جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای عوامل خطرزا

فرزانه زاهدی، باقر لاریجانی،
دوره 1، شماره 1 - ( 4-1380 )
چکیده

مقدمه: مطالعه‌ قلب‌ Framingham از اولین‌ و بزرگترین‌ مطالعاتی‌ است‌ که‌ در زمینه‌ شناسایی‌ عوامل‌ خطرزای بیماری‌ عروق‌ کرونر در جوامع‌ صورت‌ پذیرفته‌ است‌. براساس‌ این‌ مطالعه‌، انجمن‌ قلب‌ آمریکا (AHA) معادله‌ و جدول‌ استانداردی‌ را برای‌ پیش‌بینی‌ خطر ابتلا به بیماری کرونری قلب (CHD)طرح‌ریزی ‌نموده‌ است‌.
روشها: این‌ معادله‌ در برآورد میزان‌ خطر CHD در بیماران‌ دیابتی‌ نوع‌ 2‌ طی‌ یک‌ مطالعه‌ مقطعی‌ در درمانگاه‌ دیابت‌ مرکز تحقیقات‌ غدد و متابولیسم‌ دانشگاه‌ علوم‌ پزشکی‌ تهران‌، مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است‌. عوامل‌ خطرزایی‌ که‌ در این‌ معادله‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گیرند, عبارتند از: سن‌، کلسترول‌ تام‌، HDL-C، فشارخون‌ سیستولی‌، مصرف‌سیگار، دیابت‌ و هیپرتروفی‌ بطن‌ چپ‌ در نوار قلب. بیماران‌ بر اساس‌ میزان‌ خطر برآوردشده‌ به ‌چهار گروه‌ تقسیم‌ شدند و با توجه‌ به‌ اینکه‌ در ارزیابی‌ میزان‌ خطر در این‌ معادله‌ برخی‌ عوامل‌ خطرزای دیگر لحاظ نگردیده‌ است، عوامل‌ خطرزای دیگری‌ همچون‌ چاقی‌ (با شاخص‌ توده بدن و نسبت کمر به باسن), تری‌گلیسرید, LDL-C و فشار خون دیاستولی در این‌ مطالعه‌ بررسی‌ شد‌ و ارتباط آنها با میزان‌ خطر محاسبه‌ شده‌ با استفاده‌ از آزمونهای‌ آماری رگرسیون خطی و آنالیز واریانس یک‌سویه در نرم‌افزار SPSS.V6مورد تحلیل‌ قرار گرفت‌.
یافتهها: در بیماران‌ مورد بررسی‌ که‌ شامل‌ 91 زن‌ و 48 مرد بودند, افزایش‌ میزان‌ خطر ده‌ ساله‌ نسبت‌ به‌ آمار AHA بارز بود. میزان‌ خطر پنج و ده‌ ساله‌ در مردان‌ نسبت‌ به‌ زنان‌ افزایش‌ مشخص‌ نشان‌ می‌داد. به‌طور کلی‌ عوامل‌ خطرزای مورد بررسی‌ در کل‌ بیماران‌ فراوانی‌ بالایی‌ داشتند؛ به‌ عنوان‌ مثال,‌ در 36/4%بیماران‌ میزان‌ HDL-C کمتر یا مساوی‌ mg/dl 35 بود. نسبت‌ کلسترول‌ تام‌ به‌ HDL-C که‌ عامل‌ ارزیابی‌ کننده‌ مهم‌ خطر ابتلا به‌ CHD به‌شمار می‌آید به‌ترتیب‌ در مردان‌ و زنان‌76/1  18/6 و 12/2 97/5 بود. ارتباط بین‌ میزان‌ خطر پنج و دو ساله‌ با نسبت دور کمر به باسن, شاخص توده بدن و غلظت تری‎گلیسرید معنی‌دار نبود اما تفاوت‌ معنی‌داری بین‌ میزان‌ خطر پنج و دو ساله‌ با فشار خون دیاستولی (به‌ترتیب‌ 0006/0=p و 0001/0=p) و LDL-C (به‌ ترتیب‌ 005/0=p و 001/0=p) یافت‌ شد.
نتیجه‎گیری: هرچند‌ خطر افزوده‌ بروز CHD در بیماران‌ دیابتی در این‌ مطالعه‌ نشان‌ داده‌ شده‌ است‌, به‌نظر می‌رسد خطر واقعی‌ بیش از این ‌میزان‌ باشد. از سوی‌ دیگر نبود ارتباط معنی‌دار بین‌ نسبت دور کمر به باسن, شاخص توده بدن و غلظت تری‌گلیسرید با میزان‌ خطر CHD می‌تواند تا حدودی‌ ارزشمندی‌ این‌ معادله‌ در بیماران‌ دیابتی‌ را زیر سؤال‌ ببرد. در هر حال‌ مطالعات‌ دقیق‌ آینده‌نگر ضرورت‌ دارد.


حسن صفایی، مسعود امینی،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1383 )
چکیده

مقدمه: افراد دیابتی بیشتر در معرض ابتلا به بیماریهای قلبی- عروقی هستند و پیش آگهی نامطلوب تری دارند. این مطالعه به‌منظور بررسی شیوع عوامل خطرزای بیماریهای قلبی- عروقی در جمعیت دیابتی شناخته شده نوع 2 انجام شده است.
روشها: در یک مطالعه مقطعی به روش نمونه‌گیری آسان، 1150 بیمار دیابتی شناخته شده نوع 2 پس از معاینه بالینی و ثبت مشخصات از نظر اختلالات چربی خون، پرفشاری خون، چاقی، پروتئینوری و استعمال دخانیات مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: بیماران مورد مطالعه شامل تعداد 345 نفر مرد (9/29%) و 806 نفر زن (1/70%) بودند. میانگین قند خون ناشتا mg/dl 4/53± 6/165، 5/1± 2/9= HbA1c و مدت ابتلا به دیابت 7/5±2/10 سال بوده است. درصد بیماران زن دارای سه عامل خطرزا نسبت به مردان به‌طور مشخص بیشتر بود (7/50% در مقابل 5/33%؛ 001/0P<). هیپرکلسترولمی در بیماران زن شایعتر بود که 5/19% مردان و 2/50% زنان (001/0P< ) را شامل می‌شـد. همچنین شیـوع چاقـی در بیماران زن بیشتر بود (6/13% مردان ، 8/30% زنان؛ 001/0 P<). 6/56% بیماران پرفشاری خون و 3/29% آنها پروتئینوری داشتند (6/25% مردان و 6/21% زنان) و 17% بیماران سیگاری بودند که اکثریت با مردان بود.
نتیجه‌گیری: شیوع بسیار بالای عوامل خطرزای قلبی- عروقی در بیماران دیابتی قابل ملاحظه می‌باشد و ضروری است کنترل قند خون و سایر عوامل خطرزای قلبی برای کاهش عوارض و جلوگیری از پیشرفت آنها مد نظر قرار گیرد.


احمد اسماعیل زاده، پروین میرمیران، مسعود میرحسینی، فریدون عزیزی،
دوره 3، شماره 2 - ( 3-1383 )
چکیده

مقدمه: هرچند که راهنماهای غذایی مصرف بالای غلات را به منظور پیشگیری از ابتلا به بیماریهای مزمن توصیه می‌کنند، مطالعات همه‌گیرشناختی انجام شده در زمینه ارتباط مصرف غلات کامل با سندرم متابولیک نادر است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی ارتباط مصرف غلات کامل با سندرم متابولیک و عوامل خطرزای متابولیک صورت گرفت.
روشها: در این مطالعه مقطعی 827 فرد 74-18 ساله از افراد شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران به‌طور تصادفی انتخاب شدند. دریافتهای غذایی افراد با استفاده از یک پرسشنامه نیمه‌کمی بسامد خوراک برای یک‌سال و یادآمد 24 ساعته خوراک برای دو روز ارزیابی گردید. طبقه‌بندی غلات به دو رده غلات کامل و تصفیه شده طبق روش Jacob انجام شد. وزن و قد طبق دستورالعمل‌های استاندارد اندازه‌گیری و شاخص توده بدن محاسبه شد. نمونه خون در حالت ناشتا از افراد گرفته شد و فشار خون با روش استاندارد اندازه گیری شد. هیپرتری‌گلیسریدمی، هیپرکلسترولمی، LDL بالا ، HDL پایین و سندرم متابولیک طبق معیارهای ATP III و پرفشاری خون براساس JNC VI تعریف شد. دیابت به‌صورت قند خون ناشتای mg/dl 126≤ یا قند خون دو ساعته mg/dl 200≤ تعریف گردید. چارک‌های غلات کامل و تصفیه شده دریافتی محاسبه شد و تحلیل آماری داده‌ها براساس رده‌بندی افراد مورد مطالعه به چارک‌های مختلف برپایه میزان دریافت غلات کامل و تصفیه شده صورت گرفت.
یافته‌ها: میانگین غلات کامل و تصفیه شده دریافتی در کل افراد 29±93 و 57±201 گرم در روز بود. در هر دو جنس میانگین غلات تصفیه شده دریافتی بیشتر از غلات کامل بود. میزان شیوع عوامل خطرزای متابولیک در افرادی که در چارک چهارم دریافت غلات کامل بودند کمتر از افرادی بود که در چارک اول قرار داشتند. در مورد غلات تصفیه شده شیوع همه عوامل خطرزای متابولیک، به استثنای دیابت در افرادی که در چارک چهارم بودند بیشتر از افرادی بود که در چارک اول قرار داشتند.
پس از تعدیل اثر عوامل مخدوش‌کننده، با افزایش دریافت غلات کامل، روند معنی‌داری در کاهش خطر ابتلا به هیپرتری‌گلیسریدمی (نسبت شانس به ترتیب در چارک‌ها: 1، 89/0، 74/0، 61/0)، پرفشاری خون (1، 99/0، 93/0، 84/0) و سندرم متابولیک (1، 84/0، 76/0، 68/0) مشاهده شد. هم‌چنین با افزایش دریافت غلات تصفیه شده روند معنی‌داری در افزایش خطر ابتلا به هیپرکلسترولمی (1، 07/1، 19/1، 23/1)، هیپرتری‌گلیسریدمی (1، 17/1، 49/1، 01/2)، پرفشاری خون (1، 22/1، 48/1، 69/1) و سندرم متابولیک (1، 68/1، 92/1، 25/2) مشاهده گردید.

نتیجه‌گیری: یافته‌ها حاکی از ارتباط معکوس بین مصرف غلات کامل با سندرم متابولیک، پرفشاری خون و هیپرتری‌گلیسریدمی هستند. هم‌چنین رابطه مثبتی بین مصرف بالای غلات تصفیه شده با عوامل خطرزای متابولیک مشاهده شد.


ژیلا مقبولی، آرش حسین نژاد، محسن خوش‌نیت نیکو، سید مسعود ارزاقی، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 6، شماره 1 - ( 5-1385 )
چکیده

مقدمه: مطالعات اندک انجام شده طی بارداری، نتایج متناقضی از نقش غلظت لپتین در اختلالات مرتبط با بارداری و هموستاز گلوکز را گزارش کرده‌اند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط سطح سرمی لپتین با ابتلا به دیابت بارداری است.
روش‌ها: این مطالعه به صورت مقطعی در 741 زن باردار مراجعه کننده به بیمارستان‌های تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. آزمون غربالگری مورد استفاده، GCT (Glucose challenge test)با 50 گرم گلوکز یکساعته با معیار گلوکز بالاتر از mg/dl 130 بود. در موارد اختلال این آزمون ، پیگیری با آزمون GTT (Glucose tolerance test) با 100 گرم گلوکز سه ساعته بر اساس معیار های کارپنتر و کوستان جهت تشخیص دیابت بارداری استفاده شد. غلظت مادری لپتین نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: بیماران مبتلا به دیابت بارداری نسبت به زنان سالم دارای سن، تعداد فرزند، نمایه توده بدنی و سطح سرمی لپتین بالاتری نسبت به افراد سالم بودند. در تحلیل رگرسیون لجستیک، بعد از تعدیل شاخص توده بدنی و سن، ابتلا به دیابت بارداری، ارتباط مستقلی با غلظت سرمی لپتین داشت.
نتیجه‌گیری: اندازه‌گیری لپتین ممکن است در شناخت زنان در معرض خطر ابتلا به دیابت بارداری موثر باشد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb