جستجو در مقالات منتشر شده


19 نتیجه برای رفتار

مینو اسد زندی، زهرا فارسی، سهیل نجفی مهری، علی اکبر کریمی زارچی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1385 )
چکیده

مقدمه: دیابت یک بیماری مزمن است که نیازمند مشارکت بیمار در فرایند درمان می باشد. پیامد درمان به باورهای بهداشتی بیمار و درک وی از بیماری وابسته است. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر مداخله آموزشی در چارچوب مدل اعتقاد سلامت بر باورهای بهداشتی ، آگاهی و رفتارهای مراقبت از خود بیماران مبتلا به دیابت بود.
روش‌ها: جمعیت مورد مطالعه بیماران دیابتی بستری در 4 بیمارستان آموزشی تهران بودند که در یک مطالعه تجربی (کارآزمایی بالینی) در سال 85-1384 مورد بررسی قرار گرفتند. 64 بیمار به روش مبتنی بر هدف انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. بعد از تعیین نیازها در چارچوب مدل اعتقاد سلامت، مداخله آموزشی در گروه مورد صورت گرفت. اطلاعات از طریق تکمیل پرسشنامه محقق ساخته طی مصاحبه چهره به چهره و سازمان یافته با نمونه های منتخب در دو نوبت قبل از مداخله آموزشی و دو ماه بعد از آن جمع‌آوری گردید. در نهایت داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و شاخص‌های مرکزی، آزمون‌های آماری پارامتریک و غیرپارامتریک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: قبل از مداخله، آزمون تی تست مستقل تفاوت معنی داری را در متغیرهای دموگرافیک و ابعاد مدل اعتقاد سلامت در دو گروه نشان نداد (05/0P). آزمون های تی زوج شده و ویلکاکسون پس از مداخله افزایش معنی داری در میانگین و میانه نمرات آگاهی ( از 78/11 به 53/15)، حساسیت درک شده (از 66/27 به 59/30)، شدت درک شده ( از 62/20 به 87/25)، خود کارآمدی (از16/19به 25/22) و رفتارهای مراقبت از خود (از 37/95 به 56/117) در بیماران گروه مداخله نشان دادند (05/0>P). ولی در گروه کنترل بجز در بعد آگاهی (05/0>P) در سایر ابعاد تغییر معنی‌داری مشاهده نشد (05/0نتیجه‌گیری: مداخله آموزشی در چارچوب مدل اعتقاد سلامت، ممکن است منجر به تغییر باورهای بهداشتی،افزایش آگاهی و به دنبال آن ارتقای رفتارهای مراقبت از خود بیماران دیابتیک گردد.


علی محرابی، لادن فتی، محمدحسن دوازده امامی، اسدالله رجب،
دوره 8، شماره 2 - ( 10-1387 )
چکیده

مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس شناختی­ـ­رفتاری بر کنترل قند خون و کاهش مشکلات هیجانی­(افسردگی، اضطراب و استرس) در بیماران مبتلا به دیابت نوع 1 بود.

روش­ها: 25 نفر از بیماران دیابتی نوع یک عضو انجمن دیابت ایران به شیوه نمونه­گیری داوطلبانه­ در دسترس انتخاب و سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش­(13=n) و کنترل­(12=n) قرار گرفتند و علاوه بر پاسخ دادن به مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس­(DASS)، آزمایش HbA1c خون از آنها به عمل آمد. پس از آن، گروه آزمایش در یک دوره آموزش مدیریت استرس که طی 12 جلسه­ 2­ساعته­ هفتگی و به شیوه شناختی­ـ­رفتاری گروهی برگزار شد، شرکت کردند و در پایان، افراد هر دو گروه دوباره به DASS پاسخ دادند. 3 ماه پس از مداخله، آزمایش خون پس­آزمون در مورد هر دو گروه و آزمون پیگیری DASS در مورد گروه آزمایش اجرا شد. برای تحلیل داده­ها، از آمار توصیفی، تحلیل کواریانس، تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.

یافته­ ها: پس از مداخله، میانگین نمرات HbA1c، افسردگی، استرس (001/0>P) و اضطراب­(012/0=P) در گروه آزمایش به­طور معنی­داری کاهش یافت. در­ضمن اثرهای مشاهده شده در مورد افسردگی، اضطراب و استرس، 3 ماه پس از مداخله باقی مانده بود­­(01/0>P).

نتیجه ­گیری: آموزش مدیریت استرس می­تواند به­عنوان بخشی از مراقبت جامع دیابت سودمند باشد.  


سکینه رخشنده‌رو، محتشم غفاری، علیرضا حیدرنیا، اسدالله رجب،
دوره 9، شماره 0 - ( 2-1389 )
چکیده

مقدمه: نتایج مطالعات مربوط به عوارض و کنترل دیابت، به طور واضح ثابت کرده‌اند که کنترل متابولیکی خوب و آموزش کافی می‌توانند پیامد بالینی افراد دیابتی را بهبود بخشند. آموزش بیمار به عنوان یک بخش اساسی از کنترل دیابت محسوب می‌شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان تأثیر آموزش بر ارتقای آگاهی، نگرش و رفتارهای خود مراقبتی بیماران دیابتی مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران و متعاقب آن کنترل متابولیک آنها انجام گرفته است.

روش‌ها: پژوهش حاضر، تحقیقی نیمه تجربی  از نوع پرسشنامه قبل و بعد از مداخله می‌باشد. در این مطالعه 44 بیمار دیابتی مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران (24 مرد و 20 زن) که باسواد و ساکن شهر تهران و مبتلا به دیابت نوع2 بودند، به روش نمونه‌گیری غیر تصادفی به عنوان واحدهای پژوهش انتخاب گردیدند (سن 40 تا 65 سال). ابزار گردآوری داده‌ها در این تحقیق پرسشنامه سنجش آگاهی، نگرش و رفتار و همچنین بررسی آزمایشگاهی HbA1C بودند که روایی و پایایی پرسشنامه به ترتیب با روش‌های اعتبار صوری/ محتوی و آزمون - آزمون مجدد بررسی و مورد تأیید قرار گرفت. جمع‌آوری اطلاعات از واحد‌های تحت مطالعه (تکمیل پرسشنامه و نمونه‌گیری خون) در دو مرحله انجام شد، به این صورت که پس از انجام آزمون اولیه، مداخله آموزشی انجام گرفت. 3 ماه بعد از اتمام آموزش، آزمون ثانویه صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها در این مطالعه، از نرم افزار آماریSPSS  ویرایش 12 (آزمون‌های آماری پارامتریک و ناپارامتریک شامل تی زوجی و ویلکاکسون) بهره گرفته شد. مشارکت افراد در این تحقیق با رضایت آگاهانه و کاملاً داوطلبانه بود.

یافته‌ها: در پژوهش حاضر، 45% (18 نفر) از افراد تحت مطالعه را مردان تشکیل می‌دادند. میانگین و انحراف معیار افراد از نظر سنی در این مطالعه 7 ± 52 سال بود. همه افراد تحت بررسی متأهل بودند. میانگین و انحراف معیار مدت ابتلای افراد تحت مطالعه به بیماری دیابت 4 ± 6 سال بود. همچنین از نظر سابقه بیماری در خانواده افراد، 5/62% (25 نفر) بیماران دارای سابقه خانوادگی بیماری دیابت بودند. یافته‌های حاصله نشانگر تأثیر مثبت و معنی‌دار آموزش بر آگاهی، نگرش و عملکرد افراد دیابتی تحت مطالعه بود (001/0 P <)‌. همچنین طبق نتایج، میانگین HbA1C از 2/2±1/13 درصد (قبل از آموزش) به 6/1±5/10 درصد (بعد از آموزش) کاهش یافت و تفاوت حاصله معنی‌دار بود.

نتیجه‌گیری: برنامه‌های آموزشی منسجم؛ آگاهی، نگرش و عملکرد بیماران دیابتی را به طور قابل ملاحظه‌ای ارتقا می‌دهد و نیز باعث بهبود کنترل متابولیک آنها می‌گردد. با ایجاد چنین تغییراتی در بیماران دیابتی، می‌توان نتایج خوبی را برای آنان انتظار داشت.


محمد اسلامی، محمد فشارکی، بهناز فرمهینی فراهانی، عایشه حاجی اسماعیل‌پور،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده

مقدمه: افسردگی یک وضعیت شایع در بیماران دیابتی است که سبب کاهش میل، انگیزه و احساس توانایی افراد جهت پرداختن به رفتارهای خود مراقبتی می‌گردد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط افسردگی با رفتارهای خود مراقبتی در بیماران افسرده و غیر افسرده مبتلا به دیابت در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی سال 1388 انجام گردید.
روش‌ها: دراین مطالعه تحلیلی از نوع مورد- شاهدی، 220 بیمار دیابتی (110 بیمار غیر افسرده و110 بیمار افسرده) مراجعه کننده به بیمارستان‌های طالقانی، مدرس، لقمان و لبافی‌نژاد وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف از جامعه مورد پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه شامل مشخصات دموگرافیک، خلاصه رفتارهای خود مراقبتی دیابتی‌ها و برگه چک لیست بک برای تعیین افسردگی بود. میزان رفتارهای خود مراقبتی، در دو گروه با یکدیگر مقایسه گردید.
یافته‌ها: میانگین رعایت رژیم غذایی و ورزش گروه غیر افسرده به طور معنی‌داری بالاتر از گروه افسرده بود (رعایت رژیم غذایی: 3/1 ± 87/4 در مقابل 7/1 ± 80/3 روز در هفته، 00/0P= و ورزش: 2/2 ± 70/2 در مقابل 9/1 ± 68/1 روز در هفته، 00/0P=). در گروه غیر افسرده مراقبت از پا بیشتر و رعایت توصیه‌های دارویی دیابت بهتر بود اما این تفاوت معنی‌دار نبود (05/0نتیجه‌گیری: در این مطالعه افسردگی با ضعیف شدن رفتارهای خود مراقبتی دیابتی‌ها همراه بود.


مهدی زارع بهرام آبادی، ابراهیم قادری، داود تقوایی، فاروق وفائی بانه،
دوره 12، شماره 3 - ( 12-1391 )
چکیده

مقدمه: به منظور کنترل دیابت، بیمار باید قبول کند که یکی از اعضای اصلی تیم مراقبان است. هرچند مصرف داروها و تغییر سبک زندگی ارکان اصلی درمان قلمداد می‌شوند ولی تاثیر رفتار درمانی شناختی ممکن است بتواند تاثیرات مثبتی در این افراد داشته باشد. تاثیر رفتار درمانی شناختی بر ارتقای کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری‌های مختلف مورد تایید قرار گرفته است، ولی مطالعات کمی در مورد دیابت انجام گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر رفتار درمانی شناختی بر ارتقاء کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به درمانگاه دیابت سنندج می‌باشد.
روش‌ها: این پژوهش یک تحقیق نیمه تجربی (Quasi – Experimental) به روش پیش آزمون و پس آزمون بود. تعداد 48 نفر انتخاب شدند و با روش تصادفی بلوکی در دو گروه جایگزین گردیدند. گروه مداخله و گروه شاهد هر کدام شامل 24 نفر از دو جنس مرد و زن به اندازه مساوی بودند. کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی وار و همکاران (Short form-36 items=SF-36) بررسی شد. سپس مداخله با روش رفتار درمانی شناختی انجام گردید. برای تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS ویرایش 19 و آنالیز کوواریانس، تست فیشر، تی مستقل و تست من ویتنی استفاده گردید.
یافته‌ها: نمره حیطه سلامت جسمی قبل از مداخله در گروه مداخله و گواه به ترتیب 7/64 (8/14±) و 2/67 (5/11±) بود و بعد از مداخله در دو گروه به ترتیب 8/71 (8/11±) و 1/67 (4/11±) بود (003/0=P). نمره حیطه سلامت روانی قبل از مداخله در گروه مداخله و گواه به ترتیب 3/31 (8/7±) و 2/36 (8±) بود و بعد از مداخله در دو گروه به ترتیب 2/54 (8/7±) و 9/36 (9/7±) بود (001/0=P). نمره کلی کیفیت زندگی قبل از مداخله در گروه مداخله و شاهد به ترتیب 4/51 (11±) و 1/55 (5/10±) بود و بعد از مداخله در دو گروه به ترتیب 67 (2/9±) و 9/55 (2/9±) بود(014/0=P).
نتیجه‌گیری: براساس نتایج، رفتار درمانی شناختی در بیماران دیابتی می‌تواند کیفیت زندگی کلی و ابعاد سلامت عمومی، سرزندگی و شادابی، عملکرد اجتماعی، محدودیت نقش به علت مشکلات هیجانی و سلامت روانی را ارتقا دهد ولی روی ابعاد محدودیت نقش به علت مشکلات جسمانی، عملکرد جسمانی و درد جسمانی تاثیر معنی‌داری ندارد.

منصوره نیکوگفتار،
دوره 12، شماره 4 - ( 2-1392 )
چکیده

مقدمه: پژوهش‌های متعددی، نقش پیوندهای عاطفی و ادراک فرد از امکان کنترل سلامت را در رفتارهای سلامت محور مورد تاکید قرار داده‌اند. براین اساس، هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش سبک‌های دلبستگی و کانون کنترل سلامت بر رفتارهای خودمراقبتی در افراد مبتلا به بیماری دیابت است. روش‌ها: در یک مطالعه توصیفی- مقطعی، 111 بیمار مبتلا به دیابت (45 مرد و 66 زن) با میانگین سنی 38/48 و انحراف استاندارد 62/14 که عضو انجمن دیابت ایران بودند به مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (RASS،1990)، مقیاس چند وجهی کانون کنترل سلامت (MHLC،1992) و چکیده فعالیت‌های خود- مراقبتی بیماران دیابتی (SDSCA،1994) و پرسشنامه جمعیت شناختی پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون معناداری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام استفاده شد. نتایج: نتایج به دست آمده بیانگر وجود رابطه مثبت بین رفتارهای خود- مراقبتی با سبک دلبستگی ایمن و کانون کنترل بیرونی-پزشکان و رابطه منفی با سبک دلبستگی ناایمن (اضطرابی- دوسوگرا) است همچنین بین سبک دلبستگی ایمن با کانون کنترل بیرونی- دیگران رابطه منفی معنادار وجود دارد. نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش حاضر نقش الگوهای رفتاری را در سیر و پیش‌آگهی بیماری دیابت آشکار ساخته و اهمیت مداخلات روانشناختی در درمان دیابت را مورد توجه و تأکید قرار می‌هد.
نسیم رضوی، سيد مسعود ارزاقی، محمدیوسف مهجوری،
دوره 12، شماره 5 - ( 4-1392 )
چکیده

با توجه به شیوع مسئله چاقی در جهان و همچنین در ایران، تمرکز بر درمان این بیماری افزایش یافته است. بیماری چاقی حاصل تعامل ژن، رفتار و محیط است و می‌تواند پیش زمینه بسیاری از بیماری‌های دیگر مثل دیابت، بیماری‌های قلبی و سرطان باشد. تحقیقات نشان می‌دهند که برای کاهش وزن و حفظ آن نیاز به تغییر سبک زندگی داریم. سبک زندگی مرتبط با چاقی شامل تغذیه، ورزش و رفتار درمانی می‌باشد. هدف تحقیق حاضر بررسی کارایی رفتار درمانی در کاهش وزن و نگهداری آن و همچنین بررسی عناصر رفتار درمانی و تعیین کارایی هر یک از این عناصر در درمان می‌باشد. نتایج مطالعات نشان داده است که رفتار درمانی در درمان چاقی موثر بوده و امکان استاندارد کردن این نوع درمان به اثبات رسیده است. لذا، این تحقیق سعی می‌کند نکات مثبت و منفی و کارایی رفتار درمانی در درمان چاقی را بررسی نماید تا بتوان آن را به نحو موثرتری در کاهش و نگهداری ‌وزن به کاربرد. رفتار درمانی می‌تواند با انواع روان درمانی برای عوامل روان‌شناختی مرتبط با چاقی که در درمان ضروری به نظر می رسند، ترکیب شود.
حسین روحانی، احمدعلی اسلامی، مهدی راعی، حمید توکلی، محمد بیدخوری، ارسلان قادری،
دوره 15، شماره 1 - ( 10-1394 )
چکیده

مقدمه: دیابت به دلیل عوارض متعددی که بر جای می گذارد امروزه به عنوان یک معضل  بهداشتی  مطرح می باشد که بوسیله ایجاد تغییرات در رژیم غذایی می توان از این عوارضپیشگیری یا آنها را به تاخیر انداخت که این امر خود مستلزم شناسایی باورهای بیماران دیابتی و ایجاد تغییرات رفتاری می باشد. هدف از این مطالعه کاربرد نظریه رفتار برنامه ریزی شده به همراه سازه ی خطر درک شده عوارض دیابت جهت شناسایی باورهای مرتبط و قابل تغییر جهت زمینه سازی برای این تغییرات رفتاری می باشد.

روش ها: مطالعه توصیفی-تحلیلی حاضر بوسیله پرسشنامه خود ایفا بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده به همراه سازه ی خطر درک شده عوارض دیابت در کلینیک دیابت شهرستان سمیرم اجرا شده است.شرکت کنندگان این مطالعه 154 بیمار دیابتی بدون عوارض دیابت بودند. نگرش، هنجار ذهنی، کنترل رفتاری، خطر ابتلا به عوارض دیابت، قصد رعایت رژیم غذایی سالم و سبک تغذیه ای افراد متغیرهایی بودند که مورد اندازه گیری قرار گرفتند. از مدلسازی معادلات ساختاری جهت تحلیل داده ها استفاده شد.

یافته ها: نتایج نشان داد که نظریه رفتار برنامه ریزی شده به همراه سازه ی خطر درک شده عوارض دیابت از برازش کافی با داده های مطالعه برخوردار بوده است. سازه های کنترل رفتاری درک شده، هنجار ذهنی، خطر درک شده ی عوارض دیابت دارای ارتباط معناداری با قصد رعایت رژیم غذایی سالم بوده اند.همچنین قصد رفتاری نیز ارتباط معنادار آماری با رفتار تغذیه ای داشته است. نگرش تنها سازه ای بود که با قصد رفتاری ارتباط معناداری نداشته است.

نتیجه گیری: نظریه رفتار برنامه ریزی شده به همراه سازه ی خطر درک شده عوارض دیابت چارچوبی مفید برای تبیین قصد و پیرو آن رفتار رعایت رژیم غذایی سالم می باشد و می تواند جهت ترغیب بیماران دیابتی به رعایت رژیم غذایی سالم مورد استفاده قرار گیرد.


مرضیه جهاندار، مرتضی بادله، محمد تقی بادله، شهرام محمد خانی،
دوره 15، شماره 6 - ( 4-1395 )
چکیده

مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی مداخله‌ی شناختی-رفتاری گروهی کوتاه مدت (CBGI-CHD) بر کیفیت زندگی و ادراک از بیماری، بیماران دیابتی نوع دو بود.

روش‌ها: 28 بیمار دیابتی نوع دو که عضو انجمن دیابت ایران هستند، به‌صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به‌طور جایگزینی تصادفی در گروه آزمایش (14= n) (با یک برنامه‌ی مداخله‌ی 12 هفته‌ای شناختی رفتاری گروهی) و کنترل (14= n) (تنها مراقبت معمول را دریافت کردند)، گمارده شدند. کیفیت زندگی و ادراک بیماری توسط مقیاس کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و پرسشنامه‌ی ادارک بیماری، قبل از مداخله و بلافاصله بعد از مداخله مورد اندازه‌گیری قرار گرفت. داده‌ها با کمک نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 19، آمار توصیفی، تحلیل کواریانس تحلیل گردیدند.

یافته‌ها: گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی‌داری در کیفیت زندگی و ادراک بیماری در پس آزمون نشان داد (5%‍ P<). علاوه براین، مداخله در خرده مقیاس‌های کیفیت زندگی به غیر از بعد محیط معنی‌دار بود (5%‍ P<).

نتیجه‌گیری: تحلیل کواریانس نشان می‌دهد که CHD CBGI می‌تواند منجر به افزایش کیفیت زندگی و ادراک بیماری بیماران مبتلا به دیابت نوع ‌دو شود. تحقیقات بعدی با دوره‌های طولانی مدت پیگیری به‌منظور حصول اطمینان از تداوم اثربخشی پیشنهاد می‌گردد.


زکیه احمدی، تابنده صادقی، مرضیه لری پور،
دوره 15، شماره 6 - ( 4-1395 )
چکیده

مقدمه: آموزش در دیابت از جنبه­های مهم مدیریت بیماری و از بخش­های مهم مراقبت محسوب می­شود. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش توسط همتا بر رفتار­­های خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت انجام شد.

روش­ها: در این کارآزمایی با گروه کنترل تصادفی، 80 بیمار دیابت نوع دو انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. به افراد گروه مداخله، علاوه بر آموزش­های روتین مرکز توسط فرد همتا آموزش­های سلامتی و خودمراقبتی در زمینه دیابت ارائه گردید. گروه کنترل فقط آموزش­های روتین مرکز یعنی آموزش توسط پزشک و پرستار کلینیک و آموزش از طریق پوسترها و پمفلت­های موجود در مرکز را دریافت نمودند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه­ی رفتار­های خودمراقبتی دیابت  SDSCA(Summary of Diabetes Self-care Activities) بود که روایی و پایایی آن در مطالعات قبل تایید شده است. جمع­آوری اطلاعات در بدو ورود به مطالعه و 12 هفته بعد صورت گرفت. در نهایت داده­ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته ­ها: پس از مداخله بین دو گروه از نظر میانگین رفتارهای خودمراقبتی اختلاف آماری معناداری وجود داشت و میانگین نمره گروه مداخله بالاتر بود(تی مستقل،001/0=p). در گروه مداخله، بین میانگین نمره رفتارهای خودمراقبتی قبل و بعد از مداخله نیز اختلاف معنی دار وجود داشت(تی زوج،001/0=p، در حالی که این اختلاف در گروه کنترل معنادار نبود(تی زوج، 28/0=p).

نتیجه ­گیری: آموزش توسط همتا باعث ارتقاء رفتارهای خودمراقبتی می­شود، لذا استفاده از این روش آموزشی برای بیماران دیابتی در کنار سایر روش­های آموزشی پیشنهاد می­شود.


سکینه گرایلو، محمد علی مروتی شریف آباد، عبدالرحمان چرکزی، زهره کریمیان کاکلکی، انسیه شریفی،
دوره 16، شماره 5 - ( 7-1396 )
چکیده

مقدمه: استئوآرتریت از شایع‌ترین بیماری‌های سیستم اسکلتی در سنین میانسالی و سالمندی است. این مطالعه با هدف تعیین نقش هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده بر خود مراقبتی در سالمندان مبتلا به استئوآرتریت شهرستان یزد انجام شد.
روش‌ها: در یک مطالعه‌ی توصیفیتحلیلی در سال 1392 به روش مقطعی 87 نفر از سالمندان مراجعه کننده به مراکز درمانی به‌صورت تصادفی انتخاب و وارد مطالعه شدند. ابزار مورد استفاده‌ پرسشنامه‌ی محقق ساخته‌ی سه قسمتی که قسمت اول شامل متغیرهای دموگرافیک و قسمت دوم سؤالات هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده و قسمت سوم سؤالات رفتاری بود. پرسشنامه‌ها به روش مصاحبه در طی مدت 2 ماه تکمیل شده و داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS18 و آزمون‌های آماری T-Test و ANOVA و ضریب همبستگی در سطح 05/0 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین نمره‌ی هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری درک شده و رفتارهای خود مراقبتی به‌ترتیب 40/11±/85/81 از 110 نمره، 19/6±19/90 از 120 نمره، 84/5±93/44 از سقف 60 نمره بود. نتایج نشان داد بین هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده و خودمراقبتی با متغیرهای دموگرافیک به‌ جزء تحصیلات و کنترل رفتاری درک شده (001/0P=)، بین سابقه‌ی ابتلا و خود مراقبتی (001/0P=) و کنترل رفتاری درک شده و وضعیت اقتصادی (002/0P=) ارتباط معناداری نبود و همچنین با آزمون پیرسون، همبستگی مستقیم و معنادری بین رفتار خود مراقبتی با کنترل رفتاری درک شده مشاهده گردید (297/0 r= ،008/0P=).
نتیجه‌گیری: باتوجه به همبستگی مثبت آماری کنترل رفتاری درک شده و خود مراقبتی، طراحی برنامه‌ی آموزشی در این زمینه جهت عملکرد خودمراقبتی مورد نیاز است و توصیه می‌شود در برنامه‌های مداخله‌ای با توجه به نفوذ بالا و گسترده‌ی رسانه‌های جمعی، به استفاده از این وسایل کمک آموزشی تأکید بیشتری شود.
 
منیژه دهی، کیان نوروزی، پروانه آقاجری، مریم خوشبخت، نازیلا وثوقی،
دوره 17، شماره 1 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه: با توجه به شیوع روزافزون بیماری دیابت و کاهش کیفیت زندگی این بیماران، مطالعه‌ی حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه‌ی بازدید منزل بر کیفیت زندگی بیماران دیابتی صورت گرفته است.
روش‌ها: مطالعه‌ی حاضر یک مطالعه‌ی کارآزمایی بالینی می‌باشد که 66 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به خانه‌های بهداشت روستاهای اطراف مراغه با توجه به معیارهای ورود به مطالعه انتخاب و سپس به‌صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفت و سپس برنامه‌ی بازدید منزل که برنامه‌ی آموزشی ساختار یافته است طی شش ماه برای گروه تجربی صورت گرفت. قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه‌ی کیفیت زندگی بیماران دیابتی توسط تمامی نمونه‌های پژوهش تکمیل شد. برای تحلیل نتایج از نرم افزارSPSS و آزمون آماری t تست استفاده شد.
یافته‌ها: در گروه تجربی میانگین نمرات کیفیت زندگی در ابعاد مختلف قبل و بعد از انجام مداخله، تفاوت آماری معنی‌داری نشان داد و در گروه کنترل، میانگین نمرات کیفیت زندگی قبل و بعد از انجام مداخله، تفاوت آماری معناداری نشان نداد. و همچنین مقایسه‌ی میانگین نمرات کیفیت زندگی در بین دو گروه بعد از انجام مداخله، اختلاف معنی داری نشان داد.
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش نشان دهنده‌ی تأثیر قابل توجه برنامه بازدید منزل، در بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم است، در نتیجه در نظر گرفتن برنامه بازدید منزل به‌عنوان یکی از اقدامات اصلی در ارائه مراقبت به بیماران دیابتی، ضروری به‌نظر می‌رسد، به‌طوری‌که پرستاران و سایر اعضای تیم بهداشتی می‌توانند با بازدید منزل و ارائه مداخلات مناسب به ارتقاء کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت و در نتیجه کاهش مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی مربوط به این بیماری کمک کنند.


سپیده رحیمی مشکله، ابراهیم مسعودنیا، وحید نیک سرشت،
دوره 17، شماره 2 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه: یکی از عوامل خطری که در سبب‌شناسی بروز دیابت نوع دو توجه اندکی به آن شده است، سبک زندگی است. پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه‌ی بین مؤلفه‌های سبک زندگی و بروز دیابت نوع دو در بین شهروندان شهر رشت انجام شد.
روش‌ها: این مطالعه در قالب یک طرح مورد- شاهدی انجام شد. داده‌ها از 150 نفر با علائم دیابت نوع دو که به بیمارستان‌های حشمت و گلسار و انجمن دیابت رشت مراجعه کرده بودند و 150 نفر از افراد فاقد علائم دیابت نوع دو، با سنین 30 الی 60 سال شهر رشت جمع‌آوری شد. ابزار اندازه‌گیری عبارت بودند از چک لیست ویژگی‌های اجتماعی- جمعیت‌شناختی و بالینی، و فرم کوتاه پروفایل سبک زندگی ارتقاء دهنده‌ی سلامت. داده‌ها با استفاده از آماره‌ی t و c2 و در نرم افزار SPSS نسخه‌ی 22 تحلیل شدند.
یافته‌ها: تفاوت معناداری بین افراد با علائم دیابت نوع دو و افراد سالم از لحاظ سن، نمایه‌ی توده‌ی بدن (BMI)، میزان تحصیلات (01/0 > P)، وضعیت تأهل (05/0 >P)، سابقه‌ی دیابت در خانواده، سابقه‌ی مصرف سیگار، سابقه‌ی فشار خون بالا، سابقه‌ی بیماری قلبی و وضعیت شغلی (01/0 >P) وجود داشت. همچنین تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر مؤلفه‌های رشد معنوی و خودشکوفایی، مدیریت استرس، فعالیت بدنی (01/0 >P)، و مسؤولیت‌پذیری درباره‌ی سلامت (05/0 >P) وجود داشت.
نتیجه‌گیری: مؤلفه‌های سبک زندگی از عوامل مؤثر در بروز دیابت نوع دو می‌باشند. بنابراین، مداخله‌های شناختی و رفتاری با هدف تعدیل و ارتقای سبک زندگی مرتبط با سلامت ضروری به‌نظر می‌رسد.
محمدصالح محمدآبادی، عبدالعزیز افلاک سیر،
دوره 17، شماره 3 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه: دیابت از جمله بیماری‌هایی است که برای بهبودی و کمتر شدن اثرات آن، نیازمند انجام رفتارهای خودمراقبتی است. هدف پژوهش حاضر پیش‌بینی رفتارهای خودمراقبتی براساس پریشانی هیجانی و رابطه بیمار- پزشک در نوجوانان مبتلا به دیابت بوده است.
روش‌ها: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی و جامعه‌ی آماری کلیه‌ی نوجوانان مبتلا به دیابت شهر شیراز بودند. بدین منظور 198 نوجوان مبتلا به دیابت نوع یک و دو به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه‌ی خودمدیریتی دیابت، پرسشنامه‌ی پریشانی هیجانی و پرسشنامه‌ی ارتباط بیمار- پزشک بود. به‌منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها، از رگرسیون چندگانه استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که رفتارهای خود مراقبتی با پریشانی هیجانی رابطه‌ی منفی معنادار و با ارتباط بیمار- پزشک رابطه‌ی مثبت و معنادار داشت. امّا نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تنها پریشانی هیجانی پیش‌بینی کننده قوی و معنادار رفتارهای خود مراقبتی بود (001/0 >P ،5/0- =β). همچنین از بین مؤلفه‌های پریشانی هیجانی تنها مؤلفه‌ی موانع درمان (001/0 >P، 5/0- =β) به‌طور معنادار رفتارهای خود مراقبتی را پیش‌بینی کرد. امّا رابطه‌ی بیمار- پزشک نتوانست به‌طور معنادار پیش‌بینی کننده‌ی رفتارهای خود مراقبتی باشد (05/0 P> ،09/0=β).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج به‌دست آمده می‌توان ادعا کرد که پریشانی هیجانی (به‌ویژه مؤلفه‌ی موانع درمان) نقش مهمّی در رفتارهای خود مراقبتی نوجوانان مبتلا به دیابت ایفا می‌کنند. از این‌رو، لزوم رسیدگی به وضع روانی و نیز از میان برداشتن موانع درمان در راه نوجوان مبتلا به دیابت ضروری به‌نظر می‌رسد.
کبری حاجی علیزاده، بنفشه نوری زاده،
دوره 17، شماره 3 - ( 12-1396 )
چکیده

مقدمه: با توجه به شیوع بالای بیماری دیابت در جمعیت عمومی و همراهی بالای آن با اختلالات روانی، مطالعه‌ی حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر کاهش اضطراب و عملکرد اجتماعی بیماران مبتلا به دیابت صورت گرفت.
روش ها: پژوهش حاضر یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه‌ی پژوهش شامل کلیه‌ی بیماران دیابتی بود که در نیمه اول سال 1395 به بیمارستان شهید محمدی بندرعباس مراجعه داشته‌اند. جهت انتخاب نمونه، از میان این مراجعه کنندگان 24 نفر براساس نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه 12 نفره قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش تحت درمان رفتاری دیالکتیکی به‌مدت 8 جلسه قرار گرفتند اما گروه کنترل هیچ مداخله‌ای دریافت نکرد. پرسشنامه‌های اضطراب بک و سازگاری اجتماعی کالیفرنیا به‌عنوان پیش آزمون و پس آزمون به‌کار رفتند. داده‌های گردآوری شده به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکووا) در نرم‌افزار SPSS 21 تحلیل گردید.
یافته‌ها: نتایج حاصل از مانکووا نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیکی در کاهش اضطراب و بهبود سازگاری اجتماعی بیماران دیابتی به‌طور معنی‌داری مؤثر بوده است.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج به‌دست آمده لازم است در مداخلات توانبخشی بیماران دیابتی به بهبود وضعیت روان‌شناختی آنان با استفاده از روش‌های درمانی اثربخش توجه بیشتری مبذول شود.
محمد سلطانی زاده، مریم منتظری، زهره لطیفی،
دوره 18، شماره 2 - ( 11-1397 )
چکیده

هدف: دیابت نوع یک، یکی از شایع‌ترین اختلالات متابولیکی در دوران کودکی است، به‌طوری که از هر 400 تا 600 کودک یک نفر به این بیماری مبتلا می شود. هدف از انجام این پژوهش اثربخشی درمان شناختی ـ رفتاری بر تنظیم هیجان کودکان مبتلا به دیابت نوع یک بود.
روش‌ها: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. نمونه پژوهش 25 نفر از کودکان 8 تا 13 سال مبتلا به دیابت نوع یک با تشخیص پزشک متخصص غدد درون ریز بودند که به‌صورت هدفمند انتخاب شدند. و در دو گروه گواه (15 نفر) و آزمایش (10 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی‌ها پرسشنامه‌ی نظم‌جویی شناختی هیجان CERQ-K-P (گارنفسکی و همکاران، 2007) را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. داده‌های حاصل از پژوهش با روش تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین ابعاد تنظیم هیجان در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی‌داری وجود داشت (01/0>P). همچنین بین ابعاد تنظیم هیجان دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی‌داری وجود داشت (05/0>P).
نتیجه‌گیری: درمان شناختی ـ رفتاری می‌تواند به‌عنوان یک مداخله‌ی اثربخش جهت تنظیم هیجان کودکان مبتلا به دیابت محسوب شود.
سیمین غلامرضایی، فیروزه غضنفری، لیدا سعیدی،
دوره 18، شماره 6 - ( 6-1398 )
چکیده

مقدمه: دیابت نوع دو به گروهی از بیماری‌های سوخت و سازی اطلاق می‌گردد که ویژگی مشترک آن‌ها افزایش سطح قند خون به‌علت نقص در ترشح انسولین، عملکرد آن و یا هر دو است. هدف این مطالعه بررسی اثربخشی درمان ‌شناختی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر کاهش رفتارهای خوردن آشفته، درماندگی روانشناختی و ارزشمندی بدن در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو است.
روش‌ها: پژوهش حاضر یک مطالعه‌ی نیمه تجربی است که بر روی مبتلایان به دیابت نوع دو شهر کرمانشاه انجام گرفت. پس از اخذ رضایت کتبی، نمونه‌های پژوهش از میان افراد مبتلا به بیماری دیابت نوع 2 به روش در دسترس انتخاب شدند و به‌طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند و در خصوص آن‌ها مقیاس‌های ارزشمندی بدن (مندلسون و همکاران ،2001)، رفتارهای خوردن آشفته (گارنر و همکاران، 1982) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (لاویبوند و لاویبوند  DASS-21) اجرا گردید. افراد گروه آزمایش به‌مدت دو ماه  هفته‌ای دو جلسه تحت درمان ‌شناختی مبتنی بر ذهن‌آگاهی قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل در این مدت مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات، افراد هر دو گروه مجدداً ابزار پژوهش را تکمیل کردند. روش  تجزیه و تحلیل داده‌ها آمار توصیفی و آمار استنباطی (کوواریانس) بود و یافته‌ها با استفاده از نرم‌افزار Spss24 تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد درمان‌شناختی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر رفتارهای خوردن آشفته، درماندگی روان‌شناختی و ارزشمندی بدن مؤثر است ( 05/0> P، 74/35=F).
نتیجه‌گیری: درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش رفتارهای خوردن آشفته، درماندگی روانشناختی و افزایش ارزشمندی بدن در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو می‌شود.
کامیار خوشنویسان، سید محمود سجادی جزی، فرنوش فریدبد، باقر لاریجانی، محمد رضا خرمی زاده،
دوره 19، شماره 5 - ( 4-1399 )
چکیده

مقدمه: در این مطالعه، یک نانوکامپوزیت جدید شامل اکسیدگرافن احیاء شده (rGO)، 18-کران-6 (Cr.6) و نانوذرات طلا(GNPs)  بر روی سطح یک الکترود کربن شیشه‌ای (GCE) قرار گرفته و جهت بررسی و اندازه‌گیری الکتروشیمیایی بیومارکر سروتونین استفاده گردیده است.
روش‌ها: مورفولوژی نانوکامپوزیت ساخته شده با روش‌ SEM مشخصه‌یابی شد. ماهی زبرا از طریق غذادهی با گلوکز دیابتی شد. سنجش بیومارکر سروتونین (5-HT)، در حضور موادی مانند دوپامین (DA)، اسید اسکوربیک (AA)، اوره، گلوکز و همچنین تریپتوفان (L-Trp) که به‌عنوان مداخله‌گرهای مرسوم موجود در محیط بیولوژیکی هستند، انجام گرفت.
یافته‌ها: سیستم طراحی شده، فعالیت کاتالیزوری الکتروشیمیایی رضایت‌بخشی را برای تعیین سروتونین با استفاده از روش ولتامتری موج مربع (SWV) نشان داد. رفتار الکتروشیمیایی سروتونین در نانوکامپوزیت ساخته شده جریان و پتانسیل اکسیداسیون قابل قبولی را نشان داد. پایین‌ترین حد تشخیص (LOD) برای سروتونین در نمونه‌های واقعی آماده شده برای گروه کنترل و دیابتی با استفاده از الکترود اصلاح شده و روش HPLC به‌ترتیب حدود 3/0 و 1/0 میکروگرم بر لیتر محاسبه شد. حسگر ساخته شده دارای انتخاب‌‌پذیری و حساسیت قابل توجه‌ای بوده و پایداری و قابلیت تکرار پذیری بالایی را برای سنجش سروتونین نشان داد. الکترود اصلاح شده، بازیابی بسیار خوبی در حدود 97% و خطای وابسته حدود 3% را در مقایسه با روش استاندارد از خود نشان داد.
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد که سروتونین می‌تواند به‌عنوان بیومارکر دیابت برای تشخیص زود هنگام در بیماران دیابتی مورد استفاده قرار گیرد.
بتول یمنی اردکانی، ملیحه مبارکیان، ولی بهره ور، مرادعلی زارعی پور، صادق کاظمی، مجتبی فتاحی اردکانی،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

مقدمه: علی‌رغم افزایش استفادۀ بیماران دیابتی از داروهای مکمل، تخمین روشنی از مصرف داروهای مکمل و گیاهی توسط این بیماران در ایران وجود ندارد. این مطالعه با هدف تعیین کننده‌های استفاده از گیاهان دارویی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو براساس تئوری رفتار برنامه‌ریزی شده انجام شد.
روش‌ها: یک مطالعۀ توصیفی تحلیلی بر روی 633 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات دیابت نوع دو شهر یزد انجام شد. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامۀ مبتنی بر نظریۀ رفتار برنامه‌ریزی‌شده استفاده شد. این ابزار علاوه بر اطلاعات دموگرافیک و مرتبط با بیماری، شامل سؤالاتی در مورد استفاده از داروهای گیاهی مورد استفاده بود. برای تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی، کای دو، آزمون دقیق فیشر، همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شد.
یافته‌ها: رایج‌ترین گیاه مصرفی دارچین (7/34%) بود. اکثر بیماران از گیاهان به‌صورت روزانه (9/56%) استفاده می‌کردند. استفاده از داروهای گیاهی با نگرش (r= 0.48, p< 0.001)، هنجار ذهنی (r= 0.39, p< 0.001)، کنترل رفتار درک شده (r= 0.38, p< 0.001)، و قصد (r= 0.4, p< 0.001) ارتباط معنی‌داری نشان داد. سازه‌های تئوری رفتار برنامه‌ریزی شده 73 درصد تمایل به استفاده از داروهای گیاهی را پیش‌بینی کردند. و سازۀ هنجار انتزاعی بیشترین قدرت پیشگویی کنندهای قصد به مصرف گیاهان دارویی ( 0.49, p< 0.001=ß) را داشت.
نتیجه‌گیری: هنجار انتزاعی بیشترین پیشگویی کنندۀ تمایل به استفاده از گیاهان دارویی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. لذا توجه به عقاید، رسوم و فرهنگ محیط اطراف جامعه در خودمدیریتی صحیح کنترل بیماری و مصرف داروهای تأثیرگذار در کنترل بسیار مهم است.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb