3 نتیجه برای لیپیدهای سرم
فرزاد حدائق، هادی هراتی، فریدون عزیزی،
دوره 4، شماره 3 - ( 2-1384 )
چکیده
مطالعات متعدد وجود تغییرات فصلی در میزان لیپیدهای سرمی را با سازوکارهای ناشناخته نشان دادهاند. همچنین اختلاف در شیوع افراد دارای اختلالات لیپیدی در هر یک از فصول سال موضوع دیگری است که در سالهای اخیر تحقیقات زیادی روی آن صورت گرفته است.
روشها: مطالعه حاضر به شکل مقطعی بر روی 6894 نفر (2890 مرد و 4004 زن) از افراد 64-20 سال شرکت کننده در فاز اول مطالعه قند و لیپید تهران از فروردین ماه 1378 تا پایان شهریور 1379 انجام شده است.
میانگین سطوح لیپیدهای سرمی افراد در چهار فصل سال با استفاده از آزمون ANCOVA به تفکیک جنسی و پس از تعدیل با متغیرهای سن ـ میزان فعالیت فیزیکی ـ استعمال سیگار ـ شاخص توده بدنی و نسبت دور کمر به دور باسن مقایسه گردید. توزیع فراوانی افراد با اختلالات لیپیدهای سرمی نیز در گرمترین و سردترین فصول سال برای زنان و مردان بطور جداگانه مشخص و بررسی شد.
یافتهها: 58% افراد تحت مطالعه را زنان تشکیل میدادند. میانگین سنی زنان و مردان به ترتیب 3/11±3/38 و 6/11±4/39 سال بود. تغییرات میانگین سطوح کلسترول، LDL و HDL در 4 فصل سال در مردان معنی دار بود (05/0P<) به شکلی که افزایش میزان کلسترول و LDL در زمستان نسبت به تابستان دیده شد (05/0P<). در زنان تنها مقادیر تری گلیسرید پلاسمایی اختلاف معنی داری را بین 4 فصل نشان داد، به شکلی که مقادیر آن طی زمستان کمتر از تابستان بود (05/0P<). افزایش میزان کلسترول بالا (≤ 240 mg/dl) در مردان به میزان 2/26% و افزایش LDL بالا (≤ 160 mg/dl) به میزان 7/26% در مردان و 9/24% در زنان طی زمستان نسبت به تابستان مشاهده گردید (05/P<). میزان تریگلیسرید بالا (≤ 200 mg/dl) در زنان در زمستان 8/23% کمتر از تابستان بود (001/0P<) .
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان میدهد که تغییرات لیپیدهای سرمی در فصول مختلف سال وجود دارد و این تغییرات در مردان بیشتر از زنان است. از طرفی افزایش شیوع LDL بالا در هر دو جنس در زمستان را باید در ملاحظات غربالگری و پیگیری بیماران مد نظر قرار داد.
فرزاد حدائق، هادی هراتی، آرش قنبریان، فریدون عزیزی،
دوره 4، شماره 4 - ( 3-1384 )
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی نقش لیپیدهای پلاسمایی شامل کلسترول تام (TC)، تری گلیسرید (TG)، LDL-C و HDL-C در برابر شاخصهای لیپیدی از جمله TC/HDL-C و non-HDL-C بعنوان متغیرهای پیشگویی کننده رخدادهای قلبی عروقی در کوتاه مدت و در افراد بالای 30 سال بوده است.
روشها: در یک مطالعه مورد - شاهد، طی 3 سال پیگیری تعداد 207 واقعه قلبی عروقی (CVD) در شرکت کنندگان مطالعه قند و لیپید تهران (TLGS) ثبت گردید. از این تعداد، 132 نفر که در ابتدای مطالعه هیچگونه سابقه CVD نداشتند به عنوان گروه مورد و 264 نفر بعد از تعدیل برای سن و جنس بهعنوان گروه شاهد انتخاب گردیدند. از تمامی افراد اطلاعات دموگرافیک، بالینی و آزمایشگاهی شامل فشار خون و شاخصهای تن سنجی و نیز لیپیدهای سرم و قند ناشتا و 2 ساعته از بانک اطلاعاتی مرحله اول TLGS در دسترس بود. خطر نسبی (RR) مرتبط با هر یک از شاخصهای لیپیدی در یک مدل رگرسیون لجستیکی مرحلهای و پس از تعدیل برای سابقه خانوادگی بیماری قلبی زودرس، مصرف سیگار، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، قند ناشتا و 2 ساعته و نسبت دور کمر به دور باسن، محاسبه گردید.
یافتهها: RR مرتبط با افزایش یک انحراف معیار (SD) در مقدار هر یک از لیپیدهای پیشگویی کننده مستقل CVD در آنالیز چند متغیری به این شرح بودند: TC(]0/2-2/1[5/1=RR و mg/dl 49=SD)، LDL-C (]0/2-1/1[5/1=RR و mg/dl 38=SD)، non-HDL-C (]1/2-2/1[6/1=RR و mg/dl 49=SD)، TC/HDL-C (]0/2-1/1[5/1=RR و mg/dl 8/1=SD). مقایسه این چهار متغیر مستقل با استفاده از آنالیز منحنی ROC نشان داد که هیچ تفاوت معنی داری میان قدرت پیشگویی آنها برای رخدادهای قلبی عروقی وجود ندارد. در آنالیز چند متغیری ارتباط معنی داری میان TG، HDL-C و LDL/HDL-C و رخدادهای قلبی عروقی مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که در کوتاه مدت، TC، LDL-C، non-HDL-C و TC/HDL-C قدرت مشابهی در پیشگویی رخدادهای قلبی عروقی دارند. در این میان TC به علت هزینه های پایینتر میتواند انتخاب معقولتری جهت این پیشگویی باشد.
سمیه اصغری، محمدجواد حسینزاده عطار، محمدرضا مهاجری تهرانی، مجتبی صحت،
دوره 10، شماره 6 - ( 9-1390 )
چکیده
مقدمه: افزایش لیپیدهای خون از شایعترین تظاهرات در بیماری دیابت میباشد که منجر به تشدید بروز عوارض دیر هنگام دیابت میشود. روی (Zn) نقش مهمی در متابولیسم و عملکرد انسولین، متابولیسم لیپیدها و شاخصهای التهابی دارد و به نظر میرسد کمبود آن در افراد دیابتی باعث تشدید عوارض ماکرووسکولار و میکرووسکولار در این بیماران گردد. هدف از این مطالعه بررسی اثر مکمل خوراکی گلوکونات روی بر وضعیت لیپیدهای سرم و شاخص التهابی hs-CRP در افراد دیابتی دارای اضافه وزن می باشد.
روشها: این پژوهش به روش کار آزمایی بالینی تصادفی دوسوکور بر روی 60 بیمار 50-30 ساله با نمایه توده بدنی (BMI) 30-25 مبتلا به نوع 2 دیابت ملیتوس صورت گرفت. افراد واجد شرایط به طور تصادفی به دو گروه دریافت کننده قرص گلوکونات روی (mg30) و یا دریافت کننده دارونما تقسیم شدند و به مدت 12 هفته این مکملها را مصرف کردند. تاریخچه پزشکی و بالینی، دریافتهای غذایی و اندازهگیریهای تنسنجی و بیوشیمیایی برای کلیه بیماران مورد بررسی در شروع مطالعه و در انتهای ماه سوم به دست آمد.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد 3/53% بیماران دچار کمبود روی بودند (µg/dl70>)؛ پس از 3 ماه مصرف مکمل گلوکونات روی، سطح سرمی روی در گروه مداخله افزایش معنیداری یافت (001/0P=). میزان TG، TC، LDL-c و hs-CRP با مصرف مکمل روی در طول 3 ماه تغییر معنی داری حاصل نکردند ولی میزان HDL-c افزایش معنی داری در مقایسه با گروه دارونما داشت (02/0P=).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای مطالعه حاضر در مورد تاثیر روی در افزایش کلسترول HDL، به نظر میرسد روی نقش مثبتی بر وقایع قلبی عروقی در بیماران دیابتی داشته باشد. در این بیماران بهبود وضعیت التهاب با مصرف مکمل روی تایید نشد. برای نتیجهگیری بیشتر نیاز به مطالعات گستردهای وجود دارد.