جستجو در مقالات منتشر شده


13 نتیجه برای اینترلوکین

مهرانگیز ابراهیمی ممقانی، سید رفیع عارف حسینی، اکبر علی عسگرزاده، مهدیه گل زرند،
دوره 7، شماره 3 - ( 4-1387 )
چکیده

مقدمه: پرفشاری خون و افزایش شاخص‌های التهابی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 از علل اصلی بروز بیماری‌های قلبی- عروقی هستند. لذا درمان این دو عامل خطر بیماری‌های قلبی- عروقی در این بیماران اهمیت دارد. از این رو مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر زرشک سیاه فرآوری شده بر روی فشارخون و فاکتورهای التهابی طراحی گردید.

روش‌ها: در این کارآزمایی بالینی، 57 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 شرکت نمودند و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند : 1) گروه زرشک سیاه فرآوری شده (19 نفر) که روزانه یک قاشق غذاخوری زرشک سیاه فرآوری شده در سرکه سیب مصرف می کردند، 2) گروه سرکه سیب (19 نفر) که روزانه دو قاشق غذاخوری سرکه سیب مصرف می کردند و 3) گروه شاهد (19 نفر) که هیچ مداخله ای دریافت نمی کردند. دریافت غذایی، شاخص‌های تن سنجی، فاکتورهای التهابی و فشار سیستولیک و دیاستولیک در پایه و پایان هفته هشتم مطالعه اندازه گیری شد.

 یافته ها: در پایان هفته هشتم ، میانگین دریافت غذایی، شاخص‌های تن سنجی، غلظت hs CRP ، فشار سیستولیک و دیاستولیک  در سه گروه تغییر معنی داری نشان ندادند. غلظت اینترلوکین-6 نیز در دو گروه زرشک سیاه و شاهد تغییر معنی داری نداشت، در حالی‌که در گروه سرکه سیب بطور معنی داری کاهش یافت.

نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر حاکی از عدم تاثیر زرشک سیاه فرآوری شده بر روی فشارخون سیستولیک و دیاستولیک و فاکتورهای التهابی و تاثیر مثبت سرکه سیب بر روی اینترلوکین-6 بودند.


سعید پیرمرادی، فرزانه عباسی، پروین امیری، روشنک عباسی، اکرم عیدی، باقر لاریجانی، جواد توکلی بزاز، مهسا محمدآملی،
دوره 11، شماره 2 - ( 11-1390 )
چکیده

مقدمه: اثرات بیان IL23 در انواع مختلفی از بیماری‌های اتوایمنی به خصوص بیماری‌هایی که در آنها اندام خاصی درگیر می‌شود به اثبات رسیده که بیماری دیابت نوع یک از این جمله است. IL23 همچنین با تحریک تولید سایتوکاین‌هایی از Th17، به عنوان یک واسطه‌ پیش التهابی نقش دارد. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه‌ تفاوت در میزان بیان ژن IL23 در سلول‌های تک هسته‌ای خون محیطی تحریک نشده‌ (PBMCS) بیمارانی با انواع مختف دیابت در مقایسه با افراد گروه کنترل بود.
روش‌ها: بیماران مبتلا به T1DM‌ به یک گروه بیست نفره با سن کمتر از 18 سال در زمان تشخیص بیماری و یک گروه بیست نفره با سن بیشتر از 18 سال در زمان تشخیص بیماری تقسیم‌بندی شدند. هم چنین تعداد بیست بیمار مبتلا به T2DM و بیست فرد سالم به عنوان کنترل در همان منطقه‌ جغرافیایی برای این کار تحقیقاتی انتخاب شدند. بیان ژن IL23 در سلول‌های تک هسته‌ای خون محیطی (PBMCS) تازه و تحریک نشده در هر گروه با استفاده از تکنیک Real-Time PCR به روش کمی تعیین شد.
یافته‌ها: بیان ژن IL23 در بیماران T1DM (juvenile-onset) با سن کمتر از 18سال افزایش بیشتری پیدا کرده بود. افزایش محسوس و معنی‌دار بیان ژن IL23 در هر دو گروه بیماران T1DM(juvenile-onset) با سن بالای 18سال و بیماران T1DM (adult-onset) با سن پائین 18 سال در مقایسه با گروه افراد کنترل و افراد بیمارگروه T2DM مشاهده شد. تفاوت محسوس و معنی‌داری در بیان ژن IL23 در بیماران مبتلا به T2DM و افراد سالم کنترل وجود داشت. 
نتیجه‌گیری: مطالعه ما نشان دهنده up-regulation بیان IL23 دربیماران دیابتی نوع یک و down-regulated در بیماران دیابتی نوع دو T2DM می‌باشد که این نتایج اطلاعات قبلی موجود درباره‌ی تنظیم بیان ژن IL23 را تایید می‌نماید. در بیماران دیابتی نوع یک هیچ تفاوت معنی‌داری را بین افراد با سن زیر18سال و افراد با سن بالای 18 سال دیابتی مشاهده نکردیم که این نشان می‌دهد سازوکار یکسانی می‌تواند در بیماری‌زایی هر دو نوع دخیل باشد. مطالعات بیشتری در مورد انواع دیگری از سایتوکاین‌های رده Th17 برای تأیید بیشتر یافته‌های ما لازم است.


وریا طهماسبی، فریبرز هوانلو، طاهره عارفی راد، مصطفی قربانی،
دوره 11، شماره 5 - ( 7-1391 )
چکیده

MicrosoftInternetExplorer4 مقدمه: غلظت‌های سیستمیک CRP و IL-6 به عنوان فاکتورهایی شناخته شده‌اند که می‌توانند در شناسایی بیماری‌های قلبی-عروقی و متابولیکی مورد توجه قرار گیرند و فعالیت بدنی موجب تغییر در سطح پلاسمایی آنها می‌گردد. در همین راستا هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر فعالیت مقاومتی دایره‌ای بر مارکرهای التهابی و مقاومت به انسولین بود.
روش‌ها: جهت انجام مطالعه تعداد 10 مرد جوان سالم (انحراف معیار± میانگین؛ سن 8/1±9/22 سال؛ قد 4/8±8/179 سانتی‌متر و وزن 7/5±6/68 کیلوگرم) به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی‌ها پس آشناسازی و تعیین
1-RM در یک جلسه فعالیت و یک جلسه کنترل شرکت نمودند. در جلسه فعالیت افراد با شدت 55% 1-RM و 3 ست با 15 تکرار و 2 دقیقه استراحت بین هر چرخه را اجرا نموده، قبل از فعالیت و سریعاً پس از فعالیت یک نمونه خونی گرفته شد و برای اندازه‌گیری گلوکز، انسولین، IL-6، IL-10 و hs-CRP مورد استفاده قرار گرفت. مقاومت به انسولین (IR) با استفاده از غلظت گلوکز و انسولین محاسبه گردید. از آزمون تی وابسته برای مقایسه میانگین دو جلسه استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج افزایش معنادار IL-6، IL-10 و IR را بلافاصله پس از فعالیت نشان داد (05/0>P) و hs-CRP پس از فعالیت افزایش معنی‌داری نداشت (05/0
نتیجه‌گیری: افزایش سایتوکاین‌های ضد التهابی IL-6 و IL-10 و مقاومت به انسولین بلافاصله پس از فعالیت مقاومتی دایره‌ای به نظر می‌رسد که بعد از فعالیت و در دوره‌های ریکاوری موجب تحریک و بکارگیری منابع سوخت چربی و گلیکوژن کبد گردد، و احتمال می‌رود تمرین مقاومتی موجب فعال سازی سازوکارهای کاهنده واکنش‌های التهابی بدن می‌باشد.


مریم رزکش، بیتا فام، مریم السادات دانشپور، فریدون عزیزی، مهدی هدایتی،
دوره 12، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده

مقدمه: التهاب نقش مهمی در بروز و پیشرفت آترواسکلروزیس دارد و بسیاری از مطالعات بر روی بررسی رابطه بین فاکتورهای التهابی و شدت سندرم متابولیک متمرکز بوده‌اند. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط میان برخی فاکتورهای التهابی از جمله پروتئین واکنشگر سی (hsCRP)، هموسیستئینواینترلوکین-6 با عوامل خطرساز متابولیکی در افراد مبتلا به سندرم متابولیک و افراد سالم، در نمونه‌ای از جمعیت تهرانی می‌باشد. روش‌ها: در مطالعه مقطعی حاضر، 365 نفر (134 مرد و 231 زن) بالای 19 سال جمعیت مورد مطالعه قند و لیپید تهران به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس هر یک از متغیرهای تن سنجی و بیوشیمیایی برای آنها اندازه‌گیری شد. یافته‌ها: سندرم متابولیک در160 فرد (8/43%) تشخیص داده‌ شد. سطح hsCRP، هموسیستئینواینترلوکین-6در افراد مبتلا به سندرم متابولیک بیشتر از گروه نرمال بود. با افزایش تعداد اجزای سندرم متابولیک بعد از تعدیل جنس و سن، افزایش تدریجی معنی‌داری در سطحhsCRP دیده شد، به طوری که مـتوسط سـطح hsCRP برابر 27/6، 59/6 و 51/7 نانوگرم در میلی‌لیتربود. بـهترین پـیش‌بینی‌ کننده‌ hsCRP، اینترلوکین-6و هموسیستئین برای هر سه سطح در افراد مبتلا به سندرم متابولیک نسبت اندازه دور کمر به قد بود، ولی در افراد نرمال به ترتیب، نسبت اندازه دور کمر به قد، اندازه دور کمر و نسبت اندازه دور کمر به دور باسن بودند. نتیجه‌گیری: سطح hsCRP ارتباط گسترده‌ای با عوامل خطر متابولیکی دارد. به‌علاوه، نسبت اندازه دور کمر به قد پیش‌بینی-کننده‌ خوبی برای افزایش سطوحhsCRP ، هموسیستئین و اینترلوکین-6 مرتبط با سندرم متابولیک می‌باشد.
بیتا فام، مریم زرکش، مریم السادات دانشپور، فریدون عزیزی، مهدی هدایتی،
دوره 13، شماره 2 - ( 10-1392 )
چکیده

مقدمه: هدف این مطالعه بررسی ارتباط فاکتور های التهابی از جمله پروتئین واکنشگر (hs-CRP) C، اینترلوکین6(IL-6) و هموسیستئین (Hcy) با متغیرهای چاقی در بزرگسالان مطالعه قند و لیپید تهران (TLGS) می‌باشد. روش‌ها: در مطالعه مقطعی کنونی، 352 فرد (132مرد و220 زن) بالای 19 سال از جمعیت TLGS به صورت تصادفی انتخاب و بر اساس اندازه دور کمر گروه بندی شدند، سطح سرمی فاکتورهای التهابی به روش الایزا اندازه‌گیری شد. یافته‌ها: از میان 352 فرد شرکت کننده با متوسط سنی 1/16±1/46 سال، حدود(5/56%) 199 نفر مبتلا به چاقی شکمی بودند. غلظت سرمی hs-CRP و IL-6در افراد با چاقی شکمی بیشتر بود (001/0>p نانوگرم در میلی لیتر 3/4±8/577 در مقابل 3/3±1/1507)(001/0>p پیکوگرم در میلی لیتر 8/3±9/1 در مقابل 3/3±6/3). در این گروه، مناسب‌ترین پیش‌گویی کننده بر اساس شاخص R2 تعدیل شده برای hs-CRP، IL-6 و Hcy به ترتیب دور کمر، دورکمر /قد (WHtR) و دور مچ بود. در گروه نرمال، دور باسن و WHtR بهترین پیش‌گویی کننده برایHcy و hs-CRP بودند. ارتباط معنی داری بین IL-6 و متغیرهای چاقی شکمی جود نداشت لذا پیش‌گویی کننده‌ای برای آن تعیین نگردید. نتیجه‌گیری: بر اساس این مطالعه، چاقی با افزایش میزان فاکتورهای التهابی ارتباط دارد و در افراد مبتلا به چاقی شکمی، اندازه دور مچ، دور کمر و WHtR مناسب‌ترین پیش‌گویی کننده برای Hcy، hs-CRP و IL-6 هستند.
مهدیه ملانوری شمسی، مهدی مهدوی،
دوره 15، شماره 5 - ( 4-1395 )
چکیده

مقدمه: مایوکاین­های آزاد شده از عضله اسکلتی دارای نقش­های متعدد متابولیکی و هایپرتروفیکی می­باشند. از سویی دیگر یکی از مسیرهای پیشنهادی برای اعمال اثرات ورزش در بیماری­های متابولیک مسیر سیگنالینگ کالسی­نورین بوده است. با توجه به ارتباط مایوکاین اینترلوکین-6 (IL-6) و کالسی­نورین هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات تمرین مقاومتی بر میزان بیان mRNA مایوکاین IL-6 و تنظیم­کننده کالسی­نورین 1 (RCAN-1) به‌عنوان شاخص فعالیت کالسی­نورین در عضله اسکلتی در موش­های صحرایی دیابتی بود.

روش ­ها: 32 سر موش­ صحرایی به‌صورت تصادفی به گروه­های کنترل سالم، تمرین سالم، دیابتی کنترل و دیابتی تمرین تقسیم شدند. دیابت از طریق تزریق استروپتوزوسین (STZ) القا شد. گروه­های تمرین 17 جلسه تمرین مقاومتی فزاینده را اجرا کردند. میزان بیان mRNA IL-6 و RCAN-1 عضله نعلی با روش Real-time Pcr اندازه­گیری شد. از آزمون آنالیز واریانس دوطرفه برای تحلیل داده­ها استفاده شد. سطح معناداری 05/0P< در نظر گرفته شد.

یافته­ ها: نتایج پژوهش نشان­دهنده افزایش بیان mRNA RCAN-1 در اثر تمرین ورزشی در گروه­های تمرینی بود (05/0P<). دیابت باعث کاهش بیان RCAN-1 در گروه­های دیابتی گشته است (001/0P<). همچنین تمرین مقاومتی بیان مایوکاین IL-6 را در عضله اسکلتی افزایش داده است (08/0P=).

نتیجه­ گیری: با توجه به نتایج پژوهش به‌نظر می­رسد می­توان به اثرات تعدیلی تمرینات ورزشی مقاومتی در بیان و فعال­سازی مسیر کالسی­نورین در نمونه­های دیابتی و افزایش هم‌زمان در بیان مایوکاین IL-6 اشاره کرد. به‌نظر می­رسد فعال‌سازی این مسیر به‌دنبال تمرینات مقاومتی می­تواند در حفظ توده عضلانی در دیابت موثر باشد.


لیلا زمانپور، ابراهیم بنی طالبی، سیداحسان امیرحسینی،
دوره 15، شماره 5 - ( 4-1395 )
چکیده

مقدمه: تمرین ورزشی منظم اثرات ضدالتهابی داشته و موجب سرکوب التهاب سیستمی با درجه پایین در دیابت نوع 2 می‌شود. لذا، این پژوهش با هدف بررسی تاثیر یک­دوره تمرین سرعتی و موازی هوازی-قدرتی بر سطوح پروتئین واکنشکر- C با حساسیت بالا (hs-CRP)، فاکتور نکروز دهنده تومور-آلفا (TNF-α)، اینترلوکین-6 (IL-6) و مقاومت به انسولین زنان مبتلا به دیابت شیرین نوع 2 (T2DM) صورت گرفت.

روش ­ها: 52 نفر از زنان مبتلا به دیابت نوع 2 (سن 45 تا60 سال، گلوکزناشتای بالاتر از 126 میلی‌گرم بر دسی­لیتر) به‌طور داوطلبانه در تحقیق حاضر شدند و بر اساس مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) در سه گروه تمرین همزمان قدرتی-استقامتی (17نفر) و تمرین سرعتی (17 نفر) و کنترل (18 نفر) قرار گرفتند. گروه همزمان قدرتی-استقامتی به مدت 12 هفته، سه جلسه در هفته تمرین استقامتی با 60 درصد حداکثر ضربان قلب (MHR) و دو جلسه در هفته تمرین مقاومتی با 70 درصد یک تکرار بیشینه (1-RM) انجام دادند. گروه تمرین سرعتی به مدت 12 هفته، سه جلسه در هفته 4 تا10 تکرار آزمون وینگیت 30 ثانیه­ای بر روی ارگومتر را با حداکثر تلاش انجام دادند.

یافته­ ها: نتایج این تحقیق نشان داد که تفاوت معنی­داری بین تاثیر تمرین سرعتی و ترکیبی در فاکتورهای TNF-α (119/0p=IL-6 (08/0p=hs-CRP (214/0p=) و گلوکز (171/0p=) مشاهده نشد. اما در مورد انسولین (036/0p=) و مقاومت به انسولین (008/0p=) تفاوت بین گروهی معنی­دار بود.

نتیجه گیری: هرچند از نظر آماری تفاوت معنی­داری بین این دوشیوه تمرینی مشاهده نشد، بنظر می­رسد با توجه به تاثیر بیشتر تمرینات سرعتی بر برخی فاکتورهای التهابی، تمرین سرعتی نسبت به تمرینات همزمان قدرتی-استقامتی می‌توانند شرایط ضدالتهابی بهتری برای زنان دیابت نوع 2داشته باشد.


مریم سید حیدری، عباس صادقی، علی همتی عفیف،
دوره 19، شماره 2 - ( 11-1398 )
چکیده

مقدمه: سایتوکاین‌ها از عوامل مرتبط با سیستم ایمنی هستند. تولید سایتوکاین‌های پیش التهابی در بیماران دیابتی افزایش می‌یابد و با انجام تمرینات شدید ورزشی نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد. پژوهش حاضر به بررسی پاسخ شاخص پیش التهابی اینترلوکین 2 (IL-2)و شاخص ضدالتهابی اینترلوکین 4 (IL-4) به یک دوره تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف کافئین در رت‌های دیابتی شده با استرپتوزوتوسین (STZ) می‌پردازد.
روش‌ها: در یک مطالعه‌ی حیوانی بالینی-مداخله‌ای 50 سر موش صحرایی نر به 5 گروه مساوی کنترل (C)، دیابت (D)، دیابت با مکمل (D+Ca)، دیابت با تمرین (D+T)، دیابت با مکمل و تمرین (D+Ca+T)) تقسیم شدند. برنامه‌ی تمرین شامل 8 هفته و هفته‌ای 5 جلسه (6 تا 12 وهله‌ی 2 دقیقه‌ای با شدت 90 -85 درصد سرعت ماکسیمم) بود که هر هفته پنج روز mg/kg70 کافئین به‌صورت هیدراته تزریق شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه‌ی تمرینی، فاکتورهای ایمونولوژیک سرم شامل IL-2 و IL-4 اندازه‌گیری شدند. تحلیل آماری متغیرها با آزمون‌هایOne-way و ANOVA  و Tukey در سطح معناداری (P<0.05.) انجام گردید.
یافته‌ها: نتایج تحقیق نشان داد که گروه D+Ca به‌طور معناداری دارای کمترین میانگین غلظت IL2 نسبت به گروه D بود (001/0P=). IL-4 بیشترین غلظت را در دو گروه D+Ca و D+Ca+T داشت (001/0P=). ولی این تفاوت‌ها در دو بین گروه D+T و D+Ca+T نسبت به هم معنادار نبود (67/0P=).
 نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد کافئین بر بهبود وضعیت IL-2 و IL-4 در رت‌های مبتلابه دیــابت ناشی از استرپتوزوتوسین نقشی مؤثر دارد ولی تمرینات HIITدر این مورد موثر نیست.
زهره فتح الهیان، امیرعباس منظمی، وحید تادیبی، علی مصطفایی،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1398 )
چکیده

مقدمه: هدف از تحقیق حاضر تعیین آثار تمرین هم‌زمان ( مقاومتی-استقامتی) بر بیان ژن سایتوکاین‌های پیش التهابی و ضد التهابی در زنان دیابتی نوع دو بود.
روش‌ها: 18 نفر از زنان دیابتی با محدود‌ه‌ی سنی 38-30 سال به‌صورت تصادفی انتخاب و در سه گروه تمرین هم‌زمان (سالم 6 نفر)، تمرین هم‌زمان (دیابتی 6 نفر) و کنترل (6 نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرینی هم‌زمان شامل اجرای تمرین مقاومتی به روش درونگرا سه ست 8 تکراری با80 درصد یک تکرار بیشینه ( ) و سپس تمرین استقامتی دویدن بر روی تردمیل به‌مدت سی دقیقه (سه ست 10 دقیقه‌ای) با شدت 80-70 درصد حداکثر ضربان قلب بود. میزان بیان ژن mRNA (IL-1β, IL-10 and TNF-α) از طریق تکنیک Real time-PCR و بیان کمی ژن‌ها با استفاده از روش2-∆∆CT  محاسبه گردید. از آزمون آماری  (permutation t- test) و آنوای یک راهه مستقل جهت تعیین تفاوت متغیرها ‏استفاده گردید.
یافته‌ها: یافته‌های تحقیق نشان داد میزان بیان ژن اینترلوکین یک بتا و عامل نکروزدهنده‌ی تومور آلفا در زنان دیابتی نوع دو و گروه سالم یک ساعت بعد از فعالیت نسبت به گروه کنترل کاهش پیدا کرده است و این کاهش معنادار بوده است (P<0.05). علاوه بر این، نتایج تحقیق نشان داد که ژن اینترلوکین 10 در لکوسیت زنان دیابتی نوع دو و گروه سالم یک ساعت بعد از تمرین بیان نشده است (P>0.05).
نتیجه‌گیری: نتاج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر آن است که تمرین هم‌زمان موجب تعدیل بیان فاکتورهای پیش التهابی در زنان دیابتی می‌شود اما تغییری در عوامل ضدالتهابی ایجاد نکرده است. به‌نظر می‌رسد این نوع تمرینات هم‌زمان حاد بیشتر بر کاهش بیان عوامل پیش التهابی اثر دارند تا عوامل ضد التهابی.
محمود اصل محمدی زاده، صالح افراسیابی، زینب اصل محمدی،
دوره 20، شماره 2 - ( 11-1399 )
چکیده

مقدمه: اختلال متابولیکی ناشی التهاب در اثر چاقی و دیابت افزایش مییابد که از طریق ورزش و رژیم غذایی کنترل میشود. از اینرو هدف این پژوهش بررسی اثر 24 هفته مداخله‌ی تمرین تناوبی شدید و رژیمهای غذایی بر تغییرات شاخص اینترلوکین 6 در بیماران دیابتی نوع دو چاق است.
روشها: 70 مرد (بیمار دیابت نوع دو و چاق) به‌صورت تصادفی به 7 گروه (4 گروه در رژیم غذایی متفاوت به‌علاوه مداخله‌ی HIIT و 3 گروه تنها در رژیم غذایی متفاوت) که در برنامه‌ی غذایی 1200 تا 1900 کیلوکالری/روز برای هفته 24 شرکت کردند، در حالی که بیماران در برنامه‌ی HIIT تحت نظارت (12 هفته‌ای) قرار گرفتند که با 4 هفته رژیمهای غذایی اولیه دنبال شد. شاخص‌های آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی، ترکیب بدن و نمونه‌ی خون ناشتای در هفتههای 0 ، 4، 8، 14، 20 و 24 جمعآوری شدند.
یافته‌ها: پس از اتمام 24 هفته مداخله، بیشترین درصد افزایش و کاهش IL-6 به‌ترتیب به رژیم غذایی پرچربی(80/19 ± 09/28) و رژیم غذایی کم کربوهیدرات+تمرین تناوبی (13/25 ± 89/28-) اختصاص داشت. پس از 12 هفته تمرین تناوبی به همراه رژیم‌ غذایی بیشترین درصد افزایش IL-6 به گروه رژیم غذایی پرچربی(33/25 ± 74/26) مرتبط است، با این وجود بیشترین درصد کاهش IL-6 مختص به گروه کم چربی+تمرین تناوبی (17/29 ± 11/32-) بود.
نتیجه‌گیری: یافتهها نشان دادند که رژیم کم کربوهیدرات و کم چربی با HIIT و وعدههای کم کربوهیدرات همراه با HIIE ممکن است برای بیماران دیابت نوع دو چاق مفید باشد.
مقصود نبیل پور، عباس صادقی،
دوره 21، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده

هدف: یکی از پیامدهای بیماری دیابت افزایش التهاب است که تحت تأثیر انجام تمرین‌های ورزشی نیز قرار می‌گیرد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات تداومی هوازی بر پاسخ اینترلوکین 1 بتا (IL-1β) و اینترلوکین 13 (IL-13) در رت‌های نر مدل دیابتی است.
روش‌ها: در یک مطالعه‌ی حیوانی بالینی- مداخله‌ای 36 سر موش ویستار در 3 گروه با تعداد مساوی کنترل (C)، دیابتی شده با استرپتوزوتوسین (D)، و دیابت با تمرین (D+T)) در یک برنامه‌ی تمرینی 8 هفته‌ای و هفته‌ای 5 جلسه تمرین تداومی با شدت متوسط (در ابتدا، هرجلسه 10 دقیقه با سرعت10 متر در دقیقه و در روز پایانی 55 دقیقه باسرعت 26 متر در دقیقه) در قالب یک طرح تک عاملی پس‌آزمون قرار گرفتند. سطوح IL-1β و IL-13 در بافت عضله‌ی نعلی به روش الایزا اندازه‌گیری شدند. از آزمون‌های آماری ANOVA One way- و تعقیبی شفه برای تحلیل داده‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: القای دیابت سبب افزایش معنی‌دار IL-1β وIL-13 (001/0P) و اعمال مداخله تمرینات تداومی نیز سبب کاهش معنی‌داری سطوح IL-1β در رت‌های دیابتی گردید (02/0=P). ولی در میزان IL-13 در گروه D+T نسبت به گروه D تغییر معنی‌داری مشاهده نشد (985/0=P).
نتیجه‌گیری: بر طبق نتایج این تحقیق، تأثیر تمرینات هوازی احتمالاً به‌صورت تأثیر مثبت بر کاهش شاخص پیش التهابی IL-1β و عدم تأثیر بر شاخص ضدالتهابی IL-13 در موش‌های دیابتی است. با این حال تأیید قطعی این نتایج، تحقیقات بیشتری را در این زمینه می‌طلبد.
مائده امام جمعه، مجید حسن پورعزتی، عاطفه حسینعلی،
دوره 22، شماره 6 - ( 12-1401 )
چکیده

مقدمه: در این مطالعه، اثر تجویز خوراکی اینترلوکین-2 نوترکیب انسانی (rhIL-2) بر سطح NO و فعالیت AChE مغزی در شرایط هیپرگلایسمی القا شده توسط رژیم غذایی با ساکارز بالا (HSD)، بعنوان مدل دیابت نوع دو، در مگس سرکه بررسی شد.
روش‌ها: در این تحقیق تجربی، مگس‌های سرکه بالغ از هر دو جنس (30 عدد در هر گروه) به شش گروه دریافت کننده‌ی غذای استاندارد (ND)، غذایی با ساکارز بالا (HSD)، دریافت کننده‌ی rhIL-2 در غلظت‌های 01/0 و 1/0 نانوگرم در میلی‌لیتر به‌علاوه ND و دریافت کننده‌ی rhIL-2 در غلظت‌های 01/0 و 1/0 نانوگرم در میلی‌لیتر به‌علاوه HSD تقسیم‌بندی شدند. مگس‌ها به‌مدت سه هفته روی این محیط‌های کشت پرورش داده شدند. مغز مگس‌های سرکه استخراج، هموژن و سطح گلوکز، NO و فعالیت AChE در انتهای آزمایشها سنجیده شد.
یافته‌ها: سطح گلوکز، فعالیت کولین استراز و سطح نیتریک اکساید در هموژنای مغز مگس‌های سرکه HFD در مقایسه با گروه ND افزایش یافت. وزن بدن مگس‌های HSD در مقایسه با ND کاهش یافت. تجویز rhIL-2 در هر دو دوز همراه با HSD به‌طور قابل توجهی از بروز این تغییرات پیشگیری کرد.
نتیجه‌گیری: این یافته‌ها نشان می‌دهد که rhIL-2 تا حدی از نوروپاتی دیابتی در مگس‌های سرکه جلوگیری می‌کند. به‌نظر می‌رسد که اثرات پیشگیرانه این ترکیب از طریق سازِکارهای وابسته به نیتریک اکساید و استیل کولین استراز در مغز واسطه‌گری می‌شود.

ستاره مرادی وفا، حامد قیامی تکلیمی، علی همتی عفیف، محمدجواد پوروقار، زهرا بهرام،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

مقدمه: تمرینهای تناوبی با شدت بالا (HIIT) و مصرف عصاره‌های گیاهی احتمالاً اثرات سودمندی بر شاخصهای التهابی دارد. هدف از مطالعۀ حاضر تأثیر هشت هفته تمرینهای تناوبی شدید و مصرف عصارۀ‌ برگ لوکوات بر سطوح سرمی TNF-α و اینترلوکین 18 در مردان چاق مبتلا به کبد چرب غیرالکلی بود.
روش‌ها: در این مطالعۀ نیمه‌تجربی، 40 مرد مبتلا به کبد چرب غیرالکلی دارای نمایۀ تودۀ بدنی (82/1±92/33) به‌طور تصادفی به چهار گروه کنترل، تمرین، عصاره، عصاره+تمرین، هر گروه 10 نفر تقسیم شدند. تمرینها به‌مدت 8 هفته و سه جلسه در هفته به‌مدت 60 دقیقه با شدت بین 80-95 درصد ضربان قلب ذخیره انجام شد. به‌مدت هشت هفته، روزی دو عدد کپسول250 میلی‌گرمی عصارۀ برگ لوکوات نیز تجویز شد. از آزمون تی زوجی و تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته‌ها: کاهش معنادار سطوح TNF-α (3/15%) و اینترلوکین 18 (9/14%) در گروه‌ تمرین+عصاره مشاهده شد (05/0P). اختلاف معناداری در سطوح TNF-α (001/0 =P) و اینترلوکین 18 (001/0 =P) بین گروه‌ها به‌دست آمد که این تغییرات در گروه عصاره+تمرین نسبت به گروه‌های تمرین و عصاره بزرگ‌تر است.
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد انجام تمرینها تناوبی شدید همراه با مصرف عصارۀ برگ لوکوات قادر به بهبود شاخص‌های TNF-α و اینترلوکین 18 مرتبط با کبد چرب در افراد مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی خواهد شد. با این حال تأیید این فرضیه نیازمند پژوهش‌های بیشتر است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb