۱۹ نتیجه برای ویتامین D
آرش حسین نژاد، ژیلا مقبولی، سید مسعود ارزاقی، علیرضا شفایی، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۲-۱۳۸۵ )
چکیده
شواهد موجود حاکی از آن است که متابولیسم ویتامین D با ابتلا به دیابت یا تشدید آن در ارتباط است. از آنجا که در این زمینه در زنان باردار مطالعه جامعی انجام نشده است، هدف از این مطالعه بررسی ارتباط کمبود ویتامین D و ابتلا به دیابت بارداری بود.
روشها: این مطالعه به صورت مقطعی میان ۷۴۱ زن باردار مراجعه کننده به بیمارستانهای تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. آزمون غربالگری مورد استفاده، gr۵۰GCT یکساعته با معیار گلوکز بالاتر از mg/dl ۱۳۰ بود. در موارد اختلال این آزمون پیگیری با آزمون gr۱۰۰GTT سه ساعته بر اساس معیارهای کارپنتر و کوستون جهت تشخیص دیابت بارداری استفاده شد. جهت بررسی مقاومت به انسولین شاخصهای ISHOMA و ISOGTT بهکار گرفته شدند. وضعیت ویتامین D نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: در تحلیل تک متغیره، بعد از تعدیل شاخص توده بدنی، میان شاخص مقاومت به انسولین و شاخص حساسیت به انسولین با مقادیر سرمی ویتامین D ارتباط معنیداری وجود داشت (۰۰۱/۰=P). همچنین شیوع دیابت بارداری در زنان بارداری که کمبود ویتامینD (>۵/۱۲nmol/dl ) داشتند بیشتر از افراد با ویتامین D طبیعی بود.
نتیجه گیری: در نهایت به نظر می رسد کمبود ویتامین D به ویژه در مقادیر شدید کمبود این ویتامین در دیابت بارداری شایعتر از بارداریهای سالم است. بنابراین تاٌمین کافی ویتامینD ممکن است در کنترل قند خون در زنان باردار مؤثر باشد.
آرش حسیننژاد، خدیجه میرزایی، پریسا شعبانی، اعظم نجمافشار، سلاله امامقلیپور، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: نتایج مطالعات پیشین احتمال ابتلا به عدم تحمل گلوکز و دیابت نوع ۲ را با کمبود ویتامین D گزارش نمودهاند. از آنجایی که چند شکلی بر روی ژن گیرنده ویتامین D با تغییر عملکرد گیرنده بر زیست دسترسی ویتامین D تاثیر میگذارد، هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط چند شکلی ژن گیرنده ویتامین D با شاخصهای مختلف متابولیسم گلوکز در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ میباشد.
روشها: در این مطالعه، ۱۰۵ بیمار مبتلا به دیابت نوع ۲ شرکت نمودند. سن ابتلا به دیابت، نمایه توده بدن، قند خون ناشتا، پروفایل چربی، سطح انسولین ناشتا و نیز HbA۱C اندازهگیری و HOMA-IR به عنوان شاخص مقاومت به انسولین محاسبه گردید. ژنوتایپ VDR با روش PCR-RFLP تعیین شد.
یافتهها: از مجموع ۱۰۵ بیمار شرکت کننده، ۴/۷۹% موارد را زنان تشکیل میدادند (با میانگین سنی ۱۰±۵۵ سال). توزیع ژنوتایپهای FF، ffو Ff چند شکلی FolkI بیماران به ترتیب ۴/۷۱، ۷/۵ و ۸/۲۲ درصد بود. ابتلای زود هنگام به دیابت، نمایه توده بدنی بیش از ۲۷ و وضعیت نامطلوب کنترل قند خون در بیماران با آلل f در مقایسه با آلل F شایعتر بود. مقایسه بیماران با ژنوتایپ ffو Ff با FF، شیوع بالاتر چاقی، سن پایینتر ابتلا به دیابت، سطح بالاتر HbA۱C، HOMA-IR و وضعیت نامطلوبتر کنترل قند خون را نشان داد (۰۴/۰=P). در بیماران با ژنوتایپ ff نسبت شانس و خطر نسبی وضعیت نامطلوب کنترل قند خون با فاصله اطمینان %۹۵ به ترتیب ۵۴/۲ (۰۵/۱ تا ۱۷/۶) و ۶۸/۱ (۹۷/۰ تا ۸۹/۲) برآورد گردید.
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه حاضر حاکی از ارتباط چند شکلی ژن گیرنده ویتامین D با سن تشخیص دیابت و مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی است.
آرش حسیننژاد، ژیلا مقبولی، خدیجه میرزایی، فرزانه کریمی، باقر لاریجانی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: شواهد فراوانی در مورد ارتباط متابولیسم ویتامین D و ابتلا به دیابت نوع ۲ وجود دارند. ویتامین D در ترشح و احتمالاً عملکرد انسولین، تنظیم لیپولیز و در نتیجه متابولیسم نقش دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط میان غلظت ویتامین D و سندرم متابولیک در جمعیت ایرانی است.
روشها: مطالعه حاضر به صورت مقطعی و بر روی ۶۴۶ فرد سالم بدون سابقه ابتلا به دیابت انجام شد. سندرم متابولیک بر اساس معیار سازمان جهانی بهداشت تعریف گردید. سطوح ۲۵- هیدروکسی ویتامین D۳ و هورمون پاراتیرویید (PTH) ارزیابی شد.
یافتهها: از میان ۶۴۶ فرد شرکت کننده در مطالعه، شیوع ابتلا به سندرم متابولیک ۳/۱۸ % برآورد گردید (۲۹% در مردان و ۶/۱۴% در زنان). شیوع کل کمبود ویتامین D ۳/۷۲% بود. شیوع ابتلا به سندرم متابولیک در میان مردان با کمبود ویتامین D بیش از مردان با وضعیت نرمال ویتامین D بود (۰۳/۰P=). در مدل رگرسیون لجستیک پس از تطابق سن و جنس، نشان داده شد که کمبود ویتامین D پیشبینی کننده مستقل ابتلا به سندرم متابولیک میباشد (۰۰۱/۰P=).
نتیجهگیری: نتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان داد که شیوع کمبود ویتامین D و ابتلا به سندرم متابولیک در میان ایرانیان بالاست و ممکن است کمبود ویتامین D در ابتلا به سندرم متابولیک و پیامدهای آن نقش مهمی ایفا نماید.
رامین حشمت، عذرا طباطبایی ملاذی، کامران مرادزاده، شبنم عباسزاده اهرنجانی، صمیمه شهبازی، غزال خوشهچین، فاطمه بندریان، باقر لاریجانی،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۰ )
چکیده
Normal
۰
false
false
false
مقدمه: امروزه کمبود ویتامین D یکی از مشکلات شایع سلامتی در دنیا و
نیز در ایران محسوب میشود. ویتامین D برای ترشح
طبیعی انسولین در پاسخ به گلوکز و حفظ تحمل گلوکز ضروری است. تنها مطالعات معدودی در
زمینه تاثیر مصرف مکملهای ویتامین D در افراد مبتلا به دیابت نوع ۲ انجام
شده است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مکمل
تزریقی ویتامین D بر مقاومت
به انسولین و فاکتورهای آنتروپومتریک در دیابت طراحی گردید.
روشها: این کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور در دو گروه مداخله (تزریق عضلانی و منفرد ۳۰۰۰۰۰ واحد ویتامین D۳) و گروه دارونما و با همکاری ۴۲ بیمار دیابتی نوع ۲ انجام شد. پس از ثبت اطلاعات دموگرافیک و بررسی فاکتورهای
آنتروپومتریک (دور کمر، فشار خون و نمایه توده بدنی)، نمونه خون جهت بررسی قندخون ناشتا، ۲۵- هیدروکسی D۳، انسولین،
هموگلوبین گلیکوزیله A۱c (HbA۱c) و نمایه بررسی
هومئوستاز(Homeostasis
Model Assessment Index) در دو زمان قبل و بعد سه ماه گرفته شد. برای آنالیز آماری از آزمونهای T-Test ونان پارامتریک استفاده شد.
یافتهها: در ابتدای مطالعه بین دو گروه (هر گروه ۲۱ نفر) از نظر خصوصیات
دموگرافیک، فاکتورهای آنتروپومتریک، نتایج بیوشیمیایی و نمایه HOMA اختلاف آماری معنیداری مشاهده نشد. در
گروه مداخله در انتهای مطالعه سطح HbA۱c ، فاکتورهای
آنتروپومتریک و نمایه HOMA تغییرآماری معنیداری نداشتند. سطح سرمی ۲۵-
هیدروکسی D۳ افزایش آماری
معنیداری نسبت به سطح پایه نشان داد (۰۰۷/۰=P).
نتیجهگیری: مصرف مکمل تزریقی ویتامین D تاثیر آماری معنیداری بر کنترل
دیابت و مقاومت به انسولین نداشت. بنظر میرسد جهت اثبات تاثیر قطعی مصرف منفرد مکمل
ویتامین D بر کنترل دیابت و عوامل خطرساز آن، نیاز به مطالعات تکمیلی است.
آرش حسیننژاد، خدیجه میرزایی، شیلان اصلانی، سیدعلی کشاورز، علی طوطی، فرزانه کریمی،
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: فاکتور مهار کننده مهاجرت ماکروفاژها MIF (Macrophage migration inhibitory factor) نقش مهمی در التهاب سیستمیک و موضعی و نیز پاسخهای ایمنی ایفا میکند. هدف از این مطالعه ارزیابی بیان ژن MIF در سلولهای مونونوکلئار خون محیطی PBMCs (Peripheral Blood Mononuclear Cells) افراد چاق و مقایسه آن با افراد با وزن نرمال و بررسی هر نوع ارتباط بالقوه بین میزان متابولیسم پایه و چندین متغیر مرتبط با میزان بیان ژن MIF در PBMC بود. همچنین اثرات ضد التهابی ویتامین D به صورت in vitro بر بیان ژن MIF سلولهای افراد چاق و با وزن نرمال مورد ارزیابی قرار گرفت و الگوی بیان ژن MIF در سلولهای PBMC تحت القاء با ویتامین D و گروه کنترل blank در دو گروه چاق و افراد با وزن نرمال مقایسه شد.
روشها: افراد شرکت کننده ۳۰ فرد چاق و ۱۸ فرد با نمایه توده بدنی کمتر از ۳۰ بودند که میزان متابولیسم پایه بدنشان با کالریمتری غیر مستقیم مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان بیان MIF mRNA با استفاده از پرایمرهای ویژه و بیان ژن β-actin به عنوان کنترل داخلی با دستگاه Real-time PCR ارزیابی شد و نتایج به صورت نسبت میزان بیان MIF بر β-actin گزارش شد.
یافتهها: سطح بیان ژن MIF سلولهای PBMC تحت القاء با ویتامین D در گروه با نمایه توده بدنی کمتر از ۳۰ افزایش و در افراد چاق کاهش یافت. یکی از یافتههای جالب مطالعه حاضر مشاهده ارتباط معکوس میزان بیان ژن MIF پس از القاء با ویتامین D با توده و درصد چربی افراد میباشد. همچنین مواجهه با ویتامین D به صورت in vitro باعث تغییر در پاسخ ایمنی PBMC افراد چاق میشود.
نتیجهگیری: چنین به نظر میرسد که تاثیر متفاوت ویتامین D بربیان ژن عوامل التهابی به علت الگوی فعال ایمنی و وضعیت پیش التهابی موجود در افراد چاق باشد؛ که ممکن است بیانگر ارتباط علیتی آن با چاقی باشد.
احسانه طاهری، احمد ساعدی، محمود جلالی، علی ملک شاهی مقدم، مصطفی قربانی، سیدمحمد هاشمی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: با توجه به شیوع بالای کمبود ویتامینD و اپیدمی چاقی، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد
ارتباط معکوسی بین سطح سرمی ۲۵ هیدروکسی ویتامینD
و نمایه توده بدنی (BMI) وجود دارد؛ هرچند اطلاعات متناقضی
در این زمینه نیز وجود دارد. مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین سطح ناشتای سرمی
ویتامینD، کلسیم و پاراتورمون با BMI در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ در مقایسه با افراد
سالم انجام شد.
روشها: این مطالعه مورد- شاهدی بر روی ۱۸۰ نفر
شامل ۹۵ بیمار مبتلا به دیابت نوع ۲ و ۸۵ فرد سالم انجام گرفت. دو گروه از نظر سن و
جنس با یکدیگر تطابق داشتند. سطح سرمی (OH)D۲۵، کلسیم، فسفر و هورمون پاراتورمون اندازهگیری شد.
یافتهها: ۱/۸۲ درصد افراد دیابتی و ۶/۷۵ درصد
افراد سالم دچار کمبود یا ناکفایتی وضعیت ویتامین D
بودند. در بیماران دیابتی سطح سرمی ویتامین D
۴۰/۱۱±۶۰/۲۰ng/ml، PTH ۱۱/۲۶±۵۷/۴۹pmol/l،
کلسیم ۵۸/۰±۹۴/۸ mg/dl
و فسفر ۳۸/۰±۶۷/۳mg/dl
بود. در گروه کنترل سطح سرمی ویتامین D ۰۳/۱۶±۲۲/۲۲ng/ml، PTH
۰/۱۹±۲۸/۴۱pmol/l، کلسیم ۵۳/۰±۱۳/۹ mg/dl و فسفر ۴۳/۰±۶۹/۳ mg/dl بود. ارتباط معکوسی میان سطح سرمی ناشتای ۲۵ هیدروکسی
ویتامین D و BMI
در هر دو گروه مورد (۳۸/۰- r=، ۰۳/۰P=) و گروه کنترل (۶۷/۰- r=،
۵۷/۰P=) مشاهده شد.
نتیجهگیری: کمبود و ناکفایتی ویتامین D در هر دو گروه بیماران دیابتی و گروه کنترل شیوع بالایی
داشت. سطح سرمی ناشتای ۲۵ هیدروکسی ویتامین D
با BMI ارتباط معکوسی در هر دو گروه داشت،
این ارتباط در بیماران دیابتی معنیدار بود.
احسانه طاهری، احمد ساعدی، محمود جلالی، علی ملک شاهی مقدم، مصطفی قربانی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
Normal
۰
false
false
false
مقدمه: کمبود ویتامین D با بروز بیماریهای
قلبی عروقی در ارتباط است و این در حالی است که بیماریهای قلبی عروقی یکی از علل
مهم مرگ و میر در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ میباشد. بر طبق تحقیقات انجام
گرفته، کمبود ویتامینD، بیماریهای قلبی عروقی و اختلال در
پروفایل لیپدی در بیماران دیابتی نوع ۲ در مقایسه با افراد سالم از شیوع بالایی
برخوردار است. پیشنهاد شده که ویتامین D میتواند اثرات
بالقوه مفیدی روی پروفایل لیپیدی داشته باشد و از این طریق در پیشگیری از بیماریهای
قلبی عروقی مؤثر باشد.
روشها: این مطالعه مورد- شاهدی بر روی ۱۸۰ نفر شامل ۹۵ بیمار مبتلا
به دیابت نوع ۲ و ۸۵ فرد سالم انجام گرفت. بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ از بین
مراجعه کنندگان به انجمن دیابت ایران و براساس معیارهای مطالعه، به طور تصادفی
انتخاب شدند. دو گروه از نظر سن و جنس با یکدیگر تطابق داشتند. سطح سرمی کلسیم،
فسفر، ویتامین D، هورمون پاراتیروئید و پروفیل لیپیدی
شامل سطح سرمی ناشنای کلسترول تام، تری گلیسرید, کلسترول LDL
و HDL اندازهگیری شدند.
یافتهها: سطح سرمی ۲۵ هیدروکسی ویتامینD
و پاراتورمون به طور معنیداری در بیماران دیابتی به ترتیب پایینتر و بالاتر از
افراد سالم بود. همان طور که انتظار میرفت سطح سرمی کلسترول تام، تری گلیسیرید و LDL در بیماران دیابتی بالاتر و سطح سرمی HDL پایینتر از افراد گروه کنترل بود که این اختلاف در
مورد تریگلیسیرید معنیدار بود. سطح سرمی ۲۵ هیدروکسی ویتامینD در بیماران دیابتی با میانگین سطح سرمی TG
و LDL/HDL ارتباط منفی داشت. در گروه کنترل سطح
سرمی ۲۵ هیدروکسی ویتامین D با تمام اجزای
پروفایل لیپیدی ارتباط معکوس و با ارتباط مستقیم داشت.
نتیجهگیری: در هر دو گروه ارتباط معکوسی میان سطح سرمی ۲۵ هیدروکسی ویتامین D با TG و LDL/HDL و ارتبتط مسقیمی با HDL
کلسترول مشاهده شد. نتایج مطالعه حاضر با سایر مطالعات محدودی که در
این زمینه انجام گرفته مشابه بود. جهت اعلام نتیجه قطعی در این زمینه مطالعات
بیشتری از جمله مطالعات مداخلهای لازم
است.
پروانه صانعی، امین صالحی ابرقویی، احمد اسماعیلزاده،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: اگر چه بسیاری از مطالعات مقطعی ارتباط میان سطوح ویتامین D سرمی و نمایه توده بدنی را مورد بررسی قرار دادهاند، یافتههای آنها ضد و نقیض است. این مرور سیستماتیک و متاآنالیز به منظور جمعبندی رابطه میان سطوح ویتامین D سرمی و نمایه توده بدنی در بزرگسالان در مطالعات مقطعی به چاپ رسیده انجام شد.
روشها: تمامی مطالعات منتشر شده تا مارس ۲۰۱۲ میلادی با استفاده از پایگاههای اطلاعاتی Pub Med، ISI Web of Science، SCOPUS و Google scholar مورد جست و جو قرار گرفت. از میان ۴۱ مطالعهای که همبستگی بین سطوح ویتامین D سرمی و نمایه توده بدنی را گزارش کرده بودند، ۸ مطالعه که روش نمونهگیری تصادفی در بزرگسالان سالم را به کار برده بودند در این مرور سیستماتیک و متاآنالیز گنجانده شدند.
یافتهها: در مجموع ۱۰ ضریب همبستگی از ۸ مطالعه استخراج شد. به طور کلی این مطالعات ۸۰۴۶ نفر را شامل میشدند. ارتباط معکوس معنیداری بین ۲۵- هیدروکسی ویتامین D و نمایه توده بدنی وجود داشت (۱۰/۰fisher's Z=- و ۱۵/۰- و ۰۶/۰-CI= ۹۵% و ۰۴/۰= P)؛ البته عدم تجانس بین مطالعات معنیدار بود. آنالیز زیر گروهها بر اساس جنس آشکار ساخت که ضریب همبستگی کلی در گروه زنان ۰۸/۰- (۰۰۰۱/۰- و ۱۷/۰-CI= ۹۵% و ۰۰۱/۰> P) و در مردان ۱۱/۰- بود (۰۸/۰- و ۱۴/۰-CI= ۹۵% و ۰۰۱/۰> P)؛ اگر چه عدم تجانس در گروه زنان همچنان به چشم میخورد. در گروه زنان، آنالیز زیر گروهها بر اساس محل مطالعه نشان داد که همبستگی معکوس معنیداری بین ۲۵- هیدروکسی ویتامین D و نمایه توده بدنی در کشورهای پیشرفته وجود دارد (۱۶/۰ fisher's Z=-و ۱۱/۰- و ۲۱/۰-CI= ۹۵% و ۰۰۰۱/۰> P) اما این ارتباط در زنان کشورهای در حال پیشرفت معنیدار نبود (۰۳/۰ fisher's Z=و ۱۰/۰ و ۰۴/۰-CI= ۹۵% و ۴۵/۰= P).
نتیجهگیری: ارتباط معکوس معنیداری بین ۲۵- هیدروکسی ویتامین D و نمایه توده بدنی در این جمعیت نمایانگر بزرگسال - به جز در زنان کشورهای در حال پیشرفت- وجود داشت. مطالعات بیشتر به خصوص در کشورهای در حال پیشرفت و مردمانی که نزدیک به خط استوا زندگی میکنند، مورد نیاز است.
Normal ۰ false false false
آرزو سعدی نیا، باقر لاریجانی، شیرین جلالی نیا، فرشاد فرزادفر، عباسعلی کشتکار، احسان رضایی، ایرج اسماعیلی،
دوره ۱۲، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: ویتامین D نقش قابل توجهی در سلامت، بقا و باروری انسان دارد. مطالعات متعددی بر نقش آن در پیشگیری از بیماریهایقلبی، بدخیمیها، و بیماریهای ایمنی و عفونی و... تاکید دارند. در اغلب موارد میزان ویتامین D که از طریق منابع غذایی در اختیار بدن قرار میگیرد کافی نیست، از طرفی منابع غذایی غنی شده محدود و قادر به تامین نیاز کودکان و بالغین نیست. این مساله مهمترین علت اپیدمیکمبود ویتامین D میباشد. با توجه به اینکه مطالعات صورت گرفته در ایران در اینباره محدود و پراکنده است، بررسی روند تغییرات شـیوع این بیـماری در جـامعه ایـرانی به تفکیک اسـتانها در بازه زمانـی سـالهای۱۹۹۰ تا۲۰۱۰ و روند وضعیت موجود در استانهای مختلف کشور در مطالعه حاضر نشان داده شده است.
روشها: بعداز پالایش و یکسان سازی دادهها، مدل رگرسیونی چندگانه بر روی متغیر سطح ویتامین D اجراشد. شیوع کمبود ویتامین D در سالهای مورد بررسی و استانهای کشور برآورد و با توجه به مقادیر آن بر روی نقشه کشور بر حسب شدت شیوع کمبود ویتامین D ترسیم شد.
یافتهها: مقایسه میانگین شیوع کمبود ویتامین D در دو سال ۱۳۷۹ و ۱۳۹۰ در مردان و زنان نشان میدهد که شیوع کمبود در هر دو جنس در سال ۱۳۹۰نسبت به سال۱۳۷۹ افزایش یافته است. همچنین در هر سال زنان نسبت به مردان از کمبود بیشتری رنج میبردهاند. مقدار ضریب تعیین در مدل رگرسیونی چندگانه ۶۹ درصد محاسبه شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد در بازه زمانی مورد مطالعه ۲۰۱۰-۱۹۹۰، شیوع کمبود ویتامین Dافزایش یافته و میزان شیوع کمبود ویتامین D در ناحیه جنوب کشور نسبت به سایر نواحی کمتر بوده است.
نیما بازیار، کوروش جعفریان، ژاله شادمان، مصطفی قربانی، محسن خوش نیت نیکو، فریده رضی،
دوره ۱۳، شماره ۵ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه:کمبود ویتامین D در ارتباط با اختلال در ترشح انسولین، عدم تحمل گلوکز و دیابت نوع دو است. این مطالعه با هدف بررسی اثر مکملیاری با ۵۰۰۰۰ واحد ویتامین D بر بهبود سطوح ویتامین D سرم و مقاومت به انسولین در افراد مبتلا به دیابت نوع دو دارای سطوح ناکافی و کمبود ویتامین D انجام شد.
روشها: در این کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور ۸۱ فرد مبتلا به دیابت نوع دو با سطوح ویتامین D بین ۳۰-۱۰ نانوگرم در میلیلیتر شرکت کردند که بهطور تصادفی و بر اساس جنس به دو گروه مداخله(ویتامین D ۵۰۰۰۰ IU هفتهای یکبار) و کنترل(دارونما هفتهای یکبار) تقسیم شدند. طول مدت مطالعه ۸ هفته بود. در ابتدا و انتهای مطالعه پس از ۱۲ ساعت ناشتایی شبانه نمونه خون افراد جمعآوری شد و غلظت سرمی گلوکز ناشتا، انسولین ناشتا و ۲۵ هیدروکسی ویتامین D سرم اندازهگیری شد. مقاومت به انسولین نیز از طریق محاسبهHOMA-IR بهدست آمد.
یافتهها:بعد از ۸ هفته مکمل یاری با ویتامین D، سطح ۲۵ هیدروکسی ویتامین D در گروه مداخله بهطور معناداری افزایش یافت و به سطوح نرمال رسید. غلظت گلوکز ناشتا، انسولین ناشتا و شاخص HOMA-IR در گروه ویتامین D کاهش معناداری یافت اما در گروه دارونما تغییر معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری:دریافت ۸ هفته مکمل ویتامین D ۵۰۰۰۰ IU، هفتهای یکبار در افراد مبتلا به دیابت نوع دو دارای سطوح ناکافی و کمبود ویتامین D در مقایسه با دارونما میتواند سبب بهبود سطوح ناکافی ویتامین D و بهبود کنترل شاخصهای گلیسمی شود.
سعادت کریمی حسن آباد، مریم رف رف، محمد اصغری جعفرآبادی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: کمبود ویتامین D یک اپیدمی گسترده بهداشتی و ناشناخته در سراسر دنیاست. هدف مطالعه حاضر بررسی شیوع کمبود ویتامینD و ارتباط آن با شاخصهای چاقی کل و چاقی مرکزی در دختران نوجوان بود.
روشها: مطالعه مقطعی و توصیفی- تحلیلی حاضر بر روی ۲۱۶ نفر از دختران نوجوان سنین ۱۷-۱۴ سال انجام گرفت که با روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای از دبیرستانهای شهرستان بوکان انتخاب شدند. پرسشنامههای اطلاعات عمومی، دریافت غذایی و فعالیت فیزیکی برای تمام افراد تکمیل گردید. اندازهگیریهای تنسنجی بهعمل آمد. نمونههای خون ناشتا جهت سنجش(OH)D ۲۵ سرم جمعآوری شد. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و آزمون همبستگی Partial مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین سطح سرمی ویتامین D ۸۱/۲ ± ۲۶/۷ نانوگرم در میلیلیتر بود. ۱۰۰ درصد افراد عدم کفایت ویتامین D داشتند. ۵/۱۸، ۴/۱ و ۴/۲۶ درصد افراد مورد مطالعه بهترتیب دچار اضافه وزن، چاقی و چاقی شـکمی بودند. بین سطح(OH)D ۲۵ سرم با دور کمر همبستگی منفی معنیدار (۱۱۲/۰-, r=۰۴۷/۰ P=) وجود داشت.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد کمبود ویتامین D یک مشکل مهم بهداشتی در نوجوانان مورد مطالعه میباشد. با توجه به ارتباط معکوس بین وضعیت ویتامین D با چاقی مرکزی، رویکردهای مداخلهای جهت بهبود وضعیت ویتامین D و کاهش چاقی در بین نوجوانان بهمنظور پیشگیری از شیوع بیماریهای مزمن در طی سالهای آتی زندگی آنان ضروری بهنظر میرسد.
مهدی صادقیان، ذات الله عاصمی، مریم کرم علی، پروانه صانعی، احمد اسماعیل زاده،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: این مطالعه با هدف ارزیابی تأثیرات مکمل یاری کلسیم و ویتامین D بر وضعیت متابولیک زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری (GDM) طراحی شده است.
روشها: این مداخله بهصورت تصادفی سازی شده و کنترل شده با پلاسبو در کلینیکهای بارداری وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کاشان انجام شده است. شرکت کنندگان شامل ۵۶ خانم مبتلا به GDM در هفته ۲۸-۲۴ بارداری (محدوده سنی ۱۸ تا ۴۰ سال) بودند. افراد بهطور تصادفی به دو گروه تخصیص داده شدند. به افراد گروه کلسیم بهعلاوه ویتامین D (۲۸ نفر) ۱۰۰۰ میلیگرم کلسیم در روز و یک قرص ویتامین D IU ۵۰۰۰۰ دوبار در طول مطالعه (یک بار در ابتدای مطالعه و یک بار در روز ۲۱ مداخله) داده شد و افراد در گروه دارونما (۲۸ نفر) دو عدد دارونما در زمانهای ذکر شده دریافت کردند. نمونههای خون بهصورت ناشتا و در ابتدا و هفته ۶ مداخله گرفته شد.
یافتهها: ۵۱ نفر (گروه دارونما ۲۶ نفر، گروه مداخله ۲۵ نفر) در مطالعه شرکت نمودند. آنالیز براساس یک رویکرد intention-to-treat (به قصد درمان) بود و همه ۵۶ خانم مبتلا به GDM (۲۸ نفر در هر گروه) در آنالیز نهایی وارد شدند. در مقایسه با گروه دارونما کاهش معنیداری در گلوکز ناشتای پلاسما (mmol/L ۶۹/۰±۸۹/۰- در مقابل mmol/L ۹۲/۰±۲۶/۰+، ۰۰۱/۰>P)، سطح انسولین سرمی (pmol/L ۲۵/۳۲±۵۵/۱۳- در مقابل pmol/L ۵/۳۸۰±۱۷/۹+، ۰۲/۰=P) و HOMA-IR (۱۸/۱±۹۱/۰- در مقابل ۰۱/۲±۶۳/۰+، ۰۰۱/۰=P) و افزایش معنیداری در QUICKI (۰۳/۰±۰۲/۰+ در مقابل ۰۲/۰±۰۰۲/۰-، ۰۰۳/۰=P) مشاهده شد. بهعلاوه، بعد از مداخله کاهش معنیداری در گروه مداخله در سطح سرمی LDL کلسترول و نسبت کلسترول تام به HDL کلسترول و افزایش معنیداری در سطوح HDL کلسترول در مقایسه با گروه دارونما مشاهده شد. همچنین مکمل یاری با کلسیم بهعلاوه ویتامین D سطح GSH را افزایش (µmol/L ۶۴/۱۳۱±۱۴/۵۱+ در مقابل µmol/L ۶۳/۲۰۳±۲۷/۴۷-، ۰۳/۰=P) و سطح MDA را در مقایسه با گروه دارونما کاهش داد (µmol/L ۶۶/۰±۰۶/۰+ در مقابل µmol/L ۲±۹۳/۰+، ۰۲/۰=P).
نتیجهگیری: مکمل یاری با کلسیم بهعلاوه ویتامین D در زنان مبتلا به GDM اثرات مفیدی بر پروفایل متابولیکی آنها داشت.
مرضیه ارشدی مشکانی، مهسا محمداملی، ایمان سلحشوری فر، دکتر فریده رضی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: دیابت شایعترین بیماری غدد درونریز است که سالیانه افراد زیادی را درگیر میکند. جمعیت زیادی از افراد مبتلا به دیابت از نفروپاتی و رتینوپاتی دیابتی رنج میبرند. اثرات renoprotectiveویتامین D و آنالوگهای آن در بیماریهای مزمن کلیه از جمله نفروپاتی دیابتی گزارش شده است. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط پلیمورفیسم (rs۷۳۱۲۳۶ (TaqI در ژن رسپتور ویتامین D (VDR)، و خطر نفروپاتی دیابتی در افراد مبتلا به دیابت نوع دو است.
روشها: در این مطالعه مورد - شاهد (Case-Control)، ۲۰۴ نفر از بیماران با سابقهی ۵ سال ابتلا به دیابت نوع دو (۱۰۴ بیمار مبتلا به نفروپاتی و ۱۰۰ نفر بدون نفروپاتی) و نیز ۹۸ نفر افراد بدون دیابت و نفروپاتی (گروه شاهد)، مراجعه کننده به کلینیک دیابت و بیماریهای متابولیک دانشگاه علوم پزشکی تهران بررسی شدند. پس از جمع آوری اطلاعات بالینی و انجام تستهای آزمایشگاهی، نمونههای DNA از نمونههای خون به روش فنل کلروفرم استخراج و پلیمورفیسم (rs۷۳۱۲۳۶) TaqI در نمونهها باروش ژنوتیپ اختصاصی TaqMan مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: در گروه مبتلا به نفروپاتی، مقادیر اوره، کراتیینین و دفع آلبومین بالاتر و فیلتراسیون گلومرولی کمتر از گروه دیابتی و گروه شاهد بود (P value<۰,۰۵). علیرغم اینکه فراوانی ژنوتیپ TT و الل T در گروه نفروپاتی بالاتر از دو گروه دیگر بود، این اختلاف معنیدار نبود (P value>۰,۰۵).
نتیجهگیری: نتایج مطالعهی حاضر نشان میدهد اگر چه پلیمورفیسم Taq۱ در جامعه مبتلا به نفروپاتی شیوع بیشتری دارد ولی وجود آن الزاماً با خطرایجاد نفروپاتی دیابتی نوع دو همراه نمیباشد.
سید حبیب الله موسوی بهار، مهدی کمکی، نسیم کریمی، روناک حمزه ای،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: ویتامین D در سلامت، بقاء و باروری انسانها نقش مهمی دارد، این ویتامین برای جذب کلسیم، رشد استخوان و تنظیم سیستم ایمنی بدن ضروری است، در سالهای اخیر به نقش ویتامین D در بیماریهای مختلف توجه بسیاری شده است. با توجه به مطالعات انجام شده میزان کمبود این ویتامین در کشور ما بسیار شایع است، هدف از این مطالعه بررسی میزان شیوع و وضعیت ویتامین D در ساکنین شهر همدان است.
روشها: در یک مطالعهی مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی در بازهی زمانی یک ساله، سطح ویتامین D تعداد ۷۸۱۶ نفر از مراجعین به آزمایشگاههای بیمارستانهای شهیدبهشتی و فرشچیان سینای همدان مورد بررسی قرار گرفت. دادهها با استفاده از نرمافزار R نسخهی ۳,۲.۳ و در سطح معنیداری ۰۵/۰ مورد تجزیه و تحلیل و اثر تعدیل شده عوامل سن و جنس بر روی سطح ویتامین D با برازش مدل رگرسیون لجستیک مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: شیوع کمبود ویتامین D در استان همدان ۶۹% برآورد شد. بهطوریکه ۲/۲۰ درصد دارای کمبود شدید ویتامین D (کمتر از۱۰ نانوگرم بر میلیلیتر) ، ۵/۲۰ درصد کمبود متوسط (۱۰ تا ۲۰ نانوگرم بر میلیلیتر) و ۶/۲۸ درصد کمبود خفیف (۲۰ تا ۳۰ نانوگرم بر میلیلیتر) داشتند. شیوع این کمبود در مردان ۷/۴۶ درصد و در زنان ۷/۳۸ درصد تعیین شد. باتوجه به نتایج ارتباط معنیداری بین جنس و سن با سطوح ویتامین D وجود داشت (۰۰۱/۰P-value<).
نتیجهگیری: با توجه به این مطالعه، کمبود ویتـامین D در همدان شایع و بررسی بیشتر در جهت بهبـود کیفیت زندگی و جلوگیری از عوارض کمبود این ویتامین ضروری است.
زهرا حاج هاشمی، الهام مسلمی، پروانه صانعی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: اگرچه بسیاری از مطالعات مشاهدهای ارتباط میان سطوح سرمی ویتامین D و چاقی شکمی را بررسی کردهاند، یافتهها متناقض است. این مرورسیستماتیک و متاآنالیز دوز-پاسخ بهمنظور جمعبندی این ارتباط در بزرگسالان در مطالعات مشاهدهای انجام شد. روشها: تمامی مطالعات چاپ شده تا مِی۲۰۲۰میلادی در ۵ پایگاه اطلاعاتی مورد جستوجو قرارگرفتند. ۴۱ مطالعهی مشاهدهای که ارتباط بین سطوح سرمی ویتامین D و چاقی شکمی را بهصورت نسبت شانس (OR)، نسبت خطر(RR) یا خطر نسبی (HR) بههمراه فاصلهی اطمینان ۹۵% (CI) گزارش کرده بودند، در این مطالعه گنجانده شدند. یافتهها: بهطور کلی۴۴ اندازهی اثر، از ۳۶ مطالعهی مقطعی که بر روی ۲۵۷۶۹۹ فرد انجام شده، نشان داد که سطوح سرمی بالای ویتامین D در مقایسه با سطوح پایینی، با ۲۳% کاهش شانس چاقی شکمی مرتبط است (۸۳/۰-۷۱/۰:CI%۹۵;۷۷/۰:OR). پس از انجام آنالیز زیرگروهی، تقریباً درهمهی زیرگروهها ارتباط معناداری مشاهده شد. براساس آنالیز دوز-پاسخ خطی، هر nmol/l ۲۵ افزایش در سطوح سرمی ویتامین D با۸% کاهش خطر چاقی شکمی همراه بود (۹۹/۰-۸۵/۰:CI%۹۵;۹۲/۰:OR). بعد از محدود کردن آنالیز به مطالعات با نمونهگیری تصادفی (۱۷ مطالعه با ۲۴۲۱۳۵ نفر)، همان ارتباط معنادار و معکوس حاصل شد (۸۷/۰-۷۱/۰:CI%۹۵;۷۹/۰:OR). همچنین در مطالعات با نمونهگیری تصادفی، هرnmol/l ۲۵ افزایش در سطوح سرمی ویتامین D با۱۰% کاهش خطر چاقی شکمی همراه بود (۹۹/۰-۸۲/۰:CI%۹۵;۹۰/۰:OR). نتیجهگیری: در این مطالعهی متاآنالیز که بر روی مطالعات اپیدمیولوژیک انجام شد، ارتباط معنادار و معکوس و خطی بین سطوح سرمی ویتامین D و چاقی شکمی مشاهده گردید. این ارتباط در مطالعات با نمونهگیری تصادفی نیز مشاهده شد. در پایان، برای تعیین ارتباط علت و معلولی نیاز به مطالعات آیندهنگر است.
هادی گلپسندی، محمدرحمان رحیمی، صلاح الدین احمدی،
دوره ۲۳، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی و مکملیاری ویتامین D۳ بر سطح پروتئین آیریزین قلبی، مقاومت به انسولین و پروفایل لیپیدی در رتهای القاء شده به دیابت نوع دو انجام شد.
روشها: چهل سر رت نر نژاد ویستار پس از القاء دیابت نوع دو از طریق ترکیب رژیم غذایی پُرچرب+ استرپتوزوتوسین، بهطور تصادفی به پنج گروه: ۱) کنترل سالم (NC)، ۲) کنترل دیابتی (DC)، ۳) دیابت+تمرین هوازی (DAT)، ۴) دیابت+ویتامین D۳ (DVD) و ۵)دیابت+ تمرین هوازی+ ویتامین D۳ (DVDAT) تقسیم شدند. برنامۀ تمرین هوازی (پنجبار در هفته با شدت ۶۰% حداکثر سرعت دویدن، بهمدت یک ساعت) و مکمل یاری ویتامین D۳ (هر هفته ۱۰۰۰۰IU/ کیلوگرم) انجام شد. پس از بیهوش نمودن رتها، نمونۀ خونی جهت ارزیابی سطوح سرمی گلوکز، انسولین، تریگلیسیرید، کلسترول، LDL و HDL گرفته شد. بافت قلب جهت ارزیابی مقدار محتوای پروتئینی آیریزین جداسازی گردید.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد که سطح پروتئین آیریزین بافت قلب در گروههای DAT، DVD و DVDAT افزایش معنادار ۰۴/۱۴، ۲۸/۱۲ و ۵۶/۲۴ درصدی بهترتیب نسبت به DC داشت (۰۰۱/۰>P)، مقاومت به انسولین نیز در تمامی گروههای مداخله نسبت به گروه DC کاهش معناداری نشان داد (۰۰۱/۰>P)، اما سطوح HDL، تریگلیسیرید و کلسترول فقط در گروههای DAT و DVDAT نسبت به گروه DC کاهش معناداری داشت.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج، بهنظر میرسد که هشت هفته تمرین هوازی و مکمل ویتامین D۳احتمالاً از طریق افزایش محتوای پروتئین آیریزین قلبی، باعت بهبود شاخص مقاومت به انسولین و پروفایل لیپیدی در رتهای القاء شده به دیابت نوع دو میگردد.
اسما سلیمانی، محمد فتحی، مصطفی بهرامی،
دوره ۲۴، شماره ۳ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر بازتوانی همراه با مصرف ویتامین D بر خستگی، کیفیت خواب و میزان افسردگی افراد مبتلا به سرطان استئوسارکوم پس از پیوند سلولهای بنیادی مغز استخوان بود.
روشها: در این مطالعه، ۲۷ زن مبتلا به سرطان استئوسارکوم با نمایۀ تودۀ بدنی بالای ۳۰کیلوگرم برمترمربع، سن ۰۳/۴±۹۰/۲۴ سال، قد ۶۲/۳±۸۵/۱۶۳ سانتیمتر و وزن ۵/۴±۱۷/۸۲ کیلوگرم بهطور تصادفی به چهار گروه (بیمار-تمرین)، (بیمار-تمرین-ویتامین D)، (بیمار- تمرین-دارونما) و (کنترل) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل ده هفته فعالیت ورزشی پیلاتس است. گروه مکمل هفتهای سه روز IU ۵۰۰ ویتامین D را، بهمدت ۱۰ هفته مصرف میکردند. دادهها با استفاده از آزمون t وابسته و تحلیل واریانس یکراهه تجزیهوتحلیل شد.
یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس پژوهش سه گروه تمرینی نشان داد پس از ده هفته بازتوانی ورزشی همراه مصرف ویتامین D، شاخصهای خستگی و میزان افسردگی کاهش معنادار یافته است (۰۵/۰ P≤). و همچنین نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس سه گروه تمرینی نشان داد کیفیت خواب کلی افراد مبتلا به سرطان استئوسارکوم افزایش معنادار یافته است (۰۵/۰ P≤).
نتیجهگیری: ﺑﺮاﺳﺎس ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﻪدﺳﺖ آﻣﺪه ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد ﻣﻲﺷﻮد ﻣﺼﺮف ویتامین D به همراه بازتوانی ورزشی ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺷﻴﻮۀ درﻣﺎﻧﻲ ﻣﺆﺛﺮی ﺑﺮای بر خستگی، کیفیت خواب و میزان افسردگی افراد مبتلا به سرطان استئوسارکوم ﺑﺎﺷﺪ.
لیلا رحمانی، محمدرحمان رحیمی، شمس الدین احمدی، حسن فرجی،
دوره ۲۴، شماره ۴ - ( ۸-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: ناقل ۴ گلوکز (GLUT۴)، مهمترین انتقالدهندۀ گلوکز در عضلۀ اسکلتی است. اختلال در بیان GLUT۴ نقش مهمی را در اختلالات هومئوستاز گلایسمیک ایفا میکند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین هوازی و مکمل ویتامین D۳ بر سطوح پروتئین GLU T۴ و مقاومت به انسولین در عضلۀ نعلی موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین و مصرف غذای پُرچرب بود.
روشها: ۴۰ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار پس از القای دیابت نوع دو به وسیلۀ رژیم غذایی پُرچرب (۶ هفته) و تزریق استرپتوزوتوسین به طور تصادفی به ۵ گروه کنترل سالم (HC)، کنترل دیابتی (DC)، دیابت+تمرین هوازی (DAT)، دیابت+ویتامین D۳ (DVD) و دیابت+تمرین هوازی+ویتامین D۳ (DVDAT) تقسیم شدند. موشها به مدت هشت هفته تحت تمرین هوازی و مکملدهی با ویتامینD۳ قرار گرفتند. ۲۴ ساعت پس از آخرین جلسۀ تمرین موشها بیهوش شدند و بافت عضلۀ نعلی برای اندازهگیری محتوای پروتئین GLUT۴ جدا شد. همچنین سطوح سرمی انسولین، گلوکز و ویتامین D۳ اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد که سطوح پروتئین GLUT۴ در گروه DC بهطور معنیداری کمتر از گروه HC بود (۰۰۱/۰ >P). اما در گروه DVDAT بهطور معنیداری بالاتر از گروه DC (۰۴/۰ >P) وDVD (۰۰۵/۰ >P) بود. همچنین در گروه DAT بهطور معنیداری بالاتر از گروه DVD بود (۰۱۸/۰ >P). شاخص مقاومت به انسولین نیز در گروههایDVD ، DAT و DATVD بهطور معنیداری کمتر از گروه DC بود (۰۰۱/۰ >P).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد که هشت هفته تمرین هوازی همراه با مکملدهی ویتامین D۳ از طریق افزایش پروتئین GLUT۴ و بهبود مقاومت به انسولین منجر به بهبود متابولیسم گلوکز در موشهای دیابتی میشود.
دکتر علیرضا باقری، دکتر حمیدرضا آقایی میبدی، دکتر محمدرضا مهاجر تهرانی، دکتر اکبر سلطانی، دکتر رامین حشمت، دکتر باقر اردشیر لاریجانی،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: با توجه به شیوع کمبود ویتامین D (vitD) در ایران و مطالعات مختلف در مورد دوزهای درمانی آن، برآن شدیم تا اثرات تجویز دوز بالای مکمل vitD با دوز توصیه شده روتین، بر سطح ۲۵(OH)D سرمی را مقایسه کنیم.
روش مطالعه: مطالعه به روش کارآزمایی بالینی در سالهای ۸۸-۱۳۸۷ در مرکز تحقیقات غدد بیمارستان شریعتی انجام شده است. جمعیت هدف زنان بالای ۵۰ سال استوپنیک مراجعه کننده به مرکز سنجش تراکم استخوان بیمارستان بودند. بیماران به دو گروه: P که ۵۰۰۰۰ واحد vitDبصورت هفتگی برای سه ماه و سپس ماهانه برای نه ماه دیگر و M که۸۰۰ واحد روزانه بمدت یکسال گرفتند، تقسیم شدند. روزانه یک گرم کربنات کلسیم به هر دو گروه داده شد. سطح سرمی ۲۵(OH)D، کلسیم، فسفر،PTH، در ابتدا، ماه سوم، ششم و دوازدهم و کلسیم ادرار ۲۴ساعته در ابتدا و انتهای مطالعه اندازهگیری شد.
نتایج: ۱۹ نفر: ۹ نفر در گروه M و ۱۰ نفر در گروه P تا پایان مطالعه همکاری نمودند. افزایش ۲۵(OH)D سرم در گروه P در ۳ ماهه اول قابل توجه بود (۰۵/۰ P<)، اما پس از آن کاهش یافته، در پایان مطالعه اختلاف قابل توجهی نداشت. کلسیم، فسفر، PTH بین دو گروه و نسبت کلسیم به کراتینین ادراری در هر دو گروه تغییر قابل ملاحظهای نداشت.
بحث و نتیجه گیری: مکمل vitD با دوز ۵۰۰۰۰ واحد هفتگی بمدت ۱۲ هفته، در مقایسه با دوز ۸۰۰ واحد روزانه، ۲۵(OH)D سرمی را در سطح بالاتری حفظ نموده، اما برای حفظ سطح مطلوب، فواصل کمتر از یکماه در دوره ماهیانه مناسبتر است.