3 نتیجه برای چربی احشایی
فهیمه رمضانی تهرانی، سونیا مینویی، معصومه سیمبر، فریدون عزیزی،
دوره 14، شماره 2 - ( 10-1393 )
چکیده
مقدمه: با توجه به محدودیت مطالعات مبتنی بر جمعیت و نبود توافق کلی در مورد حساسترین و دقیقترین شاخص پیشگویی کننده مقاومت به انسولین و سندرم متابولیک در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS)، مطالعه حاضر با هدف مقایسه اعتبار شاخصهای متعدد موجود در مبتلایان به این سندرم صورت پذیرفت. روشها: در مطالعه کشوری مبتنی بر جمعیت بررسی شیوع سندرم تخمدان پلی کیستیک، 1772 زن و دختر 18-45 ساله از نظر ابتلا به این سندرم بر اساس معیارهای رتردام مورد مطالعه قرار گرفتند. دور کمر، نمایه توده بدنی، نسبت دور کمر به باسن، محصول تجمع لیپیدی(LAP) و شاخصچربی احشایی (VAI) تعیین و شاخص ارزیابی مدل هومئوستازبرای مقاومت به انسولین (HOMA-IR) در بین زنان مبتلا محاسبه گردید. تعریف سندرم متابولیک با توجه به معیار Joint Interim Statement (JIS) و HOMA بزرگتر یا مساوی 3/2 بهعنوان آستانه مقاومت در نظر گرفته شد. یافتهها: از بین شاخصهای بررسی شده VAI معیار بهتری جهت پیشگویی مقاومت به انسولین (حساسیت 60% و ارزش اخباری مثبت 83%) و سندرم متابولیک (حساسیت 97% و ارزش اخباری مثبت 95%) بود. با ترسیم منحنی راک بهترین نقاط برش جهت پیشگویی مقاومت به انسولین معادل 8/1 و برای سندرم متابولیک 1/3 بود. نتیجهگیری: بهنظر میرسد از میان تمام مارکرها، شاخص چربی احشایی شاخص قابل اطمینانی در جهت غربالگری اختلالات قلبی و متابولیک در میان زنان مبتلا به PCOS باشد.
سمیرا مجیدی، عبدالعلی بنایی فر، محمد علی آذربایجانی، سجاد ارشدی،
دوره 21، شماره 6 - ( 12-1400 )
چکیده
مقدمه: دیابت شایعترین بیماری غددی در جهان است. هدف از انجام تحقیق حاضر مقایسهی تأثیر سه نوع تمرین استقامتی، مقاومتی و ترکیبی بر اینفلامازوم و مقاومت به انسولین در بافت چربی احشایی رتهای دیابتی نوع دو بود.
روشها: بدینمنظور از بین رتهای نر ویستار هشت هفتهای، 48 رت انتخاب و بهطور تصادفی به 6 گروه (دیابتی تمرین استقامتی، دیابتی تمرین مقاومتی، دیابتی تمرین ترکیبی، تمرین ترکیبی سالم، کنترل سالم و کنترل دیابتی) تقسیم شدند. رتها با تزریق 95 میلیگرم نیکوتین آمید و پس از 15 دقیقه تزریق STZ به مقدار 55 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن بهصورت زیر صفاقی دیابتی شدند. 4 روز پس از تزریق، رتهایی که گلوکز سرم آنها از 300 میلیگرم/دسیلیتر بالاتر بود بهعنوان دیابتی در نظر گرفته شدند. سپس گروه تمرین استقامتی 6 هفته، 3 جلسه در هفته با شدت متوسط (50-60 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی) تمرین کردند. برای شروع تمرین مقاومتی وزنه 50% وزن بدن رت بود. هر جلسه 15 درصد وزن بدن به وزنهها اضافه میشد. گروه تمرین ترکیبی نیز تمرینات مقاومتی و استقامتی را پشت سر هم انجام میدادند. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه رتها بیهوش شده و بافت چربی احشایی جهت بررسی متغیرها برداشته شد.
یافتهها: نتایج نشان داد بین تأثیر شش هفته فعالیت ورزشی استقامتی، مقاومتی و ترکیبی بر اینفلامازوم و مقاومت به انسولین، در بافت چربی احشایی موشهای نر دیابتی تفاوت معنیداری وجود دارد (P≤0/05).
نتیجهگیری: نتایج تأیید کنندهی تأثیر سه روش تمرینی بر سازِکارهای درگیر در دیابت است.
عبدالله علاالدین احمد المعموری، کیوان شریف مرادی، موسی خلفی، زهرا پزشکی،
دوره 24، شماره 6 - ( 12-1402 )
چکیده
مقدمه : هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر دو نوع تمرین تناوبی و تداومی بر مارکرهای آپولیپوپروتئین M، TNF-α و IL-6 چربی احشایی در رتهای تغذیهشده با رژیم غذایی پرچرب می باشد.
روش ها: 24 سر رت نر نژاد ویستار بهطور تصادفی به چهار گروه رژیم غذایی استاندارد (ND)، پرچرب (HFD)، پرچرب با تمرین تداومی با شدت متوسط (HFD+MICT)، پرچرب با تمرین تناوبی با شدت بالا (HFD+HIIT)، تقسیم شدند. گروههای HIIT و MICT به مدت 8 هفته، 5 جلسه در هفته، به فعالیت ورزشی مختص گروه خود پرداختند. پروتکل HIIT شامل 6 وهله فعالیت 4 دقیقهای با شدت 90-85 درصد حداکثر سرعت و استراحت فعال 2 دقیقهای و پروتکل MICT که با شدت 70-65 درصد حداکثر بود. مقادیر پروتئینی آپولیپوپروتئین M، TNF-αو IL-6 چربی احشایی با استفاده از روش وسترن بلات اندازهگیری شد.
یافته ها: مصرف هشت هفته HFD، مقادیر پروتئینی آپولیپوپروتئین M، TNF-αو IL-6 چربی احشایی را نسبت به گروه ND افزایش داد (05/0P<). در مقابل هردو پروتکل HIIT و MICT منجر به کاهش معنادار IL-6 چربی احشایی نسبت به گروه HFD شدند (001/0=P). همچنین MICT موجب کاهش معنادار مقادیر پروتئینی آپولیپوپروتئین M چربی احشایی نسبت به گروه HFD شد (04/0=P). با این حال، هر دو پروتکل ورزشی اثر معناداری بر TNF-α چربی احشایی نداشتند (05/0P<). همچنین، تفاوت معنیداری بین گروههای تمرینی وجود نداشت (05/0<P).
نتیجهگیری. تمرینات ورزشی منجر به بهبود ماکرهای التهابی بافت چربی در رت های تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب می شوند که تمرین تداومی با شدت متوسط ممکن است رویکرد مناسب تری باشد.