جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای خودکارآمدی

ماندانا گودرزی، عیسی ابراهیم‌زاده، علیرضا ربیع، بهمن سعیدی پور، محمد اصغری جعفرآبادی،
دوره 11، شماره 3 - ( 12-1390 )
چکیده

Normal 0 false false false مقدمه: میزان آگاهی، گرایش مثبت و تداوم عملکرد مناسب و خودکارآمدی در کنترل بیماری های مزمن از جمله دیابت مؤثر می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف شناخت نیازهای آموزشی بیماران دیابتی نوع دو شهر کرج از طریق تعیین میزان آگاهی، نگرش، عملکرد و خودکارآمدی آنها نسبت به بیماری دیابت  و ارتباط عوامل مذکور با یکدیگر انجام شد.
روش ها: در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده که نمونه ی آماری آن 200 نفر بودند و با روش نمونه گیری تصادفی از میان بیماران داوطلب مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به انجمن دیابت شهر کرج، انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، شامل پرسشنامه آگاهی، نگرش و عملکرد، پرسشنامه خودکارآمدی و برگه ثبت متغیرهای فیزیولوژیک بود که روایی و پایایی پرسشنامه ها، مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات، با استفاده از نرم افزار SPSS17 ودر سطح معنی داری5% و استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، اسپیرمن، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس با آزمون تعقیبی دانکن وآزمون ناپارامتری کروسکال والیس انجام شد. 
یافته‌ها: میانگین نمره آگاهی بیماران نسبت به بیماری دیابت، 25/8)26/2 (SD= بود که در سطح متوسط می باشد. نمره نگرش بیماران 62/17)94/2(SD= و در سطح خوب مشاهده شد. امتیاز عملکرد بیماران82/3)11/1 SD=  (و در سطح متوسط بود و امتیاز خودکارآمدی بیماران،44/15)47/2 (SD= و در سطح متوسط گزارش گردید؛ همچنین رابطه بین آگاهی و نگرش با خودکارآمدی معنی دار بود(05/0>P ) .
نتیجه‌گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که میزان آگاهی، عملکرد و خودکارآمدی بیماران نسبت به بیماری دیابت نوع دو، در حد متوسط می باشد و با افزایش سطح آگاهی و بهبود نگرش، خودکارآمدی بیماران نیز افزایش می یابد که این خود در پیشگیری از عوارض و کنترل بیماری اهمیت دارد؛ بنابراین با توجه به مطالعاتی که به نقش مثبت آموزش بر افزایش آگاهی، نگرش، عملکرد و نهایتاً کنترل قند خون تأکید کرده اند، برنامه ریزی برای به کارگیری روش های نوین می تواند به رفع نیازهای آموزشی بیماران در کشورمان منجر گردد.


داود شجاعی‌زاده، آذر طل، غلامرضا شریفی راد، محمدرضا مهاجری تهرانی، فاطمه الحانی،
دوره 11، شماره 5 - ( 7-1391 )
چکیده

Normal 0 false false false مقدمه: توانمندسازی بیمار به عنوان یک برنامه موثر در راستای تغییر رفتار در مراقبت دیابت به شمار می‌آید. این مطالعه به بررسی ارزشیابی الگوی توانمندسازی بر ارتقای خودکارآمدی و ارتباط آن با کنترل دیابت در بیماران دیابتی نوع 2 شهر اصفهان می‌پردازد.
روش‌ها: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی شاهددار بود که 140 بیمار در دو گروه مداخله و مقایسه پس از انجام پیش آزمون با انجام تخصیص تصادفی وارد شدند. در مرحله پیش آزمون، کلیه اطلاعات دموگرافیک و مرتبط با سلامت و بیماری از بیماران اخذ گردید. سپس افراد گروه مداخله، در 5 گروه 14 نفری تقسیم شده و در برنامه توانمندسازی با استفاده از استراتژی حل مساله گروهی و حمایت همسالان که براساس سازه‌های مدل طراحی شده بود شرکت نمودند. افراد گروه مقایسه آموزش رایج مرکز را طبق روال قبل ادامه دادند و به صورت جداگانه بدون تماس باگروه مداخله به تکمیل پرسشنامه‌ها اقدام نمودند. اهداف توانمندسازی در این مطالعه با مفهوم خودکارآمدی و کنترل دیابت با شاخص HbA1C مورد بررسی قرار گرفت. در پیگیری بلافاصله و سه ماه بعد ابزارخودکارآمدی دیابت بررسی گردید. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 5/11 و آزمون‌های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد.
یافته‌ها: دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک با یکدیگر تفاوت معناداری نداشتند (05/0 نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه موید این مطلب است که آموزش مبتنی بر الگوی توانمندسازی در گروه مداخله با استراتژی‌های حل مسئله گروهی و گروه همسالان دارای اثربخشی در مقایسه با آموزش‌های رایج دیابت در متغیر خودکارآمدی و کنترل دیابت می‌باشد.


سیامک محبی، لیلا آزادبخت، آوات فیضی، غلامرضا شریفی راد، محمد حضوری، مصطفی شعربافچی،
دوره 12، شماره 1 - ( 10-1391 )
چکیده

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مقدمه: در حال حاضر یکی از شایع‌ترین اختلالات در سراسر دنیا سندرم متابولیک است. تبعیت از رژیم غذایی صحیح یکی از مهمترین چالش‌ها در کنترل این سندرم بوده و به دلیل اینکه تعدیل روزانه این رژیم به عهده خود بیمار می‌باشد شناسایی عوامل مؤثر در اتخاذ خودمراقبتی تغذیه‌ای اهمیت دارد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط خودکارآمدی درک شده با دریافت درشت مغذی‌ها در زنان مبتلا به سندرم متابولیک صورت گرفت.
روش‌ها: در این مطالعه مقطعی با ماهیت همبستگی، 329 بیمار مبتلا به سندرم متابولیک در سال 1391 از بین بیماران تحت پوشش مراکز درمانی صنعت نفت اصفهان به روش سیستماتیک حضور داشتند. جهت گردآوری اطلاعات خودکارآمدی درک شده از پرسشنامه محقق ساخته که با محاسبه شاخص‌های CVI و CVR و نیز شاخص‌های همسانی درونی و ثبات ابزار، روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفته بود استفاده شد. برای بررسی رفتار تغذیه‌ای هم از پرسشنامه 24 ساعته یادآمد خوراک برای 3 روز استفاده شد. اطلاعات حاصله از پرسشنامه یادآمد خوراک توسط نرم‌افزار تغذیه‌ای N4 تحلیل گردید. در این مطالعه علاوه بر نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 16 از نرم‌افزار AMOS نسخه 16 جهت برازش مدل ساختاری به روش حداقل مربعات تعمیم یافته استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین انرژی دریافتی 37/2512 کیلوکالری، پروتئین 95/70 گرم، کربوهیدرات 420 گرم و چربی 61/61 گرم در روز و میانگین خودکارآمدی درک شده 89/47 نمره بود. ضریب همبستگی پیرسون حاکی از ارتباط معکوس معنی‌دار بین خودکارآمدی درک شده و درشت مغذی‌های دریافتی مؤثر در سندرم متابولیک بود. بیشترین ضریب اثر مستقیم خودکارآمدی درک شده بر چربی و کربوهیدرات دریافتی مشاهده شد. (05/0> P و 592/0-=&beta) و (05/0> P و 395/0-=&beta).
نتیجه‌گیری: میزان انرژی، کربوهیدرات، چربی و پروتئین دریافتی بیش از میزان RDA و میزان خودکارآمدی درک شده در حد متوسط بود. این مطالعه نشان داد که خودکارآمدی درک شده چهارچوب مفیدی برای فهم و پیش بینی میزان پایبندی به رفتارهای خودمراقبتی تغذیه‌ای در بیماران مبتلا به سندرم متابولیک فراهم می‌کند.


آذر طل، بهرام محبی، رویا صادقی، مهدی یاسری، ملیحه اکبری عبدل آبادی، فاطمه دادراست، پروین عباسی بروجانی،
دوره 16، شماره 1 - ( 10-1395 )
چکیده

مقدمه: خودکارآمدی با بهبود رفتارهای خودمراقبتی موجب ارتقاء کیفیت زندگی بیماران می‌گردد. مطالعه‌ی حاضر با هدف تعیین عوامل مرتبط با خودکارآمدی سازگاری درک شده در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو اجرا گردید.
روش‌ها: این مطالعه‌ی مقطعی، از نوع توصیفی تحلیلی بود که به‌مدت 9 ماه در سال 1394 انجام شد. 536 نفراز بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی تابعه‌ی دانشگاه علوم پزشکی تهران به‌صورت تصادفی انتخاب و از طریق پرسش‌نامه روایی و پایای خودکارآمدی سازگاری درک شده، وضعیت خودکارآمدی سازگاری و عوامل مرتبط با آن، در آن‌ها مورد بررسی قرار گرفت. برای آنالیز داده‌ها از آزمون‌های آماری تی تست، من - ویتنی، آنالیز واریانس و نرم‌افزار آماری SPSS نسخه‌ی 23 استفاده شد.
یافته‌ها: میان سن (013/0P=)، تحصیلات (036/0P=)، درآمد (002/0P=) و میزان HbA1c (049/0P=) با خودکارآمدی سازگاری درک شده کل رابطه‌ی آماری معنادار وجود داشت. اما متغیرهای جنس، شغل، مدت زمان ابتلا، وضعیت تأهل و سابقه‌ی خانوادگی و سابقه‌ی بیماری مزمن با هیچ کدام از ابعاد خودکارآمدی سازگاری درک شده ارتباط آماری معنی‌داری نداشتند.
نتیجه‌گیری: مداخلات مبتنی بر نظریه‌های سازگاری جهت افزایش خودکارآمدی سازگاری درک شده بیماران دیابتی بیشتر بر روی بیمارانی که دارای شرایط اقتصادی- اجتماعی پایین، سن بالا و با کنترل نامطلوب دیابت پیشنهاد می‌گردد.
 


سید سعید مظلومی، میترا مودی، حکیمه ملاکی مقدم، الهه توسلی، زهرا وحدانی نیا، بی بی فاطمه باقرنژاد حصاری،
دوره 17، شماره 2 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه: دیابت نوع دو از جمله بیماری‌های غیر واگیردار می‌باشد. در طی سه دهه‌ی گذشته، تعداد افرادی که به دیابت نوع دو در جهان مبتلا شده‌اند به بیش از دو برابر رسیده است. در این بیماری بیش از 95 درصد درمان به‌وسیله‌ی بیمار انجام می‌شود و از راه‌های مهم کنترل بیماری دیابت نوع دو، انجام رفتارهای خودمراقبتی توسط بیمار می‌باشد. مطالعات مختلف نشان داده‌اند عوامل زیادی بر انجام رفتار خودمراقبتی در بیماران تأثیر دارد، این مطالعه با هدف تعیین پیش‌بینی کننده‌های رفتار خودمراقبتی در بیماران دیابتی نوع دو شهر بیرجند و یزد انجام شد.
روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی می‌باشد که به‌صورت مقطعی بر روی 100 بیمار در شهر بیرجند و 100 بیمار در شهر یزد انجام شد. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه‌ای که در 4 قسمت طراحی شده بود (آگاهی، خودکارآمدی، سؤالات مرتبط با رفتار خودمراقبتی و سؤالات مرتبط با حمایت اجتماعی) جمع‌آوری شده و پس از ورود داده‌ها در نرم‌افزار  SPSS16، برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های توصیفی و تحلیلی رگرسیون با در نظر گرفتن آزمون‌ها در سطح خطای 5% استفاده شد.
یافته ها: مقایسه‌ی شاخص میانگین آگاهی، خودکارآمدی، خودمراقبتی و حمایت اجتماعی درک شده در دو شهر بیرجند و یزد نشان دادکه بین متغیرها در دو شهر تفاوت زیادی وجود ندارد. اثر حمایت اجتماعی با مجموع اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر رفتار خودمراقبتی در شهر بیرجند تأثیر بیشتری داشت.
نتیجه‌گیری: با توجه به این که هدف برنامه‌های آموزشی به بیماران دیابتی نوع دو ارتقاء فعالیت‌های خودمراقبتی می‌باشد، می‌توان با افزایش خودکارآمدی، حمایت اجتماعی درک شده و آگاهی افراد به این هدف دست یافت.
 
مهدی میرزایی علویجه، سیدنصراله حسینی، مرضیه نیک سیرت، امیرحسین هاشمیان، فرزاد جلیلیان،
دوره 23، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

مقدمه: کنترل دیابت نوع دو تحت تأثیر سبک ‌زندگی است. هدف این پژوهش تعیین پیش‌بینی کننده‌های پایبندی به درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع‌ دو با بهره‌گیری از ساختارهای نظریهی شناختی‌جامعه‌ای بود.
روش‌ها: این پژوهش توصیفی تحلیلی در میان 500 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شهر تهران در سال 1400 انجام شد. نمونه‌گیری به‌صورت تصادفی ساده از بیماران دارای پرونده‌ی درمانی در درمانگاه کنترل دیابت منطقه‌ی پنج تهران انجام شد. ابزار سنجش، پرسشنامه‌ی کتبی مبتنی بر ساختارهای نظریهی شناختی‌جامعه‌ای بود. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار) و آمار تحلیلی (همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی) در نرم‌افزار SPSS ویرایش 16 تجزیه‌و‌تحلیل گردید.
یافته‌ها: میانگین نمره‌ی انجام رفتارهای پایبندی به درمان 41/10±34/56 در دامنه‌ی نمره‌ی 16 تا 80 بود. انتظارات پیامد، خودکارآمدی درک شده و پشتیبانی جامعه‌ای در مجموع 43 درصد از واریانس انجام رفتارهای پایبندی به درمان را برآورد کردند. خودکارآمدی درک شده، قوی‌ترین ساختار پیش‌بینی کننده بود (430/0=ß و 001/0 > P). افزایش سن (126/0-=ß و 004/0 = P)، درمان با انسولین (250/0-=ß و 001/0 > P) و مصرف سیگار (146/0-=ß و 001/0 = P) به‌طور معکوس و داشتن بیمه درمانی (181/0=ß و 001/0 > P) به‌طور مثبت پیش‌بینی کننده‌ی انجام رفتارهای پایبندی به درمان بودند.
نتیجه‌گیری: توسعه، پیاده‌سازی و ارزشیابی مداخله‌های آموزشی مبتنی بر نظریهی شناختی‌جامعه‌ای با تأکید بر ارتقاء خودکارآمدی درک شده می‌تواند یافته‌های سودمندی در ارتقاء رفتارهای پایبندی به درمان در میان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو داشته باشد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb