پروفایل لیپیدی در بیماران دیابتی نوع دو بود.
روش‌ها‌: 80 شرکت کننده‌ی مرد این پژوهش (میانگین سنی 50-40 سال، میانگین قد، 175 سانتیمتر، و نمایه‌ی توده‌ی بدنی برای افراد چاق بالای 30 و برای افراد لاغر پایین از 22 کیلوگرم بر مترمربع) به‌طور داوطلبانه در تحقیق حضور یافتند و به هشت گروه ( 4 گروه تمرین تناوبی شدید و 4 گروه کنترل بدون تمرین) تقسیم شدند. نمونه‌گیری‌های خونی جهت اندازه‌گیری شاخص‌هایIL-6 ، GLP-1، نیمرخ لیپیدی و گلایسیمیک قبل و در هفته‌های 4، 8 و پس از برنامه‌ی تمرینی تناوبی با شدت بالا (شامل 60 ثانیه دویدن در شدت بالا (85-95% ضربان قلب ذخیره) بود که با دویدن به‌مدت 60 ثانیه در شدت پایین (55-60 درصد ضربان قلب ذخیره) در دوره‌ی ریکاوری جمع‌آوری و آنالیز شد. از آزمون‌های تحلیل کواریانس و t همبسته و همچنین ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین ارتباط متغیرها با استفاده از نرم‌افزار SPSS و در سطح معنی‌داری P<0.05 استفاده شد.
یافته‌ها: پس از 12 هفته تمرین اثر زمان و تعامل بین زمان× گروه بر متغیرهای GLP-1 و IL-6 از لحاظ آماری معنی‌دار بوده است (05/0˂P). همچنین تفاوت معنی‌داری میان گروه‌ها بر اثر 12 هفته تمرین در این شاخص‌ها مشاهده شد. نیمرخ لیپیدی در گروه چاق دیابتی نوع دو و کنترل گلایسمیک در گروه‌های چاق با و بدون دیابتی که 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا را اجرا کرده بودند بهبود معنی‌داری را نشان دادند.
نتیجه‌گیری: در مجموع تمرین تناوبی با شدت بالا از طریق تغییر در سازوکارهای مختلف سبب بهبود در اختلال لیپیدیمی؛گلایسمی، التهابی و اشتهایی در افراد چاق مبتلا به دیابت نوع دو می‌شود. از این‌رو محققان براساس یافته‌های این پژوهش پیشنهاد می‌کنند جهت بهبود سریع‌تر اختلالات متابولیکی در بیماران دیابتی نوع دو چاق می‌توان از روش تمرین تناوبی با شدت بالا استفاده نمود.
سمانه راه نورد، نسرین الهی، داریوش رخ افروز، مجمد حسین حقیقی زاده، مهرنوش ذاکرکیش،
دوره 18، شماره 2 - ( 11-1397 )
چکیده

مقدمه: مهم‌ترین عامل زمینه ساز مرگ و میر بیماران دیابتی عدم انجام خودمراقبتی است. روش‌های آموزشی مختلفی جهت بهبود خودمراقبتی استفاده می‌شود. این مطالعه با هدف مقایسه‌ی تأثیر آموزش گروهی و مبتنی بر موبایل بر رفتارهای خودمراقبتی در بیماران دیابتی نوع دو انجام شد.
روش‌ها: در کارآزمایی بالینی 90 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مراکز درمانی دانشگاه علوم پزشکی انتخاب و با توجه به برخی ویژگی‌های فردی به سه گره همگن آموزش گروهی، آموزش مبتنی بر موبایل و کنترل تقسیم شدند. درگروه آموزش گروهی هشت جلسه آموزش و در آموزش مبتنی بر موبایل نرم‌افزار آموزشی بر روی گوشی بیماران نصب گردید. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شامل پرسشنامه‌ی نیازسنجی خودمراقبتی (اصغریان)، و پرسشنامه‌ی دموگرافیک در بیماران دیابتی نوع دو بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 22 و آزمون‌های آماری واریانس یک طرفه و تی زوجی در سطح معنی‌داری 05/0 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: آموزش گروهی و آموزش مبتنی بر موبایل نسبت به آموزش روتین اثربخشی معناداری داشت (001/0=P). آموزش خودمراقبتی به جز در حیطه‌ی مراقبت از پا که تأثیر آموزش مبتنی بر موبایل بیشتر از آموزش گروهی بوده است، در سایر موارد اختلاف معنی داری نداشتند. در مقایسه‌ی نمره خود مراقبتی در سه گروه اختلاف معنی‌دار آماری دیده شد.
نتیجه‌گیری: هرچند در یافته‌ها اثربخشی آموزش گروهی و مبتنی بر موبایل مشاهده شد. امّا استفاده از برنامه‌های آموزشی مبتنی بر موبایل به‌دلیل دسترسی آسان، فقدان محدودیت زمانی و مکانی توصیه می‌شود.
الما تبری، حمید محبی، پوران کریمی، کاملیا مقدمی، موسی خلفی،
دوره 18، شماره 4 - ( 2-1398 )
چکیده

مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه‌ی آثار 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و متوسط بر سطوح پروتئینی PGC-1α عضله‌ی اسکلتی رت‌های نر دیابتی نوع دو بود.
روش‌ها: تعداد 40 سر رت نر به‌مدت 10 هفته تحت رژیم غذای پر چرب (HFD) (تعداد 32 سر) و رژیم غذای استاندارد (C) (تعداد 8 سر) کنترل قرار گرفتند. پس از القاء دیابت نوع دو از طریق STZ، 8 سر رت دیابتی (D) و 8 سر رت گروه C کشته شدند و 24 سر رت باقیمانده به‌طور تصادفی به 3 گروه کنترل دیابتی (DC)، تمرین تناوبی با شدت متوسط (MIIT) و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) تقسیم شدند. برنامه‌ی MIIT شامل 13 وهله‌ فعالیت چهار دقیقه‌ای با شدت 70-65 درصد VO2max و برنامه‌ی HIIT شامل اجرای 10 وهله‌ فعالیت چهار دقیقه‌ای با شدت 90-85 درصد VO2max با دوره‌های استراحتی فعال دودقیقه‌ای بود که به‌مدت دوازده هفته و پنج جلسه در هفته اجرا شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که سطوح پروتئینی PGC-1α در گروه D نسبت به گروه HC به‌طور معنی‌داری کمتر بود. در مقابل، HIIT منجر به افزایش سطوح پروتئینی PGC-1α نسبت به گروه DC2 شد. درحالی‌که MICT اثرات معنی‌داری بر سطوح پروتئینی PGC-1α نداشت (05/0˃P). همچنین، تفاوت معنی‌داری بین دو گروه تمرینی وجود نداشت (05/0˃P).
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد شدت تمرین تناوبی نقش مؤثری در تنظیم PGC-1α عضله‌ی اسکلتی و احتمالاٌ بیوژنز میتوکندری در رت‌های دیابتی نوع دو ایفا می‌کند.
غلامرضا جعفری ندوشن، حسین هادی ندوشن، نسیم نمیرانیان، سعید رضایی،
دوره 18، شماره 5 - ( 4-1398 )
چکیده

مقدمه: ابتلا به دیابت که با افزایش قندخون، لیپیدها وآنزیم‌های کبدی همراه است، ممکن است منجر به تغییرات تولید سایتوکاین‌های التهابی شامل پروتئین شبه کیتیناز 3 (YKL-40 پروتیئن واکنش کننده‌ی C با حساسیت بالا (hs-CRP) شود که در ایجاد و پیشرفت عوارض دیابت ازجمله، آترواسکلروز نقش دارند. هدف این مطالعه تعیین و مقایسه‌ی سطح سرمی YKL-40- و hs-CRP در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو دارای تنگی عروق کرونردر مقایسه با افراد دیابتی و سالم بود.
روش‌ها: این مطالعه به‌صورت تحلیلی- مقطعی بر روی 87 نفر در چهارگروه شامل: 23 نفر افراد سالم (گروه یک)، 22 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو(گروه دو)،20 بیمارتنگی عروق کرونر (گروه سه) و 22 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو و تنگی عروق کرونر(گروه چهار) انجام شد. سطح سرمی قند ناشتا (FBS)،کلسترول، تری‌گلیسیرید، لیپوپروتیئن با دانسیته‌ی کم (LDL-C)، لیپوپروتیئن با دانسیته‌ی بالا(HDL-C) ، آسپارتات آمینو ترانسفراز (AST)، آلانین آمینو ترانسفراز (ALT)، YKL-40 وhs-CRP تعیین شدند.
یافته‌ها: میانگین سطح سرمی در پارامترهای: FBS (گروه یک با گروه‌های دو و چهار وگروه دوبا گروه سه، 001/0P=)، کلسترول (گروه یک با گروه سه، 03/0P=تری‌گلیسرید (گروه دو با گروه سه، 027/0P=)،  HDL-C(گروه یک با گروه‌های سه وچهار، به‌ترتیب 02/0P=، 01/0P= ALT (گروه یک با گروه چهار، 03/0P= و گروه دو با گروه چهار، 02/0P=) و AST (گروه دو با گروه چهار، 009/0P=) معنی‌دار بود. میانگین سطح سرمیYKL-40  در بین گروه‌های یک (27/1±81/4 نانوگرم بر میلی‌لیتر) با گروه دو(61/4±52/15نانوگرم بر میلی‌لیتر) (01/0P=) و گروه سه (75/2±20/19نانوگرم بر میلی‌لیتر،017/0P=) و نیز بین گروه‌های یک و چهار (17/4±10/16نانوگرم بر میلی‌لیتر،04/0P=) ارتباط معنی‌داری را نشان می‌داد. سطح سرمیhs-CRP  در بین گروه‌های سه (53/1±49/4 میکروگرم بر میلی‌لیتر) و چهار (43/0±28/1 میکروگرم بر میلی‌لیتر)، به‌طور معنی‌داری متفاوت بود (028/0P=).
نتیجه‌گیری: سطح سرمی YKL-40 در افراد مبتلا به دیابت نوع دو و بیماری عروق کرونر افزایش می‌یابد. تعیین سطح سرمی این مارکر در این افراد توصیه می‌شود.
سعیده طبیبی راد، حسین عابدنطنزی، حجت الله نیک بخت، فرشاد غزالیان، ماندانا غلامی،
دوره 18، شماره 5 - ( 4-1398 )
چکیده

مقدمه: چاقی باتوجه به هورمون‌های درگیردر اضافه وزن، خطرابتلا به دیابت نوع دو را افزایش می‌دهد. هدف از انجام تحقیق نیمه تجربی حاضر، بررسی تأثیر تمرین هوازی بر  Dpp-4 و GLP-1 در زنان چاق مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روش‌ها: از بین زنان چاق مبتلا به دیابت نوع دوِ 50-35 ساله‌ی مراجعه کننده به انجمن دیابت شهر ساوه به شرط رعایت شرایط ورود و خروج به تحقیق تعداد 20 نفر به‌طور داوطلب انتخاب و به‌طور تصادفی به دو گروه کنترل (10 نفر) و تمرین هوازی (10 نفر) تقسیم شدند. 24 ساعت قبل از شروع تمرینات، ویژگی‌های فردی آزمودنی‌ها شامل سن، قد، وزن و نمایه‌ی توده‌ی بدن و متغیرهای تحقیق (مقاومت انسولین، Dpp-4 و GLP-1) در پیش‌آزمون اندازه‌گیری شده و گروه تمرین هوازی به‌مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه 45 تا 60 دقیقه برنامه‌ی تمرینی مربوط به خود را انجام دادند و گروه کنترل هیچ تمرینی نکرد. پس از گذشت 8 هفته و 24 ساعت پس از آخرین جلسه‌ی تمرین مجدداً ویژگی‌های فردی و متغیرهای تحقیق اندازه‌گیری شدند. داده‌ها با استفاده از آزمون تی مستقل و تی همبسته در سطح 05/0P≤  تحلیل شد.
یافته‌ها: افزایش معناداری در سطح GLP-1 (001/0 (P=و کاهش معناداری در سطحDPP-4 (001/0 (P=در گروه تمرین هوازی نسبت به گروه کنترل دیده شد.
نتیجه‌‌گیری: نتایج نشان داد که تمرین هوازی و متعاقب آن کاهش وزن در گروه تجربی با افزایش معناداری در سطح GLP-1 و کاهش معنادار سطح DPP-4 همراه است.

صفحه 3 از 6     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb