11 نتیجه برای پرفشاری خون
مسعود امینی، مریم محمدی، مهرداد حسینپور،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
مقدمه: در این مطالعه، میانگین مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران مبتلا به پرفشاری خون اولیه در مقایسه با افراد گروه شاهد بررسی میشود.
روشها: هفتاد بیمار غیردیابتی مبتلا به پرفشاری خون اولیه انتخاب گردیده و با افراد گروه شاهد (140 نفر) که سابقه بیماری خاصی را نداشتند مقایسه شدند. کلیه افرادی که سابقه بیماریهای متابولیک، کم خونی، بیماریهای کلیوی، طحالبرداری و آبستنی داشته یا از داروی خاصی استفاده میکردند، از مطالعه خارج شدند. از افراد هر دو گروه نمونه خونی تهیه و سریعا" به آزمایشگاه مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم منتقل گردید. در آزمایشگاه پارامترهای قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله (با روش کالریمتری با اسیدتیوباربیتوریک) اندازهگیری شد. برای مقایسه میانگین متغیرهای مورد مطالعه از آزمون t غیر زوج استفاده شد. در این مطالعه مقادیر p کمتر از 05/0 معنیدار تلقی گردید.
یافتهها : میانگین قند ناشتا در گروه مورد 1/16±07/103 میلیگرم در دسیلیتر و در گروه شاهد 7±92 میلیگرم در دسیلیتر بود (05/0 p< ). میانگین هموگلوبین گلیکوزیله در گروه مورد 78/0± 38/7% و در گروه شاهد 85/0±5/6 درصد بود (05/0 p<).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که در بیماران مبتلا به پرفشاری خون اولیه، مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله بالاتر از گروه شاهد است .
آرش حسین نژاد، باقر لاریجانی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
دیابت بارداری به عنوان اختلال تحمل کربوهیدرات که برای اولین بار در بارداری ایجاد یا تشخیص داده میشود تعریف میگردد. پرفشاری خون که در نتیجه بارداری بوجود میآید پرفشاری برخاسته از بارداری (PIH) نامیده میشود. پرفشاری خون برخاسته از بارداری خود به دو گروه پرفشاری خون بارداری و پرهاکلامپسی تقسیم میشود. هدف از این مطالعه مقایسه بروز این اختلالات در بیماران مبتلا به دیابت بارداری با گروه شاهد است.
روش: این مطالعه به صورت مورد-شاهدی بر روی 2416 خانم باردار که به 5 درمانگاه وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه نمودهاند انجام شده
است. از روش غربالگری همگانی با آزمون تحمل گلوکز 50 گرم یک ساعته در این مطالعه استفاده شده است. مقادیر بالای 130 میلیگرم در دسیلیتر به عنوان مقادیر مثبت تلقی شده و به دنبال آن آزمون تحمل گلوکز 100 گرم سه ساعته به عنوان آزمون تشخیصی انجام شده است. برای تشخیص بیماران مبتلا به دیابت بارداری از معیارهای کارپنتر و کوستون استفاده شده است. در مجموع 114 بیمار مبتلا به دیابت بارداری تشخیص داده شدند. 220 خانم باردار با مقادیر طبیعی قند خون به عنوان گروه شاهد وارد مطالعه شده که این گروه از نظر سن، شاخص توده بدن، تعداد حاملگی و سن بارداری با بیماران مبتلا به دیابت بارداری همسان شدند. از معیارهای کالج مامایی و زنان برای تشخیص پرفشاری خون استفاده شده است.
یافتهها: میزان متوسط سن، شاخص توده بدن، تعداد زایمان در بیماران و گروه شاهد به ترتیب 13/6 09/29 در مقایسه 664/28، 33/443/27 در مقایسه 8/164/26 و بالاخره 79/1 در مقایسه 52/1 بوده است. بیماران مبتلا به دیابت بارداری در مقایسه با گروه شاهد شیوع بالاتری از پرفشاری اساسی خون، پرفشاری خون برخاسته از بارداری و پرهاکلامپسی داشتند.
نتیجهگیری: به نظر میرسد پرفشاری اساسی خون، پرفشاری برخاسته از بارداری و پرهاکلامپسی در بیماران مبتلا به دیابت بارداری در مقایسه با خانمهای باردار با میزان قند خون طبیعی، شیوع بالاتری دارند.
محمد افخمی اردکانی، مژگان مدرسی، الهام امیرچقماقی،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1383 )
چکیده
مقدمه: دیابت یکی از مهمترین و شایعترین بیماریهای متابولیک درجهان است. شیوع دیابت درایران 5/4-6% و در جمعیت بالای 30 سال مناطق شهری یزد2/14%گزارش شده است . میکروآلبومینوری از مدتها قبل از بروز سندرم بالینی نفروپاتی دیابتی به وقوع میپیوندد که با تشخیص زودهنگام آن میتوان با کنترل بهتر قند خون و بهکاربردن داروهای مهارکننده آنزیم مبدل آنژیوتانسین و کنترل دقیق فشار خون از پیشرفت نفروپاتی دیابتی جلوگیری کرد. باتوجه به شیوع بالای دیابت در یزد و اهمیت درمان زودهنگام میکروآلبومینوری، برآن شدیم تا ارتباط میکروآلبومینوری را با طول مدت ابتلا به دیابت، سن، شاخص توده بدن، تری گلیسرید وکلسترول سرم و فشار خون بررسی کنیم.
روشها: مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است که به روش مقطعی برروی 288 بیمار دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت یزد در فاصله سالهای 1382 -1381انجام شده است. بیماران به روش نمونهگیری متوالی انتخاب شدند. برای بیماران آزمایش میکروآلبومینوری انجام شد .
یافتهها: در این مطالعه شیوع میکروآلبومینوری 2/14% بهدست آمد ومشخص شدکه بین میکروآلبومینوری و فشار خون دیاستولی (003/0(P = وطول مدت ابتلا به دیابت(001/0(P = ارتباط مستقیم وجود دارد ولی میکروآلبومینوری با تریگلیسرید وکلسترول سرم، سن و شاخص توده بدن ارتباط معنیداری ندارد.
نتیجهگیری: با توجه به نسبت بالای میکروآلبومینوری، پیشنهاد میشود آزمون غربالگری میکروآلبومینوری برای تمام بیماران دیابتی بهویژه افراد با پرفشاری خون ومدت ابتلای طولانی به دیابت انجام شود تا با درمان مناسب آن و با کنترل دقیق فشار خون از پیشرفت نفروپاتی دیابتی جلوگیری گردد.
اعظم تیموری، ژیلا بهروز، مسعود امینی،
دوره 4، شماره 1 - ( 4-1383 )
چکیده
مقدمه: پرفشاری خون و اختلالات چربی خون در بیماران دیابتی نوع 2 شیوع بالایی دارد . شیوع بالای بیماری قلبی - عروقی
در بیماران د یابتی تا حدودی ، بستگی به این دو عامل خطر دارد . این مطالعه به منظور بررسی شیوع پرفشاری خون و
اختلالات چربی خون در بیماران دیابتی نوع 2 تازه تشخیص داده شده در اصفهان، انجام گردید.
روشها : در این مطالعه مقطعی 310 نفر بیمار دیابتی تازه تشخیص داده شده نوع 2 مراجعه کننده به مرکزتحقیقات غدد و
HbA1c متابولیسم اصفهان در طی سالهای 82 1380 تحت بررسی قرار گرفتند . قد، وزن، فشار خون، چربی های پلاسما و
این افراد اندازه گیری شد.
28/4±4/ انحراف معیار 62 ± BMI 48 سال بود . میانگین ±9/ یافته ها : میانگین سنی ± انحراف معیار افراد تحت مطالعه 83
61 %، هیپرتری گلیسریدمی در / 32 % از این افراد فشار خون بالا داشتند . هیپرکلسترولمی در 3 / کیلوگرم بر مترمربع بود . 9
67 % از این افراد دیده شد. / پایین در 8 HDL 77 % و / بالا در 3 LDL ،%61/6
،70/02±14/02 mmHg 119/08±16/59 ، فشار خون دیاستولیک mmHg میانگین ± انحراف معیار برای فشار خون سیستولیک
mg/dl HDL 124/73±31/45 و mg/dl LDL ، 207/46±105/67 mg/dl 216/10±43/65 ، تری گلیسرید mg/dl کلسترول تام
43/11±9/29 محاسبه گردید.
نتیجه گیری : پرفشاری خون و اختلالات چربی خون در بیماران دیابتی تازه تشخیص داده شده نوع 2، شیوع بالایی دارد . این
موضوع، اهمیت مداخله زودرس تشخیصی درمانی برای این دو عامل خطر را در بیماران دیابتی مشخص م یکند.
سیدمحمد محمدی، مژگان کاویانی، اشرف امین الرعایا، حسن رضوانیان، علی کچویی، مسعود امینی،
دوره 4، شماره 4 - ( 3-1384 )
چکیده
هیپرهموسیستیینمی با اختلال در عملکرد سلولهای اندوتلیال عروق ممکن است باعث افزایش فشار خون شود. هدف از این مطالعه تعیین رابطه بین سطح هموسیستیین پلاسما و فشار خون در بیماران دیابتی نوع 2 تازه تشخیص داده شده بود.
روشها : در یک مطالعه مقطعی، 46 بیمار دیابتی نوع 2 تازه تشخیص داده شده به روش آسان انتخاب شدند. پس از معاینه بالینی، فشار خون تمامی افراد در دو روز متوالی و در دو نوبت به فاصله نیم ساعت اندازهگیری و میانگین فشار خونهـا ثبت شد. نمونه خون جهت آزمـایش گلوکز ناشتای پلاسما، HbA1c، هموسیستیـین (Hcy)، کراتینین، کلسترول تـام، HDL-C و تری گلیسرید گرفته شد. سپس رابطه بین میانگین غلظت Hcy و فشار خون سیستولی و دیاستولی افراد با استفـاده از ضریب همبستـگی پیرسون تعیین گردید. بیمـاران براساس سطح هموسیستیـین پلاسمـا به 3 گروه با μmol/l 10< Hcy ، μmol/l15 Hcy < 10 و μmol/l 15≥ Hcy تقسیم شدند. سپس میانگین فشار خون سیستولی و دیاستولی بین این گروهها با استفاده از ANOVA یک طرفه و آزمون Tuckey- HSD مقایسه شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار غلظت هموسیستیینμmol/l (8/6)2/12 و میانگین و انحراف معیار فشار خون سیستولی و دیاستولی به ترتیب (1/18)8/128 و (9) 3/82 میلیمتر جیوه بود. بین سطح هموسیستیین پلاسما و فشار خون سیستولی (01/0< Pو 39/0=r) و دیاستولی (01/0P< و 44/0= r) رابطه معنیدار وجود داشت. میـانگین فشـار خون سیستولی و دیاستولی بیماران با μmol/l 15≥ Hcy به ترتیب (7/17)5/152 و (5/27)8/91 میلیمتر جیوه بود که بالاتر از بیماران در دو گروه دیگر بود (001/0P<). بین سطح هموسیستیین پلاسما با FPG ، HbA1c، و لیپیدهای سرم رابطهای وجود نداشت.
نتیجهگیری: در بیماران دیابتی نوع 2 تازه تشخیص داده شده، بین سطح هموسیستیین پلاسما و فشار خون سیستولی و دیاستولی رابطه معنیدار وجود دارد. بیماران با هیپرهموسیستینمی فشار خون بالاتری دارند.
فرشته کلانتری، سیلوا هوسپیان، ساسان حقیقی، مسعود امینی،
دوره 6، شماره 3 - ( 2-1386 )
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی شیوع عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی در بیماران دیابتی نوع 1مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان می باشد.
روشها : در این مطالعه مقطعی، شیوع عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی شامل دیس لیپیدمی، مصرف سیگار و پرفشاری خون در افراد دیابتی نوع یک 30ـ15 ساله مورد بررسی قرار گرفت. موارد mg/dl 170> کلسترول ، mg/dl 100 LDL< ، mg/dl 35> HDL ، mg/dl 150< TG، فشار خون سیستولیک کمتر از 120 و دیاستولیک کمتر از 80 میلیمتر جیوه به عنوان حد مطلوب کنترل محسوب شدند.
یافته ها : در 219 بیمار دیابتی نوع 1 ( میانگین سنی 3/10 5/22 سال ، زن/مرد=120/99)، میانگین کلسترول و HDL کلسترول در زنان(9/34176،1/344/46) بالاتر از مردان بود(4/329/162،1/105/41) (05/0P<). در کل جمعیت مورد مطالعه شیوع مصرف سیگار(15 نفر ) 9/6%، هیپرکلسترولمی(104نفر) 4/47%، 100 HDL (50نفر) 8/22%، هیپرتری گلیسریدمی(40نفر) 3/18% و پرفشاری خون (17نفر( 7/7% بود. در بررسی عوامل خطر به تفکیک جنس شیوع mg/dl35HDL< در مردان وmg/dl 170> کلسترول در زنان بیشتر بود (05/0P<).
نتیجه گیری : نظر به شیوع نسبتاً بالای عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی در جمعیت دیابتی نوع 1 اصفهان و نیز تعدیل پذیر بودن این فاکتورها، تلاش در جهت آموزش کنترل مطلوب دیابت، افزایش فعالیت بدنی و پیگیری مستمر این عوامل خطر در بیماران دیابتی نوع 1 ضروری به نظر میرسد.
حسین فخرزاده، فرشاد شریفی، مژده میرعارفین، یاسر تجلیزاده خوب، قاسم کیایی، رسول پورابراهیم، معصومه نوری، محمدحسین فروزانفر، سارا قطبی، مریم قادرپناهی، باقر لاریجانی،
دوره 9، شماره 0 - ( 2-1389 )
چکیده
مقدمه: غلظت زیاد هموسیستئین با افزایش خطر بروز پرفشاری خون همراه است. با این که دوزهای کم و زیاد فولات به صورت معنیدار موجب کاهش سطح هموسیستئین خون میشوند، ولی اثرات نسبی دوزهای متفاوت آن بر روی پرفشاری خون هنوز به خوبی شناخته شده نیست. در این مطالعه به بررسی ارتباط بین دوز اسید فولیک، کاهش هموسیستئین و نیز تغیرات فشار خون پرداختهایم.
روشها: بیست و چهار فرد مبتلا به بیماری پرفشاری خون همراه با هیپرهموسیستئینمی خفیف و متوسط (moderate/intermediate hyperhomocysteinemia)، پنج میلیگرم اسید فولیک و یا دارونما به صورت روزانه به مدت شش هفته دریافت کردند. در ابتدا و نیز بعد از شش هفته از شروع مطالعه، فشار خون، سطح خونی هموسیستئین، فولات و ویتامین B12 اندازهگیری شد.
یافتهها: با این که تفاوت معنیداری میان فشار خون دیاستولی در دو گروه مورد مطالعه یافت نشد (17/0=P ، ANOVA)، ولی کاهش معنیدار فشار خون سیستولی در گروه مداخله (اسید فولیک) نسبت به گروه دارونما مشاهده شد (001/0=P، ANOVA). کاهش معنیدار میزان هموسیستئین و نیز افزایش معنیدار میزان فولات در گروه اسید فولیک نسبت به گروه دارونما مشاهده گردید (به ترتیب 04/0 =P و 002/0 = P، ANOVA). همچنین تغییرات غلظت اسید فولیک به صورت معنیدار و معکوس با تغییرات فشار خون سیستولیک ارتباط داشت (51/0 -=r ، 02/0 =P، Pearson's correlation coefficient).
نتیجهگیری: مصرف کوتاه مدت مکمل اسید فولیک با دوز بالا در کاهش فشار خون سیستولیک در افراد مبتلا به پرفشاری خون همراه با هیپرهموسیستئینمی موثر است.
عذرا طباطبایی-ملاذی، شیرین حسنی-رنجبر، مهسا محمدآملی، رامین حشمت، محمدعلی سجادی، پریسا بالایی، ابراهیم رضازاده، پروین امیری، مهسا نمکچیان، جواد توکلی-بزاز، باقر لاریجانی،
دوره 9، شماره 2 - ( 9-1388 )
چکیده
مقدمه: همراهی پلیمورفیسمهای ژن آدیپونکتین با چاقی، سندرم متابولیک و دیابت نوع 2 در مطالعات قبلی مشاهده شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی احتمال همراهی پلیمورفیسمهای ژن آدیپونکتین در جمعیت دیابتی و سالم ایرانی برحسب جنس انجام شد.
روشها: در این مطالعه 243 بیمار دیابتی و 173 فرد سالم از شهر رفسنجان، به روش مورد - شاهدی به منظور تعیین احتمال همراهی پلیمورفیسمهای T/G 45 + و G/A 11391- ژن آدیپونکتین با نمایه توده بدنی (BMI)، دور کمر و فشار خون در دو جنس زن و مرد، مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: همراهی معنیداری بین پلیمورفیسمهای T/G 45 + و G/A 11391- ژن آدیپونکتین با فشار خون سیستولی یا دیاستولی بر حسب جنس مشاهده نشد. در مردان حامل آلل T پلیمورفیسم T/G 45+ همراهی معنیداری باBMI (018/0 =P) داشت. همراهی معنیداری بین آلل G پلیمورفیسم G/A 11391- با نمایه توده بدنی در مردان (041/0 = P) و با دور کمر در زنان (038/0 = P) وجود داشت.
نتیجهگیری: ما هیچگونه همراهی معنیداری بین پلیمورفیسمهای T/G 45+ و G/A 11391- ژن آدیپونکتین و پرفشاری خون برحسب جنس مشاهده نکردیم. آلل G پلیمورفیسم T/G 45+ و آلل A پلیمورفیسم G/A 11391- آللهای محافظت کننده در برابر افزایش وزن بدن در هر دو جنس بودند، ولی هر دوی این تأثیرات فقط در مردان قابل ملاحظه بود. در ضمن آللهای فوق، اثر حمایتی در برابر افزایش دور کمر در هر دو جنس داشتند، ولی نقش حمایتی آلل A پلیمورفیسم G/A 11391- در برابر افزایش دور کمر فقط در زنان از نظر آماری معنیدار بود. بهنظر میرسد که همراهی بین این پلیمورفیسمها و افزایش وزن یا دور کمر در جمعیت ایرانی، توزیع جنسی خاصی دارد.
زینت سالم،
دوره 9، شماره 2 - ( 9-1388 )
چکیده
مقدمه: راهنماهای بالینی جدید، پر فشاری خون را به عنوان یک مشکل بهداشتی مهم در کودکان مطرح مینمایند. این بررسی با هدف تعیین شیوع پرفشاری خون کودکان دبستانی شهر رفسنجان طراحی شد.
روشها: این مطالعه مقطعی روی 1275 کودک دبستانی شهر رفسنجان با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی دو مرحلهای انجام شد. پرسشنامه فردی برای هر کودک تکمیل و فشار خون اندازه گیری شد. برای تعیین پرفشاری خون از جداول ارائه شده توسط چهارمین گزارش تشخیص، ارزیابی و درمان فشار خون کودکان استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمونهای مناسب غیر پارامتریک و پارامتریک آنالیز شدند.
یافتهها:. فشار خون سیستولیک 2/15% کودکان مورد بررسی در مرحله پیش پرفشاری خون و 8/11% در مرحله پرفشاری خون قرار داشتند. همچنین از نظر فشار خون دیاستولیک نیز 6% و 6/3% کودکان به ترتیب دارای پیش پرفشاری خون و پرفشاری خون بودند. بیشترین شیوع پر فشاری خون سیستولیک (2/52%) (0001/0=P) و پرفشاری خون دیاستولیک (9/25%) در کودکان کوتاه قد مشاهده شد (0001/0=P). همچنین بیشترین شیوع پرفشاری خون سیستولیک ( 8/29%) کودکان، در گروه سنی 9-7 سال بود.
نتیجهگیری: این بررسی نشان داد پرفشاری خون در کودکان کوتاه قد و در گروسنی 9-7 سال شیوع بالاتری دارد. پیشنهاد میشود پیگیری این کودکان به فاصله هر شش ماه انجام شده و در صورتی که فشارخون بر اساس صدک قد کودکان به حالت طبیعی بر نگشت، تغییرات شیوه زندگی و در صورت لزوم درمان دارویی مدنظر قرار گیرد.
ساسان شرقی،
دوره 12، شماره 5 - ( 4-1392 )
چکیده
از ابتدای شرح سندرم متابولیک به شکل امروزین آن توسط Reavenدر سال 1988 اجزای این سندرم که چاقی شکمی، پرفشاری خون، هیپرتریگلیسیریدمی، کاهش HDL و مقاومت به انسولین هستند با ترکیبهای مختلف توسط مجامع جهانی مانند WHO، IDF، EGIR و AACE برای تشخیص آن برشمارده شدهاند. رویهم رفته کارآیی این نظامهای تشخیصی از بابت قدرت پیشآگهیدهنده دو پیآمد مهم سندرم متابولیک یعنی دیابت و بیماری قلبی_ عروقیتقریباً مانند هم بودهاند از بابت توان بیماریابی نیز کمابیش مثل هم هستند.
براساس هریک از این معیارها شیوع سندرم متابولیک در همه جای دنیا به خصوص در زنان و در گروههای سنی بالاتر به شدت رو به افزایش است و عوامل مختلفی که مهمترین آنها چاقی و افزایش سن جوامع هستند در این افزایش شیوع دخالت دارند. در پاتوژنز این سندرم عوامل و مسیرهای گوناگونی برشمارده شدهاند که مهمترین آنها مقاومت به انسولین و نقش واسطههای آماسی است.
مطالعات مختلف رابطهی هیپرانسولینمی و مقاومت به انسولین و نیز افزایش واسطههای آماسی همچون CRP را با بروز و پیشرفت سندرم متابولیک به خوبی نشان دادهاند.
سندرم متابولیک غیر از دو پیآمد اصلیش یعنی دیابت و بیماریهای قلبی _عروقی، با عوارض بسیار دیگری همچون کبد چرب، استئاتوز کبدی، سیروز کبدی، نارسایی مزمن کلیه، آلبومینوری، هیپریوریسمی و نقرس، سندرم تخمدان پلیکیستیک و سندرم آپنه هنگام خواب نیز مطرح است.
درمان سندرم متابولیک در واقع درمان اجزای آن یعنی پرفشاری خون، دیسلیپیدمی و چاقی است. در این راستا مطالعات بزرگ متعددی بر روی نقش گروههای مختلفی از داروها از جمله بیگوانیدها، تیازولیدیندیونها، آکاریوز، داروهای گروه ACE.1 و ARB و استاتینها در پیشگیری از بروز دیابت و بیماریهای قلبی انجام شده و در حال انجام است.
در هر حال هنوز خط مقدم درمان سندرم متابولیک اصلاح شیوه زندگی یعنی داشتن برنامه غذایی سالم و فعالیت بدنی منظم در جهت کاهش وزن است و در صورت بروز نیاز به مصرف دارو کارآمدترین دارو متفورمین بودهاست. در موارد چاقی شدید که به روشهای فوق پاسخ ندهد درمان جراحی کمککننده خواهد بود.
در سالهای اخیر شبهاتی در مورد اهمیت تشخیص سندرم متابولیک مطرحشده اما هنوز اهمیت مجموعه این عوامل خطر و لزوم رفع آنها مورد تایید همگانی است.
پروین میرمیران، زهرا بهادران، فیروزه حسینی اصفهانی، فریدون عزیزی،
دوره 13، شماره 2 - ( 10-1392 )
چکیده
مقدمه: در حال حاضر نگرانی جهانی در مورد مصرف بیرویه غذاهای آماده، عوارض متابولکی و بیماریهای قلبی و عروقی وجود دارد. در مطالعه حاضر تاثیر مصرف غذاهای آماده بر بروز سندروم متابولیک پس از 3 سال پیگیری در بزرگسالان تهرانی، ارزیابی گردید.
روشها: مطالعه طولی حاضر در قالب مطالعه قند و لیپید تهران، بین سالهای 86-1384 و 90-1387، بر روی 1466 بزرگسال 70-19 ساله صورت پذیرفت. رژیم غذایی معمول افراد با استفاده از یک پرسشنامه بسامد خوراک نیمه کمی، پایا و روا در ابتدای مطالعه ارزیابی شد. شاخصهای تن سنجی و بیوشیمیایی در ابتدا و انتهای مطالعه ارزیابی گردید. جهت تعیین بروز سندروم متابولیک در چارکهای مصرف غذاهای آماده، آزمون رگرسیون لجستیک با تعدیل اثر عوامل مخدوشگر انجام شد.
یافتهها: میانگین سن شرکت کنندگان در ابتدای مطالعه 3/12±8/37 سال، و میانگین نمایه توده بدنی آنها 5/4±0/26 کیلوگرم بر متر مربع بود. سی و نه درصد شرکت کنندگان در مطالعه مرد بودند. درصد افزایش سطوح تریگلیسیرید سرم در افرادی که در چارک بالای مصرف غذاهای آماده قرار داشتند، در مقایسه با چارک اول، در پایان دوره پیگیری بهطور قابل ملاحظهای بیشتر بود (3/2±6/10% در چارک چهارم در مقایسه با 3/2±4/4% در چارک اول). پس از تعدیل همه عوامل مخدوش کننده احتمالی، بهموازات افزایش مصرف غذاهای آماده روند افزایشی معنیداری در شانس ابتلا به سندروم متابولیک مشاهده شد (P برای روند کمتر از 05/0) و شانس ابتلا به سندروم متابولیک نیز در بالاترین چارک دریافت غذاهای آماده تا 85% (نسبت شانس 85/1 و حدود اطمینان17/1– 95/2) بالاتر بود.
نتیجهگیری: مصرف زیاد غذاهای آماده میتواند با افزایش خطر بروز سندروم متابولیک همراه باشد.