جستجو در مقالات منتشر شده


43 نتیجه برای تمرین تناوبی

رحمن سوری، شیرین حسنی رنجبر، کبری وهابی، فاطمه شب‌خیز،
دوره 10، شماره 4 - ( 7-1390 )
چکیده

مقدمه: رتینول متصل به پروتئین چهار (RBP4)، به عنوان یک آدیپوکاین در تنظیم عملکرد انسولین و متابولیسم گلوکز شرکت دارد. افزایش سطح سرمی RBP4 به عنوان یکی از عوامل موثر در بروز اختلال در تحمل گلوکز و پیامد آن دیابت در انسان و حیوانات مشخص شده است. مطالعات نشان داده اند تمرینات ورزشی سبب بهبود عوامل سندرم متابولیک می‌شود. اما هنوز آثار تمرین تناوبی بر RBP4 سرم و شاخص مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی ناشناخته است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تمرین تناوبی هوازی بر RBP4 و شاخص مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی نوع 2 می‌باشد.
روش‌ها: 26 بیمار دیابتی غیرفعال (میانگین سنی 58-40 سال) در این پژوهش شرکت و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (13 نفر) و گروه کنترل (13 نفر) تقسیم‌بندی شدند. نمونه‌های خونی در حالت ناشتا از همه آزمودنی‌ها گرفته شد. برنامه تمرین تناوبی هوازی شامل دویدن تناوبی با استراحت فعال با شدت 85-70 درصد ضربان قلب بیشینه، 5 روز در هفته به مدت 8 هفته انجام شد.
یافته‌ها: پس از 8 هفته برنامه تمرینی، سطح سرمی RBP4 در گروه تجربی به طور معنی‌داری کاهش یافت (از 89/90 ±0/318 به 70/72±3/226 میکرومول در لیتر، 01/0>P). تمرین تناوبی سبب کاهش معنی‌دار سطوح کلسترول، تری‌گلیسرید و LDL سرم شد. تغییرات سطح انسولین سرم و شاخص مقاومت به انسولین در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل معنی‌دار بود. رابطه معنی‌داری نیز بین سطوح اولیه و تغییرات RBP4 سرم با تری‌گلیسرید سرم مشاهده شد (05/0>P).
نتیجه‌گیری: تمرین تناوبی هوازی سبب کاهش سطح RBP4 و نیم‌رخ لیپیدی در بیماران دیابتی می‌شود. این کاهش با بهبود مقاومت به انسولین همراه است.


محمد مرادی، علی اصغر رواسی، موسی خلفی، وحید طالبی،
دوره 17، شماره 3 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه: نسفاتین-1 به‌عنوان پپتیدی که در اشتها و هوموستاز گلوکز دخالت دارد شناخته شده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر فعالیت ورزشی حاد بر بیان ژن نسفاتین-1 در رت‌های دیابتی است.
روش‌ها: در این مطالعه رت‌های نر ویستار دیابتی با STZ ( 12 هفته سن و با وزن 240-220 گرم) به‌کار برده شدند. حیوانات به 4 گروه تمرین تناوبی پُر شدت (HIIE-0) و کنترل (C-0)، (که بلافاصله پس از تمرین کشته شدند) و تمرین تناوبی پُر شدت (HIIE-2) و کنترل (C-2)، (که دو ساعت پس از تمرین کشته شدند)، تقسیم شدند. گروه HIIE با سرعت 25 و 14 متر در دقیقه در 12 تناوب یک دقیقه‌ای به فعالیت روی تردمیل پرداختند.
یافته‌ها: پس از برداشتن هیپوتالاموس، استخراج RNA، RT.PCR انجام شد. از آزمون T مستقل برای تحلیل داده‌ها استفاده و سطح معناداری 01/0 در نظر گرفته شد. فعالیت ورزشی موجب افزایش معنادار بیان ژن در گروه HIIE-0 (001/0P= ) شد اما تغییرات گروه HIIE-2 معنادار نشد (234/0P= ).
نتیجه‌گیری: یک جلسه فعالیت تناوبی پُر شدت موجب افزایش بیان هیپوتالاموسی نسفاتین-1 در رت‌های نر ویستار دیابتی، بلافاصله پس از تمرین می‌شود.
بهاره حیدری شریف آبادی، فرزانه تقیان،
دوره 17، شماره 6 - ( 7-1397 )
چکیده

مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر10هفته تمرین تناوبی شدید و مصرف چای سبز بر سطح سرمی آیریزین و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی نیمه تجربی 48 زن مبتلا به دیابت نوع دو (با میانگین سن:04/3± 55/49 سال ، وزن: 78/5±72/76 کیلوگرم، قد: 06/5±33/153 سانتی‌متر و  BMI: 41/57±1/31) به‌صورت تصادفی در چهار گروه 12نفری، تمرین تناوبی، تمرین تناوبی به همراه مصرف مکمل چای سبز، مکمل چای سبز و کنترل تقسیم شدند. گروه‌های تمرین تناوبی، برنامه‌ی تمرینی را به‌مدت 10 هفته، 3 جلسه در هفته با شدت (85 -75 )% حداکثر ضربان قلب بیشینه پرداختند. گروه مکمل به‌مدت 10 هفته روزانه 3 کپسول 500 میلی‌گرمی عصاره‌ی چای سبز را دریافت نمودند. خون‌گیری قبل و بعد از مداخله برای اندازه‌گیری سطوح آیریزین، گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین انجام شد. به‌منظور تحلیل داده‌ها از آزمون تی همبسته، واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد پس از 10 هفته، سطوح آیریزین و حداکثر اکسیژن مصرفی در هر سه گروه نسبت به گروه کنترل به‌طور معناداری افزایش یافت (05/0P). ). همچنین نتایج بیانگر افزایش معنادار آیریزین در گروه ترکیبی نسبت به گروه چای سبز می‌باشد. سطح سرمی انسولین، گلوکز، مقاومت به انسولین و وزن، نمایه‌ی توده‌ی بدنی در هر سه گروه نسبت به گروه کنترل و گروه چای سبز و گروه ترکیبی به‌طور معناداری کاهش یافت (05/0P). و تفاوت معناداری در سطوح آیریزین، در بین گروه‌ها مشاهده نشد. (05/0P).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج پژوهش به‌نظر می‌رسد انجام تمرین تناوبی به همراه مکمل چای سبز به‌واسطه افزایش آیریزین و کاهش گلوکز می‌تواند در بهبود مقاومت به انسولین بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مفید باشد. شاید بتوان با افزایش مدت تمرین و مصرف مکمل در مورد آیریزین و حداکثر اکسیژن مصرفی نیز به یافته‌های مطلوب دست یافت.
 
رحمان سوری، مهدی انگوتی، محمدرضا اسد، صادق ستاری فرد، اعظم رمضان خانی،
دوره 17، شماره 6 - ( 7-1397 )
چکیده

مقدمه: روی آلفا-2- گلیکوپروتئین (ZAG)، اخیراً در تنظیم متابولیسم بافت چربی به‌علت ارتباط منفی آن با چاقی و مقاومت به انسولین مورد توجه قرار گرفته است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین پر شدت تناوبی (HIIT) بر میزان ZAG پلاسما و بافت چربی رت‌های نر مبتلا به دیابت نوع دو می‌باشد.
روش‌ها: در این مطالعه، 21 سر رت نر در سه گروه شاهد (سالم)، کنترل (دیابتی) و تمرین تناوبی (دیابتی با تمرین) مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه تمرین، به‌مدت 8 هفته به فعالیت تناوبی با تناوب‌های کوتاه 15 تا 30 ثانیه و تعداد 5 تا 12 تکرار (1 دقیقه استراحت فعال بین هر تناوب) و سرعت 27 تا 34 متر بر دقیقه بر روی تردمیل پرداختند. 24 ساعت پس از پایان جلسه‌ی تمرینی، نمونه‌ی خونی و بافت چربی به‌منظور اندازه‌گیری سطوح ZAG از رت‌ها گرفته شد. داده‌ها با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه و تعقیبی توکی در سطح معناداری (٠٥/٠P<) تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان دادند که تفاوت معناداری در میزان ZAG بافت چربی بین گروه‌های شاهد و کنترل وجود داشت که در گروه کنترل دیابتی پایین‌تر بود (001/0P<). همچنین بین دو گروه شاهد و تمرین تناوبی نیز تفاوت معناداری در میزان ZAG بافت چربی دیده شد که در گروه شاهد بالاتر بود (005/0=P). هشت هفته تمرین HIIT باعث افزایش معنادار میزان ترشح پروتئین ZAG بافت چربی در مقایسه با گروه کنترل دیابتی گردید (003/0=P). تفاوت معناداری در میزان سطوح پلاسمایی ZAG بین هیچ یک از گروه‌ها مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرین پرشدت تناوبی باعث افزایش میزان ZAG در بافت چربی رت‌های نر دیابتی می‌شود که این امر می‌تواند باعث کاهش مقاومت انسولین در دیابت نوع دو گردد.
کریم آزالی علمداری، موسی خلفی،
دوره 18، شماره 1 - ( 10-1397 )
چکیده

مقدمه: فاکتور رشد فیبروبلاستی21 (FGF21) نقش مهمی در تنظیم متابولیسم انرژی و مقاومت به انسولین ایفا می‌کند؛ با این حال آثار تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر FGF21 و مقاومت ‌انسولینی به‌خوبی درک نشده است.
روش‌ها: پژوهش حاضر، یک مطالعه‌ی تجربی با طرح پیش آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل بود. در این مطالعه 24 مرد چاق به دو گروه تمرین تناوبی شدید (HIIT) (12 نفر، سن: 63/5±83/39 سال، وزن: 81/5±83/100 کیلوگرم و نمایه‌ی توده‌ی بدنی: 8/2±73/32 کیلوگرم بر مترمربع) و کنترل (12 نفر، سن: 23/5±41/39 سال، وزن: 71/4±08/100 کیلوگرم و نمایه‌ی توده‌ی بدنی: 43/1±34/32 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. گروه HIIT چهار وهله فعالیت شدید چهار دقیقه‌ای با شدت 85-90 درصد ضربان قلب بیشینه و دوره‌های استراحت فعال سه دقیقه‌ای با شدت 50-60 درصد ضربان قلب بیشینه را به‌مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته اجرا کردند. در حالت پایه و 48 ساعت پس از آخرین جلسه‌ی تمرینی نمونه‌های خون جمع‌آوری شدند. داده‌ها با استفاده از آزمون تی همبسته و مستقل مقایسه شدند.
یافته‌ها: HIIT به‌طور هم‌زمان منجر به کاهش گلوکز پلاسما و انسولین و FGF21 سرم و همچنین بهبود مقاومت انسولینی شد (05/0P<).
نتیجه‌گیری: تمرین تناوبی با شدت بالا نقش مؤثری در بهبود مقاومت به انسولین و کاهش هم‌زمان FGF21 سرمی در افراد چاق دارد که ممکن است به‌واسطه بهبود مقاومت به FGF21 باشد.
صالح افراسیابی، سید محمد مرندی، مهدی کارگرفرد،
دوره 18، شماره 1 - ( 10-1397 )
چکیده

مقدمه: با توجه با اثر بخشی تمرین ورزشی در درمان دیابت نوع دو، و همچنین اثر بخشی تمرینات تناوبی در بهبود اختلال متابولیسم لیپیدها و کربوهیدرات در بدن انسان، هدف این پژوهش بررسی تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا برIL-6 ، GLP-1 و پروفایل لیپیدی در بیماران دیابتی نوع دو بود.
روش‌ها‌: 80 شرکت کننده‌ی مرد این پژوهش (میانگین سنی 50-40 سال، میانگین قد، 175 سانتیمتر، و نمایه‌ی توده‌ی بدنی برای افراد چاق بالای 30 و برای افراد لاغر پایین از 22 کیلوگرم بر مترمربع) به‌طور داوطلبانه در تحقیق حضور یافتند و به هشت گروه ( 4 گروه تمرین تناوبی شدید و 4 گروه کنترل بدون تمرین) تقسیم شدند. نمونه‌گیری‌های خونی جهت اندازه‌گیری شاخص‌هایIL-6 ، GLP-1، نیمرخ لیپیدی و گلایسیمیک قبل و در هفته‌های 4، 8 و پس از برنامه‌ی تمرینی تناوبی با شدت بالا (شامل 60 ثانیه دویدن در شدت بالا (85-95% ضربان قلب ذخیره) بود که با دویدن به‌مدت 60 ثانیه در شدت پایین (55-60 درصد ضربان قلب ذخیره) در دوره‌ی ریکاوری جمع‌آوری و آنالیز شد. از آزمون‌های تحلیل کواریانس و t همبسته و همچنین ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین ارتباط متغیرها با استفاده از نرم‌افزار SPSS و در سطح معنی‌داری P<0.05 استفاده شد.
یافته‌ها: پس از 12 هفته تمرین اثر زمان و تعامل بین زمان× گروه بر متغیرهای GLP-1 و IL-6 از لحاظ آماری معنی‌دار بوده است (05/0˂P). همچنین تفاوت معنی‌داری میان گروه‌ها بر اثر 12 هفته تمرین در این شاخص‌ها مشاهده شد. نیمرخ لیپیدی در گروه چاق دیابتی نوع دو و کنترل گلایسمیک در گروه‌های چاق با و بدون دیابتی که 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا را اجرا کرده بودند بهبود معنی‌داری را نشان دادند.
نتیجه‌گیری: در مجموع تمرین تناوبی با شدت بالا از طریق تغییر در سازوکارهای مختلف سبب بهبود در اختلال لیپیدیمی؛گلایسمی، التهابی و اشتهایی در افراد چاق مبتلا به دیابت نوع دو می‌شود. از این‌رو محققان براساس یافته‌های این پژوهش پیشنهاد می‌کنند جهت بهبود سریع‌تر اختلالات متابولیکی در بیماران دیابتی نوع دو چاق می‌توان از روش تمرین تناوبی با شدت بالا استفاده نمود.
محمود اصل محمدی زاده، مهدی کارگر فرد، پروانه نظرعلی،
دوره 18، شماره 3 - ( 12-1397 )
چکیده

مقدمه: IL-6 و TNF-α  که از بافت آدیپوز ترشح می شود، تنظیم­کننده نیرومند التهاب و اختلالات متابولیکی در افراد چاق دیابتی نوع 2 هستند. از اینرو مطالعه حاضر اثر تمرین تناوبی با شدت بالا با رژیم­های غذایی متفاوت بر التهاب درجه پایین و برخی شاخص­های متابولیکی مردان چاق دیابتی نوع 2 را بررسی می­کند.
 روش ها: 45 مرد چاق دیابتی نوع 2 به صورت تصادفی در گروه­های رژیم­غذایی طبیعی بعلاوه تمرین تناوبی(ND+H)، رژیم کم­کربوهیدرات بعلاوه تمرین تناوبی(LC+H) یا گروه کم­چربی +تمرین تناوبی(LF+H) قرار گرفتند که 1200 تا 1500 کیلوکالری/ روز را دریافت کردند و  در برنامه ورزشی تناوبی با شدت بالا (3 روز در هفته به مدت 12 هفته) شرکت کردند.  نمونه­های خونی در هفته های 0 ، 4، 8 ،16، 20 و 24 جمع آوری شدند.
یافته ها: حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) پس از 24 هفته مداخله، گروه LC+H (001/0=p، 135/2= F) و گروه LF+H (014/0=p، 548/3= F) افت معنی داری در مقایسه با پیش آزمون را نشان دادند، اما این کاهش در گروه ND+H مشاهده نشد. کاهش در شاخص IL-6 با سایر متغیرها (به استثنای حداکثر اکسیژن مصرف) رابطه معنی داری را نشان داد، اما شاخص VO2max  ارتباط معنی دار معکوسی [برای گروه LC+H(001/0=p، 54/0-=r)؛ برای گروه LF +H(019/0=p ،41/0-=r)] را  با IL-6 نشان دادند. در راستای تغییرات در IL6، اختلاف معنی دار در تمام مراحل مطالعه در شاخص TNF-α مشاهده شد. پس از 24 هفته مداخله،  گروه LC+H (001/0=p، 541/5= F) و گروه LF+H (001/0=p، 654/9= F) کاهش معنی داری در مقایسه با پیش آزمون را نشان دادند، اما این کاهش در گروه ND+H مشاهده نشد. افزایش معنی­داری در VO2peak همراه با کاهش معنی­دار در انسولین ، HOMA-IR و HbA1c در همه گروه­ها مشاهده شد. همینطور کاهش معنی­داری در IL-6 و TNF-α در گروه­های LC+H و LF+H مشاهده شد. تغییرات در IL-6 و TNF-α رابطه معکوسی با اکسیژن مصرفی اوج را نشان دادند. آنالیز پیرسون ارتباط­های معنی­داری بین تغییرات در نیمرخ لیپیدی با اکسیژن مصرفی اوج را نمایان کرد.
نتیجه گیری: نتایج از این مفهوم حمایت می­کند که ورزش و رژیم غذایی، التهاب درجه پایین و پروفایل های لیپیدی، گلایسمی و آمادگی جسمانی را تحت تاثیر قرار می­دهد که تغییرات در IL-6 و TNFα با برخی از این تغییرات در ارتباط است.
الما تبری، حمید محبی، پوران کریمی، کاملیا مقدمی، موسی خلفی،
دوره 18، شماره 4 - ( 2-1398 )
چکیده

مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه‌ی آثار 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و متوسط بر سطوح پروتئینی PGC-1α عضله‌ی اسکلتی رت‌های نر دیابتی نوع دو بود.
روش‌ها: تعداد 40 سر رت نر به‌مدت 10 هفته تحت رژیم غذای پر چرب (HFD) (تعداد 32 سر) و رژیم غذای استاندارد (C) (تعداد 8 سر) کنترل قرار گرفتند. پس از القاء دیابت نوع دو از طریق STZ، 8 سر رت دیابتی (D) و 8 سر رت گروه C کشته شدند و 24 سر رت باقیمانده به‌طور تصادفی به 3 گروه کنترل دیابتی (DC)، تمرین تناوبی با شدت متوسط (MIIT) و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) تقسیم شدند. برنامه‌ی MIIT شامل 13 وهله‌ فعالیت چهار دقیقه‌ای با شدت 70-65 درصد VO2max و برنامه‌ی HIIT شامل اجرای 10 وهله‌ فعالیت چهار دقیقه‌ای با شدت 90-85 درصد VO2max با دوره‌های استراحتی فعال دودقیقه‌ای بود که به‌مدت دوازده هفته و پنج جلسه در هفته اجرا شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که سطوح پروتئینی PGC-1α در گروه D نسبت به گروه HC به‌طور معنی‌داری کمتر بود. در مقابل، HIIT منجر به افزایش سطوح پروتئینی PGC-1α نسبت به گروه DC2 شد. درحالی‌که MICT اثرات معنی‌داری بر سطوح پروتئینی PGC-1α نداشت (05/0˃P). همچنین، تفاوت معنی‌داری بین دو گروه تمرینی وجود نداشت (05/0˃P).
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد شدت تمرین تناوبی نقش مؤثری در تنظیم PGC-1α عضله‌ی اسکلتی و احتمالاٌ بیوژنز میتوکندری در رت‌های دیابتی نوع دو ایفا می‌کند.
فرشته شهیدی، فرامرز یزدانی، عباسعلی گائینی، پوران کریمی،
دوره 18، شماره 5 - ( 4-1398 )
چکیده

مقدمه: کاردیومیوپاتی دیابتی اولین عامل مرگ و میر بیماران دیابتی است و آنژیوژنز مهم‌ترین سازوکار احیاء جریان خون قلب در شرایط فیزیولوژیک و پاتولوژیک است. هدف از مطالعه‌ی حاضر، مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین تداومی متوسط و تناوبی شدید بر آنژیوژنز قلب موش‌های نر دیابتی نژاد ویستار است.
روش‌ها: تعداد 32 سر رت نژاد ویستار به‌صورت تصادفی در 4 گروه سالم بدون تمرین، دیابتی بدون تمرین، دیابتی + تمرین تداومی متوسط و دیابتی + تمرین تناوبی شدید قرار گرفتند. دو نوع تمرین از نظر کالری مصرفی یکسان سازی شد و شدت تمرین براساس حداکثر اکسیژن مصرفی و 5 روز در هفته تعیین گردید. عوامل پروآنژیوژنیک (VEGF, MMP2, TGFβ1) و آنتی آنژیوژنیک (TIMP2) از بافت بطن چپ قلب رت بعد از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرینی برداشت شد. برای ارزیابی میزان سنتز پروتئین‌های درگیر در مسیر آنژیوژنیکی از روش وسترن بلات استفاده شد. داده‌ها با روش آماری تحلیل واریانس یکراهه با اندازه‌گیری‌های مکرر اندازه‌گیری شد (05/0P<).
یافته‌ها: نتایج نشان داد که سطح عوامل پروآنژیوژنیک VEGF, MMP2, TGFβ1 به‌طور معنی‌داری افزایش داشت ولی عامل آنتی آنژیوژنیک TIMP2 کاهش یافت (05/0P<). علاوه بر آن سطح حداکثر اکسیژن مصرفی در هر دو گروه تمرینی تداومی و تناوبی افزایش معنی‌داری نشان داد (000/0=P).
نتیجه‌گیری: تمرین تداومی متوسط و تناوبی شدید سبب افزایش فاکتورهای آنژیوژنیکی و کاهش عامل آنتی‌آنژیوژنیکی در بافت قلب رت‌های نژاد ویستار دیابتی می‌شود که راهکاری مناسبی برای کاهش میزان مرگ و میر ناشی از قلب دیابتی است.
مسعود جوکار، محمد شرافتی مقدم،
دوره 18، شماره 6 - ( 6-1398 )
چکیده

مقدمه: کاردیومیوپاتی دیابتی عارضه‌ای از دیابت نوع دو است که می‌تواند منجر به اتوفاژی سلولی عضله‌ی قلب از طریق پروتئین‌های FOXO3a و Beclin-1 شود؛ بنابراین، هدف از مطالعه‌ی حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر محتوای پروتئین‌های FOXO3a و Beclin-1 در بافت عضله‌ی قلب موش‌های صحرایی نر نژاد اسپراگوداولی مبتلا به دیابت نوع دو است.
روش‌ها: در این مطالعه تجربی، 12 سر موش صحرایی نر 2 ماهه از نژاد اسپراگوداولی با میانگین وزن 20±270 گرم انتخاب و پس از دیابتی شدن از طریق القاء STZ و نیکوتین‌آمید به روش تصادفی به 2 گروه، تمرین دیابتی (6 سر) و کنترل دیابتی (6 سر) تقسیم ‏شدند؛ گروه تمرینی 4 روز در هفته مطابق با برنامه‌ی تمرینی (هر جلسه 42 دقیقه، سرعت بین 10 تا 30 متر بر دقیقه) به‌مدت 8 هفته به تمرین HIIT پرداختند؛ در حالی که گروه کنترل هیچ‌گونه برنامه‌ی تمرینی نداشتند. همچنین موش‌های صحرایی هیچ‌گونه درمانی با انسولین را در طول دوره‌ی پژوهش نداشتند. برای تجزیه‌ وتحلیل داده‌ها از آزمون t-مستقل استفاده‏ شد. سطح معنی‌داری 05/0P≤ در نظر گرفته شده است.
یافته‌ها: هشت هفته تمرین HIIT منجر به کاهش معنی‌داری در محتوای پروتئین‌های FOXO3a (008/0P=) و Beclin-1 (002/0P=) گروه تمرین دیابتی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد.
نتیجه‌گیری: می‌توان گفت که هشت هفته تمرین HIIT با کاهش محتوای پروتئین‌های FOXO3a و Beclin-1 منجر به مهار مسیر اتوفاژی FOXO3a/Beclin-1 شده است؛ بنابراین استفاده از تمرینات HIIT می‌تواند برای آزمودنی‌های دیابتی که مستعد کاردیومیوپاتی دیابتی هستند، مفید باشد.
فاطمه زارعی، محمد شرافتی مقدم، مریم شعبانی، مسعود جوکار،
دوره 19، شماره 1 - ( 11-1398 )
چکیده

مقدمه: چاقی و دیابت نوع 2 می‌تواند در عملکرد مسیرهای مهم سلولی اختلال ایجاد کند. فعال شدن مسیر mTOR منجر به تنظیم پروتئین SREBP1 برای متابولیسم و تنظیم بافت چربی می‌شود. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر 4 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر محتوای پروتئین‌های mTOR و SREBP1 در بافت چربی موش‌های صحرایی چاق مبتلا به دیابت نوع 2 می‌باشد.
روش‌ها: در این مطالعه تجربی، 12 سر موش صحرایی نر 2 ماهه از نژاد اسپراگوداولی با میانگین وزن 20±300 گرم انتخاب و پس از دیابتی شدن از طریق القاء STZ و نیکوتین‌آمید به روش تصادفی به 2 گروه، تمرین دیابتی (6 سر) و کنترل دیابتی (6 سر) تقسیم ‏شدند؛ گروه تمرینی 4 روز در هفته مطابق با برنامه تمرینی به‏ مدت 4 هفته به تمرین ورزشی HIIT پرداختند؛ در حالی که گروه کنترل هیچ‌گونه برنامه تمرینی نداشتند. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آزمون t-مستقل و t-وابسته استفاده‏ شد.
یافته‌ها: تغییر معنی‌داری در محتوای پروتئین‌ mTOR (12/0>p) مشاهده نشد؛ اما محتوای پروتئین SREBP1 (001/0>p) افزایش معنی‌دار یافت. وزن گروه کنترل (0001/0P=) و گروه HIIT (010/0P=) افزایش معنی‌داری را نشان داد. قند خون گروه کنترل نیز افزایش معنی‌داری داشت (0001/0P=)؛ اما، قند خون موش‌های گروه HIIT،  تغییر معنی‌داری را نشان نداد (14/0P=).
نتیجه‌گیری: 4 هفته تمرین HIIT نتوانست وزن، میزان قند خون و محتوای پروتئین‌های mTOR را تغییر معنی‌داری دهد. اما منجر به افزایش محتوای SREBP1 شد؛ بنابراین در تجویز تمرین HIIT باید عواملی مانند مدت زمان و شدت تمرین به گونه‌ای تنظیم شود که بهترین نتیجه حاصل شود.
مریم سید حیدری، عباس صادقی، علی همتی عفیف،
دوره 19، شماره 2 - ( 11-1398 )
چکیده

مقدمه: سایتوکاین‌ها از عوامل مرتبط با سیستم ایمنی هستند. تولید سایتوکاین‌های پیش التهابی در بیماران دیابتی افزایش می‌یابد و با انجام تمرینات شدید ورزشی نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد. پژوهش حاضر به بررسی پاسخ شاخص پیش التهابی اینترلوکین 2 (IL-2)و شاخص ضدالتهابی اینترلوکین 4 (IL-4) به یک دوره تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف کافئین در رت‌های دیابتی شده با استرپتوزوتوسین (STZ) می‌پردازد.
روش‌ها: در یک مطالعه‌ی حیوانی بالینی-مداخله‌ای 50 سر موش صحرایی نر به 5 گروه مساوی کنترل (C)، دیابت (D)، دیابت با مکمل (D+Ca)، دیابت با تمرین (D+T)، دیابت با مکمل و تمرین (D+Ca+T)) تقسیم شدند. برنامه‌ی تمرین شامل 8 هفته و هفته‌ای 5 جلسه (6 تا 12 وهله‌ی 2 دقیقه‌ای با شدت 90 -85 درصد سرعت ماکسیمم) بود که هر هفته پنج روز mg/kg70 کافئین به‌صورت هیدراته تزریق شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه‌ی تمرینی، فاکتورهای ایمونولوژیک سرم شامل IL-2 و IL-4 اندازه‌گیری شدند. تحلیل آماری متغیرها با آزمون‌هایOne-way و ANOVA  و Tukey در سطح معناداری (P<0.05.) انجام گردید.
یافته‌ها: نتایج تحقیق نشان داد که گروه D+Ca به‌طور معناداری دارای کمترین میانگین غلظت IL2 نسبت به گروه D بود (001/0P=). IL-4 بیشترین غلظت را در دو گروه D+Ca و D+Ca+T داشت (001/0P=). ولی این تفاوت‌ها در دو بین گروه D+T و D+Ca+T نسبت به هم معنادار نبود (67/0P=).
 نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد کافئین بر بهبود وضعیت IL-2 و IL-4 در رت‌های مبتلابه دیــابت ناشی از استرپتوزوتوسین نقشی مؤثر دارد ولی تمرینات HIITدر این مورد موثر نیست.
امیر اکبری، حمید محبی، الما تبری،
دوره 19، شماره 2 - ( 11-1398 )
چکیده

مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر چاقی ناشی از رژیم غذایی پرچرب و تمرینات ورزشی تناوبی و تداومی بر SIRT1 بافت چربی احشایی و مقاومت به انسولین در رت‌های نر است.
روش‌ها: 40 سر رت نر نژاد ویستار در دو گروه به‌مدت 10 هفته تحت رژیم غذایی پرچرب (HFD، 32 سر) و رژیم غذایی استاندارد (C، 8 سر) قرار گرفتند. پس از القاء چاقی، 8 سر رت از گروه HFD و 8 سر رت گروه C قربانی شدند و سایر رت‌های چاق به‌طور تصادفی به 3 گروه کنترل چاق (OC)، تمرین تداومی با شدت متوسط (MICT) و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) تقسیم شدند. پروتکل‌هایHIIT و MICT به‌مدت 12 هفته و 5 جلسه در هر هفته اجرا شدند. نمونه‌های چربی احشایی برای اندازه‌گیری مقادیر پروتئینی SIRT1 به روش وسترن بلات جمع‌آوری شدند.
یافته‌ها: القاء چاقی با کاهش معنی‌دار SIRT1 چربی احشایی و افزایش مقاومت به انسولین همراه بود (05/0). در مقابل، هر دو پروتکل HIIT و MICT مقادیر پروتئینی SIRT1 چربی احشایی را به‌طور معنی‌دار افزایش دادند (05/0)، در حالی که اثرات HIIT به‌طور معنی‌دار بیشتر بود (05/0). همچنین، هر دو پروتکل HIIT و MICT منجر به بهبود مقاومت به انسولین شدند (05/0).
نتیجه‌گیری: تمرین ورزشی احتمالاً می‌تواند نقش مهمی در تنظیم SIRT1 چربی احشایی داشته باشد و به‌واسطه‌ی آن می‌تواند در بهبود مقاومت به انسولین موثر باشد. همچنین به‌نظر می‌رسد افزایش در SIRT1 وابسته به شدت تمرین ورزشی باشد.
معصومه حسینی، مریم حسینی،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1398 )
چکیده

مقدمه: سایتوکاین‌های پیش التهابی عامل نکروز تومور آلفا TNF-α و ضد التهابی اینترلوکین -10 به‌ترتیب نقش مهمی در ایجاد و جلوگیری از التهاب سیستمیک دارند. هدف از مطالعه‌ی حاضر بررسی تأثیر هم‌افزایی تمرین تناوبی شدید و مصرف رزوراترول بر مقادیر IL-10 و TNF-α در موش‌های دیابتی بود.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی تجربی، 32 سر موش صحرایی 10±225 گرم براساس جدول برآورد حجم نمونه‌ی کوهن دیابتی شده با ترکیب رژیم پرچرب و تزریق استرپتوزوسین (STZ) به‌طور تصادفی به چهار گروه کنترل (C)، مکمل (M)، تمرین (T)، تمرین+مکمل (TM) تقسیم شدند. گروه‌های تمرین به‌مدت 8 هفته، 5 جلسه در هفته، هر جلسه 18 دقیقه تحت تأثیر تمرین تناوبی شدید با شدت 90 تا 100 درصد VO2max قرار گرفتند. گروه‌های دریافت کننده‌ی مکمل روزانه mg/kg 10 رزوراترول به‌مدت هشت هفته، سه بار در هفته به‌صورت گاواژ دریافت کردند. 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه‌ی تمرین، نمونه‌ی خونی از آزمودنی‌ها گرفته شد. داده‌ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک طرفه و نرم‌افزارspss  ورژن 24 ارزیابی شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد در گروه‌‌های تجربی IL-10 افزایش یافت اما معنادار نبود (P=0.109)، مقادیر TNF-α در گروه TM کاهش یافت در حالی که در گروه‌های T وM افزایش یافت که در مقایسه با گروه TM معنادار بود (P=.000)، گلوکز ناشتا، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین گروه‌های تجربی کاهش معنا داری پیدا کرد (P=.000).
نتیجه‌گیری: اجرای هشت هفته تمرین تناوبی به همراه مصرف رزوراترول می‌تواند با افزایشIL-10 و کاهش TNF-α تأثیر مثبت بر عوامل التهاب و مقاومت به انسولین بگذارد.
سپیده صالحی، نیکو خسروی، مریم دلفان،
دوره 19، شماره 5 - ( 4-1399 )
چکیده

مقدمه: شیوع بیماری دیابت نوع دو در جهان به سرعت رو به افزایش است، در اثر بروز این بیماری در طولانی مدت مقاومت به انسولین ایجاد می‌شود که در نتیجه‌ی آن سلول‌های بتا پانکراس تخریب شده و به مرور از بین می‌روند که در نتیجه انسولین ترشح نمی‌گردد. اخیرا یک پروتئین به نام لیپازین، که مسؤول امر سیگنال دهی کبد به سلول‌های بتا است، کشف شده و در گزارشات قبلی نشان داده شده است که لیپازین/بتاتروفین تکثیر سلول β پانکراس را افزایش می‌دهد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و تمرین استقامتی بر بیان ژن لیپازین در رت‌های مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفت.
روش‌ها: مطالعه بر روی 25 سر رت نژاد ویستار با میانگین وزن 10±160 گرم و سن 8 هفته انجام شد، که پس از القاء دیابت، رت‌ها به شکل تصادفی به سه گروه 6 تایی: کنترل و استقامتی و HIIT تقسیم شدند و به‌مدت هشت هفته تمرین ورزشی (5 جلسه در هفته) اجرا شد. برای بررسی تغییرات بیان ژن لیپازین بافت کبد از تکنیکqRT-PCR ‌ استفاده شد.
یافته‌ها: پژوهش حاضر نشان داد پس از هشت هفته تمرین استقامتی و HIIT، بیان ژن لیپازین در کبد رت‌های گروه‌های تمرین نسبت به گروه‌های کنترل افزایش معناداری یافت (037/0=P)؛ همچنین همبستگی معنادار منفی بین بیان ژن لیپازین و شاخص مقاومت به انسولین در گروه‌های تمرین نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (605/0-r=، 037/0=P).
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد اجرای هشت هفته تمرینات استقامتی و HIIT، با افزایش بیان ژن لیپازین می‌تواند باعث افزایش سلول‌های بتا در بیماران دیابتی گردد و احتمالاً مداخله‌ی غیر دارویی مؤثری برای کاهش علائم این بیماری باشد.
مرتضی خلیلی، عباس صادقی، محمد جواد ملکی،
دوره 19، شماره 5 - ( 4-1399 )
چکیده

مقدمه: رابطه‌ی بین بیان پایین PGC-1α و چندین بیماری متابولیکی نظیر دیابت و چاقی مشخص شده است. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف کافئین بر بایوژنز میتوکندری در عضله‌ی نعلی موش‌های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین می‌پردازد.
روش‌ها: در یک مطالعه‌ی حیوانی بالینی-مداخله‌ای 50 سر موش صحرایی نر ویستار به 5 گروه مساوی کنترل (C)، دیابتی (D)، دیابتی با مکمل (D+CAF)، دیابتی با تمرین (D+T)، دیابتی با مکمل و تمرین (D+CAF+T) تقسیم شدند. برنامه‌ی تمرین شامل هشت هفته، هفته‌ای 5 جلسه (6 تا 12 وهله 2 دقیقه‌ای با شدت 90 -85 درصد سرعت ماگزیمم) بود و هفته‌ای پنج روز mg/kg70 کافئین به‌صورت هیدراته تزریق شد. برای سنجش میزان گلوگز خون مستقیماً از بطن چپ قلب جمع‌آوری شد؛ و عضله‌ی نعلی پای چپ استخراج و به روش وسترن بلات میزان PGC-1α آن مورد سنجش قرار گرفت. برای تحلیل داده‌ها از آزمون‌های t مستقل، تحلیل واریانس دو راهه و مجذور اتا در سطح معناداری (P<0.05.) استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که القای دیابت باعث افزایش معنی‌دار گلوگز خون (۰۱/۰>P) و کاهش معنی‌دار میزان mRNAPGC-1α (۰۰۲/۰=P) گردید. همچنین، هم تمرین تناوبی با شدت بالا (001/0p=) و هم مصرف مکمل کافئین (03/0p =) موجب افزایش معنی‌دار mRNAPGC-1α شدند.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج ابن تحقیق، احتمالاً بتوان اجرای تمرینات HIIT و مصرف کافئین را به‌عنوان یک مداخله‌ی مؤثر در افزایش بایوژنز میتوکندری در افراد دیابتی پیشنهاد داد. هر چند اظهار نظر صریح در این مورد مستلزم انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه است.
فرزانه کریمی، فرهاد دریانوش، محسن ثالثی، جواد نعمتی،
دوره 19، شماره 6 - ( 6-1399 )
چکیده

مقدمه: چاقی و دیابت نوع دو می‌توانند در عملکرد سلول‌ها، از جمله پروتئین‌های CREB و CRTC2 که برای تنظیم سوخت و ساز بافت چربی مهم هستند، اختلال ایجاد کنند؛ بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر میزان پروتئین‌های CREB و CRTC2 در بافت چربی زیرجلدی موش‌های صحرایی چاق مبتلا به دیابت نوع دو است.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی تجربی، 12 سر موش صحرایی نر 2 ماهه از نژاد اسپراگ‌داولی با میانگین وزن 20±300 گرم انتخاب و پس از دیابتی شدن از طریق القاء STZ و نیکوتین‌آمید به روش تصادفی به 2 گروه، تمرین دیابتی (6 سر) و کنترل دیابتی (6 سر) تقسیم ‏شدند. گروه‌های تمرینی 4 روز در هفته به‌مدت 8 هفته برنامه تمرینی را شامل 5 وهله 4 دقیقه‌ای با شدت معادل 85 تا 95 درصد حداکثر سرعت و دوره‌های استراحت فعال 3 دقیقه‌ای با شدت معادل 50 تا 60 درصد حداکثر سرعت انجام دادند؛ برای تجزیه‌ وتحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 23 و آزمون آماری t-مستقل استفاده‏ شد.
یافته‌ها: بعد از هشت هفته تمرین HIIT تغییر معنی‌داری در میزان پروتئین CREB در گروه‌ تمرین نسبت‌ به کنترل مشاهده نشد (22/0>P)؛ با این حال، افزایش معنی‌داری در میزان پروتئین  CRTC2‌در گروه‌ تمرین نسبت‌ به کنترل مشاهده شد (005/0>P).
نتیجه‌گیری: تمرین HIIT منجر به تغییری در میزان پروتئین CREB نشد؛ اما توانست میزان پروتئین CRTC2 را افزایش دهد که این افزایش می‌تواند منجر به تنظیم سوخت و ساز بافت چربی در آزمودنی‌های دیابتی شود.
محمود اصل محمدی زاده، صالح افراسیابی، زینب اصل محمدی،
دوره 20، شماره 2 - ( 11-1399 )
چکیده

مقدمه: اختلال متابولیکی ناشی التهاب در اثر چاقی و دیابت افزایش مییابد که از طریق ورزش و رژیم غذایی کنترل میشود. از اینرو هدف این پژوهش بررسی اثر 24 هفته مداخله‌ی تمرین تناوبی شدید و رژیمهای غذایی بر تغییرات شاخص اینترلوکین 6 در بیماران دیابتی نوع دو چاق است.
روشها: 70 مرد (بیمار دیابت نوع دو و چاق) به‌صورت تصادفی به 7 گروه (4 گروه در رژیم غذایی متفاوت به‌علاوه مداخله‌ی HIIT و 3 گروه تنها در رژیم غذایی متفاوت) که در برنامه‌ی غذایی 1200 تا 1900 کیلوکالری/روز برای هفته 24 شرکت کردند، در حالی که بیماران در برنامه‌ی HIIT تحت نظارت (12 هفته‌ای) قرار گرفتند که با 4 هفته رژیمهای غذایی اولیه دنبال شد. شاخص‌های آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی، ترکیب بدن و نمونه‌ی خون ناشتای در هفتههای 0 ، 4، 8، 14، 20 و 24 جمعآوری شدند.
یافته‌ها: پس از اتمام 24 هفته مداخله، بیشترین درصد افزایش و کاهش IL-6 به‌ترتیب به رژیم غذایی پرچربی(80/19 ± 09/28) و رژیم غذایی کم کربوهیدرات+تمرین تناوبی (13/25 ± 89/28-) اختصاص داشت. پس از 12 هفته تمرین تناوبی به همراه رژیم‌ غذایی بیشترین درصد افزایش IL-6 به گروه رژیم غذایی پرچربی(33/25 ± 74/26) مرتبط است، با این وجود بیشترین درصد کاهش IL-6 مختص به گروه کم چربی+تمرین تناوبی (17/29 ± 11/32-) بود.
نتیجه‌گیری: یافتهها نشان دادند که رژیم کم کربوهیدرات و کم چربی با HIIT و وعدههای کم کربوهیدرات همراه با HIIE ممکن است برای بیماران دیابت نوع دو چاق مفید باشد.
سیده سوگند حسینی، محمدرضا اسماعیل زاده طلوعی،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

مقدمه: پروتئین TORC1 عاملی مهم در تنظیم سوخت و ساز بافت چربی است. دیابت نوع دو می‌تواند منجر به نقص در عملکرد آن و توسعه‌ی چاقی شود. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) و استقامتی بر میزان قند خون و محتوای پروتئین‌ TORC1 در بافت چربی زیرجلدی موش‌های صحرایی چاق مبتلا به دیابت نوع دو است.
روش‌ها: در این مطالعه، 18 سر موش صحرایی نر 2 ماهه‌ی نر از نژاد اسپراگ‌داولی با میانگین وزن 30±270 گرم انتخاب ‏شدند. پس از دیابتی شدن از طریق محلول استرپتوزوتوسین و نیکوتین‌آمید، به روش تصادفی به 3 گروه: 1) تمرین HIIT 2) تمرین استقامتی و 3) کنترل (هر گروه 6 سر) تقسیم ‏شدند. گروه‌های تمرینی 4 روز در هفته مطابق با برنامه‌های تمرینی HIIT و استقامتی به‏‌مدت 8 هفته به تمرین ورزشی پرداختند. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 23، آزمون آنوای-یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده‏ شد.
یافته‌ها: هشت هفته تمرین HIIT و استقامتی منجر به کاهش معنی‌دار سطوح قند خون (0001/0>P) و افزایش معنی‌دار در محتوای پروتئین TORC1 (0001/0>p) نسبت به گروه کنترل شدند.
نتیجه‌گیری: تمرین HIIT و استقامتی، سطوح قند خون را کاهش و محتوای پروتئین TORC1 را افزایش داده اند، که این تمرین‌های ورزشی می‌تواند راه درمانی مناسب و غیرتهاجمی برای کنترل دیابت و همچنین تنظیم سوخت و ساز بافت چربی در افراد دیابتی نوع 2 که مستعد چاقی هستند، باشند.
ندا آقایی بهمن‌بگلو، رضا صلبوخی، محمد شرافتی مقدم،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده

مقدمه: پروتئین‌های خانواده FOXO عوامل مهم در مسیر اتوفاژی هستند. پروتئین کیناز-B تنظیم‌کننده مهم برای این خانواده است که می‌تواند از طریق تمرین ورزشی تنظیم شوند. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر پروتئین کیناز- B(PKB) بر پروتئین‌های خانواده اتوفاژی FOXO (FOXO1 و FOXO3a) به دنبال تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) در بطن چپ قلب موش‌های صحرایی دیابتی‌شده توسط استرپتوزوتوسین (STZ) و نیکوتین‌آمید می‌باشد.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی تجربی، 12 سر موش صحرایی نر 2 ماهه از نژاد اسپراگ ‌و داولی با میانگین وزن 20±270 گرم انتخاب و پس از ایجاد دیابت نوع دو از طریق القاء STZ و نیکوتین‌آمید به روش تصادفی به 2 گروه، تمرین دیابتی (6 سر) و کنترل دیابتی (6 سر) تقسیم ‏شدند؛ گروه تمرینی 4 روز در هفته مطابق با برنامه‌ی تمرینی به‌مدت 8 هفته به تمرین HIIT پرداختند. برای تجزیه‌ و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS نسخه 23 و آزمون t-مستقل استفاده‏ شد. سطح معنی‌داری 05/0P≤ در نظر گرفته شده است.
یافته‌ها: تمرین HIIT منجر به افزایش معنی‌داری در محتوای پروتئین‌های PKB بین گروه‌های تمرین و کنترل شد (0001/0P=). در مقابل کاهش معنی‌داری در محتوای پروتئین‌های FOXO1 (003/0P=) و FOXO3a (006/0P=) بین گروه‌های تمرین و کنترل مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به‌نظر می‌رسد تمرین HIIT ، با افزایش و تنظیم PKB منجر به کاهش و غیرفعال‌شدن پروتئین‌های FOXO1 و FOXO3a در قلب آزمودنی‌های دیابتی می‌شود. مهار این پروتئین‌ها می‌تواند از اتوفاژی بیش از حد قلبی در آزمودنی‌های دیابتی جلوگیری کند.

صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb