جستجو در مقالات منتشر شده


16 نتیجه برای هموگلوبین گلیکوزیله

مسعود امینی، مهرداد حسین‌پور، گشتاسب‌ ستاری‌، ساسان‌ حقیقی،
دوره 1، شماره 1 - ( 4-1380 )
چکیده

مقدمه‌: هرچند آزمون‌ تحمل‌ گلوکز خوراکی‌ به عنوان‌ استاندارد طلایی‌ جهت‌ تشخیص‌ دیابت‌ و اختلال‌ تحمل‌ گلوکز شناخته‌ می‌شود، ‌ انجام‌ آن‌ مشکل‌ است‌ و از نظر زمانی‌ وقت‌گیر می‌باشد. با توجه‌ به‌ مزیتهای‌ فراوان‌ هموگلوبین‌ گلیکوزیله‌ (HbA1c)، در این‌ تحقیق‌ تلاش‌ شده‌ است‌ تا ارزش‌ استفاده‌ از این‌ معیار جهت‌ غربالگری‌ و تشخیص‌ دیابت‌ و اختلال‌ تحمل‌ گلوکز مورد بررسی‌ قرار گیرد.
روشها: در یک‌ مطالعه‌ مقطعی‌، 497 فرد ارجاع‌شده‌ جهت‌ انجام‌ آزمون‌ تحمل‌ گلوکز خوراکی‌، همزمان‌ از جهت‌ میزان‌ HbA1c مورد بررسی‌ قرار گرفتند. پس‌ از تعیین‌ موارد دیابتی‌، اختلال‌ تحمل‌ گلوکز (IGT) و نرمال‌ (بر مبنای‌ معیار سازمان‌ جهانی سلامت‌‌) حساسیت‌ و ویژگی‌ نقاط‌ قطع‌ برابر با میانگین‌ HbA1c (در افراد نرمال‌) به‌علاوه‌ یک‌، دو، سه‌ و چهار انحراف‌ معیار جهت‌ تشخیص‌ موارد دیابتی‌، IGT و مجموع‌ دو گروه‌ یادشده‌ بررسی‌ و منحنی‌های‌ ROC ترسیم‌ گردید. جهت‌ سنجش‌ اختلاف‌ سطح‌ HbA1c در گروههای‌ مختلف‌ از آزمون‌ t غیرزوج‌ و آنالیز واریانس‌ استفاده‌ گردید. در تمامی‌ موارد 05/0 P< معنی‌دار تلقی‌ شد.
یافته‌ها‌: میانگین‌ HbA1c در گروههای‌ بیماران‌ دیابتی‌، IGT، مجموع‌ دو گروه‌ یاد شده‌ و افراد نرمال‌ به ترتیب‌ برابر با 5/1±2/9، 8/0±9/7، 3/1±4/8 و 7/0±8/6 درصد بود که‌ اختلافات‌ مشاهده‌ شده‌ بین‌ تمامی‌ گروهها با مقادیر
000/0= p معنی‌دار بود. پس‌ از بررسی‌ نتایج‌ و منحنی‌های ROC مشخص‌ گردید که‌ نقطه‌ قطع‌ 5/7 (میانگین‌ + یک‌ انحراف‌ معیار) در مجموع‌ از مناسب ترین‌ حساسیت‌ (53/97 برای شناسایی بیماران‌ دیابتی‌، 37/66برای‌ شناسایی موارد IGT‌ و 22/80 برای‌ شناسایی‌مجموع‌ دو گروه‌ یادشده‌) و ویژگی‌ (8/73 برای شناسایی بیماران‌ دیابتی‌، 44/69 برای‌ شناسایی موارد IGT‌ و66/86 برای‌ شناسایی‌مجموع‌ دو گروه‌ یادشده) برخوردار می‌باشد.
نتیجه‎گیری: سطح‌ هموگلوبین A1c برابر با 5/7 درصد، می‌تواند معیاری‌ حساس‌ با ویژگی‌ مناسب‌ جهت‌ غربالگری‌ به ویژه‌ در رابطه‌ با مجموع‌ بیماران‌ دیابتی‌ + IGT و بیماران‌ دیابتی‌ (به تنهایی‌) محسوب‌ گردد. لذا پیشنهاد می‌شود با انجام‌ تحقیقات‌ مشابه‌ در سطح‌ کشوری‌، ارزش‌ این‌ روش‌ برای‌ غربالگری‌ موارد دیابت‌ و IGT مورد بررسی‌ بیشتری‌ قرار گیرد.


محمد علی سردار، سید علی اکبر شمسیان، سید مرتضی تقوی،
دوره 6، شماره 1 - ( 5-1385 )
چکیده

مقدمه: افزودن فعالیت جسمانی به دارو درمانی در بیماران دیابتی ممکن است تاثیر دارو را افزایش دهد و استفاده از دوز کمتر دارو را ممکن سازد . هدف کلی از این مطالعه اینست که آیا مصرف قرص گلی بن کلامید به همراه تمرین هوازی می‌تواند به طور مؤثرتری تنظیم قند خون بیماران دیابتی نوع 2 را بهبود بخشد؟
روش‌ها: در این مطالعه 28 بیماردیابتی مرد (60-40سال) به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و در سه گروه تجربی : دارو درمانی به تنهایی (مصرف روزانه 5 میلی گرم گلی بن کلامید)، تعامل تمرین هوازی با مصرف روزانه 5 میلی گرم گلی‌بن‌کلامید و تعامل تمرین هوازی با مصرف روزانه 5/2 میلی گرم گلی بن کلامید تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 45 دقیقه رکاب زدن روی چرخ کار سنج با شدت70-60 درصد HRRmax (Heart Rate Reserve) بود. غلظت ناشتایی هموگلوبین گلیکوزیله(HbA1c) ,انسولین، پپتید c و مقاومت به انسولین به عنوان متغیر های وابسته در سه مرحله پیش، میان و پس آزمون اندازه‌گیری شدند. جهت تجزیه و تحلیل یافته‌های تحقیق از روش آماری آنالیز واریانس (ANOVA ) استفاده گردید.
یافته‌ها: پس از 12 هفته، غلظت HbA1c بیماران شرکت کننده در هر سه گروه به طور معنی داری کاهش و غلظت پپتید C پلاسما افزایش یافت (05/0P<). مقاومت به انسولین در هر سه گروه کاهش، ولی غلظت ناشتای انسولین بدون تغییر باقی ماند. در بین گروه‌ها از نظر تغییرات ایجاد شده در متغیرهای تحقـیق تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد (05/0P>).
نتیجه‌گیری:
در بیماران دیابتی نوع 2، مصرف گلی‌بن‌کلامید به تنهایی و به صورت تعاملی با تمرین هوازی سبب بهبود کنترل گلوکز خون و مقاومت به انسولـین می‌شود و بیماران دیابتی نوع 2 که از قرص گلی‌بن‌کلامید جهت درمان استفاده می‌کنند، ممکن است با انجام تمرین هوازی بتوانند میزان مصرف گلی بن کلامید را کاهش دهند بدون آن‌که در روند بهبود متابولیکی ایجاد شده اختلالی بوجود آید.


امیر بهرامی، نصرت اله ضرغامی، لیلا خواجه علی،
دوره 6، شماره 3 - ( 2-1386 )
چکیده

دیابت بیماری متابولیک شایع و عامل خطر مهمی برای آترواسکلروز می‌باشد. پدیده های التهابی ممکن است در پاتوژنز هر دو بیماری نقشی ایفا نماید. C-Reactive Protein (CRP) شاخصی از التهاب سیستمیک بوده و به عنوان عامل خطر مستقل برای بیماری‌های قلبی- عروقی قلمداد می شود. اگر چه سطح سرمی CRP در افراد دیابتی نسبت به افراد غیر دیابتی سالم بالاتر است، ولی اطلاعات راجع به ارتباط CRP با سطح کنترل گلیسمیک محدود می‌باشد. در این پژوهش ارتباط بین غلظت سرمی CRP و هموگلوبین گلیکوزیله HbA1c به‌عنوان شاخص کنترل گلیسمیک مورد بررسی قرار گرفته است.
روش‌ها: در این مطالعه مقطعی که در 136 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 (69 نفر زن و 67 نفر مرد) انجام شد، علاوه بر اندازه‌گیری سطح سرمی CRP به روش بسیار حساس hs-CRP (Highly sensitive CRP assay ) و اندازه‌گیری HbA1C، فاکتورهای مداخله‌گر احتمالی موثر بر سطح سرمی hs-CRP هم مدنظر قرار گرفت. قند خون ناشتا به روش گلوکز اکسیداز، HbA1C به روش HPLC، پروفیل چربی به روش آنزیماتیک و hs-CRP به روش Sandwich immunoassay اندازه‌گیری شدند.
 یافته‌ها: میانگین غلظت سرمی h‏s-CRP اندازه‌گیری شده در این بیماران (8/4 2/5 میلی گرم در لیتر) از محدوده نرمال بالاتر و در زنان بیش از مردان بود (5/5 ± 4/6 در مقایسه 6/3 ± 9/ 3میلی‌گرم در لیتر).همبستگی بین میانگین hs-CRP و HbA1c قبل از حذف دیگر عوامل مداخله‌گر منفی اما معنی دار نبود (07/0=p , 15/0- =r ). پس از حذف عوامل موثر بر سطح سرمی h‏s-CRP ، در کل بیماران رابطه منفی و معنی‌داری مشاهده شد (02/0 = P , 22/0- = (r ، همچنین در بیماران مؤنث رابطه منفی و معنی‌داری بدست آمد (03/0 = P , 31/0- = (r. این رابطه در بیماران مذکر منفی ولی معنی‌دار نبود (44/0 = P , 12/0- = (r
نتیجه‌گیری: این یافته ها نشان می‌دهد که سطح سرمی hs-CRP ، تحت تاثیر عوامل مختلفی بوده و افزایش غلظت hs-CRP در افراد دیابتی را نمی‌توان فقط براساس هیپرگلیسمی توجیه کرد.


عذرا طباطبایی ملاذی، محمدرضا مهاجری تهرانی، محمدحسین فروزانفر، زهرا شعبان نژاد خاص، باقر لاریجانی،
دوره 6، شماره 4 - ( 3-1386 )
چکیده

مقدمه:درمطالعات گوناگون استفاده از پمپ (انفوزیون مداوم زیر جلدی انسولین) نتایج قابل ملاحظه ای در حفظ و کنترل قند خون افراد دیابتی نوع 1 داشته است.با توجه به محدودیت‌هایی نظیرمسائل تکنیکی و نیاز به آموزش ، مطالعه حاضر به روش کارآزمایی بالینی و بدون گروه مقایسه برای بررسی تاثیر استفاده از پمپ در تنظیم قند خون بیماران دیابتی نوع 1 انجام شد. این مطالعه احتمالاً اولین گزارش رسمی استفاده از پمپ و مقایسه با قبل از آن در کنترل قند خون در ایران می‌باشد.
روش‌ها: 9 بیمار دیابتی نوع یک ( بدون عوارض دیابت) به‌مدت 6 ماه تحت درمان با استفاده از پمپ قرار گرفتند. بررسی اثربخشی این روش درمانی در کنترل بیماری با مقایسه سطح هموگلوبین گلیکوزیله((HbA1C قبل و پس از درمان با پمپ و جهت بررسی عوارض احتمالی آن از میزان بروز هیپوگلیسمی استفاده شد.
یافته‌ها: 7 مرد و2 زن، درمحدوده سنی39-15 سال و با سابقه 15 -1/0 سال ابتلا به دیابت مورد مطالعه قرارگرفتند. میانگین HbA1C بیماران از 6/8% در ابتدای مطالعه به 1/7% پس از 6 ماه استفاده از پمپ رسید که این اختلاف از نظر آماری قابل ملاحظه بود(03/0P=). متوسط نیاز به انسولین از 66 واحد روزانه در آغاز مطالعه به 56 واحد روزانه در انتهای مطالعه و با اختلاف آماری قابل ملاحظه (03/0=P) کاهش یافت. تغییرات قابل ملاحظه قند خون ناشتا، هیپوگلیسمی بالینی و تغییرات بارز وزن مشاهده نشد.
نتیجه گیری: استفاده از پمپ در درمان بیماران دیابتی نوع 1 در ایران، احتمالاً روشی موثر و بی‌عارضه در کنترل قند خون بیماران می‌باشد. البته ما در رابطه با عوارض این روش نمی‌توانیم به طور قطع قضاوت نماییم.


علی اکبر نجاتی صفا، باقر لاریجانی، بهنام شریعتی، همایون امینی، عادله رضاقلی زاده،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1386 )
چکیده

مقدمه: شیوع افسردگی در بیماران مبتلا به دیابت بیشتر از جمعیت عادی است و  بررسی های مختلف میزان آن را تا دو برابر افراد عادی اعلام کرده اند. کیفیت زندگی و کنترل متابولیک دو شاخص مهم در درمان دیابت محسوب می‌شوند. هدف ما در این مطالعه بررسی رابطه افسردگی و کنترل قند خون  و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به دیابت است.

روش‌ها: در این مطالعه 100 بیمار مبتلا به دیابت به صورت پشت سرهم مورد بررسی قرار گرفتند. برای سنجش میزان افسردگی از خرده مقیاس افسردگی مقیاس اضطراب و افسردگی در بیمارستان(HADS-D)، برای سنجش کیفیت زندگی از فرم کوتاه شده پرسشنامه سازمان جهانی بهداشت برای کیفیت زندگی(WHOQOL-Bref) و برای سنجش کنترل متابولیک از HbA1Cَ استفاده شد. همچنین متغیرهای جمعیت شناختی، مصرف سیگار، نوع دیابت، نمایه توده بدنی، مدت بیماری دیابت، وجود عوارض ، سابقه قبلی ابتلا به افسردگی و ابتلا به سایر بیماری‌های جسمی ثبت گردید.

یافته‌ها: بر اساس نمرات خرده مقیاسHADS-D ، 28% از بیماران دارای افسردگی بالینی بودند.  میزان هموگلوبین گلیکوزیله با عوارض دیابت، رابطه معنی داری داشت. اما بین کنترل متابولیک و  افسردگی یا  سایر خرده مقیاس‌های کیفیت زندگی رابطه‌ معنی داری وجود نداشت. ارتباط بین افسردگی و کیفیت زندگی معکوس و معنی‌دار بود.

نتیجه گیری: با توجه به رابطه کیفیت زندگی و سلامت روانی و نیز شیوع بالای مسائل روانشناختی در بیماران مبتلا به دیابت، بهبود وضعیت سلامت روانی این بیماران می‌تواند منجر به بهبود کیفیت زندگی آنها شود. 


مریم رضایی اول، علیرضا استقامتی، اعظم علمداری، افسانه مرتضی، علی پاشا میثمی، منوچهر نخجوانی،
دوره 9، شماره 3 - ( 5-1389 )
چکیده

مقدمه: دیابت نوع 2، یک وضعیت التهابی است که انتظار می‌رود افزایش سایتوکاین‌ها و تشکیل زیاد رادیکال‌های آزاد و افزایش اکسیداسیون در این بیماری؛ همگی باعث القای پاسخ پروتئین‌های شوک حرارتی شوند. در حقیقت نقش حیاتی پروتئین‌های شوک حرارتی در دیابت با توانایی آنها برای خنثی کردن و دناتوره شدن پروتئین‌های بافتی و تسهیل ترمیم سلولی و سازوکارهای دفاعی پررنگ شده است. از طرفی در مطالعات invitro و invivo در مورد سطح پروتئین شوک حرارتی 70 در دیابت، نتایج متفاوتی ارائه شده است. با توجه به مطالعات محدودی که بر روی سطح سرمی پروتئین‌های شوک حرارتی در بیماران دیابتی نوع 2 انجام شده است، جهت بررسی تأثیر وجود یا عدم وجود دیابت بر سطح سرمی HSP70، در این مطالعه به بررسی رابطه فوق پرداخته می‌شود.
روش: این مطالعه به صورت Stratified cross-sectional و بر روی 36 بیمار دیابتی نوع 2 بتازگی تشخیص داده شده و 36 فرد سالم غیر دیابتی که از نظر سن و جنس با گروه دیابتی همسان‌سازی شده بودند، به عنوان گروه کنترل انجام شد. فشار خون، قد، وزن و آزمایش‌های بیوشیمیایی شامل سطح سرمی FBS، HbA1C و پروفایل لیپید و سطح سرمی HSP70 (به روش الایزا) در هر گروه اندازه‌گیری شد. ارتباط متغیرهای مستقل با سطح سرمی HSP70 توسط ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز ANCOVA بررسی شد.
یافته‌ها: سطح سرمی HSP70 در گروه بیماران دیابتی با میانگین سنی 9±49 سال به طور قابل ملاحظه‌ای بالاتر از گروه کنترل با میانگین سنی 7±47 سال بود. (ng/ml 3/0±5/0در مقایسه با  ng/ml1±2/0 ، 001/0P<). با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معنی‌دار بین HSP70 و متغیرهای مستقل به دست نیامد و بعد از آنالیز ANCOVA تنها بیماری دیابت با سطح سرمی HSP70 رابطۀ معنی‌دار داشت (001/0P<).
نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نخستین شواهدی است که نشان می‌دهد سطح سرمی HSP70 در بیماران دیابتی نوع 2 بالاتر از افراد سالم می‌باشد و شاید این سطح سرمی بالا را بتوان به عنوان نشانگری از شدت التهاب و استرس اکسیداتیو در دیابت محسوب کرد.


شیوا حیدری، فاطمه شیرازی، مهناز سنجری، صالح سلیمی، اسفندیار بالجانی، توران تیزفهم،
دوره 9، شماره 4 - ( 6-1389 )
چکیده

مقدمه: طبق تحقیقات، کنترل مناسب قند خون سبب تأخیر در شروع و پیشرفت عوارض ناشی از دیابت می‌شود. مطالعه حاضر، با هدف تعیین عوامل موثر بر کنترل قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به انستیتو غدد درون‌ریز و متابولیسم وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران صورت گرفت.
روش‌ها: در این پژوهش توصیفی- مقطعی، تعداد 230 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به انستیتو غدد درون‌ریز و متابولیسم وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران به صورت نمونه‌گیری آسان انتخاب شدند. فاکتورهای مورد بررسی در این پژوهش شامل 3 دسته عوامل فردی، بالینی و خانوادگی بود. جهت بررسی چگونگی کنترل قند خون نیز از شاخص‌ هموگلوبین گلیکوزیله استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری Chi-Square و فیشر از طریق نرم‌‌ افزار SPSS ‌نسخه 15 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین هموگلوبین ‌گلیکوزیله افراد شرکت‌کننده در این پژوهش 9/0‌±9/4 بود و اکثر واحدهای مورد پژوهش (4/57%) کنترل مطلوبی روی قند‌خون خود نداشتند. نتایج نشان‌دهنده ارتباط معنی‌دار بین کنترل قند‌خون و وضعیت تأهل (0001/0P<)، وضعیت اقتصادی(003/0P=) طول ‌مدت ابتلا به بیماری دیابت (03/0P=)، آزمایش قند خون در منزل (01/0P=)، نوع ساختار خانواده (01/0P=) و حمایت خانواده (0001/0P<) بود.
نتیجه‌گیری: این تحقیق اطلاعاتی را در مورد عوامل پیش‌بینی کننده کنترل قند خود در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 فراهم کرد. با استفاده از این اطلاعات می‌توان زیرگروه‌هایی از بیماران دیابتی که بیشتر در معرض عدم کنترل نامناسب قند خون و در نتیجه مرگ و میر و ناخوشی هستند را تعیین و مداخلات لازم جهت کنترل مناسب قند خون در آنها را انجام داد.


سعیده بزازیان، محمدعلی بشارت، اسداله رجب،
دوره 10، شماره 2 - ( 10-1389 )
چکیده

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مقدمه: تحقیقات مختلف نقش سبک‌های دلبستگی و ادراک بیماری را در رابطه با شاخص‌های سازگاری با بیماری‌های مزمن بررسی کرده‌اند. سبک دلبستگی به رابطه عاطفی بین کودک و اولین مراقب اشاره دارد که پایه روابط بعدی را شکل می‌دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک‌های دلبستگی و ادراک بیماری با بهزیستی روانشناختی و هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران مبتلا به دیابت نوع 1 انجام شده است.
روش‌ها: نمونه پژوهش شامل 300 نفر (172 دختر و 128 پسر، سنین 18- 30 سال) از بیماران عضو انجمن دیابت ایران بودند. از شرکت کننده ها خواسته شد مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAS)، مقیاس ادراک بیماری (IPQ) و زیر مقیاس بهزیستی روانشناختی پرسشنامه سلامت روانی (MHI-28) را تکمیل کنند. هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) از نتایج آخرین آزمایش بیماران استخراج شد.
یافته‌ها: نتایج همبستگی پیرسون نشانگر رابطه معنادار بین متغیرهای پیش بین و ملاک بود. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد پاسخ عاطفی به بیماری، پی آمدها، و سبک‌های دلبستگی ایمن، دوسوگرا و اجتنابی تبیین کننده واریانس بهزیستی روانشناختی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 1 بودند. همچنین شناخت بیماری، ماهیت بیماری و سبک دلبستگی ایمن، در حد قابل قبولی واریانس هموگلوبین گلیکوزیله را در بیماران مبتلا به دیابت نوع 1 تبیین می‌کنند.
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌ها، زیرمقیاس‌های ادراک بیماری می‌تواند رابطه بین سبک‌های دلبستگی، بهزیستی روانشناختی و هموگلوبین گلیکوزیله را تحت تاثیر قرار دهد. نتایج این پژوهش می‌تواند راهگشای سیاست‌گذاری‌های پیشگیرانه و کمک به افراد در معرض خطر و ارائه مداخلات درمانی روانشناختی باشد.


زینب شایقیان، پریسا امیری، ماریا آگیلار وفایی، محمود پروین، کبری روحی گیلانی،
دوره 13، شماره 2 - ( 10-1392 )
چکیده

مقدمه: نقص شناختی و هیجانی در الکسی‌تایمیا، منجر به مشکلات گوناگون در سلامت روانی و بیماری‌های جسمانی می‌گردد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر الکسی‌تایمیا بر رابطه خودمراقبتی و کنترل قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع دو می‌باشد. روش‌ها: این مطالعه از نوع مقطعی است. نمونه پژوهش شامل 100 نفر (60 زن و 40 مرد؛ سنین 40 تا 70 سال) از بیماران مراجعه‌کننده به بیمارستان لبافی‌نژاد در سال 1391 است. ابزار جمع‌آوری اطلاعات شامل: پرسشنامه‌ اطلاعات دموگرافیک، آنتروپومتریک و بالینی، پرسشنامه‌ مقیاس کوتاه فعالیت‌های خود‌مراقبتی دیابت و پرسشنامه‌ بازبینی کیفیت زندگی وابسته به دیابت می‌‌باشد. جهت بررسی میزان هموگلوبین گلیکوزیله و دیگر شاخص‌های آزمایشگاهی مرتبط از بیماران آزمایش خون گرفته شد. داده‌ها پس از جمع‌آوری و کدگذاری با استفاده از نرم افزار SPSS16 تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج همبستگی پیرسون نشانگر رابطه منفی و معنادار بین رفتارهای خودمراقبتی با الکسی‌تایمیا و هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو می‌باشد. بر اساس نتایج حاصل از رگرسیون سلسله مراتبی، خودمراقبتی به تنهایی 40/0 درصد از واریانس هموگلوبین گلیکوزیله را تبیین کرد که با اضافه شدن الکسی‌تایمیا این مقدار به 42/0 افزایش یافت. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که الکسی‌تایمیا به همراه خودمراقبتی در دیابت نوع دو پیش‌بینی‌کننده‌ سطح هموگلوبین گلیکوزیله است. لذا با در نظر گرفتن ابعاد هیجانی بیماران مبتلا به دیابت می‌توان گام موثرتری در درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو برداشت.
زینب شایقیان، پریسا امیری، ماریا آگیلار وفایی، محمدعلی بشارت، محمود پروین، کبری روحی گیلانی،
دوره 14، شماره 4 - ( 2-1394 )
چکیده

مقدمه: یکی از اهداف مهم در کنترل دیابت حفظ هموگلوبین گلیکوزیله در سطح نرمال است اما عوامل اجتماعی و روانشناختی متعدد همچون حمایت اجتماعی و الکسیتایمیا بر روند این کنترل نقش دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش الکسیتایمیا در رابطه‌ حمایت اجتماعی ادراک شده و هموگلوبین گلیکوزیله بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش‌ها: این مطالعه از نوع مقطعی بود. نمونه پژوهش شامل 100 نفر (60% زن؛ 40 تا 60 سال) از بیماران مراجعه‌کننده به بیمارستان لبافی‌نژاد در سال 1392 بود. نمونه‌گیری به روش در دسترس انجام شد. ابزار جمع‌آوری اطلاعات شامل پرسشنامه‌ اطلاعات دموگرافیک و آنتروپومتریک، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده، مقیاس الکسیتایمیا تورنتو و آزمایش خون هموگلوبین گلیکوزیله بود. داده‌ها با استفاده از تحلیل رگرسیون تعدیل‌کننده سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج همبستگی پیرسون رابطه معنی‌داری را بین حمایت اجتماعی بالا، الکسیتایمیا و هموگلوبین پایین‌تر نشان داد. نتایج حاصل از رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که حمایت اجتماعی، 23% و الکسیتایمیا 31% از واریانس هموگلوبین گلیکوزیله را تبیین می‌کند. همچنین الکسیتایمیا در رابطه حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، نقش تعدیل‌کننده را ایفا می‌کند. نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های حاضر، الکسیتایمیا نقش تعدیل‌کننده را در رابطه حمایت اجتماعی و هموگلوبین گلیکوزیله بیماران مبتلا به دیابت نوع دو دارد. نتایج این پژوهش راهنمایی در جهت توجه به عوامل روانشناختی موثر در بهبود هموگلوبین گلیکوزیله بیماران می‌باشد که می‌تواند راهگشای مفهوم‌سازی، برنامه‌ریزی و طراحی سیاست‌گزاری‌های درمانی در درمان و کنترل دیابت نوع دو باشد.


مائده مرادی، فهیمه حقیقت دوست، آوات فیضی، لیلا آزادبخت،
دوره 15، شماره 3 - ( 12-1394 )
چکیده

مقدمه: در مورد نقش کوآنزیم کیوتن در دیابت مطالعات متعددی منتشر گردیده است که در بسیاری از آن‌ها نتایج ضد و نقیضی گزارش شده است. این متاآنالیز بر روی مطالعات کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده و با هدف بررسی اثر مکمل یاری با کوآنزیم کیوتن بر بیومارکرهای دیابت صورت گرفته است.

روش‌ها: این مطالعه به‌صورت مروری نظام‌مند و متاآنالیز بر روی مقالات منتشر شده بین سال‌های 1998 تا دسامبر 2015 و براساس پایگاه‌های معتبر اطلاعات پزشکی شاملPubmed, EMBASE, Science direct, ISI web of science  وGoogle Scholar انجام شد. در مجموع، نتیجه جستجوی پایگاه‌ها به 16 مقاله رسید که اثرات کوآنزیم کیوتن را بر بیومارکرهای قند خون ناشتا (14n=)، انسولین ناشتا (5n=) و هموگلوبین گلیکوزیله (11n=) گزارش کرده بودند. در محاسبه میانگین اثر از SD استفاده شد. فاصله اطمینان 95% در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: متاآنالیز انجام شده بر روی مطالعاتی که تأثیر مکمل یاری را بر روی قند خون ناشتا گزارش کرده بودند نشان می‌دهد که مکمل یاری کوآنزیم کیوتن منجر به کاهش قابل توجه قند خون ناشتا می‌شود (میانگین تغییرات: mg/dL20/0- و 95% فاصله اطمینان: 02/0- و - 38/0- ). با این وجود اثر مکمل یاری بر هموگلوبین گلیکوزیله و انسولین ناشتا قابل ملاحظه نبود (میانگین تغییرات: % 22- و 95% فاصله اطمینان: 12/0 و 22/0-) و (میانگین تغییرات: pmol/l12/0 و 95% فاصله اطمینان: 44/0 و 21/0-).

نتیجه‌گیری: مکمل یاری با کوآنزیم کیوتن منجر به کاهش سطوح هموگلوبین گلیکوزیله و انسولین ناشتا نشد. با این وجود توانست به‌طور قابل ملاحظه‌ای منجر به کاهش سطوح قند خون ناشتا شود. کاهش قابل ملاحظه قند خون ناشتا که در این مطالعه، از نظر آماری معنی‌دار بوده است، اما هر مطالعه‌ای با حجم بالا نهایتاً تفاوت‌های جزیی نیز از نظر آماری معنی‌دار می‌شوند حال آنکه این تفاوت و کاهش از نظر بالینی معنی‌دار، قابل ملاحظه و کاربردی نمی‌باشد.


عصمت مسیبی، مریم شریفی، احمد عابدی،
دوره 15، شماره 4 - ( 2-1395 )
چکیده

مقدمه: دیابت بیماری مزمن و شایعی است که در سال‌های اخیر به‌دلیل تغییر سبک زندگی، عدم تحرک و چاقی متعاقب آن، افزایش چشم‌گیری داشته است. این افزایش شیوع در دیابت، انجام مداخلات متعدد و پراکنده توسط متخصصین و مراقبین سلامت را به‌منظور کنترل و تنظیم قندخون و عوامل تأثیرگذار بر آن به‌دنبال داشته است. هدف از پژوهش حاضر جمع­آوری و ترکیب نتایج این مداخلات، در دو زمینه روانشناختی و ورزشی و تعیین اثربخشی آن‌ها بر کنترل میزان هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) در بیماران مبتلا به دیابت در قالب روش فراتحلیل می‌باشد.

روش‌ها: جهت انجام این مطالعه، از بین پژوهش‌های متعدد مربوط، 38 پژوهش (19مداخله ورزشی و19 مداخله روانشناختی) که از لحاظ روش‌شناختی مورد قبول بودند انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آن‌ها انجام گرفت. این پژوهش مبتنی بر 38 اندازه اثر می‌باشد و ابزار استفاده شده چک لیست فراتحلیل بوده است.

یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که میزان اندازه اثر مداخلات و آموزش‌های روانشناختی بر کنترل میزان قند خون پایدار 67/0 (00001/0>p) و اندازه اثر مداخلات و آموزش‌های ورزشی 79/0 (00001/0>p) می‌باشد.

نتیجه­گیری: اگرچه طبق جدول کوهن، اندازه اثرهای به‌دست آمده برای اثربخشی مداخلات روانشناختی و ورزشی، هر دو در سطح متوسط می‌باشد، با این حال میزان اثربخشی مداخلات ورزشی بالاتر از مداخلات روانشناختی به‌دست آمده است.


ملیکا بیهقی، حمیده قدرتی آزادی، ژیلا طاهر زاده، حمیدرضا بهرامی،
دوره 16، شماره 3 - ( 12-1395 )
چکیده

مقدمه: در سال‌های اخیر، مکمل‌های غذایی نقش مهمی در حفظ رژیم غذایی مناسب در اغلب بیماری های مزمن از جمله دیابت پیدا کرده‌اند. اسپیرولینا پلتنسیس به‌عنوان یک مکمل غذایی مناسب مطرح گردیده است و حاوی ویتامین‌های گروه B، بتا کاروتن، ویتامین E، پروتیئن‌های با ارزش بالا، مواد معدنی، اسید گاما لینولئیک و آنتی اکسیدان‌های قوی است.
روش ها: 50 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو در محدوده سنی 30 الی 60 سال که 10-5 سال تحت درمان استاندارد یکسانی (از لحاظ مصرف دارو) برای دیابت قرار داشتند به‌صورت تصادفی به دو گروه مساوی شامل شاهد و بیمار تقسیم شدند. به گروه بیمار روزانه 8 گرم اسپیرولینا پلتنسیس به شکل قرص‌های یک گرمی به‌مدت سه ماه تجویز گردید. گلوکز خون ناشتا بیماران هر دو گروه ماهانه و هموگلوبین A1C در ابتدا و انتهای طرح اندازه‌گیری شد و نتایج آن‌ها با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: گلوکز خون ناشتا در گروه بیماران پس از 3 ماه تجویز پودر اسپیرولینا کاهش معنی‌داری را نشان داد و از mg/dl 158/1±44/2 در روز نخست به mg/dl 127/8±36/7 در روز پایانی تغییر یافت. ولی در گروه شاهد تغییر معنی‌دار نبود. هموگلوبین گلیکوزیله نیز در هر دو گروه کاهش یافت (05/0>P).
نتیجه‌گیری: اسپیرولینا پلتنسیس به‌عنوان یک مکمل می‌تواند در بیماران دیابت نوع دو همراه با داروهای خوراکی ضد دیابت استفاده گردد و در کاهش گلوکز خون بیماران در کوتاه مدت مؤثر است ولی اثر آن بر هموگلوبین  A1C نیاز به تجویز طولانی‌تر دارد.
روح انگیز علیرضایی شهرکی، احمد علی اکبری کامرانی، رباب صحاف، یداله ابوالفتحی ممتاز، نرجس خسروی سامانی،
دوره 17، شماره 5 - ( 4-1397 )
چکیده

مقدمه: دیابت یکی از شایع‌ترین بیماری‌های غدد است که در جوامع مختلف شیوع متفاوتی دارد. 90 % تا 95 % انواع دیابت را دیابت نوع دو شامل می‌شود. زندگی صنعتی و شهرنشینی عامل اصلی افزایش تعداد مبتلایان به این بیماری است. برنامه‌ی کشوری پیشگیری و کنترل دیابت در راستای پیشگیری و کنترل دیابت و عوارض ناشی از آن، در کشور درحال انجام است و هنوز تأثیردقیق برنامه بررسی نشده است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر برنامه بر میزان قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله‌ی بیماران در زمینه‌ی کنترل دیابت انجام شد.
روش‌ها: پژوهش حاضر یک مطالعه‌ی مقطعی از نوع قبل و بعد بود که بر روی 100سالمند دیابتی که قصد ورود به برنامه را داشتند، به‌صورت در دسترس در شهر اصفهان انجام شد. برای جمع آوری داده‌ها از پرسشنامه دو قسمتی شامل: اطلاعات جمعیت شناختی، سلامت و سنجش بیوشیمیایی قندخون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله استفاده شد. اطلاعات به‌صورت قبل از ورود به برنامه و سپس سه ماه پس از ورود به برنامه جمع‌آوری شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار قند خون ناشتای بیماران قبل از ورود به برنامه به‌ترتیب 73/172و 68/71 و سه ماه بعد از برنامه 02/ 143، 19/51 بود (30/5 = t، 001/0>P). همچنین میانگین و انحراف معیار قند هموگلوبین گلیکوزیله بیماران قبل از ورود به برنامه به‌ترتیب 24/8 و 90/1 و بعد از برنامه به‌ترتیب 44/7 و 66/1 بود (79/4 = t، 001/0>P).
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه، تأثیر برنامه‌ی کشوری پیشگیری و کنترل دیابت را در کنترل میزان قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله سالمندان دیابتی نشان داد. پیشنهاد می‌گردد این برنامه در همه‌ی مراکز بهداشتی-درمانی کشور انجام شود.
مهتاب علی قلی پور، حسین فیض اله زاده، مظفر غفاری، فرانک جبارزاده،
دوره 18، شماره 2 - ( 11-1397 )
چکیده

مقدمه: بیماران مبتلا به دیابت جهت افزایش کیفیت زندگی نیازمند آموزش مؤثر و کارآمد هستند. با توجه به پیشرفت‌های فن‌آوری امروزی آموزش‌های مبتنی بر پیام کوتاه چندرسانه‌ای یکی از راهبردهای مؤثر آموزشی محسوب می‌شود. هدف این مطالعه مقایسه‌ی‌ تأثیر دو نوع آموزش حضوری ومبتنی بر پیام کوتاه چندرسانه‌ای در محیط تلگرام بر مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله و قندخون ناشتای بیماران مبتلا به دیابت تحت درمان با انسولین بود.
روش‌ها: در این کارآزمایی بالینی، ۶۶ نفر از بیماران مبتلا به دیابت تحت درمان با انسولین مراجعه کننده به بیمارستان سینا تبریز به‌صورت تصادفی در بلوک‌های دوتایی به دو گروه آموزش حضوری (۳۳ نفر) و آموزش پیام کوتاه چند رسانه‌ای (۳۳ نفر) تخصیص یافتند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات شامل پرسشنامه‌ی ثبت مشخصات دموگرافیک، مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله و قند خون ناشتای بیماران قبل و سه ماه بعد از مداخله آموزشی بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات با آزمون‌های آماری تی مستقل و وابسته انجام گرفت.
یافته‌ها: قبل و بعد از آموزش بین دو گروه آموزشی از نظر میانگین مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله و قند خون ناشتا اختلاف معنی‌دار آماری مشاهده نشد (05/0 <P ). در مقایسه درون گروهی بعد از آموزش، در گروه پیام کوتاه چندرسانه‌ای کاهش معنی‌دار آماری در میانگین مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله مشاهده شد (02/0P=).
نتیجه‌گیری: آموزش مبتنی بر پیام کوتاه چندرسانه‌ای در محیط تلگرام در مقایسه با شیوه‌ی آموزش حضوری موجب بهبود مراقبت از خود و کاهش مقادیر میانگین هموگلوبین کلیکوزیله در بیماران مبتلا به دیابت می‌شود. از این بستر آموزشی می‌توان برای تسهیل فرآیند آموزش مراقبت از خود در بیماران استفاده کرد.
خانم دنیا چمنی، دکتر اسکندر رحیمی، دکتر مهرزاد مقدسی،
دوره 24، شماره 6 - ( 12-1402 )
چکیده

مقدمه: سندرم متابولیک از مجموعه‌ای از بیماری‌ها مانند چاقی شکمی، تری‌گلیسیرید بالا، فشار خون، قند خون بالا و همچنین با چربی مفید پایین مشخص می‌شود. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرین استقامتی بر محتوای پروتئین PGC1α، هموگلوبین گلیکوزیلهو شاخص‌های سندرم متابولیک در موش‌های صحرایی چاق مبتلا به دیابت نوع 2 می‌باشد.
روش­ها:  18 سر موش صحرایی نژاد ویستار با میانگین وزنی 20±200 گرم انتخاب شدند و چهار هفته تحت غذای پرچرب قرار گرفتند. سپس تعداد 12 سر به صورت تصادفی انتخاب و با تزریق محلول­های نیکوتین‌آمید (110 mg/kg) و استرپتوزوتوسین (50 mg/kg) دیابت نوع 2 القاء شدند. موش­های دیابتی به طور تصادفی در دو گروه  تمرین و کنترل بیمار تقسیم شدند. یک گروه کنترل سالم نیز در نظر گرفته شد. نمونه‌های گروه تمرین به مدت 8 هفته و هر هفته 5 جلسه با شدتی حدود 50 تا 70 درصد حداکثر سرعت  تمرین استقامتی روی تردمیل انجام دادند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین موش‌ها قربانی و متغیرها اندازه‌گیری شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های آنوای یک‌طرفه و تعقیبی توکی در نرم افزار SPSS نسخه 29 صورت گرفت.
یافته‌ها: تمرین استقامتی منجر به کاهش معنی‌داری در سطوح قند خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) و سطوح تری‌گلیسیرید خون شد (0001/0P=). از طرفی بر سطوح HDL تاثیری را نشان نداد (087/0P=). در مقابل منجر به افزایش میزان درون سلولی PGC-1α شد (0001/0P=).
نتیجه‌گیری: نتایج نشان می‌دهد تمرین استقامتی با تنظیم عوامل مرتبط با سندرم متابولیک می‌تواند به عنوان یک عامل کمک‌کننده دارویی مد نظر قرار گیرد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb