جستجو در مقالات منتشر شده


29 نتیجه برای استرس

رضا رجبیان، محمد خواجه دلویی، افسون فضلی نژاد، سید جواد رضازاده،
دوره 4، شماره 4 - ( 3-1384 )
چکیده

انفارکتوس حاد میوکارد (AMI) مهم ترین علت مرگ و میر در جهان است. این مشکل با بعضی عوامل خطر تشدید می‌شود. یکی از این عوامل، هیپرگلیسمی ناشی از استرس است. این مطالعه با هدف تعیین فراوانی هیپرگلیسمی استرسی در انفارکتوس حاد میوکارد و رابطه آن با عوارض داخل بیمارستانی AMI انجام شده است.
روش‌ها: در 160 بیمار مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد (Q Wave MI) هیپرگلیسمی استرسی بررسی شد. سپس دو گروه نرموگلیسمیک و هیپرگلیسمی استرسی در طی مدت بستری از نظر ایجاد عوارض، نارسایی قلبی، شوک کاردیوژنیک و مرگ و میر پی‌گیری و مقایسه شدند.
یافته‌ها: از 160 بیمار مورد بررسی، 1/63 درصد نرموگلیسمیک ، 5/7 درصد هیپرگلیسمی استرسی، 25 درصد به دیابت شناخته شده و 4/4 درصد به دیابت ناشناخته مبتلا بودند. از 18 بیمار هیپرگلیسمی استرسی، 6 بیمار (50 درصد) و از 101 بیمار نرموگلیسمیک، 18 بیمار (8/17 درصد) دچار نارسایی قلبی شدند که اختلاف معنی‌دار بود ( 02/0P = ، 27/6=χ²). شوک کاردیوژنیک در هر دو گروه مشاهده نشد. سه مورد مرگ و میر در گروه بدون دیابت شناخته شده در ساعات اولیه رخ داد (97/2 درصد) . چون قند خون هنوز اندازه گیری نشده بود، احتساب این بیماران در گروه نرموگلیسمی یا هیپرگلیسمی استرسی امکان نداشت.
نتیجه‌گیری: هیپرگلیسمی استرسی می‌تواند میزان مرگ و میر ، نارسایی قلبی و طول مدت بستری را در بیماران AMI افزایش دهد. در این مطالعه نارسایی قلبی بطور معنی‌داری با هیپرگلیسمی استرسی ارتباط داشت. تکمیل این بررسی به تعداد نمونه‌های بیشتر احتیاج دارد.


حمیرا زردوز، صالح زاهدی اصل، محمد کاظم غریب ناصری،
دوره 5، شماره 4 - ( 3-1385 )
چکیده

مقدمه: با توجه به این که استرس می‌تواند بر کنترل قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 اثرات معکوس بگذارد، مطالعه حاضر به بررسی عملکرد گلی‌بن‌کلامید در ترشح انسولین از سلول‌های بتای جزایر لانگرهانس موش‌های صحرایی، متعاقب اعمال استرس روانی مزمن پرداخته است.
روش‌ها: در این تحقیق، تعداد 30 سر موش صحرایی نر( نژاد Wistar) در گروه‌های مساوی شاهد و آزمایش مورد استفاده قرار گرفتند(هر گروه 5 سر). چهار نوع استرسور محدود کننده با ترتیب تصادفی روزانه دو بار، هر بار یک ساعت و به مدت 15 و 30 روز اعمال شدند. 24 ساعت پس از آخرین استرس، ترشح انسولین (به روش استاتیک) از جزایر لانگرهانس جدا شده حیوانات در حضور غلظت‌های 6/5، 3/8 و 7/16 میلی مولار گلوکز بررسی شد. ترشح انسولین از جزایر در حضور غلظت 6/5 میلی مولار گلوکز به همراه 10 میکرو مولار گلی‌بن‌کلامید نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: ترشح انسولین از جزایر جدا شده حیوانات استرس دیده در حضور غلظت‌های افزاینده گلوکز، فقط در روز سی‌ام نسبت به گروه شاهد بطور معنی‌داری افزایش یافت. در گروه آزمایش، میزان ترشح انسولین از جزایر در حضور 6/5 میلی مولار گلوکز به تنهایی، در روزهای پانزدهم و سی‌ام، به طور معنی‌داری نسبت به روز اول افزایش یافت. در حالی که این افزایش در گروه شاهد وجود نداشت. بر خلاف حیوانات گروه شاهد، در حیوانات گروه آزمایش ترشح انسولین در حضور 6/5 میلی مولار گلوکز به همراه 10 میکرو مولار گلی‌بن‌کلامید، در روز‌های اول، پانزدهم و سی‌ام، تفاوت معنی‌داری را با ترشح انسولین در حضور 6/5 میلی مولار گلوکز به تنهایی نشان نداد. ترشح انسولین از جزایر جدا شده، در حضور 6/5 میلی مولار گلوکز به همراه 10 میکرو مولار گلی‌بن‌کلامید در روزهای مختلف، بین گروه‌های شاهد و آزمایش تفاوت معنی‌دار نشان نداد.
نتیجه‌گیری:
با توجه به یافته‌های فوق، به نظر می‌رسد که استرس روانی مزمن، پاسخ‌دهی سلول‌های بتای پانکراس به گلی‌بن‌کلامید را کاهش می‌دهد و در نتیجه مانع از تقویت ترشح انسولین بوسیله گلی‌بن‌کلامید می‌شود. توجه به این نکته در کنترل متابولیک بیماران دیابتی که از این دارو استفاده می‌کنند و تحت استرس قرار می‌گیرند حائز اهمیت می‌باشد.


زهره موسوی، شرابه هزارخوانی، هاله رکنی یزدی، سعید ابراهیم زاده،
دوره 8، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده

مقدمه: استرس هیپرگلیسمی با افزایش مرگ و میر داخل بیمارستان در بیماران مبتلا به بیماری‌های وخیم و بستری در بخش مراقبت‌های ویژه (ICU) همراه است. اما مشخص نیست که آیا این اختلال در بیماران یک بخش اورژانس داخلی نیز با افزایش مرگ و میر همراه  است یا خیر. هدف از این مطالعه تعیین شیوع استرس هیپرگلیسمی و میزان مرگ و میر مرتبط با آن در بیماران بستری در یک بخش اورژانس داخلی بود.

روش‌ها: طی این مطالعه طولی1 آینده‌نگر به مدت 6 ماه، 1031 بیمار که در اورژانس داخلی بیمارستان امام رضا (ع) (یک بیمارستان آموزشی و مرکز ارجاع در شهرستان مشهد) بستری شدند، مورد مطالعه قرار گرفتند. 102 بیمار به علت بدخیمی و 63 نفر به علت طول بستری کمتر  از 24 ساعت از مطالعه حذف شدند. تمام بیماران مورد معاینه قرار گرفته و شرح حال اخذ شد. آزمایش‌های اولیه شامل قند خون تصادفی زمان بستری، اوره، کراتینین و شمارش کامل سلول‌های خونی (CBC) انجام و قند خون ناشتا (FBS) حداقل در 2 نوبت اندازه‌گیری ‌شد. بیماران بر اساس قند خون ناشتا به 5 گروه تقسیم شدند. در تمام بیماران گروه استرس هیپرگلیسمی، HbA1C اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها :866 بیمار (480 مرد، 386 زن) با متوسط سن 18 ± 54 سال مورد مطالعه قرار گرفتند. شیوع استرس هیپرگلیسمی 14% ،دیابت قبلی شناخته شده 6/15%، گلوکز خون ناشتای مختل 1/6%، بیماران تحت درمان کورتیکواسترویید 7% و بیماران با قندخون طبیعی 3/57% بود. در بیماران گروه استرس هیپرگلیسمی، مرگ و میر داخل بیمارستانی (8/19%) بیشتر از بیماران دیابتی (7/3%)، بیماران با قندطبیعی (4/1%)، بیماران با گلوکز خون ناشتای مختل (9/1%) و بیماران تحت درمان کورتیکواستروئید (7/4%) بود (0001/0=P برای هر 4 گروه). 8% از بیماران گروه  استرس هیپرگلیسمی (1/1% از کل بیماران)، HbAlC بیشتر از 6% داشتند. در این گروه میزان مرگ و میر و طول مدت اقامت در بیمارستان مشابه با گروه HbAlC طبیعی بود.

تیجه‌گیری: در این مطالعه استرس هیپرگلیسمی یک یافته شایع (14%) در بیماران بستری در بخش اورژانس داخلی بود و  این بیماران مرگ و میر بالاتر از سایر بیماران داشتند(0001/0=P).

 


 1- Longitudinal


علی محرابی، لادن فتی، محمدحسن دوازده امامی، اسدالله رجب،
دوره 8، شماره 2 - ( 10-1387 )
چکیده

مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس شناختی­ـ­رفتاری بر کنترل قند خون و کاهش مشکلات هیجانی­(افسردگی، اضطراب و استرس) در بیماران مبتلا به دیابت نوع 1 بود.

روش­ها: 25 نفر از بیماران دیابتی نوع یک عضو انجمن دیابت ایران به شیوه نمونه­گیری داوطلبانه­ در دسترس انتخاب و سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش­(13=n) و کنترل­(12=n) قرار گرفتند و علاوه بر پاسخ دادن به مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس­(DASS)، آزمایش HbA1c خون از آنها به عمل آمد. پس از آن، گروه آزمایش در یک دوره آموزش مدیریت استرس که طی 12 جلسه­ 2­ساعته­ هفتگی و به شیوه شناختی­ـ­رفتاری گروهی برگزار شد، شرکت کردند و در پایان، افراد هر دو گروه دوباره به DASS پاسخ دادند. 3 ماه پس از مداخله، آزمایش خون پس­آزمون در مورد هر دو گروه و آزمون پیگیری DASS در مورد گروه آزمایش اجرا شد. برای تحلیل داده­ها، از آمار توصیفی، تحلیل کواریانس، تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.

یافته­ ها: پس از مداخله، میانگین نمرات HbA1c، افسردگی، استرس (001/0>P) و اضطراب­(012/0=P) در گروه آزمایش به­طور معنی­داری کاهش یافت. در­ضمن اثرهای مشاهده شده در مورد افسردگی، اضطراب و استرس، 3 ماه پس از مداخله باقی مانده بود­­(01/0>P).

نتیجه ­گیری: آموزش مدیریت استرس می­تواند به­عنوان بخشی از مراقبت جامع دیابت سودمند باشد.  


محمدرضا مهاجری تهرانی، مهرنوش محسنی، فاطمه محمدزاده، پرویز حسینی، محمد حسین گذشتی، لاله رضوی نعمت الهی، محمد حسن فروزانفر، کبری امیدفر، مریم اعلا، عباس کتابچی، باقر لاریجانی،
دوره 8، شماره 2 - ( 10-1387 )
چکیده

مقدمه: دیابت به عنوان فرایندی التهابی و مزمن، یکی از علل مهم ابتلا به بیماری های قلبی- عروقی به شمار می رود و نقش هیپرگلیسمی از طریق برخی از سازوکارهای بیوشیمیایی در ایجاد عوارض میکرو و ماکروواسکولار مشخص شده است. هیپوگلیسمی نیز یکی از عوارض نا خواسته درمان‌های دارویی در بیماران دیابتی است و ارتباط آن با اختلالات قلبی عروقی نشان داده شده؛ حال آن که تاثیر آن بر نشانگرهای التهابی تاثیر گذار بر روی بیماری‌های قلبی عروقی، شناخته شده نیست. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر هیپوگلیسمی به عنوان یک استرس بر نشانگرهای التهابی موثر بر بیماری‌های قلبی عروقی در افراد سالم انجام شده است. 

روش‌ها: مطالعه به صورت یک کارآزمایی بالینی با تزریق  u/kg 15/0-1/0 انسولین رگولار به صورت داخل وریدی جهت ایجاد هیپوگلیسمی (قند کمتر یا مساوی mg/dl39) در 15 داوطلب سالم انجام شد. کل زمان آزمایش 240 دقیقه برای هر فرد بود و سطوح سرمی گلوکز، کورتیزول،ACTH , اپی نفرین، نوراپی نفرین، هورمون رشد و سیتوکین های پیش التهابی  (CRP, TNF-a, IL-8, IL-6, IL-1b) در زمان‌های پایه و 240 ،120، 60، 45،30 دقیقه بعد از تزریق انسولین اندازه گیری شد.

یافته‌ها: سطح سرمی هورمون‌های کورتیزول، هورمون رشد ،اپی نفرین ، نوراپی نفرین و ACTH  در زمان هیپوگلیسمی افزایش یافته بود (05/0P<).افزایش سطوح سرمی عوامل پیش التهابی TNF-a, IL-6,IL-1b در زمان هیپوگلیسمی کاملا معنی دار بودند (05/0P<) اما در مورد دو مارکر CRPوIL-8 ، رابطه معنی داری بین زمان هیپوگلیسمی و میانگین تغییرات دیده نشد.

نتیجه گیری: هیپوگلیسمی به عنوان یک استرس غیر اختصاصی مانند هیپرگلیسمی می تواند با فعال کردن سیستم اتونوم و ترشح کاتکول آمین‌ها، سبب افزایش برخی از نشانگرهای قلبی عروقی و سیتوکین های التهابی موثر در بیماری‌های قلبی عروقی می گردد.


آرش حسین نژاد، حدیث بهزادی، حوریه ثقفی، محمود شیرزاد، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 8، شماره 4 - ( 4-1388 )
چکیده

مقدمه: در این مطالعه فعالیت مسیر پیام رسانی wnt و تداخل آن با مسیر ضد استرس اکسیداتیو(FOXO) بررسی شد. در مسیر پیام رسانی wnt ، القا توسط گلیکوپروتئین wnt صورت گرفته و پس از تحریک گیرنده این پیام به بتا کتنین رسیده که تعامل آن با GSK-3beta روند انتقال پیام را تعیین می کند.

روش‌ها: در یک مطالعه مقطعی، دو گروه شامل بیماران مبتلا به سندرم متابولیک و بیماری عروق کرونری(47 نفر) و افراد سالم (42 نفر) وارد مطالعه شدند. RNA از خون افراد مورد مطالعه استخراج شد. به روش RT-PCR از RNA استخراج شده cDNA ساخته شد. میزان کمی بیان ژن‌هایGSK-3beta, beta-Catenin, C-myc, MnSOD, GADD45 به روش Real-Time PCR اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: بیان ژن beta-catenin در بیماران به طور معنی داری از سایرین بالاتر بود (03/0 P =). بیان هر دو ژن هدف مسیر FOXO در بیماران نسبت به گروه سالم بیان بالاتری داشت. بیان ژن MnSOD به طور معنی دار در گروه بیماران بالاتر بود (04/0 P =). نسبت بیان ژن‌های هدف دو مسیر ( MnSOD و C-myc)در حضور بیان بالای beta-cateninبررسی شد. نسبت بیان MnSOD به  C-mycدر حضور بیان بالای beta-catenin به طور معنی‌داری بالاتر بود (04/0 P =).

نتیجه‌گیری: مطالعه ما نارسایی مسیر wnt را در حضور افزایش فعالیت مسیر FOXO در بیماران عروق کرونری و مبتلا به سندرم متابولیک نشان داد. این یافته‌ها پیشنهاد دهنده عوارض جانبی دفاع فیزیولوژیک بدن در مقابل استرس اکسیداتیو است که می‌تواند باعث استقرار سندرم متابولیک وعوارض آن  شود. روشن است که تحقیقات دقیق‌تری برای اثبات این یافته‌ها ضروری است.


محبوبه همت‌آبادی، باقر لاریجانی،
دوره 9، شماره 1 - ( 9-1388 )
چکیده

دیابت نوع 2 یا غیر وابسته به انسولین، یکی از شایع‌ترین بیماری‌های متابولیک در سراسر جهان می‌باشد که با توجه به ماهیت چند عاملی بیماری، عوامل مختلفی در آن نقش دارند. با توجه به کاهش حساسیت به انسولین در دیابت نوع 2 اختلال در هموستاز گلوکز ایجاد می‌گردد که در نهایت منجر به هیپرگلیسمی می‌شود. استرس اکسیداتیو که حاصل عدم توازن میان تولید رادیکال‌های آزاد و دفاع آنتی اکسیدان‌های بدن می‌باشد، در بیماری دیابت افزایش یافته است. یکی از عواملی که منجر به افزایش استرس اکسیداتیو می‌گردد، هیپرگلیسمی است. همچنین دیابت از طریق کاهش گلوتاتیون و کاتالاز و سوپراکسید دیس موتاز، با کاهش دفاع آنتی‌اکسیدان همراه است.

با توجه به وجود استرس اکسیداتیو و اثر آن بر تسریع عوارض میکرو و ماکروواسکولر دیابت، مطالعات گسترده‌ای جهت بررسی نحوه کاهش اکسیدان‌های بدن و افزایش و استفاده بهینه از آنتی اکسیدان‌های سنتتیک و غیر سنتتیک صورت گرفته است. ویتامین‌های گوناگون و داروهایی همچون مهار کننده‌های آنزیم تبدیل کننده آنژیوتانسین و سولفونیل اوره‌ها، لیپوئیک اسید، متفورمین و ملاتونین مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. همچنین اثرات انتی اکسیداتیو در گیاهان مختلف در سال‌های اخیر مشاهده شده است و همگی حاکی از نقش بسیار پر رنگ استرس اکسیداتیو در بیماری دیابت و ایجاد عوارض آن بوده‌اند.


بیت‌الله علی‌پور، عباس دل‌اذر، علیرضا استادرحیمی، سرور علیپور-آژیری، مهران مسکری،
دوره 9، شماره 2 - ( 9-1388 )
چکیده

مقدمه: استرس اکسیداتیو، آشکارا با دیابت و عوارض آن در ارتباط است. احتمالا ترکیبات موجود در چای، بافت‌های بدن را در مقابل آسیب‌های اکسیدانی محافظت می‌کند. بر این اساس اثر عصاره تام چای سیاه و فراکسیون‌های حاصل از آن بر استرس اکسیداتیو رت‌های دیابتی مطالعه شد.

روش‌ها: در این مطالعه، 56 رت نر سه ماهه در محدوده وزنی 250-200 گرم انتخاب و به طور تصادفی به 8 گروه 7تایی تقسیم و به مدت یک ماه مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه‌های اول و دوم سالم غیر دیابتی و بقیه گروه‌ها توسط استرپتوزوتوسین دیابتی شدند. به گروه‌های هشت گانه به ترتیب: 1- حامل (کنترل)، 2- عصاره تام+ حامل  (کنترل)، 3- حامل (دیابتی، کنترل)، 4- عصاره تام+ حامل (دیابتی) و فراکسیون‌های متانولی+ حامل 5-20% (دیابتی) 6- 40% (دیابتی)، 7- 60% (دیابتی)، 8- ترکیب 80 و 100% (دیابتی) به صورت داخل صفاقی روزانه ترزیق شد. در پایان مطالعه از رت‌ها خون‌گیری و پارامترهای استرس اکسیداتیو اندازه‌گیری گردید و داده‌ها با استفاده از روش آنالیز واریانس یک طرفه و نرم‌افزار SPSS مورد تجریه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: در این مطالعه، عصاره تام باعث افزایش آنتی اکسیدانت تام (001/0 =(P، سوپر اکسید دیسموتاز(010/0 =P)، گلوتاتیون پراکسیداز (000/ =P) و گلوتاتیون (002/0 =P) در رت‌های سالم و دیابتیک و کاهش مالون دی آلدیید (01/0=P) در رت‌های دیابتیک شد. همچنین فراکسیون 20%، باعث بیشترین افزایش در میزان‌های تام آنتی اکسیدانت (009/ 0=P)، سوپراکسید دیسموتاز ( 002/0=P)، گلوتاتیون پراکسیداز(001/0=P) و گلوتاتیون (001/0=p) و بیشترین کاهش در میزان مالون دی آلدیید (001/=P) در رت‌های دیابتیک گردید.

نتیجه‌گیری: تجویز عصاره تام چای سیاه و فراکسیون 20% حاصل از آن، بر استرس اکسیداتیو رت‌های دیابتیک تاثیر مثبت دارد.


علی محمد شریفی، حبیب اسلامی، باقر لاریجانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 10-1389 )
چکیده

مقدمه: استرس اکسیداتیو با دیابت و عوارض آن مانند نوروپاتی در ارتباط می‌باشد. تاکنون سازوکارهای دقیق مولکولی سمیت ناشی از گلوکز بر روی سلول‌های عصبی مشخص نشده است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط استرس اکسیداتیو با فعال شدن کاسپاز8 ، در مرگ سلولی ناشی از غلظت بالای گلوکز در سلول‌های PC12 بود.
روش‌ها: آپپتوز و استرس اکسیداتیو در سلول‌ها بترتیب توسط سنجش قطعه قطعه شدن  DNA((DNA Ladder و تست MDA ارزیابی شده است. جهت مهار کاسپازها، Z-VAD-FMK بکار برده شد و سپس میزان حیات سلولی توسط روش MTT بررسی شد. فعالیت آنزیمی کاسپاز 8، به روش کالریمتری با استفاده از سوبستراهای سنتزی و تغییرات بیان پروتئین پروکاسپاز 8 به روش ایمونوبلاتینگ اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: الگوی قطعه قطعه شدن DNA در سلول‌های تیمار شده با غلظت بالای گلوکز مشاهده گردید. میزان تولید MDA در سلول‌های تیمار شده نسبت به کنترل افزایش معنی‌دار نشان داد. مهار کننده عمومی کاسپازها توانست بصورت وابسته به دوز موجب افزایش توان حیاتی سلول‌های تیمار شده گردد. فعالیت آنزیمی کاسپاز 8 در سلول‌های تیمار شده نسبت به سلول‌های کنترل بطور معنی‌داری افزایش و میزان پروتئین پروکاسپاز 8 بطور معنی‌داری کاهش یافت که بیانگر تبدیل آن به فرم فعال کاسپاز می‌باشد.
نتیجه‌گیری: بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که آپپتوز ناشی از غلظت بالای گلوکز در سلول‌های PC12 تا اندازه‌ای وابسته به فعال شدن کاسپاز 8 و مرتبط با استرس اکسیداتیو باشد.


ولی‌اله دبیدی روشن، سمیه حسین‌زاده،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده

مقدمه: سرب یک آلاینده سمی محیطی است که دستگاه قلبی عروقی را متاثر می‌کند. مطالعات قبلی اثرات مثبت فعالیت بدنی منظم و مکمل‌های ضد اکسایشی را بر عوامل خطر قلبی- عروقی تأیید کردند اما اثر مجزا و یا تعاملی این عوامل به ویژه اثر مکمل گیاهی ضد اکسایشی و ضد التهابی کورکومالونگا (رنگدانه زردچوبه) در حضور آلاینده‌ای از قبیل سرب مشخص نیست. هدف از این مطالعه بررسی اثر تعاملی سرب، تمرین ورزشی و مکمل کورکومالونگا بر نیمرخ لیپیدی
(LDL-C، HDL-C) و شاخص‌های التهابی(WBC، HS-CRP) و شاخص‌های مرتبط با اکسایش(TAC و MDA) در بیماری قلبی عروقی است.
روش‌ها: 60 سر موش صحرایی ویستار به 6 گروه دسته‌بندی و به مدت 8 هفته در معرض تمرینات هوازی و یا تزریق زیر صفاقی استات سرب mg/kg) 20(، مکمل CML ) mg/kg 30 (قرار گرفتند. تمرین هوازی 5 جلسه در هفته با سرعت
15- 22 متر در دقیقه و مدت 25- 64 دقیقه اجرا شد.
یافته‌ها: القای سرب باعث افزایش معنادار HS-CRP، WBC، LDL-C، نسبت LDL-C/HDL-C و MDA و کاهش HDL-C و TAC شد. در مقابل، مکمل‌گیری CML و یا اجرای تمرینات هوازی و به ویژه ترکیب این دو باعث کاهش مقادیر نیمرخ لیپیدی و التهابی در مقایسه با گروه سرب شد، اما این تفاوت بین گروه‌های درمان معنی‌دار نبود.
نتیجه‌گیری: این یافته‌ها نقش هیپولیپیدیمی و ضد التهابی مکمل CML و یا تمرینات منظم هوازی و به ویژه ترکیب این دو در دستگاه قلبی عروقی را در آزمودنی‌های در معرض استات سرب نشان می‌دهد که می‌توان به عنوان یک راهبرد پیشگیرانه و درمانی برای مقابله با آثار عوامل سمی محیطی معرفی نمود.


افسانه صبحی، حسن احدی، اسداله رجب، غلامرضا نفیسی، مسعود حجازی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده

مقدمه: بیماری دیابت یکی از شایع‌ترین بیماری‌های متابولیک در سراسر جهان است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش عوامل روانی اجتماعی درکنترل بیماری دیابت نوع اول است.
روش‌ها: در این مطالعه 211 نفر والدین دارای کودک مبتلا به دیابت نوع 1 و 116 کودک دیابتی‌شان؛ همچنین 220 نفر والدین دارای کودک سالم و 149 کودک آنها، طی یک دوره 6 ماهه و به روش تصادفی نمونه‌گیری شدند. در این پژوهش از سطح HbA1c ناشتا و پرسشنامه‌های سلامت روان GHQ)) و سبک کنار آمدن با استرس  (CSQ )استفاده شد. تحلیل داده‌ها به کمک نرم‌افزار SPSS ویرایش 16 و با استفاده از آزمون‌های تحلیل رگرسیون چند متغیری به روش گام به گام و آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) در سطح معناداری 01/0 انجام شد.
یافته‌ها: آزمون تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که بین اضطراب پدران و افسردگی مادران با میزان HbA1c در کودکان؛ همچنین بین سبک کنارآمدن هیجانی در مادران و میزان HbA1c در کودکان ارتباط معنی‌دار مثبت وجود دارد و بر اساس آزمون تحلیل واریانس چند متغیری، والدین کودکان دیابتی نسبت به والدین کودکان عادی نمرات بالاتری در ابعاد نشانه‌های جسمانی، اضطراب، افسردگی و اختلال کارکرد اجتماعی؛ همچنین نمرات بالاتری در سبک کنار آمدن هیجانی داشتند.
نتیجه‌گیری: بین سلامت روانی و سبک کنار آمدن با استرس در والدین و میزان HbA1c در کودکان مبتلا به دیابت ارتباط معنی‌‌دار مثبت وجود دارد. همچنین والدین کودکان دیابتی نسبت به والدین کودکان سالم از سلامت روانی کمتری برخوردارند و در مواجه با استرس، بیشتر از سبک کنار آمدن هیجانی استفاده می‌کنند.


آبنوس مختاری، منوچهر نخجوانی، جواد بهجتی، فیروزه فیض، حسین معین توکلی، علیرضا استقامتی، فاطمه اصفهانیان،
دوره 10، شماره 6 - ( 9-1390 )
چکیده

مقدمه: ایزوپروستان‌ها و oxidized LDL بیومارکرهای مهمی در بررسی استرس اکسیداتیو هستند. استرس اکسیداتیو، نقش مهمی در ایجاد عوارض میکروواسکولار و ماکرو واسکولار دیابت ایفا می‌کند. از آنجایی که اندازه‌گیری استرس اکسیداتیو با روش‌های دیگر فاقد ویژگی و حساسیت است و براساس مطالعات جدید می‌توان 8-iso-PGF2α را به عنوان استاندارد طلایی بررسی استرس اکسیداتیو در دیابت نوع 2 قلمداد کرد، و با توجه به عدم بررسی آن در ایران، بر آن شدیم که به بررسی این عامل و عوامل موثر بر آن بپردازیم.
روش‌ها: در این مطالعه مورد- شاهدی مقطعی، 44 بیمار دیابتی نوع دو و 41 فرد داوطلب پس از بررسی، همسان سازی و اخذ رضایت‌نامه به مطالعه وارد شدند. بیومارکر اصلی مطالعه، 8-iso-PGF2α و مارکرهای هیپرگلیسمی و لیپید در افراد انتخاب شده اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: 85 نفر (40 نفر مرد و 45 نفر زن) با میانگین سنی 36/10±00/54 بررسی شدند. میانگین 8-Iso-PGF2a (59/259 در برابر 3/229) در گروه مورد از گروه شاهد بالاتر بود ولی تفاوت دو گروه معنی‌دار نبود (05/0 P>). در گروه مورد میزان ارتباط 8-Iso PGF2a با FBS  (4/0=r) (001/0=P) وHbA1C (32/0=r) (03/0=P) متوسط و معنی‌دار بود. اما رابطه
8-Iso-PGF2a با LDL,HDL,TG, از نظر آماری معنی‌دار نبود (05/0 P>).
نتیجه‌گیری: میزان 8-Iso PGF2a در بیماران دیابتی بالاتر از گروه کنترل بود. ارتباط 8-Iso PGF2a باFBS و HbA1C معنی‌دار بود. این یافته موید نقش مهم هیپرگلیسمی و نحوه کنترل آن در میزان استرس اکسیداتیو و به دنبال آن در پراکسیدایون لیپید می‌باشد. لذا این بیومارکر قابلیت استفاده جهت بررسی‌های بیشتردر پاتوژنز دیابت نوع 2 را داراست.


پروین میرمیران، زهرا بهادران، مهدیه گل زرند، فریدون عزیزی،
دوره 11، شماره 4 - ( 3-1391 )
چکیده

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مقدمه: سندرم متابولیک مجموعه‌ای از اختلالات متابولیک است و به نظر می‌رسد استرس اکسیداتیو نقش کلیدی در پاتوژنز اختلالات متابولیکی مرتبط با آن دارد. آنتی اکسیدان‌های طبیعی موجود در غذاها نقش محافظتی در برابر استرس اکسیداتیو و عوارض مرتبط با آن دارند اما تاثیر آنتی اکسیدان‌ها بر خطر بروز سندرم متابولیک هنوز به درستی شناخته نشده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط بین ظرفیت تام آنتی اکسیدانی رژیم غذایی با عوامل خطر سندرم متابولیک در بزرگسالان تهرانی بود.
روش‌ها: مطالعه مقطعی حاضر با استفاده از اطلاعات 1938 نفر بزرگسال 70-19 ساله شرکت کننده در مرحله سوم مطالعه قند و لیپید انجام شد. 6/43 درصد (845 نفر) از شرکت کنندگان مرد و 4/56% (1093 نفر) زن بودند. اطلاعات مربوط به رژیم غذایی افراد با استفاده از یک پرسشنامه روا و پایا نیمه کمی بسامد خوراک ارزیابی و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی رژیم غذای بر اساس ظرفیت جذبی رادیکال‌های اکسیژنی توسط غذاها محاسبه و به صورت میکرومول معادل ترولکس به ازای 100 گرم (μmolTE/100 g) غذای خورده شده بیان شد.
یافته‌ها: میانگین سن شرکت کنندگان در ابتدای مطالعه 13±40 سال بود. میانگین ظرفیت تام آنتی اکسیدانی رژیم غذایی 189±962 میکرومول معادل ترولکس/100 گرم غذا (چارک اول < 842، چارک دوم 958-842، چارک سوم 1080-959 و چارک چهارم > 1080) بود. افراد شرکت کننده در بالاترین چارک در مقایسه با پایین‌ترین چارک ظرفیت تام آنتی اکسیدانی، مسن‌تر بودند و فعالیت بدنی بیشتر بود. دانسیته انرژی رژیم غذایی و دریافت ویتامین A، کاروتنوئیدها، ویتامین‌های E و C، روی، غلات کامل، میوه‌ها، حبوبات، لبنیات و مغزها در چارک چهارم به طور معنی‌داری بالاتر بود. پس از تعدیل اثر عوامل مداخله‌گر، ظرفیت تام آنتی اکسیدانی به طور مستقل با دور کمر، قند خون ناشتا، غلظت تری گلیسرید، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک ارتباط معنی‌دار معکوس و با سطوح HDL-C  ارتباط مستقل مثبت داشت.
نتیجه‌گیری: یافته‌های مطالعه حاضر حاکی از ارتباط معکوس ظرفیت آنتی اکسیدانی با عوامل خطر سندرم متابولیک است لذا، افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی رژیم غذایی به منظور پیشگیری از بروز این سندرم و پیامدهای آن توصیه می‌شود.


احسانه طاهری، محمود جلالی، احمد ساعدی، مصطفی قربانی، محمدرضا مدنی،
دوره 11، شماره 5 - ( 7-1391 )
چکیده

Normal 0 false false false مقدمه: بیماری دیابت با افزایش تولید رادیکال‌های آزاد و ایجاد استرس اکسیداتیو همراه است. این مطالعه با هدف مقایسه میانگین فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانی سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز، گلوتاتیون ردوکتاز و ظرفیت تام آنتی‌اکسیدانی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 در مقایسه با گروه کنترل انجام شد.
روش‌ها: این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 180 نفر (95 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 و 85 فرد سالم) انجام شد. متغیرهای سن، جنس، نمایه توده بدنی، فعالیت آنزیم‌های گلوتاتیون ردوکتاز(GR)، گلوتاتیون پراکسیداز (GSH-Px)، سوپراکسید دیسموتاز (SOD) و ظرفیت تام آنتی‌اکسیدانی (TAC) اندازه‌گیری شد. نتایج به دست آمده با استفاده از نرم‌افزار SPSS ویرایش 16 و آزمون آماری T-test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: در بیماران دیابتی نوع 2، میانگین فعالیت آنزیم‌های SOD (U/gr Hb 99/354±93/1111) پایین‌تر از افراد سالم
(U/gr Hb 21/381±53/1158) بود. اما اختلاف آماری معنی‌داری نداشت. فعالیت آنزیم GSH-Px در بیماران دیابتی
(U/gr Hb 29/36±33/62) از میانگین فعالیت آن در گروه کنترل (U/gr Hb 2/11±62/24) بالاتر بود. همچنین آنزیم GR در بیماران دیابتی (U/gr Hb 51/5±17/7) فعالیت بالاتری در مقایسه با گروه کنترل (U/gr Hb 95/2±16/3) داشت. اختلاف آماری در مورد فعالیت آنزیم‌های  GSH-Pxو GR معنی‌دار بود (05/0P<).
نتیجه‌گیری: افزایش تولید رادیکال‌های آزاد و تغییر فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانی نقش مهمی در بروز عوارض دیابت و تشدید مقاومت به انسولین در این بیماران دارد. با شناخت بیشتر از تغییر فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانی و عوامل اکسیدانی در این بیماران در مراحل مختلف بیماری و عوامل مؤثر بر آنها می‌توان به اثربخش بودن مداخلات دارویی و تغذیه‌ای در جهت کاهش استرس اکسیداتیو در بیماران دیابتی نوع 2 امیدوارتر بود.


منوچهر نخجوانی، سحر رجب‌زاده کنفی، علیرضا استقامتی، احسان مرادی فارسانی، لاله قدیریان،
دوره 11، شماره 6 - ( 8-1391 )
چکیده

Normal 0 false false false مقدمه: شیوع دیابت و عوارض ناشی از آن در حال افزایش بوده و استرس اکسیداتیو به عنوان یکی از عوامل مهم پاتوژنیک در رابطه با ایجاد عوارض آن شناخته شده است. هدف از این مطالعه اندازه‌گیری نیتروتایروزین به عنوان نشانگری برای استرس اکسیداتیو در بیماران دیابتی است.  
روش‌ها: این مطالعه مورد شاهدی برای مقایسه بیماران دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به بیمارستان امام شهر تهران با افراد سالم انجام شد. در هر گروه 70 نفر وارد شدند و معیارهای خروج شامل سطح کراتینین خون بالای mg/dl 2 ابتلا به نارسایی احتقانی قلب، مصرف آنتی اکسیدان‌ها، مشکلات کبدی، عفونت فعال و ابتلا به سرطان بود. گروه کنترل از لحاظ سن و جنس مشابه بیماران بودند(Paired match). اندازه‌گیری سطح نیتروتایروزین به روش ELISA انجام گردید. داده‌های به دست آمده، توسط نرم‌افزار آماری(version 13) SPSS و با کمک آزمون‌های آماری کای دو، t test و ضریب همبستگی اسپیرمن و در سطح معناداری 05/0 آنالیز گردید. اطلاعات بیماران محفوظ و ورود به مطالعه پس از اخذ رضایت‌نامه آگاهانه از افراد انجام شد.
یافته‌ها: شیوع جنسی و میانگین سنی در دو گروه مشابه بود (در گروه دیابت (34/11±)4/54 سال و در گروه شاهد (76/10±)1/51 سال). سطح نیتروتایروزین در سرم بیماران مبتلا به دیابت با گروه شاهد تفاوت معنی‌دار داشت (001/0P<) و در بیماران دیابتی با افزایش سن مربوط بود (27/0r =، 025/0P<).
نتیجه‌گیری: بر اساس این مطالعه سطح سرمی نیتروتایروزین در بیماران دیابتی بالاتر از افراد سالم است بنابراین استرس اکسیداتیو می‌تواند به عنوان علتی برای عوارض بیماری دیابت مورد بررسی قرار گرفته و برای طراحی مداخلات به منظور پیشگیری از عوارض مورد استفاده قرار گیرد.


صفدر مهدوی فرد، سيده زهرا بطحائی، منوچهر نخجوانی، بتول اعتمادی‌کیا،
دوره 13، شماره 4 - ( 2-1393 )
چکیده

مقدمه: دیابت شایع‌ترین بیماری متابولیک و اختلالات عروقی آن عامل بیشترین میزان مرگ‌و‌میر در افراد دیابتی است. افزایش قندخون، اختلات لیپیدی و استرس اکسیداتیو زمینه‌ ساز عوارض دیابت است. هدف از این مطالعه بررسی اثر اسید آمینه سیستئین بر وضعیت قندخون، پروفایل لیپیدی، شاخص آتروژنی، استرس اکسیداتیو، گلیکه و اکسید شدن LDLدر رت مدل دیابتی ـ آتروسکلروزی است. روش‌ها: از رت دیابتی شده با استرپتوزوتوسین تحت رژیم غذایی آتروژنی به‌عنوان مدل دیابتی ـ آتروسکلروزی استفاده شد. گروه‌های تحت مطالعه عبارت بودند از: گروه‌های کنترل و دیابتی، و گروه‌های کنترل و دیابتی دریافت کننده سیستئین که به مدت یک ماه تحت تیمار با اسیدآمینه سیستئین (05/0 درصد در آب خوری) قرارگرفتند. بعد از یک ماه قندخون ناشتا، پروفایل لیپیدی، LDL گلیکه و اکسیده، محصولات پیشرفته اکسیدشدن پروتئینی، گلی‌اوگسال، متیل‌گلی‌اوکسال و وزن رت‌ها‌ اندازه‌گیری و بررسی شد. یافته‌ها: رت‌های‌ دیابتی ـ آتروسکلروزی نسبت به گروه کنترل افزایش قابل‌توجهی در میزان قندخون، تری‌گلسیرید، کلسترول، LDL، نسبت LDL/HDL به‌عنوان شاخص آتروژنی، LDL گلیکه و اکسیده، گلی‌اوکسال و متیل‌گلی‌اوکسال، همچنین پروتئین اکسیده داشتند. پارامترهای ذکر شده در گروه دیابتی ـ آترواسکلروزی تحت تیمار با سیستئین نسبت به گروه بدون تیمار (P < 0.001) کاهش قابل توجهی نشان داد. بحث و نتیجه‌گیری: سیستئین با توجه به بهبود وضعیت قند ولیپید، مهار روندهای گلیکه و اکسیدشدن LDL و کاهش استرس اکسیداتیو در رت‌های‌ دیابتی ـ آتروسکلروزی می‌تواند به‌عنوان یک دارو جهت پیشگیری از اختلالات دیابت پیشنهاد شود.
غزاله ولیپور، ذات‌اله عاصمی، منصوره صمیمی، زهره طبسی، سیما سادات صبیحی، پروانه صانعی، احمد اسماعیل زاده،
دوره 13، شماره 4 - ( 2-1393 )
چکیده

مقدمه: بر طبق دانش ما هیچ گزارشی مبنی بر اثرات رژیم غذایی DASH (Dietary Approaches to Stop Hypertension) بر مقاومت انسولینی، التهاب، و استرس اکسیداتیو در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری (GDM) در دست نیست. این مطالعه با هدف بررسی اثرات رژیم غذایی D‏ASH بر مقاومـت انسولینی، hs-CRP (high-sensitivity C-reactive protein) و شـاخـص‌های استرس اکسیداتیو در بین زنان مبتلا به دیابت بارداری انجام شد. روش‌ها: این کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی 32 زن باردار که در هفته 24 تا 28 بارداری تشخیص دیابت بارداری برای آنها داده شده بود، اجرا شد. شرکت کنندگان به‌صورت تصادفی به یکی از گروه‌های کنترل (16 نفر) یا رژیم غذایی D‏ASH (16 نفر) برای 4 هفته تخصیص داده شدند. رژیم غذایی D‏ASH غنی از میوه‌ها، سبزی‌ها، غلات کامل، و محصولات لبنی کم‌چرب بوده و مقادیر اندکی چربی اشباع، چربی کل، کلسترول، غلات تصفیه شده و شیرینی‌ها، به‌همراه 2400 میلی‌گرم سدیم در روز را شامل می‌شد. در رژیم غذایی گروه کنترل40% تا 55% انرژی از کربوهیدرات، 10% تا 20% از پروتئین و 25% تا 30% از چربی بود. نمونه‌های خون ناشتا در ابتدا و پس از 4 هفته مداخله جهت اندازه‌گیری گلوکز پلاسما ناشتا (FPG)، انسولین سرم، hs-CRP، مدل هموستاز ارزیابی مقاومت انسولینی (HOMA-IR)، ظرفیت تام آنتی اکسیدانی پلاسما (TAC) و سطح تام گلوتاتیون (GSH) جمع‌آوری شد. یافته‌ها: مصرف رژیم غذایی DASH در مقایسه با رژیم کنترل منجر به کاهش FPG (62/7- در برابر 68/3 میلی‌گـرم در دسی‌لیتر؛ 02/0=P)، سطوح انسولین سرم (62/2- در برابر 32/4 µIU/mL؛ 03/0=P) و امتیاز HOMA-IR (8/0- در برابر 1/1؛ 03/0=P) شد. همچنین غلظت TAC پلاسما (2/45 در برابر 2/159- mmol/L؛ 0001/0>P) و GSH (1/108 در برابر 9/150-µmol/L؛ 0001/0>P)در گروه DASH در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافته بود. تفاوت معنی‌داری در میانگین تغییرات سطح سرمی hs-CRP بین دو رژیم غذایی یافت نشد. مقایسه‌های درون‌گروهی کاهش معنی‌داری در سطح TAC و GSH پلاسمایی در رژیم کنترل نشان داد، در‌حالی‌که این شاخص‌ها در گروه رژیم غذایی D‏ASH افزایش معنی‌داری داشتند. مصرف رژیم غذایی DASH در زنان باردار مبتلا به GDM اثرات سودمندی بر FPG، سطح سرمی انسولین، امتیازHOMA-IR، TAC پلاسما، و سطح تامGSH داشت. اثرات این الگوی غذایی بر پیامدهای بارداری نیاز به بررسی در مطالعات آینده دارد.
نوشین پورسلطان، یداله محرابی، ژاله شادمان، مهدیه آخوندان، آرش رشیدی، سيد محسن خوش نیت نیکو،
دوره 14، شماره 1 - ( 10-1393 )
چکیده

مقدمه: استرس فیزیولوژیک ممکن است غذا خوردن را تحت تأثیر قرار دهد و نوع غذای دریافتی ممکن است سطح استرس فیزیولوژیک را تغییر دهد. با توجه به گزارشاتی مبنی بر بالا بودن سطح کورتیزول سرم به‌عنوان بیومارکر استرس در بیماران دیابتی، هدف از این مطالعه بررسی رابطه الگوهای غذایی و غلظت سرمی کورتیزول در بیماران دیابتی نوع دو می‌باشد. روش‌ها: این مطالعه در سال 1391 به‌صورت مقطعی توصیفی- تحلیلی روی 241 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. الگوهای غذایی عمده به روش تحلیل عاملی به‌دست آمد. اندازه‌گیری غلظت سرمی کورتیزول در ساعت 8 صبح انجام شد. مقایسه سطح کورتیزول سرم بین سهک‌های الگوهای غذایی غالب با استفاده از آنالیز کوراریانس با تعدیل اثر متغیرهای مداخله‌گر و بررسی رابطه کورتیزول سرم و امتیاز الگوهای غذایی با استفاده از آنالیز رگرسیون خطی انجام شد. یافته‌ها: سه الگوی غذایی عمده (غربی، سالم و شبه سالم) شناسایی شد. هیچ‌یک از متغیرهای تن‌سنجی، سطح فعالیت فیزیکی، مدت زمان ابتلا به دیابت و قند خون ناشتا رابطه معنی‌داری با سطح کورتیزول سرمی نداشتند. پس از تعدیل اثر عوامل مداخله‌گر، تفاوت آماری معنی‌داری میان میانگین غلظت سرمی کورتیزول در سهک‌های الگوهای غذایی و نیز بین غلظت کورتیزول و امتیاز الگوهای غذایی مشاهده نشد. میانگین سطـح کورتیزول سـرمی در جمـعیت مـورد بـررسی nmol/L 10/5±95/12 و در محدوده نرمال بود. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که در بیماران دیابتی نوع دو، کورتیزول سرم با میزان پیروی از الگوهای غذایی غربی، سالم و شبه سالم رابطه‌ای ندارد.
مریم سلیمانی، ثریا عظیمیان، سيد جلال یونسی،
دوره 14، شماره 3 - ( 12-1393 )
چکیده

مقدمه: هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین ادراک بیماری (ادراک از بیماری فرزند) و شیوه‌های مقابله با استرس در مادران دارای فرزند دیابت نوع یک بود. روش ها: جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران دارای فرزند دیابت نوع یک است که در تابستان 1392 به کلینیک بیمارستان طالقانی شهر کرمانشاه مراجعه می‌کردند. با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده و با توجه به جدول مورگان حجم نمونه‌ای به تعداد 103 نفر از مادران دارای فرزند دیابت نوع یک انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها از پرسشنامه ادراک بیماری (IPQ) و مقیاس مقابله با موقعیتهای استرس‌زا (CISS) استفاده شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی است و برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون معنی‌داری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین راهبرد مقابله هیجان محور، راهبرد مقابله تکلیف محور و راهبرد مقابله اجتنابی با ادراک بیماری رابطه معنی‌داری وجود دارد. همچنین بین راهبرد مقابله هیجان محور با پیامدها، کنترل شخصی، ماهیت بیماری، نگرانی، شناخت بیماری و پاسخ‌های عاطفی رابطه معنی‌داری وجود دارد. بین راهبرد مقابله تکلیف محور با پیامدها، کنترل شخصی، ماهیت بیماری، نگرانی، شناخت بیماری و پاسخ‌های عاطفی رابطه معنی‌داری وجود دارد. بین راهبرد مقابله اجتنابی با پیامدها، کنترل شخصی، ماهیت بیماری، نگرانی و شناخت بیماری رابطه معنی‌داری وجود دارد. همچنین یافته‌ها نشان دادند که متغیرهای راهبرد مقابله تکلیف محور، هیجان محور و اجتنابی به خوبی می‌توانند ادراک از بیماری مادران دارای فرزند دیابت نوع یک را به‌طور معنی‌داری پیش‌بینی کنند. نتیجه گیری: از نتایج پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که شیوه‌های مقابله با استرس بر ادراک از بیماری در مادران دارای فرزندان دیابت نوع یک موثر است و ادراک بیشتر از بیماری فرزند منجر به استفاده از شیوه‌های مقابله با استرس مناسب‌تر می‌شود.


اسد اسدی، پریسا تاتی، رسول شریفی، حسن نورافکن، ناصر محبعلی پور،
دوره 17، شماره 1 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه: بیماری دیابت یکی از شایع­ترین بیماری‌های سیستم غدد درون‌ریز بدن محسوب می­شود که شیوع آن در جوامع انسانی روز به روز در حال افزایش است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اثر عصاره­ی هیدروالکلی برگ سبز گندم بر گلوکز، کلسترول، تری_گلیسیرید، LDL، HDL و ظرفیت تام آنتی‌اکسیدان سرم خون در موش سوری دیابتی شده با آلوکسان می­باشد.
روش ها : در این تحقیق 40 سر موش سوری نر با میانگین وزنی 25-20 گرم در هشت گروه 5 تایی شاهد؛ کنترل(شم)؛ مت فورمین (mg/kg 60)عصاره­های برگ سبز گندم (100؛ 200؛ 400؛ 800 وmg/kg1000) مورد مطالعه قرار گرفتند. در تمام گروه‌ها در ابتدای مطالعه گلوکز خون اندازه‌گیری شد، گروه کنترل و گروه‌های تجربی با تزریق آلوکسان (mg/kg 120)به‌صورت داخل صفاقی دیابتی شدند. گروه کنترل و گروه‌های تجربی به مدت 10 روز ترکیبات ذکرشده را به‌صورت داخل صفاقی دریافت نمودند و 48 ساعت بعد از تمامی گروه‌ها از طریق بی‌هوشی و داخل بطنی خون‌گیری به عمل آمد و  شاخص­های گلوکز، کلسترول، تری_گلیسیرید، LDL و HDL و ظرفیت تام آنتی‌اکسیدان سرم اندازه‌گیری گردید. نتایج کمی به‌دست‌آمده از این تحقیق توسط آزمون آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی بین گروه‌های موردمطالعه در سطح معنی‌دار p<%5  مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: تغییرات گلوکز خون گروه‌های عصاره­های برگ سبز گندم و مت فورمین در مقایسه با گروه کنترل مثبت و منفی در سطح احتمال 5٪  معنی‌دار می‌باشد و در تمامی گروه‌های تحت مطالعه میزان قند خون در مقایسه با گروه کنترل مثبت به‌شدت پایین آمده و به گروه کنترل منفی نزدیک شده است (p<%5). همچنین در دوزهای 100، 200، 800 و mg/kg 1000 کاهش قند خون بهتر از گروه مت فورمین بوده است (p<%5). عصاره هیدروالکلی برگ سبز گندم در تمام دوزهای مورد مطالعه و مت فورمین باعث افزایش قابل‌توجه و معنی‌داری در میزان ظرفیت تام آنتی‌اکسیدانی سرم و خون شده است (P<0.05). دوز­های مختلف عصاره هیدروالکلی برگ سبز گندم و مت فورمین بر میزان LDL و HDL و کلسترول خون نمونه­های دیابتی شده تأثیر معناداری ندارد و اختلاف چندانی با گروه­های دیگر نشان ندادند (P>0.05). دوز­های مختلف عصاره هیدروالکلی برگ سبز گندم بر میزان تری_گلیسیرید تأثیر معنی‌داری ندارد (P>0.05). ولی مت فورمین بر میزان تری گلیسیرید تأثیر معنی‌داری دارد (P<0.05).
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های اثرات عصاره هیدروالکلی برگ سبز گندم بر میزان گلوکز و ظرفیت تام آنتی‌اکسیدانی سرم می‌توان عنوان نمود که عصاره فوق در درمان دیابت و کاهش عوارض ناشی از آن می­تواند به‌عنوان گزینه مناسبی مطرح باشد.
 



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb