جستجو در مقالات منتشر شده


۴۹ نتیجه برای لیپید

شهین یاراحمدی، باقر لاریجانی، محمدحسن باستان‎حق، محمد پژوهی، فرزانه زاهدی، رضا برادرجلیلی، محمدرضا امینی، کاظم زنده‏ دل،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۰ )
چکیده

مقدمه: مطالعات مربوط به آثارمتابولیک روزه‏داری اسلامی در بیماران دچار دیابت نوع ۲ نتایج همسانی نداشته‏اند.
روشها: پنجاه و هفت داوطلب دچار بیماری دیابت نوع ۲ قبل از ماه رمضان و در روزهای ۱۴ و ۲۸ این ماه تحت ارزیابی‏های تن‏سنجی
(anthropometric) و بیوشیمیایی قرار گرفتند. نشانگرهای بیوشیمیایی با استفاده از روشهای آزمایشگاهی استاندارد اندازه‏گیری شدند. اندازه‏ گیریهای تن‏سنجی براساس معیارهای سازمان جهانی سلامت (WHO) انجام گردید. برای تحلیل آماری از روش آنالیز واریانس برای اندازه‏گیریهای تکرارشونده و آنالیز واریانس دوسویه فریدمن با بهره‏گیری از نرم‏افزار SPSS v۶ استفاده شد.
یافته‎ها: میزان دریافت روزانه کلسترول در همه بیماران افزایش یافت (۰۳/۰
p<). در خانمها شاخص توده بدن (BMI) افزایش یافت (۰۳/۰p<) اما در آقایان BMI و نسبت دور کمر به باسن هر دو کاهش نشان داد (۰۱/۰p<) . در طول مطالعه میزان فشار خون و غلظت‏های گلوکز ناشتا و فروکتوزآمین سرم تغییر نکرد. غلظت انسولین پلاسما
(۰۵/۰p<) و پپتید C (۰۱/۰p<) و مقاومت به انسولین (۰۱/۰p<) تنها در بیماران مذکر کاهش یافت. طی مطالعه، غلظتهای کلسترول تام و LDL در همه بیماران بطور معنی‏داری افزایش پیدا کرد.
نتیجه‏ گیری: در صورت آموزش تغذیه و تنظیم درست داروهای ضد دیابت خوراکی، روزه‏داری اسلامی متابولیسم کربوهیدرات‏ها یا حساسیت بافتها به انسولین را در بیماران دیابت نوع ۲ تغییر نمی‏دهد. به‎دلیل تغییرات ایجاد شده در رژیم غذایی و پاسخ بیوشیمیایی به بی‏غذایی (starvation)، وضعیت لیپیدهای خون به‎طور نامطلوبی تغییر می‏کند. اخصهای تن‎سنجی در مردان برخلاف زنان بهبود یافت که این ممکن است ناشی از کاهش فعالیت بدنی در خانمها باشد.


حسین فخرزاده، پیمان فریدنیا، مهرزاد بحتویی، مصطفی محقق، رسول پور ابراهیم، رضا برادر جلیلی، علیرضا وثیق، معصومه نوری،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۱ )
چکیده

مقدمه: به منظور ارزیابی وضعیت لیپیدهای سرم و ارتباط آن با دیابت و سایر عوامل خطرزای قلبی- عروقی در کارکنان مرد صنعت نفت جزیره خارک، طی یک مطالعه مقطعی پارامترهای تن‎سنجی (anthropometric) و متابولیک ۱۲۵۵ نفر از این کارگران مشخص گردید.
روشها: در این مطالعه مقطعی ۱۴۳۷ نفر از کارکنان مرد شرکت پایانه‎های صادراتی نفت خام و کارخانه پتروشیمی جزیره خارک از دهم شهریور ۷۹ لغایت دهم خرداد ۸۰ مورد بررسی از لحاظ معیارهای متابولیک و آنتروپومتریک قرار گرفتند.
یافتهها: شیوع افزایش غلظت کلسترول تام
(mg/dl ۲۰۰)، تری گلیسرید ( mg/dl ۲۰۰) و لیپوپروتئین کم چگال (LDL) (mg/dl۱۳۰) به ترتیب ۷/۳۲%، ۵/۳۹% و ۵/۱۸% و شیوع کمبود غلظت کلسترول با لیپوپروتئین پر چگال (HDL) (mg/dl۴۰<) نیز ۱/۱۳% بود. افزایش شاخص توده بدن (Body mass index) kg/m۲) ۲۵) در ۳/۶۱% کارگران مشاهده شد. چاقی احشایی با معیار افزایش محیط دور کمر بیش از ۱۰۰ سانتیمتر در ۴/۳۲% افراد مشاهده شد. بین افزایش کلسترول و افزایش تری‎گلیسرید با افزایش شاخص توده بدن رابطه مستقیم و معنی‏دار وجود داشت (به ترتیب ۰۰۱/۰=p و ۰۰۰۱/۰=p). همچنین بین افزایش کلسترول و افزایش تری‎گلیسرید با افزایش محیط دور کمر رابطه مستقیم وجود داشت, که در مورد افزایش کلسترول این رابطه معنی دار بود (به ترتیب ۰۲/۰=p و ۰۶/۰=p). افزایش کلسترول کم‎چگال نیز با افزایش محیط دور کمر رابطه مستقیم و معنی‏دار داشت (۰۴/۰=P).اختلالات متابولیسم گلوکز در ۶/۱۰% کارگران مشاهده شد. دیابت با افزایش کلسترول و کاهش کلسترول با لیپوپروتئین پرچگال رابطه مستقیم و معنی‏دار داشت (به ترتیب ۰۴/۰=p و ۰۵/۰p<). ۴/۴۲% کارکنان سیگار مصرف می‌کردند و ۴/۵۷% افراد نیز کم‎تحرک بودند. با افزایش تحرک بدنی روند روبه کاهشی در غلظت قند و کلسترول خون مشاهده شد (به ترتیب ۱/۰=p و ۰۸/۰=p). شیوع اضافه وزن، چاقی احشایی، افزایش فشار خون دیاستولی، دیابت و مصرف سیگار در کارگران یقه آبی بیشتر بود ولی اختلافی بین دو گروه یقه آبی و یقه سفید از لحاظ وضعیت لیپیدهای سرم و میزان فعالیت بدنی وجود نداشت
نتیجه‎گیری: شیوع زیاد دیس
‎لیپیدمی و سایر عوامل خطرزای قلبی- عروقی در کارکنان صنعت نفت جزیره خارک لزوم هدفمند شدن اقدامات پیشگیرانه قلبی- عروقی در کارکنان صنعت نفت را مورد تاکید قرار می‏دهد.


ابراهیم جوادی، شهین یار احمدی، باقر لاریجانی، سعدالله محمدی، علی‎رضا شفایی، رضا برادر جلیلی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۱ )
چکیده

مقدمه: در بیماران دیابتی نوع ۲ معمولاً تری‎گلیسرید افزایش، HDL کاهش و LDL نرمال می‎باشد. این تغییرات خطر بیماریهای عروق کرونر قلب را افزایش می‎دهد. یافته‎های جدید LDL با ذرات کوچک و متراکم را بعنوان یک عامل مهم خطرزا برای بیماریهای عروق کرونر مطرح می‎کند.
روشها: تعداد ۲۹۸ بیمار دیابتی نوع ۲ مراجعه کننده به درمانگاه غدد بیمارستان شریعتی تهران تحت ارزیابی‎های تن‎سنجی (anthropometric) و بیوشیمیایی قرار گرفتند. اندازه‎گیریهای تن‎سنجی براساس معیارهای سازمان جهانی سلامت (WHO) انجام گردید. نشانگرهای بیوشیمیایی (LDL size, ApoB۱۰۰, ApoA۱, HDL, LDL, Choles, TG) با استفاده از روشهای آزمایشگاهی استاندارد اندازه‎گیری شدند. برای تحلیل آماری داده‎ها از آزمونهای آنالیز واریانس یک سویه و نرم‎افزار SPSS v۶ استفاده گردید.
یافته‎ها: بیماران عموماً مسن (۲/۱۳  ۵۵ سال) با سابقه طولانی ابتلا به دیابت (۱/۶۵/۹ سال) و در گروه متوسط تا چاق بودند. در مجموع ۲/۷۳% بیماران دچار انواع هیپرلیپیدمی بودند. از این تعداد ۷/۲۰% فقط هیپرتری‎گلیسریدمی و ۲۱% هیپرکلسترولمی و ۵/۳۱% هیپرلیپیدمی مخلوط (هیپرتری‎گلیسریدمی + هیپرکلسترولمی) داشتند. در این افراد میانگین غلظت ApoA۱ کمتر از حد طبیعی و غلظت ApoB۱۰۰ بیشتر از حد طبیعی و الگوی ذرات LDL عموماً کوچک و متراکم بود.
نتیجه‎گیری: براساس نتایج بدست آمده، مطالعات حاضر نشان می‎دهد که ذرات LDL در بیماران دیابتی مورد مطالعه اعم از زن یا مرد علاوه بر تغییرات کمی، بیشتر دچار تغییرات کیفی هستند به گونه‎ای که حدود ۵/۳۵% بیماران دارای ذرات کوچکتر و متراکم‎تر LDL هستند. که به نظر می‎رسد شیوع بالای دیس‎لیپیدمی و داشتن ذرات کوچک و متراکم LDL (الگوی B) عامل مهم خطرزایی برای آترواسکلروز در این بیماران می‎باشد.


حسین فخرزاده، ایرج نبی‎پور، محمد رایانی، علیرضا وثیق،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۲ )
چکیده

هدف: تخمین شیوع آنژین صدری و انفارکتوس قلبی در جمعیت هیپرلیپیدمیک بندر بوشهر با استفاده از پرسشنامه ROSE و تغییرات الکتروکاردیوگرام کد مینه‎سوتا. روشها: طی یک مطالعه مقطعی ۱۰۳۶ نفر از ساکنان ۳۰-۶۴ ساله شهر مورد بررسی قرار گرفتند. مطالعه از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۶ به منظور تعیین شیوع دیابت و عوامل خطرزای کرونری انجام شد. تکمیل پرسشنامه ROSE و ثبت الکتروکاردیوگرام
(ECG) با ۱۲ اشتقاق در تمام این افراد انجام شد. تحلیل تغییرات الکتروکاردیوگرام براساس کد مینه‎سوتا انجام شد. آنژین قطعی درجه ۱و۲ معیار تشخیص آنژین صدری و کد۱,۱ مینه‎سوتا یا تاریخچه بروز سکته قلبی، معیار تشخیص انفارکتوس قلبی بود.
یافته‎ها: شیوع خام هیپرکلسترولمی ۶/۴۷% و شیوع همسان شده سنی(age adjusted) هیپرکلسترولمی در زنان ۳/۵۰% و در مردان ۹/۴۳% بود. میانگین غلظت کلسترول در زنان mg/dl ۵/۴۹۲/۲۰۴ و در مردان mg/dl ۱/۴۶۰/۱۹۵ بود
(۰۰۳/۰=p). شیوع آنژین صدری ۹/۴% بود که پس از تطبیق با سن در مردان ۶/۵% و در زنان ۶/۴% به دست آمد. شیوع آنژین صدری در افراد مبتلا به هیپرکلسترولمی ۳/۶% و در افرادی که غلظت کلسترول نرمال داشتند ۶/۳% بود(۰۵/۰< p). آنژین صدری با هیپرکلسترولمی در مردان همراهی قوی داشت(۰۰۰۵/۰< p). شیوع خام انفارکتوس میوکارد ۵/۲% بود که پس از تطبیق با سن در زنان ۶/۱% و در مردان ۷/۲% محاسبه شد(۰۵/۰> p). شیوع انفارکتوس میوکارد در بیمارانی که هیپرکلسترولمی داشتند ۱/۴% و در افراد با غلظت کلسترول طبیعی ۹/۰% بود (۰۵/۰< p). در تحلیل چندمتغیری، انفارکتوس میوکارد با هیپرکلسترولمی در هر دو جنس همراهی معنی‎دار داشت(۰۵/۰< p). همچنین انفارکتوس میوکارد در هر دو جنس با دیابت و با پرفشاری خون در مردان همراهی داشت(۰۵/۰< p).
نتیجه‎گیری: کاهش میانگین کلسترول در جمعیت شهری بندر بوشهر به‎منظور کاهش شیوع آنژین صدری و انفارکتوس قلبی یک ضرورت است که بدین منظور برنامه‎ریزی در جهت اصلاح شیوه زندگی در این شهر باید در اولویت قرار گیرد.


خسرو عادلی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۲ )
چکیده

امروزه گسترش روزافزون اپیدمی سندرم متابولیک به خوبی شناخته شده است وتلاشهای گسترده ای برای درک علل پیدایش وعواقب مهم متابولیک آن در حال انجام است. یکی از پیامدهای شدید مقاومت به انسولین، هیپرتری گلیسریدمی است که به نظر می رسد عمدتاً در اثرتولید بیش از حد لیپوپروتیین های سرشار از تری گلیسرید حاوی آپوB باشد. درنتیجه درسالهای اخیر مکانیسم های غیر طبیعی تنظیم کننده لیپوپروتیین های آتروژنیک حاوی آپوB مورد توجه زیادی قرارگرفته است. اخیراً برای درک بهتر مکانیسم های مسئول اختلال متابولیسم چربی در حالت مقاومت به انسولین از مدل های i‏n vivo وin vitro استفاده می شود . نتایج مدل های حیوانی و نیز مطالعات انسانی حاکی از این است که تولید بیش از حدVLDL توسط کبد عامل اساسی در پیدایش هیپرتری گلیسریدمی ودیس لیپیدمی متابولیک است . درسالهای اخیر درآزمایشگاه ما برای بررسی رابطه بین پیدایش حالت مقاومت به انسولین، اختلال متابولیسم لیپوپروتیین ها درکبد وتولید بی رویه لیپوپروتیین های حاوی آپوB، ازیک مدل حیوانی مقاوم به انسولین یعنی هامستر تغذیه شده با فروکتوز استفاده می شود. نتایج حاصل از آزمایشهای انجام شده برروی این مدل نشان می دهد که درحالت مقاومت به انسولین، ترشح VLDLحاوی آپو B۱۰۵از کبد و نیز لیپوپروتیینهای غنی از تری گلیسرید حاوی آپو B۴۸از روده، افزایش می یابد. در حالت مقاومت به انسولین ممکن است کاهش اثر پیغام رسانی انسولین در کبد و روده نقش اساسی در تولید بیش از حد لیپوپروتیین ها داشته باشد. همچنین ما تعدادی از عوامل جدید درون سلولی را که ممکن است در تنظیم VLDL دخالت داشته باشند، شناسایی کرده ایم . این مقاله به پیشرفتهای اخیر در این زمینه می پردازد و این فرضیه را که تداخل پیچیده ای بین افزایش جریان اسید های چرب آزاد از بافتهای محیطی به کبد و روده در اثر هیپرانسولینمی و افزایش دراز مدت تولید چربی وجود دارد، نشان می دهد.


باقر لاریجانی، حسین فخرزاده، زهرا کمیلیان، رامین حشمت، رضا برادر جلیلی، منصوره معادی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: هیپرلیپیدمی از مهمترین عوامل خطر پیدایش و پیشرفت بیماریهای قلبی - عروقی در جهان محسوب می‌شود. تعداد مرگ و میر ناشی از این بیماری در ایران روزانه ۱۶۶ نفر و سالانه تقریباً ۱۲۵۰۰۰ نفر می‌باشد. مطالعات متعدد نشان می‌دهد که باید راهکارهایی در جهت پیشگیری و اصلاح شیوه زندگی انجام پذیرد که این میسر نمی‌شود مگر با آموزش فراگیر و مداوم که تیم درمان خصوصاً پرستاران می‌توانند نقش به سزایی در انجام آن داشته باشند. هدف از این ‌مطالعه بررسی مقایسه‌ای اثر آموزش از طریق برگزاری جلسات گروهی و کتابچه‌های آموزشی بر میزان آگاهی و عملکرد بیماران مراجعه‌کننده به درمانگاه لیپید است.
روشها: این بررسی از نوع مطالعات مداخله‌ای است که نمونه‌هایی به‌صورت تصادفی انتخاب شد و با استفاده از ابزار پرسشنامه میزان آگاهی و عملکرد قبل از آموزش و بعد از آموزش مورد سنجش قرار گرفت. تعداد نمونه‌ها ۳۰۴ نفر بوده‌اند که به ۱۵۲ نفر کتابچه داده شد و ۱۵۲ نفر دیگر دعوت به بحث گروهی شدند.
یافته‌ها: در گروه یک (بحث گروهی) بعد از آموزش ۲۷% افزایش آگاهی و عملکرد مشاهده شده و در گروه دو (کتابچه) ۲۶% افزایش مشاهده گردید که بین دو گروه تفاوت معنی‌داری به‌دست نیامد.
نتیجه‌گیری: با توجه به یکسان بودن میانگین نمرات دو گروه ‌شاید بتوان ‌گفت که ‌اثر هر جلسه آموزشی می‌تواند معادل دادن کتابچه به بیماران باشد؛ بنابراین پیشنهاد می‌شود که برای نتیجه‌گیری بهتر، این جلسات به‌طور مداوم و در فواصل منظم برگزار گردد.


علی اسماعیلی ندیمی، جعفر احمدی کهنعلی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: بیماریهای عروق کرونر قلب از شایعترین علل مرگ و میر در اغلب جوامع هستند. بالا بودن چربیهای خون به‌صورت افزایش کلسترول تام، کلسترول کم‌چگال (LDL ) و تری‌گلیسرید از عوامل خطرزای شناخته شده قلبی هستند. کلسترول پرچگال (HDL) یک عامل محافظت کننده است. هر اقدامی در جهت کنترل این عوامل خطرزا اثر مستقیمی در افزایش سطح تندرستی مردم خواهد داشت. هدف از این مطالعه بررسی شیوع اختلالات چربیهای خون در جمعیت شهری بالای ۲۰ سال رفسنجان است.

روشها: در این مطالعه ۲۴۷ مرد و ۲۴۴ زن از نظر کلسترول تام، کلسترول LDL، کلسترول HDL و تری‌گلیسرید مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه های خون در صبح و بعد از ۱۴ ساعت ناشتایی گرفته شد و برای تحلیل آماری از نرم افزار SPSS نسخه ۱۱ استفاده شد.

 یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار سن افراد مورد مطالعه ۱۴/۱۳±۳۵/۳۸ سال بود . ۶/۲۰% افراد دارای کلسترول بالا ،۸/۱۰% LDL بالا و ۷/۵% تری‌گلیسرید بالا و ۴/۸% HDL پایین داشتند. ارتباط مثبت و معنی‌داری  بین سطح کلسترول تام، کلسترول LDL و تری‌گلسیرید با سن افراد وجود داشت یعنی با افزایش سن این مقادیر افزایش پیدا می‌کرد (۰۰۱/۰=p). بین غلظت HDL با سن افراد ارتباط منفی وجود داشت به‌گونه‌ای‌که با افزایش سن HDL سرم کاهش معنی داری پیدا می‌کرد(۰۰۰/۰=p).

نتیجه‌گیری: حدود ۲۹% جمعیت مورد مطالعه حداقل یکی از اختلالات لیپید را داشتند و این نشانه شیوع بسیار بالای این عامل مهم خطرزا است که نیازمند توجه ویژه و برنامه‌ریزی دقیق است .


مهناز لنکرانی، ندا ولی‌زاده، رامین حشمت، علیرضا شفایی، محمدرضا امینی، معصومه نوری، اشرف آل‌یاسین، باقر لاریجانی،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۳ )
چکیده

سندرم تخمدان ﭘﻠﻲکیستیک ((PCOS شایع‌ترین ﺁندوکرینوﭘﺎتی در زنان و شایع‌ترین علت نازایی ناشی از عدم تخمک ﮔذاری می باشد. زنان مبتلا به این بیماری به غیر از علایم شایعی ماننداختلالات قاعدﮔﻰ، هیرسوتیسم و نازایی در معرض عوارض جدی شامل افزایش خطر سرطان ﺁندومتر و ﭘﺴﺘﺎن، دیسﻟﻴﭙﻴدمی، ﻫﻴﭙﺮتانسیون وبیماری‌های قلبی وعروقی ودیابت می باشند.باتوجه به اهمیت عوارض درازمدت این بیماری، در این مطالعه برﺁن شدیم که وضعیت دموﮔﺮافیک،بالینی واختلالات متابولیک را با تأکید بر ﭘﺮوفایل ﭼﺮبی، قند خون ناشتا و هورمون‌ها در زنان مبتلا به این سندرم نشان دهیم.
روش‌ها:درطی یک مطالعه مورد- شاهد، جمعیت بیماران مبتلابه PCOS ازبین زنان مراجعه کننده به درماﻧﮕﺎه فوق تخصصی غدد یا درماﻧﮕﺎه تخصصی زنان که در طیف سنی ۱۵-۴۰سال بودند انتخاب شدند.به ازای هربیمار، یک نفر ﺯن سالم انتخاب گردید .تشخیص PCOS طبق تعریفNIH درسال۱۹۹۰و برﭘﺎیه علایم بالینی اختلالات تخمک گذاری بصورت آمنوره ,اﻟﻴﮕومنوره ویا نازایی وعلایم آزماﻳﺸﮕﺎهی یا بالینی ﻫﻴﭙﺮآندروﮊنیسم,نظیرهیرسوتیسم یا آکنه و رد علل دﻳﮕﺮداده شد. در کلیه بیماران وﮔﺮوه شاهدشرح حال مناسب تهیه ومعاینه بالینی صورت ﮔﺮفت.فشارخون، قد، وزن، دورکمر، دورباسن، شدت هیرسوتیسم، آکنه و دﻳﮕﺮنشانه ها تعیین وثبت ﮔﺮدید.بعداز۱۲-۱۴ساعت ناشتابودن نمونه خون برای آزمایش‌های FBS، تریﮔﻠﻴﺴﻴﺮید، کلسترول، LDL ، HDL و آزمایش‌های هورمونی نظیر ﭘﺮولاکتین، ۱۷-هیدروکسی ﭘﺮوﮊسترون ,تستوسترون تام،DHEA-S وTSH ارسال شد. تشخیص دیس ﻟﻴﭙﻴﺪمی برﭘﺎﻳﻪدستورالعملNCEPصورت ﮔﺮفت. جهت بررسی آماری از آزمون‌های T test وMann_whitneyU برای متغیرهای کمی و از آزمون‌های Fisher Exact و Chi-squareبرای متغیرهای کیفی استفاده شد.
یافته‌ها:سن بیماران از۱۵تا۳۶سال(۲۶/۵±۷۵/۲۳)وسنﮔﺮوه شاهداز۱۹تا ۴۰سال(۴۰/۵± ۴۹/۲۴) بود.میاﻧﮕﻴﻦشاخص توده بدن (BMI)در بیماران۳۲/۵±۹۳/۲۴ کیلوﮔﺮم برمتر مربع ودرﮔﺮوه شاهد۵۶/۲±۵۶/۲۱بود. میاﻧﮕﻴﻦ فشارخون دیاستولیک درﮔﺮوه بیماران بطورمعنی‌داری بیشتر از ﮔﺮوه شاهد بود. شایع‌ترین تظاهر بیماری، هیرسوتیسم(۷/۷۲%) وپس ازآن الیگومنوره (۱/۶۹%) بود.میانگین سطح سرمی تری گلیسیریددرگروه بیماران بطورمعنی‌داری بیشتر از گروه شاهد بود ولی از نظر میانگین سطحFBS ، LDL، Chol.وHDL تفاوت آماری معنی‌داری بین دوگروه وجود نداشت. شیوع تری‌گلیسیرید بالا(≥۲۰۰mg/dl)،کلسترول بالا(≥۲۰۰mg/dl )، LDL بالا (≥۱۳۰mg/dl) در بیماران بطور معنی‌داری بیشتر از گروه شاهد بود ولی از نظر HDL <۳۵ بین دو گروه تفاوت معنی‌داری یافت نشد. درگروه بیماران چاق، شیوع تری‌گلیسیرید و کلسترول بالا به‌طور معنی‌داری بیشتر از مبتلایان غیر چاق بود درحالی‌که درموردLDL وHDL غیرطبیعی این تفاوت معنی‌داری نبود. از نظر شیوع اختلال گلوکز ناشتا، بین گروه بیماران و گروه شاهد تفاوت آماری معنی‌داری یافت نشد. میانگین سطح سرمی تستوسترون تام درگروه بیماران به‌طور معنی‌داری بیشتر از گروه شاهد بود. از نظر مقادیر DHEA-S، ۱۷هیدروکسی پروژسترون ،پرولاکتین و TSHاختلاف بین دو گروه معنی دار نبود.
نتیجه‌گیری: شیوع چاقی ودیس لیپیدمی در مبتلایان به PCOSبیشتر از زنان سالم می‌باشد. همچنین مبتلایان چاق نسبت به افراد غیرچاق بیشتر در معرض خطر دیس‌لیپیدمی هستند؛ لذا رفتار درمانی برای چاقی یک جزءاصلی راهبرد درمانی می‌باشد. لازمست که خطرات پیدایش دیابت ،دیس لیپیدمی وفشارخون به بیماران گوشزدشده و در بیماران ﭼﺎﻕ در رابطه با اهمیت تغییرشیوه زندگی، رژیم غذایی و ورزش با بیماران صحبت شودودرصورت لزوم درمان دارویی اختصاصی برای هرکدام ازحالات فوق شروع شود. دراین مطالعه قند پلاسمای ناشتا در دو گروه تفاوت قابل ملاحظه ای نداشت وممکنست با روش آزمون تحمل گلوکزخوراکی بهتر بتوان اختلالات تحمل گلوکز را در زنان مبتلا به PCOS نشان داد. جهت غرباﻟﮕﺮی ازنظردیس ﻟﻴﭙﻴﺪمی نیزاندازه ﮔﻴﺮیﭘﺮوفایل ﻟﻴﭙﻴﺪ در وضعیت ناشتا درکلیه بیماران اندیکاسیون دارد.


فرزاد حدائق، هادی هراتی، فریدون عزیزی،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۲-۱۳۸۴ )
چکیده

مطالعات متعدد وجود تغییرات فصلی در میزان لیپیدهای سرمی را با سازوکارهای ناشناخته نشان داده‌اند. همچنین اختلاف در شیوع افراد دارای اختلالات لیپیدی در هر یک از فصول سال موضوع دیگری است که در سال‌های اخیر تحقیقات زیادی روی آن صورت گرفته است.
روش‌ها: مطالعه حاضر به شکل مقطعی بر روی ۶۸۹۴ نفر (۲۸۹۰ مرد و ۴۰۰۴ زن) از افراد ۶۴-۲۰ سال شرکت کننده در فاز اول مطالعه قند و لیپید تهران از فروردین ماه ۱۳۷۸ تا پایان شهریور ۱۳۷۹ انجام شده است.
میانگین سطوح لیپیدهای سرمی افراد در چهار فصل سال با استفاده از آزمون ANCOVA به تفکیک جنسی و پس از تعدیل با متغیرهای سن ـ میزان فعالیت فیزیکی ـ استعمال سیگار ـ شاخص توده بدنی و نسبت دور کمر به دور باسن مقایسه گردید. توزیع فراوانی افراد با اختلالات لیپیدهای سرمی نیز در گرم‌ترین و سردترین فصول سال برای زنان و مردان بطور جداگانه مشخص و بررسی شد.
یافته‌ها: ۵۸% افراد تحت مطالعه را زنان تشکیل می‌دادند. میانگین سنی زنان و مردان به ترتیب ۳/۱۱±۳/۳۸ و ۶/۱۱±۴/۳۹ سال بود. تغییرات میانگین سطوح کلسترول، LDL و HDL در ۴ فصل سال در مردان معنی دار بود (۰۵/۰P<) به شکلی که افزایش میزان کلسترول و LDL در زمستان نسبت به تابستان دیده شد (۰۵/۰P<). در زنان تنها مقادیر تری گلیسرید پلاسمایی اختلاف معنی داری را بین ۴ فصل نشان داد، به شکلی که مقادیر آن طی زمستان کمتر از تابستان بود (۰۵/۰P<). افزایش میزان کلسترول بالا (≤ ۲۴۰ mg/dl) در مردان به میزان ۲/۲۶% و افزایش LDL بالا (≤ ۱۶۰ mg/dl) به میزان ۷/۲۶% در مردان و ۹/۲۴% در زنان طی زمستان نسبت به تابستان مشاهده گردید (۰۵/P<). میزان تری‌گلیسرید بالا (≤ ۲۰۰ mg/dl) در زنان در زمستان ۸/۲۳% کمتر از تابستان بود (۰۰۱/۰P<) .
نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان می‌دهد که تغییرات لیپیدهای سرمی در فصول مختلف سال وجود دارد و این تغییرات در مردان بیشتر از زنان است. از طرفی افزایش شیوع LDL بالا در هر دو جنس در زمستان را باید در ملاحظات غربالگری و پیگیری بیماران مد نظر قرار داد.


فرزاد حدائق، هادی هراتی، آرش قنبریان، فریدون عزیزی،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۸۴ )
چکیده

هدف از این مطالعه بررسی نقش لیپیدهای پلاسمایی شامل کلسترول تام (TC)، تری گلیسرید (TG)، LDL-C و HDL-C در برابر شاخص‌های لیپیدی از جمله TC/HDL-C و non-HDL-C بعنوان متغیرهای پیشگویی کننده رخدادهای قلبی عروقی در کوتاه مدت و در افراد بالای ۳۰ سال بوده است.
روش‌ها: در یک مطالعه مورد - شاهد، طی ۳ سال پیگیری تعداد ۲۰۷ واقعه قلبی عروقی (CVD) در شرکت کنندگان مطالعه قند و لیپید تهران (TLGS) ثبت گردید. از این تعداد، ۱۳۲ نفر که در ابتدای مطالعه هیچ‌گونه سابقه CVD نداشتند به عنوان گروه مورد و ۲۶۴ نفر بعد از تعدیل برای سن و جنس به‌عنوان گروه شاهد انتخاب گردیدند. از تمامی افراد اطلاعات دموگرافیک، بالینی و آزمایشگاهی شامل فشار خون و شاخص‌های تن سنجی و نیز لیپیدهای سرم و قند ناشتا و ۲ ساعته از بانک اطلاعاتی مرحله اول TLGS در دسترس بود. خطر نسبی (RR) مرتبط با هر یک از شاخص‌های لیپیدی در یک مدل رگرسیون لجستیکی مرحله‌ای و پس از تعدیل برای سابقه خانوادگی بیماری قلبی زودرس، مصرف سیگار، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، قند ناشتا و ۲ ساعته و نسبت دور کمر به دور باسن، محاسبه گردید.
یافته‌ها: RR مرتبط با افزایش یک انحراف معیار (SD) در مقدار هر یک از لیپیدهای پیشگویی کننده مستقل CVD در آنالیز چند متغیری به این شرح بودند: TC(]۰/۲-۲/۱[۵/۱=RR و mg/dl ۴۹=SD)، LDL-C (]۰/۲-۱/۱[۵/۱=RR و mg/dl ۳۸=SD)، non-HDL-C (]۱/۲-۲/۱[۶/۱=RR و mg/dl ۴۹=SD)، TC/HDL-C (]۰/۲-۱/۱[۵/۱=RR و mg/dl ۸/۱=SD). مقایسه این چهار متغیر مستقل با استفاده از آنالیز منحنی ROC نشان داد که هیچ تفاوت معنی داری میان قدرت پیشگویی آنها برای رخدادهای قلبی عروقی وجود ندارد. در آنالیز چند متغیری ارتباط معنی داری میان TG، HDL-C و LDL/HDL-C و رخدادهای قلبی عروقی مشاهده نگردید.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که در کوتاه مدت، TC، LDL-C، non-HDL-C و TC/HDL-C قدرت مشابهی در پیشگویی رخدادهای قلبی عروقی دارند. در این میان TC به علت هزینه های پایین‌تر می‌تواند انتخاب معقول‌تری جهت این پیشگویی باشد.


حسین مدنی، نارگل احمدی محمودآبادی، اکبر وحدتی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۸۴ )
چکیده

دیابت نوع ۱ یا دیابت وابسته به انسولین، یک بیماری خود ایمنی است. عوامل مختلف ژنتیکی، استرس‌های محیطی، عفونت ویروسی و رژیم غذایی می‌توانند آن را به وجود آورند که با تخریب سلول‌های بتای تولید کننده انسولین در پانکراس همراه است. تحقیقات زیادی در زمینه درمان دیابت با استفاده از گیاهان دارویی انجام شده است. اثرات حفاظتی عصاره گیاهانی از جمله: زیره سبز، شنبلیله، مریم‌گلی، موسیر وغیره در رت‌های دیابتی شده تأیید شده است. شوید با نام علمی Anethum graveolens گیاهی از خانواده umbelliferae است. این گیاه حاوی ترکیبات فلاونوییدی می‌باشد.
روش‌ها: در این تحقیق اثر عصاره هیدروالکلی این گیاه بر میزان قند خون، لیپید‌ها و لیپوپروتیین‌ها در رت‌های دیابتی شده مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور از ۱۵ رت نر بالغ به وزن متوسط ۲۵۰ - ۲۰۰ گرم در سه گروه پنج‌تایی استفاده شد. تجویز مواد در همه گروه‌ها به صورت تزریق داخل صفاقی انجام گرفت. رت‌های گروه شاهد، برای یکسان نمودن شوک حاصل از تزریق هم حجم مواد تزریقی، سرم فیزیولوژی دریافت نمودند. رت‌های گروه دیابت با تجویز آلوکسان منوهیدرات به میزان mg/kgbw ۱۲۰ دیابتی شدند. رت‌های گروه دیابتی تیمارشده، اضافه بر تیمار مشابه گروه دوم، عصاره هیدروالکلی شوید با دوز mg/kgbw ۳۰۰ دریافت نمودند. ۴۸ ساعت بعد از آخرین تزریق، از قلب حیوان خون‌گیری به عمل آمد و فاکتورهای سرمی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: نتایج بدست آمده کاهش معنی‌دار میزان گلوکز، کلسترول تام، تری‌گلیسرید، LDLو VLDLرا در رت‌های تیمار شده نسبت به گروه دیابتی نشان ‌داد. با تجویز عصاره شوید، میزان HDL به طور معنی‌داری افزایش یافت.
نتیجه‌گیری: این تحقیق نشان داد استفاده از عصاره هیدروالکلی گیاه شوید می‌تواند در پایین‌آوردن قند خون مؤثر باشد.
ترکیبات آنتی‌اکسیدان موجود در شوید بر جذب گلوکز مؤثر است و همچنین می‌تواند در ترمیم و بازسازی سلول‌های بتای آسیب دیده نقش داشته باشند.


جواد زوار رضا، محمود دوستی، صدیقه سلیمانی، فرزاد اسدی جمنانی، بردیا فرزام فر، شهرنازآریا برزین، علی جلیلیان،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده

مقدمه: مطالعات تجربی نشان داده اند که مصرف گردو خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی(CHD) را کاهش می‌دهد. گردو میزان لیپیدهای آتروژن نظیر کلسترول تام(TC) وتری‌گلیسرید(TG) ولیپوپروتیین‌های آتروژن همچونLDL-C،VLDL-C را کاهش می‌دهد. این تأثیر به علت وجود ترکیبات مختلف به‌ویژه اسیدهای چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه (PUFA) از نوع  همچون اسید لینولنیک (C۱۸:۳۹,۱۲,۱۵ ) می‌باشد.
روش‌ها: ۲۰ راس رت نرهیپرکلسترولمیک با وزن g۲۵۰-۲۰۰ را به چهار گروه تقسیم کرده ،سپس این رت‌ها به مدت هشت هفته تحت رژیم غذایی که حاوی مکمل عصاره روغنی گردوی ایرانی بود تغذیه گردیدند: گروه شاهد (غلظت ۰% عصاره روغنی) و سه گروه مورد ۵%، ۵/۷% و ۱۰% عصاره روغنی گردو (به‌ترتیب ۰۳۵/۰، ۰۴۹/۰ و ۰۷/۰ گرم عصاره روغنی به ازای هر گرم وزن در هر روز).
یافته‌ها: این مطالعه نشان داد که عصاره روغنی گردوی ایرانی (لواسانات) اثری مثبت در کاهش غلظت سرمی TG (۱۴%)، TC (۸/۷%)، LDL-C (۱۱%) و VLDL-C (۱۲%) داشته و با افزایش میزان مصرف عصاره(۵% ، ۵/۷% و ۱۰%) این اثر کاهنده نیز بیشتر شد.
نتیجه‌گیری: به علت کاهش غلظت سرمی لیپیدها و لیپوپروتیین‌های آتروژن در اثر مصرف عصاره روغنی گردوی ایرانی (لواسانات)، می‌توان گردو را به عنوان یک مکمل غذایی کاهنده خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی معرفی کرد.


فرشته کلانتری، سیلوا هوسپیان، ساسان حقیقی، مسعود امینی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۲-۱۳۸۶ )
چکیده

هدف از این مطالعه بررسی شیوع عوامل خطر بیماری‌های قلبی عروقی در بیماران دیابتی نوع ۱مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان می باشد.
روش‌ها : در این مطالعه مقطعی، شیوع عوامل خطر بیماری‌های قلبی عروقی شامل دیس لیپیدمی، مصرف سیگار و پرفشاری خون در افراد دیابتی نوع یک ۳۰ـ۱۵ ساله مورد بررسی قرار گرفت. موارد mg/dl ۱۷۰> کلسترول ، mg/dl ۱۰۰ LDL< ، mg/dl ۳۵> HDL ، mg/dl ۱۵۰< TG، فشار خون سیستولیک کمتر از ۱۲۰ و دیاستولیک کمتر از ۸۰ میلی‌متر جیوه به عنوان حد مطلوب کنترل محسوب شدند.
یافته ها : در ۲۱۹ بیمار دیابتی نوع ۱ ( میانگین سنی ۳/۱۰ ۵/۲۲ سال ، زن/مرد=۱۲۰/۹۹)، میانگین کلسترول و HDL کلسترول در زنان(۹/۳۴۱۷۶،۱/۳۴۴/۴۶) بالاتر از مردان بود(۴/۳۲۹/۱۶۲،۱/۱۰۵/۴۱) (۰۵/۰P<). در کل جمعیت مورد مطالعه شیوع مصرف سیگار(۱۵ نفر ) ۹/۶%، هیپرکلسترولمی(۱۰۴نفر) ۴/۴۷%، ۱۰۰ HDL (۵۰نفر) ۸/۲۲%، هیپرتری گلیسریدمی(۴۰نفر) ۳/۱۸% و پرفشاری خون (۱۷نفر( ۷/۷% بود. در بررسی عوامل خطر به تفکیک جنس شیوع mg/dl۳۵HDL< در مردان وmg/dl ۱۷۰> کلسترول در زنان بیشتر بود (۰۵/۰P<).
نتیجه گیری : نظر به شیوع نسبتاً بالای عوامل خطر بیماری‌های قلبی عروقی در جمعیت دیابتی نوع ۱ اصفهان و نیز تعدیل پذیر بودن این فاکتورها، تلاش در جهت آموزش کنترل مطلوب دیابت، افزایش فعالیت بدنی و پیگیری مستمر این عوامل خطر در بیماران دیابتی نوع ۱ ضروری به نظر می‌رسد.


حسن صفایی، مسعود امینی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۲-۱۳۸۶ )
چکیده

بیماری‌های عروق قلبی شایع‌ترین علت مرگ و میر در بیماران دیابتی و دو تا سه برابر افراد غیر دیابتی است. کنترل شدید قند خون در این بیماران اثر اندکی بر کاهش خطر عوارض قلبی عروقی نشان داده است. در این رابطه وجود سایر عوامل خطر قلبی عروقی از جمله دیس لیپیدمی را بیش از افزایش قند خون موثر می دانند. این مطالعه به منظور بررسی کیفیت درمان و کنترل چربیهای خون در بیماران دیابتی نوع ۲ به انجام رسیده است.
روش‌ها: در این مطالعه تعداد ۶۰۲ بیمار دیابتی نوع۲ که بطور منظم حداقل چهار بار در سال جهت کنترل قند خون به درمانگاه دیابت مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان مراجعه کرده بودند برای مدت پنج سال (۱۳۸۳-۱۳۷۹) مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران از نظر میزان خطر سطح چربی‌های خون در سه گروه ، با سطح مطلوب(Low risk ) ، مرزی(Moderate risk) و بالا (High risk) که بر اساس میانگین سطح چربی‌های خون در طول سال محاسبه شد ، ارزیابی شدند. بر اساس شاخص های استاندارد(معیار های ADA) سطح کنترل برای LDL کلسترول کمتر از ۱۰۰ ، تری گلیسرید کمتر از ۱۵۰ و HDL کلسترول برای مردان و زنان به ترتیب ، بیشتر از ۴۰ و ۵۰ میلی‌گرم درصد در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: در شروع مطالعه، میانگین سن بیماران۵/۹±۲/۵۲ و مدت دیابت۶/۴±۸/۶ سال و هموگلوبین گلیکوزیله ۷/۱±۲/۹% و شاخص توده بدنی ۲/۴±۴/۲۹ کیلوگرم بر مترمربع بود. ۴/۸۱% LDL کلسترول و ۷۱% تری گلیسرید بالا داشتند که به ترتیب ۸/۴۷% و ۶/۴۱% آنها در سطح خطر بالا بود. در ابتدا ۴/۱۲% از ترکیبات استاتین و ۵/۲۱% از فیبرات استفاده کرده بودند که در پایان به ترتیب به۴/۵۰ % و ۷/۱۴% رسیده بود. در افراد هیپر لیپیدمی سطح LDL کلسترول از ۸/۳۵±۸/۱۷۰ در شروع مطالعه به mg/dl۳۰±۱۱۹ در صد (۰۰۱/۰P< ) ، تری‌گلیسرید از ۱۲۶±۸/۲۷۳ به۹۷±۲/۲۲۵ (۰۰۴/۰=P) کاهش و HDL کلسترول از ۶/۱۰±۹/۴۳ به ۱/۱۴±۴/۴۸ (۶/۰P<) افزایش یافته بود. درصد تغییرات به ترتیب برابر ۸/۳۵%- ،۷/۱۷%- و ۳/۷%+ بود. بطور کلی در پایان پیگیری سطح LDL کلسترول در۳۰% و تری‌گلیسرید در ۳۷% بیمارانی که هیپرلیپیدمی داشتند به کنترل هدف رسیده بود.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد کیفیت کنترل چربی‌ها در بیماران مذکور نامطلوب است. با توجه به شیوع بالای هیپرلیپیدمی در افراد دیابتی که از عوامل مهم خطر ابتلا به عوارض قلبی عروقی در این بیماران می‌باشد، تشخیص و درمان دیس لیپیدمی تا دستیابی به کنترل مطلوب برای پیشگیری از بروز عوارض بعدی حائز اهمیت می‌باشد.




حمیرا رشیدی، حسین آریان پور،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۸۶ )
چکیده

بیماری دیابت به عنوان یکی از شایع‌ترین بیماریهای متابولیک انسان دارای شیوعی در حال پیشرفت می باشد. دیس لیپیدمی در این بیماران شایع است که با افزایش تری گلیسرید و LDL-C و کاهش HDL-C پلاسما مشخص می گردد و خطر حوادث قلبی و عروقی را افزایش می‌دهد.ز درمان‌های پیشنهادی جهت دیس لیپیدمی در افراد دیابتی ، استفاده از‌ اسیدهای چرب اشباع نشده امگا-۳ می‌باشد که عمدتاً در روغن ماهی موجود است.
روش‌ها: این مطالعه بصورت کارآزمایی بالینی دوسوکور تصادفی شده انجام گرفت. در مدت یک سال ۹۶ بیمار دیابتی نوع ۲ در دو گروه به مدت ۸ هفته و سه بار در روز تحت تغذیه با روغن ماهی یا روغن ذرت قرار گرفتند (هر گروه ۴۸ نفر ). درابتدای مطالعه ودر پایان هفته هشتم میزان قند خون ناشتا،تری گلیسرید، کلسترول تام، LDL-C وHDL-C بیماران اندازه‌گیری شد و تغییرات آنها در هر گروه و نیز بین دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته‌ها: به طور کلی جنس، متوسط سن، سن شروع دیابت، مدت دیابت، BMI، میزان کلسترول تام، FBS, LDL-C, HDL-C و تری‌گلیسرید قبل درمان و نوع درمان دیابت، و سیگاری و غیر سیگاری بودن در دو گروه با هم تفاوت معنی‌داری نداشت. در گروه مصرف کننده روغن ماهی و روغن ذرت، میزان متوسط تری گلیسرید، کلسترول تام و قند خون ناشتا قبل و بعد از درمان اختلاف معنی‌داری نداشتند ولی در گروه روغن ماهی LDL-C بعد از درمان کاهش و HDL-C افزایش یافت (۰۰۱/۰=P) و در گروه روغن ذرت میزان متوسط LDL-C قبل و بعد از درمان اختلاف معنی‌داری با هم نداشتند ولی HDL-C بعد از درمان افزایش یافت (۰۰۱/۰=P). میزان متوسط تغییرات تری‌گلیسرید، کلسترول تام و قند خون ناشتا قبل و بعد از درمان در دو گروه با هم اختلاف معنی‌داری نداشت ولی بعد از درمان در گروه روغن ماهی نسبت به گروه روغن ذرت، میزان LDL-C کاهش و میزان HDL-C افزایش چشمگیری داشت که به ترتیب ۰۰۳/۰=P و ۰۰۱/۰=P بود. نسبت متوسط مقادیرLDL / HDL و /HDLکلسترول تام در گروه روغن ماهی و روغن ذرت در قبل و بعد از درمان اختلاف معنی داری داشته و نسبت متوسط تغییرات این دو در گروه روغن ماهی نسبت به روغن ذرت کاهش واضحی داشتند که به ترتیب برای نسبت‌های فوق ۰۰۱/۰=P و ۰۰۵/۰=P بود.
نتیجه‌گیری: در این طرح روغن ماهی نسبت به روغن ذرت باعث کاهش بیشتر میزان LDL-C و افزایش بیشتر HDL-C شد و از آن مهم‌تر این‌که روغن ماهی باعث کاهش نسبت مقادیر HDL-C /کلسترول تام وLDL/HDL شد که این موارد باعث کاهش خطر حوادث قلبی و عروقی در بیماران دیابتی نوع ۲ می‌شود .


پروین میرمیران، نازنین نوری، مریم بهشتی زواره، فریدون عزیزی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۸۶ )
چکیده

از آنجا که تحقیقات کمی در مورد اثرات مفید سبزیجات و میوه‌جات بر روی عوامل خطر بیماری‌های قلبی عروقی در مطالعات جامعه‌نگر در دسترس است، هدف از این مطالعه ارزیابی میزان و چگونگی رابطه دریافت میوه و سبزی با عوامل خطر بیماری‌های قلبی و عروقی در بزرگسالان بود.
روش‌ها: در این مطالعه مقطعی جامعه نگر ۸۴۰ فرد بزرگسال ساکن تهران(۳۶۱ مرد و ۴۷۹ زن) در سن بین ۱۸ تا ۷۴ سال به‌صورت تصادفی در سال ۱۳۷۸ انتخاب شدند. دریافت‌های غذایی با استفاده از پرسشنامه بسامد غذایی (FFQ) ارزیابی و مقادیر ذکر شده هر غذا با استفاده از راهنمای مقیاس‌های خانگی به گرم تبدیل و وارد برنامهNutritionist III شد. حدود مرزی برای دستجات میوه و سبزی ۰-۹/۱، ۲-۹/۲، ۳-۹/۳و ۴≤ سهم در روز انتخاب شدند .
یافته‌ها: بعد از تطبیق برای متغیرهای مخدوش گر در رگرسیون لوجستیک چند متغیره ، دریافت میوه و سبزی بطور معنی دار و معکوس با عوامل خطر CVD مرتبط بود. نسبت شانس تعدیل شده در مدل اول که برای سن، BMI، دریافت انرژی، وضیت کشیدن سیگار، کلسترول رژیم غذایی و شیوع دیابت یا بیماری‌ کرونر قلب تطبیق شده بود، برای غلظت LDL-C بالای سرمی۱، ۸۸/،۸۱/۰و ۷۵/۰ (۰۱/۰P<)بود و با تعدیل بیشتر برای تحصیلات، فعالیت بدنی، دریافت چربی اشباع، غیراشباع ، چربی کل، پتلسیم و ویتامین ث این روند مخدوش نشد. این ارتباط در تمام بخش‌های کشیدن سیگار، فعالیت بدنی و سه اک های Keys score مشهود بود.
نتیجه‌گیری: دریافت بیش از ۴ سهم میوه و سبزی، با غلظت کمتر LDL-C و کلسترول تام سرم و در نتیجه خطر کمتر بیماری‌های قلبی عروقی مرتبط بود .



مهرداد روغنی، توراندخت بلوچ نژاد مجرد، ثمانه طاهری،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه: کاهش سطح گلوکز و لیپیدهای سرم در بیماران دیابتی با استفاده از گیاهان دارویی از اهمیت زیادی برخوردار است. در بررسی حاضر اثر مصرف خوراکی قره قاط بر میزان گلوکز و لیپیدهای سرم موش صحرایی دیابتی مورد بررسی قرار گرفت.

روش‌ها: موش‌های صحرایی ماده به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با قره قاط، دیابتی و دیابتی تحت درمان با قره قاط تقسیم شدند. دو گروه تحت تیمار با قره قاط، پودر گیاه مخلوط شده با غذای استاندارد موش (۲۵/۶%) را به مدت ۴ هفته دریافت نمودند. میزان گلوکز، تری گلیسرید، کلسترول تام، کلسترول LDL و HDL سرم قبل از بررسی و در هفته های دوم و چهارم پس از بررسی تعیین گردید. 

یافته‌ها: میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی افزایش معنی داری را در هفته چهارم در مقایسه با هفته قبل از آزمایش نشان داد (۰۰۱/۰P<) و در گروه دیابتی تحت درمان با قره قاط کاهش معنی دار در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده شد (۰۱/۰P<). به‌علاوه سطح تری گلیسرید در هفته چهارم در گروه دیابتی تحت درمان در مقایسه با گروه دیابتی بطور معنی دار پایین‌تر بود (۰۵/۰P<). از طرف دیگر در خصوص کلسترول تام، کلسترول HDL و LDL، تغییر معنی دار در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده نشد.

نتیجه گیری: مصرف خوراکی بخش هوایی قره قاط در مدل تجربی دیابت قندی دارای اثر هیپوگلیسمیک بوده و موجب تغییر سودمند در مورد تری گلیسیرید سرم می گردد.


زهرا شیردل، حسین مدنی، رویا میربدل‌زاده،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده

 

مقدمه : دیابت، شایع ترین بیماری آندوکرین است که در آن قند خون و به دنبال آن چربی خون افزایش می یابند . این بیماری دارای عوارض دراز مدت چشمی، کلیوی، عصبی و عروق خونی است. تحقیقات نشان داده‌اند که برخی عصاره‌های گیاهی اثر ضد دیابتی دارند و لذا می توانند در افراد مبتلا به دیابت به منظور پایین آوردن قند خون، مورد استفاده واقع شوند. لذا در این تحقیق تصمیم گرفته شد با ایجاد رت های دیابتی به طور آزمایشگاهی، شرایطی مشابه با دیابت نوع ۱ در موش‌های صحرائی ایجاد شود و بعد از تایید دیابت، تاثیر هیپوگلیسمیک عصاره هیدروالکلی برگ عناب و نیز تغییرات متابولیسمی گلوکز، لیپوپروتئین ها(LDL,VLDL,HDL )،تری گلیسرید و کلسترول تام مورد بررسی واقع شود.

 روش‌ها: در این تحقیق رت‌ها به ۳ گروه ۱۰ تایی بصورت زیر تقسیم شدند : ۱-گروه شاهد: تزریق سرم فیزیولوژی ( به صورت داخل صفاقی ) ۲- گروه کنترل دیابتی: تزریق آلوکسان منوهیدرات mg/kg۱۲۰( به صورت داخل صفاقی ) در سه روز متناوب  (پس از این مدت قند خون بررسی و دیابت تایید شد). ۳- گروه عناب : تزریق آلوکسان منوهیدرات mg/kg۱۲۰( به صورت داخل صفاقی ) در سه روز متناوب ، پس از این مدت قند خون بررسی و دیابت  تایید شده و به دنبال تایید دیابت ، تزریق عصاره هیدروالکلی برگ عناب به میزان mg/kg۱۰۰، به صورت داخل صفاقی و به مدت ۵ روز متناوب انجام شد. پس از ۴۸ ساعت ، حیوانات بیهوش شده و از همه گروه ها خونگیری به عمل آمد و عوامل سرمی گلوکز، لیپوپروتئین‌ها (HDL,LDL,VLDL)، تری گلیسرید و کلسترول تام توسط کیت های آنزیمی بررسی شدند.

یافته‌ها: نتایج حاصل از آنالیز واریانس نشان داد عصاره برگ عناب توانسته میزان سرمی گلوکز، تری‌گلیسرید، کلسترول و VLDL را در رت‌های دیابتی در مقایسه با گروه کنترل دیابتی بطور معنی داری (۰۰۱/۰ P=) کاهش دهد. در ضمن برگ عناب بطور معنی‌داری (۰۲/۰P=) HLD خون را در رت‌های دیابتی در مقایسه با گروه کنترل افزایش داد. در ضمن عصاره مذکور، میزان LDL رت‌های دیابتی را هم کم کرد ولی در مقایسه با گروه کنترل از نظر آماری اختلاف معنی‌دار نداشت(۱۲/۰P=).

نتیجه‌گیری: با در نظرگرفتن یافته ها، مشخص می شود که برگ عناب می تواند در افراد دیابتی برای کاهش قند و چربی خون مورد استفاده قرار گیرد.


مریم السادات دانشپور، مهدی هدایتی، پریسا اشراقی، مسعود هوشمند، فریدون عزیزی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۸۷ )
چکیده

مقدمه:  در مطالعه حاضر ارتباط پلی مورفیسم آپولیپوپروتئین E بر روی تغییرات چربی،  به ویژه  میزان HDL-C و زیر گروه های آن در جمعیت ایرانی بررسی شده است.

روش‌ها: ۱۰۳۰ نفر شامل ۴۵۲ مرد و ۵۷۸ زن از افراد شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران جهت یک مطالعه مقطعی به طور تصادفی انتخاب شدند. میزان قند خون ناشتا، HDL-C و زیر گروه های آن، تری گلیسرید و کلسترول اندازه گیری شد. همچنین عوامل موثر در چاقی مانند نمایه توده بدنی و  فشار خون اندازه گیری شدند. یک قطعه از ژن آپولیپوپروتئین E با استفاده از تکنیک PCR تکثیر شد، سپس پلی مورفیسم مورد نظر با استفاده از تکنیک RFLP مشخص شد ((HhaI.

یافته ها: حضور آلل e۲ ارتباط معنی داری با افزایش میزان HDL-C ( مردان: mg/dl ۱۳± ۴۸ E۲=  در مقابل  mg/dl ۹± ۴۲ E۴= ؛ ۰۰۹/۰ P= ، زنان: mg/dl ۱۵± ۵۱ E۲= در مقابل  mg/dl ۱۰± ۴۵ E۴ =؛ ۰۰۷/۰P= )و HDL۲ ( مردان: mg/dl ۸± ۱۷ E۲= در مقابل mg/dl ۶ ± ۱۳ E۴ =؛ ۰۳۹/۰P=، زنان: mg/dl ۱۰± ۲۰ E۲= در مقابل  mg/dl ۷± ۱۶ E۴= ؛۰۰۷/۰P=)در دو جنس مرد و زن نشان داد. این ارتباط با در نظر گرفتن اثر جنس و سن همچنان معنی دار بود.

نتیجه گیری: ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم آپولیپوپروتئین E با میزان تغییرات HDL-C و زیر گروه های آن وجود دارد. این یافته اهمیت اثر تغییرات ژنی را بر میزان سطح لیپید نشان می دهد.


فرنوش فلاح، رضا مهدوی، احمد پورعباس،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده

مقدمه :  با توجه به اهمیت هیپرلیپیدمی به عنوان یکی از مهمترین عوامل خطرساز بیماری‌های قلبی و عملکرد اساسی کارنیتین در متابولیسم  لیپیدها ،  در مطالعه حاضر  سطوح سرمی کارنیتین آزاد و لیپیدها و متوسط دریافت روزانه کارنیتین ، پروتیئن حیوانی  و ریزمغذی‌های  مؤثر در بیوسنتز آن ، در ۳۱ مرد هیپرکلسترولمیک در مقایسه با ۳۱  مرد سالم  (نورمولیپیدمیک)  بررسی گردید.

روش‌ها: اندازه‌گیری سطح کارنیتین ‌آزاد سرم با استفاده از کیت آنزیماتیک شرکت Roche  و اسپکتروفتومتر uv  و بررسی دریافت مواد غذایی به روش یاد آمد ۲۴ ساعت و یادداشت غذایی انجام پذیرفت .  

یافته ها:  میانگین کارنیتین آزاد سرم در گروه هیپرکلسترولمیک به طور معنی داری بالاتر از میانگین این متغیر در گروه نورمولیپیدمیک بود ،‍ [ به ترتیب۹۸/۴ ± ۹۴ / ۸۳ در مقابل ۶۷/۳ ± ۳۰/۴۴  میکرو مول در لیتر ( ۰۰۱/۰P <  )]. در خصوص میانگین دریافت روزانه کارنیتین و مواد مغذی موثر در بیوسنتز آن در دو گروه مورد مطالعه تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد.

 نتیجه گیری:   بالاتر بودن سطح سرمی کارنیتین ‌آزاد در گروه هیپرکلسترولمیک را نمی توان ناشی از تفاوت در دریافت روزانه کارنیتین و یا پیش‌سازهای آن دانست . افزایش سطح سرمی این متغیر را می‌توان به واکنش تطابقی بدن به صورت افزایش احتمالی در بیوسنتز ، افزایش آزادسازی از ذخائر بافتی و یا کاهش احتمالی در دفع ادراری کارنیتین در پاسخ به افزایش لیپیدهای سرم نسبت داد . انجام مطالعات بعدی جهت تعیین سازوکار افزایش سطح سرمی کارنیتین ‌آزاد در بیماران هیپرکلسترولمیک مفید به نظر می رسد.



صفحه ۱ از ۳    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb