7 نتیجه برای قندخون
سعید سادات منصوری، علیرضا استقامتی، یاسمن یوسفی،
دوره 6، شماره 1 - ( 5-1385 )
چکیده
مقدمه: حدود 90% بیماران دیابتی را مبتلایان به دیابت نوع 2 تشکیل میدهند.گرچه اثر دیابت در اختلالات پریودنشیوم ثابت شده است، ولی در مورد اثر درمان مرحله اول پریودنتال بر کنترل دیابت نتایج متناقض است . هدف از انجام این تحقیق تعیین اثر مرحله اول درمان های پریودنتال و یا عدم انجام آن بر مقدار هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) به عنوان معیار کنترل دیابت در افراد دیابتی نوع 2 با بیماری پریودنتال متوسط و شدید مراجعه کننده به درمانگاه غدد بیمارستان امام خمینی در سال 84-1383 بود .
روشها : این مطالعه به روش کار آزمایی بالینی تصادفی انجام شد. 30 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 با بیماری پریودنتال متوسط و شدید ، پس از توجیه طرح و کسب رضایت وارد تحقیق شده و آزمایش HbA1c برای آنان با روش HPLC انجام شد . در 15 بیمار به طور تصادفی اعمال جرمگیری و صاف کردن سطوح ریشه و بروساژ انجام گردید و در افراد گروه شاهد درمانهای فوق انجام نشد. پس از دو ماه، مجدداً آزمایش HbA1c تکرار شد و با آماره مناسب مورد قضاوت قرار گرفت.
یافتهها: افراد دو گروه از نظر میزان از دست دادن چسبندگی پریودونتال مشابه نبودند. میزان HbA1c اولیه در دوگروه شاهد و بیمار از نظر آماری تفاوتی نداشت . پس از انجام درمانهای پریودونتال گرچه میزان HbA1c در گروه تحت درمان پریودونتال کاهش داشت، ولی بین دو گروه اختلاف معنی دار آماری به دست نیامد .
نتیجهگیری: به دنبال مطالعه فوق، درمان فاز اول پریودنتال بر کنترل دیابت نوع 2 موثر نبود.
علی خانی جیحونی، سید محمد مهدی هزاوهئی،
دوره 10، شماره 1 - ( 10-1389 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
MicrosoftInternetExplorer4
مقدمه: به منظور جلوگیری از عوارض بیماری دیابت، انجام مداخلات آموزشی با استفاده از
مدلهای آموزش بهداشت قابل اجرا است. هدف
مطالعه حاضر، بررسی تأثیر برنامه آموزشی بر اساس مدل بزنف (BASNEF) بر کنترل قندخون در بیماران مبتلا
به دیابت نوع 2 بود.
روشها: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی و آیندهنگر است. 100نفر
از بیماران دیابت نوع 2 (50 نفر مورد و 50 نفر شاهد) با سن 65-40 سال و با سابقه
ابتلا به دیابت بالای 5 سال در مطالعه شرکت کردند. ابزار گردآوری دادهها شامل
پرسشنامه تنظیم شده بر اساس مدل بزنف، چک لیست برای ثبت عملکرد بیماران بر اساس
خود گزارشدهی، میزان HbA1c
و قندخون بیماران بود. قبل از انجام مداخله آموزشی، چک لیست برای ثبت آزمایش HbA1c و قندخون و
پرسشنامه و برای هر دو گروه تکمیل و بیماران گروه مورد در 6 جلسه به مدت 1 ماه
برنامه آموزشی دریافت کردند. هم چنین 1 و 2 ماه پس از اتمام مداخله آموزشی، دو
جلسه پیگیری برگزار شد. بلافاصله پس از مداخله و 3 ماه بعد از مداخله آموزشی، هر
دو گروه شاهد و مورد پرسشنامه و چک لیست مربوطه را تکمیل کردند.
یافتهها: یافتههای
پژوهش نشان داد که بین میانگین نمره مربوط به متغیرهای اجزای مدل بزنف (اعتقادات،
نگرش و معمولهای انتزاعی و عوامل قادر کننده) در دو گروه مورد و شاهد در خصوص
کنترل قند خون قبل و بعد از مداخله آموزشی اختلاف معنیداری وجود دارد. همچنین
گروه مورد نسبت به گروه شاهد عملکرد بهتری در خصوص انجام رفتارهای کنترل کننده
قندخون بلافاصله و 3 ماه بعد از پایان برنامه آموزشی داشت به طوری که میزان HbA1c (از 65/8 قبل از مداخله به 47/7، 3
ماه پس از مداخله آموزشی) و قند خون (از 08/207 قبل از مداخله به 2/124، 3 ماه پس
از مداخله آموزشی) آنها نیز کاهش چشمگیری داشت که از نظر آماری معنیدار بود.
نتیجهگیری: تدوین برنامه
آموزشی بیماران دیابتی برای کنترل قندخون با استفاده از مدل بزنف بسیار سودمند و
اثربخش است. ضمن این که در اجرای این برنامهها کنترل، پایش و پیگیری آموزشی توصیه
میشود.
محمدرضا رضوانفر، وحید کاوه، محمد رفیعی، علیرضا رضایی آشتیانی، افسانه طلائی، علی چهرهای،
دوره 10، شماره 5 - ( 8-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
MicrosoftInternetExplorer4
مقدمه: نشانگان پای بی قرار (RLS) Restless legs syndrome که در بیماران دیابتی شایعتر است، به عنوان یکی از علل مختل
کننده خواب به حساب میآید. در این تحقیق ارتباط بین میزان قند خون قبل از خواب
بیماران دیابتی با و بدون این نشانگان مورد بررسی قرار گرفت.
روشها: مطالعه حاضر به صورت مقطعی از نوع مورد-
شاهدی و بر روی 88 بیمار دیابتی مبتلا به RLS و 192 بیمار
دیابتی غیر مبتلا به RLS به عنوان گروه شاهد انجام شد. از افراد تحت مطالعه
نمونه خون ناشتا و قبل از خواب گرفته شد و جهت سنجش سطح قند خون و دیگر شاخصها به
آزمایشگاه ارسال گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون کای دو و رگرسیون
لجستیک انجام گرفت.
یافتهها: دو گروه از نظر سن و جنس همگن بودند. قند خون ناشتا، قند خون قبل از خواب و HbA1C به طور معنیداری در بیماران با نشانگان پای بی قرار بالاتر بود(005/0P=) و بین مدت ابتلاء به دیابت (0001/0P=)، اختلال حس
سطحی (0001/0P=) و اختلال موقعیت (005/0P=) با این نشانگان نیز ارتباط معنیداری
دیده شد. با انجام آزمون رگرسیون
لجستیک و با در نظر گرفتن عوامل فوق، در حالی که قند خون ناشتا و اختلال حس عمقی
ارتباطی را نشان ندادند، همچنان ارتباط قند خون قبل از خواب با نشانگان پای بی قرار،
معنیدار باقی ماند (0001/0P=).
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه ما نشان داد که در افراد دیابتی با نشانگان پای بی قرار، میزان
قند خون قبل از خواب به طور چشمگیری بیشتر از بیماران بدون این نشانگان بود.
فاطمه مختاری، فهیمه اسفرجانی، مهدی کارگرفر،
دوره 13، شماره 4 - ( 2-1393 )
چکیده
مقدمه: فعالیت بدنی بههمراه رژیم غذایی، پایهای در درمان دیابت در نظر گرفته شده است. بنابراین پیشگیری و درمان دیابت با توجه به شیوه زندگی امروزه که با عدم تحرک، استرس و عادات غذایی نادرست همراه است، بسیار ضروری میباشد. هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر ترکیبی 12 هفته تمرین هوازی و مصرف بتاگلوکان جو بر قند و نیمرخ لیپیدی زنان دیابتی نوع دو بود.
روشها: 24 نفر از زنان مبتلا به دیابت نوع دو با میانگین سنی 49 سال و دامنه قندخون بین 110-280 میلیگرم بر دسی لیتر، به صورت هدفمند انتخاب، و پس از پُر کردن فرمهای رضایتنامه، در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنیها به سه گروه، کنترل (8 N=)، گروه تجربی ورزش و تغذیه (8 N=) و گروه تغذیه (8 N=) تقسیم شدند. گروه تجربی تغذیه، در طول دوره آزمون، روزانه یک عدد نان جو حاوی 4 گرم بتاگلوکان را بهمدت 12 هفته مصرف کردند. گروه تجربی ورزش و تغذیه علاوه بر مصرف نان جو، در جلسات پیادهروی پیشرونده با شدت 60-70% حداکثر ضربان قلب بیشینه شرکت کردند. این برنامه با دو جلسه در هفته بهمدت 20 دقیقه شروع و با یک روند افزایشی، به سه بار در هفته بهمدت 60 دقیقه، پس از 12 هفته پایان یافت. گروه کنترل فعالیت منظمی انجام ندادند. متغیرهای اندازهگیری شده در این تحقیق شامل قندخون، تری گلیسیرید، کلسترول، LDL، HDL بود. بهمنظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی (آنوا) استفاده گردید. سطح معناداری برای همه آزمودنیها 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج تحقیق، کاهش معناداری را در قندخون ناشتا در گروه ترکیب ورزش و تغذیه و گروه تغذیه در مقایسه با گروه کنترل نشان داد، در حالی که در تغییرات نیمرخ لیپیدی گروههای تجربی نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0P>).
نتیجهگیری: بهنظر می رسد ترکیب تمرین هوازی و مصرف بتاگلوکان، و یا مصرف بتاگلوکان به تنـهایی در رژیـم غـذایی میتواند سبب کاهش قندخون بیماران دیابتی نوع دو گردد. بنابراین باید در پیشگیری و بخشی از فرآیند درمان دیابت، به این عوامل توجه بیشتری نمود
علی دل پیشه، حسین عزیزی، الهام داوطلب اسماعیلی، لطفعلی حقیری، غلامعلی کریمی، فریبا عباسی،
دوره 14، شماره 3 - ( 12-1393 )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت نتیجه طرح پزشک خانواده در مناطق روستایی و تصمیم کشور برای اجرای این برنامه در مناطق شهری، مطالعه حاضر بهمنظور تعیین کیفیت مراقبت و کنترل قندخون، فشارخون و لیپیدهای خونی بیماران دیابتی نوع دو مناطق روستایی تحت پوشش پزشکان خانواده انجام شده است. روشها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی، تعداد380 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو دارای پرونده در خانههای بهداشت شهرستان ملکان در سال1391 با دامنه سنی 76-30 سال پس از موافقت آگاهانه از بین 1400 بیمار به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و دادهها از طریق پرسشنامه، مصاحبه حضوری، اطلاعات موجود در پرونده پزشک خانواده و اندازهگیری (HbA1c) Glycohemoglobin گردآوری شد. داده ها پس از ورود در نرم افزار SPSS19 از آنالیز رگرسیون لجستیک چندگانه جهت برآورد نسبت شانس تعدیل شده خطر ابتلا به عوارض دیابت در حضور سایر عوامل مرتبط با آن استفاده شد. یافتهها: براساس نتایج بهدست آمده، 68% افراد مورد مطالعه را زنان و میانگین سن بیماران 9/11±86/57 بود. نسبت جنسی زنان به مردان تقریباً 2/2 به 1 بود. میانگین HbA1c بیماران 69/1±38/8% و تنها 9/23% بیماران کنترل مطلوب قندخون (کمتر از 7%) داشتند. در تجزیه و تحلیل نهایی اندازه HbA1c بیش از 7 درصد (002/0P=)، کلسترول بیش از mm/dl240 (04/0P=) و فشارخون بالای mm/Hg90/140 (007/0P=)، بهترتیب 52/1، 44/2 و 44/1برابرشانس ابتلا به عوارض دیابت را افزایش دادند. نتیجه گیری: کیفیت مراقبت و کنترل قندخون بیماران دیابتی منطقه مورد مطالعه، نزدیک به مطالعات سطح کشوری ولی از استانداردهای مطرح شده به ویژه انجمن دیابت آمریکا2ADA)) America Diabetes Association فاصله نسبتاً زیادی دارد.
روح انگیز علیرضایی شهرکی، احمد علی اکبری کامرانی، رباب صحاف، یداله ابوالفتحی ممتاز، نرجس خسروی سامانی،
دوره 17، شماره 5 - ( 4-1397 )
چکیده
مقدمه: دیابت یکی از شایعترین بیماریهای غدد است که در جوامع مختلف شیوع متفاوتی دارد. 90 % تا 95 % انواع دیابت را دیابت نوع دو شامل میشود. زندگی صنعتی و شهرنشینی عامل اصلی افزایش تعداد مبتلایان به این بیماری است. برنامهی کشوری پیشگیری و کنترل دیابت در راستای پیشگیری و کنترل دیابت و عوارض ناشی از آن، در کشور درحال انجام است و هنوز تأثیردقیق برنامه بررسی نشده است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر برنامه بر میزان قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیلهی بیماران در زمینهی کنترل دیابت انجام شد.
روشها: پژوهش حاضر یک مطالعهی مقطعی از نوع قبل و بعد بود که بر روی 100سالمند دیابتی که قصد ورود به برنامه را داشتند، بهصورت در دسترس در شهر اصفهان انجام شد. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه دو قسمتی شامل: اطلاعات جمعیت شناختی، سلامت و سنجش بیوشیمیایی قندخون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله استفاده شد. اطلاعات بهصورت قبل از ورود به برنامه و سپس سه ماه پس از ورود به برنامه جمعآوری شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار قند خون ناشتای بیماران قبل از ورود به برنامه بهترتیب 73/172و 68/71 و سه ماه بعد از برنامه 02/ 143، 19/51 بود (30/5 = t، 001/0>P). همچنین میانگین و انحراف معیار قند هموگلوبین گلیکوزیله بیماران قبل از ورود به برنامه بهترتیب 24/8 و 90/1 و بعد از برنامه بهترتیب 44/7 و 66/1 بود (79/4 = t، 001/0>P).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه، تأثیر برنامهی کشوری پیشگیری و کنترل دیابت را در کنترل میزان قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله سالمندان دیابتی نشان داد. پیشنهاد میگردد این برنامه در همهی مراکز بهداشتی-درمانی کشور انجام شود.
سرور کاظمی، شیدا سوداگر، صادق تقی لو، مریم بهرامی هیدجی، نوشین شیرزاد،
دوره 22، شماره 5 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسهی آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف و مدل سازمان جهانی بهداشت بر قند خون ناشتا، قندخون دو ساعت بعد از غذا و هموگلوبین A1c در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.
روشها: روش پژوهش نیمهآزمایشی و از نوع گسترش یافته چندگروهی با طرحهای پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل با دورهی پیگیری با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. سه ماه بعد از پسآزمون پیگیری برای هر سه گروه اجرا شد. جامعهی آماری این پژوهش شامل کلیهی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به بخش غدد بیمارستان امام خمینی در سال 1400 بود. در این پژوهش از یک لیست 100 نفری افراد مبتلا به دیابت، 60 نفر از بیماران دیابتی که معیارهای ورود را داشته و آمادهی همکاری بودند شناسایی شد. سپس 45 نفر بهصورت تصادفی انتخاب و با جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروههای آزمایش هریک به تفکیک، مداخلات روانشناختی گروهی را دریافت کردند و در انتها هر دو گروه مورد پسآزمون قرار گرفتند. دادههای بهدست آمده با استفاده از تحلیل آمیخته با اندازهگیری مکرر با رعایت پیشفرضهای مربوطه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج حاکی از تأثیر آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف و مدل سازمان جهانی بهداشت بر قندخون ناشتا (001/0=P)، قندخون دوساعت بعد از غذا (001/0=P) و هموگلوبلین (006/0=P) A1c و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. همچنین آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف در مقایسه با آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل سازمان جهانی بهداشت روش مؤثرتری برای کاهش هموگلوبین A1c در مبتلایان به دیابت نوع دو بود اما تفاوت اثر دو گروه بر قندخون ناشتا و قندخون دوساعت بعداز غذا معنادار نبود.
نتیجهگیری: نتایج حاکی از اثربخشی هردو مدل آموزشی و برتری مدل آموزشی بزنف بود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف و مدل سازمان جهانی بهداشت بهعنوان درمانهای کمکی در مداخلات افراد مبتلا به دیابت نوع دو میتواند مورد استفاده درمانگران قرار گیرد.