15 نتیجه برای کبد
سید مؤید علویان، بهزاد حجاری زاده، فریبرز نعمتی زاده، باقر لاریجانی،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1383 )
چکیده
مقدمه: وجود اختلال در متابولیسم کربوهیدرات در بیماران مبتلا به سیروز کبدی کاملاً شایع است. این مطالعه با هدف تعیین میزان شیوع دیابت قندی و اختلال تحمل گلوکز در بیماران مبتلا به بیماری مزمن کبدی و همچنین تعیین عوامل احتمالی مرتبط با بروز دیابت در این بیماران انجام شد.
روشها: در فاصله زمانی مهر 1381 تا فروردین 1382 کلیه بیماران مبتلا به بیماری مزمن کبدی که به «مرکز هپاتیت تهران» مراجعه داشتند و شرایط خروج را نداشتند ( 185 بیمار) برای ورود به مطالعه انتخاب شدند. غلظت گلوکز ناشتای سرم و غلظت گلوکز سرم دو ساعت بعد از مصرف 75 گرم گلوکز برای تمام بیماران اندازه گیری شد. تشخیص دیابت قندی و اختلال تحمل گلوکز براساس آخرین معیارهای اعلام شده توسط انجمن دیابت آمریکا (ADA) بود.
یافتهها: بیماران شامل 42 حامل غیرفعال هپاتیت B ، 102 بیمار مبتلا به هپاتیت مزمن B یا C و 41 بیمار سیروزی بودند. میانگین سنی 0/12±8/43 سال در محدوده 22 تا 84 سال بود. دیابت در 40 بیمار (6/21%) و اختلال تحمل گلوکز در 21 بیمار (4/11%) وجود داشت. آنالیز تک متغیره نشان داد که سن (000/0=P) وضعیت بیماری کبدی (000/0=P)، سابقه پرفشاری خون (007/0=P)، سابقه فامیلی دیابت (000/0=P) و شاخص توده بدن (BMI) (009/0=P) با شیوع دیابت رابطه معنی دار دارند. پس از انجام آنالیز چندمتغیره، سن (01/0=P) ، سابقه فامیلی دیابت (001/0=P)، هپاتیت مزمن (0004/0=P) و سیروز (0004/0=P) ارتباط مستقل و معنی داری با شیوع دیابت داشتند. اطلاعات بیماران مبتلا به سیروز و هپاتیت مزمن در قالب گروههای جداگانه نیز آنالیز شد. در نتیجه مشخص شد که شیوع دیابت در گروه سیروز در بیماران با درجه Child-Pugh بالاتر (04/0=P) و در گروه هپاتیت مزمن در بیماران با سن بالاتر (04/0=P) ، درجه فیبروز کبدی بالاتر (04/0=P)و BMI بالاتر (003/0=P) بهطور معنی داری بیشتر است.
نتیجهگیری: در این مطالعه مشخص شد که بیماران دچار سیروز و هپاتیت مزمن در خطر ابتلا به دیابت قندی هستند. سن بالا، شدت بیماری کبدی و چاقی از عواملی هستند که با پیدایش دیابت در این بیماران ارتباط دارند.
شهرام صفا، علیرضا استقامتی، محسن نصیری طوسی، حسین فروتن، هادی غفرانی، اکرم سربیایی، مهرشاد عباسی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1384 )
چکیده
برای تصمیم گیری های بالینی درباره بیماران مبتلا به سیروز کبدی و هپاتیت مزمن، همیشه لازم است که میزان وخامت کارکرد سلولهای کبدی تخمین زده شود. در کنار معیار های استاندارد که گاهی هزینه بر و وقتگیر هستند؛ روشهای آزمایشگاهی ارزان و سریع مانند سنجش سطح آلبومین خون و زمان پروترومبین، کارآیی خود را نشان دادهاند. در این مطالعه رابطه سطح لیپیدهای سرم با میزان تخریب سلولهای کبدی بررسی شده است.
روشها: جمعیت مورد مطالعه 75 بیمار مبتلا به سیروز و هپاتیت مزمن به عللی غیر از هپاتیت الکلی ، کبد چرب غیر الکلی و هپاتیتهای کلستاتیک بودند. بیماران تحت درمان با داروهای پایین آورنده چربی و قند خون یا تغذیه کامل وریدی نبوده و سابقه کانسر ، دیابت بیماری قلبی ، کلیوی ، پانکراتیت و خونریزی حاد گوارشی را نداشتند. به عنوان گروه شاهد، 75 نفر از بیماران بستری یا مراجعین سرپایی بدون سابقه بیماری خاص انتخاب شده و از نظر جنس و سن با گروه شاهد جور شدند. پس از اخذ رضایت برای ورود به مطالعه ، اطلاعات دموگرافیک و آنتروپومتریک افراد مورد مطالعه ثبت گردید و در نمونه خون ناشتای 12 ساعته مقادیر آلبومین سرم ، زمان پروترومبین ،INR، کراتینین، کلسترول تام، تریگلیسرید، LDL-C، HDL-C و بیلیروبین تام سرم تعیین گردید. تمام بیماران دارای ارزیابی سونوگرافیک کبد و مجاری صفراوی بودند. تشخیص سیروز و هپاتیت مزمن در اکثر بیماران با بیوپسی کبد داده شد. معیار های CHILD و MELD در بیماران به عنوان تخمین آسیب کارکرد کبدی محاسبه گردید. در پایان سطح لیپید های خون بین بیماران و افراد شاهد و در گروه بیماران بین بیماران با وخامت کارکرد کبدی متفاوت مقایسه گردید.
یافتهها: سطح تمام لیپیدهای خون در بیماران با اختلال کبدی بطور معنی داری کمتر از افراد سالم بود. سطح کلسترول تام ، LDL-C و HDL-C در بیماران با درجات بالای CHILD کمتر از درجات پایین آن بود و با افزایش معیار MELD کاهش مییافت. سطح تمام لیپیدهای خون با میزان آلبومین سرم ارتباط خطی مستقیم و با زمان پروترومبین ارتباط خطی معکوس داشت.
نتیجهگیری: سطح لیپیدهای خون با عملکرد سلولهای کبدی ارتباط دارد و از آن ها می توان برای برآوردی سریع و ارزان از میزان آسیب کبد در بیماران مبتلا به سیروز و هپاتیت مزمن استفاده کرد.
نازلی سیدخویی، سعید حسینی، شاهین مرآت، بنفشه گلستان، لیلا جانانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 10-1389 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
مقدمه: کبد چرب غیر الکلی
(NAFLD)، شایعترین بیماری کبدی است که اگر
به سیروز، نارسایی کبدی و کارسینومای هپاتوسلولار پیشروی کند، میتواند منجر به
مرگ شود. مطالعات بسیاری در جهت شناسایی پاتوژنز بیماری در جریان است. هدف این
پژوهش، ارزیابی میزان متابولیسم استراحت (RMR)، ترکیب بدن و برخی
فراسنجهای خونی در مردان مبتلا به NAFLD و مقایسه آن با
مردان سالم است.
روشها: در این مطالعه
مورد- شاهدی، 31 مرد مبتلا به NAFLD و 32 مرد سالم غیر
چاق که از نظر سن، BMI و فعالیت بدنی با هم جور شده بودند،
شرکت کردند. بعد از 14-12 ساعت ناشتایی، پروفایل لیپید، آنزیمهای کبدی، RMR
(دستگاه کالریمتری غیرمستقیمFitmate )
و ترکیب بدن (دستگاه امپدانس بیوالکتریک Tanita)
اندازهگیری و دادهها توسط آزمون تی مستقل و رگرسیون خطی در نرم افزار SPSS
ویرایش 16 آنالیز شدند.
نتایج: ALT، AST و GGTدر گروه مورد بالاتر از گروه شاهد بود که این تفاوت از نظر
آماری معنیدار بود. تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه از نظر پروفایل لیپید، RMR، ترکیب بدن و دادههای آنتروپومتریک وجود نداشت ولی RMR
به ازای کیلوگرم وزن بدن (RMR/KgBwt)
در گروه مورد بطور معنیداری پایینتر از گروه شاهد بود (002/0=P).
نتیجهگیری: یافتههای این
مطالعه نشان میدهد که مردان غیر چاق دچار NAFLD، RMR/KgBwt کمتری نسبت به مردان سالم دارند که میتواند در پاتوژنز
NAFLD به عنوان یکی از علل زمینهساز و یا
پیشگویی کننده پیشرفت بیماری نقش داشته باشد.
زینب امیرحمیدی، هانیه السادات اجتهد، زهرا بهادران، پروین میرمیران، فریدون عزیزی،
دوره 14، شماره 4 - ( 2-1394 )
چکیده
مقدمه: مطالعات موجود نشان میدهند دریافت رژیمهای غذایی نادرست بر پیشرفت بیماری کبد چرب غیر الکلی مؤثر میباشد. هدف مطالعه حاضر جمع بندی نتایج مطالعات موجود در زمینه ارتباط دریافتهای غذایی مختلف با این بیماری و دستیابی به نتایج کلی است. روشها: پایگاههای اطلاعاتی Scopus، Pubmed، Cochrane، Magiran، Medlib و SID و لیست پایان نامههای موجود در کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران با هدف یافتن مطالعات مرتبط مورد جستجو قرار گرفتند. مطالعات مورد شاهدی، مقطعی و کوهورت برای ورود به مرور ساختار یافته انتخاب گردیدند. مقالات از نظر تکراری بودن، عنوان، نوع مطالعه، جمعیت مورد مطالعه، متغیرهای بررسی شده و کیفیت گزارشدهی اطلاعات ارزیابی شدند. یافتهها: از میان 2128 مقاله یافت شده با جستجوی اولیه پایگاههای اطلاعاتی، 33 مقاله مورد بازنگری کامل و 6 مقاله برای مرور ساختار یافته انتخاب گردید. مرور مطالعات نشان داد بیماران مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی گوشت قرمز، چربیها و شیرینیها را بیشتر، غلات کامل، میوه و سبزی را کمتر دریافت میکردند. داشتن الگوی غذایی غربی با احتمال ابتلا به این بیماری و پیروی بالاتر از رژیم مدیترانهای با استئاتوز کبدی کمتر ارتباط داشت. نتیجهگیری: یافتههای حاصل از این مرور ساختار یافته، نشان میدهد دریافتهای غذایی مختلف بر بیماری کبد چرب غیرالکلی و عوامل مرتبط با آن اثر میگذارد. با توجه به انجام مطالعات محدود در این زمینه، انجام مطالعات آیندهنگر بیشتر توصیه میشود.
ناهید تیموری، هاشم نیری،
دوره 15، شماره 3 - ( 12-1394 )
چکیده
مقدمه: بیماری کبد چرب غیرالکلی(NAFLD) بهعنوان یک بیماری رو به افزایش در بزرگسالان و کودکان در جهان مطرح است. چاقی، مقاومت به انسولین و هیپرتریگلیسیریدمی نقش اصلی در همهگیری این بیماری ایفا میکنند. NAFLD در افرادیکه الکل مصرف نمیکنند میتواند بهصورت استئاتوز ساده شروع شده تا استئاتوهپاتیت، فیبروز و سیروز پیشرفت نماید. سیتوکراتین 18 (CK-18) اصلیترین رشته پروتیئنی متوسط در کبد است. در آسیب سلولهای کبدی و مرگ سلولی در طی آپوپتوز، رشتههای CK-18 در اثر تاثیر کاسپازها در جریان خون آزاد میشود. یکی از این روشهای غیرتهاجمی تشخیص، بیومارکرهای جدیدی هستند که از بین آنها CK18 اخیراً بهعنوان یک مارکر آپوپتوزی و بسیار امیدوارکننده مطرح است. نشان داده شده در مبتلایان به NAFLD، افزایش استرس اکسیداتیو ممکن است به استئاتوهپاتیت غیرالکلی (NASH) منجر شود. فعالیت آنزیم پاراکسوناز ((PON1 میتواند برای بررسی پراکسیداسیون لیپیدی و پیگیری بیماران مبتلا به NAFLD در نظر گرفته شود.
هدف پژوهش حاضر، بررسی سطح CK-18 بهعنوان یک مارکر آپوپتوز سلولهای کبدی و آنزیم پاراکسوناز بهعنوان یک مارکر پراکسیداسیون لیپیدی بوده است.
این یک مطالعه شاهدار تصادفی است که سطح CK-18، آنزیم پاراکسوناز و پروفایل لیپیدی در 51 بیمار مبتلا به NAFLD بررسی شده با سونوگرافی، در مقابل 30 فرد سالم اندازهگیری شده است. قطعه M30 با روش الایزا ساندویچ برای تعیین سطوح در گردش اشکال مختلف از CK-18 و بهعنوان بیومارکر جایگزین مرگ سلول پیشنهادشده است. آنتیبادی جهت تشخیص M30، یک اپیتوپ جدید در موقعیت 387-396 از CK18، بهاصطلاح CK18-Asp396 را شناسایی میکند که تنها پس از برش پروتئین توسط کاسپاز آشکار میشود و بهعنوان یک نشانگر انتخابی آپوپتوز فرض شده است. فعالیت PON1 با استفاده از یک سوبسترای سنتتیک مورد سنجش قرار گرفت. از سوبسترای پاراکسون (دی اتیل پارا نیترو فنیل فسفات)، برای تعیین فعالیت PON1 نسبت به پاراکسون در طول موج 412 و دمای 37 درجه استفاده شد.: این بررسی نشان میدهد سطح سیتوکراتین 18 (005/0=p)، آنزیم پاراکسوناز (03/0=p)، تریگلیسیرید (04/0=p) و لیپوپروتیئن با چگالی پایین (04/0=P) در بیماران کبد چرب غیرالکلی در مقایسه با افراد سالم افزایش داشته است، همچنین بین CK-18 و پاراکسوناز با مراحل اولیه بیماری کبد چرب همبستگی وجود دارد.: این مطالعه نشان میدهد که اندازهگیری سطح سیتوکراتین18 میتواند در پیشبینی بیماران کبد چرب غیرالکلی مفید باشد و فعالیت آنزیم پاراکسوناز ((PON1 میتواند برای بررسی پراکسیداسیون لیپیدی و پیگیری بیماران مبتلا به NAFLD در نظر گرفته شود.
هانیه سادات باقریه حق، سیما نصری، پریسا کریشچی خیابانی،
دوره 17، شماره 4 - ( 2-1397 )
چکیده
مقدمه: با توجه به پیشرفت روزافزون دیابت و لزوم استفاده از داروهای جایگزین و کم خطر گیاهی، در این مطالعهی تجربی اثر عصارهی هیدروالکلی برگ رزماری (Rosmarinus Officinalis L) بر آسیبشناسی بافتی و فعالیت آنزیمهای کبدی مورد بررسی قرار گرفت.
روشها: در این مطالعهی تجربی 50 عدد موش صحرایی نر از نژاد ویستار با وزن 200 تا 250 گرم بهطور تصادفی به 5 گروه 10 تایی شامل کنترل سالم، کنترل دیابتی و 3 گروه تجربی (دیابتی تیمار شده با دوزهای mg/kg 50، mg/kg 100 و mg/kg 200 عصارهی هیدروالکلی برگ رزماری) تقسیم شدند. فعالیت و تغییرات آنزیمهای کبدی ALT، AST و ALP در همهی گروهها مورد بررسی قرار گرفت. سپس مقاطع عرضی میکروسکوپیک از بافت کبد تهیه و مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: فعالیت آنزیم های کبدی (ALT، ASTو ALP) در گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل غیردیابتی افزایش معنی داری داشت (P< 0.01). استفاده از عصارهی هیدروالکلی برگ رزماری باعث کاهش معنیدار میزان آنزیمهای کبدی در فعالیت آنزیمها و ترمیم بافت کبد موشهای دیابتی شده است (P<0.01).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که عصارهی هیدروالکلی برگ رزماری در موشهای دیابتی میتواند فعالیت آنزیم های کبدی را تعدیل کند. همچنین در حالت ابتلاء به دیابت، این عصاره اثر ترمیمی بر بافت کبد از خود نشان داد. از خواص فارماکولوژیکی و اثر ضد التهابی عصارهی رزماری میتوان در جلوگیری از التهاب کبدی ناشی از دیابت استفاده نمود.
الهه ساعی، فریبا محمودی، عزت نوری زاده، فرزانه محمودی،
دوره 21، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده
مقدمه: اثرات هیپوگلیسمی گالگا (Galega officinalis) و نانوذرات نقره ثابت شده است. در تحقیق حاضر، اثرات نانوذرات نقره سنتز شده با عصارهی آبی گالگا بر بیان ژنهای TNF-α، IL-6 و غلظت سرمی آنزیمهای کبدی در دیابت نوع دو بررسی شد.
روشها: در تحقیق حاضر، 20 موش صحرایی نر در 4 گروه 5تایی از نژاد ویستار با وزن 200- 180 گرم استفاده شد. موشهای صحرایی کنترل یا دیابتی نوع دو القایی با نیکوتین آمید و استرپتوزوتوسین بهترتیب تزریق داخل صفاقی سالین یا 5/2 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن نانوذرات نقره سنتز شده با عصارهی گالگا یا روش شیمیایی را دو هفته دریافت کردند. یک روز بعد از آخرین تزریق، نمونههای سرمی و بافت چربی جمعآوری شدند. غلظت سرمی گلوکز، اوره، کراتینین، آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز (ALT) وآسپارتات آمینوترانسفراز (AST) با اسپکتروفتومتری تعیین شدند. میانگین بیان نسبی ژنهای TNF-α و IL-6 با ریل تایم- PCR تعیین شد.
یافتهها: میانگین غلظت سرمی آنزیمهای ALT ،AST ، گلوکز و اوره درگروههای دیابتی دریافتکننده نانوذره نقره سنتز شده به روش شیمیایی یا سبز در مقایسه با گروه دیابتی از نظر آماری بهطور معنیداری کاهش یافت. میانگین بیان نسبی ژنهای IL-6 و TNF-α درگروههای دیابتی دریافت کننده نانو ذرهی نقره سنتزشده به روش شیمیایی یا سبز در مقایسه با گروه دیابتی بهطور معنی داری کاهش یافت.
نتیجهگیری: هر دو نانو ذرهی سنتز شده به روش شیمیایی یا سبز ممکن است از آسیب هپاتوسیتهای کبدی جلوگیری کرده و با کاهش بیان فاکتورهای پیش التهابی در بهبود مقاومت به انسولین دیابت نوع دو مؤثر باشند.
مهدی فراموشی، رامین امیرساسان،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع دو طی سالها علاوه بر این که عوارض جبران ناپذیری در قسمتهای مختلف بدن میگذارد موجب اختلال در عملکرد کبد میشود و خطر افزایش نارسایی قلب را افزایش میدهد ولی بهدلیل عدم بروز علایم ظاهری، کمتر مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی، بر شاخصهای دیابتی و میزان GLUT4 قلبی و آنزیمهای کبدی موشهای صحرایی دیابتی نوع دو بود.
روشها: بدین منظور تعداد 24 سر موش صحرایی ویستار (وزن اولیه 20±220 گرم) به سه گروه هشت تایی تقسیم شدند: گروه اول: کنترل سالم، گروه دوم: دیابتی، گروه سوم: تمرین استقامتی دیابتی. جهت القای دیابت نوع دو ابتدا دو هفته غذای پُرچرب به موشهای صحرایی داده شد سپس استرپتوزوتوسین (تهیه شده از شرکت سیگما آلدریچ) با دوز mg/kg37 در بافر سیترات M1/0 (PH5/4) بعد از شش ساعت ناشتایی بهصورت درون صفاقی تزریق شد برای گروه کنترل سالم همان میزان، بافر تزریق شد، همچنین گروههای تمرین هوازی پنج جلسه در هفته و هشت هفته بر روی نوار گردان موتوردار دویدند. سپس شاخصهای دیابتی، GLUT4 میوکارد (وسترن بلات) و آنزیمهای کبدی (الایزا) موشهای صحرایی اندازهگیری شد.
یافتهها: تمرین استقامتی موجب کاهش معنیدار گلوکز خون ناشتا، شاخص مقاومت به انسولین (هر دو 00/0=P) شد. همچنین موجب افزایش معنیدار انسولین (01/0=P) و شاخص حساسیت انسولینی (00/0=P) نسبت به گروه کنترل دیابتی شد. از طرفی میزان GLUT4 در گروه دیابتی تمرین افزایش معنیداری داشت (01/0=P). همچنین نتایج نشان داد در مقایسه با گروه کنترل دیابتی، ALT و AST در دیابتیها با تمرین استقامتی افزایش معنیداری نداشتند (بهترتیب 30/0=P ، 0 5/0=P).
نتیجهگیری: براساس نتایج بهدستآمده به نظر میرسد که تمرین استقامتی ضمن افزایش معنیدار میزان GLUT4 قلب موجب کاهش معنیدار شاخصهای دیابتی ازجمله گلوکز ناشتا، شاخص HOMA-IR و نیز آنزیمهای کبدی میشود.
مهدیه قاسمی، احمد عبدی، آسیه عباسی دلویی،
دوره 22، شماره 5 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: التهاب نقش مهمی در افزایش آسیب سلولهای کبدی و فیبروز کبد ایفا میکند. در سالهای اخیر نقش محافظتی فعالیت ورزشی و ژل رویال (RJ) برای اختلالات متابولیک و التهابی پیشنهاد شده است. هدف از مطالعهی حاضر بررسی اثرات تمرین هوازی (AT) و RJ بر نشانگرهای پیشالتهابی در موش صحرایی مدل رژیم غذایی پُرچرب (HFD) بود.
روشها: در این مطالعهی تجربی، 45 موش صحرایی نر بهطور تصادفی به پنج گروه (هر گروه: 9=n): رژیم غذایی نرمال (ND)، رژیم غذایی پُرچرب (HFD)، رژیم غذایی پُرچرب+تمرین (HFDT)، رژیم غذایی پُرچرب+ژل رویال (HFDRJ) و رژیم غذایی پُرچرب+تمرین+ژل رویال (HFDTRJ) تقسیم شدند. گروههای مکمل، طی دورهی مداخلهی روزانه 100 میلیگرم RJ (به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) رقیق شده در آب مقطر را بهصورت خوراکی دریافت کردند. برنامهی تمرین هوازی شامل دویدن روی تردمیل با شدت 60-50 درصد اکسیژن مصرفی (VO2max)، پنج روز در هفته بهمدت هشت هفته بود.
یافتهها: HFD باعث افزایش NF-κB (006/0=p)، TNF-α (006/0=p) و IL-1β (0001/0=p) کبدی شد. AT، RJ و همچنین ترکیب AT با RJ باعث کاهش NF-κB، TNF-α و IL-1β شد (05/0p≤). کاهش NF-κB، TNF-α و IL-1β در گروه HFDTRJ نسبت به گروه HFDT و HFDRJ معنیدار بود (05/0p≤).
نتیجهگیری: ترکیب AT و RJ ممکن است با کاهش بیان NF-κB، TNF-α و IL-1β باعث کاهش شاخصهای التهابی شده و استئاتوز کبدی ناشی از HFD را بهبود بخشد.
فاطمه کاظمی نسب، محدثه شجاعی، موسی خلفی،
دوره 22، شماره 6 - ( 12-1401 )
چکیده
مقدمه: بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) یک سندرم پاتولوژیک است که با افزایش سطوح سرمی آنزیمهای کبدی همراه است. هدف مطالعهی حاضر بررسی اثر تمرینهای ورزشی بر آنزیمهای کبدی (ALT، AST و GGT) و محتوی چربی کبد در بزرگسالان مبتلا به NAFLD بود.
روشها: جستجوی سیستماتیک در پایگاههای اطلاعاتی PubMed، Web of Science، SID، Magiran و Google scholar برای مقالات انگلیسی و فارسی منتشر شده تا فوریه سال 2022 انجام شد. فراتحلیل برای مقایسه تاثیر تمرین ورزشی بر عملکرد کبد در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی انجام شد. اندازه اثر (SMD) و فاصله اطمینان 95 درصد (95% CI) با استفاده از مدل اثر تصادفی و مدل اثر ثابت محاسبه شد. همچنین، برای تعیین ناهمگونی از آزمون I2 و برای بررسی سوگیری انتشار از آزمون فونل پلات و تست Egger در سطح معنیداری 1/0 استفاده شد.
یافتهها: نتایج 36 مطالعه با 1602 بیمار مبتلا به NAFLD نشان داد که تمرین ورزشی سبب کاهش معنادار آنزیم ALT ] 001/0P=، (95/0- الی 51/0-) 73/0-=SMD] ، آنزیم AST ]001/0p=، (83/0- الی 39/0-95% CI=) 61/0-=SMD] ، آنزیم GGT ]007/0 p=، (14/1- الی 18/0-95% CI=) 66/0-= [SMDو چربی داخل کبدی ]001/0 p=، (38/0- الی 78/0-95% CI=) 58/0-=SMD] میشود.
نتیجهگیری: یافتههای فراتحلیل حاضر نقش مهم تمرین ورزشی (تمرین هوازی، مقاومتی و ترکیبی) در بهبود عملکرد کبد را نشان میدهد. بهطوریکه، هر سه نوع تمرین هوازی، مقاومتی و ترکیبی بهعنوان یک راهکار غیردارویی برای کاهش آنزیمهای کبدی و چربی داخل کبدی برای بزرگسالان مبتلا به کبد چرب غیر الکلی پیشنهاد میشود.
عاطفه کتابدار، سیدرضا عطارزاده حسینی، مهرداد فتحی، محمد مسافری،
دوره 23، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: بیماری کبد چرب و ارتباط آن با بیماریهای قلبی عروقی یکی از دغدغههای جامعه امروزی است، لذا هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی و تزریق هورمون رشد بر محتوی PGC1α میتوکندریایی قلبی و برخی شاخصهای استرس اکسیداتیو موشهای سوری مبتلا به آسیب کبدی است.
روشها: در این پژوهش تجربی 21 سر موش بهصورت تصادفی به سه گروه هفت تایی، کنترل (C)، تمرین (E)، تمرین+هورمون رشد (EGH) تقسیم شدند. برنامۀ تمرین استقامتی بهمدت هشت هفته و پنج جلسه با شدت 50 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی در هفته اجرا شد. پروتکل تزریق GH روزانه یک میلیگرم/کیلوگرم/وزن بدن بود. سنجش دادهها توسط SPSS و با آزمون آماری تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی محاسبه شد.
یافتهها: مقادیر PGC1a در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنیداری داشت. همچنین مقادیر SOD و MDA در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل بهترتیب افزایش و کاهش معنیداری داشت. کاهش مقادیر HOMA تنها در گروه E نسبت به گروه کنترل معنیدار بود. همچنین تفاوت بین گروه E و E-GH نیز در سطح معنیداری بود. نسبت ALT/AST در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنیداری به همراه داشت. کاهش نسبت LDL/HDL تنها در گروه E نسبت به گروه کنترل معنیدار بود.
نتیجهگیری: تمرین استقامتی پاسخ مؤثرتری در بهبود نشانگرهای NAFLD به نسبت پپتید GH ایجاد کرده و تزریق این هورمون به تنهایی میتواند تبعات منفی بر برخی شاخصهای این ناهنجاری به همراه داشته باشد.
منیره خلیلی، حبیب اصغرپور، اسرا عسکری، جهانبخش اسدی،
دوره 23، شماره 6 - ( 11-1402 )
چکیده
مقدمه: سلامت و عملکرد مناسب رتیکولوم اندوپلاسمیک در کبد میتواند منجر به افزایش کیفیت متابولیسم سلولهای کبد شود. فعالیت ورزشی میتوانند با تنظیم آنزیمهای کبدی و عوامل مرتبط با مسیر آپوپتوز منجر به سلامت کبد شوند. بنابراین هدف از تحقیق حاضر، مقایسۀ عملکرد پروتئین چاپرون (CHOP) رتیکولوم اندوپلاسمیک کبد رتهای مدل سالم با مداخلۀ جلسات تمرینی متفاوت و گرسنگی است.
روشها: در تحقیق تجربی حاضر تعداد 30 سر رت نر نژاد ویستار با دامنۀ وزنی 25 ±330 گرم انتخاب و به شش گروه 1) کنترل، 2) گرسنگی، 3) 3 روز تمرین در هفته، 4) 5 روز تمرین در هفته، 5) گرسنگی+3 روز تمرین در هفته، 6) گرسنگی+ 5 روز تمرین در هفته تقسیم شدند. تمرین ورزشی شامل یک ساعت دویدن مداوم بهمدت 4 هفته روی تردمیل بود و گرسنگی بهمدت 14ساعت در زمان بیداری رتها انجام شد. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تحلیل واریانس یکطرفه و تعقیبی LSD در نرمافزار SPSS نسخه 23 انجام شد. سطح معنیداری 05/0≥P در نظر گرفته شد.
یافتهها: تجزیهوتحلیل دادهها تغییر معنیداری در سطوح آنزیمهای کبدی آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و آسپارتات ترانس آمیناز (AST) نشان داد (05/0≥P). این تغییر در بیان ژن CHOP نیز معنیدار بود (05/0≥P).
نتیجهگیری: تمرینهوازی 3 و 5 روزه همراه با گرسنگی با کاهش آنزیمهای کبدی (AST و ALT) و عامل مرتبط با مرگ سلولی (CHOP) از طریق مسیر آپوپتوز میتواند منجر به سلامت کبد میشود.
ستاره مرادی وفا، حامد قیامی تکلیمی، علی همتی عفیف، محمدجواد پوروقار، زهرا بهرام،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
مقدمه: تمرینهای تناوبی با شدت بالا (HIIT) و مصرف عصارههای گیاهی احتمالاً اثرات سودمندی بر شاخصهای التهابی دارد. هدف از مطالعۀ حاضر تأثیر هشت هفته تمرینهای تناوبی شدید و مصرف عصارۀ برگ لوکوات بر سطوح سرمی TNF-α و اینترلوکین 18 در مردان چاق مبتلا به کبد چرب غیرالکلی بود.
روشها: در این مطالعۀ نیمهتجربی، 40 مرد مبتلا به کبد چرب غیرالکلی دارای نمایۀ تودۀ بدنی (82/1±92/33) بهطور تصادفی به چهار گروه کنترل، تمرین، عصاره، عصاره+تمرین، هر گروه 10 نفر تقسیم شدند. تمرینها بهمدت 8 هفته و سه جلسه در هفته بهمدت 60 دقیقه با شدت بین 80-95 درصد ضربان قلب ذخیره انجام شد. بهمدت هشت هفته، روزی دو عدد کپسول250 میلیگرمی عصارۀ برگ لوکوات نیز تجویز شد. از آزمون تی زوجی و تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافتهها: کاهش معنادار سطوح TNF-α (3/15%) و اینترلوکین 18 (9/14%) در گروه تمرین+عصاره مشاهده شد (05/0P≤). اختلاف معناداری در سطوح TNF-α (001/0 =P) و اینترلوکین 18 (001/0 =P) بین گروهها بهدست آمد که این تغییرات در گروه عصاره+تمرین نسبت به گروههای تمرین و عصاره بزرگتر است.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد انجام تمرینها تناوبی شدید همراه با مصرف عصارۀ برگ لوکوات قادر به بهبود شاخصهای TNF-α و اینترلوکین 18 مرتبط با کبد چرب در افراد مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی خواهد شد. با این حال تأیید این فرضیه نیازمند پژوهشهای بیشتر است.
پریسا صابری حسن آبادی،
دوره 24، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: دیابت شایعترین بیماری متابولیک ناشی از کمبود نسبی ترشح یا عملکرد انسولین است. دیابت میتواند منجر به عوارض گوناگونی در بدن از جمله آسیب کبدی و کلیوی شود. هدف از این مطالعه، ارزیابی اثرات حفاظتی دی متیل فومارات بر سمیّت کبدی و کلیوی موشهای دیابتی ناشی از تزریق آلوکسان از مسیرهای التهاب و استرس اکسیداتیو بود.
روشها: موشهای ماده از نژاد (C57BL/6) با تزریق داخل صفاقی آلوکسان مونوهیدرات محلول در سرم فیزیولوژی (به میزان 120 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) در 3 روز متوالی دیابتی شدند. موشها به 7 گروه 5 تایی شامل گروههای دریافت کنندۀ آلوکسان و دی متیل فومارات دستهبندی شدند. موشهای دیابتی نوع اوّل با 3 دوز از دی متیل فومارات (بهترتیب،mg/kg 20، 40 و 80) بهمدت 21 روز تحت درمان قرار گرفتند. سپس، آزمونهای اختصاصی جهت ارزیابی پارامترهای بیوشیمیایی خون، نشانگرهای استرس اکسیداتیو، بیان ژنهای التهابی (TNF-α، IL-6 و NF-kB) و ژنهای مرتبط با پیشگیری از تشدید استرس اکسیداتیو و عوارض ناشی از دیابت (شامل بیان دو ژن Sirt-1 (سیرتوئین) و Nrf2) به کمک روش ریلتایم PCR انجام شد. در پایان، مشاهدات هیستوپاتولوژیکی در دو بافت کبد و کلیه موشها هم ارزیابی گردید.
یافتهها: تجویز دی متیل فومارات به موشهای دیابتی در یک رفتار وابسته به دوز منجر به کاهش معنادار سطوح گلوکز، AST، ALT و کراتنین خون در مقایسه با گروه شاهد شد. تغییرات هیستوپاتولوژیک کمتر و کاهش بیشتری در سطح شاخصهای استرس اکسیداتیو در کلیه و کبد گروههای تیمارشده با دی متیل فومارات در مقایسه با موشهای دیابتی مشاهده شد (001/0P< ). مواجهه با دی متیل فومارات به شکل معناداری موجب افزایش بیان ژنهای Sirt-1 و Nrf2 و کاهش بیان ژنهای دخیل در بروز التهاب نسبت به گروه دیابتی در هر دو بافت کبد و کلیه شد.
نتیجهگیری: تجویز دی متیل فومارات موجب بهبود شاخصهای بیوشیمیایی خون، استرس اکسیداتیو، هیستوپاتولوژی وتعدیل مسیر بیان دو ژن Sirt-1 و Nrf2 در دو بافت کلیه و کبد موشهای دیابتی شد.
فرح نامنی، مهسا عسگری،
دوره 24، شماره 6 - ( 12-1402 )
چکیده
مقدمه: دیابت نوعی اختلال متابولیک است که با استفاده از هیپرگلیسمی به دنبال نقض در ترشح انسولین، مقاومت به عمل آن یا هردو می شود. بنابراین هدف از پژوهش حاضر مطالعه تغییرات هیستوپاتولوژیک و آنزیمهای کبدی در موش های صحرایی دیابتی نوع 2 پس از دریافت عصاره لیکورایز و یک دوره تمرین منتخب شنا بود. مواد و روش ها: نمونه تحقیق 55 سر موش صحرایی نر 8 هفته ای( 20 ± 200 گرم ) بودند. برای بررسی القا دیابت، از تزریق استروپتوزتوسین (mg/kg30)،استفاده شد و حیوانات به طور تصادفی به 5 گروه: کنترل دیابتی، تمرین شنا، عصاره لیکورایز، تمرین شنا+ لیکورایز و گروه کنترل سالم تقسیم شدند. برنامه تمرینی 8 هفته شنای منتخب بود. به دو گروه از موشهای دیابتی عصاره لیکورایز خورانیده شد. پس از پایان طرح تحقیق تغییرات هیستوپاتولوژیک و آنزیم های (ALT,AST,ALP) اندازه گیری و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو طرفه بررسی شدند. نتایج: نتایج نشان داد تمرین شنا، مصرف عصاره لیکورایز و همچنین تمرین شنا با مصرف عصاره لیکورایز موجب کاهش معنادار آنزیم های (AST) و (ALP شدند. اما بر آنزیم آلانین (ALT ) تاثیر معناداری نداشت (05/0>p ). علاوه براین گروههای مکمل درصد کمتری از سطح فیبروز را در مقایسه با موشهای کنترل دیابتی نشان دادند. بحث و نتیجه گیری: این مطالعه شواهدی را ارائه میکند که نشان میدهد ورزش شنا و مصرف عصاره لیکورایز، هم به صورت جداگانه و هم همراه، میتوانند پارامترهای کبدی و آسیبشناسی مرتبط با دیابت را در موشهای صحرایی را کاهش داده و بهبود بخشند.