جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای کارنیتین

علی محمد شریفی، مریم قادرپناهی، سید ضیاء الدین حسینی مظهری،
دوره 6، شماره 3 - ( 2-1386 )
چکیده

مشکلات قلبی- عروقی و از جمله پرفشاری خون، از عوارض ناشی از ابتلا به دیابت طولانی مدت می‌باشند. مطالعات محدودی حاکی از اثرات مثبت L- کارنیتین بر پرفشاری خون موجود می‌باشد. در بررسی حاضر، اثرات احتمالی L- کارنیتین بر سطح نیتریک اکسید(NO) و فعالیت آنزیم مبدل آنژیوتانسین((ACE سرمی و فشار خون سیستولیک(SBP) در موش‌های صحرایی نرمال و دیابتی شده مورد مطالعه قرار گرفته است.
روش‌ها: در این مطالعه، تعداد 40 راس موش صحرایی در چهار گروه کنترل درمان نشده(C)، کنترل درمان شده(CT)، دیابتی درمان نشده(D) ودیابتی درمان شده (DT) مورد بررسی قرار گرفتند. دیابتی شدن حیوانات با تزریق استرپتوزوسین صورت گرفت. دو گروه C و D آزادانه به آب و غذا دسترسی داشتند و گروه‌های CT وDT ، دوز مشخصی از L- کارنیتین را در آب مصرفی بطور روزانه دریافت نمودند. پس از طی 12 هفته میزان SBP ، NO و فعالیت ACE سرمی ارزیابی گردید.
یافته‌ها: میزان فشار خون سیستولیک در گروه DT نسبت به گروه D کاهش معنی داری یافت. همچنین فعالیت ACE سرم در گروه DT در قیاس با گروه D کاهش معنی داری داشته و سطح NO سرم در دو گروه CT وDT به ترتیب نسبت به گروه‌های C و D افزایش معنی داری یافته است.
نتیجه‌گیری: بدین ترتیب چنین می توان نتیجه گرفت کهL - کارنیتین ممکن است بتواند با افزایش سطح NO و کاهش فعالیت ACE سرمی موجب کاهش SBP در موش‌های صحرایی دیابتی گردد.


علی محمد شریفی، مریم قادرپناهی،
دوره 7، شماره 4 - ( 8-1387 )
چکیده

  مقدمه: افزایش فعالیت آنزیم مبدل آنژیوتانسین((ACE بافتی، یکی از مهمترین علل پرفشاری خون در دیابت طولانی مدت می‌باشد. کاهش فعالیتACE  ، علاوه بر اثرات مفید بر فشارخون، تأثیرات مثبت متعدد دیگری را نیز شامل کاهش ضخامت دیواره عروق و هیپرتروفی قلب خواهد داشت. تحقیقات، تأثیرات مثبتی از L_ کارنیتین(LC) را بر کاهش پرفشاری نشان داده‌اند که ممکن است از طریق کاهش فعالیت ACE بافتی باشد. در مطالعه حاضر،  اثرات  احتمالی LC بر فعالیت ACE در بافت‌های آئورت، ‌قلب، ریه و ‌کلیه در موش‌های صحرایی سالم و دیابتی،  بررسی گردید.

روش‌ها: 40 رأس موش صحرایی به چهار گروه کنترل (C)، کنترل درمان شده(CT)،  دیابتی (D) و دیابتی درمان شده (DT) تقسیم شدند.  دو گروه C و D آزادانه به آب و غذا دسترسی داشتند و گروه‌های CT وDT ، دوز مشخصی از LC را در آب مصرفی  به‌طور روزانه دریافت نمودند.  پس از 12 هفته، میزان  فعالیت ACE  بافتی با روش HPLC ارزیابی گردید.

یافته‌ها: فعالیت ACE در بافت های آئورت،‌ قلب و ریه در گروه D افزایش یافت. درمان با  LCدر گروه DT، فعالیت  ACEدر بافت های آئورت،‌ قلب‌، ریه  و کلیه را به طور معنی داری کاهش داد.

نتیجه‌گیری: دریافت­_L ­ کارنیتین در موش‌های صحرایی دیابتی  ممکن است بتواند با کاهش فعالیت ACE بافتی از ایجاد تغییرات ساختاری و عملکردی قلب و عروقی  متعاقب ابتلا به دیابت پیشگیری نماید.


فرنوش فلاح، رضا مهدوی، احمد پورعباس،
دوره 8، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده

مقدمه :  با توجه به اهمیت هیپرلیپیدمی به عنوان یکی از مهمترین عوامل خطرساز بیماری‌های قلبی و عملکرد اساسی کارنیتین در متابولیسم  لیپیدها ،  در مطالعه حاضر  سطوح سرمی کارنیتین آزاد و لیپیدها و متوسط دریافت روزانه کارنیتین ، پروتیئن حیوانی  و ریزمغذی‌های  مؤثر در بیوسنتز آن ، در 31 مرد هیپرکلسترولمیک در مقایسه با 31  مرد سالم  (نورمولیپیدمیک)  بررسی گردید.

روش‌ها: اندازه‌گیری سطح کارنیتین ‌آزاد سرم با استفاده از کیت آنزیماتیک شرکت Roche  و اسپکتروفتومتر uv  و بررسی دریافت مواد غذایی به روش یاد آمد 24 ساعت و یادداشت غذایی انجام پذیرفت .  

یافته ها:  میانگین کارنیتین آزاد سرم در گروه هیپرکلسترولمیک به طور معنی داری بالاتر از میانگین این متغیر در گروه نورمولیپیدمیک بود ،‍ [ به ترتیب98/4 ± 94 / 83 در مقابل 67/3 ± 30/44  میکرو مول در لیتر ( 001/0P <  )]. در خصوص میانگین دریافت روزانه کارنیتین و مواد مغذی موثر در بیوسنتز آن در دو گروه مورد مطالعه تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد.

 نتیجه گیری:   بالاتر بودن سطح سرمی کارنیتین ‌آزاد در گروه هیپرکلسترولمیک را نمی توان ناشی از تفاوت در دریافت روزانه کارنیتین و یا پیش‌سازهای آن دانست . افزایش سطح سرمی این متغیر را می‌توان به واکنش تطابقی بدن به صورت افزایش احتمالی در بیوسنتز ، افزایش آزادسازی از ذخائر بافتی و یا کاهش احتمالی در دفع ادراری کارنیتین در پاسخ به افزایش لیپیدهای سرم نسبت داد . انجام مطالعات بعدی جهت تعیین سازوکار افزایش سطح سرمی کارنیتین ‌آزاد در بیماران هیپرکلسترولمیک مفید به نظر می رسد.


قاسم سازگار، وحید ابراهیمی، محمد جواد سعیدی بروجنی، شبنم محمدی، رامین سلیم نژاد،
دوره 14، شماره 1 - ( 10-1393 )
چکیده

مقدمه: با توجه به اینکه دیابت اثر سویی بر پدیده اسپرماتوژنز و باروری مرد دارد، هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تجویز ال-کارنیتین بر فرایند اسپرماتوژنز و ساختار بیضه موش‌های صحرایی دیابتیک مدل استرپتوزوتوسین بوده است. روش‌ها: در این مطالعه تجربی 15 سر موش صحرایی به‌طور تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند: گروه اول، گروه کنترل که سیترات بافر را دریافت می‌کنند؛ گروه‌ تجربی دوم، موش‌های دیابتیک بودند که روزانه دوز mg/kg 40 کارنیتین را به مدت 16 روز دریافت می‌کنند. گروه تجربی سوم، موش‌های دیابتیک بود که کارنیتین دریافت نمی‌کردند. بعد از گذشت 16 روز بررسی مرفومتریک انجام شد. همچنین، اندکس وزن بیضه به‌دست آمد. سپس داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری ANOVA آنالیز شد. یافته‌ها: در مقاطع بیضه موش‌های دیابتیک از هم گسیختگی لایه اول سلول‌های اسپرم‌ساز و تغییر شکل لوله‌های اسپرم‌ساز مشاهده گردید. آنالیز آماری اختلاف معنی‌داری را بین اندازه قطر لوله‌های سمینفر در گروه کارنیتین نسبت به گروه‌های دیگر نشان داد (P<0. 05). اختلاف معنی‌داری در وزن موش‌ها بین گروه کنترل و گروه‌های دیابتی وجود داشت (P<0.001). همچنین بیشترین نسبت اندکس وزن بیضه در گروه کنترل مشاهده گردید (P<0. 05). نتیجه‌گیری: یافته‌های مطالعه پیش رو نشان داد که تجویز کوتاه مدت ال کارنیتین بر قطر و ضخامت مجاری اسپرم ساز بیضه اثر گذار است. لذا ممکن است درمان با ال کارنیتین باعث بهبود در فرایند اسپرماتوژنز مردان دیابتی شود.
مهدی انگوتی، حمید رجبی، رضا قراخانلو، محمد رضا دهخدا،
دوره 20، شماره 2 - ( 11-1399 )
چکیده

مقدمه: دیابت باعث اختلال و آسیب بافت عصبی و در نهایت به مرگ سلول عصبی به‌ویژه در قسمت‌های مهمی همچون هیپوکمپ می‌شود. به‌نظر می‌رسد فعالیت ورزشی و مکمل‌های ضد التهابی بتوانند این شرایط را تعدیل کنند. هدف این پژوهش تعیین تأثیر تمرین هوازی و مصرف ال کارنیتین بر میزان پروتئین‌های CNTF و  CNTFRدر هیپوکمپ رت‌های دیابتی بود.
روش‌ها: 45 سر رت نژاد ویستار 250 تا 300 گرمی، به‌طور تصادفی به شش گروه شامل گروه‌های کنترل سالم، شم، کنترل دیابتی، دیابتی تمرین هوازی، دیابتی مکمل ال کارنیتین و دیابتی تمرین هوازی مکمل ال کارنیتین تقسیم شدند. گروه‌های دیابتی با تزریق 55 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن STZ به‌صورت زیر صفاقی دیابتی شدند و گروه‌های مکمل نیز روزانه 100 میلی‌گرم ال کارنیتین به‌صورت خوراکی دریافت کردند. برنامه‌ی تمرین هوازی به‌مدت 6 هفته و 5 روز در هفته انجام شد و متغیرهای تحقیق 24 ساعت پس از آخرین جلسه‌ی تمرین به‌وسیله‌ی دستگاه الایزا و در بافت هیپوکمپ اندازه‌گیری شده و با یگدیگر مقایسه گردید.
یافته‌ها: تحقیق حاضر تأثیر افزایشی تمرین هوازی و مصرف ال کارنیتین بر میزان پروتئین  CNTFو CNTFR بافت هیپوکمپ را نشان داد (001/٠P=) که اثر ترکیبی آنها بیشتر بود.
نتیجه‌گیری: با توجه تأثیر تمرین هوازی و مکمل ال کارنتیتن به تنهایی و در تعامل با هم روی بافت هیپوکمپ، استفاده از این روش می‌تواند به‌عنوان حفظ بافت عصبی در شرایط دیابت مورد توجه قرار بگیرد.
سمیه معدنی پور، عباس صادقی، حسن پوررضی،
دوره 24، شماره 4 - ( 8-1403 )
چکیده

مقدمه: آدیپوژنز فرآیندی پویا است که منجر به فنوتیپ سلول‌های چربی بالغ می‌شود و نقش به‌سزایی در چاقی و دیابت ایفا می‌کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف مکمل ال-کارنیتین بر بیان پروتئین‌ BMP7 بافت چربی احشایی در موش‌های ویستار نر مدل دیابتی انجام شد.
روش‌ها: در یک مطالعۀ حیوانی بالینی- تجربی 50 سر موش صحرایی نر ویستار به 5 گروه مساوی کنترل(C)، دیابتی (D)، دیابتی با مکمل (D+LC)، دیابتی با تمرین (D+T) و دیابتی با تمرین و مکمل (D+LC+T) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل هشت هفته، هفته‌ای 5 جلسه ( 6 تا 12 وهلۀ 2 دقیقه‌ای با شدت 90 -85% سرعت بیشینه) بود. هفته‌ای پنج روز mg/Kg30 ال-کارنیتین از طریق آب آشامیدنی داده شد. چربی احشایی استخراج و بیان پروتئین BMP7 با روش وسترن بلات مورد سنجش قرار گرفت. تحلیل دادهها با آزمونهای تحلیل واریانس یک‌طرفه و تعقیبی توکی در سطح معناداری (P< 0.05) انجام شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که در هر دو گروه تمرین و تمرین+مکمل میزان بیان پروتئین (BMP7) افزایش معناداری (P< 0.001) داشت.
نتیجه‌گیری: باتوجه به نتایج این تحقیق، به‌نظر می‌رسد انجام تمرینهای تناوبی با شدت بالا به‌ تنهایی و به همراه مکمل ال-کارنیتین در افزایش میزان بیان پروتئین مرتبط با آدیپوژنز بافت چربی احشایی مؤثر بود. هر چند اظهار نظر صریح در این مورد مستلزم انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه است.
خانم عاطفه خلجی، دکتر عباس صادقی، خانم سمیه معدنی پور،
دوره 24، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده

مقدمه : درک آدیپوژنز، فرآیند رشد سلول های چربی، ممکن است راه های جدیدی برای درمان دیابت نوع II و سایر بیماری های متابولیک مرتبط ارائه دهد. پژوهش حاضر به بررسی اثر هشت هفته تمرینات تداومی با شدت متوسط و مکمل دهی ال -کارنیتین بر بیان پروتئین Wnt10b مرتبط با آدیپوژنز بافت چربی احشایی در رت های نر القای دیابت شده با استرپتوزوتوسین  (STZ) می پردازد.
روش‌ها: در یک مطالعه‌ی حیوانی بالینی- تجربی 50 سر موش صحرایی نر ویستار دیابتی شده با استرپتوزوتوسین به‌طور تصادفی به 5 گروه مساوی کنترل(C)،  دیابتی(D)، دیابتی با مکمل(D+LC)، دیابتی با تمرین(D+T) و دیابتی با تمرین و مکمل(D+LC+T ) تقسیم شدند. پروتکل تمرینات با شدت متوسط، سه بار در هفته به مدت 30 دقیقه روی تردمیل با سرعت 15 متر در دقیقه  انجام شد. هفته ای پنج روز mg/Kg 30 ال-کارنیتین از طریق آب آشامیدنی داده شد. بیان پروتئینWnt10b  چربی احشایی با روش وسترن بلات مورد سنجش قرار گرفت.  تحلیل داده ها با آزمونهای تحلیل واریانس یک‌طرفه و  تعقیبی توکی در سطح معناداری(P<0.05) انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که در هر دو گروه تمرین+ مکمل، و تمرین میزان بیان پروتئین (Wnt10b) کاهش معناداری (p<0.001) داشت.
نتیجه‌گیری: باتوجه به نتایج این تحقیق، به نظر می رسد  انجام تمرینات تداومی با شدت متوسط به همراه مکمل ال-کارنیتین و به تنهایی در میزان بیان پروتئین مرتبط با آدیپوژنز بافت چربی احشایی مؤثربود. هر چند اظهارنظر صریح مستلزم انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه است.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb