6 نتیجه برای روزهدار
فرانک شریفی، آفاق انجم شعاع، فرناز ایزدفر، سعیده مظلومزاده،
دوره 10، شماره 2 - ( 10-1389 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
MicrosoftInternetExplorer4
مقدمه: با توجه به شیوع روزافزون سندرم متابولیک به عنوان یکی از
مهمترین عوامل زمینهساز بیماریهای قلبی عروقی در دنیا و نقش تغذیه مناسب در کاهش
خطر چاقی شکمی به عنوان پایه اساسی سندرم متابولیک، در این مطالعه بر آن شدیم تا
تاثیر الگوی تغذیه در ماه مبارک رمضان را بر فاکتورهای التهابی مانند CRP و آدیپونکتین و سایر اجزای سندرم
متابولیک را بررسی کنیم.
روشها: در این مطالعه کوهورت،40 نفر از مراجعین به درمانگاه غدد
شهر با سندرم متابولیک و 21 نفر فرد سالم به عنوان گروه شاهد، مورد مطالعه قرار
گرفتند. از کلیه افراد، یک هفته قبل از ماه رمضان و در پایان ماه رمضان، نمونهگیری
خون وریدی انجام و سطح سرمی گلوکز ناشتا (FBS)، کلسترول، تریگلیسرید (TG)، HDL کلسترول، آدیپونکتین و
CRP اندازهگیری شد. افراد با قطع روزهداری بیش از یک هفته و با بیماریهای
عفونی و التهابی از مطالعه حذف شدند. اطلاعات جمعآوری شده با روشهای آماری t زوج، t-student و کای دو و محاسبه correlationتجزیه و تحلیل شد.
نتایج: در این مطالعه، روزهداری در ماه رمضان، در افراد سالم و نه در افراد با سندرم متابولیک، باعث
کاهش اندازه دور شکم شد )001/0P=). تغییر معنیداری در
سطح سرمی آدیپونکتین و میزان CRP در طول ماه مبارک رمضان در افراد روزهدار با و بدون سندرم متابولیک روی نداد اگرچه روزهداری باعث
تغییرمعنیداری در TG سرم نشد، در گروه افراد با سندرم متابولیک، قند
ناشتا، کلسترول تام و میزان HDL (004/0=P) افزایش
معنیداری در پایان روزهداری داشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد روزهداری، با الگوی تغذیهای موجود در شهر زنجان،
تغییر عمدهای را در عوامل التهابی در سندرم متابولیک ایجاد نمیکند. ولی باعث
کاهش معنیداری در FBS و کلسترول و افزایش
معنیداری در HDL در افراد با
سندرم متابولیک میشود. کوتاه بودن طول دوره روزهداری و نیز استفاده از الگوی ناصحیح
تغذیه در ساعات افطار، میتواند از علل این موضوع باشد.
محسن خوشنیت نیکو، ژاله شادمان،
دوره 10، شماره 5 - ( 8-1390 )
چکیده
در اسلام بیماران از روزهداری معاف هستند ولی در تعریف بیماری هیچ مرز دقیقی بین بیماری و سلامتی ذکر نشده است. آن چه که بیان شده تنها به صورت کیفی است. به این صورت که اگر روزه موجب ضرر جسمانی شود، مجاز نمیباشد. در حال حاضر، شواهد علمی معتبر در ارتباط با خطرات روزهداری در بیماران دیابتی اندک است و با توجه به این که در فقه شیعی مانند آیین سنت مسأله تخییر در روزهداری وجود ندارد، متخصصین همواره در اظهار نظر در مورد بی ضرر بودن و مجاز بودن برای روزهداری با مشکل روبرو هستند. هدف از این مقاله بررسی نظریههای مطرح شده در مورد اجازه روزهداری در دین اسلام، خطرات روزهداری در بیماران دیابتی به همراه توصیههایی جهت کاهش این خطرات، چگونگی تصمیمگیری برای روزهداری و وظایف اخلاقی مطرح شده در گروههای مرتبط با مراقبت بیماران دیابتی است.
جستجوی مطالب این مقاله مروری از اینترنت و در پایگاههای PubMed، SID(Scientific Information Database) و برخی مقالههای منطقهای انجام شد. همچنین، از کتابهای مذهبی و احادیث معتبر استفاده شد.
بر اساس شواهد موجود، ما به طور دقیق نمیتوانیم تعیین کنیم روزهداری برای کدام بیمار دیابتی بی خطر است. بنابراین، نیاز است مطالعات کنترل شده وسیعی در این زمینه صورت گیرد تا اثرات روزه داری در طیف وسیعی از بیماران دیابتی با درجات مختلف کنترل متابولیک مشخص شود. یک وظیفه مهم ما طراحی راهنمایی با دیدگاه شیعی برای شرایط منع و یا اجازه روزه داری در بیماران دیابتی است.
محسن خوشنیت نیکو، بهنود برادران نویری، فرناز نجمی ورزنه، ژاله شادمان، رامین حشمت،
دوره 11، شماره 3 - ( 12-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
مقدمه: با
توجه به روش خاص تغذیه در طی روزهداری،
بررسی وضعیت متابولیسم پایه بدن در بیماران دیابتی از نظر توصیههای برنامه غذایی
حائز اهمیت است. هدف از این مطالعه، بررسی تغییرات انرژی مصرفی در حال استراحت در
بیماران دیابتی در ماه رمضان میباشد.
روشها: این
مطالعه مورد- شاهدی بر روی 31 بیمار دیابتی نوع 2 (13 بیمار که در ماه رمضان روزه
گرفتند و 18 بیمار که روزه نگرفتند) و 15 فرد غیر دیابتی که در ماه رمضان روزه
گرفتند، انجام گرفت. انرژی مصرفی در حال استراحت (REE)، نمایه
توده بدنی (BMI) و فروکتوز آمین در هر
3 گروه در زمانهای هفته اول ماه رمضان، هفته آخر ماه رمضان و یک هفته بعد از
ماه رمضان اندازهگیری شود. HbA1C نیز درهفته
اول و یک هفته بعد از ماه رمضان اندازه گیری
شد.
یافتهها: انرژی
مصرفی در حال استراحت بین هفته اول و یک هفته پس از ماه رمضان در هر 3 گروه به طور
معنیداری کاهش داشت. این کاهش در بیماران دیابتی روزهگیر 5/13% (002/0=P)، در بیماران دیابتی که روزه نگرفتند 2/10% (007/0=P) و در افراد غیر دیابتی که روزه گرفتند 5/9% (007/0=P) بوده است. HbA1C تنها در بیماران دیابتی که روزه
نگرفتند، به طور معناداری کاهش یافت (008/0=P). تغییرات BMI در طول
مطالعه در هیچ یک از گروهها معنا دار نبود (9/0 =P).
نتیجهگیری: با
توجه به این مطالعه،کاهش REE در بیماران دیابتی و افراد غیر
دیابتی روزهگیر، مستقل از اثر BMI وHbA1C بوده و احتمالاً به دلیل روزهداری میباشد. کاهش REE در بیماران دیابتی که روزه نگرفتند، میتواند
ناشی از کاهش HbA1C در آنها باشد. با توجه به کاهش REE در
طول ماه رمضان، تنظیم برنامه غذایی در طول ماه رمضان و بعد از آن ضروری است.
مهدیه آخوندان، ژاله شادمان، نوشین پورسلطان، مژده سلیمانزاده، سيد محسن خوش نیت، باقر لاریجانی،
دوره 13، شماره 4 - ( 2-1393 )
چکیده
مقدمه: ارزیابی آگاهی بیماران دیابتی در ارتباط با شرایط روزهداری، تغییرات، عوارض احتمالی و راههای مواجهه با آنها اولین قدم در آموزشی کارا و موثر جهت خودمدیریتی دیابت در ماه رمضان است. هدف این مطالعه طراحی یک پرسشنامه کارا جهت سنجش آگاهی بیماران دیابتی در حیطه روزهداری و ارزیابی آگاهی بیماران دیابتی در زمینه روز داری ماه رمضان و بررسی عوامل مرتبط با آن است.
روشها: پرسشنامه بررسی آگاهی بیماران دیابتی در 5 بخش: شرایط روزهداری، مصرف داروهای کنترل کننده قندخون، کنترل قندخون، فعالیت بدنی و تغذیه در ماه رمضان طراحی شد و روایی و پایایی (ضریب آلفای کرونباخ=79/0) آن تایید شد. در مطالعه مقطعی، در اردیبهشت-مرداد سال 1391، آگاهی 200 بیمار دیابتی مراجعه کننده به کلینیک دیابت بررسی شد. ارتباط سطح آگاهی با سن، جنس، وزن، مدت ابتلا به دیابت، سطح تحصیلات، شرکت در دورههای آموزش روزهداری و دیابت، قندخون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله و نوع دیابت آزمون شد.
یافتهها: بهطور میانگین شرکت کنندگان به 46% سوالات پاسخ صحیح دادند. بیشترین و کمترین امتیاز بهترتیب مربوط به اطلاعات تغذیهای (5/62%)، فعالیت فیزیکی (18%) و مصرف دارو (23%) بود. بین امتیاز هر بخش و کل پرسشنامه و سطح تحصیلات بیماران رابطه مثبت معنیداری مشاهده شد. گروه آموزش دیده در زمینه دیابت و ماه رمضان تفاوت معنیداری در پاسخدهی به سوالات نسبت به گروه غیرآموزش دیده نشان داد.
نتیجهگیری: این مطالعه میزان آگاهی پایین روزهداری در بیماران دیابتی را نشان داد. اجرای برنامههای آموزشی پیش از ماه رمضان میتواند سبب افزایش آگاهی و بهبود عملکرد بیماران در زمینه خود مراقبتی دیابتی در روزهداری و کاهش بروز عوارض نامطلوب گردد.
راضیه قریب، علی خطیبی،
دوره 21، شماره 5 - ( 11-1400 )
چکیده
مقدمه: گلایکه شدن، اتصال غیرآنزیمی بین گروه کربونیل قندها با گروههای آمین پروتئینها است که این فرآیند منجر به ایجاد تغییرات ساختاری و عملکردی در پروتئینها میگردد. محصولات نهایی فرآیند گلایکه شدن پیشرفته (Advanced glycation end-product ,AGEs) آخرین مرحله در این فرآیند است که ماهیتی به شدت اکسیدکننده و طبیعتی بسیار تخریبی دارد و عوارض زیادی را برای بیماران دیابتی ایجاد میکند.
روشها: در این تحقیق اثر 3- بتا- هیدروکسی بوتیرات یا به عبارتی تأثیر روزهداری بر فرایند گلایکه شدن آنزیم کربنیک انیدرازII انسانی در شرایط فیزیولوژیکی (دمای 37 درجهی سانتیگراد و pH معادل 4/7) با استفاده از روشهای مختلف طیف سنجی فرابنفش- مرئی (UV-Vis)، فلوئورسانس و دو رنگ نمایی چرخشی (CD) مورد بررسی قرار گرفت. بدینمنظور نمونههای مختلف آنزیم کربنیک انیدراز II انسانی کنترل (بدون گلوکز و 3- بتا- هیدروکسی بوتیرات)، آنزیم در حضور گلوکز تنها، آنزیم در حضور 3- بتا- هیدروکسی بوتیرات تنها و آنزیم در حضور گلوکز و 3- بتا هیدروکسی بوتیرات بهمدت 35 روز تیمار گردید.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که 3- بتا- هیدروکسی بوتیرات، که در زمان روزهداری به مقدار بسیار زیاد در بدن افزایش مییابد، بهعنوان مهارکنندهی فرایند گلایکه شدن عمل کرده و منجر به کاهش عوارض اتصال قند به آنزیم میگردد و از تشکیل AGEs جلوگیری میکند و مانع تغییر فعالیت سینتیکی آنزیم میشود.
نتیجهگیری: روزهداری میتواند با افزایش چشمگیر در میزان تولید 3- بتا- هیدروکسی بوتیرات بهعنوان یک مهارکنندهی فرایند گلایکیشن، نقش مهمی را در حفظ سلامت بدن و رفع عوارض بسیاری از بیماریها از جمله دیابت ایفا کند.
علیرضا باقری، دکتر مهدی مرادی، دکتر محمد ملکی پویا، دکتر بهرام عابدی،
دوره 24، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: چاقی یک بیماری چند عاملی است که بروز و بار آن بر جوامع در سراسر جهان رو به افزایش است. عملکرد جنسی در این بیماران از ابعاد مهمی است که اغلب نادیده گرفته میشود. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین استقامتی بههمراه تحریک الکتریکی بر بیان ژن برخی از نشانگرهای جنسی بافت بیضه موشهای صحرایی چاق روزهدار بود.
روشها: در این مطالعۀ با گروه شاهد 40سر موشصحرایی پس از القا چاقی بهطور تصادفی به 5 گروه 8تایی کنترل، چاق روزهدار، روزهدار-تمرین استقامتی، روزهدار-تحریک الکتریکی و روزهدار-تمرین استقامتی-تحریک الکتریکی تقسیم شدند. گروههای مداخله برای یک دوره 4 هفتهای تحت فعالیت ورزشی (با سرعت 10 تا 20 متر/دقیقه و مدت 20 تا 40 دقیقه)، تحریکالکتریکی (دستگاه فوتشوک برای 5/0 میلیآمپر و 20دقیقه) و روزهداری (8/ 16ساعت) قرار گرفتند. پس از تمرین و بیهوشی، نمونهبردای بافتی صورت گرفت و فرایندهای ملکولی ژنها با استفاده از PCR اندازهگیری شد. برای آنالیز از آزمون تحلیل واریانس و نرمافزار گرافپد استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد تمرین استقامتی منجر به افزایش معنیدار بیان ژنهای 5αR و آروماتاز در موشهای صحرایی چاق روزهدار نسبت به گروه چاق شد (0001/0=P ). همچنین تحریک الکتریکی و تلفیق آن با تمرین استقامتی منجر به افزایش معنی داری بیان ژن 5αR شد (0001/0=P) اما در ژن آرماتاز این افزایش معنیداری نبود (377/0=P).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد تمرین استقامتی و تحریک الکتریکی در حین روزهداری با افزایش بیان ژنهای 5-آلفا ردوکتاز و آروماتاز در نمونههای چاق در سلامت جنسی آنها موثر بوده و منجر به بهبود آن میشود.