جستجو در مقالات منتشر شده


کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
21 نتیجه برای موضوع مقاله:

محمد رضا منظم، مهدیه نادرزاده، پروین نصیری، سمانه مومن بالله فرد،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: در سال های اخیر به کاربرد مانع های صوتی توجه زیادی شده است. مانع های صوتی به عنوان یک راهکار کنترل صوت می توانند با افزایش افت صدا گیرنده ها را در مقابل نوفه محافظت کنند. این مقاله نتایج بررسی عملکرد آکوستیکی پخش کننده (PRD) را روی  مانع T شکل زیست محیطی ارایه می کند.
روش بررسی: جهت پیش بینی افت صدای مانع های مورد آزمایش از روش عنصر مرزی دو بعدی استفاده شد. همچنین نتایج به دست آمده از مانع سفت با مانع پوشیده شده با( QRD) مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: کاهش فرکانس طراحی(PRD) آثار فرکانس را به سمت فرکانس های پایین ترهدایت می کند که بدین صورت افت صدا در شبکه A نیز بهبود می یابد. از طرفی کاربرد وایر مش با مقاومت موثر در سطح فوقانی (PRD)، بازده مانع های پخشنده را بالا می برد. با این وجود به کارگیری وایر مش برروی یک مانع  (PRD)با مقاومت جریان بیش از امپدانس صوتی ویژه هوا، باعث کاهش چشم گیر عملکرد مانع پخش کننده در محدوده باند فرکانس پهن می شود. در نواحی دور و نزدیک به زمین عملکرد مانع T  شکل با پوشش (PRD)در فرکانس 200 هرتز بهتر از عملکرد مانع های  (QRD)معادل آن می باشد. میزان بهبود ناشی از استفاده مانع( (PRDدر مقایسه با مانع سفت معادل آن در نواحی دور از زمین حدود 2 تا 3 دسی بل می باشد. در حالی که این بهبود نسبت به مدل مانعQR4 به 4 تا 6 دسی بل هم می رسد.
نتیجه گیری: عملکرد موانع در صورت به کارگیری  (PRD) بر روی سطح مانعT شکل در مقایسه با کاربرد پوشش سفت و (QRD) در گیرنده های مورد بررسی بهبود می یابد.


مجید شفیع‌پور مطلق، مصطفی کلهر، فرید خلیل آریا،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: در این تحقیق رفتار دو مدل   IAQX 1.0f و Fluent 6.3.26 در تخمین انتشار NOx در یک محیط بسته مسکونی ارزیابی و نتایج حاصل با نتایج نمونه  برداری مقایسه شده است.
روش بررسی: به منظور مقایسه دو مدل مورد نظر یک ساختمان مسکونی با مساحت m2 84 در نظر گرفته شده است. در مدل سازی با نرم‌افزار IAQX 1.0f، ساختمان مذکور به پنج ناحیه تقسیم شده‌است. با کمک ضرایب توصیه شده توسط EPA میزان انتشار از منابع و نرخ جذب هر یک از جاذب ها تعیین شده‌است. در مدل سازی با نرم‌افزارFluent 6.3.26  ساختمان با 1777 سلول شبکه  بندی شده که منابع آلودگی توسط شرایط مرزی mass inflow و بازشوها توسط شرایط مرزی inflow شبیه  سازی شده‌اند.
یافته  ها: مدلFluent 6.3.26 مقادیر غلظت در نواحی 2،1و 3 را بیشتر از مقادیر مدل IAQX 1.0f  نشان می  دهد. هر دو مدل نتایج مدل سازی را در نواحی1، 2، 3 و4 کمتر از مقادیر اندازه‌گیری شده نشان می‌دهند.
نتیجه  گیری: نتایج نشان داد که در اکثر نواحی غلظت‌های به دست آمده توسط مدل Fluent 6.3.26 نسبت به مدل IAQX 1.0f  به مقادیر واقعی به  دست آمده از نمونه  برداری نزدیکترند.


مریم غنی، فریده گلبابایی، علیرضا اکبرزاده باغبان، حسن اصلانی، ناصر محرم نژاد،
دوره 4، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: پسماندهای خطرناک به دلیل دارا بودن خصوصیاتی نظیر سمیت، خورندگی، اشتعال پذیری و واکنش پذیری و یا دیگر مشخصات مشابه، اهمیت ویژه ای دارند. بسیاری از پسماندهای شیمیایی آزمایشگاهی حاوی مواد خطرناکی هستند که به دلیل داشتن توانایی بالقوه برای آلوده نمودن محیط زیست نیاز به مدیریت صحیح جمع آوری و انتقال و دفع دارند. بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی مدیریت پسماندهای خطرناک آزمایشگاه های شیمی دانشگاه های دولتی تحت پوشش وزارت علوم (تهران بزرگ) طراحی و به اجرا درآمد.
روش بررسی: جامعه مورد مطالعه شامل کلیه آزمایشگاه های شیمی دانشگاه های دولتی تحت پوشش وزارت علوم ـ تهران بزرگ است. حجم نمونه طبق اصول آماری برابر 64 آزمایشگاه به دست آمد و جهت نمونه گیری از شیوه نمونه گیری طبقه ای استفاده شد. جهت جمع آوری داده از چک لیست معتبر شده استفاده گردید. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و جهت آزمون سوالات پژوهش از آمار استنباطی استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که دانشگاه صنعتی شریف با کسب میانگین رتبه 5/60 در رده خوب و دانشگاه تهران با کسب میانگین رتبه6-5/4 در رده بسیار ضعیف قرار می­ گیرند و سه دانشگاه شهید بهشتی، الزهرا و تربیت معلم با کسب میانگین امتیاز 500/28-00/20 وضعیت یکسانی را از نظر رتبه بندی دارند و در رده ضعیف قرار می گیرند.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که اکثر آزمایشگاه‌ های مورد مطالعه فاقد برنامه جمع آوری بوده و تنها 5/26 درصد دارای این برنامه اند. حدود 5/12 درصد دارای روش تفکیک و نحوه ذخیره سازی مواد زایدست. وضعیت مدیریت پسماند­های خطرناک در آزمایشگاه های بررسی شده در این مطالعه در سطح مطلوب نبوده و از این نظر تنها 5/12 درصد از جامعه مورد نظر در وضعیت خوب بوده و 75 درصد در وضعیت نامطلوبند.


زهره صادقی حسنوند، محمد صادق سخاوتجو، رویا ذکاوتی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: انتقال میکروارگانیسم های بیماری زا از طریق هوا برای سلامت جامعه بسیار خطرناک است. یکی از مسائل مهم که در حال حاضر اکثر بیمارستان ها با آن در ارتباط هستند افزایش عفونت های بیمارستانی است. بیوآئروسل ها با گستره وسیعی از اثرات بهداشتی شامل بیماری های واگیر، اثرات سمی حاد و آلرژی و عفونت های بیمارستانی مرتبط است و می تواند سلامت پرسنل شاغل و افراد بستری در بیمارستان ها و همراهان آن ها را تهدید نماید. با توجه به اینکه میزان عفونت های بیمارستانی با تراکم و نوع بیوآئروسل ها رابطه مستقیمی دارد، بیابراین تعیین نوع و چگونگی پراکندگی و وفور میکروارگانیسم ها که هدف اصلی مطالعه نیز بوده، دارای اهمیت است. روش بررسی: روش مطالعه در این پژوهش از نوع توصیفی-مقطعی است که در آن 7 بخش بیمارستان ولیعصر خرمشهر به طور تصادفی انتخاب شدند که شامل بخش های ( داخلی، آزمایشگاه نوزادان و اطفال، ccu، جراخی مردان، زنان و زایمان، اتاق عمل) و همچنین مخیط بیرون بیمارستان بود که مورد بررسی قرار گرفتند. از 240 نمونه گرفته شده با استفاده از دستورالعمل استاندارد NIOSH و روش آندرسون با دبی L/min 28/3 رد مدت زمان min 2 برروی محیط کشت های مانیتول سالتاگار، نوتریت آگار EMB، آگار و بلاد آگار، سابارزدکستروز آگار 200 نمونه هوا رشد نمودند. بعد از نمونه برداری نمونه ها بلافاصله به آزمایشگاه منتقل شد و به مدت 48 h در انکوباتور°C 37 و دمای آزمایش°C 22-27 قرار گرفتند و سپس شمارش و بررسی شدند. در نهایت تراکم میکروارگانیسم ها بر حسب تعداد کلنی بر مترمکعب هوا (CFU/m3) تعیین گردید. یافته ها: بیشترین میانگین غلظت آلودگی در فصل بهار با غلظت 238/51 CFU/m3  و در پاییز با غلظت CFU/m3 167/02 مربوط به بخش عفونی و کمترین میانگین آلودگی مربوط به ccu بود که در دو فصل بهار و پاییز هیچ گونه کلنی قارچی در آن رشد نکرد. علی رغم اسریلیزاسیون محیط، بیشترین درصد قارچ های مشاهده شده در هوای بیمارستان در فصل بهار شامل آسپرژیلوس نایجر با 42/45% و در فصل پاییز مخمر با 44/26% بود. همچنین در فصل بهار استافیلوکوکوس اپیدرمیتیس با 25/93% و باسیل گرم مثبت با 20/59 % بیشترین درصد باکتری های شناسایی شده در نمونه های هوا بودند. نتیجه گیری: از یافته های این مطالعه می توان نتیجه گرفت که غلظت آلودگی بیوآئروسل ها از نظر کمی در هوای بخش های مختلف بیمارستان به جز در بخش ccu بیش از حد توصیه شده و مطالعات مشابه است و از نظر جنس های شناسایی شده، مشابه دیگر مطالعات است. بنابراین توصیه میشود برای کاهش میزان مواجه با بیوآئروسل های بیماری زای محیطی می بایست کنترل تردد افراد، استفاده از شیوه ها و مواد گندزدایی مناسب جهت ضدعفونی کردن بخش ها، ایجاد سیستم های تهویه استاندارد و مناسب در دستور کار بیمارستان ها و مراکز درمانی طراحی و اجرا گردد.

شاهو کرمی، غلامرضا نبی‌بیدهندی، حمیدرضا جعفری، حسن هویدی، امیر هدایتی،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: محیط اطراف انسان را مواد شیمیایی فراگرفته که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم می‌تواند سلامت انسان را به خطر اندازد. بعضی از آمارهای WHO، گویای این واقعیت است که 4 میلیون نفر در سطح جهان در صنایع شیمیایی مشغول به کار هستند و یک میلیون انسان سالانه در اثر تماس با مواد شیمیایی دچار مرگ شده و یا از کار افتاده می‌گردند و 4-1 میلیون مسمومیت ناشی از مواد شیمیایی نیز اتفاق می‌افتد. هدف از این مطالعه شناخت خطرات ناشی از مواد شیمیایی موجود در محیط کار، ارزیابی ریسک وظایف کاری و پیشنهاد اقدامات کنترلی مناسب برای حذف یا کاهش ریسک در صنعت پتروشیمی است. روش بررسی: در این پژوهش ابتدا مواد شیمیایی موجود در پتروشیمی اراک شناسایی شدند، سپس ویژگی‌هایی که نشان‌دهنده خطرآفرینی این مواد هستند، استخراج شدند و با استفاده از روش TOPSISضریب مخاطره این مواد تعیین شد، در مرحله بعد وظایف شغلی کارکنان و ضریب مواجه کارکنان با مواد شیمیایی محاسبه شد، در نهایت ضریب ریسک مواجهه با مواد شیمیایی در وظایف شغلی تعیین گردید. یافته‌ها: نتایج نشان می‌دهد که هیچکدام از مواد موجود در مجتمع برای کارکنان ریسک خیلی بالا ندارند اما پنج ماده نفتا، گاز آمونیاک، اسید استیک، گاز کلر و متانول برای کارکنان بخش بهره‌برداری و دو ماده گاز آمونیاک و گاز کلر برای کارکنان بخش فنی و تعمیرات ریسک بالا دارند. نتیجه‌گیری: موادی که ضریب ریسک بالا و خیلی بالا دارند، بهتر است جایگزینی برای استفاده آنها یافت شود و از تولید این مواد جلوگیری شود.

سید علی جوزی، سید جعفر عصمت ساعتلو، زیبا جوان،
دوره 7، شماره 3 - ( 2-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: نشت مواد شیمیایی از تجهیزات در فرایندهای پتروشیمی امری محتمل است. وقوع چنین رخدادی باعث ایجاد آتش سوزی و انفجار و به تبع آن مخاطراتی برای محیط‌زیست می‌گردد. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی ریسک زیست‌محیطی واحد الفین مجتمع پتروشیمی آریاساسول به منظور شناسایی منابع مولد ریسک‌های زیست‌محیطی در واحد یاد شده است. روش بررسی: به منظور اجرای این تحقیق اطلاعات پایه با استفاده از نتایج پایش و اندازه‌گیری آلاینده‌های هوای محیط و گازهای خروجی دودکش‌، روش مرور ایمنی (safety review) و بازدید میدانی تامین شد. جهت مشخص کردن اثرات ناشی از نشتی هیدروکربن از تجهیزات بر محیط‌زیست محدوده بلافصل، میزان غلظت مواد آلی فرار (BTEX) در هوای محیط بر اساس استاندارد EPA0030 با استفاده از دستگاه گاز کروماتوگرافی در 4 ایستگاه از مجتمع و پایش گازهای خروجی دودکش در 9 کوره با دستگاه پرتابل XL 350 Testo از خردادماه 1390 تا اردیبهشت 1391 به انجام رسید. ابزار ارزیابی و مدیریت ریسک مورد استفاده در این تحقیق روش تجزیه و تحلیل درخت خطا بود. اصلی‌ترین بخش ارزیابی ریسک به روش درخت خطا، انتخاب رویداد اصلی است. با توجه به آمار حوادث و جنبه‌های محیط‌زیستی عملیات کراکینگ اتان، نشتی هیدروکربن به عنوان رویداد راس، شناسایی و سپس نحوه ترکیب و همچنین ارتباط بین عوامل موثر در بروز آن در قالب رویدادهای پایانی، میانی و دروازه‌های «و» و «یا» تعیین شد. با تجزیه و تحلیل کیفی و کمی درخت خطای این حادثه، مهم‌ترین علل بروز آن تعیین و همچنین احتمال به وقوع پیوستن رویداد راس، در طول یک سال محاسبه گردید. یافته‌ها: آنالیز نمونه‌ها نشان داد، میزان بنزن با غلظت 0/37 mg/m3 (در محدودهmg/m3 0/37-0) در فصل پاییز، تولوئن با غلظت 0/13 mg/m3 (در محدوده 0/13-0/02 mg/m3) در فصل بهار، اتیل بنزن با غلظت mg/m3 0/09 (در محدوده 0/09-0/02 mg/m3 ) در فصل پاییز و زایلن با غلظت mg/m3 1/01 (در محدوده 1/01-0/02 mg/m3) در فصل پاییز بیش از ایستگاه‌های دیگر بوده است‌. در تحقیق فوق درخت خطای بسط یافته نهایی دارای 16 رویداد (اعم از پایانی، میانی و اولیه) بود که با 7 دروازه منطقی به هم دیگر متصل شدند. بیشترین درصد خطا در رویدادهای پایانی را خطاهای سخت افزاری از قبیل نقص در تجهیزات با 55/55 درصد را به خود اختصاص دادند و خطاهای انسانی و مدیریتی در رتبه‌های بعدی طبقه‌بندی شدند. بالاترین درصد اهمیت رویدادهای پایانی با 22/2 % متعلق به جنس نامناسب گسکت شناسایی گردید که از مهم‌ترین دلایل آن می‌توان به وضعیت تحریم‌های اقتصادی و عدم تلاش زیاد در تامین کالایی با کیفیت بالا اشاره نمود. نتیجه‌گیری: بیشترین احتمال وقوع رویداد پایانی مربوط به جنس نامناسب گسکت برابر  2-10×2 شناسایی گردید. از اقدامات کنترلی برای پیشگیری از وقوع رخداد نشتی، تامین گسکت با کیفیت بالا است و این شکست در رده خطای سخت افزاری طبقه‌بندی می‌گردد.


مهسا جهانگیری راد، رامین نبی زاده، جعفر نوری، مسعود یونسیان، فرامرز معطر،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: نیترات از جمله آنیون‌های موجود در آب است که به لحاظ بهداشت عمومی دارای اهمیت زیادی است. فعالیت های مختلف انسانی در کنار منابع طبیعی ناشی از انحلال کانی‌های حاوی این نمک در ورود آن به منابع آبی نقش بسزایی دارد. هدف این تحقیق بررسی کارایی حذف نیترات از محیط آبی توسط ستون حاوی پلی اکریلونیتریل پوشش داده شده با نانو ذرات اکسید آهن است. روش بررسی: پلی اکریلونیتریل عامل‌دار شده و پوشش داده شده با نانوذرات آهن سنتز گردید و بعنوان ماده جاذب درون ستونی شیشه‌ای ریخته شد. مخزن محلول نیترات در قسمت بالایی ستون تعبیه گردید. محلول نیترات (mg/L 100) از داخل مخزن توسط میکروست در دبی‌های 2، 5 و mg/L 7 وارد ستون شد و کارایی حذف مورد بررسی قرار گرفت. میزان جذب همچنین در حضور میزان متفاوت جاذب (ارتفاع‌های مختلف) 10،15و cm 20 مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج نشان داد که داده‌ها از فرمول توماس پیروی نموده و بر طبق آن نمودار نقطه شکست نیز ترسیم گردید. همچنین نتایج نشان داد ستون در دبی‌های پایین موثرتر عمل کرده است. هرچه میزان جریان افزایش یافته زمان نقطه شکست کم شده است. در ارتفاع‌های پایین‌تر از ستون بدلیل زمان کم جهت تماس نیترات با جاذب‌، نقطه شکست از 9 به h 4 کاهش یافت هنگامی‌که دبی ورودی از 2 به mL/min 7 افزایش یافت. نتیجه‌گیری: ستون حاوی جاذب در حذف نیترات موثر عمل کرد. در ارتفاعات بیشتری از ستون حذف بالاتر بود. داده‌ها از فرمول توماس تبعیت کردند. داده‌های حاصل از ستون جذب با رگرسیون لجستیک هماهنگی بالایی نشان دادند.


خسرو اشرفی، مجید شفیع پور مطلق، منیره سادات موسوی، محمد حسین نیک سخن، حمید رضا وثوقی فر،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: در این تحقیق سهم انتشار گازهای خروجی از اگزوز و توزیع غلظت گاز CO در محیط بسته پارکینگ مورد مطالعه قرار گرفته­ است.

روش بررسی: این مطالعه بصورت توصیفی- تحلیلی بوده ­است و روش بررسی در این تحقیق شامل دو مرحله است. ابتدا در مرحله اول، سهم انتشار خودروها تعیین گردیده ­است و سپس به اندازه­ گیری توزیع غلظت آلاینده CO پرداخته ­است. به منظور تعیین سهم انتشار گاز­های خروجی از اگزوز، از میان گونه ­های گازهای خروجی، تنها چهار گاز CO،O2،CO2 وN2  اندازه­ گیری شده ­است. غلظت گاز­های CO، O2 و CO2 با استفاده از داده­ های سامانه اندازه­ گیری آلایندگی خودرو برآورد شده­ است. مقدار گاز N2 از مجموع نسبت همه گونه­ های گاز که برابر 1 است، برآورد شده­ است. سپس با استفاده از روش­ های محاسباتی مقادیر سهم انتشار از خودروها برآورد شده ­است. جهت اندازه­ گیری توزیع غلظت آلاینده CO در محیط پارکینگ، نمونه­ برداری و جمع ­آوری گازها توسط کیسه های نمونه ­برداری از جنس مواد بی­اثر با حجم  L10، در شش نقطه انجام شده­ است. روش نمونه ­برداری بر اساس الزاماتOSHA ID210 انجام گرفته ­است. نتایج به ­دست آمده با استفاده از نرم­ افزار SPSS (نسخه 16) و آزمون آماری پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته­ است. میزان p کمتر از 0/05 معنی ­دار در نظر گرفته­ شده است.

یافته ها: بیشینه سهم انتشار مربوط به خودرو پراید به مقدار  g/s 4/44 و کمینه مقدار انتشار برای خودرو تیبا  g/s 0/3 بوده است. کمینه مقدار توزیع غلظت CO برابر ppm 3/6 و بیشینه مقدار توزیع غلظت CO برابر ppm 69/48 بوده­ است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می­ دهد تجمع غلظت آلاینده  COدر مکان­ هایی که از اطراف محصور بوده، قابل توجه بوده است و در ناحیه­ ای که بازشو­ها وجود داشته ­اند، مقادیرغلظت کمتری اندازه­ گیری شده ­است. در این تحقیق بین مقادیر انتشار خروجی از اگزوز و توزیع غلظت ارتباط معناداری مشاهده نشده­ است. اما توزیع غلظت به مجموعه ­ای از مکان و تعداد بازشو­ها، تعداد و نوع خودرو، زمان کارکرد خودرو، حالت عملکردی خودرو و شرایط محیطی در ارتباط بوده ­است.

 نتیجه‌گیری: اندازه ­گیری غلظت آلاینده CO ناشی از خودروها نشان می ­دهد که میزان غلظت­ ها در بعضی نقاط در مقایسه با استاندارد توصیه شده توسط سازمان جهانی بهداشت فراتر از حد استاندارد مجاز بوده­ است. همچنین با ارزیابی به عمل آمده مشخص گردید که استفاده از تهویه‌های طبیعی یک راهکار موثر در بهبود کیفیت هوا در محیط بسته است و با یک طرح معماری معقول و با در نظر گرفتن کیفیت هوای درون محیط بسته، بدون نیاز به هزینه زیاد می­ توان به کیفیت مطلوب هوای محیط بسته رسید.


نسیم رونیاسی، سید مسعود منوری، محمد علی عبدلی، محید بغدادی، عبدالرضا کرباسی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

زمینه و هدف‌: آلودگی آب با فلزات سنگین یک مشکل اساسی و در حال توسعه در جهان است. در این مطالعه حذف فلزات سنگین کادمیوم و سرب با استفاده از جاذب اکسید گرافن صورت گرفت.
روش بررسی‌: نانو صفحات اکسید گرافن به روش هامرز، سنتز گردید و ویژگی‌های آن با استفاده ازFTIR ، XRD و SEM بررسی شد. اﺛـﺮ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫـﺎی ﻣﺴﺘﻘﻞ pH، زﻣﺎن ﺗﻤﺎس و ﻏﻠﻈﺖ اولیه محلول ﺑﺮ عملکرد حذف فلزات سنگین کادمیوم و سرب ﺑﺎ روش ﺳﻄﺢ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﻃﺮاﺣﻲ ﺑﺎﻛﺲ ﺑـﻨﻜﻦ (Box-Behnken) ﻣـﻮرد ارزﻳـﺎﺑﻲ ﻗـﺮار ﮔﺮﻓـﺖ. با به‌کارگیری مدل Quadratic میزان جذب برای فلز کادمیوم و سرب تقریبا 99 درصد به‌دست آمد. از آﻧـﺎﻟﻴﺰ وارﻳـﺎﻧﺲ ANOVA، ﺑﻪ‌ﻋﻨﻮان روش آﻣﺎری آﻧﺎﻟﻴﺰ ﭘﺎﺳﺦ‌ﻫﺎ اﺳﺘﻔﺎده شد.
یافته‌ها‌: تصاویرSEM ‌، متوسط اندازه صفحات اکسید گرافن را 1 تا µm 3 نشان داد. پس از بهینه سازی توسط روش سطح پاسخ حداکثر ظرفیت جاذب، ﺑﺮای ﺳﺮب مقدار mg/g 136 و ﺑﺮای کادمیوم مقدار mg/g 68 بهدست آمد. بررسی اﻳﺰوﺗﺮم‌ها ﻧﺸﺎن داد، ﺟﺬب کادمیوم از ایزوﺗﺮم لانگمویر و ﺟﺬب سرب از ایزوﺗﺮم ﻓﺮوﻧﺪﻟﯿﭻ ﭘﯿﺮوی ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ.
نتیجه‌گیری‌: نتایج نشان داد که ﮔﺮاﻓﻦ اﮐﺴﺎید ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺧﻮﺑﯽ در ﺣﺬف دو آﻻینده کادمیوم و ﺳﺮب از محلول‌های آﺑﯽ دارد.  مهمترین عوامل تاثیر‌گذار بر جذب فلزات مورد مطالعه،  pHمحلول و غلظت اولیه بود. بررسی نتایج و تحلیل RSM نشان داد که داده‌های حاصل از آزمایش با مدل پیش بینی شده مطابقت داشت.
 

مصطفی کلهر، سحر قلعه عسگری، مهسا بزرگی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به حساسیت زیاد مدل‌های گوسی به ورودی‌های هواشناسی، لازم است تا داده­های هواشناسی با دقت بالایی وارد مدل گردد. با توجه به در دسترس نبودن اطلاعات هواشناسی در تمامی نقاط کشور به‌خصوص داده‌های جو بالا، لذا استفاده از فرمول‌های نیمه‌تجربی به منظور تخمین پارامترهای لایه مرزی اجتناب ناپذیر بوده که باعث ایجاد خطا در شبیه‌سازی لایه مرزی و همچنین خروجی‌های غلظت خواهد شد. در این مقاله به بررسی اثرات استفاده از داده‌های تخمینی جو بالا بر مقادیر غلظت خروجی مدلسازی خواهیم پرداخت.
روش بررسی: برای این منظور مدل AERMOD View 8.9 یکبار با داده­های واقعی جو بالا و یکبار با داده‌های تخمینی، در شرایط یکسان اجرا شده ‌است. از آزمون‌های آماری مستقل t (T-Student) و لون (LEVENE) به منظور بررسی تفاوت‌های معنی‌دار بین غلظت‌ها در دو حالت فوق استفاده شده ‌است.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که استفاده از داده‌های تقریبی جو بالا منجر به خطا در غلظت آلاینده‌ها تا 63 درصد، در مدلسازی کوتاه مدت و تا 33 درصد، در مدلسازی بلند مدت خواهد شد که رقم قابل توجهی است. همچنین تفاوت‌های آشکاری در محاسبات پارامترهای لایه مرزی در دو حالت وجود دارد که تحلیل­ های آماری نشان‌دهنده معنی‌دار بودن (0/00=p) این تفاوت‌ها بود. میزان اختلاف بین پارامترهای لایه مرزی در این دو حالت برای ارتفاع لایه مرزی همرفتی، گرادیان دمای پتانسیل و مقیاس سرعت (همرفتی) به ترتیب برابر 19 و 48 و 7/1 درصد بوده است.
نتیجه‌گیری: استفاده از داده‌های واقعی جو بالا در مدلسازی‌ها ضروری بوده و در غیر این صورت نتایج مدلسازی باید در یک دامنه اطمینان با درصد خطا مشخص بیان گردد.
 

حسن ملوندی، نسرین حسن زاده،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: آلودگی فلزات سنگین به‌راحتی در اکوسیستم‌های آبی تجمع یافته و منجر به افزایش غلظت‌ها در زنجیره غذایی می‌شوند، به‌طوری‌که تهدیدی جدی برای سلامت انسان، موجودات وابسته به  آب و اکوسیستم‌های آبی هستند. هدف از مطالعه حاضر تعیین غلظت فلزات سنگین در رسوبات سطحی رودخانه چشمه کیله، ارزیابی خطرات زیست محیطی و بوم‌شناسی و تعیین درجه آلودگی عناصر مورد مطالعه بود.
روش بررسی: در این مطالعه 25 نمونه از رسوبات سطحی رودخانه چشمه کیله جمع آوری شد. محتوای فلزات سنگین نمونه‌ها با استفاده از اسپکتروسکوپی نشری نوری پلاسمای جفت شده القایی سنجش شد. با توجه به محتوای فلزات سنگین نمونه‌های رسوب، شاخص‌های خطر زیست محیطی و اکولوژیکی محاسبه شدند. همچنین آلودگی رودخانه با مقایسه مقادیر عناصر مورد مطالعه با مقادیر رهنمودهای کیفیت رسوب ارزیابی شد.
یافته‌ها: میانگین غلظت‌های کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیکل، روی و آرسنیک به ترتیب 41/27، 356/35، 16756/32، 9/17، 11/87، 41/24 و µg/g 24/60 بودند. بر مبنای مقادیر شاخص‌های CF و Igeo همه عناصر به استثنای آرسنیک درجه آلودگی اندک داشتند. همچنین شاخص‌های Eir و RI‌ نشان‌دهنده کمترین ریسک بوم شناسی بودند.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که رسوبات سطحی رودخانه چشمه کیله در استان مازندران از نظر آرسنیک تا حدودی آلوده بود. با این حال، رسوبات این رودخانه از نقطه نظر محتوای فلزات کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیکل و روی خوشبختانه کیفیت مناسبی داشت.

معصومه مرادزاده، خسرو اشرفی، مجید شفیع پور مطلق،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: صنایع هیدروکربنی به‌دلیل ماهیت خاص فرایندی، منابع بالقوه انتشار ترکیبات آلی محسوب می‌شوند. این ترکیبات می‌توانند مستقیما یا با تولید ترکیبات ثانویه بر روی سلامتی افراد تاثیر نامطلوب ایجاد نمایند. بنابراین شناسایی آنها گام مهمی در تدوین برنامه‌های کنترلی محسوب می‌شود. این مطالعه با هدف شناسایی نوع و میزان ترکیبات آلی فرار در منطقه پارس جنوبی صورت گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، فرایندهای صنعتی مستقر در منطقه بررسی‌ و اطلاعات لازم برای تخمین انتشار ترکیبات آلی گردآوری شد. جرم انتشار یافته از هر یک از ترکیبات آلی فرار در یک دوره یکساله (میانگین 92 تا 93) برآورد و براساس سه معیار جرم منتشره، مخاطرات بهداشتی و پتانسیل تولید ازن یا واکنشگری، اولویت‌بندی شدند.
یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که بیشترین میزان انتشار از نشتی تجهیزات و تانک‌های ذخیره (64 درصد)، برج‌های خنک‌کننده (21 درصد) و فلرینگ (11 درصد) رخ داده است. 171 نوع ماده آلی از این فرایندها منتشر می‌شوند که بیشترین جرم انتشار یافته مربوط به پروپیلن (21 درصد) بود. آلکن‌ها بیشترین سهم را در کل جرم منتشره (41 درصد) و تولید ازن (78 درصد) داشتند. با وزن‌دهی فهرست مواد براساس سه معیار مورد نظر، فرمالدهید مهمترین ماده آلی فرار منتشره بود و مهمترین واحدهای انتشار نیز واحدهای الفین و آروماتیک بودند.
نتیجه‌گیری: این روش می‌تواند ابزاری مفید برای شناسایی ترکیبات آلی موثر در چنین مناطقی باشد. در منطقه پارس جنوبی بهینه‌ترین استراتژی کنترلی، کنترل انتشار فرمالدئید از فرایندهای الفین و آروماتیک است. کنترل منابع انتشار پروپیلن، اتیلن و بوتیلن در اولویت بعد قرار دارد.
 

فائزه جعفری، نسرین حسن زاده،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده­ اند که ارزیابی سمیت و خطر بوم­ شناسی انواع آلاینده­ ها از جمله فلزات سنگین با استفاده از شاخص ­های اختصاصی، در ارزیابی بوم­ شناسی بوم­ سازگان­ های آبی ضروری است. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثر بوم­ شناسی حضور فلزات سنگین ( Pb, Zn, Cu, Cdو As) در آب تالاب انزلی با استفاده از شاخص اختصاصی آلودگی فلزات سنگین (HPI) انجام گرفت.
روش بررسی: 43 نمونه­ آب از قسمت­ های شرقی، غربی و مرکزی تالاب انزلی برداشت شد و پس از انتقال به آزمایشگاه، مراحل آماده سازی با روش ASTM method صورت گرفت و غلظت عناصر نیز با دستگاه طیف­ سنجی پلاسمای جفت شده القایی (ICP-AES) تعیین شد. با توجه به غلظت فلزات سنگین در نمونه­های آب، شاخص (HPI) محاسبه شد. نتایج شاخص HPI در سه طبقه کم­ ­خطر (< ۱۵)، متوسط (۱۵-30)، و پر­خطر (> ۳۰) طبقه‌بندی شد.
یافته­ ها: ارزش عددی شاخص HPI، در محدوده 59/3-3/23 با میانگین 27/97 تعیین شد که این میانگین نشان ­دهنده سطح آلودگی متوسط فلزات سنگین در تالاب انزلی است. شاخص HPI در قسمت شرقی تالاب انزلی و منطقه پیربازار، آلودگی شدید و خطر بوم­شناسی فلزات سنگین و در منطقه آب­ کنار وضعیت مطلوب بوم­ شناسی را نشان داد.
نتیجه‌گیری: اگر چه مقدار میانگین HPI در کل تالاب انزلی در حد متوسط است اما در برخی ایستگاه ­ها، خصوصا در شرق تالاب، مقدار HPI وقوع خطرات بوم­ شناسی در تالاب، در صورت عدم کنترل ورود آلاینده­ ها را در آینده نشان می­ دهد. بنابراین نظارت بر منابع ورود این آلاینده­ ها و کنترل خطرات بوم­ شناسی آنها ضروری است.

علی دریابیگی زند، آذر واعظی هیر،
دوره 12، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: ایستگاه‌های انتقال پسماند به‌عنوان یک عنصر میانی در جمع آوری و حمل و انتقال پسماند به محل دفع نهایی فعالیت می‌کنند. ایستگاه‌ها به موازات مزیت‌هایی همچون کاهش هزینه‌های حمل و نقل، اثرات مخرب زیست محیطی همچون آلودگی هوا، صدا و آب دارند. ارزیابی اثرات محیطی از راه حل‌های مفید در کاهش اثرات محیطی ایستگاه‌ها‌ است. این پژوهش با هدف ارزیابی اثرات زیست محیطی گزینه‌های مختلف تعریف شده برای ایستگاه‌های انتقال پسماند تهران است.
 روش بررسی: تحقیق به روش توصیفیتحلیلی برای ارزیابی ایستگاه‌های انتقال پسماند شهر تهران با روش ماتریس ارزیابی اثرات سریع مبتنی بر بازدیدهای میدانی و جمع آوری اطلاعات از منابع مختلف انجام گرفت و ضمن بررسی ادامه روش فعلی فعالیت ایستگاه‌ها سه گزینه دیگر (انتقال در فضای باز و با پوشش فضای سبز و انتقال در فضای سرپوشیده و بدون فضای سبز و با احداث فضای سبز در محوطه ایستگاه) نیز بررسی شد. سپس با استفاده از مدل پایداری میزان پایداری گزینه‌ها مورد سنجش قرار گرفت.
یافته‌ها: براساس نتایج به‌دست آمده گزینه‌ چهارم (تخلیه و بارگیری پسماند در فضای سرپوشیده و همراه با احداث فضای سبز در ایستگاه انتقال پسماند) با کسب بیشترین امتیاز (0/079) به لحاظ پایداری و همچنین برخورداری از کمترین اثرات مخرب زیست محیطی به‌عنوان اولویت اول برای احداث ایستگاه‌های انتقال است. این درحالی است که وضعیت زیست محیطی کنونی ایستگاه‌های انتقال پسماند شهر تهران (گزینه اول) با کسب کمترین امتیاز (0/213-) به لحاظ پایداری و دارای بیشترین اثرات مخرب زیست محیطی‌ به‌عنوان اولویت آخر برای احداث ایستگاه‌های انتقال است.
نتیجه‌گیری: استفاده توامان از ماتریس ارزیابی اثرات سریع و مدل پایداری می‌تواند یک روش نویدبخش و قابل اطمینان جهت ارزیابی و بهبود عملکرد ایستگاه‌های انتقال پسماند باشد.
 

الهام خانپور-علیکلایه، علی پرتوی‌نیا، احمد طالبی، حسین کرمانیان،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: ترکیبات نفتی یکی از عوامل اصلی آلودگی محیط‌های آبی محسوب می‌شود. در سال‌های اخیر روش‌های بیولوژیکی به‌عنوان روشی دوستدار محیط‌زیست و مقرون‌ به‌صرفه در کنار روش‌های فیزیکی و شیمیایی برای پاک‌سازی محیط‌های آلوده مورد استفاده قرار گرفته‌ است. اخیرا روش‌ تثبیت سلولی درون حامل‌های هیدروژلی به‌دلیل مزایایی نظیر سهولت کنترل میکروارگانیزم‌ها، تماس غیرمستقیم آلاینده و سلول‌، افزایش مقاومت سلول‌ها در برابر تنش‌ها و استفاده مجدد و متوالی مورد توجه قرار گرفته‌‌ است. اهداف اصلی این تحقیق، معرفی روش الکترواسپری به‌منظور کاهش سایز دانه‌های آلژینات کلسیم جهت استفاده در سامانه تثبیت سلولی و مقایسه میزان تجزیه‌ زیستی نفت‌خام سنگین توسط سویه‌  Bacillus licheniformisدر دو حالت سلول‌ آزاد و تثبیت ‌شده هستند.
روش بررسی: سویه‌ تجزیه‌کننده نفت‌خام، از منطقه‌ آلوده‌ نفتی جزیره‌ خارک جداسازی ‌شده و توانایی این سویه در حالت‌های آزاد و تثبیت ‌شده، در شرایط محیطی متفاوت (pH برابر با 5، 7) و غلظت نفت‌خام (1500، ppm 3500) بررسی شد. روش الکترواسپری برای تولید دانه­های آلژینات و روش وزن‌سنجی و کروماتوگرافی گازی جهت اندازه‌گیری میزان حذف نفت‌خام استفاده شد.
یافته‌ها: بیشترین میزان حذف نفتخام (61 درصد) مربوط به سلول‌های تثبیت ‌شده در محیط خنثی و غلظت نفت‌ppm  3500 بود. تجزیه‌زیستی نفت‌خام پس از 14 روز، توسط سلول‌های تثبیت ‌شده با اختلاف معنی‌داری (0/05p<) نسبت به سلول‌های آزاد بیشتر بوده و تثبیت سلولی مقاومت میکروارگانیزم‌ها در برابر شرایط محیطی را افزایش داده است.
نتیجه‌گیری: با استفاده از روش الکترواسپری با کاهش سایز دانه‌ها، می‌توان بر مشکلات انتقال جرمی سامانه تثبیت سلولی فائق آمد و این سامانه می‌تواند به‌عنوان جایگزین مناسبی برای سامانه سلول‌های آزاد در تصفیه پساب استفاده شود.

کامران شایسته، شیوا غریبی، بهناز عطائیان،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: حمل‌ونقل به‌عنوان یکی از بخش‌های مصرف‌کننده سوخت‌های فسیلی سهم عمده‌ای در انتشار گازهای گلخانه‌ای از جمله CO2 و CH4 دارد که به‌عنوان اصلی‌ترین عوامل گرمایش جهانی شناخته شده‌اند. از طرفی، ازدحام با کاهش سرعت و تکرار توقف-حرکت وسیله نقلیه منجر به مصرف سوخت و صرف زمان سفر بیشتر و در نتیجه انتشار بیشتر گازهای گلخانه‌ای می‌گردد. از این‌رو، هدف از این پژوهش معرفی شاخص ازدحام جهت تخمین انتشار گازهای گلخانه‌ای در معابر شهری است.
روش بررسی: ابتدا، وضعیت جریان ترافیک در خیابان‌های اصلی شهر همدان در طول مردادماه 1398 به‌صورت پیوسته و در 8 بازه زمانی 8 صبح تا 12 شب پایش و نقشه میانگین ازدحام تهیه شد. سپس، مساحت و ضریب وزنی هر معبر براساس مدل تخصیص ترافیک به‌دست ‌آمد و براساس سهم انتشار CO2 و CH4 در بخش حمل‌ونقل شهر همدان حاصل از ترازنامه انرژی، سرانه تولید و میزان انتشار سالانه CO2 و CH4 در هر معبر برآورد شد.
یافته‌ها: براساس نتایج، میزان انتشار CO2 و CH4 از بخش حمل‌ونقل به‌ترتیب CO2 ton 776000 و CH4 ton 396 است. بزرگراه امام خمینی (CO2 ton 29166) به دلیل سرعت و عرض معبر بیشتر و خیابان میرزاده عشقی (CO2 ton 24453) به دلیل وضعیت توقف-حرکت خودروها تولیدکننده بیشترین مقدار کربن هستند.
نتیجه‌گیری: تطابق شاخص ازدحام با مدل تخصیص ترافیک می‌تواند جهت برآورد میزان آلودگی‌های ترافیک شهری مورد استفاده قرار گیرد و به دلیل نرخ رشد بالای گازهای CO2 و CH4، مدیریت و کاهش انتشار گازها و افزایش فضای سبز جهت ترسیب کربن ضرورت دارد.

علی دریابیگی زند، مریم ربیعی ابیانه،
دوره 14، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به روند فزاینده تولید پسماندهای شهری، درصورتی‌که سیستم مدیریتی مناسبی برای چنین امری به‌کار گرفته نشود، منجر به آلودگی‌های محیط‌زیستی شده و سلامت بشر را به خطر می‌اندازد. این مطالعه با هدف مقایسه سناریوهای گوناگون مدیریت پسماند شهر چالوس، با رویکرد ارزیابی چرخه حیات و به جهت انتخاب کارآمدترین روش به لحاظ سازگاری با محیط‌زیست، انجام گرفت.
روش بررسی: پس از بررسی ویژگی‌های کمی و کیفی پسماندهای تولیدی و روش دفع کنونی آنها در شهر چالوس، نتایج حاصل برای ارزیابی چرخه حیات شش سناریوی مختلف مدیریت پسماند، شامل ترکیب چهار روش کمپوست، بازیافت، زباله‌سوزی به‌همراه استحصال انرژی و دفن بهداشتی، استفاده شد. سیاههنویسی چرخه حیات با کمک مدل IWM-2 صورت گرفت.
یافته‌ها: سیستم فعلی مدیریت پسماندهای شهری در چالوس (سناریوی اول) با شاخص اکولوژیکی ۰۶+E1/73 بیشترین بار آلایندگی را به محیط‌زیست وارد می‌کند. گنجاندن روش‌های دفع کمپوست بخش آلی زایدات و بازیافت از مواد قابل تجزیه، با افزایش مقدار مواد جهت بازیافت و استفاده مجدد و همچنین جلوگیری از انتشارات ناشی از تولید مواد اولیه، میزان انتشار آلاینده‌های محیط‌زیستی را بطور قابل توجهی کاهش می‌دهد. بطوری‌که سناریوی پنجم (۶۰ درصد کمپوست، ۳۰ درصد بازیافت و ۱۰ درصد دفن بهداشتی) با شاخص اکولوژیکی ۰۵+E2/00- کمترین آلودگی را تولید می‌کند.
نتیجه‌گیری: با توجه به اینکه درصد بالایی از ترکیب پسماندهای شهری چالوس را مواد فسادپذیر تشکیل می‌دهند، اعمال همزمان روش‌های کمپوست و بازیافت می‌تواند گزینه‌ مناسبی به منظور مدیریت بهینه زایدات در شهر چالوس باشد و نقش مهمی در کاهش بار آلایندگی محیط‌زیست ایفا کند.

ناصر مهردادی، داود وفایی مهر، غلامرضا نبی بیدهندی، حسن هویدی،
دوره 15، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: شبکه‌های توزیع آب به علت گستردگی و در دسترس بودن، مستعد وقوع حملات تروریستی از طریق تزریق مواد سمی هستند. پژوهش حاضر با هدف کاربرد شبکه عصبی غیر نظارت شونده نگاشت خود سامان یا Self-Organizing Map (SOM) در تشخیص گستره آلودگی تعمدی سم آرسنیک در شبکه توزیع آب شهری تهران صورت گرفت.
روش‌ بررسی: بدین منظور، ابتدا وضعیت هیدرولیکی موجود شبکه توزیع آب تحت پوشش مخزن شماره ۴ تهران به عنوان پایلوت مدل‌سازی شد. سپس سناریوهای محتمل تزریق آلاینده آرسنیک در نقاط مختلف شبکه توزیع آب با استفاده از تحلیل کیفی شبکه و کاربرد تحلیلگر EPANET و با کدنویسی در محیط نرم‌افزار R نگارش شدند. برای یافتن گستره آلودگی به ازای تزریق آرسنیک در زمان‌ها و مکان‌های مختلف در شبکه توزیع آب، از شبکه SOM استفاده شد.
یافته‌ها: میزان غلظت آلودگی در یک نقطه مشخص با گذشت زمان کاهش یافته و میان زمان و غلظت، همبستگی بالایی وجود دارد. همچنین، گستره آلودگی وابسته به میزان مصرف مشترکین و به تبع آن، ساعت تزریق آلودگی است. روش توسعه یافته در پژوهش حاضر ۹۱ درصد با واقعیت تطابق دارد و با سرعت بالا قادر به مشخص نمودن گستره آلودگی در شبکه توزیع آب است.
نتیجه‌گیری: تکنیک SOM می‌تواند به عنوان تکمیل کننده سیستم پایش کیفیت آب و تشخیص آلودگی در شبکه توزیع آب شهری مورد استفاده قرار گیرد تا در کوتاه‌ترین زمان ممکن، به عنوان جایگزین مدل‌سازی کمی-کیفی شبکه توزیع آب، گستره آلودگی را در هنگام تشخیص آلودگی احتمالی مشخص نماید.
 

پریسا محمدحسینی،
دوره 15، شماره 2 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اثرات منفی زباله‌های شهری، نیاز به مدیریت صحیح و انتخاب راهکارهای مناسب جهت به حداقل رساندن این اثرات به شدت احساس می‌گردد. از جمله روش‌های بازیابی و بازیافت پسماندها می‌توان به تهیه کمپوست از مواد آلی اشاره کرد. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی اثرات محیط زیستی دو گزینه اجرا و عدم اجرای پروژه کارخانه کمپوست شهر کرج است.
روش بررسی: روش تحقیق توصیفی-‌تحلیلی است و با استفاده از ماتریس ارزیابی اثرات سریع مبتنی بر مطالعات کتابخانه‌ای، بازدیدهای میدانی و مصاحبه با کارشناسان انجام شد. دو گزینه اجرا و عدم اجرای فعالیت کارخانه کمپوست بررسی و سپس با استفاده از مدل پایداری، میزان پایداری گزینه‌ها بررسی شد.
یافته‌ها: براساس نتایج به‌دست آمده اجرای پروژه، با کسب امتیاز بیشتر (0/181) به لحاظ پایداری و برخورداری از کمترین اثرات مخرب محیط زیستی و عدم اجرای پروژه با کسب امتیاز کمتر (0/155-) به لحاظ پایداری و دارای اثرات مخرب محیط زیستی بیشتر تعیین گردید.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش، نتایج حاصل از ماتریس ارزیابی اثرات سریع و مدل پایداری در تایید برتری اجرای کارخانه کمپوست نسبت به عدم اجرای آن همخوانی دارد.


عباسعلی مصرزاده، غلامرضا نبی بیدهندی، ناصر مهردادی، محمدجواد امیری،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: غلظت بالای هیدروژن سولفوره بیوگاز، یک مشکل اساسی در ارتباط با هضم بی هوازی زائدات غنی از سولفات است که  باعث اختلال در عملکرد فرایندی و کاهش عمر تأسیسات می شود. استفاده از روش های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی جهت کاهش H2Sبیوگاز به دلیل تولید زیاد لجن و هزینه بالای بهره برداری محدود است. فرایند هوازی جزئی یک روش جایگزین برای سولفورزدایی مستقیم از بیوگاز است.
روش بررسی: در این مطالعه ابتدا مشخصات لجن تصفیه خانه تعیین شد. در ادامه تأثیر بارگذاری سولفات (200، 500 و mg/L 700) بر افزایشH2S  بیوگاز و کارایی هاضم بی هوازی بدست آمد. سپس تأثیر هوادهی جزئی (1/04، 0/88، NL/day 1/34) بر کاهشH2S  بیوگاز مشخص و شاخص های کنترلی فرایند از جملهORP  و pH مورد ارزیابی قرار گرفت. نهایتاً در شرایط بهینه، حجم بیوگاز و درصد CH4 وCO2  بیوگاز تعیین شد.
یافته‌ها: حجم بیوگاز تولیدی در بارگذاری mg/L 200 و نمونه شاهد تفاوت معنی داری نداشت ولیکن در بارگذاری mg/L 500 و 700 کاهش و به 4103 و mL 3929 رسید. S2 Hبیوگاز در نمونه شاهد و بارگذاری 200، 500 و mg/L 700 به ترتیب 0/35، 0/46، 2/4، 1/8 درصد بود. تحت تأثیر هوادهی جزئی با نرخ 0/88، 1/04، NL/day 1/34 مقدار H2S بیوگاز به ترتیب 1/95، 0/9، 0/4 و 0/1 درصد حجمی بیوگاز است. pH راکتور در بازه 7/2 تا 7/4 وORP  در حدود 281- تا  mV 291- تغییر داشت. بر اساس شاخص آماریANOVA  تفاوت معنی داری بین میانگین تولید روزانه بیوگاز تحت تأثیرهوادهی با نرخ 0/88 و NL/day 1/04 وجود نداشت ولیکن هوادهی با نرخNL/day  1/34 منجر به کاهش تولید بیوگاز شد.
نتیجه‌گیری: بـراسـاس یافته هـای ایـن پژوهـش هوادهی جزئی با نرخ NL/day 1/04 به دلیل کارایی مناسب در حذفH2S  و همچنین هوای اضافی کمتر در بیوگاز، گزینه ای مناسب جهت سولفورزدایی از لجن فاضلاب شهری غنی از سولفات است.
 


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سلامت و محیط زیست می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb