14 نتیجه برای موش صحرایی
حمیرا زردوز، صالح زاهدی اصل، محمد کاظم غریب ناصری،
دوره 5، شماره 4 - ( 3-1385 )
چکیده
مقدمه: با توجه به این که استرس میتواند بر کنترل قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 اثرات معکوس بگذارد، مطالعه حاضر به بررسی عملکرد گلیبنکلامید در ترشح انسولین از سلولهای بتای جزایر لانگرهانس موشهای صحرایی، متعاقب اعمال استرس روانی مزمن پرداخته است.
روشها: در این تحقیق، تعداد 30 سر موش صحرایی نر( نژاد Wistar) در گروههای مساوی شاهد و آزمایش مورد استفاده قرار گرفتند(هر گروه 5 سر). چهار نوع استرسور محدود کننده با ترتیب تصادفی روزانه دو بار، هر بار یک ساعت و به مدت 15 و 30 روز اعمال شدند. 24 ساعت پس از آخرین استرس، ترشح انسولین (به روش استاتیک) از جزایر لانگرهانس جدا شده حیوانات در حضور غلظتهای 6/5، 3/8 و 7/16 میلی مولار گلوکز بررسی شد. ترشح انسولین از جزایر در حضور غلظت 6/5 میلی مولار گلوکز به همراه 10 میکرو مولار گلیبنکلامید نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: ترشح انسولین از جزایر جدا شده حیوانات استرس دیده در حضور غلظتهای افزاینده گلوکز، فقط در روز سیام نسبت به گروه شاهد بطور معنیداری افزایش یافت. در گروه آزمایش، میزان ترشح انسولین از جزایر در حضور 6/5 میلی مولار گلوکز به تنهایی، در روزهای پانزدهم و سیام، به طور معنیداری نسبت به روز اول افزایش یافت. در حالی که این افزایش در گروه شاهد وجود نداشت. بر خلاف حیوانات گروه شاهد، در حیوانات گروه آزمایش ترشح انسولین در حضور 6/5 میلی مولار گلوکز به همراه 10 میکرو مولار گلیبنکلامید، در روزهای اول، پانزدهم و سیام، تفاوت معنیداری را با ترشح انسولین در حضور 6/5 میلی مولار گلوکز به تنهایی نشان نداد. ترشح انسولین از جزایر جدا شده، در حضور 6/5 میلی مولار گلوکز به همراه 10 میکرو مولار گلیبنکلامید در روزهای مختلف، بین گروههای شاهد و آزمایش تفاوت معنیدار نشان نداد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای فوق، به نظر میرسد که استرس روانی مزمن، پاسخدهی سلولهای بتای پانکراس به گلیبنکلامید را کاهش میدهد و در نتیجه مانع از تقویت ترشح انسولین بوسیله گلیبنکلامید میشود. توجه به این نکته در کنترل متابولیک بیماران دیابتی که از این دارو استفاده میکنند و تحت استرس قرار میگیرند حائز اهمیت میباشد.
احمد فرجزاده شیخ، صالح زاهدیاصل، نرگس عسکری سبزکوهی، سمیه بریهمی،
دوره 6، شماره 1 - ( 5-1385 )
چکیده
مقدمه: با توجه به ارتباط هیپرکلسترولمی و بیماریهای قلبی عروقی، مطالعه در جهت معرفی روغنهایی که نقش کمتری در افزایش کلسترول خون دارند ضروری میباشد. یکی از این روغنها، روغن کنجد میباشد. در بررسی حاضر اثر ارده (حاوی روغن کنجد) بر لیپوپروتیینها و تریگلیسرید خون موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت.
روشها: شصت موش صحرایی نر از نوع آلبینو ویستار به وزن و سن تقریبی یکسان در 6 گروه 10 تایی تقسیم شدند. ابتدا هر 6 گروه بهمدت 20 روز تحت رژیم عادی یکسان قرار گرفته و سپس گروههای 6 گانه به مدت 30 روز تحت رژیمهای غذایی متفاوت قرار داده شدند.گروه 1 رژیم عادی، گروه 2 رژیم عادی بهعلاوه ارده، گروه 3 رژیم عادی به علاوه روغن آفتابگردان، گروه 4 رژیم پرکلسترول (رژیم عادی بهعلاوه 5/0% اسیدکولیک و 1% کلسترول)، گروه 5 رژیم پرکلسترول به علاوه ارده و گروه 6 رژیم پرکلسترول به علاوه روغن آفتاب گردان به مدت یک ماه مصرف کردند. در انتها، از طریق سینوس چشمی از موشها خونگیری به عمل آمد و غلظت کلسترول، تریگلیسرید و HDL سرم اندازهگیری شد. VLDL با استفاده از فرمول محاسبه گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که غلظت کلسترول خون موشهای تغذیه شده با ارده (mg/dl 3/2±2/38) بهطور معنیداری (01/0P<) نسبت به گروه 1 (9/5±5/49) کاهش داشت ولی این کاهش در گروه تغذیه شده با روغن آفتابگردان (گروه 3) معنیدار نبود. همچنین ارده به طور معنیداری باعث کاهش کلسترول موشهای تغذیه شده با رژیم پرکلسترول (گروه 5) شد. کاهش کلسترول در موشهای تغذیه شده با رژیم پرچرب به علاوه روغن آفتابگردان نیز مشاهده گردید. نتایج حاصل از بررسی تریگلیسرید حاکی از کاهش معنیدار (05/0P<) تریگلیسرید در موشهای گروه 2 در مقایسه با گروه کنترل (گروه 1) بوده است در صورتی که این کاهش در موشهای تغذیه شده با روغن آفتابگردان (گروه 3) معنیدار نبود. در گروههای تغذیه شده با رژیم پرکلسترول (گروههای 5 و 6) روغن آفتابگردان قادر به کاهش معنیدار تریگلیسرید نسبت به گروه کنترل (گروه 4) نبود. در بررسی HDL، اختلاف معنیداری بین گروههای تغذیه شده با ارده و روغن آفتابگردان با گروه کنترل مشاهده نشد. VLDL گروه2 بهطور معنیداری نسبت به گروه 1 کاهش یافت (05/0P<) ولی این کاهش در گروه 3 نسبت به گروه 1 معنیدار نیست. تغییرات VLDL در گروهای 5 و6 نیز نسبت به گروه 4 معنیدار نمیباشد.
نتیجهگیری: نتایج بررسی، نشان دهنده اثر کاهش دهنده ارده بر کلسترول و تریگلیسرید سرم در رژیم عادی و همچنین کاهش کلسترول در سرمهای هیپرکلسترولمی میباشد. با توجه به نتایج این مطالعه، پیشنهاد میگردد که اثر درمانی روغن کنجد در کاهش کلسترول افرادی که کلسترول خون بالا دارند مورد بررسی قرار گیرد.
مهرداد روغنی، توراندخت بلوچ نژاد مجرد، ثمانه طاهری،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1386 )
چکیده
مقدمه: کاهش سطح گلوکز و لیپیدهای سرم در بیماران دیابتی با استفاده از گیاهان دارویی از اهمیت زیادی برخوردار است. در بررسی حاضر اثر مصرف خوراکی قره قاط بر میزان گلوکز و لیپیدهای سرم موش صحرایی دیابتی مورد بررسی قرار گرفت.
روشها: موشهای صحرایی ماده به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با قره قاط، دیابتی و دیابتی تحت درمان با قره قاط تقسیم شدند. دو گروه تحت تیمار با قره قاط، پودر گیاه مخلوط شده با غذای استاندارد موش (25/6%) را به مدت 4 هفته دریافت نمودند. میزان گلوکز، تری گلیسرید، کلسترول تام، کلسترول LDL و HDL سرم قبل از بررسی و در هفته های دوم و چهارم پس از بررسی تعیین گردید.
یافتهها: میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی افزایش معنی داری را در هفته چهارم در مقایسه با هفته قبل از آزمایش نشان داد (001/0P<) و در گروه دیابتی تحت درمان با قره قاط کاهش معنی دار در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده شد (01/0P<). بهعلاوه سطح تری گلیسرید در هفته چهارم در گروه دیابتی تحت درمان در مقایسه با گروه دیابتی بطور معنی دار پایینتر بود (05/0P<). از طرف دیگر در خصوص کلسترول تام، کلسترول HDL و LDL، تغییر معنی دار در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده نشد.
نتیجه گیری: مصرف خوراکی بخش هوایی قره قاط در مدل تجربی دیابت قندی دارای اثر هیپوگلیسمیک بوده و موجب تغییر سودمند در مورد تری گلیسیرید سرم می گردد.
الهام نورصادقی، اصغر قاسمی، فرزانه فرجی، صالح زاهدیاصل،
دوره 7، شماره 4 - ( 8-1387 )
چکیده
مقدمه :یافتههای متناقضی در مورد ارتباط کمبود منیزیم و دیابت و همچنین نقش درمانی مکملهای منیزیم در دیابت وجود دارد، از این رو این مطالعه به بررسی کمبود منیزیم و نیز اثر منیزیم خوراکی بر میزان گلوکز، انسولین، منیزیم و کلسیم پلاسما پرداخته است.
روشها: شصت عدد موش صحرایی نر با نژاد ویستار (250-180 گرم) به 2 دسته دیابتی و 2 دسته کنترل تقسیم شدند. یک گروه از هر دسته حیوانات، سولفات منیزیم اضافه شده در آب آشامیدنی و گروه دیگر تنها آب معمولی دریافت کردند. در طول 6 هفته، هر 2 هفته از حیوانات جهت اندازهگیری غلظتهای گلوکز، انسولین، منیزیم و کلسیم پلاسما خونگیری به عمل آمد.
یافتهها: کمبود منیزیم و افزایش کلسیم پلاسما در گروه دیابتی مشاهده نگردید. همچنین مصرف منیزیم فاقد تاثیر قابل ملاحظهای بر میزان گلوکز، انسولین و کلسیم پلاسما بود.
نتیجهگیری: به نظر میرسد مصرف خوراکی منیزیم به مدت 6 هفته، تأثیر بارزی در میزان گلوکز و انسولین مدل تجربی دیابت نوع 1 ندارد.
صدیقه عسگری، پریوش رحیمی، حسین مدنی، پروین محزونی، نجمه کبیری،
دوره 7، شماره 4 - ( 8-1387 )
چکیده
مقدمه: دیابت یک ناهنجاری متابولیکی است که با هیپرگلیسمی ناشی از نقص در ترشح، عملکرد انسولین و یا هردو مشخص میگردد. برگ گردو در طب سنتی ایران برای درمان دیابت کاربرد داشته است. در این مطالعه اثر عصاره هیدروالکلی برگ خشک گردو در پیشگیری از دیابت در موشهای صحرایی مورد بررسی قرارگرفت.
روشها: در این تحقیق 18 موش صحرایی نر با وزن متوسط 240 - 180گرم به طور تصادفی در سه گروه شش تایی تقسیم شدند: گروه اول(کنترل غیردیابتی)، گروه دوم( کنترل دیابتی)، گروه سوم(پیشگیری با عصاره هیدروالکلی). برای ایجاد دیابت از آلوکسان با دوز mg/kg 120 وزن بدن استفاده شد و تزریقات به صورت درون صفاقی انجام گرفت. موشهای صحرایی برای 16 ساعت ناشتا بوده، سپس خون در لولههای هپارینه برای تعیین میزان انسولین، قند، HbA1c، LDL، HDL و VLDL جمعآوری شد.
یافتهها : نتایج حاکی از کاهش معنیدار میزان قند و LDLدر گروههای تیمار شده با عصاره هیدروالکلی برگ خشک گردو بود(05/0 P<). علاوه بر این، در گروههای تیمار شده، میزان انسولین افزایش معنیداری نسبت به گروه دیابتی یافته بود(05/0 P<). آزمایشهای بافتشناسی نشان دادند که این عصاره در موشهای صحرایی دیابتی سبب جلوگیری از تخریب بافت پانکراس شده است.
نتیجهگیری: این نتایج نشان میدهند که عصاره هیدروالکلی برگ خشک گردو ممکن است در درمان و پیشگیری از دیابت موثر بوده باشد. تاثیر این عصاره احتمالاً به دلیل وجود فلاونوییدها و خواص آنتی اکسیدانی آنهاست.
محمدرضا شهرکی، حمیده میرشکاری، احمدرضا شهرکی، الهام شهرکی،
دوره 9، شماره 1 - ( 9-1388 )
چکیده
مقدمه: صبر زرد(Aloe Vera)، از گیاهان دارویی است که به عنوان کاهش دهنده قند خون استفاده میشود. چون مصرف غذای سرشار از فرکتوز موجب افزایش مقاومت به انسولین میشود، در این مطالعه، اثر عصاره آبی آلوورا بر قند، انسولین و لیپوپروتئینهای سرم در موشهای صحرایی نر تغذیه شده با فرکتوز مورد بررسی قرارگرفت.
روشها: این بررسی بر روی 45 سر موش صحرایی نر از نژاد Wistar - Albino انجام شد: گروه شاهد سالم (A) که در تمام مدت مطالعه از آب و غذای معمولی استفاده کرد و 4 گروه آزمودنی E، D، C و B (9=n ) که در این مدت از آب آشامیدنی سرشار از فرکتوز (به نسبت 10%وزنی- حجمی) و مقادیر صفر،100، 150و mg/kg 200 عصاره آبی آلوورا به مدت 4 هفته از طریق گاواژ دریافت کردند. در پایان دوره، طی بیهوشی کامل، خونگیری از وریدهای گردن انجام و قند خون، انسولین و لیپوپروتئینهای سرم اندازهگیری شد. اطلاعات بدست آمده با نرم افزار رایانهای SPSS ویرایش 11 و آزمونهای آماری آنالیز واریانس و توکی و تست کای زوج آنالیز گردید. نتایج به صورت Mean±SE گزارش و اختلافات آماری با05/0 P < معنیدار تلقی شد.
یافتهها: نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که میزان قند خون و انسولین سرم گروه E نسبت به مقدار این کمیتها درگروه B کاهش و میزان HDL گروههای D و E نسبت به مقدار این کمیت در گروه B افزایش معنیداری (05/0 = P، 04/0 = P، 01/0 =P) نشان داد. به علاوه میزان مصرف آب در دو گروه D و E نسبت به گروه B کاهش معنیداری (002/0 =P، 006/0=P) نشان داد ولی میزان مصرف غذا در گروه ِ E نسبت به گروه B افزایش معنیداری (03/0 =P) نشان داد. همچنین وزن نهایی گروه E نیز نسبت به وزن نهایی گروه B کاهش معنیداری (04/0 =P) نشان داد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که عصاره آبی آلوورا موجب بهبود قند خون، انسولین و لیپوپروتئینهای سرم در موشهای صحرایی دریافت کننده فروکتوز بالا همراه آب آشامیدنی میشود. ساز و کار دقیق آن نیاز به مطالعه بیشتر دارد.
محمد جعفر گلعلیپور، انه محمد غراوی، ثریا غفاری، رامین آذرهوش، محمد افشار،
دوره 9، شماره 3 - ( 5-1389 )
چکیده
مقدمه: از علل مهم مرگ و میر افراد دیابتی، عوارض کلیوی دیابت میباشد. مطالعات قبلی نشان دادهاند که هیپرگلیسمی سبب تغییرات هیستولوژیکی و مورفومتریک در کلیه میشود. این مطالعه به منظور بررسی اثر درمانی عصاره هیدروالکلی برگ گیاه گزنه (Urtica dioica) بر تغییرات هیستولوژیک و مورفومتریک کلیه در موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین انجام شد.
روشها: در این مطالعه تجربی،30 سر موش صحرایی نر ویستار به سه گروه شاهد، دیابتی و درمانی تقسیم شدند. دیابت با تزریق داخل صفاقی استرپتوزتوسین (mg/kg80) در موشهای گروه دیابتی و درمانی القا شد. در گروه درمانی، پس از دیابتی شدن موشها با استرپتوزتوسین، به مدت چهار هفته عصاره هیدروالکلی برگ گیاه گزنه (day/mg/kg100) از طریق تزریق داخل صفاقی داده شد. در پایان هفته پنجم، پس از انجام آزمایش ها، کلیه حیوانات در محلول بافر فرمالین فیکس و رنگآمیزی گردید. آنالیز آماری مربوط به دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS و آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه انجام گرفت.
یافتهها: میانگین گلوگز خون در پایان هفته پنجم در گروه کنترل، دیابتیک و درمانی به ترتیب 4/99 ، 7/454 و 4/447 تعیین شد که در گروه درمانی در مقایسه با گروه دیابتی، تغییری نداشت. نسبت وزن کلیه به وزن بدن در گروه شاهد، دیابتی و درمانی به ترتیب 42/0 ، 51/0 و 67/0 بدست آمد (05/0 < P). مساحت گلومرول در گروه شاهد، دیابتیک و درمانی به ترتیب 3/1335 ، 8/1441 و 59/1477 میکرومتر مربع تعیین گردید. قطر گلومرولها در گروه دیابتی 2/162 میکرومتر نسبت به گروههای شاهد (1/156) و درمانی(08/154) افزایش یافت. قطر لولههای نزدیک در گروه شاهد و دیابتی و درمانی به ترتیب 37/14، 26/15 و 47/16 میکرومتر تعیین گردید. قطر لولههای نزدیک در گروه دیابتیک و درمانی نسبت به گروه شاهد افزایش یافت. نسبت وزن کلیه به بدن، مساحت و قطر گلومرولها، لولههای دور و نزدیک در گروههای دیابتی و درمانی نسبت به گروه کنترل افزایش داشت. در گروه دیابتی، یافتههای آسیب شناسی به نفع گلومرولو اسکلروز بود. ساختار کلیه در گروه درمانی مانند گروه دیابتی بود و یافتههای آسیب شناسی به نفع گلومرولو اسکلروز بود.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که تجویز عصاره هیدروالکلی برگ گیاه گزنه، پس از القای دیابت، تأثیری بر شاخصهای مورفومتریک و هیستوپاتولوژیک نسج کلیه در اثر دیابت ندارد.
شیوا خلیل مقدم، آزاده ابراهیم حبیبی، پروین پاسالار، پریچهره یغمایی، باقر لاریجانی،
دوره 11، شماره 6 - ( 8-1391 )
چکیده
مقدمه: آنزیمهای گلیکوزیداز در هضم نشاسته وگلیکوژن در نتیجه افزایش قند خون موثرند. مهارکنندههای این آنزیمها خصوصا مهارکنندههای آلفا آمیلاز به علت نداشتن عوارض جانبی مهار کنندههای آلفا گلوکوزید از اهمیت ویژهای برخوردارند و به عنوان ابزاری با ارزش در درمان دیابت مطرح هستند. جستجوی ابتدایی برای یافتن چنین ترکیباتی با کمک مدلهای in vitro و in vivo صورت میپذیرد. در مورد مهار کنندههای آلفا آمیلاز، از آنجا که موش صحرایی به صورت متداول به عنوان مدل فارماکولوژی مورد استفاده قرار میگیرد، در این مطالعه، مدل ساختار آنزیم این حیوان مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که ساختار کریستالی این آنزیمها موجود نمیباشد مطالعه مدلسازی مولکولی به منظور مقایسه آنزیمهای آمیلاز پانکراسی موش صحرایی و انسان انجام گردید.
روشها: بررسی ترادف آمینواسیدی و مدلسازی ساختار آنزیم موش با استفاده از برنامه Blast،Clustal W و SWISS MODEL انجام شد. جهت یافتن جایگاه احتمالی برهم کنش مهارکنندههای آنزیم، ترکیب شش زیر واحدی قندی که مهار کننده گزارش شده برای آنزیم انسانی است با استفاده از روش جایگیری (داکینگ) در مدل قرار داده شد و برای بررسی بیشتر برهم کنش ترکیب با آنزیم از شبیه سازی دینامیک مولکولی کوتاه مدت استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان دهنده تفاوت جزئی آنزیم موش صحرایی با آنزیم انسان است. در عین حال اسید آمینههای مهم در برهم کنش مهار کنندههای قندی و آنزیم تا حدودی شناسایی شدهاند.
نتیجهگیری: علیرغم اینکه میتوان از آنزیم آلفا آمیلاز پانکراس موش صحرایی به عنوان مدل جهت بررسی اولیه و کلی تاثیر ترکیبات مهار کننده استفاده کرد، باید به تفاوت موجود در ساختار آن توجه کرد و بنابراین نتایج به دست آمده از مدل را در موارد حساس تر با احتیاط تفسیر نمود.
بهزاد فروتن، سحر ملزمی، حسین هراتی پور، شهرام ملزمی، ناهید بلبل حقیقی، فاطمه سادات علم الهدی، امیر حسین آشنایی، سید رضا موسوی، محمد رضا جعفری، محسن چوپانی مقدم،
دوره 13، شماره 5 - ( 4-1393 )
چکیده
مقدمه: یافتن داروهای موثر در التیام زخم دیابتی مد نظر پژوهشگران است. هدف از این تحقیق بررسی اثرات التیام بخش پالماتین در بهبود زخمهای پوستی موشهای سالم و دیابتی میباشد.
روشها: در این مطالعه 16 سر موش نر نژاد ویستار به 4 گروه (کنترل منفی، کنترل مثبت، تجربی یک، تجربی دو) تقسیم گردیدند. در گروههای مورد آزمایش، زخمی به مساحت 4 سانتیمتر مربع در سمت چپ ستون فقرات ایجاد گردید و روند ترمیم زخم به صورت ماکروسکوپی بررسی شد.
یافتهها: زخم گروههای دیابتی شده با استرپتوزوسین، در مقایسه با گروه سالم ترمیم دیرتری نشان داد و التیام زخم در گروههای تجربی تیمار شده با پالماتین نسبت به گروه کنترل از سرعت بیشتری برخوردار بود.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که پالماتین موجب تسریع ترمیم زخمهای پوستی نمونههای سالم و دیابتی میشود.
قاسم سازگار، وحید ابراهیمی، محمد جواد سعیدی بروجنی، شبنم محمدی، رامین سلیم نژاد،
دوره 14، شماره 1 - ( 10-1393 )
چکیده
مقدمه: با توجه به اینکه دیابت اثر سویی بر پدیده اسپرماتوژنز و باروری مرد دارد، هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تجویز ال-کارنیتین بر فرایند اسپرماتوژنز و ساختار بیضه موشهای صحرایی دیابتیک مدل استرپتوزوتوسین بوده است.
روشها: در این مطالعه تجربی 15 سر موش صحرایی بهطور تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند: گروه اول، گروه کنترل که سیترات بافر را دریافت میکنند؛ گروه تجربی دوم، موشهای دیابتیک بودند که روزانه دوز mg/kg 40 کارنیتین را به مدت 16 روز دریافت میکنند. گروه تجربی سوم، موشهای دیابتیک بود که کارنیتین دریافت نمیکردند. بعد از گذشت 16 روز بررسی مرفومتریک انجام شد. همچنین، اندکس وزن بیضه بهدست آمد. سپس دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری ANOVA آنالیز شد.
یافتهها: در مقاطع بیضه موشهای دیابتیک از هم گسیختگی لایه اول سلولهای اسپرمساز و تغییر شکل لولههای اسپرمساز مشاهده گردید. آنالیز آماری اختلاف معنیداری را بین اندازه قطر لولههای سمینفر در گروه کارنیتین نسبت به گروههای دیگر نشان داد (P<0. 05). اختلاف معنیداری در وزن موشها بین گروه کنترل و گروههای دیابتی وجود داشت (P<0.001). همچنین بیشترین نسبت اندکس وزن بیضه در گروه کنترل مشاهده گردید (P<0. 05).
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه پیش رو نشان داد که تجویز کوتاه مدت ال کارنیتین بر قطر و ضخامت مجاری اسپرم ساز بیضه اثر گذار است. لذا ممکن است درمان با ال کارنیتین باعث بهبود در فرایند اسپرماتوژنز مردان دیابتی شود.
الهه دیانتی، سحر ملزمی، محسن امینیان،
دوره 15، شماره 5 - ( 4-1395 )
چکیده
مقدمه: در صورت صدمه به پوست، اپیدرم از بین میرود که به این از هم گسیختگی ساختمان بدن، زخم اطلاق میشود که در بیماران دیابتی شایع میباشد. هدف از این تحقیق بررسی اثر عصاره آبی کورکومین بر روی ترمیم زخمهای دیابتی موش صحرائی نر نژاد ویستار میباشد.
روش ها: در این مطالعه 48 سر موش نر نژاد ویستار را به 4 گروه (کنترل، شم، تجربی یک، تجربی دو) تقسیم گردیدند. در گروههای مورد آزمایش زخمی به مساحت 3 سانتیمتر مربع در سمت چپ ستون فقرات ایجاد کردیم. روند ترمیم زخم بهصورت میکروسکوپی بررسی شد.
یافتهها: زخم گروههای دیابتی شده با استرپتوزوسین در مقایسه با گروه سالم ترمیم دیرتری نشان داد و التیام زخم در گروههای تجربی تیمار شده با عصاره کورکومین نسبت به گروه کنترل از سرعت بیشتری برخوردار بود.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که عصاره آبی کورکومین موجب تسریع ترمیم زخمهای پوستی نمونههای سالم و دیابتی میشود.
محبوبه هادیزاده، سحر ملزمی، میترا باقری، محسن امینیان،
دوره 16، شماره 2 - ( 10-1395 )
چکیده
مقدمه: در صورت صدمه به پوست، اپیدرم از بین میرود که به این از هم گسیختگی ساختمان بدن، زخم اطلاق میشود که در بیماران دیابتی شایع میباشد. هدف از این تحقیق بررسی اثر عصارهی الکلی سیاهدانه بر روی ترمیم زخمهای دیابتی موش صحرائی نر نژاد ویستار میباشد.
روشها: در این مطالعه 48 سر موش نر نژاد ویستار به 4 گروه (کنترل، شم، کنترل منفی، کنترل مثبت) تقسیم گردیدند. در گروههای مورد آزمایش زخمی به مساحت 3 سانتیمتر مربع در سمت چپ ستون فقرات ایجاد کردیم. روند ترمیم زخم بهصورت ماکروسکوپی و میکروسکوپی بررسی شد.
یافتهها: زخم گروههای دیابتی شده با استرپتوزوسین در مقایسه با گروه سالم ترمیم دیرتری نشان داد و التیام زخم در گروههای تجربی (کنترل منفی و مثبت) تیمار شده با عصارهی سیاهدانه نسبت به گروه کنترل از سرعت بیشتری برخوردار بود.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که عصارهی الکلی سیاهدانه موجب تسریع ترمیم زخمهای پوستی نمونههای سالم و دیابتی میشود.
هانیه سادات باقریه حق، سیما نصری، پریسا کریشچی خیابانی،
دوره 17، شماره 4 - ( 2-1397 )
چکیده
مقدمه: با توجه به پیشرفت روزافزون دیابت و لزوم استفاده از داروهای جایگزین و کم خطر گیاهی، در این مطالعهی تجربی اثر عصارهی هیدروالکلی برگ رزماری (Rosmarinus Officinalis L) بر آسیبشناسی بافتی و فعالیت آنزیمهای کبدی مورد بررسی قرار گرفت.
روشها: در این مطالعهی تجربی 50 عدد موش صحرایی نر از نژاد ویستار با وزن 200 تا 250 گرم بهطور تصادفی به 5 گروه 10 تایی شامل کنترل سالم، کنترل دیابتی و 3 گروه تجربی (دیابتی تیمار شده با دوزهای mg/kg 50، mg/kg 100 و mg/kg 200 عصارهی هیدروالکلی برگ رزماری) تقسیم شدند. فعالیت و تغییرات آنزیمهای کبدی ALT، AST و ALP در همهی گروهها مورد بررسی قرار گرفت. سپس مقاطع عرضی میکروسکوپیک از بافت کبد تهیه و مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: فعالیت آنزیم های کبدی (ALT، ASTو ALP) در گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل غیردیابتی افزایش معنی داری داشت (P< 0.01). استفاده از عصارهی هیدروالکلی برگ رزماری باعث کاهش معنیدار میزان آنزیمهای کبدی در فعالیت آنزیمها و ترمیم بافت کبد موشهای دیابتی شده است (P<0.01).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که عصارهی هیدروالکلی برگ رزماری در موشهای دیابتی میتواند فعالیت آنزیم های کبدی را تعدیل کند. همچنین در حالت ابتلاء به دیابت، این عصاره اثر ترمیمی بر بافت کبد از خود نشان داد. از خواص فارماکولوژیکی و اثر ضد التهابی عصارهی رزماری میتوان در جلوگیری از التهاب کبدی ناشی از دیابت استفاده نمود.
عبدالمنصور طهماسبی، مهرداد موحدنسب، ملیکا حامدی، وحید وثوقی پوستین دوز، رضا لطفی،
دوره 22، شماره 4 - ( 8-1401 )
چکیده
مقدمه: گلبرگ زعفران حاوی ترکیبات فلاونوئیدی، گیکوزیدی وآنتوسیانینها است. با توجه به روند افزایش مصرف گیاهان دارویی در طب جدید بهمنظور درمان برخی از بیماریها، مطالعهی پیشرو بهمنظور بررسی اثر بخشی عصارهی هیدروالکلی گلبرگ زعفران و آب قلیایی در مقایسه با داروی تجاری متفورمین بر سطح گلوکز خون موشهای صحرایی دیابتی طراحی و اجرا گردید.
روشها: در این آزمایش، 28 سر موش صحرایی نر ویستار به 4 گروه تقسیم شدند. 1) موشهای صحرایی دیابتی (کنترل منفی)، 2) موشهای صحرایی دیابتی که روزانه mg200 عصارهی خشک گلبرگ زعفران دریافت میکردند 3) موشهای صحرایی دیابتی که بهصورت آزاد به آب قلیایی دسترسی داشتند 4) موشهای صحرایی دیابتی که روزانه mg/kg BW100 متفورمین دریافت میکردند. مدت اجرای آزمایش 28 روز در نظر گرفته شد. در طی این مدت خوراک و آب مصرفی بهصورت روزانه و وزن بهصورت هفتگی اندازهگیری و ثبت میگردید. در پایان آزمایش شاخصهای بیوشیمیایی خون اندازهگیری شد.
یافتهها: وزن و تریگلیسرید خون تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت درحالیکه خوراک مصرفی، آب مصرفی، انسولین، گلوکز، کلسترول، HDL (لیپوپروتئین با چگالی بالا)، LDL (لیپوپروتئین با چگالی پایین) و آنزیمهای کبدی بهطور معنیداری تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت.
نتیجهگیری: بر طبق نتایج، استفاده از آب قلیایی و عصارهی گلبرگ زعفران بهصورت مثبتی باعث کاهش گلوکز خون موشهای صحرایی گردید و همچنین تأثیرات معنیداری بر مصرف خوراک و آب، کلسترول، HDL و LDL حیوانات داشت. با این حال تأیید قطعی نتایج این آزمایش نیازمند مطالعات و بررسیهای بیشتر در این زمینه است.