۹ نتیجه برای تمرین ترکیبی
زهرا صمدیان ، اصغر توفیقی، علیرضا مهدی زاده،
دوره ۱۲، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: بافت چربی به عنوان یک بافت اندوکرین فعال، آدیپوسایتوکاینهای موثر در مقاومت به انسولین، نظیر رزیستین را ترشح میکند. از آنجا که اثر تمرینات مختلف ورزشی بر سطوح این آدیپوسایتوکاین، نامشخص است، هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر ۱۲ هفته تمرین ورزشی ترکیبی بر سطوح سرمی رزیستین و شاخصهای گلیسمی در زنان یائسه چاق مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روشها: ۴۰ زن مبتلا به دیابت نوع دو به صورت در دسترس و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی(۲۰نفر) و کنترل(۲۰ نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی، تمرین ترکیبی به مدت ۱۲ هفته، ۳ جلسه در هفته (۲جلسه تمرین هوازی به مدت ۲۰-۵۰ دقیقه با شدت ۷۰-۵۰ % حداکثر ضربان قلب و یک جلسه تمرین مقاومتی در ۳ ست ۱۰ تکراری با شدت ۶۰- ۴۰ %یک تکرار بیشینه) را طوری انجام دادند که هر دو هفته یک بار نسبت تعداد جلسات مربوط به هر دو نوع تمرین تغییر میکرد. گروه کنترل در هیچگونه برنامه ورزشی شرکت نکرد. نمونههای خونی جهت تعیین سطوح رزیستین، انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله و گلوکز در مراحل پیش و پس آزمون جمعآوری شدند. تحلیل آماری نتایج با نرم افزار spss نسخه ۲۱ انجام گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که ۱۲ هفته تمرین ترکیبی موجب کاهش وزن، نمایه توده بدنی، درصد چربی بدن، سطوح گلوکز، هموگلوبین گلیکوزیله و مقاومت انسولینی شد(۰۵/۰≥P )در حالیکه سطوح رزیستین و انسولین تغییر معنیداری نکرد(۰۵/۰P≥).
نتیجهگیری: تمرین ورزشی ترکیبی با وجود عدم تغییر سطوح رزیستین میتواند اثرات مضاعف ناشی از سازوکارهای جبرانی تمرینهای هوازی و مقاومتی در بهبود شاخصهای گلیسمی را اعمال کند.
مهدی زارعی، محمدرضا حامدی نیا، امیرحسین حقیقی، رها نورافشار، سارا امینی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: هدف مطالعهی حاضر بررسی تأثیر سه برنامهی تمرینات هوازی- مقاومتی با شدتهای مختلف بر کنترل متابولیک و سطوح ویسفاتین در مردان مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روشها: ۴۳ بیمار مبتلا به دیابت نوع دو بهصورت تصادفی در ۴ گروه (سه گروه تمرینات ترکیبی ۱، ۲ ،۳ و گروه کنترل) تقسیم شدند. گروههای تمرینی بهمدت ۱۲ هفته، ۳ جلسه در هفته تمرینات ترکیبی هوازی- مقاومتی را با شدتهای مشخص (گروه ۱: مقاومتی۶۰-۵۰% یک تکرار بیشینه- هوازی ۸۰-۷۰ % ضربان قلب بیشینه، گروه ۲: مقاومتی۷۰-۶۰% یک تکرار بیشینه- هوازی۷۰-۶۰% ضربان قلب بیشینه و گروه ۳: مقاومتی۸۰-۷۰% یک تکرار بیشینه- هوازی ۶۰-۵۰% ضربان قلب بیشینه) اجرا کردند. فرآیند خونگیری بهمنظور تعیین سطوح ویسفاتین، انسولین، گلوکز ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله قبل و پس از ۱۲ هفته، اجرا شد.
یافتهها: پس از ۱۲ هفته تمرین سطوح ویسفاتین و مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله در هرسه گروه تمرینی و گلوکز ناشتا در گروه ۲ تمرینات ترکیبی نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری کاهش یافت (۰۵/۰>P). در هر سه گروه تمرینی حداکثر اکسیژن مصرفی بهطور معناداری افزایش یافت (۰۵/۰>P). تفاوت معنیداری در وزن، نمایهی تودهی بدنی، درصد چربی، سطوح انسولین و مقاومت به انسولین بین گروهها مشاهده نشد.
نتیجهگیری: ۱۲ هفته تمرینات ترکیبی با شدتهای اجرا شده بهواسطهی کاهش سطوح ویسفاتین و هموگلوبین گلیکوزیله و بهبود توان هوازی میتواند در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مفید باشد. علاوه بر فواید فوق، تمرینات ترکیبی با شدت۷۰-۶۰ % یکتکراربیشینه، ۷۰-۶۰ % ضربان قلب بیشینه بهواسطهی کاهش گلوکز ناشتا میتواند مزیتهای مثبت بیشتری را نصیب این بیماران نماید.
حامد رضایی نسب، روح اله رنجبر، عبدالحمید حبیبی، محمد طاهر افشون پور،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: ترشح ویسفاتین توسط عوامل مختلف، از جمله سایتوکاینهایی نظیر TNF–α و ۶IL- تحت تأثیر قرار میگیرد. از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی (مقاومتی دایره ای – هوازی) بر غلظت ویسفاتین، IL-۶ و TNF-α در مردان چاق مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روشها: در این پژوهش نیمه تجربی ۲۴ مرد بیمار مبتلا به دیابت نوع دو بهصورت هدفمند انتخاب و پس از اندازهگیری شاخصهای تنسنجی و ترکیب بدن بهطور تصادفی در دو گروه ترکیبی (۱۲ نفر) و کنترل (۱۲ نفر) قرار داده شدند. مداخلهی تمرینی شامل تمرین ترکیبی (هوازی و مقاومتی دایرهای) بود که بهمدت هشت هفته، ۵ جلسه در هفته و هر جلسه ۳۰ تا ۵۰ دقیقه انجام شد. برای تجزیه و تحلیل متغیرهای اندازهگیری شده از تحلیل کوواریانس و t وابسته در سطح معناداری ۰۵/۰P≤ استفاده شد.
یافتهها: هشت هفته تمرین ترکیبی باعث کاهش معنادار در غلظتهای گلوکز خون ناشتا و ویسفاتین پلاسما (۰۵/۰P≤) و عدم تغییر در سطوح IL-۶ و TNF-α گردید (۰۵/۰≤P). همچنین ارتباط مثبت و معناداری بین ویسفاتین پلاسما با IL-۶ و TNF-α مشاهده گردید (۰۵/۰P≤).
نتیجهگیری: هشت هفته تمرین ترکیبی علیرغم تأثیر معنادار بر ویسفاتین پلاسما، سبب تغییرات معنادار IL-۶ و TNF-α پلاسما در افراد مبتلا به دیابت نوع دو نشد؛ بهنظر میرسد این نوع تمرین در کاهش چاقی و چربی احشایی و در نتیجهی کاهش ویسفاتین پلاسما مناسب است، اما پتانسیل ایجاد تغییر در IL-۶ و TNF-α را ندارد.
حامد کسرایی، مهدی کارگرفرد، پروانه نظرعلی، هادی نوبری، عاطفه زارع،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: التهاب نقش مؤثری در بروز و گسترش اختلالات متابولیکی و ورزش به تنهایی همراه با محدودیتهای رژیم غذایی جهت کاهش وزن، اثرات مفیدی بر کاهش بیومارکرهای التهابی بهویژه در بیماری دیابت نوع دو ایفا میکند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی اثرات تمرین ترکیبی (مقاومتی- هوازی) با و بدون محدودیت رژیم غذایی جهت کاهش وزن بر برخی مارکرهای التهابی (CRP، TNF-α و ICAM-۱) در مردان سالمند مبتلا به دیابت نوع دو است.
روشها: ۴۲ مرد سالمند مبتلا به دیابت نوع دو (سن: ۰/۲±۶/۶۷، وزن: ۴/۷±۲/۸۵، BMI: ۰/۲±۲/۲۸) پس از همسانسازی براساس سطوح سرمی گلوکز و نمایهی تودهی بدنی بهطور تصادفی در یکی از ۳ گروه: تمرین ترکیبی (۱۵ نفر)، تمرین ترکیبی همراه با رژیم غذایی کاهش وزن (۱۴ نفر) و رژیم غذایی کاهش وزن به تنهایی (۱۳ نفر) قرار گرفتند. برنامهی تمرین ترکیبی با تمرین هوازی شامل راه رفتن و دویدن با شدت ۵۰-۷۵ درصد ضربان قلب ذخیره بود و تمرین مقاومتی شامل حرکت پرس سینه، زیر بغل سیم کش، جلو ران و پشت ران با ۳ جلسه در هفته و بهمدت ۱۲ هفته انجام شد.
یافتهها: پس ۱۲ هفته مداخله، کاهش معناداری در سطوح سرمی ماکرهای التهابی (CRP، ICAM-۱ و TNF-α) در پس آزمون نسبت به پیش آزمون در هر سه گروه مشاهده شد (۰۰۱/۰P< برای همه). با این حال، تحلیل آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد، تمرین ترکیبی همراه با رژیم غذایی نسبت به تمرین ترکیبی و محدودیت رژیم غذایی به تنهایی اثرات بیشتری بر کاهش CRP، ICAM-۱ و TNF-α داشت شد (۰۰۱/۰P< برای همه). علاوه بر این، کاهش ICAM-۱ (۰۰۱/۰P<) و TNF-α (۰۰۱/۰P<) پس از تمرین ترکیبی در مقایسه با محدودیت رژیم غذایی و کاهش CRP پس از محدودیت رژیم غذایی نسبت به تمرین ترکیبی بهطور معناداری بیشتر بود (۰۰۱/۰P<).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد در افراد سالمند مبتلا به دیابت نوع دو، محدودیت کالری مبتنی بر کاهش وزن همراه با تمرین ترکیبی مناسبتر است که برای تعدیل و تنظیم بیومارکرهای التهابی و اختلال عملکرد اندوتلیال در مقایسه با تمرین مقاومتی یا تمرینات هوازی به تنهایی توصیه میشود.
نادیه محمدپور، ظاهر اعتماد، خالید محمدزاده، آسیه عباسی دلویی،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: در حال حاضر، هپاتوکینها اهداف بالقوه برای درمان اختلالات ناشی از دیابت نوع دو به شمار میروند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر ۱۲ هفته تمرین ترکیبی همراه با مصرف کاناگلیفلوزین بر برخی هپاتوکینها در مردان دیابتی نوع دو بود.
روشها: در این تحقیق نیمه تجربی، ۴۴ مرد مبتلا به دیابت نوع دو (میانگین سن ۵/۴±۲/۳۳ سال، نمایهی تودهی بدنی ۰/۳±۳/۲۷) از شهر تهران در سال ۱۳۹۸ بهصورت تصادفی در چهار گروه (هر گروه ۱۱ نفر) کنترل، دارو، تمرین و تمرین-دارو قرار گرفتند. تمرینات ترکیبی ۳ جلسه در هفته، ۴۵ دقیقه و بهمدت ۱۲ هفته انجام شد. آزمودنیها داروی کاناگلیفلوزین با دوز ۲۰۰ میلیگرم را بهمدت ۱۲ هفته مصرف کردند. قبل و ۲۴ ساعت بعد از مداخله در وضعیت ۱۲ ساعت ناشتایی از آزمودنیهای هر گروه نمونهی خون و ویژگیهای آنتروپومتریک اندازهگیری شد. در نهایت دادهها با استفاده از تحلیل واریانس دوطرفه با اندازهگیریهای مکرر، t همبسته و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که ۱۲ هفته مداخله تمرین همراه با کاناگلیفلوزین موجب کاهش معنیدار سطوح آنژیوپویتین-۳ و آنژیوپویتین-۴، FGF-۲۱ و HFREP-۱ در مردان دیابتی نوع دو شد (۰۰۱/۰=P). همچنین پس از دورهی مداخله تمرین همراه با کاناگلیفلوزین سطوح آنژیوپویتین-۳، آنژیوپویتین-۴، FGF-۲۱ و HFREP-۱ نسبت به پیشآزمون بهطور معنیداری کمتر بود (۰۰۱/۰>P).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج تحقیق، احتمالاً مداخله تمرین همراه با کاناگلیفلوزین میتواند با کاهش هپاتوکینها به درمان اختلالات ناشی از دیابت نوع دو کمک کند.
الهه حیدرنیا، فرزانه تقیان، خسرو جلالی دهکردی، مهرزاد مقدسی،
دوره ۲۱، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: فرایند آپوپتوز بهعنوان یک وضعیت شایع در آسیبهای قلبی میتواند بهطور قابل توجهی توسط افزایش قند خون بهصورت مزمن تحمیل شود. از اینرو هدف پژوهش حاضر، تعیین اثرات تمرین ترکیبی و مصرف مکملهای آنتی اکسیدانی E و C بر عملکرد و بیوژنز عملکرد بافت قلب موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین بود.
روش ها: در مطالعهی تجربی و بنیادی حاضر، تعداد پنجاه سر موش صحرایی نر نژاد Sprague Dawley بهصورت تصادفی در پنج گروه (در هر گروه ۱۰ سر موش) تقسیم شدند: موشهای سالم بهعنوان گروه کنترل، موشهای دیابتی، تمرینات مقاومتی/استقامتی دیابتی، موشهای دیابتی که مکمل ویتامین E و C مصرف میکردند و مکمل و تمرین ترکیبی تقسیمبندی شدند. تمرین ترکیبی شامل، تمرین مقاومتی، ۵ روز در هفته با شدت فزایندهی ۵-۴۵ درصد وزن موشهای صحرایی و تمرین استقامتی بروی نوارگردان بهصورت فزاینده از ۳۰-۱۰ دقیقه و شدت فزایندهی ۷۵-۴۰ درصد حداکثر سرعت طی ۸ هفته انجام شد. ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسهی تمرین بافت قلب استخراج و بیان ژنهای PGC۱α و Tfam از طریق Real-Time PCR ارزیابی شد. دادههای پژوهش با آزمون آماری واریانس دو طرفه tow way-ANOVAتجزیه و تحلیل شد (۰۵/۰≥P).
یافته ها: القا دیابت باعث کاهش معنیدار بیان ژنهای PGC۱α و Tfam (۰۵/۰>P) بین گروه کنترل سالم و گروه کنترل دیابت شد. از سویی در این مطالعه مشاهده شده است که مصرف مکمل و تمرین اثر فزآیندهای بر افزایش بیان ژنهای PGC۱α و Tfam در موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین داشته است. علاوه بر این، میزان غلظت گلوکز و وزن موشهای صحرایی تیمار شده با مصرف مکمل و تمرین بهطور معنیداری نسبت به سایر گروهها کاهش یافته است (۰,۰۵P<).
نتیجه گیری: براساس نتایج بهدست آمده، مصرف مکملهای غنی از آنتی اکسیدان و تمرین ترکیبی سبب کاهش میزان گلوکز خون و از سویی باعث بهبود بیوژنز میتوکندری بافت قلب موشهای مبتلا به دیابت نوع دو شده است. از سویی، تمرین ترکیبی و مکمل آنتی اکسیدانت اثر بیشتری در روند بهبودی دیابت نوع دو نسبت به اثر هر کدام از آنها به تنهایی داشته است.
محسن امیدی، محسن ثالثی، رسول رضایی، مریم کوشکی جهرمی،
دوره ۲۱، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: پروتئین BDNF مهمترین نروتروفین است که در عملکرد شناختی نقش دارد. دیابت میتواند منجر به نقص در عملکرد آن شود و عامل اﺧﺘﻼﻻت ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ در ﻫﯿﭙﻮﮐمپ است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر ۸ هفته تمرین ترکیبی بر مقادیر BDNF هیپوکمپ مغز، عملکرد شناختی (Cognitive function)، گلوکز و انسولین رتهای دیابتی شده با استرپتوزوتوسین است.
روشها: ۴۰ ﺳﺮ رت ﻧﺮ ﻧﮋاد اسپراگداولی بهطور تصادفی به چهار گروه سالم-بیتحرک، سالم-تمرین ترکیبی، دیابت-بیتحرک و دیابت-تمرین ترکیبی تقسیم شدند. رتهای گروههای تمرین بهمدت ۸ هفته تمرین ترکیبی انجام دادند. پس از ۸ هفته، ارزیابی حافظه آزمودنیها با استفاده از تست عملکرد شناختی و در ماز آبی انجام گرفت. سنجش مقادیر BDNF در هیپوکمپ ازطریق آزمایش وسترن بلات انجام شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد.
یافتهها: مطالعهی حاضر نشان داد که هشت هفته تمرین ترکیبی منجر به کاهش معنیداری در میزان قندخون ناشتا در گروه تمرین سالم نسبت به گروه بیماردیابتی شد (۰۵/۰P≤). کاهش غیرمعنیداری در میزان BDNF هیپوکمپ مغز در گروه تمرین دیابتی نسبت به گروه دیابت نیز مشاهده شد (۰۵/۰P≤). در ضمن، میزان عملکرد حافظه در گروههای تمرین سالم و تمرین دیابتی نسبت به سالم بیتحرک و دیابتی بیتحرک از نظر معنیداری در سطح بالاتری قرار داشت (۰۵/۰P≤).
نتیجهگیری: تمرین ترکیبی BDNF هیپوکمپ مغز را کاهش میدهد و میزان عملکرد شناختی در گروه تمرین نسبت به گروه بیتحرک افزایش داشت. در نتیجه میتوان گفت این نوع تمرینات در بهبود عوارض دیابت نوع دو مؤثر است.
دکتر صالح افراسیابی،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
یافته ها: پس از ۱۲ هفته تمرین های ترکیبی، هوازی، تناوبی با شدت بالا و مقاومتی، شاخص های ضدالتهابی (آدیپونکتین و SFRP۵) افزایش معناداری را نسبت به خط پایه(قبل از شروع برنامه تمرینی) نشان داد (P < ۰,۰۵). در خصوص شاخص های پیش التهابی و ضدالتهابی( IL-۶، TNF-α، رزیستین و لیپتین) کاهش معنادار در تمامی گروه ها پس از ۱۲ هفته برنامه تمرینی مشاهده گردید(P < ۰,۰۵). در این پژوهش بهبودی قابل توجهی در کاهش وزن و گلوکز خون پس از اجرای ۱۲ هفته برنامه تمرینی در هر ۴ گروه تمرینی مشاهده شد(P < ۰,۰۵). در بخش دوم یافته ها(بی تمرینی یا ماندگاری اثر تمرین) این تمرین مقاومتی بود که درصد کاهش کمتری(P < ۰,۰۵) در شاخص های ضدالتهابی و افزایش در شاخص های پیش التهابی و التهابی پس از ۱۲ هفته بی تمرینی را نشان داد که ماندگاری بیشتر بهبودی را در بیماران دیابتی نوع ۲ چاق نمایش می دهد(P < ۰,۰۵).
نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان دادند که تمرین تناوبی با شدت بالا پس از ۱۲ هفته می تواند سبب اثر گذاری بیشتری در شاخص های التهابی، پیش التهابی و ضدالتهابی در مقایسه با تمرین هوازی، ترکیبی و مقاومتی گردد. اما این تمرین مقاومتی است که سبب ماندگاری بیشتر کاهش در شاخص های التهابی، پیش التهابی و افزایش در شاخص های ضدالتهابی در بیماران دیابتی نوع ۲ چاق شد.
خانم زلیخا رحیمی، آقا سعید شاملو کاظمی، آقا علی همتی عفیف،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر تمرین ترکیبی و مصرف عصاره هسته انگور بر برخی عوامل استرس اکسیداتیو و آنتیاکسیدانی زنان یائسه مبتلابه دیابت نوع۲ بود.
مواد و روشها: مطالعه حاضر بهصورت کارآزمایی بالینی در۸۰ نفر زن مبتلا به دیابت نوع دو اجرا گردید، که بهصورت تصادفی به چهار گروه (۲۰ نفری) تقسیم شدند: کنترل، تمرین، GSE، تمرین+GSE. پروتکل تمرین ترکیبی شامل تمرین هوازی و قدرتی بود، که هشت هفته (پنج روز/هفته) اجرا شد. مکمل GSE در قالب کپسولهای ۲۰۰ میلیگرمی بهصورت روزانه (صبح و ظهر) مصرف گردید. نمونهگیری خونی (پنج سیسی) پیش و پس از هشت هفته مداخلات دریافت شد. بهمنظور بررسی تغییرات درونگروهی و بین گروهی از آزمون تحلیل واریانس دو راهه، و سپس تست تعقیبی توکی، توسط نسخه ۲۵ SPSS به کار گرفته شد (۰۵/۰p≤).
یافتهها: مقادیر ظرفیت آنتیاکسیدانیتام و گلوتاتیون احیای سرم در گروههای GSE و تمرین+GSE در مقایسه با گروههای کنترل و تمرین افزایش معناداری داشت (۰۰۱/۰p=). سطوح مالوندیآلدئید سرم در گروه GSE در مقایسه با گروههای کنترل و تمرین، کاهش معناداری نشان داد (۰۰۱/۰p=).
نتیجهگیری: به نظر میرسد که مداخله عصاره هسته انگور نسبت به تمرین ترکیبی در کاهش استرس اکسیداتیو مؤثرتر است، و مصرف این عصاره بهتنهایی و نیز همراه با اجرای تمرین ترکیبی بر افزایش مقادیر ظرفیت آنتیاکسیدانی تام و گلوتاتیون احیاء تأثیر معناداری دارد.