جستجو در مقالات منتشر شده


14 نتیجه برای Ck

باقر لاریجانی، مریم خرم‎شاهی بیات، محبوبه خلیلی گرگانی، فاطمه بندریان، شاهین آخوندزاده،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1383 )
چکیده

مقدمه: افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانپزشکی در بیماران دیابتی است که بروز آن علاوه بر اثر در سیر درمان، می‎تواند پیش‎آگهی بیماری را نیز دستخوش تغییر ‎کند. این مطالعه‎ با هدف بررسی شیوع افسردگی در بیماران دیابتی و ارتباط آن با کنترل قند خون طراحی گردید.
روشها: در این مطالعه مقطعی، 375 بیمار دیابتی (نوع 1 و2) مراجعه کننده به درمانگاه دیابت بیمارستان دکتر شریعتی و انجمن دیابت ایران شرکت داشتند. ابتدا بیماران به وسیله آزمون بک از نظر افسردگی غربال شدند، سپس بیماران افسرده طبق معیارهای DSM- IV از جهت دو اختلال افسردگی اساسی و افسرده‌خویی (dysthymia) ارزیابی شدند.
یافته‌ها: 9/41% بیماران دیابتی مورد مطالعه طبق آزمون بک افسرده بودند که از این میان 7/23% مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، 3/9% مبتلا به افسرده‌خویی و 8/0% به هر دو اختلال مبتلا بودند. بیشترین شیوع اختلال افسردگی اساسی و افسرده‌خویی به ترتیب در گروه سنی 31-59 سال و گروه سنی بالای 60 سال بود. همچنین افسردگی در زنان بیمار، در بیماران با قند خون کنترل نشده و نیز بیمارانی که عوارض سیستمیک دیابت داشتند شایع‌تر بود.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج این مطالعه، افسردگی عارضه روانی مهم و شایعی در بیماران دیابتی است که در زنان بیمار، بیماران با قند خون کنترل نشده و دارای عوارض سیستمیک دیابت شیوع بالاتری دارد. این نتایج لزوم توجه به این عارضه وکنترل قند خون و پیشگیری از پیدایش عوارض دیابت جهت پیشگیری از ابتلا به افسردگی را نشان می‌دهد.


فرزانه زاهدی، باقر لاریجانی،
دوره 6، شماره 1 - ( 5-1385 )
چکیده

در حیطه طب و مراقبت‌های سلامت،‌ برنامه‌های مربوط به تسهیم درآمد باید بدقت مورد بررسی قرار ‌گیرد تا اطمینان لازم حاصل شود که این‌گونه طرح‌ها با اصول و قواعد اخلاقی همخوانی دارند. در موضوع تسهیم درآمد دو بحث اخلاقی عمده مطرح می‌‌باشد که عبارتند از: رضایت آگاهانه و تعارض منافع. پزشک باید مسؤولیت و تعهد حرفه‌ای خود را با صداقت ، امانت و وفاداری نسبت به بیمار، ‌بدون توجه به تعارض با منافع شخصی ایفاء نماید. تعارض منافع معمولا بر درآمد و منافع مالی دلالت دارد. این امر ممکن است مباحث مهمی همچون پرداخت‌های مالی ویژه به پزشک، تسهیم حق ویزیت و خودارجاعی را در پی داشته باشد. مسائلی از این قبیل می‌تواند تصمیم‌گیری حرفه‌ای را مخدوش سازد. برخی کشورها در قوانین حرفه‌ای پزشکی این موضوعات را مورد توجه قرار داده‌اند. در این مقاله برآنیم تا ضمن شرح اهمیت موضوعات ذکر شده در صحنه طبابت عملی، برخی مسائل اخلاقی را که باید توسط پزشکان مورد توجه قرار گیرد بیان نمائیم.


آرش حسین نژاد، خدیجه میرزایی، محمدجواد حسین زاده، نازیلا جعفری، اعظم نجم افشار، مظاهر رحمانی، باقر لاریجانی،
دوره 8، شماره 3 - ( 1-1388 )
چکیده

مقدمه : بیماری دیابت نوع 2 با افزایش ابتلا به سایر بیماری‌های مزمن و نیز افزایش میزان مرگ و میر مرتبط است. درمان این بیماری با داروهای خوراکی آنتی دیابتیک ، تحت تاثیر تفاوت های فردی در پاسخ های فارماکوکینتیک و بالینی است.  از جمله عوامل مهم مرتبط با تفاوت های فردی نقش عوامل ژنتیکی در زیست دسترسی ،انتقال ، متابولیسم و عملکرد داروست. هدف از این مطالعه بررسی نقش پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی (rs2110385) ژن ویسفاتین بر میزان نیاز به داروهای خوراکی کنترل کننده قند خون در حفظ هموستاز گلوکز در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود.

روش‌ها: در یک مطالعه مقطعی، 94 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 مورد بررسی قرار گرفتند. تست های آزمایشگاهی شامل FBS ، G2h ، HbA1C، سطح  سرمی ویسفاتین ، انسولین و آدیپونکتین بود. شاخص های مقاومت به انسولین (HOMA) و حساسیت به انسولین (QUICKI) محاسبه شد. ژنوتیپ پلی مورفیسم مورد مطالعه با استفاده از روش  PCR-RFLP انجام گردید.

یافته‌ها: بین سطوح  FBS،G2h ،HbA1C ،غلظت انسولین ناشتا، شاخص های HOMA و QUICKI و نیز دوز مصرف متفورمین در میان انواع ژنوتیپ اختلاف معناداری یافت نشد. مقدار دوز مصرفی داروی گلیبن کلامید برای حفظ هموستاز گلوکز در سطوح یکسان ، در ژنوتیپ GG نسب به سایر ژنوتیپ‌ها به طور معناداری کمتر بود. حال آنکه اختلاف معناداری در مورد دوز مصرفی متفورمین در میان ژنوتیپ‌ها مشاهده نشد.

نتیجه گیری : از آنجایی که گلیبن کلامید در دسته داروهای ترشح کننده انسولین طبقه بندی می شود، به نظر می رسد واریانت‌های ژن ویسفاتین تنظیم کننده ترشح انسولین باشند. پیشنهاد می‌شود در مطالعات آینده تاثیر پلی مورفیسم واقع در پروموتر ژن ویسفاتین ،روی بیان آن مورد ارزیابی قرار گیرد.


خدایار عشوندی، مژگان جوکار، مهناز خطیبان، جواد کیانی، محمدرضا یوسف زاده، علیرضا سلطانیان،
دوره 13، شماره 2 - ( 10-1392 )
چکیده

مقدمه: در بیماران دیابتی، آموزش خود مراقبتی یکی از مهم‌ترین رویکردهای کلیدی در کنترل موفق دیابت می‌باشد. Teach Back یک روش آموزشی تعاملی است که می‌تواند منجر به افزایش دانش و درک بیمار و ارتقای خود مدیریتی آنها ‌گردد. لذا هدف این مطالعه تعیین تاثیر آموزش مراقبت از خود به روش Teach Back بر ارتقای رفتارهای خود مراقبتی بیماران دیابتی نوع دو شهر همدان می‌باشد. روش‌ها: این مطالعه از نوع کار آزمایی بالینی می‌باشد که بر روی 70 نفر از بیماران دیابتی نوع دو انجام شده است. شرکت کنندگان به‌صورت تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل (هر کدام 35 نفر) تقسیم شدند. برنامه‌ آموزشی طبق روش Teach Back در 4 جلسه برای گروه آزمون انجام شد. قبل و یک ماه پس از اتمام مداخله دادها با استفاده از پرسشنامه، مصاحبه و خود گزارش‌دهی جمع‌آوری گردید. جهت تحلیل داده‌ها از SPSS نسخه 20 و از آزمون‌های آماری تی زوجی و مستقل، کوواریانس و کای دو استفاده شده است. یافته‌ها: هر چند که نمره آگاهی افراد گروه آزمون و کنترل در قبل از مداخله تفاوت معنی‌داری نداشت، نمره‌ آگاهی بیماران گروه آزمون نسبت به گروه کنترل بعد از مداخله افزایش واضحی داشته است (001/0p<). همچنین بعد از مداخله‌ تفاوت معنی‌داری بین گروه آزمون و کنترل در زمینه رعایت رژیم غذایی (031/0p=)، نمره‌های فعالیت جسمی (002/0p=)، مراقبت از پا (001/0p< ) و مصرف منظم داروها (001/0p<) به‌دست آمد. بعد از مداخله (%4/91) بیماران گروه آزمون دارای عملکرد خوب و (%1/77) بیماران گروه کنترل دارای عملکرد متوسط درباره کنترل قند خون بوده و تفاوت معنی‌داری بین دو گروه وجود داشت (001/0p<). همچنین تفاوت معنی‌داری بین نمره کل خود مراقبتی بیماران گروه آزمون نسبت به گروه کنترل وجود داشت (001/0p<). نتیجه‌‌گیری: می‌توان گفت که استفاده از روش Teach Back بر افزایش میزان خود مراقبتی بیماران دیـابتی اثر مثبتی دارد و می‌تواند نقش موثری در کاهش عوارض این بیماری و افزایش کیفیت زندگی بیماران داشته باشد.
ناهید تیموری، هاشم نیری،
دوره 15، شماره 3 - ( 12-1394 )
چکیده

مقدمه: بیماری کبد چرب غیرالکلی(NAFLD) به‌عنوان یک بیماری رو به افزایش در بزرگسالان و کودکان در جهان مطرح است. چاقی، مقاومت به انسولین و هیپرتری‌گلیسیریدمی نقش اصلی در همه‌گیری این بیماری ایفا می‌کنند. NAFLD در افرادی‌که الکل مصرف نمی‌کنند می‌تواند به‌صورت استئاتوز ساده شروع شده تا استئاتوهپاتیت، فیبروز و سیروز پیشرفت نماید. سیتوکراتین 18 (CK-18) اصلی‌ترین رشته پروتیئنی متوسط در کبد است. در آسیب سلول‌های کبدی و مرگ سلولی در طی آپوپتوز، رشته‌های CK-18 در اثر تاثیر کاسپاز‌ها در جریان خون آزاد می‌شود. یکی از این روش‌های غیرتهاجمی تشخیص، بیومارکرهای جدیدی هستند که از بین آن‌ها CK18 اخیراً به‌عنوان یک مارکر آپوپتوزی و بسیار امیدوارکننده مطرح است. نشان داده ‌شده در مبتلایان به NAFLD، افزایش استرس اکسیداتیو ممکن است به استئاتوهپاتیت غیرالکلی (NASH) منجر شود. فعالیت آنزیم پاراکسوناز ((PON1 می‌تواند برای بررسی پراکسیداسیون لیپیدی و پیگیری بیماران مبتلا به NAFLD در نظر گرفته شود.

هدف پژوهش حاضر، بررسی سطح CK-18 به‌عنوان یک مارکر آپوپتوز سلول‌های کبدی و آنزیم پاراکسوناز به‌عنوان یک مارکر پراکسیداسیون لیپیدی بوده است.

­ این یک مطالعه شاهدار تصادفی است که سطح CK-18، آنزیم پاراکسوناز و پروفایل لیپیدی در 51 بیمار مبتلا به NAFLD بررسی شده با سونوگرافی، در مقابل 30 فرد سالم اندازه‌گیری شده است. قطعه M30 با روش الایزا ساندویچ برای تعیین سطوح در گردش اشکال مختلف از CK-18 و به‌عنوان بیومارکر جایگزین مرگ سلول پیشنهادشده است. آنتی‌بادی جهت تشخیص M30، یک اپی‌توپ جدید در موقعیت 387-396 از CK18، به‌اصطلاح CK18-Asp396 را شناسایی می‌کند که تنها پس از برش پروتئین توسط کاسپاز آشکار می‌شود و به‌عنوان یک نشانگر انتخابی آپوپتوز فرض شده است. فعالیت PON1 با استفاده از یک سوبسترای سنتتیک مورد سنجش قرار گرفت. از سوبسترای پاراکسون (دی اتیل پارا نیترو فنیل فسفات)، برای تعیین فعالیت PON1 نسبت به پاراکسون در طول موج 412 و دمای 37 درجه استفاده شد.: این بررسی نشان می‌دهد سطح سیتوکراتین 18 (005/0=p)، آنزیم پاراکسوناز (03/0=p)، تری‌گلیسیرید (04/0=p) و لیپوپروتیئن با چگالی پایین (04/0=P) در بیماران کبد چرب غیرالکلی در مقایسه با افراد سالم افزایش داشته است، همچنین بین CK-18 و پاراکسوناز با مراحل اولیه بیماری کبد چرب همبستگی وجود دارد.: این مطالعه نشان می‌دهد که اندازه‌گیری سطح سیتوکراتین18 می‌تواند در پیش‌بینی بیماران کبد چرب غیرالکلی مفید باشد و فعالیت آنزیم پاراکسوناز ((PON1 می‌تواند برای بررسی پراکسیداسیون لیپیدی و پیگیری بیماران مبتلا به NAFLD در نظر گرفته شود.


سعیده رهنما، عزیزه اسدزاده، فاطمه حیدریان،
دوره 18، شماره 1 - ( 10-1397 )
چکیده

مقدمه: مهارکننده‌های α-گلوکوزیداز با مداخله در هضم کربوهیدرات‌ها در کنترل بیماری دیابت نقش دارند. Thymus vulgaris یا آویشن باغی گیاهی از خانواده‌ی نعناعیان می‌باشد. اسانس این گیاه دارای فنل‌هایی مثل تیمول، کارواکرول، سیمن، لینا لول، پینن می‌باشد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر مهار کنندگی مشتقات موجود در عصاره‌ی آویشن باغی بر فعالیت آنزیم α-گلوکوزیداز به روش داکینگ مولکولی می‌باشد.
روش‌ها: در این مطالعه، برای بررسی نحوه‌ی اتصال ترکیبات به جایگاه فعال آنزیم، ترسیم ساختار شیمیایی ترکیبات، بهینه‌سازی انرژی، مطالعات داکینگ و تجزیه و تحلیل‌های نهایی به‌ترتیب از نرم‌افزارهایChemDraw ، Hyperchem، AutoDockTools، DS Visualizer و Lig plot استفاده شد.
یافته‌ها: تمامی ترکیبات مورد مطالعه قادر به اشغال جایگاه فعال آنزیم بودند که در میان تمام آنها، بهترین نتایج داکینگ مربوط به ترکیب Caryophlla-4-(12), 8(13)-dien-5-β-ol است. در حقیقت این ترکیب دارای منفی‌ترین سطح انرژی اتصال، بالاترین تمایل برای اتصال به آمینواسیدهای کلیدی جایگاه فعال آنزیم و محل برهمکنش مشابه با مولکول کوکریستال است.
نتیجه‌گیری: با توجه به اثر بخشی نسبتاً بالای ترکیبات عصاره‌ی گیاه در مطالعه‌ی بیوانفورماتیکی، برای بررسی‌های تکمیلی می‌توان اثر این ترکیبات گیاهی را در شرایط in vitro و in vivo مورد آنالیز قرار داد.
فاطمه سلطان محمدی، مهسا محسن زاده، فواد فیض الهی،
دوره 19، شماره 2 - ( 11-1398 )
چکیده

مقدمه: هدف از مطالعه‌ی حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف عصارهی انگور سیاه بر میزان بیان ژن Wnt وβ-catenin در بافت پانکراس رت‌های نر مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روش‌ها: تجربی بود. تعداد 40 سر رت نر 8 هفته ای با میانگین 20±250 گرم، پس از القاء دیابت توسط STZ، به‌صورت تصادفی در 5 گروه: کنترل-پایه، کنترل- دیابتی، تمرین- دیابتی، عصارهی دانهی انگور سیاه- دیابتی و تمرین همراه با مصرف عصارهی دانهی انگور سیاه-دیابتی تقسیم شدند. آزمودنی‌های گروه‌های تمرینی ۵ جلسه در هفته و به‌مدت ۸ هفته به فعالیت بر روی نوارگردان با شدت90% Vo2max پرداختند. در گروه‌های عصاره نیز 250 میلی‌گرم عصاره‌ی دانه‌ی انگور به ازای کیلوگرم وزن بدن یک بار در روز به‌مدت 8 هفته به داخل معده‌ی رت‌ها گاواژ شد. ٢٤ساعت بعد از آخرین جلسهی تمرینی رت‌ها به‌وسیله گاز Co2 بیهوش شده و بافت پانکراس بلافاصله استخراج و میزان بیان ژنها با تکنیک Real time-PCR و با مقیاس ( ) سنجیده شد. در کلیهی تحلیل های آماری سطح معنیداری آماری برابر05/0 در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: اثر تمرین و عصاره هر کدام بر بیان ژن WntوΒ-catenin معنادار بود، اما تعامل تمرین و عصاره بر بیان ژن Wnt معنادار نبود ولی اثر تعاملی عصاره و تمرین بر بیان ژن Β-catenin معنادار بود.
نتیجهگیری: تمرین به‌مدت هشت هفته بر روی بیان ژن‌های مسیر سیگنالینگ β-catenin- Wnt اثر داشته است. بنابراین استفاده از این نوع تمرین همراه با مصرف عصاره‌ی دانه‌ی انگور سیاه با رعایت احتیاط به بیماران دیابتی نوع دو توصیه می‌شود.
بهاره غنی، مهسا محسن زاده، فواد فیض الهی،
دوره 19، شماره 5 - ( 4-1399 )
چکیده

مقدمه: اگرچه برخی مطالعات، سازوکار عملکرد سلول‌های‌های بتا را در مدل‌های حیوانی و کم و بیش در جمعیت‌های انسانی مطالعه نموده‌اند، اما تاکنون نقش ورزش درمانی یا اجرای فعالیت ورزشی HIIT همراه با مصرف مکمل انگور سیاه بر بیان ژن‌های درگیر در سلول‌های بتای پانکراس کمتر مطالعه شده است، لذا هدف از مطالعه‌ی حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف مکمل انگور سیاه بر میزان بیان ژن PPARα  و PPARγ در بافت پانکراس رت‌های نر مبتلا به دیابت نوع دو است.
روش‌ها: مطالعه در قالب یک طرح تجربی انجام شد. آزمودنی‌های این طرح را 40 رت نر 8 ماهه با میانگین وزنی 250 گرم تشکیل دادند. پس از آشنایی آزمودنی‌ها با تمرین و القاء دیابت توسط STZ به‌صورت تصادفی در 5 گروه شامل تمرین، مکمل، تمرین و مکمل، کنترل دیابتی و کنترل پایه تقسیم شدند. پس از 8 هفته تمرین که ۵ جلسه در هفته و به‌مدت ۸ هفته که فعالیت بر روی نوارگردان با شدت90% Vo2max و مکمل‌دهی عصاره‌ی هسته‌ی انگور سیاه بود، میزان ژن‌های PPARα و PPARγ بعد از استخراج RNA از پانکراس و سنتز cDNA اندازه‌گیری شد. میزان ژن PPARα و PPARγ  با روش PCR Time-Real مورد سنجش قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس دو عاملی در سطح معنی‌داری 05/0 توسط نرم‌افزار SPSS  نسخه 24 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: اثر تمرین به همراه مصرف عصاره‌ی دانه انگور سیاه بر بیان ژن‌های PPARγ و PPARα  در پانکراس رت‌های دیابتی معنادار نبود، اما تمرین به تنهایی سبب افزایش معنادار بیان ژن PPARα در بافت پانکراس نمونه‌های دیابتی شد. همچنین مصرف عصاره‌ی دانه‌ی انگور سیاه نیز به تنهایی موجب افزایش معنادار بیان ژن‌های PPARγ و PPARα شد.
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد تنظیم بیان ژن‌های PPARα  و PPARγ از طریق تمرین و مصرف عصاره‌ی دانه‌ی انگور سیاه احتمال دارد منجر به بهبود و حفظ عملکرد سلول‌های بتای پانکراس در رت‌های دیابتی شود.
 
هومنا عبدی، عیدی علیجانی، مهسا محسن زاده،
دوره 20، شماره 2 - ( 11-1399 )
چکیده

مقدمه: اگرچه برخی مطالعات، سازوکار عملکرد سلول‌های‌های بتا را در مدل های حیوانی و کم و بیش در جمعیت‌های انسانی مطالعه نموده‌اند، اما تاکنون نقش ورزش درمانی یا اجرای فعالیت ورزشی HIIT همرا ه با مصرف مکمل انگور سیاه بر بیان ژن‌های درگیر در سلول‌های بتای پانکراس کمتر مطالعه شده است در این پژوهش به بررسی اثر مکمل انگور سیاه توام با تمرین تناوبی شدید بر ژن‌های Bcl-2 و Bax بافت پانکراس رت‌های مبتلا به دیابت نوع دو پرداخته می‌شود.
روش‌ها: مطالعه در قالب یک طرح تجربی انجام شد. آزمودنی‌های این طرح را 40 رت نر 8 ماهه با میانگین وزنی 250 گرم تشکیل دادند. پس از آشنایی آزمودنی‌ها با تمرین و القاء دیابت توسط STZ به‌صورت تصادفی در 5 گروه شامل تمرین، مکمل، تمرین و مکمل، کنترل دیابتی و کنترل پایه تقسیم شدند. پس از 8 هفته تمرین که ۵ جلسه در هفته و به‌مدت ۸ هفته که فعالیت بر روی نوارگردان با شدت90% Vo2max و مکمل‌دهی عصاره‌ی هسته‌ی انگور سیاه بود. میزان ژن‌های Bcl-2 و Bax بعد از استخراج RNA از پانکراس و سنتز cDNA اندازه‌گیری شد. میزان ژن Bcl-2 و Bax با روش PCR Time-Real مورد سنجش قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس دو عاملی در سطح معنی‌داری 05/0 توسط نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 24 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد اثر اصلی تمرین بر بیان ژن Bcl-2 اثر معناداری ندارد. اثر اصلی عصاره بر بیان این ژن معنادار بود. همچنین تعامل تمرین و مکمل بر Bcl-2 معنادار نبود. در خصوص بیان ژن Bax نشان داده شد اثر اصلی تمرین بر ژن اثر معنادار بود. اثر اصلی عصاره‌ و تعامل تمرین و مکمل بر بیان ژن Bax معنادار نبود. در مقایسه تأثیر تمرین و عصاره بر بیان ژن‌های Bcl-2 و Bax تغییرات معناداری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد تنظیم بیان ژن‌های Bcl-2 و Bax از طریق تمرین و مصرف عصاره‌ی دانه‌ی انگور سیاه احتمال دارد منجر به بهبود و حفظ عملکرد سلول‌های بتای پانکراس در رت‌های دیابتی شود.
مرتضی صادقی، مهران میراولیایی،
دوره 20، شماره 3 - ( 12-1399 )
چکیده

مقدمه: دیابت یک سندرم متابولیکی است که با افزایش قند خون مشخص می‌شود. آنزیم‌های آلفاگلوگوزیداز که در میان پرزهای روده کوچک قرار دارند مسؤول هیدرولیز کربوهیدرات‌ها هستند. هدف این تحقیق ارزیابی بیوانفورماتیک ترکیبات فعال گیاه شنبلیله در سرکوب آنزیم آلفاگلوکوزیداز است.
روش‌ها: این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفت. بدین منظور، ابتدا مهم‌ترین ترکیبات جداشده‌ی شنبلیله از پایگاه داده‌ای PubChem دانلود شدند و سپس فایل مربوط به آنزیم آلفاگلوکوزیداز از پایگاه PDB دریافت شد. کلاس سمیت ترکیبات و قوانین لیپینسکی ترتیب توسط Toxtree & Protox II و سرور Swiss ADME پیش‌بینی شدند. در پایان، داکینگ مولکولی و برهم‌کنش آنزیم‌ با ترکیبات موجود در شنبلیله توسط AutoDock Tools 1.5.6 و Molegro Virtual Docker 6.0 صورت گرفت. هم‌چنین آنالیز نتایج مربوط به اینتراکشن‌ها با دو نرم‌افزار Discovery Studio 3.5 و Ligplot 2.1 صورت گرفت.
یافته‌ها: نتایج مشخص کرد که همه ترکیبات انتخاب شده در شنبلیله با پیروی از قانون لیپینسکی، انرژی اتصال مناسب و نداشتن سمیت گزینه‌های مناسبی در مهار آنزیم آلفاگلوکوزیداز هستند. اما از میان این ترکیبات، ترکیب Vitexin با 8/4- کیلوکالری بر مول کم‌ترین انرژی اتصال و بیش‌ترین اثر مهاری را بر آنزیم آلفاگلوکوزیداز داشت. این ترکیب هم‌چنین انرژی اتصال منفی‌تری نسبت به مهارکننده استاندارد (ووگلیبوز) داشتند.
نتیجه‌گیری: از نتایج این پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که از میان مهم‌ترین ترکیبات موجود در شنبلیله، ترکیب Vitexin به‌دلیل ایجاد برهم‌کنش هیدروژنی و هیدروفوبی بیش‌تر با آمینواسیدهای جایگاه فعال آنزیم آلفاگلوکوزیداز، مهارکننده قوی‌تری محسوب می‌شود.
 
علی اصغر سلیمانی، علیرضا رحیمی، عیدی علیجانی، امیر سرشین،
دوره 21، شماره 6 - ( 12-1400 )
چکیده

مقدمه: بیماری قلبی عروقی عامل اصلی مرگ و میر در بیماران مبتلا به دیابت نوع یک است و خطر قلبی عروقی حتی در بیماران دیابت نوع 1 با کنترل متابولیک خوب همچنان بالا است. هدف از این تحقیق تعیین اثر شش هفته تمرینات هوازی بر شاخص‌های التهابی و آسیب قلبی در رت‌های نر دیابتی نوع یک بود.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی تجربی، 19 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین وزن 200 -250 گرم) به‌طور تصادفی در چهار گروه تمرین هوازی، شم، کنترل و سالم قرار گرفتند. در این مطالعه، القای دیابت نوع یک با تزریق تک دوز استرپتوزوتوسین حل شده در بافر سدیم سیترات به روش درون صفاقی انجام شد. تمرین هوازی با شدت 50-60 درصدVO2max، 5 روز در هفته به‌مدت 6 هفته انجام ‌شد. پس از بیهوشی، کالبد شکافی انجام و بطن چپ قلب برداشته شد. سطح فاکتور نکروز تومور آلفا (TNF-α)، گیرنده‌ی آلفا -1 فعال‌کننده‌ی تکثیر پروکسی‏زوم (PGC-1α) و کراتین کیناز (CK) بافت قلب رت‌ها با استفاده از روش وسترن بلات اندازه‌گیری شد. داده‌ها به روش آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی‌داری P<0.05 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که شش هفته تمرین هوازی منجر به کاهش معنی‌دار TNF-α و CK و افزایش معنی‌دار PGC-1α در بافت قلب موش‌های دیابتی نوع یک شد (001/0>P).
نتیجه‏گیری: با توجه به نتایج، به‌نظر می‌رسد تمرینات هوازی می‌تواند به بهبود شاخص‌های التهابی و آسیب  قلبی در دیابت نوع یک کمک کند.
ایرج خالقی، عیدی علیجانی، علیرضا رحیمی، مهسا محسن زاده،
دوره 22، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده

مقدمه: دیابت می‌تواند منجر به آتروفی عضلانی شود. این پژوهش با هدف بررسی ترکیب تمرینات مقاومتی و تزریق سلول‌های اجدادی اندوتلیال بر بیان فاکتور آتروفی در عضله‌ی نعلی موش‌های صحرایی دیابتی انجام شد.
روش‌ها:30 سر موش صحرایی (با سن 6 هفته با وزن 20±200گرم) به‌صورت تصادفی به پنج گروه سالم پایه، دیابتی کنترل، دیابتی تمرین کرده، دیابتی تمرین نکرده با تزریق سلول‌‌های اجدادی اندوتلیال، دیابتی تمرین کرده با تزریق هم‌زمان سلول‌های اجدادی اندوتلیال تقسیم شدند. برای بررسی تغییرات میزان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ به روش وسترن بلات اندازه‌گیری شد. داده‌های به روش آزمون تحلیل واریانس دو عاملی توسط نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 19 در سطح معناداری α≥%5 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: در این پژوهش 6 هفته تمرین مقاومتی بر بیان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ تأثیر معنی‌داری نداشت. اما تزریق سلول‌های اجدادی اندوتلیال منجر به افزایش معنی‌دار بیان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ شد. اثر تعاملی تمرین مقاومتی و تزریق سلول‌های اجدادی بربیان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ ‌معنیدار نبود، به‌عبارت دیگر در هم‌زمانی تمرین و تزریق نسبت به تنها تمرین یا تزریق برتری معنی‌دار وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این پژوهش می‌توان اظهار داشت تزریق سلول‌های اجدادی اندوتلیال می‌تواند سبب بهبود تحلیل رفتگی عضلانی شود اما تمرین مقاومتی به تنهایی مؤثر نبود. همچنین تعامل این دو راهکار برتری در کاهش عوارض آتروفی در رت‌های دیابتی نداشت.
معصومه شجاعی برجوئی، سمیه نوروزی، پارسا برنوس، کیمیا مختاری، عزیزه اسدزاده،
دوره 22، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده

مقدمه: دیابت ملیتوس به گروهی از اختلالات متابولیکی اطلاق می‌شود که با افزایش سطح خونی گلوکز به‌علت اختلال در ترشح انسولین، عملکرد انسولین یا هر دو همراه است. با توجه به این که آلفاگلوکوزیداز یک آنزیم کلیدی در هیدرولیز کربوهیدرات‌ها و افزایش سطح قند خون است. هدف از این پژوهش بررسی بیوانفورماتیکی مهار آنزیم آلفاگلوکوزیداز به‌وسیله‌ی ترکیبات اصلی گیاه مریم گلی است.
روش‌ها: این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفت. جهت مطالعه‌ی نحوه‌ی برهم کنش و میزان انرژی اتصال ترکیبات در جایگاه فعال آنزیم، ساختار سه بعدی ترکیبات و پروتئین مورد بررسی به‌ترتیب از پایگاه‌هایPubChem وPDB به‌دست آمد. پس از بهینه‌سازی انرژی توسط نرم‌افزار Hyperchem، مطالعات داکینگ به‌وسیله‌ی نرم‌افزار AutoDock 4.2 انجام گرفت و برای به‌دست آوردن پارامترهای لیپینسکی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی ترکیبات از سرورSwiss ADME استفاده شد.
یافته‌ها: ترکیبات مورد مطالعه از نظر انرژی اتصال و نحوه‌ی برهم‌کنش مشابه با دو ترکیب کنترل مثبت وگلیبوز و میگلیتول بودند، بهترین نتایج داکینگ مربوط به ترکیب کامفور است. در حقیقت این ترکیب با منفی‌ترین سطح انرژی اتصال (Kcal/mol 95/3-) تمایل بیشتری برای اتصال به آمینواسیدهای کلیدی جایگاه فعال آنزیم آلفاگلوکوزیداز دارد.
نتیجه گیری: با توجه به برهم‌کنش‌ها‌ی مناسب ترکیبات مریم گلی با آنزیم می‌توان پس از تأیید نتایج در شرایط برون تنی و درون تنی از این گیاه به‌عنوان یک کاندید مناسب دارویی در درمان دیابت استفاده کرد.
مصطفی بسکاآبادی، نجمه مهاجری، علی تقی پور، حبیب الله اسماعیلی، سید جواد حسینی، احسان موسی فرخانی،
دوره 22، شماره 6 - ( 12-1401 )
چکیده

مقدمه: در ایران با پیشرفت فناوری و توسعه‌ی آمارهای ثبتی لزوم استفاده از روش‌های داده کاوی بیشتر مورد توجه محققین قرار گرفته است. درخت رگرسیون و طبقه‌بندی یکی از روش‌های مهم در مُدل‌بندی داده‌های حجیم است که برای کنترل جامعه و پیش‌بینی مورد توجه محققین زیادی قرار گرفته است. هدف این مطالعه تعیین متغیرهای تأثیرگذار بر فراوانی رخداد عوارض ناشی از دیابت است.
روش‌ها: این پژوهش از نوع مقطعی-تحلیلی است. در این پژوهش، اطلاعات تمام افراد مراجعه کننده‌ی دیابتی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1397 از سامانه‌ی سینا استخراج گردید. 5016 نفر از افراد وارد شده به مطالعه دارای عارضه‌ی دیابت و 53613 نفر نیز بدون عارضه بودند. روش برازش مدل درخت رگرسیون و طبقه‌بندی و معیار سنجش مدل ضریب تعیین و مساحت منحنی راک و نمودار Lift است.
یافته‌ها: منحنی راک برای مدل درختی برازش داده شده 8/73 درصد که نشان دهنده‌ی توان نسبتاً بالای مدل است. براساس نمودار Lift قدرت تصمیم‌گیری بروز عارضه‌ی دیابت برای فردی که مراجعه می‌کند 5/3 برابر افزایش می‌یابد.
نتیجه‌گیری: نتایج مدل رگرسیون و طبقه‌بندی درختی نشان داد که از متغیرهای کمی به‌ترتیب نزولی سن، عامل خطرسنجی، FBS، HbA1C، مجموع زمان فعالیت، کلسترول، FBS وHDL، بیماری قلبی و عروقی، سابقه‌ی سکته، فشار خون، کلسترول، تجویز استاتین، شغل با فعالیت فیزیکی سخت، منطقه‌ی زندگی، روغن مصرفی، پیاده‌روی، مصرف سبزیها و جنسیت در فراوانی رخداد عارضه‌ی دیابت مؤثرتر از عوامل دیگر هستند.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb