کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
53 نتیجه برای موضوع مقاله:
علی کولیوند، رامین نبی زاده، احمد جنیدی جعفری، مسعود یونسیان، قاسمعلی عمرانی،
دوره 2، شماره 1 - ( 4-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه یکی از مهم ترین معضلات زیست محیطی، مواد زاید تولیدی در مراکز دندانپزشکی و دندانسازی است که به علت دارا بودن عوامل خطرناک، سمی و بیماری زا ازاهمیت خاصی برخوردار است. این مطالعه با هدف آنالیز کمی و کیفی و نحوه مدیریت زباله های تولیدی در لابراتوارهای دندانسازی و دندانپزشکی تجربی شهر همدان در سال 86 انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، از 24 لابراتوار دندانسازی موجود در شهر همدان، 5 مرکزو از 27 مطب دندانپزشکی تجربی نیز 5 مطب به صورت تصادفی ساده انتخاب و از هر مطب سه نمونه در انتهای سه روز کاری متوا لی (روزهای یکشنبه، دوشنبه وسه شنبه هر هفته) برداشت شد. نمونه ها به صورت دستی جداسازی و به 41 جزء مختلف تفکیک و با استفاده از ترازوی آزمایشگاهی توزین شدند. سپس اجزای توزین شده بر اساس ویژگی و پتانسیل خطرزایی دسته بندی شدند.
یافته ها: میزان کل زباله سالیانه تولیدی درلابراتوارهای دندانسازی و مطب های دندانپزشکی تجربی شهر همدان به ترتیب برابر با 79/15921 و56/8677 کیلوگرم می باشد. سهم تولید زباله های شبه خانگی، بالقوه عفونی، شیمیایی و دارویی و زباله های سمی در مطب های دندانپزشکی تجربی به ترتیب برابر با 14/91، 14/2 ، 7/6 و02/0 درصد می باشد. درلابراتوارهای دندانسازی زباله های تولیدی فقط شامل زباله های شبه خانگی(47/94 درصد) و زباله های شیمیایی و دارویی(53/6 درصد) می باشد و زباله های بالقوه عفونی و سمی در آنها تولید نمی شود. اجزای اصلی تشکیل دهنده زباله های تولیدی در این مراکز شامل 2 جزء گچ قالب گیری و خمیر قالب گیری می شود که در مجموع بیش از 80 درصد زباله را تشکیل می دهند. بنابراین جهت انجام برنامه های کاهش، جداسازی و بازیافت زباله در مراکز تولید آن می بایست بیشترین تمرکز را روی این اجزا داشت.
نتیجه گیری: در رابطه با مدیریت بهینه زباله های تولیدی پیشنهاد بر این است که علاوه بر آموزش دندانپزشکان و دندانسازان جهت انجام فعالیت های مربوط به کاهش، جداسازی و یا بازیافت زباله در داخل مطب، جمع آوری، حمل و نقل و دفع هر کدام از بخش های زباله (زباله های سمی، شیمیایی و دارویی، بالقوه عفونی و شبه خانگی) به صورت جداگانه و مطابق با دستورالعمل ها و ضوابط مربوطه انجام گیرد
علی اعظم سلگی، رامین نبی زاده، کاظم گودینی،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه بحران ناشی از مصارف بی رویه مواد و انرژی و افزایش آلودگی های وارده به محـیط زیست به عنوان چالش های پیش روی بشر مطرح است.توجه به توسعه پایدار به گونه ای که کمترین آسیب به محیط زیست را به همراه داشته باشد، شاید به عنوان راهکاری اجتناب ناپذیر فراروی بشر است. در این میان نقش دانشگاه ها در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار نقشی برجسته و حایز اهمیت است. این مقاله به بررسی وضعیت مصارف حامل های انرژی (گاز طبیعی و برق) در پردیس مرکزی دانشگاه تهران و مقادیر آلاینده های ناشی از این میزان از مصارف انرژی پرداخته است.
روش بررسی: برای رسیدن به این هدف، قدم اول بررسی وضعیت موجود پردیس مرکزی دانشگاه از طریق انجام بازدیدها، تکمیل چک لیست ها و پرسشنامه بوده است .محاسبه میزان آلاینده های تولیدی که به محیط زیست وارد می شود دومین اقدامی بوده است که انجام پذیرفته است. پس از محاسبه و تحلیل پخش آلاینده های وارده به محیط زیست راهکارهای مدیریتی جهت مدیریت سبز مصرف انرژی ارایه گردیده است.
یافته ها: مصرف سالیانه 3/16 میلیون کیلووات ساعت انرژی الکتریسیته به همراه 4312392 مترمکعب گاز طبیعی در پردیس مرکزی دانشگاه، تولید8/21 هزار تن دی اکسید کربن،778 کیلوگرم از ترکیبات آلی فرار ،374600 کیلوگرم اکسیدهای نیتروژن،2410کیلوگرم مونوکسیدکربن،65341 کیلوگرم دی اکسید گوگرد،93 کیلوگرم ترکیبات جیوه ، 140 کیلوگرم از ترکیبات سرب و 868 کیلوگرم از ذرات را به همراه دارد که به محیط زیست وارد شده است.
نتیجه گیری: با بررسی ها و مشاهدات به عمل آمده در حال حاضر تلاش مشهودی در راستای مدیریت سبز و اصلاح الگوی مصرف در دانشگاه تهران به عمل نمی آید. با بررسی های به عمل آمده فقط با تعویض لامپ ها و مهتابی های پرمصرف با لامپ های کم مصرف میزان 86/10 درصد در میزان مصرف برق صرفه جویی به عمل می آید. هرگونه تلاش در راستای کاهش مصرف انرژی می تواند علاوه بر منافع اقتصادی اقدامی اساسی در جهت کاهش آلاینده های وارد شده به محیط زیست باشد. اجرای برنامه های مدیریت سبز در دانشگاه در غالب طرح هایی همچون دانشگاه سبز گامی اساسی در این مسیر خواهد بود.
محمد هادی دهقانی، منصور قادرپوری، مهدی فضل زاده دویل، سهراب گلمحمدی،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : تامین آب آشامیدنی سالم یکی از اهداف مهم در جوامع بشری است و دستیابی به توسعه و پیشرفت در سایه سلامت افراد جامعه امکان پذیر است، واضح است که سلامتی افراد در گرو تامین آب شرب مطلوب است. این بررسی با هدف ارایه تصویری روشن از کیفیت میکربی آب شرب 116 روستای تحت پوشش آب و فاضلاب روستایی شهرستان سقز در سال 1386 انجام شده است.
روش بررسی : منابع آب شرب روستاهای سقز از چاه های نیمه عمیق و چشمه تامین میشود و چون در تعدادی از روستاها از هر دو منبع استفاده میشد. در کل 359 نمونه برای آزمایش میکربی به فاصله زمانی ماهی یک بار برداشت شد و بر روی نمونه ها آزمون آماری رگرسیون خطی نیز انجام شد.
یافتهها : میزان کلر باقی مانده در آب شرب 88/ 33 درصد جمعیت روستایی شهرستان سقز در گستره 2/0-1 میلی گرم بر لیتر است. میزان کدورت آب شرب 3/98 درصد جمعیت روستایی شهرستان سقز کمتر از حداکثر مجاز استاندارد آب آشامیدنی ایران ( 5واحد NTU ) قرار دارد. همچنین آب شرب 88 درصد از ساکنان روستاهای شهرستان سقز فاقد آلودگی کلیفرم گرماپای بوده است.
نتیجه گیری : بر اساس رهنمود سازمان جهانی بهداشت در سال 2006 برای ارزیابی سلامت میکربی آب، میانگین شاخص مطلوبیت فقدان باکتری کلیفرم گرماپای در روستاهای شهرستان سقز 88 درصد بوده که در محدوده خوب قرار دارد.
احمد علی پوربابایی، فرید کرمی، عارف امیرخانی، بهنام رجب پور،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: وبا واقعی با مشخصات بالینی تقریبا همیشه به وسیله گروه های سرمی O1 و O139 ایجاد می شود و بیماری بالینی مشابهی به صورت تک گیر، توسط گروه های غیر O1 نیز ظاهر می شود. نظر به اهمیت شرایط اقلیمی و محیطی در انتشار و فراوانی ویبریو کلرا، هدف از این پژوهش بررسی وضعیت پراکندگی ویبریوکلرا در نمونه های محیطی مناطق مختلف شهر قم و ارتباط آن با مبتلایان می باشد .
روش بررسی: در این پژوهش مجموعا5220 نمونه محیطی از 12 منطقه مختلف شهر قم و 60 نمونه بالینی در طی فصل مختلف سال 1385 از نظر وجود ویبریوکلرا و وضعیت بیماران با روش های استاندارد مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه از نوع توصیفی و منطقی بوده و داده ها پس از ثبت و ورود به محیط رایانه با تست های آماری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: از نظر تعداد موارد Nag بیش ترین فراوانی مربوط به بخش های امامزاده ابراهیم ، شیخ آباد و خیابان شاهد از مناطق خاک فرج و نیروگاه است و کم ترین فراوانی مربوط منطقه سالاریه به دست آمد. از لحاظ توزیع فراوانی وضعیت آلودگی نمونه در بین 7 نمونه مختلف فراوانی سویه های Nag در پساب، فاضلاب و سبزیجات بیش ترین و در آب شرب کم ترین است که برحسب آزمون تطابق نظری با p<0.05 این اختلاف معنی دار است. نتایج مربوط به توزیع فراوانی مطلق وضعیت بیماران مبتلا در هر بخش منطقه 4 برحسب جنسیت نشان داد که بیش ترین درصد آلودگی به بخش های امامزاده ابراهیم، شیخ آباد و شاهد از منطقه نیروگاه در فصل تابستان اختصاص دارد و از مناطق 72 تن و شهرداری هیچ مورد آلودگی مشاهده نشد.
نتیجه گیری: با توجه به بالا بودن تعداد مبتلایان و بیماران در همین مناطق و نتایج دیگر محققین مبنی بر افزایش فراوانی سویه های غیر O1 در محیط در هنگام اپیدمی، بنابرین می توان یک ارتباطی بین انتشار سویه های ویبریوکلرا O1 و فراوانی سویه های غیر O1 در این مطالعه نتیجه گیری نمود.از طرف دیگر، از هیچ یک از نمونه های بالینی و محیطی، ویبریوکلرا O1 جدا نشد، بنابرین احتمالا ناقلین ناقه در شهر قم، نمی تواند عامل اصلی ظهور مجدد این بیماری باشد.
محمد رضا سمرقندی، محمد نوری سپهر، منصور ضرابی، مهدی نوروزی، الهام شاهرخی،
دوره 3، شماره 4 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: تصفیه فاضلاب های رنگی با استفاده از روش های موثر یکی از مهم ترین چالش های پیش روی مهندسان محیط زیست است. فرایند جذب سطحی یکی از موثرترین روش های حذف آلاینده های آلی از فاضلاب هاست. هدف اصلی این پژوهش بررسی کارایی سنگ آتشفشانی پامیس در حذف رنگ اسید بلاک 1 از محیط های آبی بوده است.
روش بررسی: در این پژوهش از پامیس برای حذف یک نوع رنگ اسیدی از محلول های سنتیتیک استفاده شده است. برای افزایش تخلخل جاذب مورد استفاده از اسید کلریدریک یک نرمال استفاده گردیده است. تاثیر غلظت اولیه رنگ، pH و زمان تماس بروی کارایی حذف رنگ مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که کارایی حذف رنگ با افزایش زمان تماس و غلظت اولیه رنگ افزایش و با افزایش pH کاهش می یابد. از مدل های ایزوترمی فروندلیچ و لانگمیر برای محاسبه ثابت های تعادل استفاده گردید. نتایج نشان داد که حذف رنگ اسید بلاک 1 از مدل ایزوترمی لانگمیر (98/02) تبعیت می کند. مدل سازی مکانیسم نفوذ با استفاده از روش مدل نفوذ داخلی ذرات تعیین گردید. نتایج حاصل از این قسمت مشخص ساخت که نفوذ ذرات در داخل جاذب مرحله محدود کننده در جذب سطحی مولکول های رنگ اسید بلاک 1 با استفاده از پامیس است.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر مشخص کرد که پامیس کارایی بسیار بالای در حذف رنگ اسید بلاک 1 از خود نشان می دهد.
یحیی همزه، سهیلا ایزدیار، الهام آزاده، علی ابیض، یوسف اسدللهی،
دوره 4، شماره 1 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: صنایع تولید رنگ و صنایع نساجی مصرف آب زیادی دارند و حجم زیادی از پسابهای حاوی مواد خطرناک و سمی تولید میکنند. روشهای مختلفی برای جداسازی رنگ از این پسابها استفاده میشود که فرایند جذب یکی از روشهایی است که در سالهای اخیر توجهات زیادی را به خود جلب کرده است و تحقیقات زیادی در زمینه جستجوی جاذبهای ارزان قیمت و موثر در جذب انواع مختلف رنگ انجام شده است. در این تحقیق قابلیت پسماند لیگنوسلولزی کانولا برای جذب رنگ اسید اورانژ 7 بررسی شده است.
روش بررسی: مواد اولیه شامل ساقه خشک کانولا بود که از مزراع پژوهشی برداشت شد و پس از آسیاب کردن غربال گردید و ذرات به ابعاد 4/0 تا 7/0 میلیمتر برای جذب مورد استفاده قرار گرفتند. رنگ اسید اورانژ 7 از شرکت الوان ثابت تهیه شد. در این تحقیق ابتدا اثر عوامل موثر بر جذب شامل غلظت رنگ، pH و دما و بر کارایی جذب بررسی شد و سپس ایزوترم جذب نیز با انجام تیمارهایی در غلظت مختلف انجام گردید و تبعیت آنها از مدل لانگمیر و فروندلیچ بررسی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که کارایی جذب به مقدار زیادی به pH محلول و به مقدار کمتری به دمای محلول وابسته است. سرعت جذب رنگ اسید اورانژ 7 با ساقه کانولا سریع بوده و بیش از 95 درصد جذب در 5 دقیقه اول تیمار روی داد. نتایج نشان داد که هر دو مدل لانگمیر و فروندلیچ برای توصیف جذب رنگ اسید اورانژ 7 با ساقه کانولا مناسب هستند.
نتیجهگیری: بر اساس مدل لانگمیر، حداکثر ظرفیت جذب رنگ اسید اورانژ 7 توسط پسماندهای لیگنوسلولزی ساقه کانولا برابر با 6/24 میلیگرم بر گرم محاسبه شد که بیشتر از ظرفیت جذب این رنگ توسط خاک اره چوب راش و مخلوط خاک و خاکستر بادی است.
علیرضا مصداقی نیا، امیر حسین محوی، سیمین ناصری، علی اکبر محمدی، مرضیه شکر ریز، محمود علی محمدی،
دوره 4، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه در بسیاری از شهرهای کشور افزایش بیش از حد نیترات مشاهده می شود که این افزایش نیترات مشکلاتی را در زمینه محیط زیست و بهداشت عمومی ایجاد می کند. نیترات در غلظت های بالا در آب آشامیدنی در نوزادان زیر شش ماه با هموگلوبین تولید متهموگلوبین وایجاد سندرم بچه آبی (blue baby) می کند و همچنین از ترکیبات سرطان زا نیز تولید می کند. در نتیجه غلظت بالای آن اهمیت ویژه ای دارد، بنابراین هدف از این مطالعه تعیین میزان حذف نیترات از آب توسط نانو ذره آهن صفر است.
روش بررسی: آزمایش ها بر روی نمونه های سنتتیک در غلظت های مشخص انجام شد ونمونه ها از لحاظ pH، تاثیر زمان تماس، غلظت نیترات اولیه و سولفات به عنوان متغیر مداخله گر مورد آنالیز قرار گرفتند. تمامی آنالیزها بر اساس استاندارد متد انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که در غلظت 200 میلی گرم در لیتر نیترات و pH های 7، 6، 5 میزان حذف نیترات در 60 دقیقه به ترتیب 69، 72، 88 درصد است. میزان حذف نیترات در غلظت 100 و 300 میلی گرم در لیتر و 6=pH به ترتیب از 60 به83 درصد رسیده است. در غلظت 200 و300 میلی&thinspگرم در لیتر نیترات همراه با همین غلظت سولفات در pH برابر7 بازده حذف از حالتی که بدون سولفات بوده است از 72 به درصد 70رسیده است.
نتیجه گیری: نتایج تحقیقات نشان می دهد که pH اولیه محلول برای رسیدن به حداکثر بازده حذف حایز اهمیت است، به طوری که در pH های پایین تر میزان حذف بیشتری مشاهده می شود. در تمامی آزمایش ها بیشترین میزان حذف در 5 دقیقه اول به دست آمد. همواره با افزایش غلظت اولیه نیترات میزان حذف بیشتری مشاهده شد.
میترا غلامی، احمد سبزعلی، عماد دهقانی فرد، رویا میرزایی، داوود مطلبی،
دوره 4، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از سیستم های تصفیه کامل برای فاضلاب های شهری و صنعتی، بیوراکتور غشایی است که پتانسیل قابل ملاحظه ای در بخش&thinspهای فرایندی و بهره برداری دارد. هدف از این مطالعه، بررسی مقایسه ای سیستم های تصفیه لجن فعال هوادهی گسترده (EAAS) و بیوراکتور غشایی مستغرق (SMBR) جهت تصفیه فاضلاب قوی در شرایط مشابه بوده است.
روش بررسی: لجن فعال مورد نیاز از تصفیه خانه پلاسکوکار سایپا تهیه شد. راکتور مورد استفاده از جنس پلکسی گلس، با حجم مفید 758 لیتر بوده که توسط یک بافل به دو بخش حوض هوادهی به حجم 433 لیتر و حوض ته نشینی ثانویه به حجم 325 لیتر تقسیم شد. غلظت اکسیژن مورد نیاز شیمیایی (COD) فاضلاب ورودی به سیستم های EAAS و SMBR به ترتیب بین mg/L 2700-500 و mg/L 5000-500 بود.
یافته ها: نتایج نشان داد که سیستم SMBR در مقایسه با سیستم EAAS پساب با کیفیت بسیار بهتری از لحاظ COD، اکسیژن مورد نیاز بیوشیمیایی (BOD5)، ذرات معلق کل (TSS) و نیتروژن تولید نمود. در سیستم SMBR، با افزایش غلظت COD، غلظت ذرات معلق مایع مخلوط (MLSS) و درصد حذف مواد آلی به طور منظم افزایش می یافت درحالی که این افزایش در سیستم SMBR نامنظم بود.
نتیجه گیری: میانگین نسبت BOD5/COD در خروجی سیستم های EAAS و SMBR به ترتیب برابر 18/0±708/0 و 11/0±537/0 بود. این امر نشان داد که قابلیت تجزیه بیولوژیکی مواد آلی موجود در پساب خروجی سیستم SMBR در مقایسه با سیستم EAAS به مراتب کمتر است. در حالی که فرایند نیتریفیکاسیون در سیستم SMBR به طور کامل انجام می شد، سیستم EAAS نتوانست به نیتریفیکاسیون کامل دست یابد.
محمد امین کرمی، مهدی فرزادکیا، احمد جنیدی جعفری، رامین نبی زاده، محمود رضا گوهری، مصطفی کریمایی،
دوره 4، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مدیریت نامناسب پسماندهای صنعتی در سال های اخیر بحران های زیادی را در جوامع بشری به وجود آورده است. هدف از این مطالعه بررسی مدیریت پسماندهای صنعتی صنایع حد فاصل تهران تا کرج در سال 1388می باشد.
روش بررسی: این تحقیق یک مطالعه توصیفی مقطعی است که براساس انجام بازدیدهای محلی، تکمیل پرسشنامه سازمان حفاظت محیط زیست ایران، تهیه بانک اطلاعاتی و در نهایت تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده، انجام گرفت. این پرسشنامه حاوی 45 سوال درمورد کمیت، کیفیت و مدیریت پسماندهای صنعتی می باشد. تعداد کل صنایع با پرسنل بالای 50 نفر در منطقه مورد مطالعه 283 صنعت بود. نمونه برداری با روش طبقه ای- وزنی انجام گردید و تعداد نمونه های منتخب 50 عدد بود.
یافته ها: کل پسماندهای جامد صنعتی تولیدی در این منطقه 123451 کیلوگرم درروز بود. از این میان صنایع پلاستیک و شیمیایی بیشترین پسماند خطرناک را تولید می کردند. 28/45 درصد از پسماندهای تولیدی توسط بخش خصوصی دفع می گردید. گزینه های دفن با 62 درصد و بازیافت با 17 درصد مراتب اول و دوم روشهای دفع نهایی پسماندهای صنعتی تولیدی را به خود اختصاص می دادند.
نتیجه گیری: به منظورکاهش تولید پسماند خطرناک در این منطقه، در کوتاه مدت بایستی حداکثر بازیافت و استفاده مجدد از این مواد به عمل آید و در دراز مدت بایستی صنایعی با پسماند خطرناک زیاد مانند صنایع پلاستیک ـ شیمیایی و الکترونیک با صنایعی نظیر چوب ـ سلولزی و کاغذ سازی با پسماند خطرناک کمتر، تعویض شوند.
مظاهر معین الدینی، محمدحسین طحاری مهرجردی، نعمت ا.. خراسانی، افشین دانه کار، علی اصغر درویش صفت، فاطمه شاکری،
دوره 4، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: محل دفن مواد زاید می تواند بهطور بالقوه بروی محیط اطراف اثرات منفی و زیانبار زیادی در ابعاد سلامتی جامعه، اقتصادی و محیط زیستی داشته باشد. بنابراین ارزیابی گستردهای برای استقرار محل دفن مورد نیاز است تا بهترین مکان دفن شناسایی شود. هدف از این پژوهش مکان یابی دفن مواد زاید جامد مرکز استان البرز میباشد.
روش بررسی: در این مقاله، مناطق مناسب برای دفن مواد زاید جامد شهری برای یک دوره 20 ساله، با به کار بردن معیارهای مکان یابی محل دفن و با استفاده از روش های ترکیب خطی وزنی و تجزیه و تحلیل خوشه ای به دست آمدند. برای اولویتبندی مکانهای مناسب جهت استقرار محل دفن، ابتدا با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP)، اوزان هریک از گزینه های دفن نسبت به هر یک از معیارهای دفن به دست آمد. در مرحله بعد با به کارگیری تکنیک تحلیل پوششی دادهها (DEA) و با استفاده از این اوزان، رتبه بندی کامل از گزینه ها انجام گردید.
یافته ها: نتایج ارزیابی نشان دادند که از بین 5 گزینه، گزینه 1بهعنوان ارجح ترین گزینه جهت استقرار محل دفن می باشد.
نتیجه گیری: رویکرد مورد استفاده دراین مقاله (روش ترکیبی مدل سلسله مراتبی فازی و تکنیک تحلیل پوششی دادهها) بنا به عدم نقض رتبه های گزینهها در زمان حذف یا اضافه کردن گزینه، روشی مناسب برای مکان یابی در حوزه های دیگر قابل استفاده است.
روحاله نوری، غلامعلی هشیاریپور، خسرو اشرفی، عمران راستی،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: پیشبینی دقیق آلایندههای هوا، به عنوان اولین گام جهت برخورد مناسب با مشکل آلودگی هوا، میتواند اطلاعات مفیدی را برای برنامهریزی جهت مقابله با این موضوع در اختیار مدیران ذیربط قرار دهد. در این مقاله با توجه به معضل آلاینده مونوکسیدکربن (CO) در هوای شهر تهران، اقدام به ارایه مدلی مناسب برای پیشبینی این آلاینده شده است.
روش بررسی: برای این منظور از اطلاعات آلایندههای هوا و پارامترهای هواشناسی ثبت شده در ایستگاه قلهک در شمال تهران که مجموعا 12 ورودی به مدل برای پیشبینی غلظت میانگین روزانه CO را تشکیل میدادند، استفاده گردید. در گام اول این مطالعه از مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM) برای مدلسازی غلظت روزانه CO استفاده شد. در گام بعد با استفاده از تکنیک انتخاب پیشرو، تعداد ورودی به مدل SVM از 12 به 7 متغیر کاهش و سپس مدل مناسبی (مدل FS-SVM) جهت پیشبینی غلظت روزانه CO توسعه داده شد.
یافتهها: به منظور ارزیابی دقت مدلهای SVM و FS-SVM در پیشبینی روزانه CO در شهر تهران از شاخص ضریب همبستگی استفاده گردید. ضریب همبستگی در مرحله تست هر دو مدل مذکور تقریبا یکسان بوده وحاکی از دقت مناسب هر دو مدل در پیشبینی روزانه CO است. به هر حال باید توجه داشت که استفاده از مدل FS-SVM به دلیل کاهش تعداد متغیرهای ورودی نسبت به مدل SVM، با هزینههای کمتر محاسباتی و اقتصادی همراه است.
نتیجهگیری: نتایج به دست آمده از این دو مدل مشخص نمود که اگرچه هر دو مدل از دقت تقریبا یکسانی در پیشبینی غلظت روزانه CO برخوردارند، اما مدل FS-SVM به دلیل نیاز به تعداد کمتر ورودی و در نتیجه حجم محاسباتی کمتر، میتواند از عملکرد بهتری در این زمینه برخوردار باشد.
علیرضا کشتکار، حسین دستهباشی، مرتضی قاسمی ترکآباد، محمدعلی موسویان،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: جذب زیستی یک فناوری جدید و ارزان جهت حذف و بازیابی فلزات سنگین از محلولهای آبی است. به منظور بررسی پتانسیل این روش در حذف یونهای نیکل، جذب زیستی نیکل از محلولهای آبی توسط زیستتوده Cystoseira indica در یک ستون بستر ثابت بررسی شد. روش بررسی: میزان جذب یونهای نیکل توسط جاذب زیستی پروتونه شده در غلظت و نرخ جریانهای ورودی متفاوت، مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، منحنی شکست بدست آمده تحت یک شرایط آزمایشگاهی مشخص، با استفاده از مدل-های Thomas، Yoon & Nelson، Dose-Response و Belter مدلسازی شد. یافتهها: نتایج بدست آمده نشان داد افزایش غلظت ورودی به ستون از 58 تاmg/L 100، باعث افزایش نیروی محرکه انتقال جرم شده و ظرفیت جذب جاذب از 55/84 بهmg/g95/69 افزایش مییابد. بررسی اثر نرخ جریان نشان داد هنگامیکه فرآیند توسط انتقال جرم داخلی کنترل میشود، نرخ جریانهای پایین مطلوب است. در مورد کنترل فرآیند توسط انتقال جرم خارجی، نرخ جریانهای بالا باعث کاهش مقاومت لایه نازک سیال اطراف جاذب شده و باعث افزایش انتقال جرم میشوند. مدلسازی دادههای آزمایشگاهی، نشان داد مدلهای فوقالذکر، به ویژه مدل Dose-Response، برای پیشبینی منحنیهای شکست مناسب هستند. بررسی pH محلول خروجی از ستون نشان داد که مکانیسم تبادل یونی یکی از مکانیسمهای اصلی در جذب زیستی نیکل توسط این جاذب است. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش تکمیلکننده آزمایشهای جذب ناپیوسته تعادلی است. لذا، از نقطهنظر فرآیندی، این زیستتوده میتواند در ستونهای جذب به عنوان جاذب یونهای نیکل مطرح باشد.
محسن علی، فرزاد غیاثی، هدیه بدخشان،
دوره 7، شماره 1 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: در طی سال های اخیر به دلیل مصرف بی رویه انواع سموم کشاورزی از جمله علف کش ها درطی عملیات زراعی، این ترکیبات طی فرایند زه کشی به اکوسیستم های آبی وارد شده که در نهایت با آثار زیانبار این ترکیبات بر جمعیت گونه های آبزی موجود در آن مواجه هستیم. در این مطالعه، اثر علف کش توفوردی – ام سی پی آ از جمله سموم پرمصرف کشاورزی در استان کردستان بر پارامترهای خون شناسی و آنزیم های کبدی ماهی قزل آلای رنگین کمان به عنوان گونه مهم پرورشی در این استان مورد بررسی قرار گرفت. روش بررسی: پس از تعیین LC50 سم با استفاده از مدل پروبیت، تعداد 60 عدد ماهی قزل آلای سالم با میانگین وزنی g 97 به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول به عنوان شاهد در نظر گرفته شد و در گروه دوم، به میزان (mL/L)1 (معادل mg/L 360 توفوردی+ mg/L 315 ام سی پی آ) علف کش مورد استفاده قرار گرفت. پس از 72 h، پارامترهای خون شناسی، شامل تعداد کلی گلبول های قرمز و سفید، تعداد تفریقی گلبول های سفید، هماتوکریت و مقادیر آنزیم های سرمی ALT وAST اندازه گیری شد. یافته ها: مقادیر شاخص های خونی شامل لوکوسیت، مونوسیت و ائوزینوفیل در گروه تحت تیمار سم به طور معنی داری نسبت به گروه شاهد افزایش یافت. درحالی که، مقادیر لنفوسیت، اریتروسیت و هماتوکریت در مقایسه با گروه شاهد کاهش قابل ملاحظه ای داشت (0/05>p). بین میزان نوتروفیل در دو گروه شاهد و تیمارتفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین مقادیر آنزیم های کبدی ALT وAST در گروه تیمار به طور معنی دار نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (0/05>p). همچنین میزان تلفات پس از h 72 در گروه تیمارشده با سم 25% محاسبه شد. نتیجه گیری: مواجهه ماهی قزل آلای رنگین کمان با علفکش2,4 -D + MCPA موجب کاهش مقادیر اریتروسیت و هماتوکریت خون شده که در نهایت اختلال در فرایند خون رسانی و کمبود اکسیژن را به دنبال دارد. آسیب وارد شده به گلبول های قرمز خون و بافت های خون ساز بدن در نتیجه تماس با سم مذکور، از جمله دلائل احتمالی کاهش سطح این سلول ها در خون است. از طرفی افزایش سطح آنزیم های کبدی در سرم خون و علائم کالبدگشائی مشاهده شده در اندام کبد، کلیه و آبشش در ماهیان تلف شده نیز آسیب های ناشی از مواجهه با این سم را نشان داد.
محمد رضائی، محمد یحیایی، مهدی پرویز، مهدی خدایی مطلق،
دوره 7، شماره 1 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: پنیر سنتی بنا به دلایل فرهنگی، طعم و بوی مطبوع و نیز ارزش تغذیهای بالا به عنوان یک منبع پروتئینی جایگاه ویژهای را در رژیم غذائی مردم کشور داراست. با این وجود آلودگی آن به میکروارگانیسمهای پاتوژن میتواند سلامت انسان را به خطر انداخته و موجب ضررهای اقتصادی قابل توجهی گردد. هدف از این مطالعه اندازهگیری و شناسائی آلودگی میکروبی پنیرهای سنتی عرضه شده در سطح استان مرکزی بود. روش بررسی: استان مرکزی به 10 خوشه (براساس تعداد شهرستان) تقسیم و سپس در هر خوشه براساس میزان تراکم عرضه پنیر سنتی تعداد 8 نمونه از مراکز عرضه این محصول در تابستان سال 1390 گرفته شد. نمونهها تحت شرایط استریل به آزمایشگاه انتقال داده شده و تحت آزمایشات میکروبیولوژی قرار گرفتند. یافتهها: نتایج آزمون آماری نشان داد تمامی نمونهها بیش از حد استاندارد ایران، به کلی فرم، استافیلوکوکوس ارئوس، کپک و مخمر آلوده هستند P<0/001). 34 ) درصد نمونهها از نظر اشرشیاکلی دارای آلودگی بودند همچنین در 24 درصد نمونه ها آلودگی به استافیلوکوکوس ارئوس کواگولاز مثبت مشاهده شد. درصد آلودگی نمونه ها به سالمونلا نیز 8/75 درصد بود. نتیجهگیری: این نتایج بیانگر وضعیت نامطلوب پنیرهای سنتی استان مرکزی از نظر آلودگی میکروبی بوده است.
مجتبی زمانی، نعمت الله خراسانی، علیرضا ریاحیبختیاری، کرامت الله رضایی،
دوره 7، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه بهمنظور تعیین غلظت، منشا و شناسایی منابع ورودی پریلن و برخی ترکیبات PAH در رسوبات سطحی 3 منطقه قلمگوده (A)، سیاهکشیم (B) و تالاب مرکزی (C) واقع در تالاب انزلی انجام شد. روش بررسی: تعداد 22 نمونه رسوب (از هر 3 منطقه) و 2 نمونه خاک سطحی (فقط از منطقه A) در اردیبهشت سال 91 برداشته شد. نمونهبرداری از خاک بهمنظور اثبات وضعیت غلظت و منشا پریلن در رسوبات مورد بررسی، صورت گرفت. استخراج هیدروکربنهای آروماتیک حلقوی (PAH)، با استفاده از حلالهای آلی و 2 مرحله کروماتوگرافی ستونی و آنالیز این ترکیبات، با استفاده از دستگاه GC-MS انجام گرفت. همچنین از نسبتهای تشخیصی Ph/An، Flu/Pyr، Flu/Flu+Pyr، BaA/BaA+Chr و IP/IP+BghiP بهمنظور تعیین منشا ترکیبات PAH استفاده گردید. یافتهها: در تمامی نمونههای رسوب منشا پریلن طبیعی و منشا سایر ترکیبات PAH پتروژنیک بدست آمد. غلظت کلی ترکیبات PAH (به جز پریلن) در محدوده ng/g (dry weight) 560/05 تا 1051/93 و غلظت پریلن نیز بین ng/g (dry weight) 70/65 تا 204/41 بدست آمد. غلظت کلی ترکیبات PAH و پریلن در رسوبات منطقه A بهطور معنیداری بیشتر از 2 منطقه دیگر بدست آمد، در حالیکه هیچگونه رابطه معنیداری بین مقادیر نرمالایز شده ترکیبات PAH به TOC در بین رسوبات 3 منطقه مشاهده نشد. نتیجهگیری: با توجه به منشا پتروژنیک ترکیبات PAH در رسوبات سطحی تالاب میتوان تخلیه انواع فاضلابهای خانگی و صنعتی، فعالیتهای بندری و کشتیرانی، فعالیتهای استخراج، اکتشاف و پالایش نفت خام در مناطق فراساحلی و تردد قایقهای صیادی و گردشگری را بهعنوان منابع عمده ورود ترکیبات PAH مطرح نمود؛ اما تشخیص منشا طبیعی پریلن در نمونههای رسوب سطحی و خاک دلالت بر تولید این ترکیب در بخش خشکی بواسطه فعالیت موریانهها و قارچها روی مواد سلولزی و چوبی کف جنگل، چوبهای در حال فساد و باقیمانده فسیل آنها و انتقال به تالاب است.
حمید زارعی، امیرحسین محوی، سیمین ناصری، رامین نبی زاده نودهی، فرزانه شمیرانی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: فلوئور عنصری است که به طور گسترده در پوسته کره زمین یافت میشود. فواید و مضرات فلوراید در بدن انسان، به غلظت آن بستگی دارد. مصرف آب آلوده به آرسنیک در درازمدت باعث بروز انواع اثرات نامطلوب بهداشتی از جمله ضایعات پوستی و سرطان در مصرفکنندگان میشود. هدف از این مقاله کارائی نانوالومینا بر روی نانوتیوب کربن در حذف فلوراید و آرسنیک (V) از محلولهای آبی است.
روش بررسی: در این مطالعه، آلومینای کریستال در مقیاس نانو بر روی نانوتیوب کربنی چند جداره بوسیله روش سل – ژل به عنوان یک جاذب در استخراج فاز جامد برای حذف فلوراید و آرسنیک (V) مورد استفاده قرار گرفت. از روش سطح پاسخ بر مبنای طراحی Box-Behnkenجهت ارزیابی اثر متغیرهای مستقل بر عملکرد پاسخ (راندمان حذف آرسنیک (V)) و همچنین پیشگوئی بهترین مقدار پاسخ استفاده شد. در این مطالعه تاثیر پارامترهای مختلف از جمله: زمان تماس min 120-10، دوز جاذب (g/L1/5-0/25) و pH = 3-9غلظت اولیه فلوراید mg/L 8-2 بر کارایی فرایند بررسی شد. ساختار نانو با تکنیکهای پراکنش پرتو ایکس XRD، SEM و TEM مشخص گردید. در این پژوهش از دو مدل ایزوترم فروندلیچ و لانگمویر جهت محاسبه ثابت تعادل استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که با افزایش زمان تماس و دوز جاذب میزان حذف فلوراید افزایش مییابد. اما با افزایش pH و غلظت اولیه فلوراید راندمان حذف آن کاهش مییابد مقدار بالای (0/94) 2 R نشان میدهد که حذف آرسنیک (V) میتواند بوسیله این مدل تعریف شود. ایزوترم فروندلیچ با R2 بیش از 0/997 بهترین نمودار برای دادههای آزمایش است و از این مدل تبعیت بیشتری دارند.
نتیجهگیری: استفاده از نانوآلومینای پوشش داده شده بر روی نانوتیوب کربنی چند جداره (MWCNTs) میتواند راندمان حذف آرسنیک (V) و فلوراید را بشدت افزایش دهد.
ابراهیم مولایی آقایی، ابوالفضل کامکار، افشین آخوندزاده بستی، علی خنجری، مایکل کونتومیناس،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به مشکلات بستهبندیهای پلاستیکی موجود برای محیط زیست، فیلمهای خوراکی و زیست تخریبپذیر میتوانند گسترش یافته و در کنترل ویژگیهای شیمیایی و میکروبی مواد غذایی نیز موثر باشند. به ویژه درصورتیکه اثر آنها با اضافه کردن ترکیبات طبیعی آنتی اکسیدانی و ضد میکروبی نظیر اسانسهای گیاهی تقویت یابد. در این مطالعه، اثر پوشش با فیلم کیتوزان حاوی اسانس سیر بر تغییرات شیمیایی فیله مرغ طی نگهداری در دمای یخچال مورد نظر بود.
روش بررسی: درصدهای مختلف اسانس سیر (0، 0/5، 1 و 2 درصد) در تهیه فیلم کیتوزان بکار برده شد. با روش کستینگ و با استفاده از گلیسرول (پلاستیسایزر) و تویین 80 (امولسیفایر) پس از هموژن کردن و قالبگیری فیلمها تهیه شدند. آزمونهای گوناگون شیمیایی در روزهای 0، 2، 4، 7، 10 و 14 بر روی فیلههای مرغ پوشش داده شده با فیلمهای مختلف و نگهداری شده در C° 4 و آنالیز آماری بوسیله نرم افزار SPSS انجام گرفت.
یافتهها: نمونههای پوشش داده شده با فیلمهای مختلف در طول مطالعه نسبت به نمونههای کنترل مقادیر پایینتری از pH، ازت فرار کل، ترکیبات واکنش تیوباربیتوریک اسید و اندیس پراکسید نشان دادند (0/05≥(p و به طور کلی روند وابسته به دوزی در اثر افزودن اسانس مشاهده شد.
نتیجهگیری: بستهبندی مرغ با فیلم کیتوزان بویژه با افزودن سطوح مختلف اسانس سیر تاثیر بازدارندگی در افزایش عوامل مهم موثر در فساد شیمیایی آن دارد. باتوجه به اثر مهارکنندگی نسبتا مشابه مقادیر 1 و 2 درصد و نیز صرفه اقتصادی، میزان اسانس 1 درصد میتواند دوز بهینهای باشد.
مرتضی صبوحی، فرهاد نژاد کورکی، حمیدرضا عظیم زاده، محمدصالح علی طالشی،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: حضور کارگاههای صنعتی میزان آلودگیهای شهری را افزایش داده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی فلزات سنگین کارگاههای باتریسازی شهر یزد و شناسایی میزان اثرات زیستمحیطی حاصل از این آلایندهها صورت گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت توصیفی تحلیلی-مقطعی انجام شد. براساس خصوصیات جغرافیایی، شهر به سه بخش تقسیم و در مجموع 30 کارگاه باتریسازی به روش تصادفی طبقهبندی شده انتخاب شد. فلزات سنگین (سرب، کادمیوم، کروم، روی و مس، آهن و منگنز) موجود در غبار کف با استفاده از دستگاه جذب اتمی (AAS) اندازهگیری شد. اثرات زیستمحیطی ناشی از آلودگی با فلزات سنگین نیز با شاخص خطر بالقوه زیستمحیطی (RI)، شاخص آلودگی تجمعی (IPI)، ضریب آلودگی (Cf) و درجه آلودگی اصلاحشده (mCd) و آزمون آماری همبستگی پیرسون شناسایی شد.
یافتهها: روند تغییرات غلظت فلزات سنگین در ذرات غبار کف کارگاهها بهصورت آهن>مس> سرب> روی> منگنز> کروم> کادمیوم حاصل شد. لذا میانگین غلظت فلز آهن در نمونهها 27011/52±4721/05 و فلز کادمیوم 78/25±21/07mg/kg بود. همچنین نتایج شاخص خطر بالقوه زیستمحیطی (RI) نشان داد که فلزات سنگین غبار کف خطر خیلی زیاد (2816/29) دارد. میزان شاخص (mCd) در کارگاهها نیز معادل 63/35 نمایانگر این است که این کارگاهها در کلاس آلودگی بسیار شدید قرار دارند. ضریب آلودگی (Cf) نیز برای فلز مس معادل 304/17 حاصل شد که آلودگی بسیار زیاد این فلز را در کارگاهها نشان داد.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که غلظت زیاد فلزات سنگین در کارگاههای باتریسازی ناشی از تعامل فلزات سنگین اجزای ضایعات صنایع از جمله زبالههای الکتریکی و باتری با گردوغبار است که منشا انسانساخت دارد.
سجاد نصرالهی سروآغاجی، رضا علیمردانی، محمد شریفی، محمد رضا تقی زاده یزدی،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش جمعیت شهری و صنعتی شدن باعث افزایش نرخ تولید پسماند شهری و به تبع آن افزایش نگرانی ها در مورد پایداری محیط زیست شده است، اخیرا روش ارزیابی چرخه زندگی به عنوان ابزاری سودمند جهت حل این مشکل ارائه شده است. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه اثرات زیست محیطی سه زیرسامانه پردازش و دفع پسماند شهر تهران از قبیل هضم بی هوازی، پسماندسوز ایزوله و دفن سنتی است.
روش بررسی: در این مطالعه، ابتدا خصوصیات فیزیکی پسماندهای تولیدی و مصرف نهاده ها در محدوده مورد مطالعه از طریق میانگین روزانه بین مهر ماه 1393 تا آبان 1394 تعیین و سپس مراحل مختلف روش ارزیابی چرخه زندگی (LCA) در ارتباط با هر کدام از زیرسامانه ها پیگیری شد. نهایتا نتایج در نرم افزار SimaPro بر اساس روش CML Baseline 2000 ارائه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد در یک سامانه یکپارچه مدیریت پسماند شهری هر چقدر نرخ تفکیک و بازیافت افزایش یابد، میزان نشر آلاینده های زیست محیطی نیز به طور قابل توجهی کاهش پیدا خواهد کرد، به طوریکه پتانسیل گرمایش جهانی، اسیدی شدن، اختناق دریاچه ای و تقلیل مواد غیرآلی به عنوان مهمترین بخش های اثر به ازای تن پسماند ورودی روزانه در زیرسامانه هضم بی هوازی به ترتیب برابر با kg CO2 eq 125935-، kg SO2 eq 449-، kg PO43- eq 1690- و kg Sb eq 0/43- و در زیرسامانه پسماندسوز به ترتیب برابر با 264872 kg CO2 eq -، kg SO2 eq 974-، 3471kg PO43- eq- و kg Sb eq 0/76- بدست آمد در حالی که در زیرسامانه لندفیل شاخص های مذکور به ترتیب برابر با kg CO2 eq 74478، kg SO2 eq 362، kg PO43- eq 118 و kg Sb eq 0/13 برآورد گردید.
نتیجه گیری: با توجه به فرایندهای تشکیل دهنده هر کدام از زیرسامانه ها و نتایج حاصل از ارزیابی نشر آلاینده ها در زیرسامانه های مورد مطالعه می توان نتیجه گرفت در یک سامانه یکپارچه مدیریت پسماند، زیرسامانه های مولد انرژی از قبیل هضم بی هوازی و پسماندسوزی باید در اولویت اول و زیرسامانه های سنتی مانند لندفیل در اولویت آخر قرار گیرد.
مرضیه کلاه کج، صدیقه بطالبلویی، حکیمه امانی پور، سروش مدبری،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه تجمع آرسنیک در برنج موجب نگرانی بسیار زیادی در جوامع شده است به این دلیل که برنج بخش عمدهای از غذای اصلی اکثریت مردم به شمار میآید. با توجه به پیشینه مطالعات مبنی بر اثبات حضور آرسنیک در منابع آب منطقه میداوود و اینکه محصول کشاورزی عمده این منطقه برنج است این پژوهش احتمال وجود آرسنیک در برنج منطقه میداوود در استان خوزستان و دوز ورودی در بدن انسان را مورد بررسی قرار میدهد.
روش بررسی: جهت انجام این مطالعه، تعداد 10 نمونه برنج از مزارع منطقه میداوود در زمان برداشت محصول، جمع آوری گردید و پس از آمادهسازی، سنجش غلظت آرسنیک با دستگاه (ICP-MS) انجام شد.
یافتهها: تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS در مقایسه با استاندارد سازمان بهداشت جهانی بررسی شد. نتایج بدست آمده میانگین کل غلظت آرسنیک در نمونههای برنج mg/L 0/079 بر مبنای وزن خشک نشان داد. براساس نتایج 30 درصد نمونههای برنج دارای غلظت آرسنیک بیش از حد استاندارد WHO بود که با توجه به بالا بودن غلظت در برخی نمونه های برنج، میزان دوز آرسنیک ورودی در انسان، با استفاده از ایمنی رژیم مصرفی، (با در نظر گرفتن مصرفg 110 برنج در روز و فردی با وزن kg 70) محاسبه گردید.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که دریافت روزانه آرسنیک از طریق برنج پایینتر از میزان دریافت قابل تحمل روزانه موقتی(PTDI))Provisional Tolerable Daily Intake ( رژیمی کل پیشنهاد شده بوسیله FAO/WHO بود. با توجه به اینکه منشا آرسنیک در منطقه میداوود زمینزاد است بنابراین انجام مطالعات جامع در مورد آلودگی منابع آب این منطقه و ارائه راهکار برای جلوگیری از پیامدهای احتمالی بر ساکنین منطقه میداوود ضروری است.