مریم اعلا، پاتریشیا خشایار، حمیدرضا برادران، باقر لاریجانی، حمیدرضا آقایی میبدی،
دوره 12، شماره 2 - ( 10-1391 )
چکیده
MicrosoftInternetExplorer4 مقدمه: راند بالینی از جمله فعالیتها و برنامههای آموزش بالینی است که به موازات فرآیندهای تشخیصی، درمان و مراقبت از بیمار در بخشهای بیمارستانی انجام میشود. در حالی که اکثر گروهها گراند راند را نقطه آغازی برای آموزش قلمداد میکنند، با این حال مطالعات اندکی وجود دارند که عوامل موثر بر گراند راندهای آموزشی را ارزیابی کرده باشند. هدف از این مطالعه تعیین عوامل مرتبط بر اثر بخشی گراند راندهای آموزشی هفتگی میباشد.
روشها: این مطالعه مقطعی بر روی کارآموزان، کارورزان، دستیاران تخصصی و فوق تخصصی حاضر در گراند راند بخش غدد، در نیمسال اول تحصیلی 91-1390 انجام شد. اطلاعات به وسیله پرسشنامهای در دو بخش شامل اطلاعات دموگرافیک و سوالات مربوط به عوامل موثر بر گراند راند جمعآوری شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: درمجموع 57 نفر از شرکت کنندگان در گراند راند بخش غدد، با پر کردن پرسشنامه در مطالعه شرکت کردند. اغلب شرکت کنندگان در این مطالعه کارآموزان (1/49%) بودند. نتایج این مطالعه نشان داد که 4/61% افراد شرکت کننده، گراند راند بخش غدد را مطلوب توصیف کردند. همه گروههای حاضر، ارائه و بحث پیرامون بیماریهای شایع (4/61%) را مفید میدانستند و مناسبترین محل برگزاری گراند راند، بالین بیمار (1/47%) بود. طبق نظر سنجی به عمل آمده، از بین استراتژیهای معرفی بیمار، گزارشهای پزشکی مبتنی بر مسئله (6/52%) و از بین روشهای ارائه مباحث، مباحث مرتبط با تفکر نقادانه (1/56%)، مورد توافق غالب افراد بود.
نتیجهگیری: اگرچه بیش از نیمی از شرکت کنندگان، کیفیت ارائه مطالب در گراند راند را متوسط ارزیابی کردند اما با توجه به اهمیت راندهای آموزشی و تاثیر آن در آموزش بالینی، اکثر مخاطبان خواستار حضور مستمر اعضای هیأت علمی به منظور بهبود کیفی راندهای آموزشی بودند. با وجود این که ارائه گزارش مبتنی بر مسئله و برگزاری راندهای آموزشی بر بالین بیمار به عنوان نقاط قوت ذکر شدند اما بیان مباحث مبتنی بر شواهد و اتخاذ تصمیمگیریهای بالینی نقطه مفقوده گراند راندهای آموزشی بود که بنا بر پیشنهاد شرکت کنندگان، این مباحث باید به عنوان یکی از اهداف آموزشی در جلسات گراند راند دنبال شود.
مجید قلی پور، آرزو تبریزی، انوشیروان کاظم نژاد،
دوره 12، شماره 4 - ( 2-1392 )
چکیده
مقدمه: سندرم متابولیکی مجموعهای از اختلالات متابولیکی شامل چاقی مرکزی، افزایش قند خون، اختلالات چربی خون و پرفشاری خونی است که خطر رشد بیماری قلبی عروقی و دیابت را افزایش میدهد. به نظر میرسد روش زندگی و فقدان آگاهی کافی دانشجویان نسبت به این عوامل، آنان را بیشتر در معرض این عارضه قرار میدهد. با توجه به کمبود تحقیقات در مورد دانشجویان، این تحقیق با هدف بررسی میزان شیوع سندرم متابولیک و رابطه آن با شاخصهای چاقی و همچنین تعیین شایعترین عامل خطر آن، به تفکیک در دو جنس انجام شد.
روشها: تعداد 223 دانشجو (150 مرد، 73 زن) در این تحقیق مقطعی شرکت کردند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه، آزمایش خون، و اندازهگیریهای آنتروپومتریکی جمعآوری شد. تمام متغیرهای آنتروپومتریکی و خونی پس از اندازهگیری با استانداردهای سازمان بهداشت جهانی و پانل درمانی بزرگسالان 3 تطبیق داده شد.
یافتهها: شیوع سندرم متابولیک 4/5% (67/6% مردان، 7/2% زنان) و چاقی مرکزی %04/4 (67/2% مردان، 85/6% زنان) بود. 09/60% از آزمودنیها کم تحرک بودند. کمبود HDL-C با 50/43% و پر فشاری خونی با 4/27% به ترتیب از شایعترین عوامل بودند. از بین شاخصهای چاقی، محیط کمر بهترین پیشگوی سندرم متابولیکی برای هر دو جنس بود.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که شیوع سندرم متابولیک و چاقی در بین آزمودنیهای این تحقیق، نسبت به برخی از همتایان ایرانی و اروپایی بیشتر بود. با توجه به ارتباط بین معیارهای سندرم متابولیک و بیماریهای قلبی- عروقی، دیابت، و سه اصل افزایش فعالیت جسمانی، کنترل وزن و رژیم غذایی، ارائه برنامهای مناسب به منظور پیشگیری و درمان دانشجویان مبتلا، و ارتقاء سلامتی آنان، در اولویت قرار دارد.