جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای Hdl

سید مهرداد صولتی، آرش قنبریان، مازیار رحمانی، نرگس سربازی، سیما اله وردیان، فریدون عزیزی،
دوره 2، شماره 2 - ( 3-1382 )
چکیده

مقـدمه: وجود عوامل خطرزای قلبی‌ ـ عروقی موضوع مورد بحث در مطالعات مختلف می‌باشد. مطالعاتی که برای یافتن یک ابزار ساده غربالگری که بتواند عوامل خطرزای نامعمول را پیش‌بینی کند اخیراً وجود همزمان بالا بودن دور کمر و افزایش تری‌گلیسرید سرم را به عنوان یک معیار برای پیش‌بینی اختلالات متابولیک که به بیماری عروق کرونرمنجرمی‌شود، پیشنهاد کرده اند. مطالعه حاضر جهت بررسی عوامل خطرزای قلبی ـ عروقی در چهرگون (phenotype) مذکور انجام شده است.

روشها: این بررسی در کلیه زنان سنین 18- 65 ساله که مبتلا به دیابت نبودند، از جمعیت تحت پوشش مطالعه قند و لیپید تهران انجام شد. افراد بر اساس تری‌گلیسرید ناشتای سرم و اندازه دور کمر به چهار گروه TgHWH (تری‌گلیسرید بالای 160 میلی‌گرم در دسی‌لیتر و دور کمر بالای 80 سانتی متر)، TgHWL (تری‌گلیسرید بالاتر از 160 میلی‌گرم در دسی‌لیتر و دور کمر کمتر از 80 سانتی متر)، TgLWH (تری‌گلیسرید کمتر از 160 میلی‌گرم در دسی‌لیتر و دور کمر بیشتر از 80 سانتی متر) و TgLWL (تری‌گلیسرید کمتر از 160 میلی‌گرم در دسی‌لیتر و دور کمر کمتر از 80 سانتی متر) تقسیم شدند. سپس عوامل خطرزای قلبی- عروقی شامل متغیرهای لیپیدی و تن سنجی(anthropometric) در گروهها مورد مقایسه آماری قرار گرفتند. همچنین شیوع افراد مبتلا به پرفشاری خون، LDL-C بالاتر از 130 میلی‌گرم در دسی‌لیتر، کلسترول تام بیشتر از 220 میلی‌گرم در دسی‌لیتر و HDL-C کمتر از 45 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در گروهها بررسی شدند.

یافتهها: نمونه‌های مورد بررسی 5630 نفر بودند. 5/27% در گروه TgLWL و 9/31% در گروه TgHWH قرار داشتند. سن افراد در گروه TgHWH به طور معنی‌داری بالاتر از سایر گروه‌ها بود (10±28, 12±39, 12±36, 11±46 سال به ترتیب در TgLWL، TgLWH، TgHWL، TgHWH، 001/0(P<. فشارخون سیستولی و دیاستولی, شاخص توده بدنی و اندازه دور کمر در گروه TgHWH به طور معنی‌داری بالاتر از سایر گروهها بود. در بررسی متغیرهای آزمایشگاهی مشاهده شد که در گروه TgHWH غلظت سرمی کلسترول تام، تری‌گلیسرید، LDL-C (41±150، 41±131، 35±132، 32±111 میلی‌گرم در دسی‌لیتر به ترتیب در گروههای TgHWH، TgHWL، TgLWH، TgLWL، 001/0(P< بالاتر و HDL-C (10±40, 11±42, 11±47, 11±48 میلی‌گرم در دسی‌لیتر به ترتیب در گروههای TgHWH، TgHWL، TgLWH، TgLWL؛ 001/0(P< پایین‌تر از سایر گروهها بود. شیوع افرادی که حداقل چهار عامل خطرزا داشتند در گروه TgHWH 4/61% و در گروه TgLWL 1% بود.

نتیجــه‌گیری: از معیار ساده بالا بودن دور کمر به همراه افزایش تری‌گلیسرید (TgHWH) می‌توان در زنان به عنوان یک ابزار غربالگری برای پیش‌بینی دیگر عوامل خطرزای قلبی ـ عروقی استفاده کرد.


فرزاد نجفی پور، مهری عبداله کوخی، کاظم قدوسی، معصومه زارعی‌زاده،
دوره 4، شماره 2 - ( 5-1383 )
چکیده

دیابت شایع‌ترین بیماری متابولیک انسان است.دیابت نوع 2 ترکیبی متغیر از مقاومت به انسولین و اختلال در ترشح انسولین است که منجر به اختلال در لیپیدهای پلاسما و غلظت لیپوپروتیین‌ها می‌گردد. دیس‌لیپیدمی از سایر عوامل خطر اصلی قلبی- عروقی است در ایجاد بیماری شریان کرونر اهمیت بیشتری دارد. در اکثر موارد شایع‌ترین الگوی دیس لیپیدمی در افراد دیابتی به صورت تری‌گلیسرید (TG) بالا و HDL-C پایین گزارش شده است . سطح پایینHDL-C در افزایش خطر بروز بیماری‌های قلبی-عروقی تأثیر زیادی دارد؛ به این علت این بررسی برای یافتن داروی مؤثر تر جهت افزایش HDL-C انجام گرفته است .
روش‌ها: در این بررسی 40 بیمار (13مرد -27 زن) دیابتی نوع دو به‌روش Cross over تحت درمان دو داروی ژمفیبروزیل و لواستاتین بطور جداگانه به مدت دو ماه قرار گرفتند و HDL-C قبل و بعد از مصرف دارو ها اندازه گیری شد.در تمامی بیماران مقادیر قند خون، کلسترول تام (TC) وTG قبل و بعد از درمان در حد طبیعی بودند و همچنین بیماران در طول درمان رژیم غذایی خود را تغییر نداده بودند. یافته های آزمایشگاهی جمع آوری و تجزیه و تحلیل گردید و رابطه میزان افزایشHDL-C و کاهش TC با مصرف لواستاتین و ژمفیبروزیل مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: میانگین HDL-C و TC قبل از مصرف دارو به ترتیب mg/dl 5/36 و mg/dl 56/174 بود . میانگین HDL-C و TC بعد از مصرف لواستاتین به ترتیب mg/dl 30/43 و mg/dl 44/150 بود . میانگین HDL-C و TC بعداز مصرف ژمفیبروزیل به ترتیب mg/dl 33/43 و mg/dl 36/146 بود. لواستاتین باعث افزایش % 54/18 در HDL-C و کاهش %82/13 در TC شده و ژمفیبروزیل نیز باعث افزایش %62/18 در HDL-C و کاهش %05/16 در TC شده است .
نتیجه‌گیری: تفاوتی بین اثر لواستاتین و ژمفیبروزیل بر روی افزایش HDL-C مشاهده نشد (449/0=P)؛ همچنین تفاوتی بین اثر لواستاتین و ژمفیبروزیل بر روی کاهش TC نیز مشاهده نشده است (992/0P=). میزان افزایش HDL-C بعد از مصرف لواستاتین با جنسیت ارتباط داشت به طوری‌که باعث افزایش HDL-C به میزان بیشتر در زنان شده بود (006/0p=)؛ همچنین میزان افزایشHDL-C بعد از مصرف ژمفیبروزیل با جنسیت ارتباط داشت(035/0p=)به طوری‌که در زنان باعث افزایش بیشتری شده بود.

 


شهرام صفا، علیرضا استقامتی، محسن نصیری طوسی، حسین فروتن، هادی غفرانی، اکرم سربیایی، مهرشاد عباسی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1384 )
چکیده

برای تصمیم گیری های بالینی درباره بیماران مبتلا به سیروز کبدی و هپاتیت مزمن، همیشه لازم است که میزان وخامت کارکرد سلول‌های کبدی تخمین زده شود. در کنار معیار های استاندارد که گاهی هزینه بر و وقتگیر هستند؛ روش‌های آزمایشگاهی ارزان و سریع مانند سنجش سطح آلبومین خون و زمان پروترومبین، کارآیی خود را نشان داده‌اند. در این مطالعه رابطه سطح لیپیدهای سرم با میزان تخریب سلول‌های کبدی بررسی شده است.
روش‌ها: جمعیت مورد مطالعه 75 بیمار مبتلا به سیروز و هپاتیت مزمن به عللی غیر از هپاتیت الکلی ، کبد چرب غیر الکلی و هپاتیت‌های کلستاتیک بودند. بیماران تحت درمان با داروهای پایین آورنده چربی و قند خون یا تغذیه کامل وریدی نبوده و سابقه کانسر ، دیابت بیماری قلبی ، کلیوی ، پانکراتیت و خونریزی حاد گوارشی را نداشتند. به عنوان گروه شاهد، 75 نفر از بیماران بستری یا مراجعین سرپایی بدون سابقه بیماری خاص انتخاب شده و از نظر جنس و سن با گروه شاهد جور شدند. پس از اخذ رضایت برای ورود به مطالعه ، اطلاعات دموگرافیک و آنتروپومتریک افراد مورد مطالعه ثبت گردید و در نمونه خون ناشتای 12 ساعته مقادیر آلبومین سرم ، زمان پروترومبین ،INR، کراتینین، کلسترول تام، تری‌گلیسرید، LDL-C، HDL-C و بیلی‌روبین تام سرم تعیین گردید. تمام بیماران دارای ارزیابی سونوگرافیک کبد و مجاری صفراوی بودند. تشخیص سیروز و هپاتیت مزمن در اکثر بیماران با بیوپسی کبد داده شد. معیار های CHILD و MELD در بیماران به عنوان تخمین آسیب کارکرد کبدی محاسبه گردید. در پایان سطح لیپید های خون بین بیماران و افراد شاهد و در گروه بیماران بین بیماران با وخامت کارکرد کبدی متفاوت مقایسه گردید.
یافته‌ها: سطح تمام لیپیدهای خون در بیماران با اختلال کبدی بطور معنی داری کمتر از افراد سالم بود. سطح کلسترول تام ، LDL-C و HDL-C در بیماران با درجات بالای C‏HILD کمتر از درجات پایین آن بود و با افزایش معیار MELD کاهش می‌یافت. سطح تمام لیپیدهای خون با میزان آلبومین سرم ارتباط خطی مستقیم و با زمان پروترومبین ارتباط خطی معکوس داشت.
نتیجه‌گیری: سطح لیپیدهای خون با عملکرد سلول‌های کبدی ارتباط دارد و از آن ها می توان برای برآوردی سریع و ارزان از میزان آسیب کبد در بیماران مبتلا به سیروز و هپاتیت مزمن استفاده کرد.


مجتبی ملک، راهب قربانی، علی رشیدپور، رحیمه اسکندریان،
دوره 9، شماره 1 - ( 9-1388 )
چکیده

مقدمه: بیماری­های عروق کرونری از مهم­ترین و قابل پیشگیری­ترین عوامل مرگ و میر جامعه امروزی محسوب می­گردند و  هیپرلیپیدمی از مهم­ترین علل بروز بیماری­های قلبی است. در این بین، سندرم تری­گلیسرید بالا HDL پایین یک عامل خطرساز قوی برای انفارکتوس قلبی و مرگ در اثر بیماری عروق کرونری می­باشد. با توجه به اهمیت این سندرم و عدم بررسی­های لازم در این مورد، مطالعه­ای با هدف بررسی شیوع این اختلال در استان سمنان انجام شد تا زمینه ساز اقدامات کاربردی لازم دراین راستا باشد.

روش‌ها: این مطالعه اپیدمیولوژیک به صورت مقطعی در سال 1384 و با شرکت 3799 نفر از افراد 70-30 ساله جامعه شهری و روستایی استان سمنان انجام شد. نمونه­گیری به روش مرحله­ای و در شهرستان­های سمنان، دامغان، شاهرود و گرمسار انجام شد. جمع­آوری داده­ها از طریق تکمیل پرسشنامه انجام گرفت. سپس با راهنمایی قبلی، آزمایش‌ها پس از با ناشتایی 12 ساعته انجام شد.

یافته‌ها: میانگین سنی نمونه­ها 2/10±41 سال و 6/44 درصد آنها مرد بودند. سندرم HDL پایین و تری گلیسرید بالا در 5/15 درصد موارد دیده شد. شانس ابتلا به این سندرم  در زنان حدود 7 برابر مردان بود. شیوع این سندرم با سن ارتباط داشت و در افراد 60 ساله یا بالاتر، حدود 8/1 برابر افراد کمتر از40 سال شانس ابتلا به این سندرم را داشتند. هم چنین شانس ابتلا به این سندرم در افراد چاق 91/1 برابر افراد سالم بود. شیوع این سندرم در ساکنین شهر و روستا تفاوت معنی‌دار نداشت.     

نتیجه­گیری: براساس نتایج این بررسی سندرم تری­گلیسرید بالا  HDLپایین در استان سمنان شایع می­باشد. انجام آزمایش‌های فوق در افراد جامعه یک اقدام بهداشتی ضروری بوده و نیاز به برنامه­های پیشگیری در این زمینه دارد.


سید علینقی کاظمی، منصور صادق‌زاده، فرانک شریفی، علی کوشا، نورالدین موسوی نسب،
دوره 10، شماره 2 - ( 10-1389 )
چکیده

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مقدمه: میزانNon HDL کلسترول در نمونه‌های غیر ناشتا ارزشمند بوده، روش اندازه‌گیری آن آسان است و می‌تواند حوادث قلبی عروقی را پیش‌بینی نماید. این مطالعه جهت مقایسه نقش افزایش این اندکس در مقایسه با LDL کلسترول به عنوان یک فاکتور خطرسندرم متابولیک انجام شده است.
روش‌ها: در این مطالعه از اطلاعات مربوط به 3277 نفر از افراد بزرگتر از 15 سال که با نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای از سطح شهر زنجان انتخاب و در مطالعه قلب سالم شرکت کرده بودند، استفاده شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش‌های آماری Chi-Square و ضریب همبستگی پیرسون، محاسبه odds ratio و آنالیز رگرسیون لجستیک انجام شد.
یافته‌ها: 31% موارد مورد بررسی مبتلا به سندرم متابولیک بودند. LDL-C بالا در 21% و Non HDL-C بالا در 9/31% افراد با سندرم متابولیک دیده شد. در بررسی همبستگی بین متغیرها رابطه قوی و مثبتی بین میزان LDL-C و Non-HDL-C به دست آمد (0001/0=P، 839/0:r). میزان odds ratio برای سندرم متابولیک در حضور Non HDL-C بالا (001/0=P؛ 2/6-1/4: 95% CI) 1/5 بود که این میزان برای LDL-C (01/0=P؛ 2/3-1/2: 95% CI) 6/2 است.
نتیجه‌گیری: در این مطالعه در افراد مبتلا به سندرم متابولیک، تعداد موارد اختلال در Non HDL-c به وضوح بیشتر است. لذا
c-Non HDL در مقایسه با LDL-c به عنوان یک عامل خطر سندرم متابولیک ارزشمندتر بوده و پیگیری اختلالات لیپیدی در بیماران مبتلا به سندرم متابولیک با Non HDL-c ارجحیت به مراتب بیشتری نسبت به LDL دارد.


ساسان شرقی،
دوره 12، شماره 5 - ( 4-1392 )
چکیده

از ابتدای شرح سندرم متابولیک به شکل امروزین آن توسط Reavenدر سال 1988 اجزای این سندرم که چاقی شکمی، پرفشاری خون، هیپرتری‌گلیسیریدمی، کاهش HDL و مقاومت به انسولین هستند با ترکیب‌های مختلف توسط مجامع جهانی مانند WHO، IDF، EGIR و AACE برای تشخیص آن برشمارده شده‌اند. روی‌هم رفته کارآیی این نظام‌های تشخیصی از بابت قدرت پیش‌آگهی‌دهنده دو پی‌آمد مهم سندرم متابولیک یعنی دیابت و بیماری قلبی_ عروقیتقریباً مانند هم بوده‌اند از بابت توان بیماریابی نیز کمابیش مثل هم هستند. براساس هریک از این معیارها شیوع سندرم متابولیک در همه جای دنیا به خصوص در زنان و در گروه‌های سنی بالاتر به شدت رو به افزایش است و عوامل مختلفی که مهم‌ترین آن‌ها چاقی و افزایش سن جوامع هستند در این افزایش شیوع دخالت دارند. در پاتوژنز این سندرم عوامل و مسیرهای گوناگونی برشمارده شده‌اند که مهم‌ترین آن‌ها مقاومت به انسولین و نقش واسطه‌های آماسی است. مطالعات مختلف رابطه‌ی هیپرانسولینمی و مقاومت به انسولین و نیز افزایش واسطه‌های آماسی همچون CRP را با بروز و پیشرفت سندرم متابولیک به خوبی نشان داده‌اند. سندرم متابولیک غیر از دو پی‌آمد اصلیش یعنی دیابت و بیماری‌های قلبی _عروقی، با عوارض بسیار دیگری همچون کبد چرب،‌ استئاتوز کبدی، سیروز کبدی، نارسایی مزمن کلیه، آلبومینوری، هیپریوریسمی و نقرس، سندرم تخمدان پلی‌کیستیک و سندرم آپنه هنگام خواب نیز مطرح است. درمان سندرم متابولیک در واقع درمان اجزای آن یعنی پرفشاری خون، دیس‌لیپیدمی و چاقی است. در این راستا مطالعات بزرگ متعددی بر روی نقش گرو‌ه‌های مختلفی از داروها از جمله بی‌گوانید‌ها، تیازولیدین‌دیون‌ها، آکاریوز، داروهای گروه ACE.1 و ARB و استاتین‌ها در پیش‌گیری از بروز دیابت و بیماری‌های قلبی انجام شده و در حال انجام است. در هر حال هنوز خط مقدم درمان سندرم متابولیک اصلاح‌ شیوه زندگی یعنی داشتن برنامه‌ غذایی سالم و فعالیت بدنی منظم در جهت کاهش وزن است و در صورت بروز نیاز به مصرف دارو کارآمدترین دارو متفورمین بوده‌است. در موارد چاقی شدید که به روش‌های فوق پاسخ ندهد درمان جراحی کمک‌کننده خواهد بود. در سال‌های اخیر شبهاتی در مورد اهمیت تشخیص سندرم متابولیک مطرح‌شده اما هنوز اهمیت مجموعه این عوامل خطر و لزوم رفع آن‌ها مورد تایید همگانی است.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb